با سلام: در بحث وجود شناسی میگوییم که وجود به ذهن نمی آید. اما وقتی که من دقت میکنم، میبینم که مفهوم وجود در ذهنم هست. این تناقض چگونه حل میشود؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود که عین خارجیت است غیر از مفهوم وجود است که مانند مفهوم هر موجود دیگری در ذهن است. موفق باشید
سلام: در صورت اجماع نامزدان وظیفه چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید فعلاً نتوانیم در این موضوع به جهت وجوه مختلفی که دارد راحت فکر کنیم. موفق باشید
سلام خدمت شما استاد عزیز: طاعات و عباداتتان قبول درگاه حق ان شاءالله. استاد نظر شما در مورد مختار چی هستش؟ آیا می تواند ربطی به انقلاب ما و افق انقلاب داشته باشد یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که قبلاً عرض شد نه میتوان گفت جناب مختار در بستر ادامه نهضت اباعبدالله «علیهالسلام» با حاکمان مقابله کرد؛ و نه میتوان گفت بیگانه از آنها بود. موفق باشید
سلام: فقط خواستم بپرسم جلسات شنبه رو شروع کنم بعد از ده نکته و آشتی با خدا، یا جلسات دوشنبه ای هشام رو؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر احساس میکنید آمادگی آن را دارید تا با دقت آیاتی که مورد بحث قرار میگیرد را دنبال بفرمایید؛ چرا در آن جلسه که بیشتر آیات قرآن مورد بحث قرار میگیرد شرکت نکنید؟ موفق باشید
سلام: آیا شما کتاب معرفت نفس آیت الله حسن زاده آملی رو شرح کردید؟ و درباره ی فعال کردن عالم خیال چه کار باید بکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله سالهای گذشته حدود سه سال توفیق شرح آن کتاب ارزشمند را داشتم ولی صوت آن جلسات، ضبط نشد. در مورد قسمت دوم سؤال، خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: اعیان ثابته در مرتبه واحدیت هم آیا جزء علم حق میباشد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر حضوری از مخلوق در علم خداوند هست، حال یا حضوری است قبل از خلقت مخلوق که مقام، مقام احدیت است و یا حضوری است که با جلوۀ اسماء محقق میشود که مقام واحدیت میباشد. موفق باشید
سلام استاد وقت بخیر: چند شب به مراسم عروسی رفتم و الان خیلی پشیمانم که توی این فضا بودم. بخصوص بخاطر نوزادی که دارم، نگرانم توی آیندش تاثیر بذاره، حس میکنم بودن تو این مجلس همه اعمال ماه رمضانم رو از بین برده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر مجلس، مجلس لهو و لعب باشد و رعایت حلال و حرام الهی در آن نشود؛ از همه جهات برای انسان مضر است. مهم آن است که با استغفار و توبه آثار آن را کم کنید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: درباره متن زیرسوال داشتم. شرح غزل ۵۸👇 «در این تجلیِ آغازین، خود را به زیبایی هرچه تمامتر متجلی کردی و خیال مرا با صورت زیبای خود آبادان نمودی. به همان معنایی که رسول خدا (ص) فرمودند: «رَأَيْتُ رَبِّي لَيْلَةَ الْمِعْرَاجِ فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ» [5] من پروردگارم را به زیباترین صورتش مشاهده کردم. این رازِ خیال است که خدایِ متجلیشده بر نفس پیامبر را بر او آشکار کرد، مبتنی بر آنکه «هرکس خود را بشناسد، پروردگارش را شناخته است». زیرا حضرت ربّ به حکم آنکه خواست شناخته شود مخلوق را خلق کرد، تو را خلق کرد که او را بشناسی، پس کافی است درست به خود نظر کنی تا او را بیابی.» سوال اول من آن است که منظور شما از تجلی نخستین آیا همان پیمان الست (آیه الست بربکم) میباشد. سوال دوم: اگر پاسخ سوال بالا مثبت است، این تجلی همانند پیامبر (ص) فی احسن صورة بوده است یا نه؟ سوال سوم من آن است که این تجلی که پیامبر (ص) پروردگار را فی احسن صورة دید آیا بعد از آنجایی است که جبرئیل نتوانست همراه پیامبر (ص) برود؟ با تشکر از زحمات استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در احسن صورة، بحث در لیلۀ معراج است و آغازین به معنای بالاترین است که اقتضای معراج میباشد و هرکس در ذات خود میتواند دارای چنین حضوری باشد که در نهایت با «معرفت نفس» به معنای واقعی آن حاصل میشود که همان نسبت حقیقی بین عبد و ربّ میباشد و اینجا است که ملکی نمیتواند در میان آید. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: طاعات و عبادات قبول حق. چند سوال داشتم از محضرتان: ۱. نماینده ولی فقیه در استان چجور ولایتی بر ما دارد؟ و حدود این ولایت چیست؟ آیا این ولایت ولایت ظاهری و تشریعی است فقط؟ آیا ایشان بر ما ولایت باطنی هم دارند؟ و اساسا در انتخاب ایشان به بحث ولایت باطنی هم توجه میشود؟ ۲. با توجه به اینکه هر قریه و شهر را ولیی هست در حد و اندازه و قواره آن شهر برای راهنمایی ایشان، آیا هرکه سلوکی در آن قریه دارد به نور ایشان است؟ ۳. تازگیها متوجه شدم از عبادت و علم (فلسفه و عرفان) هیچ کاری نمیآید و این دو بدون عشق به ولی خدا فقط موجب معجب شدن و ریا و امثاله میشوند که در صوتی هم شما به این مطلب اشاره فرمودید، استاد با توجه به سیاهی باطن امثال من و عدم سنخیت با نور امام عصر، میتوان راهی جست به بارگاه عشق؟ احساس میکنم روی این کره خاکی هیچ کس مرا گردن نمیگیرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حکمی که ولیّ فقیه برای نمایندگان خود میدهند، تنها در مواردی که مطرح میفرمایند میتوان برای آن نماینده جایگاه قائل شد و این غیر از آن نوع ولایتی است که مظهر ولایت الهی به حساب میآید که اگر خداوند انسان را جهت امور بندگانش قرار داد عنایت خاصی به او میکند و بدین لحاظ چرا به شخصیت حضرت امام و رهبر معظم انقلاب به اعتبار عنایت خاصی که به آنها شده، نظر نکنیم؟ و وسعت شخصیت آنان را در میدانی که با آنان نسبت برقرار مینماییم، احساس نکنیم؟ میدان حضور در تاریخی که ذیل ولایت آنها برای انسان این دوران پیش میآید.
در یادداشتی تحت عنوان « ما با چه کسانی میتوانیم خود را درک کنیم؟» اینطور عرض شد:
هنوز باید از خود پرسید ما با چه کسانی در طول تاریخ و در این دوران میتوانیم خود را درک کنیم؟ چه کسانی در طول تاریخ و در اکنونِ ما متذکر حضور نهایی ما در ما هستند؟ من در این دوران نمیتوانم از حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» و آیت الله خامنهای و حاج قاسم و سید حسن نصرالله و یحیی سنوار عبور کنم و خود را در جای دیگر جستجو نمایم. https://eitaa.com/matalebevijeh/18866 موفق باشید
