بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12014
متن پرسش
با سلام خدمت جنابعالی: استاد مطهری در یکی از کتابهایشان در روایتی از حضرت امام رضا (ع) وقتی از ایشان در مورد قبول ولایتهدی مامون سوال کردند ضمن توضیح شرایط، خویش را با زمان حضرت یوسف(ع) مقایسه نموده و در ادامه مقام حضرت یوسف (ع) را بالاتر از امامان دانستند هر چند که در کتاب اصول کافی هم بارها این مطلب از قول ائمه آمده است. پس چرا اینقدر ما شیعیان بخصوص ایرانیان در اکثر بیانات از تریبونها و منابر مختلف امامان را برتر از پیامبران به غیر از حضرت محمد(ص) می دانیم و اصلاً چرا اینقدر شیعه روی برتری ها تاکید می کند؟ وقتی که خوب و عمیق به سیره همه پیامبران و امامان می نگریم متوجه می شویم آنها اصلاً در بیان برتری یکی به دیگری نبوده اند. انگار سیره ایشان فراموش شده و فقط در پی بیان مناقب و معجزات هستیم هر چند که آخرین پیامبر الهی معجزه شان فقط قرآن بوده و همانطورکه همه می دانند معجزه یعنی خرق عادت و حالت استثنا دارد و همیشگی نیست. کاش روزی برسد که این بندگان بزرگ را فقط به عنوان یک انسان کامل معرفی می کردیم نه آسمانی. این بزرگواران قطعاً بخاطر لیاقتهایی که در زندگی داشتند به این درجه رسیده اند آیت الله امینی در کتاب بانوی نمونه اسلام می فرمایند روزی امام حسن (ع) بر دوش پیامبر بود و دانه ای خرما که از بابت ذکات در اختیار رسول خدا (ص) بود برداشته بر دهان گذاشته و می خورند پیغمبر مکرم اسلام دست در دهان ایشان کرده و فرمودند حسن جان مگر نمی دانی که آل محمد صدقه نمی خورند. آیت الله امینی در ادامه می فرمایند امام حسن (ع) کودک نابالغی بود و تکلیف نداشت در اینجا چند چیز به وضوح نمایان می گردد یکی آنکه ندانستن هم در کودکی مانند تمام کودکان کل جهان در امام حسن (ع) هم وجود داشته است و همینطور نابالغی مانند تمام کودکان که اینها همه از نظم خالق یکتاست که حتی سن بلوغ برای دختران و پسران هم در دو سن مختلف پدیدار می شود. چرا ما شیعیان چندین هزار سال است می خواهیم بگوییم خدای یکتا نظم هستی را به خاطر 14 نفر تغییر داده. امام حسن که نابالغی آن قطعاً وجود داشته چگونه پذیرفتنی است اعراب و انسانها از سه کودک زیر 10 سال یعنی امام جواد (ع)امام هادی (ع) و امام مهدی (عج) که به سن بلوغ نرسیده اند بتوانند بعنوان امام پیروی کنند اگر این فرض هم مثل تمام توجیهات علمای شیعه پذیرفته گردد پس اینجا می ماند فقط عامل وراثت پس لیاقت فردی برای رسیدن به صفت ولایت چه می شود؟ براستی اگر اینگونه است در زمان پیامبر چندین امام وجود داشته امام علی (ع) امام حسن (ع) و امام حسین (ع)؟ خواهشمند است این مورد شبهه مطرح شده را توضیح دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع امامت چند ضلع دارد و سعی شده در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست بدان پرداخته شده. از یک طرف آن‌ها هم مثل ما یک انسان عادی هستند و خودشان هم دوست دارند مثل انسان‌های عادی زندگی کنند، از یک طرف طبق آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب خداوند ارداه کرده است اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را از هرگونه رجس و آلودگی پاک کند تا نمونه‌ی زندگی دینی مورد قبول در منظر انسان‌ها باشد. از طرف دیگر در بعضی از مراحل تاریخی همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 12012 عرض شد ضرورت دارد که خداوند برای نجات مردم از طریق نو جوان 9 ساله توجه‌ها را به حقیقت امامت جلب کند. لذا باید موضوع را از زوایای مختلف دید، ولی در هرحال قرآن و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ما را دعوت به تعقل کرده‌اند تا با فهم خود و تدبّر در قرآن راه سعادت را بیابیم و در همان قرآن جایگاه سخن‌گفتن حضرت عیسی«علیه‌السلام» در گهواره را نیز ارزیابی کنیم. بنده چندسال پیش با یک جوان که در مقطع راهنمایی بود روبه‌رو شدم که نظرات علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» به او القاء می‌شد و او به خوبی اظهار می کرد؛ که بحث آن مفصل است و در چندین جلسه این موضوع اتفاق افتاده. البته نمی‌خواهم موضوع امام را با آن جوان مقایسه کنم ولی در آن حدّ که انسان را به فکر فرو ‌برد که چگونه خداوند برای هدایت بشر اقدام می‌کند، عرض کردم. موفق باشید

