با سلام: استاد تو روایات متعدد در مورد نوع ارتباط افراد صحبت شده مثلا گفته با فلان کس معاشرت نداشته باش یا اگر فلان خصوصیت داشت باهاش رفت و آمد نکن، این یه مسئله اینکه الان و درحال حاضر اول نمیشه اینا رو رعایت کرد از یه طرف تویه تنگناهایی هستیم یه طرف صمیمیت و اخوت با مومنین در مقابل جبهه دشمن از یه طرف اگه بخواییم اینورعایت کنیم هیچ کس نمیمونه، چه باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه یکی از دستورات الهی به همۀ ملتها آن است که میفرماید: «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا» و کلمه «ناس» حتی شامل کافر هم میشود؛ باید آن موارد را به طور خاص مدّ نظر قرار داد که مثلاً موردی است که موجب ضعف ایمان انسان و یا شهرت انسانِ فاسق بشود. وگرنه به هر حال باید با هر انسانی با بزرگواری برخورد کرد. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت آقای طاهر زاده عزیز: سوال بنده در مورد فرشته شناسی است. استاد خودتون در مورد فرشتگان جایی سخنرانی یا جزوه ای کتابی چیزی دارید؟ و کاملترین منبعی که بشه باهاش از نظر فلسفی و علمی به صورت عقلانی و هر چه که ممکن است در مورد فرشتگان و عملکرد و جایگاه آنها در نظام آفرینش فهمید و آموخت چه معرفی میکنید، نظر خود شما چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به اینکه فرشتگان مظاهر اسمای الهی هستند مانند آنکه جناب عزرائیل «علیهالسلام» مظهر اسم قابض حضرت حق است باید در رابطه با فرشتهشناسی نسبت به اسماء الهی تأمّل نمود کاری که جناب ابن عربی در «فصوص الحکم» انجام دادهاند. جناب آیت الله محمد شجاعی در کتابهای «مقالات» خود تذکراتی در رابطه با حضور فرشتگان مطرح فرمودند. در ضمن باعرایضی که در سوره فاطر شده است، میتوان نسبت به فرشتگان فکر کرد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند بر نوگلان نو به نویی که در مواقع صحیح دعوت خدا را استجابت میکنند و وارد زندگی شکست ناپذیر اسلامی جهانی میشوند درود میفرستد. شکوفه هایی که فرشتگان الهی غبار تن آنها را زدودند، و مایه ظهور ایمان بزرگتر در عالم میباشند و این بمعنای پیروزی ایرانی است که ایمان را در آخرالزمان و در گستره جهانی مظهر ظهور شده این ایران به آمریکا هم شکست نمیخورد و این اسلام جای پذیرش هر انسان آزاده ای را دارد. «آه! که از هر دو کون تا چه نهان بودهای / خه! که نهانی چنین شهره و پیدای ماست / زان سوی لوح وجود مکتب عشاق بود / و آنچ ز لوحش نمود آن همه اسمای ماست» «عمر که بیعشق رفت، هیچ حسابش مگیر / آب حیاتست عشق، در دل و جانش پذیر / هر که جز این عاشقان، ماهیِ بیآب دان / مرده و پژمرده است، گر چه بود او وزیر / عشق چو بگشاد رخت، سبز شود هر درخت / برگ جوان بر دمد، هر نفس از شاخ پیر / هر که شود صید عشق، کی شود او صید مرگ؟ / چون سپرش مه بود، کی رسدش زخم تیر؟».
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! درک این موضوع که خداوند به طور خاص نظر به انقلاب اسلامی به عنوان راهی برای آیندۀ بشر و به ایرانِ اسلامی که مهد آن انقلاب است؛ درک مهمی میباشد. موفق باشید
استاد سلام: پیرو سوالم ۴۰۳۱۹ که مشکل بنده در فکره. یعنی یه دفعه فکری سراغم میاد که وجودم رو درگیر میکنه. اگر اون فکر نیاد مشکلم حل میشه چی کار میتونم بکنم برای اینکه فکر تحریک آمیز سراغم نیاد. چشم هایم رو کنترل میکنم اما متاسفانه اون فکر سراغم میاد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز توحید، و باز معرفت نفس است که با حضور ماتقدمِ خود میدان را برای چنین پیش آمدهایی کنترل میکند و ما در دل همین احوالات به سوی آن معانی و معارف سوق می یابیم و به همین جهت به ما فرموده اند در منظر خود متوجۀ حقایق باشیم تا آنگاه که چنین احوالاتی به سراغ ما می آید؛ بتوانیم به یاد احوالات معنوی و معارف قدسی از آنچه پیش می آید، بگذریم. در این رابطه نکاتی در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» مطرح شده است خوب است به آن کتاب رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد عزیز: در ارتباط با سوال ۴۰۲۸۹ و پاسخی که ارسال فرمودید چند خطی به قلم بنده نیز رسید در نسبت سرود ای ایران و روضه اباعبدالله که خدمت شما عرض میکنم: جای ای ایران، درست وسط روضه! جمعی که معنی ملت را نمیدانند از شدت تهیبودن دست و فکر، پناهبردهاند به دوگانه ملت _ امت در توهم اینکه ملت همان nation است که با زاد و ولد و قومیت معنا میشود. اما ملة واژهای قرآنیست دقیقا به معنای دین! نه کاری به زاد و ولد دارد نه به خاک آریایی بودن و عرب و اروپایی نمیشناسد پدر اهل تسلیم ابراهیم است و ما همه بر ملت پدر خود ابراهیم هستیم همانطور که پدر ملت اسلام محمد (ص) و علی (ع) اند. امروز که نه، قرنهاست ایران قلب تپنده اسلام است از همان روز که مراکز علمی ایران قلب اسلام بود و بزرگترین دانشمندان مسلمان از علوم عربی تا شیمی و طب و ریاضی، ایرانی بودند. از انقلاب روح الله (ره) تا این روزها، ایران زبان گویا محمد (ص) و تیغ برًان علی (ع) هم هست. اندیشه سکولار که همه چیز را از معنا تهی و دین را تبعیدی گوشه کلیسا و خانقاه میخواهد، ملت را به معنای عقیم و تهیِ nation تقلیل میدهد. ولی اسلام امروز یک پایگاه حقیقی و اصیل دارد که همان جمهوری اسلامی ایران است. همانطور که در روضهها، روضه علمدار حسین (ع) را میخوانیم و هیچ دوگانگی بین عباسابن علی (ع) و حسینابن علی (ع) نمییابیم، هیچ دوگانگی بین اسلام و علمدار اسلام که ایران ِ اسلامی است وجود ندارد. امر ولی امر میلیاردها مسلمان و چشم و چراغ جمع فراوانتری از آزادگان جهان اشارهای است به این وحدت؛ به این یگانگی میان ایرانِ جمهوری اسلامی و اسلام ِ ناب محمدی. سرود ای ایران همان سرود علمدار است @porsa_andishe
