سلام: شما چندین بار گفتید در قران هیچ کجا به اهل کتاب نگفته بیایید و مسلمان شوید، خب درست ولی در آیه ۸۵ سوره ال عمران میگوید هر کس دین غیر اسلام انتخاب کند از زیانکاران است. توضیح فرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی همانطور که حضرت علامه طباطبایی میفرمایند منظور از اسلام در آیه مذکور، تسلیم است «هوالتسلیم». و ایشان در این رابطه شواهد خوبی را آوردهاند که شایسته است به آن نکات و آن شواهد رجوع شود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامیم: شما در صوت سوم دقیقه ۲۹ شرح خطبه یک نهج البلاغه میفرمایید که: عارف نمیگوید که یک فرد نسبت به فرد دیگر عدم است. بلکه فقط نسبت به خدا عدم هستیم. سوالم این است که وقتی وجود مطلق خداست، دیگر وجودی نمیماند چه نسبت به خدا چه نسبت یک فرد انسانی نسبت به فرد دیگر انسانی؟ باتشکر از زحمات استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. به حکم تشکیک وجود، هرچه هست از جهت وجود، جلوهای از جلوات وجود است و «وجود» در نهایت خود و در کمال عالیهاش همان حضرت حق است که منشأ وجود همۀ موجودات است که مظاهر جلوات او هستند و هیچکدام، او نیستند، اوست که اوست. موفق باشید
بسمه و رحمته و ریحانه و رضوانه: در جنگ منفعل نباشید، فعال شوید. انفعال وترس از خود جنگ خطرناک تر است. جنگ شاید آدمی را از پای در نیاورد اما ترس از جنگ قطعا آدمی را زمینگیر می کند. باید از خود ترسید! این درس تاریخ است از سرنوشت ملت های که ترس آن ها را دلیل کرد، آزادی و استقلال و هویت شان را از آنها گرفت. امید را زنده کنید و از تیر خلاص ترس فاصله بگیرید، از خبرهای گاه و بیگاه از آنهایی که حاضر نیستند برای آیندۀ تاریخ شان بجنگند از آنها حتما فاصله بگیرید اینان آدم های سطحی و زودگذرند که تاریخ هیچگاه از آن ها داستان های خوبی را برایمان روایت نکرده است. پر دل شوید و تاریخ ساز. تاریخ را آنانی می سازند که درافق آینده از سرمایه ی گذشته ی خود و ریشه های فرهنگ و هنر و سرزمین شان حماسه می سرایند. ترس، از شما انسان های بی رگ و ریشه می سازد که بدرد هیچ داستانی نمی خورید نه داستان و قصه های عاشقانه و نه داستان های حماسی و اسطوره ای. تکلیف خودتان را پیدا کنید یا جای نقش تاریخی فردایتان را خود پیدا کنید و در آن نقش قراربگیرید یا منتظر باشید تا در نقشه ی کسانی قرار بگیرید که کارگردان داستان های جنایی و وحشی اعصار بوده اند. امروز تاریخ بیش از هر روز دیگر تشنه ی روایت آدمیت است. بشر، محتاج حماسه است محتاج آینده ای است که خودش را ادامه ی تاریکی دیروزی اش نداند، فردایی که ادامه ی دیروز گرگ صفتی و دریدگیسرمایه و ثروت و قدرت نباشد را فریاد بکشید. در پی تشکیل هویت جمعی آدمی باشید که در انتظار روشنایی فرداست. خودتان را در بن بست بی حاصلی و پوچی و بیهودگی سرگردان انسان های نکنید که به فردایی بس بی حاصل تر و تاریک تر از دیروز شما را به مرگ محکوم می کنند. فردا روایتی دیگر هم دارد بس شیرین و بس دلکش و روشن! آری، گذر وگذار از این صحنه ی تاریخی امروز و نجات از ادامه ی پوچستان ها سخت و صعب و دشوار و با هزینه همراه است اما هزینه اش هم برد است و سود. نگذارید داستان مرگبار انسان های تکرار شوند که گوش شأن بدهکار ندای حقیقت نبود. نگذارید تا شما را بکشند به استقبال مرگ بروید تا شما بر او وارد شوید و او را در آغوش بکشید. طنین صدای غدیر در تاریخ آدمیان بلند شده است امروز بیش از هر روز دیگر، گوش کنید! این همان علی (علیه السلام) است که فریاد می زند از سیاهی لشگر دشمن نهراسید و دندان ها را برهم بفشارید و جمجمه ها را بر سر دست بگیرید و انتهای لشگر دشمن را نظر کنید که شماپیروزید. حماسه خوان شوید، امروز تاریخ ما را حماسه ها می سازند، تاریخ را در شعرهایتان و در نثرهایتان نصرت دهید، گوش ها آماده ی شنیدن شدند. غول نا امیدی را با تبر ابراهیمی تان بشکنید و از بتخانۀ نمرود نهراسید که جهنم هیزم های آتش برایتان گلستانی خواهد شد که تاریخ معجزه اش را برای نهایی ترین انسان ها بازگو خواهد کرد. امروز همان انتظاری است که برایش نفس می کشید. نفس هایتان را حبس نکنید، تنفس کنید در هوای آزادگی ورهایی از زندان فرعون های زندگی تان. نفس نفس بزنید تا ریه هایتان را از عطر دلکش آینده ای که شما را از تنفس مصنوعی زمانه رها میکند پر شود. (یامُنَفِّسَ عنالمکروبین)
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و صد آری! چه اندازه در صراطی که به سوی حقیقت است فداکاریهای ما زیبا و زیباتر خواهد بود. نه تنها برای دیگران، بلکه برای خود، از آن جهت که خود را ماورای روزمرّگیها در دل طوفانها با وسعتی به وسعت تاریخی که آغاز میشود، بزرگ و بزرگتر احساس می کنیم تاریخی که با مقابله با جاهلیت دیروز و امروز بر خود میبالد به گمان آنکه امروز و فردا از آنِ اوست. غافل از آن که این سنت خداوند است که مهلت ادامۀ آنان را از طریق مقابله با آنها از آنان میگیرد. و این است راز امیدواریِ ما به حضوری که از طریق انقلاب اسلامی در آیندهای که آیندۀ سیطرۀ جاهلیتِ دوران نیست خود را مییابیم.
