بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40406

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: این عشق به امام رضا چه عشقیست که انسان حاضر است جانش را فدای او کند؟ البته این را می‌دانم که انسان اگر جانش را فدای امام رضا کند جانش را در اصل فدای خدا کرده ولی استاد بزرگوار این چه عشقیست؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: امام معصوم به عنوان انسان کامل و نهایت انسانیت هرکس، طوری است که با نظر به آن حضرت عملاً انسان خود را در نهایت و وجه متعالی‌اش احساس می‌کند و می‌یابد حقیقتاً او اصل و جان انسانیت هر انسان می‌باشد. موفق باشید

40250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: من متاسفانه با روضه و هیات و مداحی و.. ارتباط نمی‌گیرم و محرم و صفر برام سخته چون همه جا روضه است و من هم خارج از گود. و هی از روایاتی که در این بابه می‌ترسم (که نکنه شقی و.. باشم) و از اینکه از چنین حضوری محرومم، دنیا برام جهنم میشه. این درسته؟ باید چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! هیچ فطرتی نیست که نسبتی با حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نداشته باشد. می‌ماند که انسان بعضاً با این نوع روایت‌ها که از کربلا می‌کنند، نمی‌تواند با آن حضرت رابطه برقرار کند. پیشنهاد می‌شود سری به بحثی که اخیراً تحت عنوان «کربلا و عبور از دوگانگی بین «زندگی» و «مقاومت»https://eitaa.com/matalebevijeh/19721 شده است، بزنید و چنانچه آمادگی روحی در خودتان احساس نمودید به کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» که روی سایت هست، نظری بیندازید. موفق باشید

40216

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: در جواب پرسش یکی از کاربران فرمودید شرایطی به وجود آمده که به برکت آن به سمت یگانگی بین زندگی و مقاومت می رویم. این زندگی که می فرمایید چگونه زیستنی است و چه معنایی دارد که در برابر شرایط جنگی قرار نمی گیرد، بلکه با شرایط جنگی و مقاومت مردمی سازگاری دارد؟ بالاخره زندگی بخش زیادی از مردم مختل شده. نه فقط از جهت خسارات مادی بلکه از جهت روانی و آرامش عمومی. جنگی که تبدیل به جنگ شهری و وارد لایه های اجتماعی شود امنیت و آرامش عمومی را سلب می کند. روتین و روال زندگی عادی را بر هم می زند. به عنوان مثال یک دانش آموز که برای کنکور خود را آماده می کرده یا یک دانشجو که در حال نوشتن پایان نامه اش بوده، در شرایط کنونی که جنگ به خانه و زندگی مردم کشیده شده، چطور می تواند گوشه ای بنشیند و به یگانگی بین زندگی و مقاومت بیندیشد؟! ایران ما، یمن یا فلسطین یا عراق نیست که اساسا در تاریخ توسعه یافتگی وارد نشده اند و بنابراین راحت تر می توانند تغییر را پذیرند و با شرایط جنگی خود را وفق دهند. روال عادی زندگی آنها سالها این چنین بوده است. آنها عمریست اینچنین زیسته اند و به قول جنابعالی مقاومت و جنگ با زندگیشان عجین شده است. اما این قضیه در مورد کشوری که سودای توسعه یافتگی داشته و نظامات و مناسبات و ارتباطات خود را بر این اساس قرار داده قدری متفاوت است. به نظر بنده اساسا نمی توان از انسان ایرانی انتظاری مشابه با انسان یمنی یا فلسطینی داشت. چون انسان ایرانی در نظم و نظام دیگری زیست کرده و پرورش یافته. اگر هم به یگانگی بین زندگی و مقاومت می اندیشیم لاجرم باید نسخه ایرانیزه و بومی شده آن متناسب با اقتضائات ایران امروز و مردمانش باشد. عذرخواهی از بابت اطاله کلام. یا حق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همۀ این نکات که می‌فرمایید و نکات درستی است. بالاخره در جهان جدید اگر در وسعتی حاضر نشویم که از دوگانگیِ زندگی و مقاومت عبور کنیم در هرکجا که باشیم با نوعی بحران روبه‌رو خواهیم بود. ان شاءالله در جلسۀ شنبه عرایضی در این رابطه پیش می‌آید. موفق باشید

40197

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: در کتاب تحف العقول صفحه ۶۶۹حدیثی از امام صادق (ع) دیدم که می‌فرمود: از زنان بد دوری گزین و از زنان شایسته نیز برحذر باشید و چون شما را به کار نیکویی فرمان دادند مخالفت ورزید تا این که در فرمان به بدی در شما طمع نکنند. این حدیث چه معنایی دارد؟ به طور مثال مگر زهیر به توصیه همسرش به دیدار امام حسین نرفت و سعادتمند شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید، آری! اتفاقاً جناب زهیر به توصیۀ همسر محترمشان  تا آن‌جاها که گفتنی نیست، صعود کردند. و از این جهت به نظر می‌آید در مورد این احادیث باید موضوع پیروی از شهوات افراطی مدّ نظر باشد وگرنه در علاقه‌مندی به همسر تا آن‌جا در اسلام نظر هست که پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «حُبِّبَ إلَيَّ مِن الدُّنيا النِّساءُ و الطِّيبُ ، و جُعِلَت قُرَّةُ عَيني في الصّلاةِ» . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : از دنيا، زنان و عطر نزد من محبوب هستند، و نور چشم من در نماز قرار داده شده است. موفق باشید

39676

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عنوان: دکتر محسن فرشاد سلام علیکم استاد: با درخواست قبولی طاعات و عبادات حضرتعالی از درگاه خداوند متعال آیا نسبت به افکار و دیدگاه‌های آقای دکتر محسن فرشاد نویسنده کتابهای «انسان و جهان فراآگاهی»، «ژرفای هستی» و ... شناختی دارید؟ مطالعه آثار ایشان را با تحفظ نسبت به تطبیق‌های مطالب فراحسی با یافته‌ها و مکاشفات عارفان، و توجه به این خلط مطالب، مفید می‌دانید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کلیّات قضیه می‌توان گفت این افراد اساساً متوجه ساحات معنوی و عوالم فوق ماده نیستند و از این جهت سعی دارند مسائل را تماماً در محدودۀ عالم ماده که به تعبیر خودشان، می‌تواند در ضمن فراکیهانی باشد معنا کنند و این حرف‌ها زمین تا آسمان با آموزه‌های دینی که انسان را متوجه حضور ابدی او می‌کند فرق می کند.که بحث آن مفصل است. موفق باشید