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. آری! سرود ای ایران، همان سرود علمدار است که در آینۀ هرکدام یعنی در آینۀ علمدار، حضرت مولاسیدالشهداء «علیهالسلام» مدّ نظر میآیند و در آینۀ آن حضرت، روحی به ظهور میآید که آن طلوعِ حضرت ابالفضل «علیهالسلام» است و با نظر به آینهها است که ایران دیگر یک سرزمین عادی نیست، همانطور که کربلا یک سرزمین عادی نمیباشد. چه اندازه تنگنظرند آنهایی که نمیتوانند در سرزمین ایران، روحانیت حاج قاسم سلیمانیها را بنگرند و ایران را مأوای اُنس با حقیقت در این زمان بیابند و خود را با نظر به ایران در هر جایی که هستند به عالیترین شکل ادامه دهند و حضوری را در نظر به ایران احساس کنند که حضور در سرزمین تشیع است و آن، حاضرشدن در تاریخ کربلا میباشد و آن حاضرشدن در آیندۀ بشر است به وسعت انسانِ آخرالزمانی. و این یعنی ایرانِ فردا و فرداها در نسبت با هر سرزمینی که این انسان خود را در آن احساس کند. موفق باشید
به نام خدا. این ترس ها مال ما نیست، اینها ترس های صهیونیست و آمریکاست که گاهی حس میکنید، آنها همواره این اینگونه به ما تهمت زدند. ما دعای پاک ترین و محبوبان خدا را همراه خود داریم این ویدئو در زیر از کودک فلسطینی که با اشک و آه و خشم موشک های ما را دعا میکند نشانه ای پرفروغ از پیروزی ماست. هرکسی به هر نحوی از ترس یا هر بهانه ای قدرت الهی نادیده گیرد و اراده ای مقابلش بکند با خشم الهی روبروست. والله قسم اگر تمام شرق و غرب با ما به جنگ آیند سر توحید، ما هرگز ذره ای کاستی نداریم و به استقبال آن رفته ایم، باشد که لطف خداوند برای حکومت جهانی اسلام به تحقق نشیند یقیناً. https://cdn.imgurl.ir/uploads/s039368_InShot__.mp4
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چگونه حمد خدا را نکنیم وقتی با تحقیر رژیم صهیون، مردم مظلوم غزه را اینچنین شاد میکنیم و اسطورۀ شکستناپذیریِ آن رژیم را رسوا مینماییم. موفق باشید
به نام خدا. تاریخ، مشمول و محکوم تکرار کفر و الحاد نیست؛ ما مرحله مدرن را پشت سر گذاشتهایم. مسئولیت تحقق هستی خود، قابل واگذاری نیست و تنها در ولایت مطلق تماماً معنا مییابد - این یکتا مسیر آزادی و کمال انسان است. آزادی بزرگ در پذیرش ولایت محقق است، که در الگوی پوچ تحمیلی غرب که آزادی را به ابزاری برای سلطه تبدیل کرده، ممکن نبود زیرا به جای اجازه بلند قامتی انسان او را میشکست تا آدم نداند کیست. هرگونه انکار این اصل، به معنای خروج از دایره آزادی انسانی است، خصوصاً در این برهه متکامل تاریخی که همه چیز در بهترین شرایط و آخرین تاریخ از سیر هستی میباشد. خداوند، یگانه با کسانی است که در مسیر حقیقت به ولایت متمسکند، و مخالفت با این کمال، مستوجب خشم سخت الهی است - این دوگانگی (مهر و قهر) از اصول تغییرناپذیر اراده خداوند از ولایت در نظام هستی محسوب میشود که در این زمان نهایتش را مظهور مییابیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. مگر میتوان با نگاه خود و بر مبنای افکار جزئی و شخصیِ خود زندگی را ادامه داد؟ در حالیکه بازندگی ذیل ولایت الهی که تعیّنِ آن، زندگی ذیل ولایت فقیه است؛ انسان معنی متعالی خود را مییابد از آن جهت که درک میکند وسعت او وسعت ولیّ الهی او است که خود را ذیل او احساس میکند. موفق باشید
سلام استاد عزیز: من خانمی هستم که احساس میکنم دچار شبههای شدم که عمیقا بهش باور دارم و دارد تمام زندگی من را تمام شادی و نشاط و حضور من را که باید برای خانوادهام باشد و وظیفه من است از من میگیرد. من در درونم باوری دارم که غیب و نزدیکی به خداوند دوستداشتنیهایم را از من میگیرد. اگر به غیب نزدیک شوم دوست داشتنیام را از من میگیرد، دائما هم ذهنم امام حسین را مثال میزند! یا حضرت علی را که محبوبترین خدا بودند و اینطور دوستداشتنیها و خانوادشان را ازشان گرفت. در نتیجه در ناخودآگاهم میگویم وقتی دوست داشتنی داری باید از غیب فاصله بگیری! نمیتوانم خدا را در جبهه خودم ببینم، همیشه خدا را ناخودآگاه حتی بدون اینکه بدانم یا بگویم مقابل خودم میبینم، ۲۷ سال دارم و تا کنون موفق به ازدواج نشده ام، هر وقت موردی پیش بیاید و احساس کنم دارم کم کم به او علاقه مند میشوم که با او ازدواج کنم سریع وحشت زده میشوم که الان خداوند او را به نحوی از من میگیرد و نمیگذارد پیش برود. نمیگذارد ازدواج کنم و پیشش باشم حتی یک بیرون رفتن ساده را دائما به خودم تلنگر میزنم که الان خداوند کاری میکند که نشود! الان غیب همه چیز را طوری میچیند که نشود! نشود من او را ببینم! در واقعیت هم دائما ریز و درشت چنین اتفاقاتی افتاده که این باور را در من تقویت کرده، حتی دو بار تا مرز نامزدی و عقد پیش رفتم اما به اتفاقاتی عجیب از دستم رفته. خودم میدانم بر اساس فاعل بالعنایه بوعلی ممکن است خودم باعث تمام این اتفاقات باشم و نه خواست خدای من اما نمیتوانم این باور را از خودم دور کنم. به محض علاقه مند شدن به چیزی یا کسی وحشت میکنم. تمام وجودم میگوید علاقه مند نشو! به زودی او را از دست خواهی داد! و همین باعث میشود فاصله بگیرم و اصلا نتوانم مراحل ازدواج را طی کنم. خواهش میکنم به نور فاطمه زهرا چیزی بگویید که من روشن شوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرگز اینچنین نیست که محبت خدا، ما را از دیگر محبین که در صفای دینداری پیش میآید محروم کند حتی در مورد ازدواج میفرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (روم/۲۱) از نشانههای خداوند آن است که خود او مودّت و رحمت و صمیمیت و صفا را بین زوجین ایجاد میکند بدون آنکه این صمیمیت ما را از محبت خدا محروم کند و یا محبت خدا این صمیمیت و دوستداشتنها را از ما بگیرد. اتفاقاً در مسیر دینداری صمیمیتهایی بین افراد پیش میآید که بسی با صفا میباشد، برعکسِ دوستیهای دنیایی که بیشتر با توهّم همراه است و انسان را همواره نسبت به آن دوستیها نگران و مضطرب میکند. آیا محبتی که در جریان اربعین بین زائر و خادم پیش آمده است، قابل توصیف است؟! و آیا این محبت، همان نور الهی نیست که ذیل محبت به حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» به میان آمده است؟ موفق باشید
