بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38281

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: زیارت اربعین تان قبول درگاه حق و التمای دعا. در مورد حالتی که به انسان دست می دهد و در آن حالت زندگی را بی معنا می‌شمرد و دیگرمعنایی برای خودش نمی یابد یعنی همان حالتی که گفته می شود درک نیست انگاری یا بگوییم مواجه با عدم من احساس می کنم این حالت فراخوانی از سوی وجود هست برای اینکه آنچه که ما داریم را خراب بکند تا خود وجود بنیانی را برای ما و افقی را برای ما پیش آورد در چنین حالتی انسان باید با این حالت مواجه شود تا گوش به ندای وجود دهد پس ما نباید از این حالت ترس داشته باشیم و فرار کنیم و دنبال درمان باشیم بلکه باید گوش به ندای بی صدای همچین فراخوانی دهیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درک نیست‌انگاری و فهم آن، نوعی به خودآمدن است تا از توهّمات عبور کنیم و با نظر به «اصالت وجود» این امر ممکن است. موفق باشید

39993

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: در یکی از صوتهای فصوص الحکم شما از قول محی الدین نقل کردید که گفته: من به نیروی وهم، معبودم را ساختم. می‌خواستم ببینم که آیا این رب، همان ربی است که مثلاً علی (ع) در جایی فرمودند: «من خدایی را که نبینم عبادت نمی‌کنم»؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اکنون آن نکته را در ذهن ندارم. ولی به نظر می‌آید همین نکته‌ای باشد که متوجه شده‌اید. زیرا منظور از وهم، همان جلوات خیالی است که مبتنی بر حقیقت می‌باشد. موفق باشید

39970

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: بنده در ابتدای سیر مطالعاتی شما هستم و در حال کار کردن روی کتاب ۱۰ نکته از معرفت نفس هستم. مشکلی که دارم اینه که در حال گوش دادن به صوت ها یا خوندن مطالب مدام شک می کنم که نکنه اینها کارهای مغز هست و هی شک و شبهه پیدا می کنم. می خواستم بدونم راهکاری هست از این مشکل بیرون بیام؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علی القاعده در ادامه، باید این شبهات برطرف شود بخصوص بعد از مطالعۀ کتاب «خویشتن پنهان». موفق باشید 

39917

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام: بنده دانشجو رشته کامپیوتر هستم و سال آخر هستم. اما احساس می‌کنم که استعداد و رسالت من این نیست که در این رشته باشم اما اگر هم انصراف بدهم باز هم‌ نمی‌دانم باید چه رشته ای و چه کار کنم، سوال من این است که چگونه متوجه استعداد و علاقه خود بشوم و همچنین رسالت من و هدف زندگی من چیست و چگونه باید آن را پیدا کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که استعداد بشر امروز منحصر به یک رشته نمی‌شود، می‌توان به این نکته فکر کرد که انسان در عین حضور در شرایطی که برایش پیش آمده است؛ از امکانات دیگری که مقابل‌ او در شرایط تاریخی امروزین گشوده شده غفلت نکند. موفق باشید

39811

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد بزگوار و آرزوی قبولی طاعات وقت شما بخیر؛ همانطور که شما هم در شرح جامع السعادات فرمودین دستور دین‌ به حمل بر صحت عمل افراد دیگر است؛ اگر ما می دانیم اخلاق فردی بر سوء استفاده از دیگران است؛ و یا فردی بارها نشان داده که خودخواه است، چطور می‌توان اعمال جدید این افراد را حمل بر صحت کرد؟ مگر نه این است که مومن باید تیزهوش و زیرک نیز باشد؛ چرا ما باید شرایط سوء استفاده دیگران از خودمان را فراهم آوریم؟ و هر باز از این افراد زخم بخوریم و باز هم حمل بر صحت کنیم؟ لطفا بیشتر توضیح دهید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تا آن‌جا که ممکن است باید کار اهل ایمان را حمل بر صحت کرد از آن جهت که جهت‌گیریِ آن‌ها در راستای حضور دینی است. ولی نه به آن معنا که بخواهیم خود را فریب دهیم. موفق باشید