خدا میداند چه اندازه شهدا و آنانی که بصیرت توحیدی دارند از تجاوز اینچنینی رژیم جنایتکار صهیون خوشحال هستند. از آن جهت که جبهۀ استکبار با تمام توان همۀ امکانات خود را به میان آورد تا خود را اثبات کند و حقیقتاً بسیاری از زوایایی که قدرت او را به نمایش میگذارد، را به میان آورد و ما نیز از جهتی غافلگیر شدیم؛ ولی قصۀ مقابله با استکبار، بسیار بالاتر از آن است که او گمان میکند با به شهادترساندنِ سردارانمان ما را متوقف میکند از آن جهت که: «اگر پایان ما با سردارانمان بود؛ در کربلا همه چیز به پایان رسیده بود». زیرا کربلا ذیل حضور در تاریخ اسلام آغازِ تاریخی بود به سوی نهایت بلوغ انسانیت، و انقلاب اسلامی نیز ذیل اسلام آغازی در دل آن آغازها بود تا هر آن کس بنای تعالی خود را در بودن امروزینِ خود احساس میکند؛ در این تاریخ و در این مقابله بیش از پیش بشکفد. رفقا نشستی تحت عنوان« راز شهادت و امیدواری به آینده» داشتهاند که خوب است به نکات مطرح شده در آن نشست توجه شود . https://eitaa.com/soha_sima/5002 موفق باشید
سلام به استاد گرامی: با تشکر از جوابگوییهای شما به سؤالات ما، خواستم اگر ممکن است نظر خود را در رابطه با حمله اسرائیل و شهادت فرماندهان عزیز و پیام مقام معظم رهبری بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز بصیرت تاریخی حضرت سجاد «علیهالسلام» و اینکه فرمودند: «الحمد لله الذی جعل اعدائنا من الحمقاء» حمد خدا را که دشمنان ما را از احمقان قرار داد. از آن جهت که ما همواره در حرکتهای توحیدی تاریخیمان، آغازگرِ تاریخی و جهانی در مقابل جبهۀ ظالم زمانه بودهایم و دشمنان احمق ما گمان کردهاند با شهادت فرزندان انقلاب؛ حضورِ تاریخی ما متوقف میشود. در حالیکه آری! امروز ایران عزیز با حمله رژیمی که از نظر هژمونی و آبروی تاریخی در بدترین موقعیت خود قرار دارد؛ معنای حقیقی خود را در افکار و اندیشۀ جهانِ انسانی بیش از پیش به ظهور آورده و اگرچه از یک طرف بنا به گفتۀ رهبر معظم انقلاب «رژیم صهیونی با این جنایت، برای خود سرنوشت تلخ و دردناکی تدارک دید و آن را قطعاً دریافت خواهد کرد.» از طرف دیگر آنکه تجاوز آن رژیمِ فروافتاده از فرهنگ بشری، به ایران موجب شده است تا معنایِ تمدنی ایران در مقابل جبهۀ استکبار به ظهور آید و این بزرگترین لطفی است که خداوند از طریق دشمنانی اینچنین فرومایه به ما عطا کرده و این است معنای درک تاریخی جایگاه حمله اسرائیل به ایران در این زمانه که باید از این جهت نسبت به آن سخت اندیشمندانه اندیشید. موفق باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و عرض ادب خدمت آقای طاهر زاده عزیز: راستش را بخواهید سوالی نداشتم فقط ایده ای به نظرم رسید که خدمتتون عرض کنم، اینکه ما غیر از تبیین فرهنگ خودمون میتونیم و فکر کنم که باید به نقد و تهاجم به مکتبهای غیره توحیدی هم ضربه بزنیم، گاهی بهترین دفاع حمله است. این علم گرایی که بسیار هم باب شده را باید نقد کرد، همانطور که آنها شبهه ایجاد میکنند و حمله میکنند ما اگر ضربه نزنیم و فقط دفاع کنیم ضعیف به نظر می آییم، عرض بنده این است که شما که تسلط کافی در فلسفه دارید و من احساس میکنم از علم فیزیک و علوم جدید و علوم تجربی هم اطلاعات کافی دارید، اگر صلاح دانستید در این زمینه هم در راه خدا قلم بزنید و سخنرانی کنید انشاءالله خدا خیرتون بدهد، من خودم هم در تلاش هستم که دانشم را تکمیل کرده و اگر خدا توفیق داد در این زمینه روزی وارد عمل بشوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحثی همچون «حوالت تاريخی عقل تکنيکی» https://eitaa.com/kotobtaherzadeh/1253 و «مدرنیته و توهم» و «علل تزلزل تمدن غرب» سعی بر طرح همین نکات است که میفرمایید. موفق باشید