40862
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: با این پیش فرض که یکسال و نیم می‌شود که در حوزه ازدواج مطالعه، تحقیق و تلاش داشته ام وارد متن مورد نظرم می‌شوم: از پس تجرد چیزی به جز سستی و نومیدی در آدمی به وجود نمی آید و فرد پس از تلاش هایش، به کلی رسالتش در زندگی را فراموش می کند. نخوت و سرافکندگی از اثرات شایع این دوران است. در این دوره و با حال و هوای انسان این دوره نیاز به برقراری ارتباط بیش از پیش حیاتی تلقی می شود چنانکه با از دست دادن این ارتباط و سپری نکردن زمان در آن حال، گویی گوهر شگفتی از پنجه آدمی به یغما رفته و آدمی خسران زده و بهت آمیز زندگی را می گذراند. بنده به دلیل زندگی در خوابگاه، حال حاکم بر این نسل را می‌بینم و پس از ۲ سال متوجه نیازهای دسته جمعی انسان های دورم بخوبی می‌شوم. و این نیاز به ارتباط و تجربه جهان در رابطه بودن و دل سپردن و دل دادن امری شایع است. منتها مانع بر سر راه آمده و مسیر منحرف شده است. چرا پول هدف اول و آخر من و امثال من شده؟ زیرا بدون آن نمی توانیم در آن جهان حاضر باشیم یا به عبارتی کلید ورود به آن حال و هوا پول است و پول. با توجه به وضع اقتصادی که برای مردم ساخته اند خب معلوم است که تجربه عشق و زیبایی های آن بدل می شود به امضای یک قرارداد تجاری در ۳۰ یا ۴۰ سالگی که دوطرف یکدیگر را برای سر قبرشان می‌خواهند. و خب البته که دختران حق دارند که زندگی خود را روی چیزی که معلوم نیست بنا کنند چیزی که اسمش را می گذاریم جنم، جرات یا کار پاره وقت و اینجور موارد. الان دختران ۱۸، ۱۹ ساله بسیار مایلند تا با مردان ۳۰ یا ۴۰ ساله ازدواج کنند و چرایی این قضیه نیز مثل روز روشن است. و زمان جلو می رود و جوان هر روز در معرض گناهانی است که حتی از فکر کردن به آنها نیز خسته شده؛ تهدید ها روز به روز بیشتر می شوند ولی هیچکس دیگر راجع به این مسئله دغدغه ای هم ندارد. همه سست شده اند و این موضوع امری لاینحل شده و گویا باید منتظر امری آسمانی باشیم تا موارد ما را حل کند. پیران ما ناامیدتر از ما هستند و راحت، ازدواج را برای بعد از ۳۰ سالگی توصیه می کنند. الان در اینکه باید چه کنیم مانده ایم. هیچ اسبابی فراهم نیست و خب بدون اسباب چه کسی حاضر به قدم گداشتن در این راه می شود؟ داشتم فکر می‌کردم که شاید دوستی های قبل از ازدواج واقعا چیز بدی نیست حال چرا؟ زیرا افراد چند وقتی بدون توقع در کنار هم هستند و پس از آن امور خواستگاری و ... اتفاق می افتد. اگر هم بگویند که این موارد مواردی هستند که به نتیجه نمی رسند که خب خیلی از ازدواج ها هم به نتیجه نمی رسد پس بحثی نمی ماند. ولی پس حق انسان خدامحور را چه کنیم؟ کسی که در خواسته هایش می خواهد خدا را هم در نظر بگیرد پس بالاخره او چه کند؟ انسانی مانده بین دو انتخاب (لطفا توجه کنید) از یک طرف باید تن به ارتباطی گناه آلود بدهد و از سمتی پیر شود و آن قرارداد چرکین تجاری را امضا کند. آیا مأوای انسان این دوره در این مسئله و در این عصر این بود که بین این دو راه خفت آمیز یکی را انتخاب کند؟ در یکی دینش را بدهد و در یکی دنیایش؟ دین ما مگر جمع بین دین و دنیا نبود؟ مگر ما به دنبال جهانی در این بین نبودیم؟ پس از یکسال و نیم هیچ فرجی نشد و هیچ گشایشی عاید من نشد و حتی بقیه ما. راهی می‌بایست باشد، راهی می‌باست باشد که البته هیچکس آنرا ندیده و در حجاب است. شما در این حال هستید و انسان امروزی را می شناسید آیا شما نیز مانند بقیه ما از این داستان نومید شده اید یا نه؟ دل جوان شما حرف مرا می‌گیرد من می‌دانم. شاید توصیه کنید که جلو بروید و زندگی را شروع کنید خدا هم کمک می‌کند که باید بگویم برای منی که پسرم راحت ترین کار این است که بگویم خدا کمک می کند و بسم الله، ولی برای یک خانم گفتن چنین چیزی در این دوره اصلا منطقی به حساب نمی آید. یعنی عقل تکنیک می گوید اسباب زندگی فراهم نیست پس تمام بحثی دیگر نداریم. اصلا خود ما دوست نداریم دختری را از خانه پدرش با آسایشی که دارد به جایی ببریم که محل بی گدار به آب زدن ما بوده است. و اضافه نمایم که این نگاه، نگاه کمالی به این قضیه نیست بلکه من خودم دوست ندارم کسی را که دوستش دارم را در وضعیتی ببینم که دارد به پای من چیزی را تحمل می کند که حقش این نیست و باز این می شود مایه عذاب من؛ چرا! اگر فقط رابطه جنسی و فکر در گناه نیفتادن در نظرمان بود که خب آن موقع ناراحتی دختر ملاک نبود و همینطور زندگی ای را شروع می کردیم و الی آخر ولی هیچ اینگونه نیست و توقع ما از این ارتباط خیلی بیشتر از یک رابطه جنسی است. مرا و امثال مرا راهنمایی کنید و بدانید این ره گم گشتگی اصلا چیز آسانی نیست و تحمل این حالت براستی که غیرممکن بود و همینطور خدایی در حال پیش رفتن هستیم. رفقای ۲۵/۲۶ ساله من این حال را شبیه سینه خیز رفتن می دانند: بسیار کند، سست و لرزان، سخت و طاقت فرسا و با باری بر پشت که همینطور فشارش بیشتر می‌شود. این را هم میگویم که ارتباط با خدا در این حالت سخت شده و تقاضا دارم این حرفم را درک کنید. سخت ترین احساسی که دارم این است که نتوانسته باشم حال را به طور صحیح توصیف کرده باشم تا شما را از شدت این حال مطلع کنم ولی خلاصه این را بدانید که این حال برای نسل من سخت تمام شده و اگر به روی خود نمی آورند، یا هنوز با آن روبرو نشده اند که بزودی می‌شوند یا از روی غروری که دارند نمی‌خواهند درباره اش توضیحی دهند. مرا نماینده همه بدانید. با تشکر از شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. مسئله، مسئلۀ ساده‌ای نیست زیرا از یک طرف ما از بستر سنتی و بومی خود خارج شده‌ایم که زندگی و ازدواج، معنای ساده‌ای داشت و دختر و پسر با سادگی تمام، زندگی را در همان فضای سنتی و بومی والدین‌شان شروع می‌کردند و در کنار والدین خودیکی دو اتاقی هم به آن‌ها می‌رسید. ولی وقتی از آن شرایط به هر دلیلی عبور کردیم، ما شدیم و زندگیِ غربی بدون آن‌که بخواهیم زندگی‌های سفید و عدم رعایت خانواده را که آنان برایشان مهم نیست، بپذیریم. اینجا است که بحران موجود به میان می‌آید و می‌خواهیم با هزاران مشکل، کار را جلو ببریم. آیا نباید پذیرفت که زندگی به روش غربی، ما را به هر حال با این بحران‌ها روبه‌رو می‌کند؟ چرا دختران و پسران ما به سر عقل نمی‌آیند و به هر حال به فکر زندگی ساده‌ای نمی‌باشند که لااقل با سختی‌های کمتری که متذکر شدید روبه‌رو باشند؟ آری! کار ساده‌ای نیست ولی ما فعلاً بین دو نوع زندگی گرفتاریم و در این‌جا است که زندگی ساده تنها راهِ حلی است که ما را با بحران‌هایی که می‌فرمایید کمتر روبه‌رو کند و تنها انتظار از دولت برای رفع این مشکلات، کافی نیست هرچند دولت باید شرایط زندگی جوانان را از نظر مسکن، سهل و آسان کند ولی چارۀ کار وام دادن و زندگی را همچنان سنگین‌کردن نیست، باید به سادگی زندگی فکر کرد وگرنه گرفتار زندگی‌های غربی می‌شویم که نه با فرهنگ ما همراه است و نه با شریعت الهی. موفق باشید   