سلام و رحمت بی پایان بر استاد گرامی؛ بابت زحمات ارزشمند تیم فرهنگیتان در پیج صراط (serat_rasaneh@) در اینستاگرام هم تشکر ویژه داشته باشم. حقیقتا محتواهای این پیج اعم از کلیپها، عکسنوشتهها و... بستری دلنشین را برای تجلّی نور فرمایشات تان فراهم و بلاغت کلامتان را مضاعف نموده است. مزید امتنان خواهد بود در باب دسترسی به محتواهایی از این دست چنانچه توصیه یا ارشاداتی مد نظر مبارکتان هست دریغ نفرمایید. همواره در حصن حصین الهی موید و منصور باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که متوجه شویم از طریق انقلاب اسلامی، راهی به سوی درک نهاییترین ابعاد انسانیِ انسانیتمان گشوده شده است آن هم در جهانی که احساس بیهویتی و بیمعنایی و عادیشدن زندگی، انسان را تهدید میکند و اینجا است که بحمدالله رفقا به خوبی متوجه شدهاند که نمیتوانند مانند غربزدگان و متحجّرین زیر بار چنین جهانی بروند که جبهۀ استکبار و استعمار بنا دارد زندگی ما را عادی و همه چیز را یکسان کند و انتخابهای بزرگ را که حتی به قیمت شهادت است؛ از ما بگیرد. همۀ ما باید در فعالیتهای خود متوجه میدانی باشیم که با انقلاب اسلامی گشوده شده است و دشمنان انسانیت بنا دارند این میدان را از ما بگیرند، ولی ما تا آخر، آری! آری! تا آخر ایستادهایم. موفق باشید
سلام استاد: امشب عجیب است، از طرفی حرفی داشتم که اصلا جایی برای گفتن آن نمیدیدم، تا بالاخره یاد سخنی از حضرتِ امامِ جانم روح الله عزیز افتادم که گفت:
«من به ملت ایران عرض میکنم که مغرور نشوید تمام قدرت قدرت خداست و باید اتکال به او بکنید و خودتان را فانی بکنید در اون قدرت بزرگ، مادامی که ملت ایران همان قدرت اول را که قدرت معنوی بود و با اللهُ اکبر پیش برد، مادامی که این حفظ بشود شما بیمه هستید، بیمۀ الهی هستید، خدا نکند که دستهایی که الان در کار هست و میخواهند شما را مأیوس بکنند اینها در این شیطنتشان پیروز بشوند و شما را از آن حالی که در اول انقلاب داشتید منحرف بکنند که آن روز روزی است که خدای تبارک و تعالی عنایتش را خدای نخواسته از شما برمیدارد و شما همون حالها میافتید. حفظ کنید، حفظ کنید اون حالی که در اول نهضت داشتید شما نهضت برای شکم نکردید، شما نهضت برای اتاق و حیاط نکردید، شما نهضت نکردید برای اینکه یه مقامی پیدا بکنید، شما آرزوی شهادت نمیکنید به این که برسید به یه مثلا فرشی و نوایی. این حالی را که حالی است الهی، حفظ کنید و مادامی که این حفظ بشود شما پیروز هستید و من وعدۀ پیروزی به شما میدهم و خدای تبارک و تعالی وعدۀ پیروزی داده است به شما: «إنْ تَنْصُروا اللهَ یَنْصُرُکُم» اقدامتان را ثابت نگه دارید و مشتهای گره کرده را که مشتهای الهی است حفظ بکنید و از هیچ ابر قدرتی نترسید و از هیچ تبلیغاتی (داخلی و خارجی) هیچ خوفی نداشته باشید، ما راه خودمان را میرویم و آن راه خداست.»
خدایا! بار سنگینی بردوشم نهادهای، اما خاطرت برایم عزیز است و همین آن را سبک کرده، البته بدن بیارزشم زیر این بار نابود میشود اما من همین را میخواهم. چگونه میشود با نیستانگاری خاطرت را نخواهم، اینگونه میشود که قبل از نیستانگاری، خدا میخواهم، ولی اکثر در همین اشتباهیم. شما بگویید چه چیزی بهتر از نیستانگاری برای مُردن و محوشدن؟! باید نیستانگاری، جانمان را دربیاورد و نابودمان کند تا بگوییم خدا. که آن هم شرط دارد و آن هم این است که نیستانگاری را دچارش نشویم و بلکه با آن رو به رو بشویم. اگر ترامپ را دلقکی بیش ندانیم با گزافههایش دچار آن میشویم و در دامی که شیطان پهن کرده است میافتیم. باید کتکِ بیداریمان را بخورند این اسکلتهای انساننما.