39701

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: در رابطه با متن یکی از کتابهای شما سوالی دارم آن متن «در اين حال است که ممکن است با خيالات خود صورتي از امام بسازد و اين غير از آن است که انسان با حقيقت آن ذات مقدس روبه رو شود و در راستاي رويارويي با او، جمال آن حقيقت در خيال انسان نيز جلوه کند که هوالمطلوب» سوالم این است که در متن بالا منظور شما از حقیقت ذات مقدس امام معصوم علیه السلام چیست؟ با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها گفتنی نیست. تذکری است که هرکس باید در خودش متوجه آن باشد. ساحتی ماورای سؤال و جواب که در آن حال، انسان هنوز در میدان مفاهیم می‌باشد؛ در میان است. موفق باشید

39656

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آیا درست است که بگوییم این مظاهر از آن جهت که ظهور اسما هستند عین اسما هستند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فهم این موضوع نیاز به مقدمات دارد. در این مورد خوب است به شرح سورۀ «حمد» حضرت امام (ره) رجوع فرمایید. عرایضی در شرح سخنان ایشان شده است می‌توانید به آن مراجعه  کنید. موفق باشید  https://lobolmizan.ir/sound/645?mark=%D8%AD%D9%85%D8%AF

39635

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: می‌خواستم بدونم که آیا می‌شود که اسم جامع الله و سایر اسماء الله باشد و هیچ مظهری هم نباشد؟ با تشکر از زحمات استاد عزیزم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر حقیقت وجودی امری است تشکیکی، و این یعنی بدون تجلی و محل ظهور ممکن نیست به همان معنایی که به گفتۀ جناب مولوی: « گل خندان که نخندد چه کند». موفق باشید

39631
متن پرسش

سروده‌ای نصراللهی تقدیم به امت حزب الله: «عقل کم جو لحظه‌ی آغاز یک شیدایی است / آبروداری نکن تاوان ما رسوایی است» «راه کشف معرفت یک جاده‌ی دشوار نیست / معرفت نوشیدنِ یک استکانِ چایی است» «وقت خواب ماست وقتی عالَمی را آب برد / داد و بیداد جهان در گوش ما لالایی است» «گفتم از عشقت به صحرا می‌روم فارغ شوم / گفت کمتر کوش چون جادوی ما هرجایی است» «از که می‌پرسی نشان از بی‌نشانی‌های ما؟ / خلق را بگذار چون این گنج در تنهایی است» «نا امیدی را به کوی عشقِ یزدان راه نیست / بوی نان حاکیِّ از نزدیکی نانوایی است» «گاه گاهی در بیابانی رهایت می‌کنم / تا نپنداری سرشتِ هر دلی دریایی است» «هیج لطفی نیست در پیدایی و پیدا شدن / آنچه هم پیدا شده مرآت ناپیدایی است» «راه نصرالله اوج عزّت تاریخ توست / هرچه در این راه دیدی جلوه‌ی زیبایی است» جای آن گمگشته را مابین فرداها مجو/ در تحیّر باش جنسِ عشق پس فردایی است»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جنس عشق، «پس فردایی» است و حیرتی که در نسبت به تشییع سید حسن نصرالله بزرگوار پیش آمد هم، به همین جهت بود که اشاره به «پس‌فردایی» داشت و نه «فردایی» که ادامۀ امروز است و قدرت‌نمایی‌های صاحبان بمب‌‌های چند تُنی. در حالی‌که در پس‌فردایِ این تاریخ، این انسانیتِ انسان‌ها است که به ظهور می‌آید. و عرض بنده در این رابطه آن بود که:
 یوم الله تشییع سید حسن نصرالله  متذکر حضوری بود که حضرت روح الله «رضوان الله تعالی علیه» در مقابل انسان این دوران گشود تا انسان‌ها دوستی و مهر حقیقی را در صبحگاهان تاریخی که با مقاومت در حال وقوع است تجربه کنند و این یعنی در درون خود جهانی گشتن بی‌انتها به وسعت انسانیت همه انسان‌ها. موفق باشید

 

