بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40379

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: با عرض ادب و احترام محضر استاد طاهرزاده. در فرمایشات اخیر حضرتعالی ۳ کلید واژه زیاد بیان می‌شود ۱. وجدان تاریخی ۲. فطرت تاریخی ۳. درک حضور تاریخی در مورد وجدان تاریخی و‌ فطرت تاریخی همان طور که از عبارت مشخص است یعنی افراد مستعد به اجمال آن را در خود دارند و در مواردی مثل حضور در راهپیمایی ها یا بیان مادر شهدا به تفصیل در می آید و حتی در مورد کسانی که حتی در ظاهر شریعت رعایت حجاب نمی‌کنند ولی در صحنه هایی آن وجدان تاریخی و فطرت تاریخی شان به ظهور می آید و آن عرض ارادت های عجیب به رهبری بیان می‌شود اما در مورد درک حضور تاریخی حضرتعالی بارها تاکید کرده اید که آسان نیست و مشکل است حال سوال اینجاست که چطور درک حضور تاریخی مشکل است با توجه به این که امری وجدانی و فطری است و‌ امری که وجدانی و فطری است از بدیهیات درک انسان است. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید حضور تاریخی امری است غیر حصولی و درکی است حضوری. و از این جهت قابل تعریف نیست بلکه هرکس در نسبت خودش با رخدادهایی که در تاریخ به ظهور می‌آید، متوجۀ آن حضور می‌شود و به اندیشه‌ای که در پیش است می‌اندیشد. و در همین رابطه فرموده‌اند: «تفکر، تاریخی است». موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/1622?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DA%A9

40305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: لطفا نظر خود را در مورد کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید از جفری یانگ بفرمایید. الان کلینیکهای زیادی به عنوان طرحواره درمانگر در سراسر ایران با این روش که روش این کتاب است، افراد را درمان می‌کنند. آیا این همان روش کریشنا مورتی است که میگه ذهنتون رو ساکت کنید؟ در این کتاب بصورت کاملا مفصل توضیح داده چطور ذهن رو ساکت کنیم. آیا این همان روش شیخ رجبعلی خیاط است؟ این نوع درمان برای افرادی‌که اختلال شخصیت مثل اختلال مرزی، وسواس فکری، اختلال دوقطبی دارند استفاده می‌شود و صد البته که به درد افراد عادی هم میخوره. این کتاب تمام افکار اشتباه رو در قالب انواع طرحواره، که ۱۸ تا هستن لیست کرده. حتی تستهای آنلاین طرحواره درمانی هست که افکار اشتباه فرد رو شناسایی میکنن. دیدید سر نماز چقدر افکار انسان رو میگیرن. بنظرم این کتاب کمی راه حل این مشکل هم هست و در آخر بسیار خوشبختم که با فردی چون شما هم صحبت شدم و از حضورتون از خداوند شاکریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب آقای جفریانک را ندیده‌ام ولی کتاب آقای کریشنامورتی به عنوان «نگاه در سکوت» را با دقت مطالعه کرده‌ام. فکر می‌کنم جواب تعالی انسان در آن کتاب نیست. آقای کریشنامورتی تلاش می‌کند انسان را برای فرار از فشار مسائلِ ذهنی پر از «هیچی» کند. آری! همان‌طور که آقای مصفا تحت تأثیر آقای کریشنامورتی می‌فرمایند نباید تفکرِ زائد داشت. و این نکتۀ خوبی است ولی چه چیزی را باید در این مورد مدّ نظر داشت که منجر به تفکر زائد نگردد؟ این‌جا است که توجه به حضور سنت‌های الهی و هرچیزی را در سنت‌های الهی مدّ نظر آورد، بسیار کارساز است و این یعنی قرآن و نظر به اشاراتی که قرآن در این رابطه به میان آورده و شخصیت بزرگی همچون علامۀ طباطبایی در تفسیر خود آن قواعد و سنن را متذکر می‌شود. موفق باشید

40256

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

حضرت استاد بیانیه ی حضرت استاد داوری اردکانی راجع به حمله ی اسرائیل و جنگ اخیر را قطعا مطالعه فرمودید. نظر مبارکتان چیست؟ این بیانیه را در چه نسبتی با افق بیانیه ی ایشان شب انتخابات می‌بینید؟ ایشان قصد دارند ما را در کدام افق حاضر کنند و نسبت ما با این حضور در افق انقلاب اسلامی چگونه باید باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه بیانه ای از ایشان جز خبر شهادت اقوام نزدیکشان ندیدم. موفق باشید