40649

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد شما رو به حضرت زهرا منو یکم دعوا کنید تا آدم شم. نمیدونم این‌همه کفرگویی از کجا میاد، از سطح درگیری های خودم با دین و دیانت بدم میاد. عزیزترین های زندگیم به حجابم توهین کردن اما به هیچ قیمتی کنارش نمیذارم. درد من درد سوال ها و شبهات مردمه که ازم میپرسن و من خودم اندرخم یک کوچه ام. پیام های بقیه شاگردانتون رو خوندم دیدم تنها نیستم در این سوز دل و آهی که هر لحظه دلم رو آتیش میزنه. من دچار شهوت و حیوانیت و نفسانیت و کوری دل نیستم، ولله نیستم! من دچار بیماری عقلم و سوال های بیشمار که یکی پس از دیگری قلبم رو مخدوش میکنن. نمازم و عبادت شبانه‌م رو با دنیا عوض نمی‌کنم، حتی با سلامتی جسم هم معاوضه نمی‌کنم این حال معنوی و حضور و تشنگی و طلب خداوند رو. اما هرکار می‌کنم شبهات دست از سرم برنمیدارن. چاره ای پیدا نکردم جز اینکه از فضاهای آموزشی فاصله بگیرم تا عقلم کمی آروم بگیره و مثل همون روزگاران گذشته و صفا و سادگی که فقط با خدای خودم بودم، وقت بگذرونم. و خب خداوند همیشه منتظر ماست، قبض و بسط ها برای ناز کردن او نیست، برای روح دمدمی مزاج ماست. فقط.... میدونم این سوالاتی که الان به پس زمینه روندمشون، بهم باز حمله میکنن و بیخ گلومو میگیرن. طلب خداوند و تشنگی نسبت به او و حتی مسیر رسیدن به او هم شیرینه و هیچ رنجی نداره، تمام رنج از عقله و تردیدها نسبت به شریعت. می‌ترسم از اینکه عقلم شریعت رو در قلبم قربانی کنه. تو رو خدا من رو یکم دعوا کنید. نیاز به یه سیلی محکم دارم.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه امثال استاد نقی‌لو نکاتی را متذکر شده‌اندhttps://eitaa.com/ghoftemansadid/706 و به هر حال باید به نسلی فکر کرد که به تعبیر حضرت سجاد «علیه‌السلام» در مورد آن می‌فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَي «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَ الْآياتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ «إِلَي قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» خداى عزّوجلّ مى‌‏دانست كه در آخرالزمان مردمانى مى‏‌آيند بسيار عميق، لذا سوره «قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَد» و آياتى از سوره حديد را تا «وَ هُوَ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُور» فرو فرستاده و هركه ماورای آن‏ها را خواهد، هلاك گردد (الكافى، ج 1، ص 91)». موفق باشید

40516

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا عقل محض وجود دارد؟ یا عقل همیشه متاثر از چیزهای دیگر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آنکه در روایت داریم: «اول ما خلق الله العقل» و از آن طرف از پیامبر خدا «صلی الله علیه و آله» داریم که اولین مخلوق، نور آن حضرت است می توان گفت عقل، همواره در مظاهری که مظاهر ظهور عقل است ظاهر می گردد. موفق باشید

40515
متن پرسش

سلام استاد: مستند شما رو دیدم واقعا آموختم. کاش دعا کنید ما هم وظیفه محور در جهان پیش رو حضور واقعی و ثمربخش داشته باشیم. آن نکته ای که فرمودید از ندیدن دانش آموزان گریه می‌کردید واقعا تکان دهنده بود. اگر بر می‌گشتید حوزه رو به صورت رسمی و با فراگیری فقه ادامه نمی‌دادید؟ بنظرتون فقه ما توانمندی این رو داره نیازهای بشر کنونی رو کامل پاسخگو باشع چه توصیه ای به استعداد های علمی برای جامعه سازی دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، رویکرد ما به «فقه» و فقاهت است. فراموش نمی‌کنم سخن آن طلبه‌ای را که از حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌پرسد، «در میان درس‌هایی که خوانده‌اید اعم از فقه و فلسفه و عرفان، کدام را مهم‌تر می‌دانید؟ ایشان می‌فرمایند فقه را. می‌پرسد فقه که چیز مهمی نیست. می‌فرمایند نخوانده‌ای. می‌گوید در حال مطالعه و درس دادن هستم. می‌فرمایند پس نفهمیده‌ای.» از این جهت که فقه، سابقۀ تدبّر و تفکر هزارساله‌ای می‌باشد که انسان اندیشمندی چون شیخ مفید بنیان‌گذار آن بوده است. و در این رابطه اگر امثال شهید مطهری‌ها آنچنان برجسته و ارزشمند شدند به جهت حضور در فرهنگ فقاهتی هست که در حوزه‌های علمیۀ ما جاری است با رویکردی همچون رویکرد علامۀ طباطبایی و حضرت امام و رهبر معظم انقلاب. موفق باشید  