39560
متن پرسش

با سلام: تفاوت توهم و واقعیت چیست؟ من حقیقتا درمانده شدم و هرچه بیشتر می‌گذرد، بیشتر این مسائل به من هجوم می آورد. واقعا نمی‌دانم در رابطه با خدا و ائمه و شهدا چه نسبتی دارم.‌ زمانهای زیادی را به صحبت با خدا و امام ها و حتی سر مزار شهدا می‌پردازم. اما نه جوابی و نه علامتی که به من تسلی قلبی دهد که صدایم را شنیدند. احساس می‌کنم در نسبت این بزرگواران در توهم هستم و دارم با خودم صحبت می‌کنم. توهم و تصور دارم که با آنها ارتباط گرفتم. اصلا نمی‌دانم کدام درست است. آیا حقیقتا رابطه ای برقرار شده یا همه تخیلات و توهمات من هستند! خواهشاً کمکم کنید. بگویید از کجا بفهمم این نسبتم با این بزرگواران در حقیقت چیست؟ نکند بعد از مرگ متوجه بشوم اصلا رابطه ای نبوده. من با خدای توهمی و امامان توهمی و ساخته ذهن خودم ارتباط برقرار کردم و این خسارت ابدی خواهد بود برای من. سپاسگزارم

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید از «معرفت نفس» شروع کرد و با حضور و نسبتی انسانیِ خود نزد خود، نسبت انسانیِ خود را با آن عزیزان به میان آورد که چه اندازه آن ها متذکر حضور گمشدۀ ما در این عالم هستند تا آن‌جایی که انسان احساس می‌کند خود را هرچه بیشتر در آن شهدای عزیز دنبال می‌کند. در این صورت است که می‌یابیم چه اندازه با هر شهیدی راه‌هایی اصیل در مقابل ما گشوده شده است. از شهید عزیزاللهیِ نوجوان بی‌نام و نشان بگیرید تا شهید یحیی سنوار و سیّد حسن نصرالله، و رابطۀ حضوری که با این آینه‌ها می‌توان برقرار کرد. خود را آماده کنید برای چنین حضوری در نسبت با تشییع سید حسن نصرالله. بنده نیز نکاتی را تحت عنوان «در آینۀ تشییع شهید سید حسن نصرالله» با رفقا در میان گذاشتم که خوب است ذیلاً نظری به آن انداخته شود. موفق باشید
در آینۀ تشییع شهید سید حسن نصرالله
اگر شهدا با حیاتی بیشتر و تأثیری افزون‌تر در صحنه نیستند، چرا استکبار از تشییع پیکر مبارک سید حسن نصرالله تا این اندازه نگران است و تلاش دارد تشییع آن مرد بزرگ تا آن‌جا که ممکن است، محدود باشد؟
آیا خود را آماده کرده‌ایم تا در فضایی که با تشییع آن مرد بزرگ پیش می‌آید، حاضر باشیم؟ فضایی که در تشییع پیکر جناب سعد بن معاذ پیش آمد و رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» متذکر انبوه فرشتگان در آن تشییع شدند.
در تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله آینده‌ای را مدّ نظر آورید که آن روح بزرگ، انسان‌هایی را به ظهور خواهد آورد که هر کدام، سید حسن نصرالله‌ها هستند.
مگر می‌شود ما در این تشییع در اکنونِ خود نسبت به آینده بی‌بهره باشیم؟ اعم از آن‌که در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روح‌مان آن مرد بزرگ را تشییع کند.
به گفتۀ آن مرد لبنانی فکر می‌کنم که می‌فرماید:   
«حتی اگر سید را تشییع کنیم باز هم آماده نخواهیم بود. این تشییع تا روز قیامت با ما خواهد بود».
لبنانِ پس از تشییع، لبنانِ دیگری خواهد بود. لبنانی که بزرگ شهیدش قرار است تا قیام قیامت دستگیر وداع کنندگانش باشد. 
آری روز تشییع سید، مقاومت خیز بلندی می‌گیرد، از اینجا تا قیامت. اعم از آن‌که در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روح‌مان آن مرد بزرگ را تشییع کند.
طاهرزاده ۱۴۰۳
 

39414

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: شما در یکی از صوت ها فرمودید: خیال جنبه صورتی قلب است. منظور شما از این جمله چه می‌شود؟ با تشکر از زحمات شما استاد بزرگوار!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی حقایق قلبی در انسان چون در میدان خیال انسان نازل شود، به حالت صورت و شکل در می‌آید و از آن جهت است که صورت‌های خیالی در نفس انسان با معنا همراه می‌باشد بر عکسِ صورت‌های مادی که فقط صورت و شکل‌اند. موفق باشید