40182
متن پرسش

سلام علیک و ریحانه و رضوانه (ناگزیری از تقدیر تاریخی پیش رو) نترسید، نهراسید، ما را گریزی از این جنگ پیش رو نیست. دیر یا زود ما با این جنگ روبرو می شدیم و ما چاره ای از مبارزه نداریم؛ نه تنها چاره ی ما در مبارزه است که تنها راه خلاصی ما از این جنگ نیز هم مبارزه است. این مسیری است که گذر از آن جز به ایستادن و جنگیدن میسور نخواهد بود. زنگی مستی به میدان آمده و به هیچ اصول و قواعد و مبانی اخلاقی پایبند نیست و هیچ ارزشی را جز حفظ و حراست از منافع خود نمی شناسد. در چنین صحنه ای، مائیم و مبارزه برای رهایی برای رسیدن به نقطه‌ی پایان برای تمام کردن شرّی که اگر از دامن خود باز نکنیم تمام ما را از حیثیت و آبرو از جان و مال و ناموس می گیرد. گمان نکنیم اگر نجنگیم راهی دیگر هم هست! هویت، فرهنگ، قومیت، تاریخ، ملیّت ما در گرو این مبارزه است. او (دشمن) نه فقط اسلام ما را نشانه گرفته است او با تمام هویت ما کار دارد. او با تمام تاریخ و جغرافیای ما کار دارد. امروز مسلمانی لازم نیست! اگر آزاده نباشید اسیر استبداد و استعمار خواهید بود و دیگر توانی برای فکر و اندیشیدن شما نخواهد بود. رفقا، جنگ ما یک جنگ وجودی است که یا ما یا آنها. نگذارید و نگذرید از این تقدیر و سرنوشت زمانه ی خود. اگر ایستادگی نکنیم، دشمن به کمتر از شکستن گردن‌مان راضی نخواهد شد. از راهی که پیش روست ناگزیریم و باید به دنبال هویت جمعی و ملی باشیم راه ما و نیاز ما امروز در دل این هویت جمعی و ملی است و پذیرش رهبری حتی اگر دل به نظام سیاسی هم نداریم راهی برای حفظ هویت ملی مان جز ایستادگی در کنار این هویت ملی و جمعی به رهبری واحد نداریم. مراقب وسوسهٔ خناسان و زمزمهٔ ناکثان باشید. اینان هیچگاه دلسوز نبودند و هیچ گاه در کنارتان نخواهند ایستاد. در گوشتان زمزمه ی نفاق می کنند و دلتان را خالی می کنند اما هیچگاه برایتان تب نخواهند کرد و ابدا جان به راه تان نمی دهند آنان اساسا برای زمزمه های که می کنند هزینه نمی کنند فقط شما را ابزار و وسیله ای می کنند برای دریوزگی و منافع خودشان. خودمان را ذلیل وسوسه ها و ترس ها و سخن های سخیف نکنیم عزیزان. از ترس یکبار مردن محکم بجنگیم تا از سایه ی ترس مدام و همیشگی مردن در هر لحظه نجات پیدا کنیم. اگر نجنگیم با ترس از مرگ شما را به هر علتی و به هر نکبتی که بخواهند وادار می کنند. بیایم قدرتمند با این ترس بجنگیم. پیروز از آن ماست مطمئن باشید. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیر الهی را! که چگونه ما را در این تاریخ در میدانی حاضر کرده با دشمنی که ظاهراً به خاطر آن‌که بنا داریم از انرژی هسته‌ای بهره‌مند شویم، باید دانشمندان‌مان که در این علم وارد شده‌اند محکوم به قتل باشند. از احمدی روشن و شهریاری بگیر تا طهرانچی و فریدون عباسی. بیایید همۀ آنچه اسرائیل در مقابله با ما پیش آورده رها کنیم و تنها به همین نکته بیندیشیم که راستی چرا باید رژیم صهیون تا این اندازه در مقابل چنین موضوعی که در ایران شکل گرفته است، دست به قتل دانشمندان ما در این رشته بزند؟ اگر در این رابطه با دقت فکر کنیم به امری اساسی در نسبت بین آن رژیم و آینده‌ای که برای خود ترسیم کرده، می‌رسیم که نه تنها در نسبت با ملت ایران، بلکه نسبت به همۀ ملت‌ها با رژیمی روبرو خواهند بود که هیچ حقی برای آن ملت‌ها قائل نیست اگر آن حق، موجب استقلال و تواناییِ آن ملت در مقابل رژیم صهیون که نماد کامل استکبار در این زمانه است؛ باشد. این‌جا است که جایگاه تاریخی حملۀ رژیم صهیون به ملت ایران معلوم می‌گردد و جایگاه مقابله با آن رژیم، با معناترین مقابله خواهد بود با رژیمی که هرگونه حقی را از هر انسانی نه‌تنها نادیده، بلکه به میدان می‌آید تا با تجاوز خود آن حق را اخذ کند.
آری! اگر به جایگاه تاریخی و تجاوز رژیم صهیون فکر کنیم در این رابطه به پیش‌آمدِ مهمی که برای ملت ما پیش آمده است به خوبی اندیشه خواهیم کرد که آن، قرارگرفتن در میدان مبارزه‌ای است که میدان به درخشش‌آمدنِ حقیقت است در مقابل دشمنان حقیقت، و به درخشش‌آمدنِ انسانیت است در مقابل ضد انسانی‌ترین جریان در طول تاریخ. این‌جا است که خداوند بر ما منّت گذارده و ما را در میدان چنین مبارزه‌ای وارد کرده و این است آن تقدیر بزرگ که خداوند برای ما رقم زده است. موفق باشید        
 

