«یا قاضی الحاجات» سلام استاد بزرگوار: چند وقت پیش با یک واسطه از یکی از شاگردان حضرت آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه شنیدم که نقل به مضمون گفتند: اگر در مکانی عبادت کردید و احساس کردید سیر قلبی و صعود روحانی ندارید، احتمال دارد در آن مکان گناهانی صورت گرفته باشد و آثار آن گناهان مانع شده است. مسائل حقیر این هست که: اثر گناهان در مکدر کردن مکان ها تا چه حد هست و تا چه مدت باقی است؟ و چگونه اگر در یک مکانی گناهانی صورت گرفته باشد آن مکان از اثرات آن گناه تطهیر می شود؟ و آیا خودِ خدای متعال هم مکان های آلوده را تطهیر می کند؟ با تشکر از الطاف شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با یک استغفار و با همتی توحیدی، مکان، سیطره منفی خود را از دست میدهد زیرا بالاخره به ما فرمودهاند: «شرف المکان بالمکین» ارزش هر جایگاه به کسی است که در آن قرار گرفته است. به عبارت دیگر، انسان است که به یک جایگاه ارزش میدهد. موفق باشید
با سلام: اگر دانشمندان نگاه اصالت وجودی میداشتند، آیا علوم گوناگون به وجود میآمد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! ولی در افقِ نزدیکی هرچه بیشتر به استعدادهای طبیعت به جای تخریب آن. عرایضی در کتاب «حوالت تاریخی و عقل تکنیکی» در این مورد شده است. موفق باشید
سلام: امیدوارم حالتون خوب باشه. از زحمات شما بسیار تشکر میکنم. استاد بنده کتاب خویشتن پنهان و کتاب ده نکته از معرفت النفس رو خوندم. کتاب معرفت النفس و الحشر شما رو خوندم. بسیار عالی بود. در یه جایی شما گفتین هرکس دوسال روی این کتاب وقت بذارد وارد عالم معنویت میشه. سؤالم اینکه چه کار باید انجام بدیم، شما دراین کتاب راه کار ارائه نداده بودین. لطفا بیشتر توضیح بدین.
باسمه تعالی: سلام علیکم: راهکار همان توجه به حضور وجودی خود در عالم است امری که در کتاب «چگونگی به فعلیترسیدن باورهای دینی» همراه با شرح صوتی آن بدان اشاره شده. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. استاد حکم قران سوزی چیه؟ ایا کفاره داره در صورت توبه خدا میبخشه؟ اینایی که تو سوئد این کار رو کردن راه توبه و جبران واسشون هست؟ میتونن جبران کنند؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد باید فقهای محترم نظر بدهند. خوب است از زاویه دیگر به سؤال و جواب شماره 35703 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: جوانی ۲۲ ساله هستم که از حدود ،۱۷ سالگی با مباحث شما آشنا شدم و در حدود همان سن ها معرفت النفس را کار کردم، بعد ها با بالاتر رفتن سنم متوجه شدم اصلا معرفت النفس را نفهمیده ام و در فهم دین و خود و ... دچار سرگردانی ام، بازهم این کتاب را با حضور اساتید کار کردم و شاید بیش از ۳ بار این مبحث را کار کردم، بعد از آن برهان صدیقین و کتب معرفتی متفاوت شما را خواندم و با جمع های مختلف مباحثه کردم، اما الان بعد از چند سالی که گذشته در سن ۲۲ سالگی به همه چیز شک کرده ام، از حقانیت اصل دین و دیانت تا حتی قرآن و امامت و عدل و... همه چیز برایم دارای سوال است و انگار نه انگار که قبلا این مباحث را خوانده ام و در شبهات، انگار با یک آدمی که هیچ معرفتی کار نکرده فرقی ندارم، فقط شاید اطلاعات بالاتر دارم، البته شاید اهل عمل به معارف نبوده ام، شاید سیر معرفتی را درست کار نکردم و شاید با علم حضوری این مباحث به جانم نرفته که این هم برای بنده جای پرسش است که چگونه باید با علم حضوری معارف را دریابم؟ در جایی گفته بودید طاهرزاده ی پنجم در حال تولد است و انگار در گذشته؛ با آن طاهر زاده های اولیه من بسیار به وجد می آمدم و سر از پا نمیشناختم، اما گویا مباحث اخیر شما هم برایم سخت آمده است و ارتباط گیری هم برایم سخت تر شده و شاید تنبلی بر من غلبه آمده، اصلا حال خوشی ندارم، چون نه میتوانم رها کنم و به یک دینداری ذوقی و علاقه ای دلخوش کنم، نه میتوانم منکر کامل این مباحث شوم، و از طرفی همه چیز برایم جای سوال دارد و مثل آدمی ام که انگار میخواهد تازه مسلمان بشود، البته الان هم اهل عمل به احکام الهی و به ظاهر مسلمان هستم ولی... با این وضعیت که گفتم استاد عزیز که گردن بنده بسیار حق دارید بنظر شما از کجا شروع کنم؟ با که حرف بزنم؟ چه نوع کتبی بخوانم؟ اگر بخواهم سیر شما را شروع کنم از کجا شروع کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نحوه حضور را تقدیرِ این تاریخ بدانید، تاریخی که انسان باید در مقابل انکارهای بزرگِ خود قرار گیرد و تنها با ایمانی بزرگتر میتواند در جهانِ متعالی خود حاضر شود. چنانچه در این سالها ملاحظه کردهاید همۀ عرض بنده آن است که انسان باید در جهان خود و سوبژگی خود حاضر گردد تا نسبت انسانی خود را با انسان کامل بیابد که البته موضوع سادهای نیست. شاید کتاب «بشر جدید» شروع خوبی باشد، ولی فکر نکنید با حضور در چنین حالتی، عقبافتادهاید. به نظر بنده بخواهیم و یا نخواهیم این نسل با این انکارها روبرو میشود تا به بزرگترین ایمان که ایمان آخرالزمانی میباشد؛ نزدیک شود. اشاراتی در غزل شماره ۱۴۲ که مشغول شرح آن هستم، در این رابطه شده است.https://eitaa.com/varastegi_ir/1771 در ضمن خوب است به سؤال و جواب شمارۀ 40548 نیز رجوع فرمایید.