39369
متن پرسش

سلام استاد: گویا ماه رجب باعث شده بفهمم فاضلاب وجودم بالا زده‌است و کثافت وجودم هم درون و هم بیرون را فراگرفته است. خاک بر سر من که کتاب می‌خوانم و مطالعه می‌کنم و ذکر می‌گویم و پیش خودم می‌گویم آری من هم هستم؛ یاد آن ذکر افتادم که می‌گفت: ای خر آدم نشدی! حالم خیلی خراب است. می‌دانستم نباید بپرسم حتی این سوال را و اصولا این راه راه نپرسیدن و عمل و جنگ درونی با شیطان وجود خود است که گر نپرسی زودتر کشفت شود. سگ اصحاب کهف روزی چند پی مردم گرفت و مردم شد! من نمی‌خواهم جزء اصحاب کهف باشم! می‌خواهم نگهبان این در باشم! آه که به حرف زدن نیست! آه که تبلی السرائر! نمی‌دانم شاید هیچوقت آدم نشوم البته این طرفش هم یاس و بی عملی است و شیطان! استاد چه خاکی بر سرم است نمی‌دانم! نمی‌دانم دوزخیم یا بهشتی! نمی‌دانم صوفیم یا یک آدم متکبر و پر از عجب! گاهی می‌گویم همان گناه ما را به! انگار گاهی باید از شیطان بزرگتر به شیطانی کوچکتر پناه برد! نه این هم صورت مساله پاک کردن است! باید با شیطان بزرگتر جنگید! انگار شیطان تمام هدفش این است که مرا از درون خودم بیرون بکشد! که آی تو خیلی می‌فهمی و آدمی هستی برای خودت در حالی که هیچ خری هم نیستم! می‌گوید ببین فلانی تو را تحویل نگرفت، آن یکی به تو حسادت می‌کند، وووو آخرش تو را به کثرت دیگران کشیده و نابودت می‌کند مثل اقوام قبل! چه خوب فرمودید که او روانکاوی چند هزار ساله است! استاد دعایمان کنید تا ماه رمضان نرسیده از این ابن ملجمی در بیاییم و فرق سر انسانیت را نشکافیم! نمی‌دانم چه کنم! حالم خیلی بد است. دعایمان کنید. کاش این سوال را نمی‌پرسیدم! اما چه کنم آدمی احساسی و ضعیف الایمانم. استاد چرا همه چیز اینقدر سخت است! کاش قصه فضاحت و تنهایی ما زودتر تمام می‌شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جلسۀ اعتکاف عرض شد آری! «آب گل خواهد که در دریا رود / گِل گرفته پای او را می‌کشد. چیست این از گِل‌گرفته آب را / جذب ما نقل و شراب ناب را».
به همین جهت این مائیم و نحوه‌ای از خود که مناجات «راغبین» عزیز مقابل ما می‌گذارد که «ای دل قوی مدار که رندان رند را / در سنگلاخِ بادیه پِی‌ها بریده‌اند. نومید هم مباش که رندانِ جرعه‌نوش / با یک کرشمه به منزل رسیده‌اند». انسان در «مناجات راغبینِ» عزیز از هر دری که به خود نگاه کند خواهد گفت: «إلهی إن کان قل زادی فی المسیر إلیک، فلقد حسن ظنی بالتوکل علیک» و این یعنی در عین آن‌که به خود می‌نگریم و دست خود را خالی می‌یابیم، «نومید هم مباش که رندانِ جرعه‌نوش / با یک کرشمه به منزل رسیده‌اند». و در همین رابطه احساس شد در ماه مبارک رجب ما مخاطب مناجات الراغبین می‌توانیم باشیم تا آرام آرام به جایی برسیم که در آخر آن مناجات عزیز، جز خدا در میان نباشد و عرضه می‌دارید: «فار من سخطک إلى رضاک، هارب منک إلیک، راج أحسن ما لدیک». و این یعنی از خدا به خدا پناه‌بردن و این یعنی «من هرچه خوانده‌ام همه از یاد برده‌ام / الا حدیث دوست که تکرار می‌کنم». در این رابطه خوب است باز به دو جلسه‌ای که در رابطه با «مناجات الراغبین» عرایضی پیش آمد، رجوع شود. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/18482   و  https://eitaa.com/matalebevijeh/18500      