39984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و نور استاد عزیز: خیلی تشکر از مطالب خوبتون. بنده از اتباع افغانستان هستم که خدمتتان مزاحم میشم. بنده و چند نفر دیگر به شدت دنبال معارف بودیم که الحمدلله با کانالهای شما آشنا شدیم. در ایران متاسفانه اکثرا با چشم یک زباله با ما برخورد می‌شود! حتی برخی از مذهبی ها هم در قم همینطور با ما برخورد می‌کنند. نمی‌دانیم چه کنیم! الان که معارف شما را پیدا کردیم حس می‌کنیم جان ما دنبال چنین معارفی بود از جنس وحدت روح و جسم همه انسانها. ولی چه کنیم که در کشور ما اصلا اجازه نشر معارف عمیق وجود ندارد! ما هم با هزار بدبختی چون در ایران بودیم توانستیم با شما آشنا شویم. ولی نمی‌دانیم از کجا باید شروع کنیم؟ و اینکه چه کنیم با مردم عزیز ایران که چنین رفتارهای نژاد پرستانه ای با ما دارند! من در مطالب شما احساس کردم که شما فقط به روح ما نگاه می‌کنید نه جسم ما که از کجاست، به خاطرهمین به شما استاد عزیز پیام فرستادیم. شما کمی از این مساله برایم بفرمایید تا روشن شود برایم که باید چه کنم در این زمانه عجیب که ترامپ را از خود می‌داند ولی مسلمان شیعه افغانی را دشمن خود! مگر فاطمیون چه بدی به مردم کرده اند که هم باید از جانب افغانهای افراطی فحش بخورند و هم از جانب برخی ایرانی های تفریطی. چه باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود جنابعالی می‌دانید که از نظر اسلام همچنان که قرآن می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» و این یعنی آنچه مهم است انسانیت انسان‌ها می‌باشد و همین‌که با متانت و حوصله و صبر جلو و جلوتر روید، در آینده‌ای حاضر خواهید شد که انسان‌ها با انسانیت انسان‌ها روبه‌رو می‌شوند. مگر پیر هرات ما حضرت خواجه عبدالله انصاری را ما می‌توانیم به جهت آن‌که اهل هرات بوده‌اند، از خود ندانیم؟ موفق باشید

39936

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: ما گروهی از طلاب حوزه علمیه هستیم که قصد آشنایی اجمالی با مفهوم «دولت» به صورت عام و مفهوم «دولت اسلامی» به صورت خاص را داریم. عناوینی مانند: ارکان دولت، کارکردهای دولت، عوامل ناکارآمدی دولت، نقاط شکل‌گیری فساد در دولت، معنای اسلامی بودن دولت، راهکارهای محقق کردن اسلامیت در دولت، موانع پیش‌روی تحقق دولت اسلامی و... مد نظر ما می‌باشد. البته واضح است که یک کتاب واحد تمام این عناوین را در خود جای نداده است. اما ما به دنبال سلسله کتب، جلسات، همایش‌ها و... می‌باشیم که بتوان در خلال آن‌ها به آشنایی اجمالی از دولت اسلامی دست یافت. ما تا به حال - که البته مدت زیادی از شروع کارمان نمی‌گذرد - کتاب نظریه و نقشه‌ی راه دولت اسلامی، اثر آقایان عرب اسدی و کشاورز را مطالعه کرده‌ و جلسه‌ای نیز با آقای عرب اسدی داشته‌ایم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع دولت یا به تعبیری «استیت» امر جدیدی است. همچنانکه «شهروند» امر جدیدی می‌باشد به همان معنایی که این سیاست است که سرنوشت انسان‌ها را در دست دارد و در همین رابطه حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» خیلی زود متوجۀ این امر شدند و فرمودند: «والله همۀ اسلام سیاست است». به هر حال این موضوع، عرض عریضی دارد. در سلسه مباحث «جهان بین دو جهان» که در ۴ جلد تدوین شد، بعضاً به این موضوع پرداخته شده که خوب است با جستجوی واژۀ «شهروند» و «استیت»، نگاه به موضوع انداخته شود. کتاب «ما و بشر جدید و آیندۀ قدسی پیش رو» نیز افقی را در این مورد می‌تواند بگشاید. موفق باشید

39723

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوارم: در رابطه با سوال ۳۹۷۱۱ به نظر می آید جواب دقیقی نداده ام. به نظر شما آیا باید، احد در مرتبه احدیت را به عنوان ذات در نظر بگیرم یا اسم جامع الله در مرتبه واحدیت را؟ با تشکر از استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این رابطه می‌توان حضرت احدیت را به عنوان ذات در نظر گرفت. که اسماء در آن مقام مستغرق می باشند به احدیت ذات. موفق باشید

39705

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: طاعاتتان قبول. استاد بزرگوار ملاک و معیارهای تفسیر اشاراتی و دریافت های اشاراتی از قرآن کریم چیست؟ سایه با برکتتان مستدام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان به حکم آن‌که حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند:« إنّ كتابَ اللّه ِ على أربَعةِ أشياءَ : علَى العِبارَةِ ، و الإشارَةِ ، و اللَّطائفِ ، و الحَقائقِ . فالعِبارَةُ للعَوامِّ ، و الإشارَةُ للخَواصِّ ، و اللَّطائفُ للأولياءِ ، و الحقائقُ للأنبياءِ». کتاب خدا بر چهار مبنا می‌باشد: عبارت و اشارت و لطایف و حقایق. بنابراین می‌توان متوجه بود که قرآن را تنها در معنای ظاهریِ عبارات متوقف نکنیم و علاوه بر ظاهر به نکاتی فکر کنیم که آن آیات مافوقِ ظاهر مدّ نظر می‌آورند و این همان توجه و ملاکی است که در اشارات قرآنی می‌توان مدّ نظر آورد. البته مشروط بر آن‌که آن اشارات مبتنی بر معارف توحیدی باشد. موفق باشید