40483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی و عرض خسته نباشید: راستش استاد روشی خلاقانه به ذهنم رسید که بنده به هوش مصنوعی دیپسیک، قسمتی از یک کتاب را ارائه دادم، و درخواست ساختن داستانی را از اون قطعه کتاب کردم. یعنی اینجوری درخواست دادم که مثلا قطعه ای از کتاب تفسیر نور استاد قرائتی در شرح بسم الله رو به اون دادم و گفتم داستانی بساز و عیناً همین جملات را در اون بکار ببر. ودیپسیک با سرعت داستانی با آن جملات ساخت و تحویل داد. حالا بنده سوالم اینه که آیا ساختن چنین داستان‌هایی وبا این روش اجازه هست؟ بنده هدفم گسترش و معرفی دین اسلام به کودکان و نوجوانان بر اساس داستان خوانی است. الان به نظرم اومد شاید در شأن قرآن نیست که بخواد آیه به آیه داستان بشه و همون تفسیرهای رسمی با همان نوع چاپ بهتر و ارجح است. پس دست نگه داشتم. یکی از داستانها رو‌ ملاحظه بفرمایید: روزی روزگاری، در شهر کوچکی که آسمانش همیشه آبی بود، پسر جوانی به نام امید در حالی که برگی کاغذ را محکم در دستش فشرده بود، پا به کلاس درس استادش گذاشت. استاد، مردی حکیم و دانا بود که موهایش به سفیدی برف بود و نگاهش آرامش بخش. امید با اضطراب گفت: «استاد، من برای ساختن زندگی جدید و شروع کسب و کارم برنامه‌ریزی کرده‌ام، اما می‌ترسم مبادا راه را اشتباه بروم. نمی‌دانم چطور باید آغازش کنم.» استاد با لبخندی آرام گفت: «پسرم، هر راهی را که می‌خواهی بروی، از همان نخست باید نشانگر مسیرت باشد. به یاد داشته باش که «بسم اللَّه» نشانگر رنگ و صبغه ى الهى و بیانگر جهت گیرى توحیدى ماست.» امید با تعجب پرسید: «یعنی فقط گفتنش کافی است؟» «هرگز!» استاد پاسخ داد. «این کلمات، رمزی بزرگ در خود دارند. بدان که «بسم اللَّه» رمز توحید است و ذكر نام دیگران به جاى آن رمز كفر، و قرین كردن نام خدا با نام دیگران، نشانه ى شرك. نه در كنار نام خدا، نام دیگرى را ببریم و نه به جاى نام او.» او ادامه داد: «اما این فقط آغاز ماجراست. اگر می‌خواهی کارت پایدار بماند، باید بدانی که «بسم اللَّه» رمز بقا و دوام است. زیرا هرچه رنگ خدایى نداشته باشد، فانى است.» امید که کمکم اضطرابش جای خود را به کنجکاوی می‌داد، جلوتر آمد. استاد با نوازش ریش سفیدش ادامه داد: «از همه مهم‌تر، این کلمه، کلید رابطه تو با خداست. «بسم اللَّه» رمز عشق به خدا و توكّل به اوست. به كسى كه رحمان و رحیم است عشق مى ورزیم و كارمان را با توكّل به او آغاز مى كنیم، كه بردن نام او سبب جلب رحمت است.» «اما من گاهی احساس غرور می‌کنم، استاد. فکر می‌کنم خودم همه چیز هستم.» استاد خندید: «پس به همین دلیل است که به آن نیاز داری. «بسم اللَّه» رمز خروج از تكبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است. و وقتی از تکبر خارج شدی، تازه می‌توانی راه بندگی را شروع کنی. پس به خاطر بسپار که «بسم اللَّه» گام اوّل در مسیر بندگى و عبودیّت است.» نگاه امید پر از امید شده بود. استاد افزود: «و در این راه، دشمنی هست به نام شیطان که می‌خواهد تو را گمراه کند. اما مطمئن باش که «بسم اللَّه» مایه فرار شیطان است. كسى كه خدا را همراه داشت، شیطان در او مؤثّر نمى افتد.» «پس اگر کارم را با نام او شروع کنم، مقدس می‌شود؟» «دقیقاً! «بسم اللَّه» عامل قداست یافتن كارها و بیمه كردن آنهاست. و فراموش نکن که با گفتن آن، در حقیقت به پروردگارت می‌گویی: «بسم اللَّه» ذكر خداست، یعنى خدایا! من تو را فراموش نكرده ام.» استاد ادامه داد: «و این جمله، نیت پاک تو را نیز فریاد می‌زند. «بسم اللَّه» بیانگر انگیزه ماست، یعنى خدایا هدفم تو هستى نه مردم، نه طاغوت ها ونه جلوه ها و نه هوس ها.» امید شگفت‌زده شده بود از عظمت این عبارت کوتاه. استاد برای تأکید بر بزرگی آن، حدیثی نقل کرد: «ای امید، به یاد داشته باش که امام رضاعلیه السلام فرمود: «بسم اللَّه» به اسم اعظم الهى، از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیك تر است.» امید با قلبی آرام و روحیۀی جدید از کلاس خارج شد. او حالا می‌دانست که چگونه و با چه نیتی باید راه جدید زندگی‌اش را آغاز کند. جملات مذهبی بکار برده شده در داستان عینا جملات تفسیر نور استاد قرائتی است بدون ذره ای تغییر ولی طرح کلی داستان کار خود هوش مصنوعیه. این هوش مصنوعی بسیار خلاقانه طراحی شده و شما هر داستانی با هر موضوعی بخوایید بهتون تحویل میده. چه خوب بود عزیزانی که در این رشته دستی دارند و دغدغه ی اسلام رو دارند، چنین هوش مصنوعی بسازند که کاملا منطبق با عقل و منطق و اسلام باشه و کاربردی. نمیدونم این هوش مصنوعی رو می‌شناسید یا نه هر سوالی ازش بپرسی جواب میده ،حتی اگه از اون بخای تاریخ فلسفه ی غرب رو برام شرح بده شرح میده. طراحی چنین هوش مصنوعیی توسط اهل فن اسلامی خودش می‌تونه به تنهایی یک دانشگاه باشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که هوش مصنوعی چیزی جز مجموعۀ اطلاعاتی که در میدان فضای سایبری به آن داده شده است؛ را با شما در میان نمی‌گذارد و این غیر از آن است که گمان کنیم هوش مصنوعی به قدرت خودآگاهی رسیده. و فهم این موضوع موجب می‌شود تا ما انتظارمان از هوش مصنوعی آن نباشد که مثلاً معلم و راهنمای ما گردد. آری! اطلاعاتی که به آن داده شده است را به نحو فوق العاده‌ای در کنار هم قرار می‌دهد که انسان به راحتی نمی‌تواند چنین توانایی را داشته باشد، ولی چیزی جز همان‌هایی که به او داده‌اید را تحویل نمی‌دهد. استاد احمد واعظی در رابطه با عدم خودآگاهی هوش مصنوعی نکاتی را در هم‌اندیشیِ پنجم سلسله هم اندیشی‌های توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی مطرح کرده‌اند که خوب است دنبال فرمایید. موفق باشید