خلاصه که این نمازهای با شوق و اشتیاق، رسول «صلّیاللهعلیهوآله» و امامی که بسیار به سخنانشان تشنهام و دربهدر دنبال خودشان میگردم در صحرای کربلا، منجر شده است یه اینکه قرآن بخوانم و از خدا عاجزانه طلب کنم: «وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرًا» یا علی مدد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! سخن همیشگی بنده آن است که متوجه باشیم با حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» تاریخی آغاز شده که هر اندازه جلو و جلوتر برویم، نهتنها به عظمت آن تاریخ پی میبریم، بلکه متوجۀ حماقت و کوچکیِ مخالفانِ این انقلاب خواهیم شد. از عظمت این انقلاب همین بس که دشمنانش این اندازه حقیر و کودناند. فهمِ این انقلاب و جایگاه بزرگی که در بستر توحید الهی برای بشر جدید پیش آورده، مسئلهای است که کسانی متوجۀ آن خواهند شد که مفتخر و منوّر به بصیرت نسبت به زمانه باشند. موفق باشید
سلام استاد: در اواخر زیارت آقا امیرالمومنین (ع) در روز مبعث این جمله « اللهم و انی عبدک و زائرک متقربا الیک زیارت اخی رسولک» تایید فرمایشات شما در مباحث پیشین است. که آقا امیرالمومنین علیه السلام نه حضرت الله هستند و نه حضرت الله نیستند. آیا درست متوجه شده ام؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در زیارت امیرالمؤمنین «علیهالسلام» داریم: «اللهم عبدک و زائرک، متقرب الیک بزیارة قبر اخی رسولک» که با زیارت مولایمان علی «علیهالسلام» راهِ تقرب به سوی پروردگارمان را میگشاییم به اعتبار آنکه آن حضرت نمادی از نور توحیدیِ پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» هستند. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد بزرگوار: بنده بارها در صحبت های شما مطلبی را شنیده ام تحت این موضوع که همسران هر کدام جهان های متفاوتی دارن و ما نمیتونیم همدیگر رو توی جهان خودمون بیاریم ولی میشه که هرکس تو جهان خودش ولی ذیل یه جهان مشترک ادامه بدیم. استاد بنده هرچی فکر کردم درست متوجه نشدم که چطور ما میتونیم به این شکل عمل کنیم. آخرش آدما میخوان طرف مقابلشون اونطوری که اونا دوست دارن رفتار کنه در غیر اینصورت بهش منتقد میشن. همچنین اصلا چطور میشه به این ساحت تفکر وارد شد و به نوعی از همسر عبور کرد؟ تقاضای من از شما معرفی صوت یا کتبی است که بتونه گره ذهنی بنده رو باز کنه و من شفاف تر متوجه این موضوع بشم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نکتۀ مهمی است. هرکس میخواهد طرف مقابلش آنطور که او دوست دارد عمل کند. ولی دوستداشتنهای او باید بر چه مبنایی باشد؟ بر مبنای اسلام و سیرۀ انسانهای معصوم و یا بر مبنای امیال خودش؟ با توجه به این امر، حال باید همسر خود را در تاریخی که در آن هستیم درک کنیم که بحث آن مفصل است. پیشنهاد میشود کتاب «بشر جدید و آیندۀ قدسی پیشِ رو» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید
سلام استاد گرامی: خبر فوت جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا من رو به فکر فرو برد. که چطور فردیکه قصد داشت ایران را از روی نقشه حذف کند. و اوایل سال ۵۷ گفته بود این انقلاب حداکثر ۶ ماه دیگه پا بر جاست. ۱۰۰ سال عمر کرد و حادثه طبس رو هم دید و گروگان ها رو نتوانست آزاد کنه. (با اون همه ادعای قدرت) و نهایتا فرسوده و فرتوت و چروکیده در گذشت و انقلاب ایران همچنان ادامه دارد. خیلی دلم میخواهد بدانم آیا این اواخر اعترافی اذعانی هم کرده به شکست آمریکا در مقابل ایران یا خیر؟ یا به سایر روسای جمهور آمریکا متذکر نشده که نمیتوانن با ایران مقابله کنن؟ واقعا دوست دارم بدونم. بنده بعد از پایان جنگ و رحلت امام به دنیا آمده ام و این روایت ها رو شنیدم فقط. اما به نظرم خیلی عجیب و زیبا بودند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم این افراد به این راحتی به خود آیند. موفق باشید