39563

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا: بنظر بشر آخرالزمان نظر انداخته به پیامبرانی چون بودا و موسی و عیسی علیه السلام و پیامبر خدا صلوات الله علیه را نیاز دارد با پیامبران دیگر مراحلی از رجوع به حقیقت اما از دور و دور از «وحی» می‌شنود. اما پیامبر آخر ارواحنا له الفداء پیامبری را به انتها رساند و وحی را هدیه الهی به بشریت دانست، پس بشر نهایی با هدیه قرآن به آنها به نام راحتی به حقیقت با وحی‌. سئوال اینجاست جناب استاد، چرا با این همه توحید ما همچنان برای خود نفسی قائلیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا هنوز ما متوجه جایگاه تاریخی اسلام نشده‌ایم که بنا دارد ما را منوّر به آنچنان توحیدی گرداند که آن توحید می‌تواند با همۀ ظلمات آخرالزمان مقابله نماید به همان معنایی که فرمود: «چون‌که سرکه، سرکگی افزون کند / پس شکر را واجب افزونی بود». این‌جا است که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود با مردم آذربایجان شرقی فرمودند در شرایط کنونی دفاعِ نرم‌افزاری مهم‌تر از دفاع سخت است. زیرا ما به معنای حقیقی به گفتۀ ایشان در میدان مقابلۀ نور با ظلمت و حق با باطل وارد شده‌ایم و دشمن با دست‌کاریِ افکار عمومی بنا دارد ما را از این حضور عظیم و زیبا غافل کند. موفق باشید

39509

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و خدا قوت خدمت جنابعالی: با توجه به آیه ای در سوره بقره: «واتقوالله ولیعلمکم الله»، اگر کسی تقوا کند، خداوند معلم آن شخص می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به نور تقوا خداوند بصیرت‌ها و آگاهی‌هایی را به انسان عطا می‌فرماید. موفق باشید

39508

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اگر در آخرت زمان وجود ندارد پس چرا برای قیامت گفته اند ۵۰ هزار سال است، یا در حدیثی از پیامبر که فرمودند بوی بهشت از فاصله ۱۰۰ سالگی به مشام می‌رسد، و امثال این احادیث که حرف از زمان زده اند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان به معنای حرکت زمین به دور خود و به دور خورشید در قیامت معنا ندارد ولی تقدم و تأخر در جای خود محفوظ است. موفق باشید

39079

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید من می‌توانم اینطور نیت کنم ثواب تمام اعمال مستحبم ابتدا برسد به امام زمان و شهدا و بعد ثواب کسب شده از این هدیه، برسد به من قربة الی الله؟ یعنی به نیت نزدیکی و قرب من به خدا. اینجوری بگم که ثوابش دوچندان شود. دوستم میگه چون آنها امام هستند. اولا نیازی ندارند پس ثوابی نمی‌بری فقط هدیه داده ای. و دوما دوبار نمیشه نیت کرد اینجوری.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد چیزی نمی‌فهمم. همین اندازه می‌فهمم که ما باید واجبات خود را به حکم وظیفه شرعی انجام دهیم. موفق باشید

38983

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و نور: وقت بخیر استاد. جایی شنیدم که کسی می‌گفت به طور علمی اثبات شده است که جسم ما در اتصال روح ما به کائنات نقش دارد لذا کسانی که در جسم خود تغییر ایجاد می‌کنند، دست به عمل‌های جراحی زیبایی می‌زنند، در اتصال روح با ملکوت و غیب اختلال ایجاد می‌کنند آیا این مطلب مبنای دینی دارد؟ آیا صحیح است؟ می‌شود گفت علت اینکه خیلی از کسانی که عمل زیبایی انجام می‌دهند و مثلا می‌گویند این بینی زشت است و روی اعصاب من است، اگر بینی را عمل کنم به آرامش می‌رسم و دقیقا بعد از عمل آشفته تر می‌شوند و به دنبال تغییرات جدید برای رسیدن به آرامش هستند هم همین است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نسبتی بین جسم و روح هست و نسبتی بین روح و عالم ملکوت در میان می‌باشد. ولی این اندازه تغییراتی که می‌فرمایید در بدن انجام می‌شود؛ در ساختار کلی جسم نمی‌تواند نقشی اساسی داشته باشد تا نسبت بین روح انسان و عالم ملکوت را مختل کند. موفق باشید

38743

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

« نیست در عالَم ز پوچی تلخ تر». سلام استاد: وقت بخیر. چرا برخی از کتاب ها هر روز بیشتر از دیروز با انسان سخن دارند؟! بنده با اینکه شمارش مطالعه‌ی کتاب آشتی با خدا از دستم در رفته، ولی امروز که دوباره بعد از یک احساس پوچی و بی آیندگی و بی تاریخیِ تلخی که گرفتارش بودم به این کتاب رجوع کردم، گویا تماماً از نو نوشته شده بود! لذا حیرت کردم. و به لطف خدا احساس کردم دوباره در حال تولد و زنده شدن هستم. لعنت بر بی آیندگی و بی تاریخی😕

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! گفت: «بیا ای دل که امشب در بکوبیم / بیا این بار محکم‌تر بکوبیم». این نوعی بازخوانی به حساب می‌آید که در آن قرار گرفته‌اید و برای ادامه راهی که در پیش است امر مبارکی است. موفق باشید