40420

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت آقای طاهر زاده عزیز: سوال بنده در مورد فرشته شناسی است. استاد خودتون در مورد فرشتگان جایی سخنرانی یا جزوه ای کتابی چیزی دارید؟ و کاملترین منبعی که بشه باهاش از نظر فلسفی و علمی به صورت عقلانی و هر چه که ممکن است در مورد فرشتگان و عملکرد و جایگاه آنها در نظام آفرینش فهمید و آموخت چه معرفی می‌کنید، نظر خود شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به اینکه فرشتگان مظاهر اسمای الهی هستند مانند آن‌که جناب عزرائیل «علیه‌السلام» مظهر اسم قابض حضرت حق است باید در رابطه با فرشته‌شناسی نسبت به اسماء الهی تأمّل نمود کاری که جناب ابن عربی در «فصوص الحکم» انجام داده‌اند. جناب آیت الله محمد شجاعی در کتاب‌های «مقالات» خود تذکراتی در رابطه با حضور فرشتگان مطرح فرمودند. در ضمن باعرایضی که در سوره فاطر شده است، می‌توان نسبت به فرشتگان فکر کرد. موفق باشید

40397

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و رحمت خدمت شما استاد عزیز. بنده نوجوانی هستم که تعارض میان دو مسئله شدیدا سردرگمم کرده و نمی‌توانم دست به تصمیم بزنم. به لطف خدا به لطف خدا به لطف خدا بنده مستعد در زمینه های علوم مهندسی هستم و به‌اضافه علاقه شدیدی هم به این حوزه دارم. از طرفی آزمون کنکورم را مطلوب داده‌ام و اگر خدا بخواهد توان تحصیل در بهترین دانشگاه‌های کشور را دارم. اما همین استعداد را (اگر بیشتر نباشد به‌نظر کمتر نیست) در زمینه علوم حوزوی علی الخصوص فلسفه و منطق و عرفان دارم و همان علاقه شدید را به این زمینه نیز دارم. مانده‌ام میان این دو مسیر که خدای متعال از من چه می‌خواهد و وظیفه‌ام چیست. پدرم تصمیم‌گیری را بر بنده واگذار نموده‌اند و مادرم نیز مرا از هیچکدام نهی نمی‌کنند اما می‌دانم قلب هردو علی الخصوص مادرم بشدت مایل به این است که به دانشگاه بروم. علاقه و استعداد برای بنده در دو زمینه برابر است و برایم مهم فقط و فقط این است که ولی جامعه حضرت امام خامنه‌ای از منِ نوجوان در این دوراهی کدام را می‌خواهند. می‌خواستم بدانم آیا شما می‌توانید بنده را راهنمایی کنید؟ و سوال دومم این‌ است که فرضا اگر باید به حوزه رفت بهتر است اول به دانشگاه بروم (برای لیسانس) و بعد به حوزه بروم یا مستقیما به حوزه بروم؟ (در این زمینه هم پدر و مادرم شدیدا می‌خواهند بنده ابتدا حداقل دانشگاه را تجربه کنم اما امر و نهی نمی‌کنند چون برای خودشان مسئولیت می‌دانند و واهمه دارند که مرا از حوزه نهی کنند) با تشکر در پناه حضرت ولیعصر ارواحنا فداه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اگر استعداد مباحث و موضوعات حوزوی را در خود احساس می‌کنید و والدین محترمتان می‌توانند تا حدّی از نظر مالی در ادامۀ زندگی به عنوان حضور بیشتر در تبلیغ دین، کمک کنند – حداقل در زمینۀ مسکن در سال‌های بعد- این را لطف خداوند بدانید که علاقۀ حضور در حوزه و تعمق در آن معارف و تبلیغ آن به بشریت را در شما ایجاد کرده است. ۲. هرچه زودتر به حوزه وارد شوید بهتر است. در این مورد خوب است به آرشیو «حوزه یا دانشگاه» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/quest/29957?mark=%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87 موفق باشید

40314

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و نور و رحمت و درود الهی تقدیم به استاد طاهرزاده: میشه لطفا نظرتون رو در مورد کتاب نجم الثاقب محدث نوری بفرمایید. استاد امین سپیدنامه این کتاب رو شرح کردند و من صوتهاشون رو گوش دادم. از زندگی حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها توضیح میدن تا دوران غیبت. کتاب نجم الثاقب تماما رفتارهای بظاهر عادی و‌ روزمره حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها و امام حسن عسگری و حکیمه خاتون علیما السلام هست اما با شرح استاد سپیدنامه کاملا متوجه شدم که زندگی و کلام عادی اهل بیت علیهم السلام هم حکمت داره و ایشون مثل من از روی بیفکری و دنیاطلبی یا انجام خواهشهای نفس حرف نمی‌زنند. یا رفتار نمی‌کنند. هر آن زندگیشون نور جلوه میکنه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که مرحوم محدث نوری از اساتیدی هستند که به اصطلاح، اخباری می باشند و از این جهت تنها  وظیفۀ خود را جمع آوریِ احادیث می دانند که البته در جای خود لازم است ولی همین طور که متوجه شده اید اساتید اهل فکر و حکمت باید نسبت به آن احادیث تدبّر و شرح نمایند. موفق باشید