سلام علیکم: وقت بخیر. استاد من بین خودم و قرآن فاصله ی زیادی می بینم. احساس میکنم اصلا متوجه آن بزرگ نمی شوم. برای همین هیچ عشق و جذبه ای نسبت به تلاوت آن ندارم. این من را عذاب می دهد، چه کنم. بیشتر تلاوت گوش می دهم. اما دوست دارم با عشق قرآن را خودم تلاوت کنم حتی دوست دارم حفظ کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما مأمور به تدبّر در قرآن هستیم و به همین جهت قرآن میفرماید: «أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا» و با تدبّر در قرآن است که متوجه میشویم خداوند با ما سخن میگوید و آن تدبّر موجب اُنس با خداوند میشود. اینجا است که علاقۀ انسان به لطف الهی آنچنان به قرآن رشد میکند که مانند حضرت امام خمینی (ره) بنا به گفتۀ عروس ایشان، هر روز ۸ مرتبه به قرآن رجوع خواهیم کرد. ان شاءالله. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامیم! می خواستم بدانم که رضوان من الله اکبر در آیه «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»، منظور قرآن چیست؟ با تشکر از پاسخگویی استاد بزرگوارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیباترین حضور در بهشت، آن نیست که انسان از نعمتهای آن بهرهمند میشود؛ مهم آن است که شرایط تا آنجا عزیزالقدر است که انسان احساس میکند میزبان او در بهشت از بندهاش رضایت دارد و رضوان الهی انسان را به احساسی میرساند هزاربرابر بیشتر از نعمتهای بهشتی. آری! اگر بهشت زیباست، بهشتآفرین زیباتر است و رضایت او مهم است که جان را زنده و زندهتر نگه میدارد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: بر اساس کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت اینطور فکر میکنم که: نکته اول: من با رعایت کردن حلال و حرام، الگو قرار دادن سخنان و رفتار اهل بیت با حقیقت نوری اهل بیت روبرو میشوم. آیا درست فهمیدم؟ نکته دوم: باطن حلال و حرام، سخنان اهل بیت، روش زندگی اهل بیت، حقیقت نوری اهل بیت است. آیا درست فهمیدم؟ نکته سوم: حقیقت نوری اهل بیت همان آینه ای است که اسم جامع الله را نشان میدهد. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر از الطاف استاد بزرگوارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. عنایت داشته باشید که در این موارد نباید نگران درست فهمیدن و یا درست نفهمیدنِ چنین مطالبی بود. باید همچنین در این معارف جلو و جلوتر بروید تا در احاطهای که برایتان پیش میآید نه تنها جواب این سؤالات را مییابید بلکه این سؤالات چون گردی به هوا میرود. وگرنه با جمع آوری جوابهایی که خدمت جنابعالی عرض میشود همچنان مطلب در ابهام خواهد ماند. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: امیدوارم حالتان خوب باشد. من یه سوال دارم که مهم است برایم امیدوارم بتوانم منظورم را با مثال بزنم. استاد مثلا تعدادی زیادی آدم را در طول زندگی میبینیم اما یه عده اندکی هستند که روح کشش زیادی به آنها پیدا میکند و دوست داریم با آنها ارتباط بگیریم تجربه برای خود من اینطوری بوده که وقتی ارتباط گرقتم متوجه شدم مثلا در یک رذیله خاصی اشتراک داریم. سوالم این است آیا این حالت در ارتباط روحی وجود دارد و ممکن است که روح ها سنخیتی در جهت رذائل روحی داشته باشند و همین باعث کشش و علاقه به ایجاد ارتباط شود بدون اینکه خود شخص بداند؟ راه حل چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که با همگان در جامعه اسلامی با خوشرویی برخورد کنیم. به همان معنایی که امام حسن عسكرى عليه السلام در تفسير این سخن خداوند که میفرماید: «وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا» قالَ: قُولُوالِلنّاسِ كُلِّهُمْ حُسْنا مُؤمِنِهُمْ وَ مُخالِفِهُمْ، أمّا المؤمِنونَ فَيَبْسُطُ لَهُمْ وَجْهَهُ وَ أمّاالْمُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُمْ بِالْمُداراةِ لاِجْتِذابِهِمْ اِلىَ الاْيمانِ. فَاِنِ استَتَرَ مِنْ ذلِكَ َ يَكُفَّ شُرُورَهُمْ عَنْ نَفْسِه ِشُرورِهمْ وَ عَنْ اِخْوانِهِ المُؤمِنينَ؛» يعنى با همه مردم، چه مؤمن و چه مخالف، به زبان خوش سخن بگوييد. مؤمن، به هم مذهبان، روی خوش نشان مى دهد و با مخالفان، با مدارا سخن مى گويد تا به ايمان، جذب شوند و حتّى اگر نشدند، با اين رفتار، از بدى هاى آنان در حقّ خود و برادران مؤمنش، پيشگيرى كرده است. موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد گرامی: بنده در مورد اصول و قواعد کلیه و قول مشهور که فرمودین چند مطلب به ذهنم میرسه ۱. درباره سند روایت طبق گفته علمای اصولی، خدشه و تردید وجود داره راجع به دو روایت القاء اصول و تفریع (یکی از امام رضا و دیگری از امام صادق (علیهما السلام) مصدر آن دو منحصر به کتاب ابن ادریس، در آخر کتاب، بخش متطرفات می باشد. خود ابن ادریس آن دو را از کتاب بزنظی نقل کرده است. در آن بخش بین اعلام اختلاف واقع شده، عده ای آن دو را ـ صحیح می دانند و عده ای هم بخاطر روشن نبودن طریق ابن ادریس به کتاب بزنظی آن را مرسل می دانند، شاید مشهورتر در السنه أصحاب تعبیر به صحیحه باشد ولی با شواهدی شاید اثبات بشود که ظاهراً ابن ادرس اینجا این کتاب را جامع بزنطی تصور کرده اند و اصولاً روشن نیست این کتاب که ایشان از آن به عنوان (جامع البزنطی) یا الجامع للبزنطی نام برده اند متعلق به کیست؟ طبق شواهد موجود معلوم نیست این کتاب همان (جامع بزنطی) معروف باشد. خود این تعبیر «القاء الاصول» و «تفریع» فقط در این دو روایت و فقط در همین کتاب آمده است اصل آن کاملاً مشکوک است، حداقل آنکه مرسل باشد و دلیل بر حجیت آن نیست مگر اینکه اگر بنا بر نظر عده ای از فقها چون شهرت فتوایی دارد میتوان به آن عمل نمود. ۲. در مورد مفاد حدیث که گروهی از فقها اصلا شک در حدیث بودن اون دارند و بعضا میگند جزء قواعد فقهیه است نه روایت. ۳. بر فرض صحت و قبول حدیث ظاهرا شما از اصول عملیه و کاربرد اون خلاف مشهور سخن گفتین چرا که اولا چیزی که شما گفتین تنقیح مناطه نه اصول عملیه ثانیا بر فرض صحت تعریف شما از اصول علمیه. اصول عملیه شما بیشتر شبیه قیاسه و استحسان نه اصول عملیه مورد قبول شیعه. ثالثا فهمی که در غالب عقل و سنت نباشه نه اینکه مورد تایید ما نیست بلکه مطمئنا مورد تایید شارع مقدس هم نیست و شما باید دلیلی بر سخن خود بیارین نه اینکه دلیل تراشی کنید و به قول فقها شما سعی در ایجاد فقه جدید دارین که اصلا مورد تایید هیچ کس نیست برای همین موکدا پیشنهاد میکنم در علومی که تخصص ندارین نظر ندین دوما اصطلاحات علوم دیگه رو با هم خلط نکنید