📌متن پرسش👇 همزمان با ماهگرفتگی بزرگ ۱۶ شهریور ۱۴۰۴ (۷ سپتامبر ۲۰۲۵) راهنمای معنوی و مراقبتی در شب ماه خونین در شب یکی از پرقدرتترین و عمیقترین ماهگرفتگیهای سال، که قرص ماه در حضیض مداریاش قرار گرفته و سراسر در تاریکی و سرخی فرو میرود، تنها تماشای این پدیده کافی نیست؛ این لحظات، فرصتی طلایی برای اتصال با خالق هستی، پاکسازی انرژیها، و بازتنظیم روح و جسم است. در ادامه نکاتی مهم و توصیهشده برای این ساعات ویژه آورده شده است: دعا، ذکر و نیایش را فراموش نکنید در این ساعات نورانی که آسمان در حال دگرگونی است، گفتن اذکار از جمله: «اللهم صل علی محمد و آل محمد» «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» میتواند تاثیرات عمیقی در روح، قلب و حتی انرژی اطراف شما داشته باشد. شکرگزاری از خداوند متعال بابت نعمتهای بیشمار نیز درهای رزق و آرامش را بر شما میگشاید. این لحظات، بهترین زمان برای اتصال قلبی به منبع لایزال الهی است. پرهیز از خوردن، نوشیدن و خوابیدن در طول زمان ماهگرفتگی (حدود ۳ ساعت)، توصیه شده که از غذا خوردن، نوشیدن و حتی خوابیدن خودداری شود. این کار نهتنها از نظر متافیزیکی مفید است، بلکه به تمرکز انرژی بدن بر تطهیر و بازسازی کمک میکند. دود کردن اسپند، کندر و نمک سنتی این مواد با خاصیت پاککنندگی انرژیهای منفی، کمک میکنند تا فضای خانهتان از هرگونه ارتعاش منفی پاک شود. بهتر است این کار را پیش از شروع ماهگرفتگی انجام دهید. از میدانهای مغناطیسی و وسایل الکترونیکی دوری کنید در این مدت، پرهیز از استفاده از موبایل، وایفای، تلویزیون و سایر دستگاهها توصیه میشود. بدن در چنین حالاتی بسیار حساس است و میدانهای الکترومغناطیسی ممکن است توازن انرژی آن را بر هم بزنند. از خانه خارج نشوید؛ در محیطی آرام بمانید ماهگرفتگی انرژی زیادی آزاد میکند که ممکن است برای برخی افراد سنگین یا مخرب باشد. بهتر است در خانه بمانید، در محیطی امن و آرام، تا این تغییرات انرژی به نرمی از شما عبور کند. از نگاه مستقیم به ماهگرفتگی پرهیز کنید تماشای مستقیم ماهگرفتگی (بهویژه هنگام گرفت کامل) برای افراد حساس توصیه نمیشود. اگر علاقهمند به مشاهده آن هستید، پیشنهاد میشود فیلم یا پخش زنده آن را ببینید. زنان باردار و زائو به هیچ وجه ماه را نگاه نکنند ... (خلاصه) سلام استاد بزرگوار در رابطه با این متن که از سوی یکسری کانال ها در حال انتشار است از شما پرسش داشتیم راجع به صحت این مطالب
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این رابطه نظر خاصی ندارم. ولی همینکه در دستورات دینی موضوعِ وجوب نماز آیات در این رابطه ها در میان است؛ حکایت از آن دارد که باید نسبت به موضوع، حساس بود و با نماز و اذکار و آیات قرآنی که در همان نماز مطرح است، حضور خود را در چنین شرایطی به حضوری خاص تبدیل کرد و ساده و سرسری از چنین پیشامدهایی عبور نکرد. موفق باشید
سلام علیکم: آیا اصلا ظهور امام زمان یا هر اراده الهی بزرگی در این تاریخ ظاهری مثل نگرش های رایج هم دارد؟! ما که هرچه میبینیم خداوند طریقه خدایی کردنشان را در مرتبه نرم افزاری و کیفیتی حاضر فرمودند. امثال بنده آنقدر که تشنه زندگی اییم و میدانم با جنگ و مقاومت و پیش روی معرفتی و همه جانبه ابعاد انسانی محقق میشود، نیازمند هیچ چیزه دیگری نیستیم زیرا خود را میشناسیم که فقیران ذاتی هستیم که آمده ایم خدا را بندگی، و میدانیم خداوند همه نیازمان و کافی است. سر گذشت سخت زیبای همه ما در این شعر آمده که: در لگد کوب حوادث جان دیگر یافتیم / چون غبار از زیر پای کاروان برخاستیم. خدا میداند که چقدر از سیر زندگی نتیجه ای میخواهم که بتوانم در آن استقرار کامل و درست بگیرم، این اواخر موضوعم همین شده، اما! قطعاً در ظرفیت واقعی بشری خودم نه کمتر. و آقا! زندگی باید خیلی زیبا و دلربا باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در میدان زندگی و در مواجهه با انسانها، هرکس خود را میتواند پیدا کند آنگاه که با متانت و دلسوزی و صبر، وارد زندگی شویم. اینجا است که خداوند از طریق انسانهای الهی و اولیای معصوم به سراغ انسان میآید. موفق باشید
سلام و ادب: رفتار و عملی که حضرت یوسف برای بازگرداندن برادر کوچک خود انجام داد (قرار دادن شی گرانبها در بار) تحت چه عنوان یا سرفصلی در فقه شیعه قرار میگیرد و حدود آن تا کجا خواهد بود؟ در صورت عدم امکان برای تبیین و تشریح معرفی کتاب یا جزوه و مقاله. سپاس فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا قضیه از این قرار بوده آن برنامه را حضرت یوسف «علیه السلام» با خود حضرت بنیامین «علیه السلام» طراحی کرده بودند تا حضرت یعقوب «علیه السلام» را به مصر بیاورند. و از طرفی حقیقتاً عنوان «أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ» برای برادران به جهت آنکه حضرت یوسف «علیه السلام» را عملاً دزدیدند و فروختند، عنوان درستی بود. موفق باشید
سلام استاد عزیزم. وقت بخیر. استاد من خیلی امیدوار بودم که ظهور در عصر ما اتفاق میفته و نبرد نهایی متصل به ظهور همین نبرد ما با اسرائیل خواهد بود. طبق آیات اول سوره اسراء. و فکر میکردم که ما نبردمون با اسرائیل همون مرحله دومی هست که آیات دارند میگن. ولی الان وقتی آیات رو میخونم متوجه میشم که ما همون مرحله اول نبرد با بنی اسرائیل هستیم. چون صراحتا آیات میگن که در مرحله دوم تعداد یهودی ها بیشتر خواهد بود و کلمه «بنین» رو قرآن میاره که به معنی فرزندان هست. در حالیکه الان جمعیت یهود از شیعه کمتره. پس ما در مرحله دوم نیستیم و اولیم. همچنین اینکه برخی میگن مرحله اول فساد و سرکوب بنی اسرائیل در زمان بخت النصر اتفاق افتاده به این نکته توجه نمیکنند که اولا بخت النصر شامل «عباد لنا» نمیشه و بخت النصر کافر بوده. و دوما آیات دارند درباره یک مسجد صحبت میکنند که در هر دو مرحله سرکوب توسط مسلمانان از قوم یهود پاکسازی میشه. در حالی که قبل از ظهور پیامبر ما مسجد نداشتیم و قرآن