موفق باشید
با عرض سلام: بنده دانشجو رشته کامپیوتر هستم و سال آخر هستم. اما احساس میکنم که استعداد و رسالت من این نیست که در این رشته باشم اما اگر هم انصراف بدهم باز هم نمیدانم باید چه رشته ای و چه کار کنم، سوال من این است که چگونه متوجه استعداد و علاقه خود بشوم و همچنین رسالت من و هدف زندگی من چیست و چگونه باید آن را پیدا کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه استعداد بشر امروز منحصر به یک رشته نمیشود، میتوان به این نکته فکر کرد که انسان در عین حضور در شرایطی که برایش پیش آمده است؛ از امکانات دیگری که مقابل او در شرایط تاریخی امروزین گشوده شده غفلت نکند. موفق باشید
سلام: عرض ادب و احترام، سوالی در مورد مقام فنا از شما پرسیدم، فرمودین که مقالات استاد شجاعی را بخوانید، لینک مقالات را میخواستم، ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: صوتهای شرح سه جلد کتاب «مقالات» از آیت الله محمد شجاعی را میتوانید در سایت «لُب المیزان» ملاحظه فرمایید. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/sound/750?mark=%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA
سلام حضرت استاد: آیا مناجات درستی کرده ام؟ خدای من مناجات شعبانیه میخوانم و به این فراز ها که میرسم یاد آشنایی که انگار خیلی به ما نزدیک است میکنم. الهی من تعرف بک غیر مجهول، ای خدای من کسی که به تو معروف شد دیگر مجهول و بینام و نشان نمیشود. غیر از این است که ابلهان روزگار با ۸۵ تن بمب میخواستند سید حسن نصرالله را محو کنند؛ ولی غافلان نمیدانند که تو اراده کردهای او شناختهتر شود. و حتی دشمن در مکر الهی بازی کند اینجاست که همه چیز اراده تو میشود؛ حتی دشمن! و من لاذ بک غیر مخذول و ای خدای من کسی که به تو پناه ببرد خوار نگردد. امروز حضرت آقا روحی له الفداء فرمودند: «حضرت سید حسن نصرالله در اوج عزت است.» به راستی پناهی بهتر از این هم وجود دارد. و من اقبلت علیه غیر مملوک و هر کسی را تو به او توجه کنی بنده دیگری نمیشود و ای خدای من سید حسن را برای خود برگزیدی «اصطفاک لنفسی» و او هم گردن خود را به طوق آمریکا و اسرائیل نینداخت و بنده دیگری نشد. الهی انّ من انتهج بک لمستنیر ای خدای من هر که به تو راه یافت نورانی گردید الان سید عزیز نورانیتر از همیشه است نوری که خاموش نخواهد شد. «یریدون لیطفئو نورالله بافواههم والله متم نوره ولو کره الکافرون» و ان من اعتصم بک لمستجیر و قد لذت بک یا الهی و حالا هرکه به تو پناه برد پناه مییابد و من به تو پناه میبرم ای خدای من چون سید عزیز به تو پناه برد و پناه یافت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و حقیقتاً ما از طریق امثال آن مناجات شریف، زندگی و مناجات خود را معنا میکنیم و چه عطای بزرگی است چنین مناجاتی که ما را در جهان خود به خود میآورد تا معلوم شود در کجای تاریخی که در آن هستیم، باید بایستیم تا در جای درستی ایستاده باشیم. خوشا به حال شهداء و شبهای دارخوئین و دعای کمیل. و خوشا به حال آنانی که در ماه رمضانی که در پیش است با مناجات شریف «ابوحمزۀ ثمالی» معنای خود را و معنای حضور در جهانی که هستند را تجربه میکنند. بنده همواره به رفقای عزیز توصیه کردهام اگر هر شب ماه رمضان فرصت اُنس با همۀ مناجات «ابوحمزه» نیست؛ هر شب با قسمتی از آن مأنوس شوید. موفق باشید
سلام بر استاد عزیز: سوالی دارم که ذهنم را مشغول کرده است. قصد ازدواج دارم، اما به نظر میرسد که باید ابتدا تکالیف و مسئولیتهای قطعی فعلیام را به درستی انجام دهم (و البته نمیدانم ازدواج جزو تکالیف زمین مانده است یا نه). به عنوان مثال، من در یک دانشگاه دولتی تحصیل میکنم و به دلیل کمانگیزگی، به درستی درس هم نمیخوانم. آیا قبل از اقدام به ازدواج باید این مسائل را به سامان برسانم و شرایطی مانند قطعی شدن وضعیت شغلی خود را محقق کنم، تا سپس خود را در معرض مسئولیت جدیدی قرار دهم؟ از طرفی، به دلیل طبیعت هیجانی و دقیقهنودی که دارم، به طور طبیعی توقع ندارم که نفر اول تحصیلی باشم، چون چنین هدفی را هیچ وقت دنبال نکردهام. بخش زیادی از عدم تمرکز در تحصیل نیز به دلیل آشفتگی ناشی از وضعیت غیرمتاهل بودنم و گه گاه ابتلائات به گناه است. به همین دلیل، سوالی که برایم پیش میآید این است که باید اقدام کنم یا صبر؟ ( آیا اقدام به ازدواج موجب بهبود وضعیت تحصیلم (که به عنوان تکلیف قطعی در نظر گرفتهام) خواهد شد یا این که به دلیل اضافه شدن مسئولیتهای جدید، وضعیت از کنترل خارج خواهد شد؟) کشش و میل درونی من به ازدواج هست، اما چون همیشه به دنبال کمال و تمامیت بودهام، از طرفی احساس میکنم که ممکن است این اقدام به نوعی تنفروشی و باخت باشد، به این دلیل چه هنگام و چطوری اقدام کردن برایم مهم است. مهم است که احساس میکنم در حال کم آوردن و تسلیم شدن اقدام کردم یا نه مانند حضرت یوسف در وضعیتی که با تقوای خود شیطان را شکست میدهد و ازدواج یا عدم ازدواجش برایش تفاوتی ندارد، بلکه او برای رضای خداوند و خدمت به خانواده و جامعه اقدام به ازدواج میکند. در نهایت، به این فکر میکنم که شاید بعد از ازدواج، همچون یک پشت کنکوری که بعد از اعلام نتایج متوجه میشود مشکل اصلی حل نشده، پس از ازدواج هم تفاوت چندانی در وضعیت من ایجاد نشود. شاید بهتر باشد که به جای تمرکز بر ازدواج، به اصل مسئله که همان تقوا، طهارت و بندگی است، بپردازم. با این تفاسیر مردد هستم که چه کنم؟ (اصل چه باشد، تقدم و تاخری بین رسیدن به آرامش و ازدواج باشد یا اصلا در آشفتگی اقدام به ازدواج حق نفر مقابل را ضایع میکند یا خیر؟ و..)
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستر طبیعی زندگی چنین است که مرد در آن حدّ که بتواند به قول معروف لباس و مسکن و غذای همسر خود را فراهم کند؛ با ازدواج، زندگی بهتر جلو میرود و به برکات خاصی میرسد. موفق باشید
سلام: متاسفانه اخیرا عارف دیداری با یکی از سران فتنه داشت حضرتعالی در سوال ۳۸۱۲۴ فرمودید آقای دکتر عارف مرد متعادلی است برای بنده که سقط من عینی نظر شریف را مرقوم فرمایید متعادل این دولت این چنین باشد وای به حال بقیه شان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: سوابقی که از ایشان هنگامی که در دانشگاه صنعتی اصفهان تشریف داشتند؛ دارم ایشان را از جنس جریان اصلاحطلبیِ افراطی ندیدم و از این جهت برای ایشان احترام قائل میباشم. و این غیر از آن است که نگاه ایشان به انقلاب و جهان را کاملاً تأیید کنم. بالاخره نگاه امثال ما با ایشان متفاوت است بدون آنکه این تفاوت منجر به تقابل شود. امری که احساس میشود رهبر معظم انقلاب نیز چنین روشی را پیشه کردهاند. موفق باشید
سلام و سپاس خدمت حضرتعالی: اگر کسی بخواهد فلسفه غرب بخواند به نظر شما میتواند در طریق تفکر کمک کننده باشد و چگونه و با چه نگرشی باید بخواند اگر استادی در این زمینه معرفی نمایید ممنون میشوم؟ آیا اول باید فلسفه اسلامی بخوانیم و چه مقدار باید فلسفه اسلامی بخوانیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور در فلسفۀ صدرایی و سپس مواجهشدن با فلاسفۀ غرب مانند هایدگر، میدانِ اندیشیدن به انسان در مقابل ما گشوده میشود و این است آن تفکر اصیل که تحت عنوان خودشناسی به ما توصیه شده است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوار: آیا در زمان ظهور حضرت حجت (هر زمانی که خداوند متعال مقدر نمایند) تشکیل حکومت اسلامی و یا بهتر بگویم تشکیل تمدن اسلامی به چه صورت خواهد بود؟ آیا سیر از تمدن فعلی به سمت تمدن اسلامی دفعتا خواهد بود یا اینکه مشابه افقی که انقلاب اسلامی باز نموده است اتفاق خواهد افتاد منتهی با تفاوتهایی. مثلا با راهنمایی های حضرت سرعت سیر در مسیر مورد نظر سریع تر تحقق می یابد و اعوجاج های موجود دیگر نخواهد بود و در نهایت این جامعه اسلامی است که باید با رهنمودهای ایشان لایه های مختلف تمدن اسلامی را شناسایی کنند و به جهان معرفی نمایند. وقتی در مورد حکومت ایشان صحبت میشود، شاید به ظاهر به نظر میرسد که با حضور حضرت همه کارها را ایشان انجام خواهند داد و یا معجزاتی تحقق خواهد یافت و به یکباره همه جهان ایده آل خواهد شد؟ یا اینکه در رسیدن به آن جامعه ایدهآل نیاز به یک سیر تحولی است که خود بشر باید طی کند. از طرفی اگر یکی از ابعاد تمدنی نحوه حکومتداری باشد آیا در این سیر تحولی در ابتدا ما چیزی شبیه جمهوری اسلامی خواهیم داشت یا اینکه نحوه حکومتداری از همان ابتدا به صورت انتصاب از طرف خود ایشان خواهد بود؟ و آیا جهانی شدن حکومت ایشان دفعتا خواهد بود یعنی در زمان کوتاهی بر تمام کشورهای دنیا سیطره پیدا خواهند کرد یا به مرور زمان در کوتاه مدت یا بلند مدت و با معرفی تمدن اسلامی در کشورهای پیشرو انجام می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که فرمودهاند بسترِ آخرالزمانی عالم از یک طرف به شدت گرفتار غفلتها و آثار شوم خود شدن است؛ که عملاً برای عدهای خودآگاهیِ خاصی را پیش میآورد و آنها را متوجه راهی میکند برای عبور از آن ظلمات. و از طرف دیگر منطق حضرت صاحب الامر«عجلاللهتعالیفرجه» در نهایت توجه به فطرتها است و انسانهای پاکسرشت با تمام وجود منطق آن حضرت را میپذیرند که هزاران برابر بالاتر از این نوع دموکراسیها است بخصوص که حضرت عیسی «علیهالسلام» با آن صفای انسانی خود نیز نزول میکنند و نسبت انسانها به اوج خود میرسد. آری! برای آن ظهور، مقدماتی لازم است که انقلاب اسلامی به عهده گرفته با رویکرد دفاع از مظلوم و مقابله با ظالم در بستر احترام به انسانیت انسانها. موفق باشید
سلام استاد: من سواد حوزوی ندارم، چند سوال دارم از محضرتان که تنها استاد در دسترس ما هستید، تفاوت قیاس منصوص العله، قیاس مستنبط العله، قیاس اولویت و تنقیح مناط چیه و قیاس مد نظر اهل تسنن چیه و شرایط هرکدوم چیه؟ یعنی در چه مواقعی تنقیح مناط انجام میشه و چه مواقعی نمیشه این کار رو انجام داد؟ چرا؟ تفاوت نظر مرحوم بهبهانی با بقیه ی اصولیون و اخباریون چیه؟ تفاوت جریان و سریان این ها در احکام و عقاید به چه شکله؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد این سایت تنها در رابطه با سؤالاتی که کاربران محترم نسبت به مباحث مطرحشده در سایت و یا در کتاب ها برایشان پیش میآید بنای جوابگویی دارد. در حالیکه این نوع مباحث و سؤالات مربوط به کلاس و مدرسه است. اینها اصطلاحاتی است که در علم اصول و نیز در تاریخچه آن علم مطرح است. برای آگاهی از اصطلاحات اصولی، میتوانید به کتابهای مرتبط مانند کتاب «اصطلاحات الاصول» مرحوم آیت الله مشکینی مراجعه فرمایید. همچنین در مورد تاریخ علم اصول و تفاوت اخباریها و اصولیها میتوانید به مقالات و کتابهایی که در این زمینه نوشته شده است مراجعه فرمایید. آنچه بنده میشناسم کتاب «المعالم الجدیده» شهید صدر است که آیت الله هادوی نیز آن را به صورت خلاصه در کتابی به نام «تاریخ علم اصول» منعکس کردهاند. طبیعتاً اگر از طلابی که متمحض در علم اصول هستند بپرسید منابع بیشتری را معرفی خواهند نمود. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: می خواستم بدانم وقتی که می گوییم، عارف اسمی از اسماء الله را شهود میکند، آیا همانند پرسش و پاسخ 39010 ، این شهود با قوه خیال است؟ با تشکر از الطاف استاد بزرگوارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! صورتی که حامل معنا باشد نه این صورتهای عادی که در خیال افراد معمولی شکل میگیرد. موفق باشید
