تدوین شعر و داستانی و تصویری از کتاب ۱۰ نکته از معرفت نفس به لطف خدا به پایان رسید، فایل ورد و پی دی اف خدمت شما ارسال میشه جهت هرگونه استفاده و در اختیار گذاشتن در سایت و اعضا کانال اگر صلاح دونستید. ممنونم از شما استاد خوبم
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر و امید موفقیت هرچه بیشتر برای جنابعالی. کار خوبی است امید است که رفقا بتوانند بهترین استفاده را از آن بنمایند. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/18156
دروغ هایی که اهل من ذهنی [ کان و مکان و کَمّیت] میگویند و مولانا که اهل حضور [فرا کان و فرا مکان] است ،برملا میکند. گویند شاه عشق ندارد وفا، دروغ گویند صبح نبود شام تو را، دروغ ●دروغ زمان زده ها● Historicism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند بهر عشق تو خود را چه میکشی بعد از فنای جسم نباشد بقا دروغ ●●●●دروغ مرگ زده ها●●●● Epicureanism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند اشک چشم تو در عشق بیهدهست چون چشم بسته گشت نباشد لقا دروغ ●●●●دروغ عیش زده ها/عیاشان●●●● Hédonisme 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند چون ز دُور زمانه برون شدیم زان سو روان نباشد این جان ما دروغ ●●●●دروغ فرگشت /تکامل زده ها●●●● Evolutionnism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند آن کسان که نرستند از خیال جمله خیال بد قصص انبیا دروغ ●●●●دروغ خیال زده ها●●●● Fantasyism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند آن کسان که نرفتند راه راست ره نیست بنده را به جناب خدا دروغ ●●●●دروغ پوچی زده ها●●●● nihilism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند رازدان دل اسرار و راز غیب بیواسطه نگوید مر بنده را دروغ ●●●●دروغ ابزار زده ها●●●● Instrumentalism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند بنده را نگشایند راز دل وز لطف بنده را نبرد بر سما دروغ ●●●●دروغ فکر زده ها●●●● Subjectivism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند آن کسی که بود در سرشت خاک با اهل آسمان نشود آشنا دروغ ●●●●دروغ قشر زده ها●●●● Social class 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند جان پاک از این آشیان خاک با پر عشق برنپرد بر هوا دروغ ●●●●دروغ ماده زده ها●●●● Materialism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 گویند ذره ذره بد و نیک خلق را آن آفتاب حق نرساند جزا دروغ ●●●●دروغ اجتماع زده ها●●●● Communitarianism 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 خاموش کن ز گفت وگر گویدت کسی جز حرف و صوت نیست سخن را ادا دروغ ●●●●دروغ عمل زده ها●●●● Pragmatisme 🌱🌱🌱🌱🌱🌱
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه مقصد و مقصود جنابعالی نشدم. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به پرسش و پاسخ شما ره ۳۸۹۵۷ می خواستم ببینم که تسبیح ذات چه میشود؟ با سپاس از شما استاد بزرگوار!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که حضرت ذات به انوار اسماء در صحنه هستند در واقع «له الاسماء الحسنی» پس او را با اسماء حسنایش تسبیح میتوان کرد به همان معنایی که عرفا میفرمایند هر اسمی از اسمای الهی همان ذات است به صفت خاص. موفق باشید