40660

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام حاج آقا‌: ببخشید یه موضوعی خیلی آزارم میده، در مسیر سلوک، برای عمل کردن فراتر و بالاتر از فقه و حدود شرعی درباره ی پوشش، نه میتونم عمل بکنم بهش و نه میتونم بهش عمل نکنم و بی تفاوت بشم‌. آیا این درسته که بگیم فقط در حد شرع رو رعایت کنم و توجه ام رو بذارم روی ارتباط با خدا و معارف و نماز و دعا و .... و فهم بالاتر از دین تا وقتی خداوند خودش در قلبم نشونم بده که باید بالاتر از حد فقه رو انجام بدم؟ یا باید با فشار زیاد به خودم، بالاترین حدِ فراتر از حد فقه که میتونم رو انجام بدم و منتظر نباشم تا خدا از درون بهم نشون بده و خودِ این فشار عمل کردن فراتر از فقه، زمینه نورانی شدن قلب رو فراهم می کنه؟ خواهش می‌کنم من رو از دو راهی در بیارید و حقیقت رو بگید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به خودتان سخت‌گیری کنید. مسلّماً حضور در مسیر شریعت به حکم آیۀ: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» موجب گشوده‌شدن راه‌های اُنس با خدا می‌شود. اخیراً عرایضی در جلسۀ دوم بحث «در موضوع توحید و ایمان» https://eitaa.com/matalebevijeh/20441 شده است. خوب است نظری به آن بحث بیندازید. موفق باشید 

40409
متن پرسش

سلام علیکم: بسم الله الرحمن الرحیم. با توجه به سخنان مقام معظم رهبری در جلسه تکریم خانواده های شهدای جنگ تحمیلی اخیر در دو موضوع اگر صلاح می‌دانید نظر خود را مرقوم فرمایید. ۱. تذکر ایشان بر بنای انقلاب اسلامی بر دین و دانش و ارتقای هر دو در آینده ۲. ایستاده و با صلابت بدون لرزش دست میکروفون به دست در مقابل جمعیت ایراد بیان کردن. با تشکر التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! همان‌طور که ملاحظه کردید رهبر معظم انقلاب فرمودند: «بنای انقلاب اسلامی بر دین و دانش و ارتقای هر دو در آینده» و این یعنی حضور در تاریخی که نه ارتجاع است که به نام دین از حاضرشدن در دانش و علم عقب‌نشینی کنیم، غافل از آنکه امروز، عقلِ تکنیکی عقلی است که به بشر جدید معنا بخشیده و نمی‌توان این رویکرد را نادیده گرفت؛ و از آن طرف نه حضور علمی بدون فهم دینی از خود که همانی است که نمادِ نهایی آن، امروز در ترامپ و نتانیاهو ظهور کرده است. و از این جهت باید به سخن رهبر معظم انقلاب به عنوان راهی برای حضور در آیندۀ متعالی فکر کرد. 2- در مورد حضور رهبری در آن جمع در حالت ایستاده و با صلابت بدون لرزش دست میکروفون به دست در مقابل جمعیت؛ آیا حکایت از آن ندارد که این، صورتِ عزم حضور در تاریخ اصیلی است که این‌چنین انسان را با صلابت و مصمم و افراشته در سن ۸۶ سالگی به میان می‌آورد. موفق باشید    

40253

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در رابطه به پرسش 40248   با اینکه بنده صلاحیت سخن گفتن ندارم، اما به عنوان کسی که از بدو تولد در انتظار همهٔ انسانیت بودم و هر نوع زخمی را که حتی تصورش را نمی‌کنید - بی‌رحمانه چشیدم (و نتایجش را دنبال کردم و زیباییش مثال زدنی نیست)- به خواهر عزیزم و هر انسان زیبایی که حقش زندگی‌ای بزرگ است می‌نویسم: سلام! شما تنها نیستید. در سال‌های دراز و زهری که