11294
متن پرسش
سلام: در کدام یک از کتب و جزواتتان در خصوص ظرفیت تمدن سازی گفتمان انقلاب اسلامی بحث شده است؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل بحث را در جلسه‌ی اول کتاب «تمدن‌زایی شیعه» داشته‌ام. موفق باشید
11141
متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد: چرا باید نمازی را که در زمان خودش خوانده نشده قضا کنیم؟ حکمت این کار چیست و چه تاثیری بر روی نفس در مسیر رشد و کمال می گذارد؟ بنده همیشه با این فکر که می روم تا در حضور خداوند قرار گیرم به نماز می ایستم، خوب وقتی یک زمانی که باید می رفتم نرفتم، موقع دیدار بعدی که برسد که می روم، پس چرا باید نماز نخوانده را تکرار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در حدیث قدسی می‌فرماید: « «إنّی احبّ أنْ اطاعَ مِن حیثُ ارید» دوست دارم همان‏طور که اراده کرده ‏ام اطاعت شوم. از این جهت ما باید بدانیم بهترین شرایطِ ارتباط با خدا آن وقتی است که حضرت حق اراده کرده و اگر از وقت آن گذشت باید باز با اراده‌ی قضاکردن، آن عبادت در ذیل اراده‌ی الهی قرار گیرد. موفق باشید
2265
متن پرسش
سلام.میخواستم بدانم چرا ائمه اهل هنرهایی چون خوشنویسی نقاشی موسیقی و هر کاری که خلاقانه و آفرینشی باشد نبوده اند؟لطفا نگووید آن ها محو جمال الهی بوده اند و نیازی به این موارد نداشته اند.محو جمال الهی بودن هیچ منافاتی با آفرینش هنری ندارد.بالاخره ظهور اسم خلاق خداوند باید در آن ها نیز تجلی پیدا کرده باشد.بالاخره آن ها باید غرق در طبیعت و زیبایی های ان نیز بوده باشند.من تا بحال در کتب یا سخنرانی های شما ندیده ام(من ندیده ام)که صحبتی از هنر و طبیعت بکنید(منظورم آن نگاه به طبیعت و روی آوردن به آن در مقابل تکنولوژی نیست)شما هیچ وقت نمی گویید بریور غرق زیبایی های طبیعت بشوید.چرا نگاه شما به این دنیای مادی انقد تحقیر کننده است؟چرا یک بار نشده از فیزیولوژی صحبت کنید؟بدن ما چه چیزی کم دارد که نخواهیم غرق آن بشویم؟همه ی برداشت من این است که شما می گویید زود باشید!زود باشید!این جا هیچی نیست پوچ و بی معناست.فقط عالم معنا فقط بایطن عالم.اینجا ارزش نگاه کردن هم ندارد.مگر شما معتقد نیستید اینجا تجلی است؟فقط نازله است و الا هیچ چیزی کم ندارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عالم را آینه ی اسماء حسنای الهی دیدن چیزی غیر از آن نگاهی است که فیزیولوژی به ما می دهد. مباحثی که در مورد اسماء حسنای الهی می شود با این رویکرد است که «نظر را نغز کن تا نغز بینی.... گذر از پوست کن تا مغز بینی». نقاشی و موسیقی بالاخره یک نحوه توقف در پوست و ظاهر است. خوش نویسی هم که مورد تأکید آن بزگواران بوده است و بنده اطلاعی ندارم که خود ائمه«علیهم السلام» در خوشنویسی مهارت داشته اند یا نه. جزوه تندیس ممکن است در این بحث کمک کند.موفق باشید
697

آل یسینبازدید:

متن پرسش
ضمن عرض سلام. در مورد :"سلامٌ علی آلِ یسین" لطفا توضیح بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ
بسمه تعالی . علیک السلام. لطفا به کتاب «زیارت آل یس نظر به مقصد جان هر انسان » رجوع فرمائد. موفق باشید.
481

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند اینجانب فوق لیسانس الهیات هستم. پروژه ای تحقیقاتی بر عهده بنده گذاشته شده است با عنوان «جایگاه هنر در فرهنگ اسلامی». می خواستم در ابتدای امر از نظرات حضرتعالی در این زمینه استفاده و راهکارهای پرداختن به این موضوع را از قلم و بیان شما استخراج کنم. منتظر رهنمودهای شما هستم. در پناه حضرت حق مؤید باشید.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی بنده در این رابطه تخصصی ندارم. فکر می‌کنم کتاب‌های شهید آوینی و مرحوم مددپور بتوانند کمک کنند. موفق باشید
15707
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: منظور از «غاسق اذا وقب» و «نفاثات فی العقد» در سوره مبارکه فلق چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «غاسق اذا وقب» ما را متوجه می‌کند که گاهی آن‌چنان ظلمات، زمانه را پر می‌کند و افکار شیطانی انسان، روحِ انسان را از نورانیت خارج می‌کند که باید تنها و تنها به خدا پناه برد تا ما را از آن ظلمات و افکار شیطانی نجات دهد و در همین رابطه نظر به «نفاثات فی العقد» می‌شود که اینان در گره‌های ظلمانی و شیطانی که ایجاد شده است می‌دمند تا انسان نتواند متوجه‌ی حقیقت مطلب شود. کاری که امروز جریان‌ها و رسانه‌های ضد انقلاب و ضد فرهنگ وِلاییِ ما انجام می‌دهند. موفق باشید

11427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: سوالی در مورد کتاب اخیر (امام خمینی ...) داشتم استاد در کتاب جامعه و تاریخ در قسمت انواع جامعه که 4 قسمت می کنند نطر 3 را قبول می کنند. برای من سوال پیش آمده که نظر شما در این کتاب در مورد روح جامعه نظر سوم است یا نظر چهارم می شود کمی توضیح دهید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بیشتر نظر علامه را در ذیل آیه‌ی 200 سوره‌ی آل‌عمران پذیرفته‌ام که هر جامعه‌ای روح خاص خود را دارد و در قسمت دوم کتاب «مادی‌شدن دین» نظر علامه را آورده‌ام. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

11380
متن پرسش
سلام علیکم: شما در کتاب برهان حرکت جوهری فرمودید زمان از ماده جدا نیست و خارج از عالم ماده بعد و مکان معنا نمی دهد و زمان هم وجود ندارد پس اینکه می گویند هر روز قیامت برابر است با چند صد سال دنیا به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون قرآن در سوره حج می‌فرماید: «مِمَّا تَعُدُّون‏» یعنی در مقایسه با آن‌چه شما انسان‌ها حساب می‌کنید. می‌توان گفت از این جهت می‌فرماید یک روز قیامت چندین برابر روزهای دنیا است چرا که قیامت ابدی و همیشگی است پس کثرت در بی نهایت معنا ندارد. موفق باشید