39364

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت به استاد عزیز: در دعای ماه رجب آمده که: اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَهِ وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَ شَرِّ الاْخِرَهِ چرا برای خَیْرِ الاْخِرَهِ تعبیر جمیع آمده ولی برای شَرِّ الاْخِرَهِ نه؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفتۀ جناب آیت الله ملکی تبریزی در کتاب ارزشمند «مراقبات»، علت آن امر آن است که در آخرت، «شرّ» که همان «عدم» است؛ یک چیز بیشتر نیست و آن عدم ِخیر است. ولی در دنیا که دنیای کثرات است آن عدم، به صورت‌های مختلف ظهور می‌کند. موفق باشید 

39277

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام استاد گرامی: جناب اکبرنژاد مباحثی دارند و تقریبا از همه صاحب نظران دعوت به نقد یا مناظره در این موارد کرده اند مقایسه سیاست تنش در جمهوری اسلامی و استراتژی سیاسی پیامبران و امامان مشروعیت حکومت دینی و ولایت فقیه نقد نظریه ولایت فقیه. سوال من این است اگر امکان مناظره یا گفتگو فراهم شود آیا تمایل به این موارد دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همان مناظره‌ای که با آقای دکتر رهدار داشتند کافی بود که نشان دهند اهل معرفت و انصاف نیستند. بیشتر جدال می‌کند و به بهترین راه‌ها برای فهم این تاریخ بی‌توجه می‌باشند. به روایتی فکر کنید که مؤمنین را از مراء نهی می‌کند و از این جهت به نظر می‌آید نباید توجهی به ایشان بشود. موفق باشید

39271

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: با توجه به فرمایشات شما در جلسه بشنو از زن، اگر دو انسان یکی در دنیای نیهیلیسم؛ درست کردن وضع موجود و کلا تفکر دنیای غرب را داشته باشد و دیگری علاقمند به انقلاب اسلامی و آن افق بی نهایتی که انقلاب مقابلش گشوده باشد. چگونه می‌توان با وفقی که حاج قاسم داشت به دنیای این انسانها نزدیک شد؟ (انسانهایی با تفکرات غربی) و آیا باید ما انقلابی بودن خود را به خاطر آن افق پنهان کنیم؟ استاد گاهی خیلی در فشار بین این دو دنیا و این دو نگاه قرار می‌گیرم و بسیار اذیت میشم و اینکه نمی‌دونم باید چیکار کنم بیشتر اذیتم می‌کند. اگر این افراد از نزدیکترین افراد ما باشند وظیفه ما چیست؟ هم نگران و ناراحتم برایشان هم نمی‌دانم چه کنم و وظیفه ام چیست!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همان‌طور که در آن جلسه عرض شد باید به همان صورتی که شهید حاج قاسم با افراد مدارا می‌کرد، با آن‌ها مدارا نمود از آن جهت که بالاخره همان‌طور که حاج قاسم شهید متوجه شده بود و در آن جلسه عرض شد؛ آینده‌ای در پیش است که نباید این افراد را مزاحم حضور در آن آینده تصور کرد. بر عکسِ متحجّرین و غرب‌زدگان که آینده‌ای ندارند و لذا مخالفان خود را مزاحم اکنونِ خود می‌پندارند. موفق باشید

39049

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: میشه لینک کتاب مدرنیته و توهم رو بفرستین؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لینک کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهّم» https://lobolmizan.ir/book/93?mark=%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86%DB%8C%D8%AA%D9%87. موفق باشید

38727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام خدمت شما: ببخشید می‌خواستم بگم که من چند وقتی هستش که کیفیت نمازهام مثل قبل نیست و نمازام اونجور که باید احساس می‌کنم مورد قبول خدا هم نیست میشه بگید چیکار کنم که مشکلم رفع بشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید به معارف خود، عمق ببخشید. پیشنهاد ما دنبال‌کردن مطالب سیر مطالعاتی سایت است. موفق باشید 