سوما اگه تمایل به آشنایی با علم اصول و قواعد دارین حداقل کتاب الموجز استاد سبحانی میتونه کمی کمک حالتون باشه. و چهارم اینکه قبل ازینکه هرکس خلاف نظرات سطحی و اشتباهتان موضع گرفت را حواله به منشور روحانیت حضرت امام ندهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: آن روایتها را ما مکرر از زبان علمایی همچون آیت الله جوادی شنیدهایم مبنی بر اینکه بالاخره اصول را باید از سرچشمههای اصیل یعنی قرآن و روایت گرفت و با تدبّر در آن اصول، مصداقها و موارد را پیدا کرد وگرنه گرفتار نوعی تحجر میشویم. ثانیاً: بنده از کسانی تعجب کردم که مسئلهای به این روشنی را مدّ نظر ندارند که بالاخره خداوند چنانچه شخصی را جهت امور بندگانش انتخاب کرد، او را منوّر به شرح صدر خاصی میکند و در اموراتش به او مدد میرساند که مصداق تامّ و تمام آن ائمه معصومین «علیهمالسلام» هستند. ولی قاعده عقلانی دقیق «اصالت وجود» و تشکیکی بودن آن ما را راهنمایی میکند که از وسعت آن قاعده که جناب صدرالمتألهین متذکر آن هستند، غفلت نکنیم. آن هم صدرالمتألهینی که امام خمینی در کتاب چهل حدیث، صدرالمتألهین شیرازی را فخر شیعه معرفی میکند و او را چنین لقب میدهد: «جناب محقق فلاسفه و فخر طایفه حقه، صدر المتألهین، رضوان اللّه علیه». موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: در مباحث معاد فرمودید نفخ اول به نور اسرافیلی صورت میگیرد. چند سوال آیا قبل از نفخ اول جناب عزراییل قبض روحها را انجام داده؟ مگر نفرمودید هر قبضی در عالم به نور عزراییل است مگر نفخ اول قبض نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفخه اول موجب مرگ دنیاییِ همه عالم در کلیت عالم میشود و این منافات نداردبا اینکه جناب عزرائیل «علیهالسلام» در نسبت با قبض روح افراد نقش خود را داشته باشد از آن جهت که عزرائیل «علیهالسلام» به عنوان یک فرشته وسعت آن را دارد تا در یک لحظه هزاران هزار را قبض روح کند. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. در جلسه تفسیر سوره مبارکه تغابن در تاریخ ۱۷ شهرویر ماه به یادم هست که فرمودید؛ در استدلال نوعی انکار وجود دارد و استدلال به درد دیندار شدن نمیخورد بل برای محاجه در مقابل ضد دینان است. چرا علامه طباطبائی تفسیر خود را برپایه استدلال و عقل گمارده اند به حدی که به فرموده شما ذره ای هم از آن خارج نگشته اند؟ ۲. چه کنیم در رزق گم نشویم؟ در وقت گم نشویم؟ رزق وقتم کم است و برکتی ندارد و نمیتوانم کارهای علمی ام را بخوبی پیش ببرم، متوجه بی توجهی خودم به وقت هستم که وقت نیز به من رو نمی کند و خود را در اختیارم نمی گذارد. ۳. چگونه صاحب رزق شویم و بتوانیم در نیاز حقیقی قرار گیریم تا خدای متعال نیز آن را بی جواب نگذارد بلکه ما هم مشغول نشده باشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند آن مرد الهی را رحمت کند. همانطور که در مبحث «نگاهی هرمنوتیکی به شخصیت علامه طباطبایی در تفسیر المیزان» عرض شده ایشان بنا داشتند شبهات پیشآمده بعد از مشروطه را از منظر قرآن جواب دهند تا دینداران متوجه حقیقت قرآن بشوند و از این جهت آری! باید استدلال میکردند تا شبهات رفع شود و این به معنای آن نیست که مطلب تمام باشد و از آن به بعد طرف، دینداری خود را ادامه دهد. به همین جهت در کنار آن نوع استدلال سعی میکردند منظور آیات را که مطابق با فطرت افراد بود، به میان آورند و این امر موجب ایمان افراد و تقویت آن ایمان میشد ۲. اولاً: برنامهریزی ثانیاً: حوصلهای به وسعت یک اقیانوس. موفق باشید