با سلام خدمت استاد ارجمند: با توجه به مطالعة کتاب هستی و زمان هایدگر مزاحم اوقات شما میشوم، جناب استاد نمیدانم چرا اولا این کتاب برام جالبه و دوما چرا افق های آشنای عرفانی از آن درک میکنم، لطفا راهنمایی در خصوص این کتاب و در خصوص ضرورت بحث دازاین بعنوان پیش نیاز احتمالي برای مطالعة هایدگر و علی الخصوص این کتاب بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم برای جناب هایدگر جایگاه بلندی قائل هستم بخصوص که مسیر او به هایدگرِ واپسین میرسد که بسیار درخشان است. تصور بنده آن است که اگر با شرح اساتید محترم کتاب «هستی و زمان» را ادامه دهید نیازی به پیشنیازنداشته باشید. موفق باشید
سلام استاد: با توجه به ساده زیستی ائمه و کمک به فقرا چرا بارگاه آنان طلاکوب و مجلل است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجلیل از شخصیت اولیای الهی به هر صورتی که امکان داشته باشد کار خوبی است بخصوص که این نوع مسائل که میفرمایید را همین مردم عادی قلباً بدان مبادرت میکنند. موفق باشید
سروده ای نو تقدیم به استاد طاهرزاده عزیز که مایه دلگرمی همه لب المیزانی ها هستند: خدا کند نشود از سرم جدا دستت / خنکتر است چرا از خود خدا دستت؟ / نماز صبح نخواندیم، خواب خوش بینیم / مگر به خواب ببوسیم بیهوا دستت / من از دو چشم تو خواندم که دست در کار است / از آن زمان که گره خورده دست با دستت / نصیحتی طلبیدم یواشکی گفتید: / بمیر! دلبر و دلدار دار دادستت / امید و پشت و پناه همه یدالله است / شدست پشت و پناه و امید ما دستت / نگاه نافذتان دست و پایمان گم کرد / چقدر فاصله افتاده، بوسه تا دستت / به دستگیریتان تا همیشه محتاجم / خدا کند نشود از سرم جدا دستت. شعر در وصف استاد عزیز است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از جناب لسان الغیب میتوان گفت: «من که باشم که در آن خاطر عاطر گذرم / لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم». آری! خوشا به حال آنهایی که به این سخن رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» میاندیشند که میفرمایند: «رَبَّانِي رَبّي اَرْبَعيِنَ سَنَةٍ ثُمَّ قَال اِنَّکَ لَعَلي خُلُقٍ عَظيم»؛ پروردگار من، چهل سال مرا تربيت کرده است، حالا ميفرمايد تو در خلق عظيم هستي. موفق باشید
سلام استاد: لطفا بفرمایید ما چکار به فلسطین داریم؟ چه کسی این وظیفه را به عهده ما گذاشته؟ اکثریت ملت موافق نیستند. ۴۵ ساله که داریم تقاص پس میدیم. یکملت و کشور را نابود کردیم بخاطر فلسطین. خاک خود ما را روسیه اشغال کرده جرات بازخواست نداریم الان هم خیلی ضعیف شده ایم جواب این ملت دربدر را چه کسی می دهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی نخواهد در تاریخی که به لطف الهی مقابل او در راستای عبور از سیطره استکبار گشوده شده است فکر کند، بخواهد یا نخواهد ذیل سیطره استکبار زندگی را میگذراند و بسی پوچی و بسی بیثمری. موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوار: جا داره همین جا ازتون تشکرکنم که زندگیم با شما عوض شد. استاد یه مدتی هست احساس گم گشتگی دارم همش دنبال یه چیزم که بیفتم تو راه. یه مدت دنبال این بودم برم حوزه، یه مدت دنبال حفظ قرآن و فکر میکنم خیلی کارهام بیهوده است حس میکنم باید یه کاری بکنم ولی نمیدونم چیکار. رشته ام هنر هستش و نقاشی کار میکنم فکر میکنم اونم بیهوده است و به درد آخرتم نمیخوره، مثلا دارم ظرف میشورم یا نقاشی میگم برو یه کار بهتر کن. با دلهره و اضطراب بیدار میشم صبحها، مثل اینایی شدم که نه دنیا را دارند نه آخرت. لطفا راهنماییم کنید. ممنون میشم
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسانِ این دوران بنا نداشته باشد خود را فریب دهد به هر حال با چنین نحوه حضوری روبه رو خواهد بود. در این مورد خوب است به مباحثhttps://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C «راز نیستانگاری دوران و راه عبور از آن» رجوع شود. موفق باشید