مردم در خواب بودند و با شادی و سماجت به روند نابودی خود در نظام ظالم جهانی ادامه می‌دادند، و گفتارها، عمل ها، اندیشه ها، اراده هایشان نه فقط به خود که به دیگران آسیب می‌زد، افرادی بیدار بودند تا راه خود و در نتیجه راه شما عزیزان را باز کنند؛ هرچند همهٔ مردم دنیا با نادانی در مقابل آن‌ها ایستادند و تحریم‌ها آن‌قدر شدید شد که در زندانی غریب محبوس شدند. هرچند در ظلمت شبانه‌روز، شیطان در گوش مردم زمزمه می‌کرد: «برو و حتی با کوچک‌ترین حرکتی زخمی بر آنان بزن تا راهشان بسته بماند.» آنان تمام مظلومیت‌ها، تمام سنگ‌ها و شمشیرهای شیطان بزرگ و تمام تحریم‌ها را تحمل کردند تا جایی که یک به یک شهید و فنا شدند، اما امیدی را دنبال می‌کردند که خداوند به آنان نویدش را داده بود: امید به آزادی، انسانیت، زندگی کامل و یاری خداوند و حضورش در میان بشریت، و به آن رسیدند. آری عزیزان! ما تنها نیستیم و بار داریم. امروز خود خداوند در جلال و جمال کاملِ حقیقتِ «الله» حاضر است بوجود حضور اهل بیت. اگر به من بگویند: «نگو اهل بیت ظهور کرده‌اند»، می‌گویم: «آنچه عیان است، پنهان کردنش ممکن نیست.» زندگی در جهان بی‌نهایت معصومین یعنی زندگی در زندگی حق مطلق. ای فرزندان آدم! جهان به همه‌آنچه از خودمان انتظار داریم، رسیده‌. بنده هرگز صلاحیت سخن گفتن نداشتم، اما از اشتیاق به زندگی و سعود کمال شما و درک دردهای مشترکمان، این را گفتم. در این روزهای زیبا که گام به گام به سوی کمال پیش می‌روید، یاد بزرگانمان را زنده نگه دارید. مثلاً کودکان شهید غزه بزرگانند؛ آنان بر گردن همهٔ ما حق بزرگی دارند آنها خون پاک خدا هستند. در این کلمات که از من هم نیست ققط فکر لازم نیست، دل دادن همه چیز را منور می‌نمایاند. خداوند حافظتان باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نکته باید فکر کرد که انسانِ آخرالزمانی چگونه می‌تواند در بستر هستی خود که «عین اتصال به خالق هستی‌ است»، اندیشه‌های تازه که مطابق روح نهایی‌ترین انسان است، بیافریند، به جای مشغول‌شدن به باورهای ساده‌ای که جوابگوی نهایی‌ترین طلب انسان این دوران نیست. با توجه به این نکته باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشه‌های معمولی که امکان تردید در آن‌ها هست، رهایی یافته تا با اصل‌ترین اصل‌ها روبه‌رو شود که آن مواجهه با انسانیت انسان‌های کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی انسانیت اولیای الهی در نمادهایی همچون علی «علیه‌السلام» و سیدالشهداء «علیه‌السلام» و دیگر ائمه «علیهم‌السلام»، و لازمۀ چنان حضوری اولاً: عبور از خیالاتی است که در آن خیالات، توهّماتِ ساختۀ ذهن پنهان است و ثانیاً: حضور در معارفی است که مانع می‌شود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار حقایق فرو غلتد. حضوری که این روزها می‌توان در حرکت مقابله با رژیم صهیونی و استکبار آمریکایی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور و با تاریخی که در این رابطه در مقابل ما گشوده می‌شود می‌توان زندگی خود را معنا بخشید زیرا در این حضور است که به یگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» رسیده‌ایم. موفق باشید 