38722

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام جناب استاد: از انجایی ک من دهه هشتادی نمیتونستم ارتباط بگیرم با بعضی از پستهای کانال مطالب ویژه. از کانال بیرون اومده بودم _ دیروز مجددا عضو شدم که دیدم امروز یه پست جدید بالاخره گذاشتن. شرح جوان و انتخاب بزرگ خوبیش این بود که اون کلماتی که از کانال مطالب ویژه متوجه نمی‌شدم رو بعضیاش رو لا به لای همین جلسه اول و دوم شرح جوان و انتخاب بزرگ اون آقا متوجه شدم. احساس می‌کنم چندتا ویژگی باید داشته باشه شرحهای کتاباتون یکی اینکه حتما زبون خودمونی باشه یکی دیگه آنکه باید کوتاه باشه بعضی چیزا تا متوجهش بشیم. من فکر می‌کنم علت اینکه دهه هشتادی کمتر میتونن توی مطالب ویژه بمونن همین باشه. ببخشیدا جسارت کردم ‌ من خواهر برادرام همه شاگردای شما بودن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حمد خدا را که از این طریق راهی برای این عزیزان گشوده شد. موفق باشید

38479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت شما بخیر: نظرتان را در باره این خبر جویا شوم: ایالات متحده تولید کننده واکی تاکی چینی Hytera را درست زمانی که حزب الله در جستجوی خرید هزاران دستگاه بود، تحریم کرد. این تحریم ها توسط آمریکا در پایان ماه (آوریل 2024) بلافاصله پس از اینکه حزب الله این واحدها را از یک شرکت مستقر در تایوانی خریداری کرد، لغو شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید   

40027

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: روزتون بخیر. اگر نفس انسان قدیم نیست، پس ما در عالم ذر و ازل چگونه حضور داشتیم و حتی درمورد امور شخصی انتخاب داشتیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در علم خدا حاضر بودیم ولی به عنوان شخص و نفس مشخص «جسمانیۀ الحدوث» هستیم که در جای خود بحث شده است. موفق باشید

40008
متن پرسش

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است / چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است / جانا به حاجتی که تو را هست با خدا / کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است / ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم / آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است / ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست / در حضرت کریم تمنا چه حاجت است / محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست / چون رخت از آن توست به یغما چه حاجت است / جام جهان نماست ضمیر منیر دوست / اظهار احتیاج خود آن جا چه حاجت است / آن شد که بار منت ملاح بردمی گوهر / چو دست داد به دریا چه حاجت است / ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست / احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است / ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار / می داندت وظیفه تقاضا چه حاجت است / حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود / با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است. سلام استادِ جان: تنها کسی که در دنیا دیدم خیلی خود برتر من است شما بودید گرچه ما کجا و... بریده‌ام، احساس می‌کنم دیگر راهی نمانده است. نه سلوک سرم می‌شود نه عبادت... فقط بلدم گناه کنم... دربدری بشدت از سر و کولم بالا می‌رود. به حکم و اما السائل فلا تنهر ما را از این در مرانید. اگر خودکشی حرام نبود هزار بار انجامش می‌دادم تا از این کالبد لعنتی و دنیای بیخود خلاص شوم. ز میر قافله گاهی تغافلی شرط است / که بی نصیب نمانند قاطعان طریق در محضر حق در فیامت اگر زبان سخن گفتن داشته باشم می‌گویم که هرچه من اشتباهیم و پرگناه این استاد بصراط است و خیلی خواستند ما را هدایت کنند و مشکل تز خود ما بود اما دوستتان داشتم حتی وقتی که گناه کمرم را خم کرده بود. می‌دانم لکه ننگی بر پیشانی اسلامم ولی چه کنم که مادر گیتی ما را هم در بر گرفت! خدا حفظتان کند، استاد می‌شود دعایمان کنید به اسم؟ خاک بر سر من که هیچوقت قدر این راه و شما را ندانستم. همیشه در افراط و تفریطم و جاهل. احساساتی و بی ارزش استاد ما را شفاعت کنید گرچه لکه ننگم و حالم خراب. یا علی