سلام: میشه در مورد آیه ۳۴ توبه بفرمایید در زمان حال پس انداز طلا برای فرزندان با توجه به شرایط اقتصادی حتی در اندازه ی شان مشکل دارد؟ اگر امکان دارد یکم در مورد این آیه توضیح دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن نوع جمع آوری طلا که به حکم آیه «يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في سَبيلِ اللَّه» اگر باشد که آن نوع زراندوزی مانع انفاق شود و نگران خلأهای اجتماع نباشد؛ معلوم است که عذاب خاصی را برای خود ذخیره کردهاند. و این غیر از پس اندازهای معمولی است که انسانها برای نیازهای عرفی خود انجام میدهند. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. در رابطه با تحصیل علم الحمدلله توجهی پیدا شد که برای اینکه راه طی شود و انسان به جزم برسد و بتواند برداشت صحیح داشته باشد و نظر بدهد و در مطالب غرق نشود بلکه بتواند سوار بر موج ها شود، باید در هر علمی فراخور آن با توجه به اسّ المطالب؛ مطلب ما، مطلب هل و مطلب لم فرایند تحصیلی را به پیش برد. آرام آرام شروع کرده ام با اساتید علوم مختلف مشورت میکنم، در رابطه با منظومه علمی که تخصصش را دارند تا به فراخور اسّ المطالب بر اساس کتب، جایگاه و نحو مواجه با کتاب مشخص گردد تا به صورت مشخص و منسجم با کتاب هایی که موجود است، برخورد کردم. بسیار مشتاقم بدانم که شما که این مسیر را طی کرده اید؛ در هر علم حوزوی، نظرتان در رابطه با رسیدن به صاحب نظری_ که آیت الله جوادی آملی حفظه الله فرمودن که روایات به ما دستور میدهد که در علم ما صاحب نظر شوید نه اینکه فقط بدانید _ بر چه اساسی بوده؟ و یا در هر کتابی که مطالعه میفرمایید. چه در اصول و فقه و چه در کلام و فلسفه و عرفان، بخصوص در عرفان روش تحصیل عرفان به صورت صحیح چگونه است تا اینکه انسان دچار برخورد ذوقی نشود و در نهایت هیچ عائدی نداشته باشد؟ البته اصل بحثم این نیست که بخواهم فی الحال ورود در فلسفه یا عرفان داشته باشم. فعلا در مقام این هستم که جایگاه علوم مختلف و روش تحصیل مجدّانه آنها را بیابم. روش پژوهش محورانه تان چگونه است؟ ۲. وای من و وای من وای من. در حدیث جنود عقل و جهل در جایی فرمودید که حدیثی از امام عسکری نقل شده که آن میوه ممنوعه که حضرت آدم از آن نهی شده بود، ولایت ماست که هرکسی توان درک آن ندارد؛ کز بهشت ادم به یک تقصیر بیرون می رود. خب ما که بدبخت و بیچاره تر از این حرف هاییم! کمی علم میخوانیم شیطان هم دیگر به گرد پایمان نمی رسد! و یا از طرف دیگر، کافیست کمی در این راه قدم زنیم، به کوچکترین لغزشی همه چیز از کف میرود؟ چه کنم که در سوزم از خود؟ هرچه جلوتر هم میرود سختی نسبت به اصل معنویت، یعنی انقلاب و ولایت؛ امامین انقالب بی توجه تر و یا حتی در ضدشان جرف ها گفته می شود. چه بسیار نیروی های عالی که بدست این نااهلان افتاده و دیگر آرمان گرایی و تمدن نوین اسلامی و فقه نظام و اقتصاد اسلامی و.... همه را به تمسخر میگیرند و اگر کسی چنین فکر کند، چنان به نگاه تحقیر دیده میشود که از صد تازیانه بدتر است! در این فضا های بسیار بسیار سخت و سخت چگونه باید پیشروی کرد. ما که خود پای لنگ داریم، با این جماعت استخوان شکن.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه سخن در آن جمله عالِم وارسته یعنی آیت الله جوادی«حفظهالله» نهفته است که فرموده بودند: «که در علم، باید صاحبنظر شد و نه آنکه صرفاً دانا به مطالب روایات و آیات و دیگر مباحث بود». بنابراین برای آنکه مطالب را تنها حفظ کنیم، با آنها مواجه نمیشویم و این، عزم خاص خود را میخواهد و در همین راستا اگر دروس حوزوی با دقت کامل ادامه یابد و افرادی مانند حضرت امام و علامه طباطبایی را مدّ نظر قرار دهیم؛ امور، خود به خود به لطف الهی پیش میرود تا جایی که ارادت انسان به ائمه معصومین «علیهمالسلام» و نظر به ولایت آنها در نهاد انسان سر بر میآورد. زیرا هرچه آن علمای بزرگ دارند همه و همه جلوهای از انوار اولیای معصوم میباشد. موفق باشید
با سلام و خدا قوت: کتاب ده نکته که به زبان نوجوان بازنویسی شده، بسیار کتاب ارزشمند و نیاز شدید قشر نوجوان ماست. بنده معلم قرآن دبیرستان هستم و این نیاز بچه ها رو از نزدیک لمس کردم. خدا قوت میگم و استدعا دارم در این زمینه باز هم بزرگواران کار کنن و تبلیغ کنن تا آن شاالله تشنگان سیراب شوند. فقط یک سوال: این کتاب رو از چه سنی با بچه ها میشه شروع کرد؟ حداقل و حداکثر سن رو بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید استادی که مباحث «معرفت نفس» را میشناسد مطالب آن کتاب را برای نوجوانان و جوانان در میان بگذارند. خوبیِ آن کتاب آن است که با تصاویری که مؤلف محترم در تهیه و تنظیم آنها به میان آوردهاند؛ کار را بهتر جلو میبرد در حدّی که حتی نوجوانان میتوانند متوجه ابعاد مجرد خود بشوند. موفق باشید