11034
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: به نظر شما آیا پیامبر تحت تاثیر اطرافیان خود قرار می گرفت تا آنجا که گفته شده او شخصی ساده و خوش باور بود... به نقل از سخنان محمد خامنه ای. لطفا مختصر توضیح ندهید. سوال بعدی در مورد صفویه است. آیا اگر در زمان حکومت صفویه بودیم وظیفه داشتیم که از آن حمایت کنیم چون شیعی بوده اند و شرایط خوبی رو فراهم کرده اند، و چرا حاج شیخ عباس قمی این قدر از شاه عباس تعریف کرده چه لزومی داشته یا شاید آدم خوبی بوده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوش‌باوربودن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به آن معنا نیست که کسی رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را فریب می‌داده، این آیه در مقابل تصوری است که منافقین نسبت به حضرت داشتند که می‌دیدند رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» سخنان آن‌ها را که بعضاً غیر واقعی بود می‌شنیدند و عکس‌العملی نشان نمی‌دادند که آبروی آن‌ها برود و از طرف دیگر نظام اسلامی در ابتدای امر گرفتار درگیری داخلی شود، به همین جهت وقتی می‌گفتند «هو اُذنٌ» یعنی او تحت تأثیر سخنان اطرافیان است، آیه آمد: «وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ» این‌طور برخورد رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برای شما بهتر است. پس معلوم است رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بنا به مصلحتی آن‌ها را رسوا نمی‌کردند و به نظرم آقای استاد محمد خامنه‌ای برای توجبه سخن خود این آیه را شاهد آوردند که کار خوبی نبود 2- همان‌طور که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» نیز برای صفویه جایگاه مهمی قائل‌اند، صفویه در نگاه تمدن‌سازی شیعه جایگاه ارزشمندی دارد و به این لحاظ علمائی مثل شیخ‌بهائی به آن‌ها می‌پیوندند و این غیر از خصلت‌ها و ضعف‌های فردی تک‌تک آن‌ها است. موفق باشید
10626
متن پرسش
سلام علیکم. حالتان چطور است؟ سوالی داشتم، در شرح فصوص یکی از اساتید گوش کردم که می فرمودند: خدا باید خدایی کند و خدایی کردن او در ظهورات وجود اوست. پس در این جا برای بنده سوال پیش آمده که خداوند قبل از خلق کثرات چگونه خدایی می کرده. و همچنین می فرمایند که نفس بدون بدن محال است و این بدن ها در طول یکدیگرند پس در نتیجه وجود هم بدون مظاهر نمیشه. می شود توضیح دهید که خداوند قبل از خلق کثرات چگونه خدایی می کرده است، یعنی یک وجود محض بوده است بدون ظهورات؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی حرف‌های به این خوبی را شنیده‌اید حتماً به این حرف هم می‌رسید که مگر می‌شود تصور کرد خداوند یک مرحله‌ای کثرات را خلق نکرده بود و بعداً خلق کرد. همیشه خداوند خالق است و همیشه هم خلق می‌کند، تقدّم و تأخر در مخلوقات است. قبل از خلقت این آسمان‌ها که نسبت به آسمان‌های قبلی، بعد محسوب می‌شوند او خالق بوده است. موفق باشید
10421