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به زیبایی زندگیِ آخرالزمانی باید اندیشه کرد که چگونه انسان باید در دل طوفانی از کفر و ایمان، خود را تجربه کند. کفرِ کفر که گویا پرّه کاهی شده است در دل طوفان بدون هیچ تکیه‌گاهی و ایمانِ ایمان آن‌گاه که خبر شهادت سید حسن نصرالله و یا شهید سنوار را می‌شنود و تازه، به ایمانِ خود ایمان می‌آورد. و این‌جا است که باید در دل این طوفان گرفتار زندگی‌های معمولی نبود، هرچند باید مانند انسان‌های معمولی زندگی کرد. عرایضی در رابطه با نقش شهید مطهری عزیز با قصۀ کفر خودم را گفتم که چگونه آن مرد ما را از کفری که لجبازی نبود؛ به ایمانی آورد که جواب شبهه‌های‌مان نبود، بلکه حضوری بود در افق «اصالت وجود». و این ما غیر از مؤمنانی بودیم که شهید مطهری را دوست می‌داشتند چون با رجوع به آن مرد، ایمان‌شان را حفظ می‌کردند و یا رشد می‌دادند و ما هنوز در کفر و ایمانی هستیم که از «اصالت وجود» می‌نوشیم و قلب‌هایی خواهیم شد عین عقل، و باز در میدانِ «اصالت وجود» عقل‌هایی می‌شویم با آینده‌ای بس مشوش که هیچ عرفانی ما را یارای  به راه‌آوردن نیست مگر شهید سید حسن نصرالله، مگر شهید یحیی سنوار، مگر صادق‌ترین کلام این دوران از زبان آقای سید علی خامنه‌ای. https://eitaa.com/matalebevijeh/19306 موفق باشید  

39980
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: چقدر دنیا قشنگ است وقتی من کتاب نهج‌البلاغه را در دست می‌گیرم معد من می‌شود تا حقیقت آقا امیر المومنین علیه السلام بر حقیقت من تجلی کند این کتاب چیزی به من نمی‌دهد مگر اینکه کمکم می‌کند تا حقیقت من آماده ی دریافت تجلی مولایم شود از سال ها پیش با خواندن المیزان علامه ی عزیز بر نفسم تجلی می‌کرده است دیگر عزیزان ... الان حقیقت شما با کتاب ها اصوات و... بر من تجلی می‌کند چقدر دنیا شیرین است چقدر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مولای ما «علیه‌السلام» در کلام و در سیره، نهایت انسانیتِ هر انسانی است که خود را در روزمرّه‌گی‌ها گم کرده و با روبروشدن با سیره و سخنان آن حضرت، گویا این خود ما هستیم در عالی‌ترین فرازی که می‌توانیم مدّ نظر آوریم و با روبروشدن با آن حضرت این خودِ فراموش‌شدۀ خودِ ما است که با ما سخن‌ها دارد به همان معنایی که در آن شعر داریم: 
از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن"   
گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود" 
و این‌جا است که مولای ما با کلام خود با ما سخن‌ها دارد. موفق باشید
 

39741
متن پرسش

سلام و نور و رحمت خدمت استاد: استاد عمر ما از جوانی رو به گذر است و من نگران از هدر رفتن این همه فرصت. چگونه خود حقیقی ام را دریابم و از خود خواهی هایم رها شوم؟ استاد دعا بفرمایید ما هم لایق قدم برداشتن برای امام زمان باشیم. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آنچه همواره می‌تواند در زندگی ما راهنمای ما باشد، قرآن است و تدبّر در آن. اخیراً رفقا در «سرای هنر و اندیشه» ورود خوبی به سوی سوره «فتح» داشته‌اند. پیشنهاد می‌شود آن جلسات را دنبال بفرمایید. موفق باشیدhttps://eitaa.com/soha_sima/4777

39712

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب: پیرو پاسخ شما استاد بزرگوار، برای پر سش شماره ی ۳۹۷۰۷، برای رشد در امور معرفتی سیر مطالعاتی سایت را لازم می‌دانید یا پیشنهاد دیگری دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، مقدماتی مانند «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» است. در بقیۀ سیر مطالعاتی به ذوق خودتان نظر کنید که با کدام مباحث و از طریق کدام یک از اساتید محترم می‌‌توانید کار را جلو ببرید. موفق باشید