سلام استاد: این متن را در سایتی خواندم به مزاجم خوش نیامد گفتم نظر شما را بدانم: اساس جریان تصوف برای مبارزه با وجهه عرفانی و معنوی اهل بیت علیهم السلام در اسلام توسط حکام جور ایجاد شد. آنها وقتی نتوانستند مانع انوار فیوض اهل بیت علیهم السلام شوند افرادی را به عنوان عارف و زاهد به مردم معرفی کردند و نسخه های بدلی برای برنامه های معنوی اسلام ساخته و در سطح گسترده منتشر کردند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بعضاً چنین بوده و شاید جریان سفیان ثوریها برای رقابت با جریان اهل البیت ساخته شد. ولی خودِ همانها هم با مواجهه با اهل البیت متوجه عظمت آن خاندان شدند و البته این غیر از جریانی است که با جناب خواجه عبدالله انصاری و ابن عربی پیش آمد تا آنجایی که جناب ابن عربی در اولین نوشتههای فتوحات این روایت را از قول امیرالمؤمنین «علیهالسلام» آورده که حضرت فرمودهاند: «کنت مع الانبیا سرّا و مع رسول الله جهرا» «من با سایر انبیا در باطن و نهان همراه بودم و با رسول خدا در ظاهر نیز همراه هستم». تا این اندازه عرفانِ اصیل به اهل البیت نزدیک میشود در حدّی که امروز بهترین شروح «منازل السائرین» و «فصوص الحکم» توسط علمای شیعه به میان آمده است به این معنا که عرفان حقیقی در واقع بازگوکننده ابعادی از ابعاد متعالی تفکر تشیع است. موفق باشید
سلام علیکم! اینکه بگوییم خداوند به شکل های گوناگون ظاهر شده است چه فرقی میکند که بگوییم خداوند به شکل های گوناگون در آمده است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در جلوات انوار اسماء الهی است و نه آنکه گمان کنیم خودِ خداوند به شکلهای گوناگون ظاهر شده و یا در آمده. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله استاد: در مورد حقیقت انسان کامل یا همان صادر اول میتوان گفت که زمان بردار نبوده و موجودی ازلی هست همانطور که نمیتوان فرض کرد که خورشید باشد اما نور خورشید نباشد و در مورد سایر اصناف فرشتگان هم همینطور؟ اما وقتی بحث ظهور آن حقیقت در عالم ناسوت مطرح میشود اینجا نیاز به مقدماتی مثل خلقت آسمان و زمین هست که به تعبیر قرآن کریم در ۷ دوره صورت گرفته و چون ماده ملازم زمان است اینجا بحث زمان مطرح میشود؟ تا در یک مقطع خاص بدن عنصری پیامبر اکرم شکل گرفته و آماده پذیرش و ظهور کامل آن حقیقت میشود؟ و لذا «انی جاعل فی الار ض خلیفه» و گفتگوی فرشتگان در این باره باید گفت که اصل آن حقیقت که جلوه تام اسم الله است فقط تقدم رتبی بر همه اصناف موجودات دارد و آنجا بحث زمان مطرح نیست ولی وقتی آن حقایق با زبان ما گفته میشود خود به خود صورت زمانی به خود میگیرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که می فرمایید و بحمدالله جناب صدرا در بحث «حرکت جوهری» روشن می کند که اساساً زمان مربوط به حرکت است و تنها در جایی مطرح است که حرکت باشد و حرکت مربوط به عالم ماده می باشد. موفق باشید
سلام علیکم: از پاسخ شما به سوال 38616 برای بنده این سوال پیش آمد که: چگونه است که علی (ع) میفرماید: من چیزی را ندیدم مگر آنکه قبل آن و.... الله را دیدم؟ اینجا حضرت از دیدن الله سخن به میان آورده اند نه دیدن رب؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه نظر کنید که حضرت الله را همان ربّ عرش عظیم متذکر می شود و می فرماید: «حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ». موفق باشید