طاهرزاده سلام علیکم و رحمةالله. بنده در رشته پزشکی تحصیل میکنم و علاقه دارم با مباحث علم النفس و آشنایی با دیدگاه فلسفی به مسائل ذهن و دیدگاه متافیزیکی به بدن و ارتباطش با روح آشنا بشم. لطفا در مورد سیر مطالعاتی راهنمایی کنید در ضمن در مورد جزئی نگری حاکم در پزشکی مدرن اگر ممکن است نظرتان را بفرمایید به نظر شما راه حل برون رفت از این دید چیست و یا چگونه می شود نقص های آن را جبران کرد علمی که اکنون در مورد حقیقت ماده انسان است علم مادی گرایی است و به جز برخی جنبه های علم پزشکی که حقیقتا توانسته خدمتی بکند در کنترل بیماری های مسری یا نجات مجروح و غیره سیر پزشکی به دیدگاه الهی نمی رسد و هر چه قدر جزئی نگرانه تر بررسی می شود ریشه انواع بیماری ها به ارتباطات مولکولی می رسد در مورد دیدگاه اسلامی و فلسفی اطلاعات بنده خیلی کم است و از ارتباط نفس مجرد و بدن و این که بیماری و مرگ چه ارتباطی با حقیقت فرا مادی انسان دارد اطلاعی ندارم و علاقه دارم در این مورد بیشتر بدانم لطفا بنده را راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید دنبالکردن سیر مطالعاتی که در سایت هست، چنانچه با حوصله ادامه داده شود؛ جوابگوی هر دو مسئلهای که میفرمایید هست. بخصوص که موضوع دوم در ازای حضور در معارف توحیدیِ عمیق و قرآن ممکن است. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: من خانمی ۳۵ ساله و شاغل هستم. با مادرم زندگی میکنم. مادری بسیار دلسوز ولی گاهی ترش زبان دارم. به همین علت گاهی دچار بحث و جدل لفظی می شویم. خیلی تلاش میکنم اطاعت امر مادر کنم و طبق احادیث روی حرف ولی حرفی نزنم، هر چه تلاش میکنم باز هم ناتوانم. ۷، ۸ سالیست مادرم دچار وسواس شده اند و به تبع آن کار برای من دشوار تر شده است. مادرم زندگی را به خودشان سخت میگیرند و من را هم مجبور به انجام همان امور سخت میکنند. به خودم می گویم این ها اعتباریات است و مهم نیست، خب طبق خواسته ی مادر عمل کن مگر چه می شود. ولی در لحظه ی انجام از درون طاقت نمی آورم و زبان به اعتراض می گشایم. چگونه می توانم مانند بزرگان بر این امر صبوری کنم و کم نیاورم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون اعتراض و تا حدی که میتوان سکوت کرد. https://eitaa.com/matalebevijeh/17915 . بنا بر آن نیست که خود را گرفتار توهّمات افراد وسواسی بکنیم. موفق باشید
«الهی! به لطف و کرمت ملت ما و ملت های جهان را با نور معارف عالیه ات آشنا و مأنوس و خوشبخت بفرما». سلام استاد. من خیلی جناب دکتر داوری را دوست دارم. و این علاقه و ارادت به صورت جدی با اشاره حضرتعالی در مورد کتابی که درباره انقلاب اسلامی دارند آغاز شد و با دیگر آثارشان ادامه پیدا کرد. با مطالعه این کتاب و نگاه جدّی و زنده و فوقالعاده عمیق ایشان به جایگاه انقلاب اسلامی، سراسر وجودم را حیرت و لذت فرا گرفت. شناخت عمیق ایشان از غرب و مدرنیته و توسعه نیافتگی و مسائل کشور هم که به جای خود. حتی وقتی شنیدم از دکتر پزشکیان حمایت کردند، به دنبال راهی بودم تا حکمت و فلسفه این حمایت را پیدا کنم و زوایا و ظرائف باریک تر از موی این عمل را کشف کنم. استاد چرا من اینقدر دکتر داوری را دوست دارم؟ چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم شخصیت علمی و اندیشه دقیق دکتر داوری است که همانطور که حتماً تجربه کردهاید ما را حقیقتاً با تفکری که معنای تفکر است، آشنا می کنند. در امور سیاسی و مواضع جزئی، در زمانهای مختلف؛ باید فکر کرد دکتر داوری چه تصوری از آن جبهه دارد که دکتر پزشکیان متعلّق به آن است و در آن مسیر دکتر عارف را به عنوان معاون اول انتخاب میکند؟ و احساس خطری که به جبهه مقابل دارد، ممکن است گمان کنند نوعی تحجّر حاکم میشود به جهت شواهدی که دیدهاند. که البته از نظر بنده در هر حال، شخصیت آقای دکتر جلیلی برای ادامه انقلاب و حضور در آینده انقلاب، قابل توجه است. موفق باشید