سلام حاج آقا: سوالم اینه کمک شدن در انجام کارها در سلوک و عرفان چه جایگاهی داره؟ ما خونمون رو درست داریم میکنیم و با اینکه دورم پر از آدمه ولی خیلی حس تنهایی دارم تا جایی که تقریبا همه کارها رو با بغض و تنها انجام دادم. با شوهری که بسیار پرتوقع و در عین حال ناتوانه و کاری رو تنها انجام نمیده؛ حتی بخواد وسایل ساده برا خونه بخره من رو مجبور میکنه باهاش برم. خیلی خستم از تنهایی و اینکه مثل یه مرد باید کار کنم. چه نگاه سلوکی داشته باشم؟ تنها مایه آرامشم معارف هست وقتی میگم خستم و به زور نیم ساعت معارف رو گوش میدم حس میکنم هیچ پناه دیگه ای ندارم. این تنهایی و این همه بی عرضگی شوهرم و دست تنها بودن و صد برابر کار کردن رو از نظر عرفانی چجوری ببینم؟ منظورم از کار، کارهای ضروری و ساده ولی سخته. الانم دارم گریه میکنم که این پیام رو نوشتم. خدا میبینه و چه کار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید این سایت در محدوده سؤالات کاربرانی میتواند جوابگو باشد که مباحثِ مطرح در سایت را دنبال کردهاند و برایشان سؤالاتی پیش آمده. و لذا این سایت نمیتواند جوابگوی این نوع سؤالات برای کاربران محترم باشد..شاید میتوان گفت در بستر کمک برای برپاکردن یک زندگی خودِ همان کارها نوعی عبادت به حساب میآید. د موفق باشید
سلام خدمت استاد: نظرتان راجع به این متن آقای تاجزاده چیست؟ به نظرم بیراه نمیگویند و عملا در بن بست گیر افتادیم وضعیت فرهنگی ج.ا به هیچ وجه خوب نیست اکثرا الان ریزش رخ میدهد تا رویش به دلایل مختلف از اقتصادی و .گرفته تا آمدن دولت جدید هم بسیاری از امیدمان را نا امید کرد. در ستایش جنبش مهسا مصطفی تاجزاده گزیدهای از گفتوگوهای زندان. من در انفرادی زندان سپاه متوجه راهافتادن جنبش شدم. تقریبا دو هفته بعد از فوت دلخراش مهسا (ژینا) امینی، با شنیدن سروصدا و شعارهایی متوجه شدم مسئلهای رخ داده است. اما از نگهبانان که جویا میشدم چه اتفاقی افتاده؟ جوابهای نامربوط میدادند. باور نمیکردم که در چنین مدت کوتاهی، بتوان حجاب را آزاد کرد. اما دیدیم چگونه جوانان موفق به آزادی پوشش شدند. بنابراین بلافاصله از خیزش مردم حمایت کردم اما با گذشت زمان، بیشتر متوجه میشوم که آثار این جنبش آنقدر ژرف و گسترده است که زودتر از آنچه برخی اقتدارگرایان تصور میکنند، بساط اسلام آمرانه را بر خواهد چید و اکنون نیز بر این باورم و فکر میکنم که اگر درست عمل کنیم، میتوانیم شاهد تحقق آرمان شهدای این جنبش باشیم که در رأس همه آنها آزادی و دمکراتیک کردن مناسبات سیاسی و اجتماعی کشور است. شاید با رادیکالشدن شعارها و فروکشکردن اجتماعات اعتراضی، برخی ناامید شده و برخی به فکر مهاجرت افتاده باشند. اما به نظر من این جنبش، پتانسیل زیادی برای آزادکردن ایران و ایرانی دارد. بهویژه آنکه دستِکم بخشهایی از حاکمیت قصد ندارد به آزادی حجاب تن دهد و همین لجاجت موضوع را همچنان زنده و پویا نگه میدارد و به احتمال بسیار زیاد، شگفتیهای جدیدی خلق خواهد کرد. من قبل از بازداشت، از سه بنبستی که رهبر در زمینههای اقتصادی، بینالمللی، فرهنگی و اجتماعی و سیاست داخلی ایجاد کرده بود، سخن میگفتم و بر ضرورت سه گشایش در عرصههای فوق تاکید میورزیدم. گشایش در سیاست خارجی را فوریتر، گشایش در سیاست داخلی و انتخابات را مهمتر و گشایش فرهنگی-اجتماعی را پرتنشترین میدانستم. جنبش زن، زندگی، آزادی چالشانگیزترین موضوعات، یعنی حجاب را آزاد کرد. و حاکمیت را واداشت که تن به بزرگترین