سلام و عرض ادب: طاعات مقبول درگاه حق. دکتر داوری امکان توسعه رو با توجه به تاریخ غرب برای ما مطرح می کند با توجه به تاریخ انقلاب اسلامی. آیا شما امکان جهانی بین دوجهان را مطرح می کنید به جای توسعه آقای داوری؟ لطفا برای مطالعه بیشتر منابعی بیان کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همین واژۀ «جهان بین دو جهان» را هم آقای دکتر داوری به کار بردند. ولی خود ایشان میفرمایند آن نوع حضور، کارِ آسانی نیست و نیاز به فضای توحیدی و اخلاقی دارد و از این جهت همانطور که متوجه هستید متذکر توسعه میباشند. با اینهمه در کتاب «بلای بیتاریخی و جهان آینده» میفرمایند: « اگر حوادث بزرگ به اقتضای زمان روی دهند و در عین حال ناشی از ارادۀ اشخاص نیست؛ که چنین است، باید در آن حوادث متوجۀ ارادۀ الهی بود و هرکس در صدد معنابخشیدن به خود میباشد باید برای حضور در آن حادثه خود را ذیل ارادۀ الهی تعریف کند و در آن راستا به دنبال معنا باشد و به غایتی که در آن رخداد تاریخی پیش آمده فکر کند.» نکتهای که رهبر معظم انقلاب با هوشیاری تمام متذکر آن شدند و تجلی طراوت و نشاط انقلابی در راهپیمایی ۲۲ بهمن و به صحنه آمدن جوانان و نوجوانان برای دفاع از انقلاب با وجود حجم انبوه خصومتها علیه نظام اسلامی را نشانه اراده پروردگار برای پیشرفت اسلام در بستر جمهوری اسلامی خواندند و افزودند: «نمونه دیگری از بروز اراده الهی، تجمعات ضد صهیونیستی در اروپا و حتی آمریکا و افزایش چشمگیر حمایت افکار عمومی جهان از مردم فلسطین است».۱۴۰۳/۱۲/۰۴ . موفق باشید
سلام علیکم: در رابطه با سوال ۳۹۶۷۵ میخواستم بپرسم که پس چطور شما در سوره واقعه میگویید الله بصورت انسانی بر مقربین تجلی میکند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: عزیزِ دل من! بحث خداوند به صورت انسان در عالم ماده کجا و صورت اعمال مقربین در جلوۀ حوری در عالم قیامت کجا؟! موفق باشید
سلام استاد: از زمانی که خود را شناختم احساس تنهایی در من وجود داشته نمیدانم چرا اما این حس برایم همیشه بوده چه در غم چه در شادی. آیا احساس تنهایی میتواند پسندیده یا ناپسند باشد؟ و از کجا میتوانیم آن را تشخیص دهیم که آیا از روی افسرده گی است یا الهی است؟ التماس دعای بسیار.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! احساس تنهایی آنگاه که انسان خودش باشد و خدای خود، حضورِ ارزشمندی است و البته این بدین معنا نیست که منجر به دوری از مردم و بخصوص ارحام شود به همان معنایی که به فرمودۀ آیت الله حسنزاده: «بود مرد تمامی آن که از تنها، نشد تنها / به تنهایی بود تنها و با تنها بود تنها». موفق باشید
با سلام و احترام: مطالعه کتاب شرح العیون علامه حسن زاده، به تنهایی برای بحث معرفت نفس کافی هست و اشراف لازم را می دهد یا مطالعه بقیه منابع مثلا نفس شفا هم لازم است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «شرح العیون» در رابطه با موضوع «معرفت نفس» کتاب بسیار دقیقی است ولی اشارات استاد در مورد نفس در دیگر کتابهایشان نیز هرکدام نکاتی دارد. موفق باشید
سلام علیکم و عرض ادب: در سفر راهیان نور امسال در یادمان شهید حسن باقری جرقه و ایده ای در ذهنم زده شد. یادم افتاد آقا فرموده بودند راهیان نور یک فناوری است، به این فکر کردم که چقدر راهیان نور ظرفیت تمدن سازی دارد برای آینده. چقدر میتوان از آن مؤلفه استخراج کرد و در جای جایِ زندگی استفاده کرد، به خصوص برای کسانی که آینده پردازی و آینده سازی دغدغهٔ اصلی شان است. مثلاً یکی از مهم ترین درس های دفاع مقدس مسئلهٔ چالش و حل چالش است، مسئله چگونگی تاب آوری در شرایطی ست که عقل کور ما به آن میگوید بن بست. اما آقا میفرماید بن بست نداریم و همه راه ها بُن باز است. درس های دفاع مقدس زیاد است. آن جرقه و ایده؛ که البته قبلاً هم وجود داشته، اما الآن بسیار روشن تر شده، چون قبلاً تنها دغدغه ام این بود که وقتی مبانی معرفتی ام را تقویت کردم و به فلسفه اسلامی مسلط شدم از روند رشد روحی شهدایمان کتاب و