سلام خسته نباشید: من امسال کنکور دادم و در دو دانشگاه امام صادق و صنعتی اصفهان قبول شدم و الان بین این دو مرددم ۱. فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق تهران و کار کردن در فضای تولید علم یا تربیت یا مدیریت و.. ۲. رشته مواد دانشگاه صنعتی اصفهان و کار کردن در فضای دانش بنیان و کمک به کشور و در کنار آن فعالیت در کارهای تربیتی و شاید تولید علم در کنار آقای روح الله میرزاده در این که اولیت کدام بیشتره و از نظر اهمیت کدوم مهم تره رو نمیتونم بهش برسم. اگر امکانش هست فضا رو یکم برای بنده واضح تر کنید و اینکه نظر شما چیه و...
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به روحیه خودتان دارد. هر دو رشته با انگیزه حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی ظهور کرده، میتواند مفید باشد و البته به منافع آن کمتر باید فکر کرد؛ به روحیه خودتان در این موارد رجوع کنید که با کدام از آن حضورها راحتتر میتوانید خودتان باشید. موفق باشید
با سلام خدمت جناب آقای طاهرزاده: در مورد کتاب «گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی» خوب دیدم تا تجربه ای را در میان بگذارم: یکی از گفتمان های مغفول و البته تمام نشده در انقلاب اسلامی، کتاب نامه هایی به یک بسیجی اثر استاد میرشکاک است، آنچه در این کتاب مطرح شده است را می توان تعمیم اوایل انقلاب اسلامی و هشت سال جنگ را به زمانه ی حاضر دید، اگر بخواهیم بر اساس دو گانه ی: بوطیقای ارسطو و پدیدارشناسی هوسرل مصداقی برای این کتاب پیدا کنیم، به سه اثر هنری می رسیم که بر اساس سه گانه ی کمدی الهی دانته به عنوان یک پیش فرض و قالب که در گذر زمان امتداد دارد می شود: ۱. فیلم آژانس شیشه ای اثر حاتمی کیا ۲. فیلم سربازهای جمعه اثر مسعود کیمیایی ۳. فیلم اخراجی ها ۳ اثر آقای ده نمکی. مثلا در فیلم آژانس شیشه ای، حاج کاظم در ابتدا به دنبال معیشت زندگی است اما با پدیداری ناشناخته و محاسبه نشده رو به رو می شود و در نهایت تبدیل به یک انفجار بزرگی می شود که حتی خودش را نیز قربانی می کند، در فیلم سربازهای جمعه در ابتدا چند سرباز در خوابگاه بر سر هیچ و پوچ دعوا می کنند اما در گشت و گذار به ناگاه با جنایتی هولناک رو به رو می شوند که یک دانشجوی نخبه گرفتار چند ارازل و اوباش بی سواد شده است، یعنی با رویدادی ناشناخته و محاسبه نشده رو به رو می شوند و در نهایت به قهوه خانه حمله می کنند و حتی تلفات می دهند، و در نهایت دو تجربه ی قبلی در اخراجی های ۳ تکمیل می شود و در قالب طنز و کمدی، اوج تفاوت اندیشه و عمل و ارزش های معکوس را به خوبی نشان می دهد. آنچه در این مصادیق هنری می توان دید، این است که در نهایت این گفتمان به یکسان سازی و یکدست شدن با سایر پدیدارها منتهی شده است، یعنی آنچه که زمانی یک آرمان و ارزش بوده و تلفات و هزینه ی زیادی از افراد گرفته است در نهایت به یک تجربه ی زیسته تبدیل شده و قانون و مقرراتی پیدا می کند. آنچه که در اخراجی های ۳ به عنوان ضد ارزش مطرح شده است در سایر ممالک و ملت ها نیز مشابه است، مثلا در اثر هنری سوریه به نام سریال «مدیر کل» و...نکته ی مهم این است که این «اشاره های قدسی» در کجای این مصادیق پیدا می شود؟ چنانچه دیدم یک تجربه ی کامل از این اشاره ها در نهایت به یک راه طی شده منتهی می شود، و تبدیل به هنجار، ارزش، قانون و... می شود، «قدسی» بودن چه ملاک هایی دارد؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه ظریفی در میان است که حتماً باید به تک تکِ آن ها فکر کرد. عمده توجه عزیزان به انسان است که خودش مسئله خودش شده است.