جای دیگه برای عبادتگاههای ادیان دیگه واژه های صومعه و.. رو بکار میبره. پس هر دو نبرد بعد از ظهور اسلام اتفاق میفته و سرکوب یهود توسط بخت النصر قبل از ظهور اسلام بوده و نمیشه که سرکوب اول رو به بخت النصر نسبت داد. مشکلی دیگه ای که هست این هست که فاصله مرحله اول و دوم هم کم نیست. چون آیه میگه شما بنی اسرائیل دوبار در سطح زمین (بین الملل) فساد میکنید و اگر عصر مرحله اول اگر ظهور حضرت مهدی باشه و ایشان ظهور کنند یهودی ها فرصت و امکان و توانایی فساد کردن رو در سطح بین المللی ندارند. بخاطر حاکمیت جهانی حضرت مهدی. پس بین مرحله اول و دوم فاصله زیادی هست. ضمن اینکه براه انداختن فساد در سطح بین المللی و فسادی این چنین سازمان یافته و جهانی شده بعد از یک بار سرکوب و پاکسازی مشخصا شاید دهه ها طول بکشه. علاوه بر اینکه افزایش جمعیت یهود و بیشتر شدنش از شیعیان با توجه به جمعیت خیلی کم الان شون هم شاید دهه ها طول بکشه و یا شاید یکی دو نسل. بنابراین ما در عصر ظهور امام زمان نیستیم متاسفانه. آیا این استدلال ها درست هستند استاد؟ خیلی ممنونم از پاسخگویی و راهنمایی تون
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که حجتالاسلام آقای دکتر مصطفی صادقی در کتاب تحلیل تاریخی نشانههای ظهور میفرمایند آیات و روایات مربوط به آخرالزمان و ظهور حضرت امام عصر «عجلاللهتعالیفرجه» جنبۀ تأویلی دارد و تطبیق آن امور با آنچه با آن روبرو هستیم، کار آسانی نیست. موفق باشید
سلام علیکم: بنده طلبه ای هستم که بسیار تمایل دارم تا جهادی و ۲۴ ساعته به کار طلبگی و مفید بپردازم و خدمت کنم منتها با مشکلاتی مواجه هستم که از پیمودن این مسیر مرا باز میدارد. مثلا پیامی که رهبری معظم برای چهلم سرداران و دیگر شهدای جنگ ۱۲ روزه صادر کردند وظیفه ای را نیز برای روحانیت مشخص کردند اما بنده هنگامی که قصد میکنم تا این وظیفه را اجرایی کنم به حالت سرگردانی میرسم و اصلا نمیدانم چگونه من به عنوان یک طلبه پایه ۵ که مشتاق کار و فعالیت هستم آن را اجرا کنم. دقیقا همین سرگردانی نسبت به حکم جهاد تبیین هم بود و دقیقا نمیدانستیم که باید چه کار کنیم و چه بسترهایی را آماده کنیم. لذا میخواستم از شما خواهش کنم تا مقداری سر نخ بدهید تا مسیر روشن شود و بدانیم باید دقیقا چه کار کنیم. به نظر ناقص بنده یکی از اصلی ترین موانعی که جلوی جهاد تبیین را هم برای مردم و هم برای طلاب گرفت همین عامل بود که نمیدانستند چه کاری از آنها ساخته است و الا مردم ما اگر بدانند که باید چه کار کنند اقدام میکنند و نمونه آن گذشتن از طلاهای خود بود برای لبنان آن هم در این اوضاع اقتصادی. مشکل دیگر اینکه تا وارد کار میشوم انگار پس از مدتی رمق از من گرفته میشود و توقف حاصل میشود که نمیدانم چه کار باید کرد. اما به وضوح در خود احساس میکنم که من هم اگر جای یکی از سرداران یا افراد نظامی بودم که شبانه روز کار میکنند ـ مخصوصا در زمان جنگ ـ مثل آنها یا بیشتر از آنها اهل کار بودم اما الان به علت سرگردانی آبی برای شنا کردن نمیابم. البته چه بسا این حرف ها توجیه باشد برای کار نکردن و الا خود همین حل کردن این مسائلی که خدمتتان عرض کردم مقدمه واجب است و میتوانستم به همین ها لااقل بپردازم. ملتمس دعای شما هستم
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان از یک طرف در معارف قرآنی و روایی مانند رهبر معظم انقلاب عمیق شود و از طرف دیگر متوجۀ زمانه و تاریخ خود باشد؛ اولاً: نسبت به آنچه در مقابلش قرار میگیرد بهترین موضع را دارد. ثانیاً: شور و شوق ادامۀ راه در او همواره زنده میماند. عرایضی تحت عنوان «جایگاه تبلیغ در جهان جدید و بشر جدید» در چند جلسه شده است که خوب است به آن رجوع شود (صوت آن روی سایت هست). موفق باشید
با عرض سلام: کلیپی دیدم از حجت الاسلام رمضانی که میگویند شرط قبول شهادت نیت است و یه شهیدی رو میارن تو صحرای محشر خدا ازش میپرسه که تو چیکار کردی برای من؟ میگه من جون دادم خداوند میفرماید تو شهید نشدی چون برای خودنمایی آمده بودی. نظر شما در مورد اینگونه شهادت ها چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم این طور است. به هر حال هرکس میهمان انگیزه ها و نیت اش می باشد. می ماند که بعضاً در شخصیت و نیّتِ کلی خود طالب چنین مقامی بوده اند هرچند که ممکن است در شرایطی نباشند که آن نیّت را به طور مشخص مدّ نظر داشته باشند. کودکانِ شهید شده عموماً شهادتشان در این راستا معنا میشود و ارزش خود را دارد. موفق باشید
میگن روزی دست خداست و خدا مومنین را بیشتر دوست دارد پس چرا وضع کشورهای غیر مسلمان بهتر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نمیتوان در این رابطه یک قاعدهای را شکل داد. آیا آنچه در کشورهای استعماری به چشم میخورد، رزقی است که خداوند برای آنها رقم زده؟ و از آن طرف آیا استدراجی در میان نیست؟ که البته بحث آن مفصل است. خوب است در رابطه با رزق، سری به کتاب «جایگاه رزق در هستی» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید
سلام و نور و رحمت الهی تقدیم به شما پدر مهربانم و استاد بزرگوار و دلسوزم. ابتدا از اینکه سوالات قبلیم رو پاسخ فرمودید کمال سپاسگزاری رو دارم. استاد اگر خاطر مبارکتون باشه بنده از شما درباره اینکه استاد امین سوی نامه در یکی از دروس شون مطلبی رو درباره سیاه دیدن خطوط قرآن دلیل بر سیاه بودن وجود افراد میباشد فرموده بودند و به ملاصدرا و این سینا استناد داده بودند، بنده از شما درباره میزان صحت این مطلب پرسیدم و شما فرمودید که اگر عین مطلب و جملات ملاصدرا با ذکر منبعش باشه بهتر میشه منظور این کلام رو متوجه شد. بنده از استاد سپیدنامه پرسیدم و حدود دو ماه طول کشید تا پاسخ سؤال بنده رو بعلت زیادی پرسش هایی که باید ایشون جواب بدهند، پاسخ بدهند. و اما پاسخ ایشون : 4⃣6⃣8⃣#سوال_شماره_۸۶۴ 🔖موضوع: ادراک حقیقت قرآن و دیدگاه جناب ملاصدرا ✍🏻سوال و پاسخ داده شده: ❓سلام و عرض ادب و احترام و ارادت جناب استاد سپیدنامه در کلیپی فرمودند که قرآن شاخص انسانیت است. ملاصدرا و ابن سینا فرمودند انسان اگر باطنش سیاه باشه خطوط قران رو سیاه میبینه. اگر باطنش انسان باشه خطوط قرآن رو سبز نورانی میبینه. من این رو قبول دارم که ارتباط با قرآن خیلی معجزات داره، اما این سوال برام پیش اومده من که خطوط قرآن رو سیاه میبینم چیکار کنم؟ خیلی فکرم رو مشغول کرده. اگر ممکنه لطفا عین جملات ابن سینا و ملاصدرا رو بفرمایید و منبعش رو بفرمایید. 🖋سلام علیکم و رحمة الله مطلبی که بیان میکنیم حتماً مستند است ولی گاهی از اوقات در درسها مطالبی گفته میشود که طبق تحقیقات فراوان بوده و چه بسا سند آن مطلب در اختیار نباشد وقتی شما سند را طلب میکنید ناچار میشویم جستجو کنیم و وقت بسیاری بگذاریم. برای این مسئله که شما فرمودید ملاصدرا در فاتحه چهارم، مفتاح اول، کتاب مفاتیح الغیب به این مطلب اشاره کرده است. ایشان میفرماید: «فنحن بسواد هذا العین لا نشاهد إلّا سواد القرآن» ما با سیاهی این چشم جز سیاهی قرآن چیز دیگری را ادراک نمیکنیم «فاذا خرجنا من هذا الوجود المجازی والقریة الظالم أهلها» اگر از این وجود مجازی (عالم طبیعت) و دهکدهای که اهل او ظالم است (مقصود دنیاست) خارج شویم... «مهاجراً الی الله و رسوله و ادرکنا الموت» و به مرگ (اختیاری) دست پیدا کنیم... «عن هذه نشأت صوریة الحسیه والخیالیة و الوهمیة و العقلیه... ثم خرجنا من المحو الی الاثبات، اثباتاً ابدیاً من الموت الی الحیاة، الحیاة ثانویة ابدیة... فما رأینا بعد ذلک من القرآن سواداً اصلاً» اگر ما به این مقامات دست پیدا کنیم، هیچگاه از قرآن سیاهی را ادراک نمیکنیم «إلّا البیاض الصِّرف و نور المحض» جز یک سفیدی و نور محض «و تحقیقاً لقوله... الی آخر» برخی از اهل معرفت فرمودند که ما خطوط قرآن را با رنگ سبز روشن میبینیم. سفید و سبز روشن دلالت بر خروج از عالم طبیعت میکنند کسانی که خطوط را سیاه میبینند در عالم سیاهی هستند، این قطعی است که از ملاصدرا و برخی از اهل معرفت بیان شده است، موفق باشید. #قرآن #سیر_وسلوک #معرفت #ادراک_باطنی 📬 لینک کانال نظرات و سوالات موسسه صدرا 🔖 https://eitaa.com/sadr256
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه با دقت به سخنان دقیق جناب صدرالمتألهین توجه شود، بحث در اشاراتی است که روح انسان نسبت به آیات مییابد و نه اینکه گمان شود در موطنِ حس، بعضی آیات را سیاه میبینند و بعضی سبز!!!!! غافل از آنکه سیاهدیدنِ آیات که مدّ نظر جناب صدرالمتألهین است به آن معنا است که فقط در ظاهر عبارات متوقف شویم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوار: ارجاع دادن به سوالاتی که موجب بصیرت میگردد در راستای توجه به رهنمودهای رهبر حکیم انقلاب نسبت به دشمنیهایی که استکبار با ملت ایران داشته و دارد؛ که به خاطر چیست، این حقیر را بر آن داشت تا چند سوالی از این قبیل سوالات مطرح کنم و بدون جواب بگذارم باشد تا ان شاء الله خود طرح سوال سبب عمیق تر فکر کردن در بین کاربران شود. چراکه دشمن از عمیق فکر کردن ما شدیداً هراس دارد و در مقابل سعی دارد ما را به منجلاب سطحی فکر کردن بکشاند. اینکه ظالمان و مستکبران در دوران ما چه کسانی هستند فقط یک آینه کافیست و آن «غزه» و کورانند کسانی که در این آینه ظالمان و مستکبران را نمیبینند. و خطاب به کسانی که در این آینه ظالمان و مستکبران را دیدند: دلیل دشمنی استکبار با اسلام حقیقی و ترویج اسلامی هراسی در جهان چیست؟ دلیل استکبار برای ترویج اسلام انحرافی و تکفیری در چیست؟ دلیل دشمنی استکبار با پوشش اسلامی و حجاب چیست؟ دلیل دشمنی استکبار با شکل گرفتن یک هویت ایرانی اسلامی برای زنان ما در چیست؟ دلیل حذف و سانسور رسانه ای جهان استکبار در مورد پدیده عظیم پیادهروی اربعین در چیست؟ دلیل ترس استکبار از نام امام حسین و مکتب امام حسین در چیست؟ دلیل سکوت جهان غرب و استکبار در مورد پیشرفت های علمی و دست آوردهای ملت ایران در طی این ۴۵ سال در چیست؟ دلیل بزرگنمایی و باشکوه جلوه دادن ظواهر کشورهای کاملاً وابسته، مطیع، ذلیل و گاوهای شیرده حاشیه خلیج فارس توسط رسانه های استکبار به عنوان الگوی پیشرفت در چیست؟ دلیل سرمایه گذاری های میلیاردی استکبار در حوزه رسانه برای ناامید کردن ملت ایران و انتشار اخبار منفی در چیست؟ دلیل ایستادگی ملت آزاده یمن در برابر استکبار با وجود این همه محرومیت در چیست؟ جز در شناخت صحیح از استکبار؟ دلیل انتخاب راه مقاومت و استقامت توسط ملت غزه علیرغم نداشتن کمترین تجهیزات نظامی در برابر صهیونیسم و کل جهان غرب در چیست؟ دلیل ذلت کشور های اروپایی در برابر ترامپ چیست؟ علت خار و ذلیل شدن زلنسکی در برابر ترامپ و فلاکت مردم اوکراین علیرغم تسلیم شدن کامل در برابر غرب و خواسته های غرب در چیست؟ جز در اعتماد به جهان غرب؟ و در آخر این سوال که دلیل امید مظلومین و مستضعفین جهان به ایران اسلامی و به رهبر انقلاب و دیدن عزت و کرامت در چهره این ابرمرد جهان اسلام در چیست؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته و صد البته هر کدام از سؤالهایی که مطرح فرمودهاید دلیل روشن و آیتِ گویایی است نسبت به آنچه بحمدالله ذات تاریخیِ انقلاب اسلامی عالیترین حضوری است که برای هرکس به میان آمده است تا اگر بنا داشته باشد مسیر حق را از باطل تشخیص دهد، به خوبی حجت برایش تمام باشد. و اینجا است که جایگاه مشکلات موجود در دل این مسیر را که جبهۀ استکبار شکل داده، به خوبی درک میکند و به جای آنکه مانند جبهه اصلاحات ایران که آن بیانیه را در عین خودباختگی دادهاند، باید متوجه باشیم همۀ صحنه به دلیل همان سؤالاتی که به میان آوردهاید حکایت از آن دارد که ما در جهانی در حال حضور هستیم که جهان شرافت انسانی و قدسیبودن آن جهان است. کافی است در راهی که خداوند توسط آن مرد الهی یعنی حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» در مقابل ما گشود؛ مانند رهبر معظم انقلاب صبر و پایداری پیشه کنیم.