40075
متن پرسش

درد دلی از دوستی عزیز. آموزش شنا در کویر گریزی به چالش‌های انتقال فرهنگ ایثار و دفاع مقدس به نسل جوان، پسر جوانی که در لاله گوشش گوشواره ریزی کاشته، شاید با این تغییر کوچک، در تلاش است تا در زندگی راهی تازه را تجربه کند، راهی که پیش از این پدر او نرفته. دختر جوانی که از هر طرف موهای خود را بیرون انداخته، در کنار مادر چادری خود به آرامی قدم می‌زند. آرامشی که شاید ساده به دست نیامده. می‌توانم مدت‌ها کلنجارشان را در ذهنم بازسازی کنم. قهر و آشتی هایی که در نهایت هر کدام را به پذیرش طرف مقابل وادار ساخته. این ها تصویر تمام جامعه ما نیست، اما لااقل بخشی از آن را بازنمایی می‌کند. چه شده؟ این نسل چرا از مسیر والدین خود به این میزان گریزان است؟ چطور فرهنگی که نسلی را تا پای جان شیدا و شیفته خود ساخته بود، توسط نسلی دیگر پس زده می‌شود؟ آیا در انتقال آن فرهنگ خطایی رخ داده؟ آیا آنطور که باید و شاید از ابزار رسانه استفاده درست نشده؟ ما که کم کاری نکردیم. ما خیابان های زیادی به اسم شهدا نام گذاری کردیم، فیلم های زیاد و خوبی برای آن ها ساختیم، عکس آن ها را بر روی جلد کتاب ها و دفتر ها چاپ کردیم. مگر می‌شود انسان پاک‌فطرتی، داستان شهدا را بشنود و در دلش تصدیق نکند؟! مگر می‌شود تصاویر آن ها را ببیند و همراهی با آن ها را آرزو نکند؟! آیا این نسل به فطرتش پشت کرده و منحط شده؟ یا دلیل را از جای دیگری باید جستجو کرد؟ به گمان من، آنچه تحت عنوان فرهنگ ایثار و شهادت تا به حال به نسل جوان عرضه شده، صورتی ظاهری از آن بوده است بدون آنکه نسبتی با حقیقت آن برقرار کرده باشد. فرهنگی که به جوانان دهه ۵۰ جرئت طوفان می‌داد، برای جوانان دهه هشتاد پای تخته تدریس می‌شود و آنها باید دست به سینه مفاهیم آن را حفظ کنند تا در امتحان نمره ۲۰ بگیرند. اما او هم می‌خواد طوفان به پا کند. او هم می‌خواهد دل به دریا بزند. حتی اگر این مفاهیم برای عده ای علاقه مندی ایجاد کند، نهایتاً مانند جوان ویلچری ای خواهد بود که عاشق دویدن های رونالدو باشد. یا پسر لال و بی زبانی که شیفته چهچهه های شجریان است. مگر می‌شود به کسی آموزش شنا داد، بدون آنکه او را لااقل در حوضچه ای از آب رها کرد؟ مگر بدون آب، معلم شنا فایده ای دارد؟ فرهنگ ایثار و شهادت هیچگاه متبلور نمی‌شود، مگر آنکه عرصه ای برای ظهور و بروز آن وجود داشته باشد. باید پرسید چرا جوان امروز آنگونه که باید، ذیل انقلاب اسلامی، عرصه را برای خود گشوده نمی‌یابد و به دنبال شکوفایی خود در عرصه های دیگر می‌گردد؟ به ادعای این متن، چالش اصلی در انتقال فرهنگ‌ ایثار و شهادت، نه پایین بودن کیفیت محصولات فرهنگی، بلکه تنگ‌ شدن این عرصه و میدان است. به تعبیر دیگر، اصلا قرار نیست این فرهنگ از نسلی به نسل دیگر منتقل شود، بلکه قرار است در هر نسلی آبیاری و شکوفا گردد. امام به جوانان مشق شهادت را دیکته نکرد، بلکه بذر آن را در جانهایشان بیدار نمود. شاید آن جوانی که در اعتراضات خیابانی علیه نظام شعار می‌دهد، یا دختری که حجاب از سر بر می‌دارد، روحیه شهادت هنوز در او زنده است، هرچند مسیرش به خطا رفته. و آن جوانی که در مدرسه ده بار از روی درس شهدا خورشیدند رونویسی کرده، روحیه شهادت درونش کشته شده باشد. ما روایت های صادقانه را قربانی چارچوب های ذهنی خود می‌کنیم. از شهدا، درس خوان هایشان را دستچین کرده و برای فرزندانمان تعریف می‌کنیم. و با چند روایت از نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر آن را تکمیل می‌کنیم. ما فرزندانی منظم و حرف گوش کن می‌خواهیم که موهای خود را یک طرفه شانه کرده باشند و عکس شهدا پس زمینه تلفن های همراهشان باشد، بدون آنکه قدرت نه گفتن به ما را داشته باشند. در نهایت هم یک‌ زندگی کارمندی با حقوق ثابت برای آنها آرزو داریم که عکس شهدا را در دفتر کارشان قاب کرده باشند. نتیجه این رویکردها در بهترین حالت، کویرنشینانی است که حسرت دل به دریا زدن را می‌خورند و زمین‌گیرانی که عاشق آسمانند ولی امید به پرواز ندارند. محصولات فرهنگی و روایت های دفاع مقدس، در فضایی تاثیر خود را خواهند گذاشت که دیکته نشوند بلکه الهام بخش باشند. جوان مانند نویسنده ای است که به دنبال ایده ای برای نوشتن داستان زندگی خودش است. او باید خودش را در جهانی که شهید گشوده حاضر ببیند و به او اجازه داد تا داستان متفاوت خودش را بنویسد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر حقیقت چیزی نیست که بتوان آن را تعریف کرد، پس گزارش‌دادن از حقیقت، ما را با آن روبه‌رو نمی‌کند و تاریخ، از آن‌جایی شروع می‌شود که انسان‌ها در افق زندگی خود متوجۀ روحانیتی باشند که به سوی آن‌ها آغوش گشوده است و آن‌ها نیز برای عبور از روزمرّه‌گی‌ها به سوی حقیقت نظر کنند. و این قصۀ تاریخی است که در زمانۀ ما پیش آمد تا هرکس خود را در این دورانِ بی‌معنایی، معنا کند. در این صورت است که حتی روایت شهدا، معنای حقیقی خود را پیدا می‌کند و برای بازخوانیِ آنچه گذشت و آنچه در آن هستیم باید به این نکتۀ مهم فکر کرد که ما در نسبت با حقیقت که در دلِ تاریخ به ظهور می‌آید؛ چه ارتباطی باید به میان آوریم؟ و در سخنان و رفتار خود چگونه بدان اشاره کنیم؟ به امری که تعریف‌بردار نیست ولی انسان‌ها با رفتار و سکنات خود می‌توانند اشاره‌ای به آن باشند و این یعنی «انسان و باز انسان» در دورانی که انسان، خودش مسئلۀ خودش شده است. موفق باشید        