39634
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: در زمانه ی ما (نمی‌خواهم ادعا کنم به این معنا که شرایط کلی راهزن باشد بلکه خودم را می‌گویم) با وجود این حد بسیار بسیار زیاد تنفس در افکار غربی که تقریبا می‌توان گفت هیچ شآنی از زندگی ما اسلام واقعی نیست؟ یک همچو منی با این‌همه آلودگی که حتی نمی‌توان نفس کشید و در آلودکی های خود غرقم...، واقعا نمی‌دانم چگونه می‌توانم تمام زمانم را اختصاص به دروس حوزوی دهم؟ منی که از منجلاب زندگی روزه مره فرار کرده و در حوزه پناهنده شده و هم اینک نیز اگر ذره ای خود مراقبتی نداشته باشم، به سرعت نزدیک دره های هولناک حرام می‌شوم (مکروهات و آشارات مناجات شعبانیه هم که بماند که اندازه دهانم نشده)؛ به فرموده شما از علامه حسن زاده: خود را مشغول کنید تا وهمیات شما را مشغول نکند، واقعا در تعارض است کار جدی معرفتی روزانه، الحق و الانصاف دروس حوزوی را تنها راد مردان الهی که از صفای نفس و استحکام برخوردارند می‌توانند متمرکزانه به پیش روند. حال چکار باید کرد؟ نه رضایت قلبی به این دارم که دروس، قوی خوانده نشود (اما حقیقتا چشمانم همچنان بستست و نمی‌توانم از عمق جان بهشان بنگرم) و نه می توانم تمام وقت روزم را بهشان اختصاص دهم؛ و نیز به حرف های ساده معرفتی راه نمی افتم (به درس اخلاق زنده، به معارف عمیق محتاجم) این درحالیست که حدود دو ماه روزه گرفتم، در خوردنی ها احتیاط می‌کنم. در تنهایی بسیاری هستم (که البته بسیار کمک کرده) در دیدن و شنیدن هم محتاطانه بر خورد می‌کنم. و نیز کتاب ۱۰ نکته معرفت نفس رو با صوت خوانده ام. کتاب معاد را حدودا هفتگی درحال پیش بردنم. در جلسات اخلاق و تفسیر نیز هفتگی شرکت کرده ام. شرح جنود عقل و جهل را در حال پیش بردنم. اما همچنان... چه باب معرفتی را پی بگیرم؟ درس را به نظرتان چکار کنم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر جناب احمد جامی فرمودند: «غرّه مشو که مرکب مردان مرد را / در سنگلاخ بادیه، پِی‌ها بریده‌اند؟» از آن جهت که گام در چنین مسیرهایی ساده نیست؛ ولی در ادامه می‌فرماید: «نومید هم مباش که رندانِ جرعه‌نوش / با یک کرشمه به منزل رسیده‌اند» به همان معنایی که شهیدان عزیز ما در نسبت با حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و انقلاب اسلامی رَه صدساله را یک‌شبه طی کرده‌اند و از این جهت امروز این شمایید و حضور در چنین تاریخی که حتی آنچه عزیزانی از اهل فکر که دیروز، حرف‌ها با ما داشتند کافی نخواهند بود و ما را دعوت به جدّیتی بیشتر می‌کنند. مهم آن است که انگیزۀ خود را بزرگ و بزرگ‌تر نمایید و در دل همین دروس رسمیِ حوزه به افقی و حضوری بیندیشید که به تعبیر جناب احمد جامی: بدون نومیدی با حضوری خاص راه را ادامه دهید و معلوم است که در این صورت در کنار سیّد حسن نصرالله، خود را حاضر می‌یابید با راهی که مقابل‌تان گشوده شده است. و دقیقاً هرکس چه یک طلبه و چه یک استاد دانشگاه و چه یک خانم خانه‌دار همه باید از خود بپرسند با تاریخی که بعد از تشییع سیّد حسن نصرالله شروع شده و اشاره‌ای که آن یوم اللهِ بزرگ به سوی آینده‌ای خاص دارد؛ ما چه اندازه و چگونه در کنار سید حسن نصرالله خواهیم بود؟ موفق باشید  

نمایش چاپی