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام در حال حاضر و در میان انبوه کتاب ها و نوشته ها و سخنرانی ها، کدام یک مناسب من است؟ آیا راه و مسیر مشخصی برای سلوک تعریف شده؟ اگر شخصی بخواهد نسبت به خدا و عالم معرفت پیدا کنداز کجا باید شروع کند؟ شدیدا به شخصی برای راهنمایی و ارشاد خودم نیاز دارم. شخصی که بتوان به او اعتماد کرد. میخواهم ولی نمیدانم از کجا... ترس از گیر افتادن میان افکار و انتخاب مسیر اشتباه دارم و قدم در راه گداشتن مشکل است لطفا راهنمایی کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید جوابی که به سؤال 10420 داده شد، افق نگاه شما را روشن کند که بالاخره ما باید به قرآن رجوع کنیم و تدبّر در روایات اهل‌البیت«علیهم‌السلام» مقدمه‌ی بسیار ارزشمندی است. با این‌همه مباحث «معرفت نفس» برای شروع کار و رسیدن به تفکر لازم، خوب است و در این رابطه بنده سیر مطالعاتی که بر روی سایت قرار داده شده است را، پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید
10371
متن پرسش
بسمه تعالی. با سلام و تحیت محضر استاد: حقیر رشته مهندسی را تا سطح لیسانس خوانده ام، و در حال حاضر ترم یک ارشد رشته مهندسی را نیز خواندم و به دلیل اینکه متوجه شدم که علاقه مندی در رشته قرآنی دارم تصمیم به تغییر رشته دارم و در حال حاضر چند ترم هست که دیگر در مقطع ارشد انتخاب واحد نکردم و بلا تکلیف رها کردم. قابل ذکر است که فقط به دلیل کار پیدا کردن تصمیم به گرفتن مدرک ارشد را داشتم، حالا با مدرک لیسانس استخدام شدم ولی می‌بینم که در اداره ما همه چی به مدرک بستگی دارد، مدیر شدن، حقوق بالا گرفتن، ... آیا من مجاز هستم که همان رشته فنی را با این که علاقه زیادی ندارم ادامه دهم و وقت برایش صرف کنم تا با آن مدرک حقوق من 500000 تومان زیاد شود و این مبلغ را در راه خیر استفاده کنم؟ یا اینکه به علاقه‌مندیم برسم و یک رشته قرآنی را شروع کنم و ارشد بگیرم. هرچند با ارشد رشته قرآنی دیگر حقوقم زیاد نمی شود و اصلا در سوابق کاری من اثر ندارد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید در عین آن‌که امکان امرار معاش دارید عمر خود را صرف تدبّر در قرآن کنید، از زندگی خود بیشتر بهره خواهید برد. موفق باشید
9875
متن پرسش
سلام علیکم: با احترام محضر مبارک استاد طاهرزاده: یکی از موضوعاتی که در خصوص شهدا مورد پرسش اقشار مختلف مردم خصوصا علاقمندان به فرهنگ ایثار و شهادت است، عبارتست از اصل و کیفیت حیات شهید بعد از شهادت و به تعبیر دیگر اینکه آیا شهید بعد از شهادت - آنگونه که قرآن اشاره فرموده است - حیّ است؟ این حیات آیا بقای روح او در عالم برزخ است؟ که در اینصورت همه اموات هم چنین اند و معنا ندارد که خداوند بفرماید: ولاتحسبنّ ... امواتا! و یا حیات مادی و استمرار حضور و تاثیرگذاری و تاثر از امور دنیاست؟ نوع و کیفیت این حیات از نظر جنابعالی چگونه است؟ خداوند بر توفیقات شما و همه مرزداران اندیشه و حکمت اسلامی بیافزاید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که خود حضرتعالی مستحضرید حیات بعد از مرگ تنها منحصر به شهداء نیست و قرآن هم از این جهت در مورد شهداء سخن نمی‌گوید، بلکه در دو آیه‌ای که بحث حیات شهداء را مطرح می‌کند نظر به حیات خاصی دارد. در آیه‌ی 154 سوره‌ی بقره می‌فرماید: «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ» نگویید آن‌کسی که در راه خدا کشته شده به آن صورت که همه می‌میرند، مرده است بلکه نوعی از حیات دارند که شماها متوجه‌ی آن حیات نیستید. در حالی‌که عموماً متوجه حیات بعد از مرگ هستند. و در آیه‌ی 169 سوره‌ی آل‌عمران نوع حیاتی را که شهداء دارند تبیین می‌کند و می‌فرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون‏» آن حیات طوری است که در نزد پرودگارشان مرزوق هستند و روزی داده می‌شوند، مثل آن‌که یک انسان زنده روزی داده می‌شود، با این تفاوت که شهداء جسمی ندارند که برای ادامه‌ی حیات رزق جسمانی به آن‌ها داده شود، بلکه برای ادامه‌ی برنامه‌هایی که در دنیا داشته‌اند مثل یک انسان زنده روزی داده می‌شوند تا بتوانند آن برنامه‌ها را به ثمر برسانند و تا آن‌جایی دست آن‌ها در حیات دنیایی باز است که در آیات بعدی یعنی آیات 170 و 171 سوره‌ی آل‌عمران نوع حضور آن ها را در ادامه‌ی کارشان روشن می‌کند که چگونه همچون سرداری خط‌شکن به سایر رفقایشان که هنوز شهید نشده‌اند خبر می‌دهند، بدون خستگی راه را ادامه دهید که این راه، راه بدون شکست است و راهی است که نه‌تنها انواع نعمت‌های الهی در آن هست بلکه نتیجه‌ی این مبارزه‌ی توحیدی بیش از آن‌که شما تصور می‌کردید خواهد بود «آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏». و شما امروز با حضور انقلاب اسلامی در معادلات جهانی صدق بشارت آن‌ها را ملاحظه می‌کنید. خدا کند یک لحظه از اُنس دائم با این سرداران جهاد و شهادت که در حیات برزخی خود نیز در حال گشودن راهی هستند که ما باید در آن وارد شویم فاصله نگیریم. موفق باشید
7659