مقاله بنویسم تا این بهترین انسان ها را به دنیا معرفی کنم. اما، بعدِ یادمان حسن باقری علاوه بر این دغدغه، دغدغه های دیگری مثل معرفی مشی شهدا در شبکه سازی و رشدِ شبکه ای، در مدیریت عاطفه و خشم، نقش فرماندهان در رشد روحی و معنوی و نظامی و معرفتی نیروها، ارتباط گرفتن با مردم عادی و محلی و سازماندهی آن ها و استفاده از ظرفیت عظیم نیروهای مردمی و پرداختن به بعد باطنی و حقیقی این ماجرا ها، همچنین شرح تمامی این نکات در پشت جبهه ها، نقش زنان و هزاران هزار نکته نهفته در جنگ... بعد هم آوردن این فضا به مدرسه ها و دانشگاه ها و خارج از مرزهای کشور، در انواع و اقسام قالبهای هنری و رسانه ای... دوست دارم تحقق بخش آرزوی آقا در عرصهٔ راهیان نور و معرفی دفاع مقدس باشم و قدم هایی بردارم. بنده مدتی است برای تقویت مبانی معرفتی ام، سیر مطالعاتی شما را شروع کرده ام، رشته دانشگاهی بنده نیز فلسفه اسلامی ست. اما میخواهم بدانم برای شروع و ادامه این مسیر باید چگونه و از کجا شروع کنم؟ آیا گروه یا تشکیلاتی هستند که به صورت قوی در این حوزه فعال باشند و بنده از تجربه و تخصص آن ها بهره ببرم و نیز از پایه کار یاد بگیرم و کمک کنم؟ اگر ممکن است در این زمینه راهنمایی بفرمایید. خوشحال میشوم در این خصوص بیشتر آشنا شوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین همّتی که موجب به چنین تصمیمی شده است را باید از شهدای عزیز دانست. مهم آن است که آنچه در این راستا برایتان پیش آمده است را به عنوان راهی بدانید که باید شروع کنید تا خود به خود به میدانهایی وارد شوید که به دنبال آن هستید. در دل این مسیر، خودتان متوجه میشوید با کدام تشکیلات میتوانید همراهی و همکاری کنید. موفق باشید
سلام: آیا خوندن کتاب های رمان (داستان نوجوانان) ما رو از هدف بزرگ زندگی دور میکنه؟ باعث پوچی میشه؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک طرف انگیزۀ ما مهم است و از طرف دیگر، محتوای رمانها. آری! اگر رمانی مانند «بینوایان» ویکتورهوگو باشد و ما نیز بنا داشته باشیم از طریق آن رمانها متذکر حضور در زندگی به معنای اصیل آن باشیم؛ کار خوبی است وگرنه وقتگذراندن است. موفق باشید
سلام: رهبری در مورد راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال تعبیر قیام و نیز کار به هنگام به کار بردند بنده متاسفانه دیر حرکت کردم و وقتی به سمت میدان امام می رفتم مردم داشتند بر می گشتند و به میدان که رسیدم نماز خوانده می شد از این لحاظ نگرانم که شاید از قیام جا ماندم یا اینکه به هنگام عمل نکردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، آن حضور است هر کجایی که در آن حضور بوده باشیم، در آن حضور هستیم. موفق باشید
سلام استاد: کم لطفی است که نگویم دلم برای خدای سید ابراهیم تنگ شده. جز اشک ریختن مگر کار دیگری هم می شود کرد، انشاءالله خود سید الشهدا جواب کاری رو که کردم بدهد. از بچگی عاشقش بودم حال رفتم کربلا و به او در زیر گنبدش گفتم چرا عاشقی یادم نمیدهی. خاک بر سرم. همه چیز را از خودم گرفتم، آری قصه ی عجیبی است این که اگر همین حال هم دستم به حرم میرسید راحت میتوانستم بگویم که ای امام حسین در آن دور دست ها کسانی که دم از تو میزنند بهشان که میگویم فضا جوریست که هیئتت برایم مثل این است که از سر بیکاری آمده ام. اما حقیقت سوزناک است و آن هم این است که مگر غیر از حسین هم کس دیگری هست، اگر این سوال از من گذشت، مانند این است که تیر خلاص خود را با بی اعتنایی از کنارش گذشته ام. خب من نمی دانم چرا هرچی به دوستان میگم این مدرسه کوفتی مثل شمع داره منو آب میکنه، میگن که خب برای معلمت نامه بنویس و پیش خودت نگه دار. بابا تموم شد دلم میخواست از الکترونیک نه در حد زیاد بلکه در حد متوسط در دستانم موجود باشد یعنی اگر بخواهم ایده ای را از بُعد الکترونیکی اش نگاه کنم، دسترسی داشته باشم