40288
متن پرسش

سلام و درود بر سردار مقاومت جهان عرب، حماس بزرگ و جناب حکیم شیخ نعیم قاسم برادر عزیز که حقیقتا ایشان هنوز شناخته شده نیستند ولی از ذخایر بزرگ الهی است. اما برای حضور در آینده هرچقدر فکر می‌کنم راهی جز مدد ها و معجزات خاص از جانب خود حضرت رب وجود ندارد. اینکه فکر کنیم کار دشمن تمام شده و دیگر هیچ زوری ندارد یک امریست که هنوز باید با جنگ محقق شود و چنین دشمنی که بمب اتم دارد و کله ای خالی و شیطنت احمقانه، فقط با اراده ای خاص از ظهور حق تعالی ممکن به مقابله خواهیم بود. اینکه نسل بنی امیه در سرمستی از قتل عام بلند شده و اسرائیل راهی جز جنگ تن به تن نگذاشته و با دجال و شیطان بسمت حکومت جهان آمده- و تمام تاریخ جهانی را به یک «آخر» کشیده خداوند حق و استقامت را تنها نخواهد گذاشت. هرچه می‌نگرم راهی جز اراده خاص الهی برایمان نمانده، نظر شما چیست جناب استاد؟ آیا این انسانهای مقاوم بزودی زود به مدد الهی می‌رسند در حالی که ساعتی نمی‌گذرد در جنگ با دشمن و از پای در می آیند و راهی جز توجه ویژه تر از خداوند ندارند.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و در واقع مسیر حزب الله با شخصیت ایشان در این شرایط خود را بازیابی کرد و در مورد آنچه در این دفاع مقدس ۱۲ روزه برای ما پیش آمد؛ مهم توجه به عنایات الهی است در خنثی‌کردنِ نقشۀ بسیار عمیق و همه جانبۀ همۀ جهان استکبار. و همچنان در راهی که خداوند از طریق انقلاب اسلامی مقابل ما گذارده، حاضر و پایدارماندن. جناب آقای حسین حاجی کارشناس مسائل غرب آسیا دیشب در برنامۀ «جهان امروز» نکات بسیار دقیقی در رابطه با شرایطی که در مقابل اسرائیل برایمان پیش آمده؛ مطرح فرمودند و اینکه اسرائیل همراه با بخش زیادی از اروپا و همۀ آمریکا، همۀ خشاب‌های خود را خالی کرد و به نتیجه نرسید. و این یعنی ما با ایرانِ دیگری در آینده، خود را ادامه می‌دهیم. ایرانی که در مقابل چنین فتنۀ بزرگی توانسته است تاب‌آوری داشته باشد. موفق باشید              

40789

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: استاد ببخشید خواستم اگر ممکنه برای تذهیب و پاکی ذهن، راهکاری ارائه بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعۀ کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» دنبال‌کردن سلسله مباحث «شرح کتاب جامع السعادات ملا محمدمهدی نراقی» https://eitaa.com/jameo_saadat می‌تواند ان شاءالله مؤثر باشد. موفق باشید

40652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: می‌خواستم نظر شما رو در مورد شیخ جعفر ناصری فرزند مرحوم آیت الله ناصری بدانم و اینکه در این زمانه ما چگونه می‌توانیم از ایشان استفاده کنیم و چه نسبتی داشته باشیم؟ ممنون استاد عزیز

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله ایشان انسان شایسته‌ای هستند و رفقا باید سعی کنند نکات و توصیه‌های ایشان را دنبال نمایند. موفق باشید

40531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: ان شاالله که صحیح و سلامت باشید. استاد چرا ما آدم ها ظلم پذیر نیستیم یا بهتر بگم رنج پذیر نیستیم!البته (ما) نه بهتره بگم (بسیاری از ما) اکثر جوونای امروز تحت تاثیر شکست های عاطفی که میخورن دست به کارهای عجیب و غریب و سخت و تلخ میزنن و اونایی که جون سالم به در میبرن ماه ها و سال ها تحت تاثیر اون اتفاق رنج میکشن حالا اینا از مسائل عاطفی، بسط بدیم به مسائل گوناگون باز همینه! یعنی از یه اتفاق کوچک، یه ظلم‌کوچک‌ یا بزرگ یه بی توجهی یه توهین شنیدن یا هرچیزی اونقدر رنج می‌کشیم، اونقد خود خوری می‌کنم اونقدر اون اتفاق توی دلمون و ذهنمون مرور میشه که نگو. من بارها کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» را خوندم و هربار با خوندنش آروم‌ می‌شدم چون می‌گفتم دنیا همینه دیگه ولی الان نمیتونم هضم کنم که آدمای دنیا هم همینن و موضوعات‌کوچک اذیتم میکنن و موضوعاتی ماها و سال هاست دارن مغزم رو میخورن چون آدمایی اذیتم کردن و برام قالب درک نیست و نتونستم باهاش کنار بیام متاسفانه در حالیکه علمم و‌اطلاعاتم میدونه که چه خبره ولی قلبم نمیتونه فرمان بپذیره و فراموش کنه ببخش استاد عزیز که یکم خودمونی صحبت کردم. خیلی ممنون

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفتۀ جناب مولوی: «گر به هر زخمی تو پر کینه شوی / پس کجا بی صیقل آیینه شوی». سختی هایی که در مسیر زندگی سراغ  انسان می آید برای صیقل دادن روح و روان اوست و هنر ما آن است که  متوجه شویم امتحانهای الهی ما را ساخته و پرداخته می کند و فرمود: «وبشّرالصّابرین» یعنی در دل سختی هایی که در مسیر حق و حقیقت پیش  می آید نهایت ارزشمندی وجود دارد مگر سختی هایی که به جهت گناهان و هوس ها پیش می آید که باید با توبه، آثار منفی  آن را از میان برداشت. موفق باشید.