مگر جز این است که زندگی بدون حضور در آیندهای متعالی که قابل درک و احساس باشد، نوعی سرگردانی و همراه با احساس پوچی و نیستانگاری است و از آن طرف آیندهای قابل درک و احساس است که منجر به حضور تاریخی ما در اکنونمان باشد، اکنونی که تا بیکرانههای وجودمان ادامه دارد؟ موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی و عرض خسته نباشید: راستش استاد روشی خلاقانه به ذهنم رسید که بنده به هوش مصنوعی دیپسیک، قسمتی از یک کتاب را ارائه دادم، و درخواست ساختن داستانی را از اون قطعه کتاب کردم. یعنی اینجوری درخواست دادم که مثلا قطعه ای از کتاب تفسیر نور استاد قرائتی در شرح بسم الله رو به اون دادم و گفتم داستانی بساز و عیناً همین جملات را در اون بکار ببر. ودیپسیک با سرعت داستانی با آن جملات ساخت و تحویل داد. حالا بنده سوالم اینه که آیا ساختن چنین داستانهایی وبا این روش اجازه هست؟ بنده هدفم گسترش و معرفی دین اسلام به کودکان و نوجوانان بر اساس داستان خوانی است. الان به نظرم اومد شاید در شأن قرآن نیست که بخواد آیه به آیه داستان بشه و همون تفسیرهای رسمی با همان نوع چاپ بهتر و ارجح است. پس دست نگه داشتم. یکی از داستانها رو ملاحظه بفرمایید: روزی روزگاری، در شهر کوچکی که آسمانش همیشه آبی بود، پسر جوانی به نام امید در حالی که برگی کاغذ را محکم در دستش فشرده بود، پا به کلاس درس استادش گذاشت. استاد، مردی حکیم و دانا بود که موهایش به سفیدی برف بود و نگاهش آرامش بخش. امید با اضطراب گفت: «استاد، من برای ساختن زندگی جدید و شروع کسب و کارم برنامهریزی کردهام، اما میترسم مبادا راه را اشتباه بروم. نمیدانم چطور باید آغازش کنم.» استاد با لبخندی آرام گفت: «پسرم، هر راهی را که میخواهی بروی، از همان نخست باید نشانگر مسیرت باشد. به یاد داشته باش که «بسم اللَّه» نشانگر رنگ و صبغه ى الهى و بیانگر جهت گیرى توحیدى ماست.» امید با تعجب پرسید: «یعنی فقط گفتنش کافی است؟» «هرگز!» استاد پاسخ داد. «این کلمات، رمزی بزرگ در خود دارند. بدان که «بسم اللَّه» رمز توحید است و ذكر نام دیگران به جاى آن رمز كفر، و قرین كردن نام خدا با نام دیگران، نشانه ى شرك. نه در كنار نام خدا، نام دیگرى را ببریم و نه به جاى نام او.» او ادامه داد: «اما این فقط آغاز ماجراست. اگر میخواهی کارت پایدار بماند، باید بدانی که «بسم اللَّه» رمز بقا و دوام است. زیرا هرچه رنگ خدایى نداشته باشد، فانى است.» امید که کمکم اضطرابش جای خود را به کنجکاوی میداد، جلوتر آمد. استاد با نوازش ریش سفیدش ادامه داد: «از همه مهمتر، این کلمه، کلید رابطه تو با خداست. «بسم اللَّه» رمز عشق به خدا و توكّل به اوست. به كسى كه رحمان و رحیم است عشق مى ورزیم و كارمان را با توكّل به او آغاز مى كنیم، كه بردن نام او سبب جلب رحمت است.» «اما من گاهی احساس غرور میکنم، استاد. فکر میکنم خودم همه چیز هستم.» استاد خندید: «پس به همین دلیل است که به آن نیاز داری. «بسم اللَّه» رمز خروج از تكبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است. و وقتی از تکبر خارج شدی، تازه میتوانی راه بندگی را شروع کنی. پس به خاطر بسپار که «بسم اللَّه» گام اوّل در مسیر بندگى و عبودیّت است.» نگاه امید پر از امید شده بود. استاد افزود: «و در این راه، دشمنی هست به نام شیطان که میخواهد تو را گمراه کند. اما مطمئن باش که «بسم اللَّه» مایه فرار شیطان است. كسى كه خدا را همراه داشت، شیطان در او مؤثّر نمى افتد.» «پس اگر کارم را با نام او شروع کنم، مقدس میشود؟» «دقیقاً! «بسم اللَّه» عامل قداست یافتن كارها و بیمه كردن آنهاست. و فراموش نکن که با گفتن آن، در حقیقت به پروردگارت میگویی: «بسم اللَّه» ذكر خداست، یعنى خدایا! من تو را فراموش نكرده ام.» استاد ادامه داد: «و این جمله، نیت پاک تو را نیز فریاد میزند. «بسم اللَّه» بیانگر انگیزه ماست، یعنى خدایا هدفم تو هستى نه مردم، نه طاغوت ها ونه جلوه ها و نه هوس ها.» امید شگفتزده شده بود از عظمت این عبارت کوتاه. استاد برای تأکید بر بزرگی آن، حدیثی نقل کرد: «ای امید، به یاد داشته باش که امام رضاعلیه السلام فرمود: «بسم اللَّه» به اسم اعظم الهى، از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیك تر است.» امید با قلبی آرام و روحیۀی جدید از کلاس خارج شد. او حالا میدانست که چگونه و با چه نیتی باید راه جدید زندگیاش را آغاز کند. جملات مذهبی بکار برده شده در داستان عینا جملات تفسیر نور استاد قرائتی است بدون ذره ای تغییر ولی طرح کلی داستان کار خود هوش مصنوعیه. این هوش مصنوعی بسیار خلاقانه طراحی شده و شما هر داستانی با هر موضوعی بخوایید بهتون تحویل میده. چه خوب بود عزیزانی که در این رشته دستی دارند و دغدغه ی اسلام رو دارند، چنین هوش مصنوعی بسازند که کاملا منطبق با عقل و منطق و اسلام باشه و کاربردی. نمیدونم این هوش مصنوعی رو میشناسید یا نه هر سوالی ازش بپرسی جواب میده ،حتی اگه از اون بخای تاریخ فلسفه ی غرب رو برام شرح بده شرح میده. طراحی چنین هوش مصنوعیی توسط اهل فن اسلامی خودش میتونه به تنهایی یک دانشگاه باشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که هوش مصنوعی چیزی جز مجموعۀ اطلاعاتی که در میدان فضای سایبری به آن داده شده است؛ را با شما نمیگذارد و این غیر از آن است که گمان کنیم هوش مصنوعی به قدرت خودآگاهی رسیده. و فهم این موضوع موجب میشود تا ما انتظارمان از هوش مصنوعی آن نباشد که مثلاً معلم و راهنمای ما گردد. آری! اطلاعاتی که به آن داده شده است را به نحو فوق العادهای در کنار هم قرار میدهد که انسان به راحتی نمیتواند چنین توانایی را داشته باشد، ولی چیزی جز همانهایی که به او دادهاید را تحویل نمیدهد. استاد احمد واعظی در رابطه با عدم خودآگاهی هوش مصنوعی نکاتی را در هماندیشیِ پنجم سلسله هم اندیشیهای توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی مطرح کردهاند که خوب است دنبال فرمایید. موفق باشید