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید، نگاهی به جهان موجود است که همه چیز را دارای ذات می پندارد و اینگونه توصیف می کند که تمام جهان پیرامون و هر آنچه در آن است همه به یک عین الوجودی بازمی گردد پس هر چیزی دارای عالمی است که این عالم باید در راستای عالم توحیدی قرار گیرد. حال با این نگاه علوم نیز دارای ماهیت تعریف می شوند و در واقع گفته می شود که چون این علوم برگرفته از تفکر انسان های غربی است که از فضای توحیدی جدا هستند، پس این علوم نیز ذات غربی و شیطانی بوده و هر فرد با مطالعه این علوم از فضای توحیدی و الهی فاصله می گیرد. حال اگر اینگونه باشد و علوم دانشگاهی نیز دارای فضای غربزدگی باشند که عالم انسان ها را عوض می کنند پس چگونه فردی مثل شهید چمران از این سیستم بیرون می آید و یا اگر چمران را به فضای جبهه و جنگ مرتبط سازیم، شهدای هسته ای را چگونه می توان توجیه کرد؟؟؟ تقاضا دارم در این زمینه توضیحات کامل را بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر انسان با خودآگاهی به علم غربی نظر کند دیگر گرفتار وجه شیطانی آن نمی‌شود. مثل آن‌که شما وقتی دارید فیلمی را تماشا می‌کنید متوجه باشید همه‌ی حرکات و اشک و خنده‌ی افراد فیلم، یک نوع بازی است، در این صورت مسحور فیلم نمی‌شوید. اگر ما با نور شریعت با غرب برخورد کنیم نه‌تنها شیفته‌ی آن نمی‌گردیم، بلکه علم غربی را در بستری قرار می‌دهیم مثل کاری که شهید آوینی با دوربین کرد و در همین دستگاه رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: من شیطان خود را تسلیم کردم. ولی مشکل عموم مردمی‌اند که نه چمران‌اند و نه آوینی و ناخودآگاه تحت تأثیر فرهنگ شیطانی غرب قرار می‌گیرند و رهبر انقلاب«حفظه‌اللّه» در سخنان اخیر خود در 15/12/92 فرمودند: «باطن این تمدن مادی که ضد انسان است، ضد فطرت الهی است، دارد خودش را نشان می‌دهد ....... از پرده برون افتاده آن فساد باطنی و درونی». موفق باشید
5798
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت ... استاد یه سوالی مدت هاست که ذهنمو مشغول کرده و جوابی براش ندارم البته این سوال خیلی از بچه مذهبی ها و حزب الهی هاست که بدلایلی مخفی میکنن یا از جوابش طفره میرن ... استاد بنظر من و خیلی ها مثل من مقام معظم رهبری از تمام ظرفیت و اختیاراتی که دارن برای عبور دادن جامعه از فرهنگ غرب و مدرنیته و سبک زندگی ومسائل دیگه مثل فرهنگی و ... اون جور که باید استفاده نمیکنن و غالبا به حرفای خیلی کلی در بعضی از سخنرانی ها که بمناسبت خاص هست بسنده میکنن !!! مثلا همین صدا و سیما که رییسش رو مستقیما خود آقا انتخاب و منسوب میکنن .. استاد این صدا و سیما بزرگترین ظرفیت و کارایی رو برای اگاهی دادن به جامعه در خصوص ظلمات تمدن غربی و هنجار های فرهنگی و دینی و همینطور سبک زندگی و ... داره و از نظر کیفی و کمی میتونه براحتی با ماهواره و اینترنت و همه ابزارهای دشمن در تهاجم فرهنگی مقابله کنه اما استاد چرا صدا و سیما عملکردش در این بحث بسیار پایینه و اصلا نمره قابل قبولی نداره؟؟!! استاد چرا آقا از صدا وسیما محکم نمیخواد که تو این قضیه جدی تر عمل کنه و برنامه هایی تولید کنه مثل میزگرد و جلسات سخنرانی و جلسات بحث اون هم با تبلیغ گسترده که مردم بشینن ببینن و ایجاد اگاهی و مطالبه کنه این مباحث توی جامعه ؟؟ استاد بعضی ها میگن رهبر میخواد ازشون اما اونها پشت گوش میندازن اما این اصلا حرف منطقی نیست و ادم نمیتونه قبول کنه!!! یعنی خدای نکرده اینقدر رهبر حرفش در رو نداره!!! یا کارهای دیگه مثل دستورات جدی و مطالبه جدی از ارگانها برای پیگیری این مباحث... استاد این سوال خیلی از بچه مذهبی هاست و خود من هم یه بسیجی هستم و مقلد آقا و طرفدار ولایت مطلقه فقیه اما بلاخره این هم برای خودم سواله و هم برای خیلی های دیگه که از ماها میپرسن و جواب حسابی نداریم که بدیم پس خواهشا کمکمون کنید / التماس دعا استاد بزرگوار و عزیزم
متن پاسخ
- باسمه تعالی‌: سلام علیکم: اگر بخواهید از تجربه‌ی منِ پیرمرد که سال‌ها در کارهای اجرایی و فرهنگی قدم زده سخنی شنیده باشید باید عرض کنم کار فرهنگی با دستور و بخشنامه درست نمی‌شود و بنده پس از این‌که این را باگوشت و پوستم احساس کردم از همه‌ی کارهای اجرایی کنار کشیدم چون متوجه شدم خلأ جدّی ما ضعف فرهنگی است و بحمداللّه این موضوع را رهبری عزیز به‌خوبی متوجه‌اند، به همین جهت تلاش می‌کنند جامعه را از جهت فرهنگی جلو ببرند تا نگاه‌ها و انتخاب‌ها عوض شود. این مثال را در همین رابطه در سال‌ها قبل عرض کردم که:" معلم ادبیات به آن دانش‌آموزی که در خانواده‌ی ثروتمند زندگی می‌کرد گفت؛ إنشائی بنویس با موضوع فقر. طرف در وصف خانواده‌ی فقیر نوشت: فقرا خودشان فقیرند، کلفت و نوکرشان فقیرند." وقتی جامعه‌ی غرب‌زده‌ی ما که وارث این فرهنگ از دوره‌های گذشته است هنوز متوجه یک نوع زندگی ماوراء زندگی غربی نیست می‌تواند فیلمی بسازد و یا اداره‌ای داشته باشد که نظر به سبکی از زندگی بکند که زندگی زمینی را به ملکوت آسمان متصل کند. اگر مطلب را توانستید بگیرید کمر همت را می‌بندید و برای کمک به رهبری عزیز به صورت عمیق و ریشه‌ای به کار فرهنگی وارد می‌شوید اما نه آن نوع از کار فرهنگی که ادامه‌ی غرب باشد. موفق باشید
3489
متن پرسش
سلام علیکم با عرض ادب و احترام نسبت به استاد عزیز بنده طلبه پایه سوم هستم و در مطالعه و خواندن کتابها مخصوصا دروس تمرکز ندارم اولا میخواستم راهکاری درمورد آن ذکر بفرمایید و اگر لطف کنید مواردی از کنترل قوه شهویه بفرمایید که خیلی موجب آذار بنده شده واز آنجایی که فهم سخنان اهل بیت سلام الله علیهم متوقف بر خواندن و ملکه کردن این ابزارها میباشد لطفا سیر مطالعاتی هم برای دروس حوزوی و هم سیری برای مطالعه کتب جناب عالی بفرمایید. وسوال دیگر ؟ نظر شما در مورد ازدواج موقت برای طلبه ای که شرایط ازدواج دائم را فعلا ندارد چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و قسمت دوم آن کتاب که بحث ضرورت مطالعه و نحوه‌ی آن را می‌کند می‌تواند در موضوع تمرکز و کنترل قوه‌ی واهمه کمک کند و در این راستا موضوع کنترل قوه‌ی شهویه نیز مورد بررسی قرار می‌گیرد. دروس حوزوی را مطابق همان سیری که حوزه تعیین کرده است باید مطالعه کرد عمده در روش مطالعه است که با برنامه‌ریزی و مباحثه و یادداشت‌برداشتن از قسمت‌های مهم، کار جلو می‌رود. در مورد ازدواج موقت معلوم است که کاری خلاف شرع نیست ولی اگر طلبه در ابتدای درس بتواند ذهن خود را بیشتر مشغول درس و مباحثه کند و از این طریق قوه‌ی واهمه‌ی خود را کنترل کند بهتر است. موفق باشید
2600