40449

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. سلام علیکم: ۱. استاد عزیز راجع به مباحث معرفتی بخصوص فصوص که فرمودید به صورت کلی انسان تا به چهل سالگی نرسد، پخته برای این راه نیست و بخصوص بنده که مشغول شرح لمعه هستم فرمودید که حداقل بعد از رسائل و مکاسب بدین سمت رجوع کنم، سوالم از چرایی این امتناع است برای کسی چون بنده که اصلا اساس حضور و ورودم به حوزه برای مباحث عرفانی بوده و جز با این مباحث هیچ شور و شوقی برای حتی زندگی روزانه ام ندارم و از طرفی دیگر همین نگاه معرفتی، نگاهی بس عمیق و شور آفرین برای ورود به راه بسیار وسیع فقه را برایم می گشاید. نگاهی خارج از حقیقت، خارج از عالم حی به هرچیزی جز مردگی به میان نمی آورد؛ حال می‌خواهی با این نگاه به خدا بنگر یا به فقه بنگر یا به حتی امور روزانه زندگی! همه پوچ است و مانع برای حرکت. ۲. اگر شیطان را ذاتا گریزان از رحمن و بهشت برین بنگریم، چگونه اویی که کان من الکافرین بود، روزگار شش هزار ساله ای را به عبادت رحمن، در میان جلوات رحمانیه که فرشتگان اند، بود؟ ۳. در پس پرده داستان شکل گیری دشمنی شیطان با انسان چه رازی برای تفکر است؟ ۴. روایتی شنیدم که شخصی نزد حضرت صادق علیه السلام برای مصلحت جویی از تجارت خویش می‌رود اما با نهی حضرت روبرو می‌شود. شخص التفاتی نمی کند و تجارت می‌کند و سود خوبی هم بدست می آورد. بعد از زمانی نزد حضرت می‌رود و جویای امتناع حضرت می‌شود، حضرت می‌فرماید: به یاد داری در فلان روز نماز صبح قضا شد؟ نهی از برای قضا نشدن نماز بود... واقعا افرادی همچون من چگونه زنده ایم و زندگی می‌کنیم و داعیه دار روحانیتیم؟ بعد از ازدواجم بسیاری از نمازهایم قضا شده و بسیار با سردرگمی روبرو گشته ام، سوالم اینست که: الف. آیا می‌توان با این حدیث اینگونه برخورد کرد که ازدواج بنده هم در مسیر عبودیتم قرار نگرفته؟ .ب‌. چکار باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طبیعی است که در ابتدا این حالت بحرانی که شرایط جدید ایجاد می‌کند؛ پیش می‌آید تا انسان به خود آید. آری! روحیۀ تعمق در فقه، قدرت استحکام در عرفان را شکل می‌دهد. باید برای خود در کسوت روحانی، برنامه‌ای دقیق و جدّی به میان آورد و در عین حال نباید به خود سخت‌گیری کرد. به اربعین فکر کنید و حضور گسترده‌ای که بشر برای آیندۀ خود بخصوص خدّام، مدّ نظر آورده‌اند. نکات مطرح شده در چند جلسۀ اخیری که کانال «سها» تحت عنوان «منزل نهایی» مطرح شده است، قابل توجه است. موفق باشید

40402

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا. سلام علیکم‌: جنگ با اسرائیل جنگ با همه پلیدی های ضد دینی و ضد زندگی بوده؟ اگر همه بدیهای حاضر در ایران را تحت ولایت اسرائیل-به عنوان والی آمریکای شیطان بزرگ در منطقه- بدانیم، خواهیم دانست شکست همه پلیدی ها رقم خورده. گوش بفرمانان شیطان، ولایت شیطان بزرگ خود را از دست دادند و نظم و استحکام آنها زیر پا له شد. درست که ایران مرکز اوج این پیروزی و حضور زندگی سیاسی دینی هست و اینجا نیز اوج شکست آنها بود اما در دنیا هم امروز می‌بینیم که فرانسه انگلیس سوئد و.. مجبور به پذیرش استقلال فلسطین شدند و آنها می‌دانند اولاً اسرائیل و آمریکا سلطه خود را بر همه از دست داده و ثانیا با ادامه خدمتگذاری به آنها بجای خدمت گزاری به مردمشان، حکومت خود را در خطر از دست رفتن خواهند گذاشت!- یعنی مردمشان دیگر حاکمیتی که ناپاک است را به رسمیت نخواهند پذیرفت! و این برایشان پادشاهی بدون رعیت و شکست را رقم می‌زند، پس جمهوریت به معنای واقعی پیدا شده. این یعنی تحول تاریخ. ما از ابتدا قدرت همه کاری داشتیم منتهی مثل حضرت ابالفضل سلام الله برای خدا صبر کردیم تا شریعت، توحید خالص و دین سیاسی تاریخی به نظم جهانی حاضر شود وگرنه هرگز مومنان ضعیف نیستند. ضعف برای بندگان خدا بی معناست و امروز امر الهی بنایش زندگی سازی است و هم اکنون در آنیم. حتی اگر تمام عالم مقابل خداوند می ایستادند خداوند قدرت هر کاری دارد چرا متوجه نشویم؟! چرا این زندگی را نکنیم؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه که می‌فرمایید خوب است به  طریقت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه‌» از فتوحات آخرالزمانی ایشان و درک حضور نهایی انسان آخرالزمانی فکر کرد، طریقتی در رابطه با گذار از مدرنیته و از این جهت شخصیت حضرت امام تعلّق به آخرالزمان داشت و این غیر آن شهودی است  که بعضی از اهل سلوک از آن بیگانه می‌باشند و در شهودات فردی متوقف هستند و لذا جلال و جمال در وجود امام به نحوی تجلی کرده بود که ایشان آخرالزمان را به نحو تفصیلی می‌شناختند، امری که تنها خودآگاهیِ تاریخیِ متفکران اُنسی  می‌توانند از آن آگاهی داشته باشند و با توجه به این امر اگر به کربلا رجوع شود، کربلا را در تاریخ خود حاضر کرده‌ایم و در اکنون خود در کربلا حاضر شده‌ایم حتی اگر همۀ عالم مقابل‌مان بایستند. موفق باشید

40281

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ۱. چهار فرشته جبرئیل، میکائیل، اسرافیل مقام بالاتری نزد خداوند دارند یا فرشتگان مهیمن؟ ۲. در میان فرشتگان مقرب آیا خلقت ملک الموت از سایرین جداگانه بوده است؟ اگر آری چرا و چگونه؟ ۳. بنابر گفته پیامبر جبرئیل برترین فرشتگان است پس چرا امام فرشتگان در نماز میکائیل است؟ و اگر مطلبی که خوانده ام صحت داشته باشد چرا عزرائیل آخرین مخلوق باقیمانده بعد از نفخ صور خواهد بود که پس از قبض روح فرشتگان من جمله جبرئیل، توسط خدا قبض روح می شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید بتوان گفت فرشتگان مهیمن فوق مقام آن ۴ فرشته‌اند. ۲. همۀ آن فرشتگان در نسبت به محل ظهورشان متفاوتند وگرنه در مقام خود که مقام قرب الهی است، یگانه می‌باشند. ۳. همچنان که عرض شد نسبت به شرایط ظهور، متفاوتند و از این جهت که شرایط ظهور جناب جبرائیل ظهور وَحی است، آن مقام، مقامِ برتری به حساب می‌آید.https://lobolmizan.ir/sound/1669 موفق باشید