باز رد شد اربعین و باز من حسرت به دل. بار دیگر داشتم پایی و پا نگذاشتم در راه دل. استاد اربعینی دیگر گذشت و این بار هم لطف هم قدم شدن با زائران اربعینی نصیب بنده نشد. نمیدانم از بی لیاقتی و کم سعادتی بنده است یا از بی همتی و یا یکجور ترس درونی. نه ترس از گرما و ناملایمات و سختی راه که بی شک حس حضور همه را شیرین می کند. بلکه ترس از نوع ترسی که یکنفر شوق و اشتیاق دیدار یاری را دارد و ترس دارد که نکند بعد از دیدارش از شدت آن شوق و اشتیاق کاسته شود. هر وقت پیاده روی اربعین را از طریق تلویزیون دنبال میکنم از ته دل به راهیان پیاده روی اربعین غبطه میخورم. غبطه خوردن به حالشان یک حس و حال متعالی به بنده میدهد و میترسم بعد از اینکه اولین بار راهی پیاده روی اربعین شدم دیگر این غبطه خوردن به سراغم نیاید. دوست دارم این غبطه خوردن را، دوست دارم اشکی را که به هنگام طلب هم قدم شدن با زائران اربعینی در چشمانم جمع می شود. نمیخواهم این اشتیاق سرد شود. نمیخواهم پیاده روی اربعین برایم به یک امر عادی تبدیل شود، دوست دارم طلب کردنش را از خدا. خواستم از جنابعالی سؤال کنم با این احوالاتی که این حقیر دارم بهتر است زودتر پیادهروی اربعین را تجربه کنم (البته اگر لطف خداوند شامل حالم شود و قسمت شود) یا اینکه به تعویق انداختن آن باعث بیشتر شدن عطش و یا معرفت نسبت به این پدیده میشود و چه بسا به تعویق انداختن آن برای بنده حقیر میتواند برکات بیشتری به همراه داشته باشد. التماس دعا استاد بزرگوار
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته غبطه خوردن در این امور، در جای خود ارزشمند است ولی تجربۀ «حضور» امرِ دیگری است آنگاه که انسان نسبت خود را با حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» در جمع زائر و خادم، احساس میکند که چگونه هرکدام به نحوی به امامی نظر دارند که نهایت انسانیت را حتی با آنانی که قصد شهادت آن حضرت داشتند؛ نشان داده است. و حال مائیم و قدم به قدم به سوی او رفتن، تا با هر قدمی سیئهای از جانمان زدوده شود و حسنهای به میان آید و آرامآرام با نفیِ سیئهها و پیشآمدنِ حسنهها، نوعی همسنخی ذیل آن حضرت در انسان پیش آید که این، احساسی است مخصوص به خود. و معلوم است غبطهخوردن از این حضور، خود نوعی حضور است. موفق باشید
سلام خدمت شما: بنده پسری ۱۹ ساله هستم که به تازگی کنکور دادم و آماده و انشاءلله قراره برم دانشگاه. مسئلهای هست که بنده به مرور زمان درگیرش شدم و گاهی از اوقات احساس پوچی کامل میکنم. قبلا توی یک فضای معنوی بودم و بحث حفظ قرآن رو دنبال میکردم و گاه گاهی بحثای عرفانی شما رو هم دنبال میکردم و ارتباط خوبی با خدا و اهل بیت داشتم. چند وقت پیش که کلا وارد فضای درس خوندن و کنکور و یه مقدار از طرفی وارد فضای کسب درآمد شدم کم کم از اون فضا دور شدم تا الان به یه نقطه ای رسیدم که کلا ذهنم درگیر مادیات و آیندس و همیشه درحال تلاشم که چجوری بیشتر درآمد داشته باشم و اون حضوری که قبلا داشتم رو ندارم و حتی کلا شاید در ماه قرآن نخونم و کلا وارد این فضا شدم. همچنین مثل اکثر نسل امروزی دنبال همدم و همراه جنس مخالف هستم و خیلی در این زمینه احساس نیاز میکنم و میخوام که یه همدم داشته باشم ولی با توجه به سن و سال و شرایط به هیچ عنوان نمیتونم به ازدواج حتی فکر هم بکنم. در کل با توجه به همه این حالاتی که عرض کردم خدمتتون الان احساس پوچی بهم دست داده و حال بدی دارم و همش سعی میکنم که خودم رو مشغول و سرگرم کنم به خصوص با فضای مجازی. از یه طرف نمیتونم به دارآمد و مادیات فکر نکنم از یه طف دیگه هم نمیتونم اون حضور و معنویت رو نداشته باشم این حال کلا خرابم کرده و یه سردرگمی عجیبی بهم داده و احساس پوچی میکنم. لطفا اگه میشه بفرمایید که چه توصیه ای برای بنده دارید تا بتونم یکم از این سردرگمی و پوچی در بیام. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفتۀ استاد آیت الله حسنزاده اگر انسان خود را مشغول امور معرفتی و الهی نکند، ذهن او، او را مشغول امور وَهمی و خیالی میکند. موفق باشید
با سلام و احترام محضر استاد گرامی: طبق توصیه حضرتعالی کتاب ادب خیال قلب و عقل را مطالعه کردم، آنچه بعنوان مهمترین دستورالعمل از این کتاب دریافتم مطالعه آثار عالمان عالم دار بود و حتما مهم نیست که آن استاد زنده باشد بلکه او می تواند ولو در قید این حیات نیست، امر راهنمایی را انجام دهد. و امام خمینی بعنوان یک استاد بی مثال در این زمانه معرفی شدند. من خودم خیلی شخصیت حضرت امام را ستودنی می دانم و بعد از مطالعه کتاب شما هم واقعا عزمی را احساس کردم که از این رهبر بزرگ الهی استعانت کنم تا در درون ما هم مانند جامعه مان انقلاب کبیری رقم بزند. انقلابی برای حرکت به سمت الله. منتهی با توجه به اینکه ایشان آثار متعددی دارند و برخی هم برای امثال ما که تخصص حوزوی نداریم زبان سنگینی دارد، میخواستم ببینم گام های پیشنهادی حضرتعالی در ادامه این فرایند گزینش چیست؟ بعبارتی حالا که عالم ایشان را برگزیده و دوست دارم از راهنمایی ایشان مدد ببرم، حالا در گام های بعدی چه کنم؟ بویژه کدام آثار را و با چه ترتیبی بخوانم و همچنین اگر اقدامات عملی یا معنوی خاصی جهت برقراری ارتباط با ایشان لازم است جهت برخوردار شدن از ادب ایشان در تربیت خیال و قلب و عقل بفرمایید. خیلی متشکرم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آری! «آب دریا را اگر نتوان کشید / پس به قدر تشنگی باید چشید». از این جهت ان شاءالله با اُنس طولانی با کتاب «آداب الصلوات» ایشان همراه با شرح صوتی آن کتاب که روی سایت هست؛ به نحوی نسبت ما با حضرت محبوب از طریق انسانی بزرگ یعنی حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» به میان خواهد آمد.