قوه واهمهبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم لطفا منابعی برای تحقیق درمورد قوه توهم و کارایی هایش معرفی نمایید.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در اسفار جلد هشتم جناب ملاصدرا نکات ارزشمندی دارند. در ضمن کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» می‌تواند کمک کند. موفق باشید
709

تاثیر نفرینبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. استاد گرامی؛ آیا نفرین در نظام علی - معلولی جایگاهی دارد؟آیا نفرین ناحق میگیرد؟این با عدالت خدا منافات ندارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: نفرین و لعنت جزیی از نظام علّی و معلولی است به شرطی که طرف مقابل با ظلمی که انجام داده شرایط تأثیر آن را فراهم کرده باشد. موفق باشید
635
متن پرسش
در راستای تلاش برای فهم جایگاه دستورات دین در روح وقلب انسان دست به دامن مباحث عقلی وخواندن کتابهای شما شدیم در این مسیر تاحالا شاید هزار بار کافر شدم ودوباره با تلقیناتی مومن سوال بنده این است که ما در آن حالت کفری که بر فلبمان حاکم می شود مرتکب گناهانی می شویم که فقط علماً می دانم آن عمل گناه است ولی چون قلب ایمان نیاورده است از عمد آن گناه را مرتکب می شوم مثل کسی که با خودش دعوا دارد شاید علت این امر به خاطر محیطهای خشک مذهبی ماست که اکثراً باخدای خشک جهنم آفرین زندگی می کنند یکی از آن افراد پدرم است که با توجه به اینکه ادعای مسلمونی دارد وهمیشه قران می خونه ولی ظاهراًایشون هیچ ارتباطی با فلب مانداره یادم نمی رود که در کودکی به ما می گفت که توضیح المسائل بخون وماهمیشه دوست داشتیم که پسر بدی باشیم یواشکی سیگار می کشیدیم و....استاد به نظر شما این حرف درسته که تا قلب ما در تایید کناه وثواب در صحنه نیست ما نباید بافکرمان خودمان را عذاب یا وعده بهشت بدهیم .استاد آیا شما هم در این مسیری که طی کردید شده که از عمد گناه کنید یعنی کافر شوید وپشت پا بزنید به تمام عقایدتان ؟! استاد انسان نیاز به انس دارد ما چطور باید به اینکه می شود با دستورات اسلامی می شود با خدای جامع اسماء انس گرفت ایمان آورد استاد آیا شما الان از وجود خودتان راضی هستید یعنی هیچ کم وکاستی ندارید؟!لطفاًجواب بدهید.تشکر..
متن پاسخ
باسمه تعالی .علیکم السلام 1- در این‌که در مسیر دین‌داری همواره انسان باید قلب خود را به نور حقایق آشنا کند بحثی نیست، و در این‌که در این مسیر بعضاً قلب همراهی نمی‌کند هم بحثی نیست، ولی چرا وقتی قلب نمی‌آید حکم عقل خود را تعطیل کنیم و وقتی عقل ضرورت بندگی را پذیرفته خود را گرفتار عصیان از فرمان الهی بنماییم؟ 2- مسیری که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در جلو ما قرار می‌دهند راه انس با حق است و حبّ آن ذوات مقدس راه اُنس با خدا را می‌گشاید. فکر می‌کنم کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل بیت«علیهم‌السلام» راه‌گشاست. 3- بنده هرگز از وضع خودم راضی نیستم ولی امیدوار به خدایی هستم که شریعت محمدی«صلواة‌الله‌علیه» و مسیر اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را به ما گوشزد فرمود تا در راه نمانیم. موفق باشید
201

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم.ازشماتشکرمیکنم که برای خواندن سوال من وقت گذاشتید.امیدوارم که بتوانم ازراهنمایی شمااستفاده کنم.استاد درمباحث خداشناسی سوالات زیادی برای من ایجاد میشود که فکر و عقل خودم راه به جایی نمیبرد و معمولا وسط راه گیر می کنم از این رو تصمیم گرفتم که انها را با شما مطرح کنم.یکی از این مباحث"ربوبیت حضرت حق"است.ازنظر عقلی به کتاب از جمله عقاید مراجعه کرده ام.مدتها در مورد مطالب انها فکر کردم.همچنین در مورد جنبه های ربوبیت و مصادیق ان در زندگی.اما نمی دانم چرا قلبم به اطمینان نمیرسد.درواقع از نظر عملی راه به جایی نمی برم. مثل همین اشکال در مورد ازمایشات الهی برایم ایجاد شده انجا که در سوره عنکبوت ایه دوم اشاره میفرمایند. به نظر شما چه کاری را اننجام دهم.ممنون والتماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: حتماً می‌دانید که «یار» نازنین است و به راحتی رخ نمی‌نمایاند و جلوه‌ی ربوبیت خود را نشان نمی‌دهد. با نازکردنش، نشان می‌دهد ما هنوز شایسته نشده‌ایم. «گفتم که نکن، گفت: نکن تا نکنم» چیزی به این گرانی را ارزان نمی‌دهند. فعلاً مباحث سوره‌ی روم را دنبال کنید. موفق باشید
15937
متن پرسش
با سلام و تهیت خدمت استاد طاهرزاده: چند سوال از حضور مبارک داشتم: 1. استاد عرفان عملی و سیر و سلوک شهید مطهری که بود؟ 2. استاد سیر و سلوک و عرفان عملی رهبر کبیر انقلاب حضرت آیت الله خمینی که بود؟ 3. آیا به نظر شما آیت الله خامنه ای به فنا ذاتی و کمال رسیده اند؟ اصلا ایشان سیر و سلوک دارند؟ 4. به نظر شما آیت الله جوادی آملی به کمال رسیده اند؟ یا حداقل در سیر و سلوک دارای مقامات و درجاتی هستند یا ایشان فقط جنبه علمی عرفان را دارند و در وادی عمل و سلوک و ریاضت و مجاهده گامی نزده اند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اُنس و آشنایی مرحوم شهید مطهری با حاج میرزاعلی آقای شیرازی، ایشان را در عرفان عملی به جاهایی رساند که نگو و نپرس! آنچنان از شب‌های آیت اللّه حاج میرزاعلی آقای شیرازی یاد می‌کرد و اشک می‌ریخت و خبر می‌داد که تا او را و شب‌های او را ندیده بودم معنایِ شب مردان خدا برایم مجسم نبود – ای کاش بنده آن صوت را به‌دست می‌آوردم و چند بار دیگر به صدای مبارک مرحوم شهید مطهری نسبت به شب‌های مرحوم حاج میرزاعلی آقای شیرازی گوش می‌دادم – 2- این موارد، مواردی نیست که بتوان در جواب و سؤال گنجاند. این‌ها مربوط به خودشان است. ولی مسلّم بعدها حکایت‌هایی به گوش ما می‌رسد به همان شکلی که در مورد حضرت امام داريم كه يكى از استادان قم نقل مى‏ كنند: شبى مهمان حاج آقا مصطفى بودم، ايشان خانه‏ ى جداگانه‏ اى نداشتند و در منزل امام بودند، نصف شب از خواب بيدار شدم و صداى آه و ناله ‏اى شنيدم، نگران شدم كه در خانه چه اتفاقى افتاده است؛ حاج آقا مصطفى را بيدار كردم و گفتم: ببين در خانه ‏تان چه خبر است؟ ايشان نشست و گوش فرا داد و گفت: صداى آقا [امام خمينى «رحمةالله عليه»] است كه مشغول تهجد و عبادت است. مرحوم آيت ‏الله حاج ‏آقا مصطفى خمينى فرموده بودند: يك روز ديدم آقا [امام خمينى «رحمةالله عليه»] در اتاق خود هستند و صداى گريه ايشان بلند است. از مادرم پرسيدم: چه شده كه آقا گريه مى كنند؟ مادرم فرمودند: ايشان در شبى كه موفق به نماز شب و راز و نياز با خدا نشود آن روز چنين حالى را دارد.[1]