40198

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: برنامه وعده صادق ۳ از شبکه خبر در ۲۸ خرداد با گفتگوی جناب آقای دکتر سعید جلیلی و سرکار خانم سحر امامی را به خدمت شما می‌فرستم. ایشان حقیقتا از اساتید نخبه‌ی تهذیب شده هستند که بخوبی مسائل را شرح داده می‌دهند. امید می‌رود از سخنان ایشان بهترین استفاده را نماییم ان شاءالله. https://telewebion.com/live/irinn?e=0x137f0a3a

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. امید است با چنین بصیرتی ما در این انقلاب، حاضر و حاضرتر شویم. موفق باشید

40110

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: اینکه گفته می‌شود که توحید چشیدنی است. هرکس بر حسب ظرفیت وجودی اش از توحید برخوردار است، درست است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا «توحید» قصۀ فطرت انسان است و هرکس می‌تواند آن را در جان خود احساس کند. موفق باشید

40098

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و خداقوت خدمت استاد محترم: همانطور که مستحضرید روز گذشته جناب حجت الاسلام قاسمیان، پس از انتشار کلیپ اعتقاداتشان به وضعیت اسفبار کشور سعودی بازداشت شده اند. در این راستا عده ای در داخل نسبت به این عمل ایشان هجمه راه انداخته که این عمل بر خلاف قوانین آن کشور بوده، هزینه برای کشور و یا احتمال زحمت برای سایر حاجیان داشته است برخی هم معتقدند نباید در زمان و مکان انجام حج این مطلب گفته می شد و برخی هم ضمن تایید و حمایت از عمل ایشان، وظیفه دستگاه دیپلماسی را پیگیری حقوق ایشان دانسته و کار سعودی ها را در بازداشت ایشان کاملا غلط می دانند. سوال بنده این است که حاجیان چرا در چنین دوگانه ای در کشور ما قرار می گیرند از سویی رهبر معظم انقلاب سال گذشته تاکید بر زنده نگه داشتن یاد مردم غزه در حج داشتند از سویی بسیاری در سازمان حج و مدیران کاروان و روحانیون، چنین اقداماتی را نهی می فرمودند. بالاخره وظیفه حاجیان چیست آیا سکوت کرده و به دنبال انجام عمل کامل حج باشند که لطمه ای به آن وارد نشود یا به دنبال پرده افکنی از چهره سیاه خادمان بین الحرمین در ذبح اسلام چه در شرایط برگزاری حج و چه در عملکرد خارجی سعودی ها در کمک به ذبح کودکان مسلمان باشند؟ آیا عمل حجت الاسلام قاسمیان اقتدای به ارباب بی کفن اباعبدالله الحسین نیست که حج خود را برای افشای ظلم یزید ناتمام گذاشتند؟ آیا تاریخ ما به جایی رسیده که به هر قیمتی عمل و انجام احکام را مقدم بداریم؟ ما باید به کدام عمل کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظردادن در این مورد آسان نیست. در فهم و صفا و شخصیت ارزشمند حاج آقا قاسمیان هیچ شکی نیست و احتمالاً خود ایشان هم تصور نمی‌کردند با طرح آن موضوع در آن کلیپ، آل سعود این‌چنین ضعف و بی‌ظرفیتی را از خود نشان دهد زیرا ایشان خواستند متذکر شوند که حقیقت حج امری است بالاتر از این نوع ظاهرگرایی‌ها. و اگر تصور می‌کردند چنین حساسیتی پیش می‌آید احتمالاً  به این صورت به موضوع ورود نمی‌کردند. موفق باشید

40088

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: به پیشنهاد شما برای جلسات هفتگی مون در کنار حدیث کسا نامه ۳۱ نهج البلاغه رو شروع کردیم و الان بعد از حدود سه سال جلد اول کتاب تمام شد. الحمدلله بهره های زیادی بردیم خواستم بپرسم پیشنهاد تون در تاریخ فعلی برای ادامه مسیر جلسات زنانه مون چه پیشنهادی دارید؟ جلد دوم را شروع کنیم یا مباحث دیگری بنظرتون الویت داره؟ نظرتون در مورد چرخشی پیش بردن چند منبع چیه؟ اگر موافقید پیشنهاد بدهید ممنون میشم. التماس دعا عاقبتتون به خیر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است که نامه ۳۱ ادامه یابد و البته در کنار آن از مباحث قرآنی مانند سورۀ آل‌عمران و شرح صوتی آن نباید غفلت کرد. موفق باشید

40003

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر شما ندای حق گوی زمانه، این جملات ناب و عرفانی به تازگی به دستم رسیده، چه قدر زیبا، چه قدر عمیق، و چه نعمتی بالاتر از اینکه ما همان آخرالزمانی هایی هستیم که بر خلاف اهل ظاهر و کوته فکرانِ هم عصر این عارفان، این مفاهیم را می‌فهمیم و درک می‌کنیم چنانچه معصوم فرمود یتعمقون... – [ ابوالعباس قصاب] گفت: « وطاء من بزرگ است از او باز نگردم، تا از آدم تا محمد [علیهم السلام]، در تحت وطای من نیارد» – منکری، حسین منصور را معارضه کرد. گفت: «دعوی نبوت می‌کنی.» گفت « اُف بر شما باد! که از قدر من بسی واکم می‌کنی – ابویزید: «بنده نرسد به مقام حقیقت، تا آنچه خداوند- عزوجل- از قرب خویش به محمد داد و از مناجات خویش به موسی و از خلّت خویش به ابراهیم و از عزت خویش به عیسی- علیهم السلام- بیابد.» ابوالحسن خرقانی: «من از هر چه دون حق است زاهد گردیدم. آن وقت خویشتن را خواندم. از حق جواب شنیدم. بدانستم که از حق درگذشتم. لبیک اللهم لبیک زدم، محرم گردیدم، جمع کردم، در وحدانیت طواف کردم. بیت المعمور مرا زیارت کرد کعبه مرا تسبیح کرد، ملائکه مرا ثنا گفتند، نوری دیدم که سرای حق در میان بود چون به سرای حق رسیدم زانِ من هیچ نمانده بود» [خرقانی] گفت: « کله سرم عرش است و پای‌ها تحت الثری و هر دو دست مشرق و مغرب می‌شود منت گذاره و بخشی از اسرار را بر ما شاگردان و پادرسی های حضرتتان فاش کنید و بیش از آنچه در ظاهر این کلمات است به بطن آن که همان آیات قرآن و احادیث ست اشاره ای کنید و این تشنگان را آبی نوشید؟ که سخت تشنه ایم، اما طعم آب را چشیده تیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم اشاراتی است که در کلمات این بزرگان هست که البته گفتنی نیست هرکس به ذوق خود چیزی از آنها می‌یابد. موفق باشید

نمایش چاپی