https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 علاوه بر آن خوب است با مطالعۀ کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» بیشتر از بیش متوجۀ راهی شویم که این مرد الهی در مقابل ما گشودهاند. موفق باشید
در زمانی اینچنین، دچار احوالاتی متناقض و داغون میشوم. باز از خود گلایه میکنم. باز خودی که هیچ است را نگاه میکنم؛ به دل خراباتی خود نگاه میکنم؛ به داغون بودن خود نگاه میکنم؛ هیچ نمیابم؛ و چه میتوانم بکنم؟ عجز و ناتوانی و درماندگی و درماندگی و درماندگی تمام وجودم را میگیرد؛ کارها هستند میآیند و میروند، هیئتها میآیند و میروند و من گویی داغونتر میشوم گویی سوخته تر در وجود خود میشوم؛ از خود میپرسم: آخر چهات شده که دل غریبیات پایان ندارد و نمیپذیرد پایانی را و بهانهگیر است و گمگشته و درگَشتِه است. نمیدانم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یعنی دل، آمادۀ معرفت عمیقتری است برای درک کربلایی که به نهاییترین انسان نظر دارد. عرایضی در روز تاسوعا تحت عنوان «کربلا و نظر به نهاییترین حضور» https://eitaa.com/matalebevijeh/19788 انجام شد. امید است که اشارهای باشد به آنچه امثال جنابعالی باید در ادامۀ دینداری مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید
سلام نظر شریف را در مورد این متن که در برخی وبگاه ها آمده است محبت کنید مرقوم بفرمایید به نام خداوند جان و خرد انتخابات روز جمعه ۱۵ تیرماه را با هیچ انتخاباتی قیاس نباید کرد. این انتخابات میتواند چیزی ورای رأی دادن به این یا آن نامزد یا به فلان رسم و شیوه سیاسی باشد؛ بلکه انتخاب میان بودن و نبودن ایران است. اکنون رأی میدهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی دردهای مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخیمتر شدن آن دردها و گرفتاریها و افتادن در ورطههای خطرناک جنگ و ویرانی برود. البته به دکتر پزشکیان از این جهت باید رأی داد که او شایستگیهای بسیار دارد و به آنچه میگوید عمل میکند. در دوران وزارتش نیز به کارهای مهمی، چون توسعه دورههای تخصصی و فوق تخصصی پزشکی و پیشرفت حوزه رادیوداروها و توسعه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) اهتمام موثر داشته است و اگر به ریاست جمهوری انتخاب شود میکوشد با همکاری اهل صلاح و تدبیر و مشورت با صاحبنظران و کارشناسان تا جایی که میتواند مشکلات را رفع کند ودردهای کشور را کاهش دهد. اما وجه مهمتر قضیه این است که رأی دادن به او رأی دادن به بقای ایران است. او گرفتار سوداها و اوهام بیهودهای که ایران را به سوی ورطههای خطر و تباهی میبرد، نیست. رأی ندادن در این دور انتخابات را دیگر نمیتوان مقاومت منفی خواند، زیرا نتیجه زودهنگام آن میتواند افتادن کشور به راه ستیزهها و کشمکشهای خطرناک و غفلت از گرفتاریها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد. مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمیکنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد، زیرا ایرانیان در تنگناها به کشور خود پشت نمیکنند. ایران میماند و باید بماند تا زخمهایی را که در جان و تن خویش دارد التیام بخشد. رضا داوری اردکانی ۱۲تیر ۱۴۰۳
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود در این رابطه به سؤال و جوابهای شماره 37881 و 37884 رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد: استاد نظرتون در مورد عزیز نسفی چیه؟ بنظرتون در مورد ایشون و آثار ایشان کم لطفی نشده؟ ای عزیز! آدمی تا از یک چیز نميرد به یک چیز دیگر زنده نتواند شد، پس اگر فراغت می خواهی از شغل بمير و اگر خدای می خواهی از خود بمير.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از نظرات ایشان بخصوص از کتاب «انسان کامل» ایشان استفاده کردم. چه خوب است که ما در انس با آثار ایشان بخصوص آن کتاب، زمان زیادی را بگذرانیم. در آن صورت از عمر خود استفاده برده ایم. موفق باشید
بسمهتعالی جناب استاد بزرگوار، سلام علیکم: اینجانب در طی سالهای گذشته از مجموعه دروس ارزشمند شما بهره فراوان بردهام. تاکنون موفق به استفاده از دروس صوتی زیر شدهام: ده نکته در معرفت نفس، از برهان تا عرفان، برهان صدیقین، سوره زمر، ای اباذر، جنود عقل و جهل، شرح دعای مکارمالاخلاق، مناجات التائبین، حدیث یابنالجندب، شرح دستورالعملهای آیتالله بهجت، حدیث عنوان بصری، زیارت جامعه کبیره و اکنون بهتازگی درس «آدابالصلاة» حضرت امام خمینی (رض) را آغاز کردهام. ضمناً لازم به ذکر است که با وجود علاقه به مباحث نظری، نگاهم بیشتر معطوف به عرفان عملی و کاربردی است. ۱. با توجه به اینکه در مسیر معرفت توحیدی، احساس علاقه برای ورود به متون اصیل عرفانی دارم، آیا ورود به متونی نظیر فصوصالحکم برای بنده در این مرحله توصیه میشود؟ یا پیشنهادی برای ترتیب و اولویت دروس بعدی دارید؟ ۲. با توجه به اینکه طی سه سال گذشته در سوئد مورد توطئه ضد اسلامی و آزار و ظلم سیستماتیک بودهام که ذهن و روحم را در حالت چالش مداوم نگه داشته است، چگونه میتوانم در مسیر سیر و سلوک، این وضعیت را به فرصتی برای تعمیق معرفت و دستیابی به آرامش درونی تبدیل کنم، بدون آنکه دچار فرسودگی، تلخی یا انحراف از هدف اصلی شوم؟ مشتاقانه منتظر راهنماییهای حضرتعالی هستم. با احترام و ارادت
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده با توجه به مراحلی که دنبال فرمودهاید ان شاءالله میتوانید مباحث «فصوص الحکم» و «منازل السائرین» را دنبال کنید. ۲. در این موارد مهم، سبک و سیرهای است که انسان باید از خود نشان دهد که آن وارستگی با افراد است نسبت به وجوه انسانی که انسانها نسبت به هم میتوانند داشته باشند. موفق باشید