خانم زهرا مصطفوى مى ‏فرمايند. رمضانِ سالِ قبل از رحلت امام را خوب به ياد دارم. بعضى وقت‏ ها هر بار كه به دليلى نزد ايشان مى رفتم و سعادت پيدا مى‏ كردم با ايشان نماز بخوانم، وارد اتاقشان كه مى‏ شدم مى‏ ديدم قيافه ايشان كاملا برافروخته است و چنان اشك مى‏ ريختند كه ديگر دستمال‏ كفاف اشكشان را نمى‏ داد و كنار دستشان حوله مى‏ گذاشتند. امام شب‏ ها چنين حالتى داشتند و اين واقعاً معاشقه ‏ى ايشان با خدا بود.[2]  موفق باشید 

 


[1] ( 1)-http ://www .mums .ac .ir /culturefa /emmmam .( از خاطرات سيدحميدروحانى، سرگذشت‏هاى ويژه، ج 1، ص 91- 92)

[2] ( 2)-http ://tooba .net /Persona ( عج)es /5

13883
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد بزرگوار: این نامه بنده در درجه اول درد دلی است که می خواهم با دوستی صاحب دل مطرح نمایم و در درجه دوم از استادی فرزانه طلب دستوری نمایم تا از این بحران خارج شوم. استاد عزیز بنده حدود 7-8 سال پیش بطور عادی زندگی می کردم و خیلی در قید و بند دین داری نبودم تا اینکه به توفیق الهی تغییری اساسی در زندگی ام ایجاد گردید و به اصطلاح عقلم اومد سر جاش... پس از تغییر، چند ماهی سرگردان بودم و نمی دانستم باید چه کنم، و خیلی جاها رفتم... تا اینکه به لطف الهی با مسیر معرفت نفس و عرفان و فلسفه آشنا شدم و دیدم که بسیار علاقه و استعداد نیز در این مباحث دارم. و حتی رشته دانشگاهی ام را از مهندسی تغییر داده و ارشد فلسفه اسلامی گرفته ام. تازه فارغ التحصیل شده ام. تقریبا 3-4 سال پیش کاسبی ای راه انداختم و آن هم عطاری است. و در همان حین نیز متاهل شدم. همان اوایلی که با عرفان آشنا شده بودم حالم خیلی خوب بود و مباحث را بطور جدی پیگیری می کردم. اما خیلی کم کم شروع به تنزل کرد. بنده ای که سحرها داشتم و بعضا خواب های خوشی و حالات خوبی در سحر داشتم، نماز شبم ترک نمی شد، تفکر در شب و خلوت و حسابرسی ازم فوت نمی شد، کم کم شروع شد به کم شدن و تا جایی رسیده که حتی نماز صبح ازم قضا می شود و حتی بعضا بیدار هم هستم اما یا نمی توانم از جایم بلند شوم و یا هربار شیطان یه جوری مانع می شود. و همین مساله بسیار در روحیه بنده تاثیر گذاشته و اراده و همت را از بنده سلب کرده و روزهایی که نمازم قضا می شود بسیار عصبانی و ناراحت هستم و همین دلیلی شده که العیاذ بالله با اهل بیتم بد رفتاری می کنم و گاهی همین ناراحتی اخلاق خوش را از من گرفته و ناخوشی را جایگزین آن می کند. و چون می دانم کسی که سحر ندارد به جایی نمی رسد بیشتر داغون می شوم و گاهی دیگر امید تلاش روزمره را ندارم. خودم می دانم انسان دایما انقلاب قلبی دارد و حالش متغیر است، بنده اصلا دنبال حال خوش نبوده و نیستم و کاری به لذت و حال سحر ندارم. فقط می خواهم اراده و همت تحصیل علوم معارف حقه الهیه در من روز افزون گردد و خوابم کم شده و سحرها سرحال باشم. نماز شب، خلوت سحر، و نماز اول وقت صبح را دوباره بدست بیاورم و امید تلاش برای خودسازی را در وجودم بیابم... حال با این اوصاف استاد عزیز تر از جانم شما چه دستوری می فرمایید که بنده از این کتلی که در آن افتاده ام عبور کنم؟ البته در درجه اول نیازمند دعای خیر جنابتان هستم تا در سایه لطف شما ما هم ذره ای از شهد شیرین معرفت بچشیم. در پایان از اینکه محبت فرمودید و وقت برایم گذاشتید کمال تشکر را دارم. ان شاءالله خداوند متعال خیر کثیرتان دهد. التماس دعای فراوان از برای همگان را مسئلت دارم. در پناه قرآن باشید. یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر انسان در عین قبض و بسط‌هایی که دارد باید با طیّ منازل همراه باشد، چه منازل معرفتی و چه منازل سلوکی. در منازل معرفتی مباحث کتاب معاد با شرح صوتی آن و کتاب «خویشتن پنهان» پیشنهاد می‌شود. و در منازل سلوکی کتاب «منازل السائرین» با شرح استاد حجت الاسلام یزدان‌پناه از مؤسسه‌ی امام خمینی قم پیشنهاد می‌گردد. موفق باشید