39966

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سید حسن نصرالله رضوان الله علیه بندگی بزرگی به خدا کردند و بنده هرگز نتوانستم حضور ایشان را چنان شهیدی بیابم که خیلی دور رفته، وقتی به صدای دلنشین ایشان گوش می‌کنم هرگز باور نمی‌کنم حتی از دنیا رفته باشند و در مواجه با ایشان چنانم که گاهی نمی‌دانم خودم چگونه گم می‌شوم و فقط او جلوه می‌کند. شما در این ویدئو صدای ایشان را بشنوید ببینید آیا شما هم چنین حسی دارید؟ https://uploadkon.ir/uploads/b5cc29_25Download-Instagram-Stories-and-Highlights-StorySaver-net-3-2-.mp4

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته آن ویدئو باز نشد ولی خدا می‌داند آن شهید بزرگوار نه‌تنها از این دنیا نرفته، بلکه با دستی گشاده و نطقی گیراتر در میدان است تا بشریت را به نظمی غیر از نظم موجودِ جهان استکباری رهنمون باشد. موفق باشید

39503

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد بنده طبله هستم و یک مسئله ایی در زندگی برایم‌اتفاق افتاده که از شما راهنمایی می‌خواهم. استاد بنده در یک تضادی واقع شدم به این صورت که در هر موضوعی که به آن مشغول می‌شوم می‌دانم سرانجامش پوچ هست یعنی اکثر مسائل برایم پوچ هست و می‌دانم در انتها هیچ ندارد اما در عین اینکه می‌دانم این مسائل پوچ هستن اما به آن ها نیاز دارم از کوچک ترین مسائل مثل امور روزمره حتی محبت و عاطفه از دیگران تا بزرگ ترین مثل علوم مختلف یا اهداف متفاوت هر کدام‌را که انجام میدم یا نگاه می‌کنم می‌دانم پوچ هست از طرفی به این گونه مسائل نیاز دارم به عنوان مثال عاطفه از سمت خانواده در نظرم پوچ هست به این معنی که نمیشه بهش دل بست چون محدوده اما به آن نیاز دارم یا اموری دیگر که‌پوچ هستن اما به آن ها نیاز دارم و هنوز هم نتوانستم از این موقعیت خارج شوم یعنی در دوگانگی هستم. با کتب معرفت نفس شما هم آشنایی دارم و دیده ام دیگران را به این سمت سوق دادین ولی نتوانسته به صورت حضوری آن را در زندگی پیاده کنم خواهشمندم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال از طریق «معرفت نفس» می‌توان متوجۀ حضوری شد که از اکنون تا ابدیت در آن حلضریم و این حضور را باید با اُنس با حقیقت بخصوص با تدبّر در قرآن زنده نگه داشت و در نسبت با آن حضور وظایفی نسبت به خود و به اطرافیان خود برایمان پیش می‌آید که در جای خود معنابخش خواهد بود. موفق باشید

38996

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام‌ و رحمت: همسری روزی بنده شده با روحی بزرگ و فعال و دغدغه فرهنگی و مردم و نوجوانان و جوانان و... بر پایه ایمان الحمدلله کارگر هستن و اهل مطالعه و دست و فکری که چیزی جز خیر از اون دیده نمیشه از طریق ایشان با شما و علمای بزرگ آشنا شدم و الحمدلله راه از بی راهه برایم نمایان شد باشد که بتوانم حق این نعمت را ادا کنم و از وسوسه های شیطان دور. به لطف حمایت معجزه‌وار خدا بعد از ۷ سال صاحب خانه ای شدیم و یه پرایدی که هزار الحمدلله چیزی جز خیر و برکت نداشته. از طریق فرزندانمون امتحانهای سختی از نظر مالی و سلامتی شدیم بنده خانه دار هستم مانده ام راه درست چیه. راهی جز صبر و دعا پیش روم نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون مزه فضای ایمانی را چشیده‌اند به هر حال با مدارا و سخت‌گیری نکردن و مهربانی ان شاءالله به خود می‌آیند. موفق باشید. البته مواردی را فرموده‌اید که مربوط به امور شخصی است و این سایت نمی‌تواند در آن موارد ورود داشته باشد

38740

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: مدتی هست که به همه چیز شک دارم از وجود و هستی و عالم و خدا تا کوچک ترین وقایع اطرافم - به این فکر می‌کنم که در این دنیا هیچ قطعیتی وجود ندارد و هر آنچه ک ما به عنوان درست فکر می‌کنیم هست شاید واقعا درست نباشد و سلسله تفکرات اشتباه ما باعث شده آن چیز اشتباه را درست بپنداریم. مبناهای فکری متفاوت قطعا یکسری اعتقادات را درست می‌پندارند که استفاده ما از هر کدام ازین مبناها اعتقاداتی را برای ما بوجود میاورد. مثلا اگر یکسری دلیل بر حقانیت اسلام می آوریم قطعا می‌شود یکسری دلایل بر نفی آن نیز بیاوریم. من حتی بر این باورم که چشم ها و ذهن ما هم می‌توانند اشتباه کنن مثل خطاهای دید که روزانه داریم. نمی‌توانم با خودم کنار بیایم. همیشه این سوال با من است که از کجا معلوم شاید یک روز مشخص شود راهی که الان درست می‌پندارم اشتباه باشد. چنان شک دارم که ایمانی در من جای ندارد. لطفا راهنمایی کنید. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت باید با «معرفت نفس» شروع کرد زیرا در آن فضا بالاخره حضوری از خود را احساس می‌کنیم که اگر هم به همه چیز شک کنیم به آن کسی که شک می‌کند، نمی‌توان شک کرد. پیشنهاد می‌شود با مباحث «معرفت نفس» مأنوس شوید (روی سایت هست). موفق باشید

38447

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا درست است که بگوییم: خداوند در هستی اشیاء عین آنهاست نه در ماهیت آنها؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند نه عین اشیاء است و نه عین ماهیت آن‌ها. در این مورد خوب است صوت شرح «برهان صدیقین» را با تأمّل دنبال فرمایید از آن جهت که اشیاء، مظهر انوار اسماء حسنای او هستند به همان معنایی که در بحث «اصالت وجود» بحث می‌شود. موفق باشید

38382

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: اینکه گفته شده که شیخ محمد تقی آملی گفته است: «من معاد ملاصدرا، را قبول ندارم»، آیا درست است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نیستم. شاید تصورشان از معاد جسمانی که جناب صدرا بر آن تأکید دارند که جسمی است مطابق عالَم برزخ و قیامت؛ با جسمی که مربوط به عالَم دنیاست، متفاوت باشد و معاد جسمانی را مطابق جسمِ دنیایی تصور کرده باشند. موفق باشید

38335

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: وقتی عارف مظاهر را می‌بیند، چگونه اسماء و صفات را در مظاهر می‌بیند؟ آیا از طریق تفکر و فکر کردن به آن می‌رسد یا اینکه با مجاهده و تزکیه نفس به آن می‌رسد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد روحانیتی در میان است که بر اساس آن حضرت مولی الموحدین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «ما رَأَيْتُ شَيْئاً الّا وَ رَأَيْتُ اللَّه قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَه» هيچ چيزى را نديدم مگر آن‏كه «الله» را قبل از آن و بعد از آن و با آن ديدم‏. موفق باشید

نمایش چاپی