به کارهای لازم برای انجام کار. یک سری حرف ها رو نمیشه اینجا زد که چه اتفاق هایی افتاده. بعضی ها هم میگویند که تو اگر میخواستی چیزی را بسازی میرفتی و در فلان سایت یاد میگرفتی، خب من خاک بر سر الان اینجا چه کنم، سایت فقط میتواند مطلبی را ارائه کند و من نمیدانم باید از کجا شروع کنم و برای خودم از الکترونیک پایه گذاری کنم. حضرت آقا در سخنان اخیرشان گفتند: «موضوع دوّمی که برای دستگاه کارگری لازم است و من یادداشت کردهام، مسئلهی «مهارتافزایی» است. یکی از کارهایی که ما باید انجام بدهیم، این است که تلاش کنیم کارگر ما، کارگری ماهر بشود. اگر چنانچه کارگر، در کار ماهر بشود، کار بهتر، مرغوبتر، برجستهتر تولید خواهد شد، به دست خواهد آمد که طبعاً، به نفع سازنده است، به نفع کارگر است، به نفع جامعه است؛ به نفع همه است. این یکی از [مسائل] مهم است.حالا ما برای مسئلهی مهارتآموزی، دستگاه هم داریم. حالا الان در [بین] راه وزیر محترم هم به من گفتند، بنده هم اطّلاع دارم؛ آموزشگاههای فنّی و حرفهای، یک زمینهی بسیار خوبی است. کسانی هستند از جوانهای ما، بلکه نوجوانهای ما که مسیر تحصیلات دانشگاهی را بر این مسیر حرفهآموزی و فنآموزی ترجیح نمیدهند و در اینجا کار میکنند. اینها بهترین کارگرانند؛ بهترین کسانی هستند که میتوانند به کشور خدمت کنند، به خودشان خدمت کنند، سطح زندگی خودشان را بالا ببرند، سطح زندگی مردم را هم بالا ببرند. ما این امکان را داریم. البتّه در کنار آموزشگاههای فنّی و حرفهای ــ که مهم است و بنده بارها تأکید کردهام ــ خود شرکتهای بزرگ هم میتوانند در حاشیهی کار خودشان، یک دستگاههایی برای افزایش مهارت ایجاد کنند؛ این هم میشود. [این] از کارهایی است که باید انجام بگیرد؛ شرکتهای بزرگ میتوانند این کار را انجام بدهند. دوره بگذارند؛ دورههای موقّت بگذارند، مهارتهای لازم را به کارگران بدهند تا بتوانند کار را بهتر و با مهارت بیشتری انجام بدهند.» بعد اگر زیاد هم حرف زدیم میگویند نقد که میکنی جوابش را هم باید بدانی در حالی که گور بابای نقد، چرا سپاه سپاه اول انقلاب نیست، چرا مجلس مجلس اول انقلاب نیست، این ها بحث دارد و باید گفت و گو کرد که متاسفانه کسانی از دوستان شما استاد عزیزم با آنها مطرح میکنم و میگویند نقد که میکنی جوابش را هم باید بدانی و خودمان هم اگر جای مسئولین برویم همین هستیم در حالی که بنده از باب دیگری وارد شدم و غُر نزدم، از بابی که در آن امیر کبیر گم شده است. آخر من نفهمیدم در رابطه با این مدرسه، با چه کسی طرفم. اگر این طور است Call of Duty بازی کردن برایم بیشتر جذبه دارد تا این که بخواهم اصلا فکر کنم به این که چرا مدرسه بدرد نخور است و این قدر دارد وقتم را میگیرد. برای همین است که گفتم سخت است برایم از دست دادن بی قرای کردن برای امام حسین برای همین است که میگویم خاک برسرم که رفتم و به او گفتم چرا عاشقی کردن را یادم نمیدهی، خلاصه که دلم اشک ریختن برایش را میخواهد، دلم تنگ شده است برای روز های رئیسی که راحت در اختیار خدا و امام حسین بودم. خدا حافظ تان
باسمه تعالی: سلام علیکم: از خدای شهید ابراهیم رئیسی گفتید. آری! این خدای ابراهیم رئیسی می باشد که تا این اندازه در قلبها و در آینده، آری! در آینده این تاریخ حاضر است تا به جهانی دیگر که جهان سیطره نظم استکباری نیست، بیندیشیم و آن حضوری است به نام حضور در «جهان بین دو جهان». و این جا است که مائیم و استعدادی جامع که معرفت و معنویت و سیاست و علوم دیجیتال را یکجا در خود جمع می کند و ماورای تاریخی که سیاست اش غیر دیانت است، و معرفتش غیر تفکر فنی؛ حاضر می شویم. و این همان خدای شهید رئیسی می باشد. همان خدایی که ملاحظه کردید همگان از طریق شهید رئیسی او را در خود یافتند. موفق باشید