12309
متن پرسش
سلام. استاد محترم حال این روزهای من حال عجیبی است. احساس مهر و نزدیکی عجیبی به مردم پیدا کرده ‌ام چنان که گویا آنان را مدت‌هاست می‌شناسم و همگی برادران من باشند. با دیدن جوان‌ها و نوجوان‌ها البته حالم زودتر منقلب و دگرگون می‌شود و چنان است که بخواهم هرچه دارم را برایشان هزینه کنم و همه عمرم را برای کمک به رشد و شکوفایی آنان وقف کنم. با همین حال و نگاه است که تحمل دیدن این سرگردانی‌ها و غفلت‌ها و هلاکت‌هایشان را ندارم. سینه‌ام با دیدن آن جوان و نوجوانی که در دام شیاطین بی‌رحم زمان گرفتار شده به سختی تنگ می‌شود. گاهی این غم قرارم را بر هم می‌زند. گاهی مهر و خیرخواهی و غم سینه‌ام را با فریاد زدن بر سرشان ابراز می‌کنم، گاهی با قهر و گاهی با محبت و دوستی. ولی در همه حال گویا گمان می کنم نمی‌توانم آنچه در سینه دارم را بیان کنم. گویا زبانی بی‌گانه از هم داشته باشیم و من چیزی می‌بینم که به دیده دیگران نمی‌آید و این بسیار این روزها آزارم می‌دهد. نمی دانم خداوند تحمل این غم را به من خواهد داد یا نه؟ بی قراری کار این روزهای من است. با این فکر و غم هر شب به خواب می‌روم و هر روز دوباره با همان پریشانی که خواب شبم را آشفته کرده بود بیدار می‌شوم. نمی دانم جگرم از دیدن جسم بی جان آن کودک عراقی و سوری و یمنی آتش بگیرد که زیر آورهای خانه‌ی کوچکشان پیدا شده یا از دیدن آن نوجوانی که زیر سکانس‌های صحنه‌دار فیلم‌های قاچاق هالیوودی در اتاق خانه‌اش در حال له شدن است؟ نمی دانم از فقر مردی بسوزم که ظهر هنگام هر روز می‌آید و ته مانده‌های سبزی دکان سبزی فروشی را جارو می‌کند تا دست خالی به خانه نرود یا روی زرد و پای برهنه‌ی کودکی را تحمل که درون کوچه با بقیه بچه‌ها بازی می‌کرد تا کسی غم درون سینه‌ی کوچکش را نبیند. نمی دانم ناراحت آن مسئولی باشم که با گرفتن ماهی 100 میلیون تومان حقوق از وزارت نفت دیگر مجالی برای شنیدن فریاد فقر مردم تهی دست ندارد یا غصه‌ی آن نوجوان و جوانی را بخورم که فقر معرفت و معنویت صدای ناله و فریادش را در آورده است؟ نمی دانم دیدن سیگار دست یک جوان برایم آزار دهنده‌تر است یا بی‌خانمان شدن دختر جوانی که همسرش این روزها با اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کند؟ نمی دانم از جان دادن آن جوانی که بخاطر امر به معروف و نهی از منکر تکه تکه‌اش کردند باید جان داد یا از جهل و گمراهی آن جوانی که تحمل حتی یک تذکر کوچک این جوان را هم نداشت؟ نمی دانم باید در آتش سوختن مسلمانان میمانمار را تحمل کنم یا در آتش شهوت سوختن این نوجوان بی‌گناه را که در خیابان‌های شهر به دنبال سرابی می‌دود. اگر بگویم حرف بسیار است و درد نا تمام. این روزها براستی چه باید کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌های بزرگ وقتی با دیدِ تیزبین و همه‌جانگر متوجه‌ی فجایع تاریخی خود می‌شدند به جای دلسوزی‌های احساساتی و عکس‌العمل‌های زودگذر و موسمی تصمیم‌های بزرگ می‌گرفتند تا لااقل یک قدم هم که شده تاریخ خود را جلو ببرند. به اعتقاد بنده حضرت محمد مصطفی که سلام خدا و ملائکه بر او باد، با نظر به چنین فجایعی که بشریت دوران گرفتار بود به درگاه خدا رجوع کرد تا خداوند بهترین راه را به او نشان دهد و خداوند هم که طالب إعمال ربوبیت و نجات بشر بود دغدغه‌ی آن حضرت را پسندید و او را به رسالت برگزید و شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به تاریخ بشریت هدیه شد و در این راستا می‌خواهم عرض کنم اگر خوب فکر کنید برای عبور از این فجایع یک راهِ حقیقی بیشتر نیست و آن به‌صحنه‌آوردنِ هرچه بیشتر شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است که درمان منطقی و دقیق همه‌ی این مشکلات را در خود دارد و لذا هرکس باید سعی کند در حوزه‌ای که قرار دارد ارائه‌ی هرچه عمیق‌ترِ اسلام را به‌عهده گیرد تا هم آن جوان لااُبالی نجات یابد و هم آن مسئولی که حرصِ داشتن بیشتر دنیا گرفتارش کرده، از خود آزاد شود. اگر در دیروزها اسلام را به معنی عمیق و قلبی به نسل دیروز درست ارائه داده بودیم، امروز با آن‌چه شما با آن روبه‌روئید، روبه‌رو نمی‌شدیم. حضرت روح اللّه خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» راه‌های نجات بشر را پیش روی او گذاشت، وای به فردایی که حاصل غفلت از راه‌های پیشنهادی حضرت روح اللّه باشد. موفق باشید

10215
متن پرسش
سلام:   ببخشید به نظر شما فلسفه اسلامی که که بیشتر اون تقلید از یونان هست به چه خاطر اسلامی می نامیم و تاثیر اسلام در اون از چه جهت و در کجاها بوده و اینکه آیا واقعا دانشمندان مسلمان در بیشبرد اون نقش جدی داشته اند یا نه؟ با سپاس در پناه حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید تفکر مکان نمی‌شناسد، همان‌طور که اولین بار این نوع ریاضیات که در دنیا معمول است مربوط به هند بوده ولی یک نوع فکر است، تفکر فلسفی هم یک نوع فکر است. به همین جهت شهید مطهری«رحمة‌اللّه‌علیه» می‌فرمایند: مسلمانان آن تفکر را گرفتند ولی نکات بسیار ارزشمندی بدان اضافه کردند. و انسان اگر واقعاً علم فلسفه را دنبال کند می‌پذیرد که یک نوع فکر است و مربوط به ساحتی از ساحات انسان می‌باشد. موفق باشید
نمایش چاپی