خودآگاهی جدید نه از غرب بیگانه است و نه از دین، او از ذات تقدیر تکنولوژیک پرسش میکند، از بندِ بندگی اسم جدیدگذشته، به عالم چنان مینگرد که هرچیز را در مظهریت ذاتی خود میبیند، نه در حجاب ۱۵۰ ساله ترجمه غربزده که مردمان آخرالزمان گرفتار آن بودهاند. وقتی انسان با امکان ذاتی خود که فقیر إلی الله است به سوی خداوند رفت، خداوند به پیش انسان می آید و انسان آنچنان از حضور خداوند بهره مند می شود که می خواهد همه انسان ها را از خود بهره مند کند و مگر زندگی جز این است؟ پس جستجوی زندگی را باید در آن نیستی دنبال کرد که جناب مولوی متذکر آن می شود و ما به همان اندازه که «نیستیم»، «هستیم». زیرا انسان بخشی از میدان نیستی است. آیا جز این است که انسان های اصیل با نیستی خود که عبودیت حضرت حق است، ارتباط دارند و این ارتباط، عطای پیامبران خدا به بشریت است؟ دغدغه بزرگانی که نام بردید را از این نوع می دانم. موفق باشید.
.
سلام روزتون بخیر: از استاد ارجمند یه سوال داشتم. حجاب زن فقط شامل چادر میشه؟ این مانتو عبایی ها که تو بازار اومده و گشاده اونا حکم چادر را دارند؟ مانتو عبایی گشاد با یه روسری قواره بلند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که فرموده اند حتی همان مانتوی عبایی گشاد و روسری به شکلی که می فرمایید در حکم رعایت حجاب است. موفق باشید
سلام و درود محضر حضرتعالی: ۱. در جایی فرموده بودید مطابق طلب مردم هر زمانه اون چیزی به میان میاد که جوابگوی اون طلب باشه و در این تاریخ، انقلاب اون شانی هست که جوابگوی طلب ماست. و به عبارتی انقلاب ظهور حقیقت در برابر تکنیک هست که پدیدار شده. اینکه ظهور حقیقت در این تاریخ، انقلاب هست، ادعای کمی نیست. چطور این مسئله قابل دفاع هست؟ اگر بخوایم با حکم شرع به این موضوع نگاه کنیم چگونه توجیه شرعی داره؟ لطف بفرمایید برای فهم حقیر تبیین بفرمایید. ۲. نظرات علامه طباطبایی پیرامون انقلاب هم شایان توجه است وقتیکه ایشان میگویند اولین شهید این انقلاب، اسلام است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اخیراً عرایضی تحت عنوان «جایگاه انقلاب اسلامی در شرایط امروزینِ جهان» https://eitaa.com/matalebevijeh/17710 شده است. به گمانم می تواند نسبت به این امر کمک کند و همان طور که مکرر عرض شد درک حضور تاریخی مانند درک تقدیر است که هرکس باید خودش احساس کند. زیرا امری انتزاعی نیست که قابل اثبات و یا نفی باشد. ۲. در کتابی که اخیراً در رابطه با نظرات علامه طباطبایی در رابطه با انقلاب نوشته شده روشن می کند که این سخن را آقای کدیور از قول فرزند آیت الله قدوسی یعنی نوه علامه طباطبایی نقل می کند؛ در حالی که ایشان آن را تکذیب می نماید و با این که به آقای کدیور تذکر می دهند که این سخن که از قول من گفته اید، کذب است؛ همچنان ایشان آن را روی سایت خود نگه داشته اند. موفق باشید
سلام علیکم: بعضیا میگن ما دوست داریم در مسیر سیر و سلوک حرکت کنیم ولی هر چی تلاش میکنیم نتیجه نمیگیریم. به نظر من، ما باید قدم اول رو درست برداریم و اون هم اینه که خودمون رو در نظر نگیریم این تفکر که من باید سیر و سلوک کنم تا کسی شوم یا به جایی برسم یا به تقرب الهی برسم یعنی هنوز قدم اول رو درست بر نداشتیم و هدفمون خودمون هستیم در صورتیکه برای پیمودن این راه باید خدا در نظرمون باشه حالا اگر موفق شدیم و مسیر رو طی کردیم البته خودمون هم مورد رضای حق قرار میگیریم و خداوند درجات هم عنایت میکنه. نظر شما چیه استاد عزیز.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این راه از خودشناسی یا معرفت نفس شروع شود، خوب است از آن جهت که معرفت نفس، مقدمه معرفت ربّ میباشد. موفق باشید