سلام: ببخشید میشه بحث وجود پنج یا هفت نسل انسان و به پایان رسیدن زندگی آن ها با قیامت مخصوص خود پیش از تولد حضرت آدم را برای من توضیح دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمیدانم. موفق باشید
درباره مسائل پیش آمده برای شیخ حسین انصاریان و اون ملاقات با خاتمی نظر حضرتعالی چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انتظار میرفت که جناب آقای انصاریان با حکمت بیشتری در این تاریخ و در فهم جایگاه تاریخی این انقلاب حاضر میشدند زیرا اتفاقاً با ارادت به امام حسین علیه السلام و با حضور در تاریخی که حقیقتاً حسینی است معنی درک عمیقی از رخ داد تاریخی کربلا برای انسان پیش میآید. نمیشود بدون درک معارف عمیق توحیدی در این زمانه در جایگاهی قرار گرفت که شأن شخصیتی مانند حاج آقا انصاریان باشد. موفق باشید
سلام استاد گرامی: در مورد اسماء الهی، ظهور هدفمند و سیاست گونه؛ آیا می توانیم بگوییم امام خبر از نیروهای هستی (ملائکه) دادند و این خبر دادنِ وجودی در سیاستِ ایشان ظهور یافت. ظهوری در عین در بطن بودن. و سیاست عین دیانت، تحقق اسماء و خبردادنی وجودی است. «أَنْبَأَهُمْ» ، در سیاست وجودی رخ می نمایاند. از طرفی آیا می توانیم بگوییم «أَنْبَأَهُمْ» نیز محقق کردن اسماء است و «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» از جنس «أَنْبَأَهُمْ» است. با تشکر از راهنمایی شما التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت روح الله رضوان الله تعالی علیه به عنوان نمادی از آدم و آدمیت در این زمانه حکایت بودن را با بشریت در میان گذارد تا هر آنکس جایگاه هر جریانی را بشناسد و بداند حقیقتاً سیاست عین دیانت است و دیانت عین سیاست و میدان اندیشیدن اجتماعی حکایت تاریخی است که شهر و شهروندی به معنای امروزینش پیش آمده. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: هگل معنای انسان را وابسته به شهر میداند، آیا این گزاره از نظر فلسفه اسلامی و اسلام درست است؟ آیا اینکه انسان خودش بشود حتما لازمه این است که خودش را در قالب نقشی در اجتماع ارائه دهد وگرنه بی معناست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نکته که جناب هگل متذکر میشود یک امر تاریخی است که جهان امروز برای هر انسان به معنای شهروند، معنای دیگری دارد از آن جهت که انسانِ امروز در نسبت با شهر میتواند خود را معنا کند. کتاب «بشر جدید و آیندۀ قدسی پیش رو» را حاج آقا حسینی شرح کردهاند و در این مورد میتوانید مطالب را با دقت بیشتر دنبال بفرمایید. https://eitaa.com/joinchat/4091478490Cb04d9047b2. موفق باشید
سلام استاد: بیش از ۱۰ سال است که با مباحث جوع و روزه و رمضان مأنوس هستم. و از برکات آن غافل نبودم. اما امسال تازه در آستانه ۳۷ سالگی به لطف خدا موفق شدم ماه رمضان کمی کمتر بخورم و بعد هم ناهار را از زندگی حذف کنم و با غذای بسیار سبکی جای آن را پر کنم. خدا می داند چه برکات و نکاتی برایم آشکار شده. روشن شد یکی علت های عقب ماندن و درجا زدن هایم چیست. روشن شد یکی از علت هایی که همچون عوامل طاحونه سال ها به دور خودم می چرخیدم چه بود. فهمیدم «تا شکم دائر است دل بائر است». فهمیدم ریشه مشکلات جسمی و روحی ام در کجاست. البته هنوز در آغاز راه هستم. و به تعبیر حضرتعالی در شرح غزل های حافظ باید ذره ذره انانیت را ذوب کرد. هر چند خیلی دیر به این نقطه رسیدم ولی از فضل الهی هم نومید نیستم. استاد کتاب تذکرةالاولیاء جناب عطار عجب دریای طوفانی و موّاجی است! عجب غوغایی است! چه عزم های عظیم و بزرگی در عالم انسانی تولد یافته و ما خبر نداشتیم. جناب عطار عجب انسان رند و فرهیخته و وارسته ایست. با مطالعه این کتاب واقعاً در جان انسان «عزم و اراده» تجلی و نزول پیدا می کند. و به تعبیر جناب عطار در مقدمه حکیمانه و حیرت انگیزش در کتاب مذکور:« این کتابی است که مخنثان را مرد کند و مردان را شیرمرد کند و شیرمردان را فرد کند و فردان را عین درد کند...» سپاس از توجهی که به این اثر گرانبها دادید و التماس دعا. عذرخواه و شرمسارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین رابطه است که حضرت پروردگار در قرآن کریم مجید میفرماید: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» آری! راههایی در پیش است که با تلاش برای رجوع به خداوند، حضرت ربّ العالمین مقابلِ ما میگشاید و نمونههای آن همان نکاتی است که فرمودید. موفق باشید
سلام استاد محترم: خواستم موردی رو به شما بگم. بنده از وقتی سخنرانیها و کتابهای شما رو مطالعه کردم و تقریبا در مسیر سیروسلوک هستم خیلی نسبت به قبل احساس تنهایی میکنم چون اینکه دوستی آنچنان صمیمی که طرز فکرش مثل خودم باشه ندارم و اگر زبان باز کنم در بین اطرافیان مورد تمسخرقرارمیگیرم که میگن چقدرسخت میگیری یا اگردر جمعی غیبت کنن و من تذکر بدم سریع واکنش نشون میدن و میگن اصلا با تو دورهمی حال نمیده و خیلی چیزهای دیگه. چون رفته رفته من رو از جمع های دوستانه خط زدن و زیاد تمایل ندارن. البته من زیاد ناراحت نیستم اتفاقا براشون دعا میکنم زودتر مسیر گمشده خودشون رو پیدا کنن فقط از این بابت ناراحتم که کسی هم فکرخودم نیست که بتونم باهاش درباره انطور مسائل صحبت کنم. به شدت احساس تنهایی میکنم. لطفا چیزی بگویید غم دلم کم شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این موارد به گفته آیت الله حسنزاده باید «دل با یار باشد و دست در کار» و به نحوی ارتباط با افراد از سر دلسوزی برقرار باشد، در عین این که بنا نیست ما با اهل دنیا طوری مخلوط شویم که زندگی از مسیر معنوی خود جدا شود به هر صورت از سر دلسوزی میتوانید رفقای خود را یاری کنید. موفق باشید
با سلام: طاعات قبول. آیا منظور از روح «تنزل الملایکه» شخص خود خانم حصرت الزهرا میباشد یا تجلی و حقیقتی از طرف خانم هست؟ آیا اصلا رابطه ای با حضرت خانم دارد یا نه؟ و آیا رابطه ای نیز با عالم مثال نیز داشته؟ آیا این تنزیل، از عالم جبروت میاد؟ تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال شب قدر امری است رازگونه. به همین جهت توجه به رازگونگی حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» در تاریخ اسلام که تا حدّی قابل توجه است؛ میتواند امری باشد که ما را متوجه رازگونگی شب قدر نماید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامیم: در رابطه با سوال ۳۹۷۴۵، منظورم این بود که مشکلم مانند عینیت ذات و صفات بود. اما ظاهراً آنطور که من از پاسخ شما فهمیدم، این تمرکز من در وحدت و یگانگی حضرت حق ممکن است، در مرحله واحدیت یا احدیت یا هویت غیبیه باشد. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در نماز آنچه باید مدّ نظر باشد حضوری است که قلب، در کلیّت خود در نسبت با حضرت معبود تصدیق می کند، امری آزاد از این نوع اصطلاحات عرفانی. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: طبق تفسیر شما از سوره واقعه، آیا این درست است که بگوییم که اگر خدا بخواهد با جمیع اسماءش با متقین روبرو شود باید با چهره انسانی بر آنها تجلی کند؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به همین جهت برای مقربین میفرماید: «وَحُورٌ عِين * كَأَمثلِ ٱللُّؤلُوِ ٱلمَكنُونِ . جَزَاءَ بِمَا كَانُواْ يَعمَلُونَ » که حکایت از هویت عمیقترین عبادات توحیدی دارد با جلوۀ جامع صورت انسانی. موفق باشید
سلام: یک جسم کروی مثلا زرد رنگ را در نظر بگیرید نا خدا گاه این جسم چه در ذهن باشد چه در بیرون در زمینه ای قرار دارد که در ذهن ممکن است آن زمینه مثلا سیاه باشد ولی به هر حال چیزی وجود دارد در آن محل حال سوال من این است اگر کره را چیزی که وجود دارد بدانیم و زمینه مورد نظر را فضای خلا مطلق و نبودن وجود بدانیم آیا وجود محدود نمیشود؟ یعنی اینکه آن جسم کروی تا مرزی که دارد وجود است و بعد آن نبودن وجود. وجود اینگونه محدود میشود .
باسمه تعالی: سلام علیکم: حکایت بودن در همه این میدان ها حکایت بودن است حال چه آن کره را بودن بدانیم و چه فضای بیرونی آن را. موفق باشید
سلام بر شما ندای حق گوی زمانه، این جملات ناب و عرفانی به تازگی به دستم رسیده، چه قدر زیبا، چه قدر عمیق، و چه نعمتی بالاتر از اینکه ما همان آخرالزمانی هایی هستیم که بر خلاف اهل ظاهر و کوته فکرانِ هم عصر این عارفان، این مفاهیم را میفهمیم و درک میکنیم چنانچه معصوم فرمود یتعمقون... – [ ابوالعباس قصاب] گفت: « وطاء من بزرگ است از او باز نگردم، تا از آدم تا محمد [علیهم السلام]، در تحت وطای من نیارد» – منکری، حسین منصور را معارضه کرد. گفت: «دعوی نبوت میکنی.» گفت « اُف بر شما باد! که از قدر من بسی واکم میکنی – ابویزید: «بنده نرسد به مقام حقیقت، تا آنچه خداوند- عزوجل- از قرب خویش به محمد داد و از مناجات خویش به موسی و از خلّت خویش به ابراهیم و از عزت خویش به عیسی- علیهم السلام- بیابد.» ابوالحسن خرقانی: «من از هر چه دون حق است زاهد گردیدم. آن وقت خویشتن را خواندم. از حق جواب شنیدم. بدانستم که از حق درگذشتم. لبیک اللهم لبیک زدم، محرم گردیدم، جمع کردم، در وحدانیت طواف کردم. بیت المعمور مرا زیارت کرد کعبه مرا تسبیح کرد، ملائکه مرا ثنا گفتند، نوری دیدم که سرای حق در میان بود چون به سرای حق رسیدم زانِ من هیچ نمانده بود» [خرقانی] گفت: « کله سرم عرش است و پایها تحت الثری و هر دو دست مشرق و مغرب میشود منت گذاره و بخشی از اسرار را بر ما شاگردان و پادرسی های حضرتتان فاش کنید و بیش از آنچه در ظاهر این کلمات است به بطن آن که همان آیات قرآن و احادیث ست اشاره ای کنید و این تشنگان را آبی نوشید؟ که سخت تشنه ایم، اما طعم آب را چشیده تیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم اشاراتی است که در کلمات این بزرگان هست که البته گفتنی نیست هرکس به ذوق خود چیزی از آنها مییابد. موفق باشید
سلام و نور استاد عزیز: خیلی تشکر از مطالب خوبتون. بنده از اتباع افغانستان هستم که خدمتتان مزاحم میشم. بنده و چند نفر دیگر به شدت دنبال معارف بودیم که الحمدلله با کانالهای شما آشنا شدیم. در ایران متاسفانه اکثرا با چشم یک زباله با ما برخورد میشود! حتی برخی از مذهبی ها هم در قم همینطور با ما برخورد میکنند. نمیدانیم چه کنیم! الان که معارف شما را پیدا کردیم حس میکنیم جان ما دنبال چنین معارفی بود از جنس وحدت روح و جسم همه انسانها. ولی چه کنیم که در کشور ما اصلا اجازه نشر معارف عمیق وجود ندارد! ما هم با هزار بدبختی چون در ایران بودیم توانستیم با شما آشنا شویم. ولی نمیدانیم از کجا باید شروع کنیم؟ و اینکه چه کنیم با مردم عزیز ایران که چنین رفتارهای نژاد پرستانه ای با ما دارند! من در مطالب شما احساس کردم که شما فقط به روح ما نگاه میکنید نه جسم ما که از کجاست، به خاطرهمین به شما استاد عزیز پیام فرستادیم. شما کمی از این مساله برایم بفرمایید تا روشن شود برایم که باید چه کنم در این زمانه عجیب که ترامپ را از خود میداند ولی مسلمان شیعه افغانی را دشمن خود! مگر فاطمیون چه بدی به مردم کرده اند که هم باید از جانب افغانهای افراطی فحش بخورند و هم از جانب برخی ایرانی های تفریطی. چه باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود جنابعالی میدانید که از نظر اسلام همچنان که قرآن میفرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» و این یعنی آنچه مهم است انسانیت انسانها میباشد و همینکه با متانت و حوصله و صبر جلو و جلوتر روید، در آیندهای حاضر خواهید شد که انسانها با انسانیت انسانها روبهرو میشوند. مگر پیر هرات ما حضرت خواجه عبدالله انصاری را ما میتوانیم به جهت آنکه اهل هرات بودهاند، از خود ندانیم؟ موفق باشید