عقبنشینی عمر خود بدهد. همچنین ترس از آغاز اعتراضات خیابانی ناشی از تداوم گرانی و تورم، رهبر را مجبور به تجدیدنظر در سیاست خارجی کرده است. تحولات ناشی از جنبش مهسا به نظر من، تغییر بزرگ دیگری در پی دارد. به باور من جنبش مهسا ذهن و زبان بسیاری از مردم را استعلا بخشیده، هنر و ادبیات خود را آفریده و روشهای مدنی جدیدی را برای مقاومت علیه استبداد و کسب آزادیهای سیاسی خلق کرده است و از قدرت جدیدی خبر میدهد. در عظمت این جنبش همین بس که حاکمیت را گرفتار بحرانی جدی کرده است. از یکطرف نمیخواهد بیحجابی را علناً بهرسمیت بشناسد تا فلسفه وجودی حکومت اسلامی خدشه نبیند و نزد حامیان تندروی خود، متهم به عقبنشینی نشود. ازطرفدیگر نمیخواهد مستقیماً نیروی انتظامی را درگیر برخورد با بدحجابان کند. زیرا میداند که بیفایده است و احتمالاً آتش اعتراضات دوباره زبانه خواهد کشید. من معتقدم جنبش مهسا، زنگ آغاز پایان استبداد دینی و ورود ایران به عصر آزادی را به صدا درآورده است. بههمیندلیل جنبش زن، زندگی، آزادی را متفاوت از اعتراضات دیگر ارزیابی میکنم و آن را لحظه به ستوه آمدن مردمی میبینم که تصمیم گرفتهاند به تحقیر و تبعیض و ریاکاری پایان دهند. بههمینجهت این جنبش را منازعه میان حجاب و بیحجابی نمیدانم، بلکه آزادی و برابری و کرامت انسانی را در مصاف خودکامگی و ناکارآمدی و فساد میبینم که از پشتیبانیِ قویِ افکارِعمومی بهرهمند است. وقتی جوانان میهن از بازداشت و زندانیشدن برای آزادی، احساس غرور میکنند و بر ترس خود فائق میآیند؛ طلسم استبداد میشکند و «النصربالرعب» بلاموضوع میشود؛ من نمیتوانم خوشحالی خود را پنهان کنم که جوانان ایرانزمین با شجاعت و استقامت و فداکاری، قدرت سیاسی و اقتدار اخلاقی کمنظیری یافتهاند؛ و در پی جستجو برای آزادی و برابری و عدالت؛ به حس جدیدی از احترام به خویشتن و اعتمادبهنفس رسیدهاند. بهگونهای که نه حکومت پلیسی پیشا مهسا و نه حاکمیت امنیتی پسا مهسا نمیتواند جوانان وطن و پیشاپیش آنها زنان و دختران شجاع و آزادیخواه را از پاسداری از بزرگترین دستاورد سیاسی زندگی خود، یعنی آزادی حجاب باز دارد. برای درک بهتر افقگشایی جنبش مهسا، لحظهای خود را جای رهبر بگذاریم. او سه راه پیش روی دارد: اول؛ بهرسمیتشناختن آزادی حجاب است که این یعنی به چالشکشیدن علت وجودی حکومت فقها و روحانیون. دوم؛ موضوع را امنیتی و قضایی کند و به پروندهسازی و محاکمه دختران بیحجاب بپردازد که در آن صورت شهروندان بهویژه جوانان، با اشکال گوناگون مقاومت/نافرمانی مدنی، جنبش را تداوم بخشیده و گسترش میدهند. سوم؛ پلیس و گشت ارشاد را بازگرداند که نتیجهای جز شعلهورشدن آتش خشم مردم معترض و ناراضی نخواهد داشت. گزینه سوم زودتر از راه دوم، موجودیت نظام را بهطورجدی به مخاطره میاندازد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این تجربه نباید هرگز فراموش شود که ما نباید به صرف سخنان کسی که سوابقش حکایت از عدم سلامت و صداقت دارد؛ اعتماد کنیم و اگر ضعفهایی داریم که داریم، مسلّماً اگر به راهی که این افراد در مقابل ما میگذاشتند اعتماد میکردیم، امروز وضعمان از کشور لیبی هم بدتر بود که البته بحث در این مورد در این مجموعه سؤال و جوابها نمیگنجد. موفق باشید
با سلام و آرزوی سلامتی: در سوره یس که قوم مخالف پیامبران می گویند الرحمن شما را نفرستاده یعنی الرحمن را می شناخته اند آیا منظورشان از الرحمن خدایی است که رحمتش را درک کرده اند؟ یا شخصی را که مظهر الرحمن بوده است را می شناخته اند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنان معتقد به وجود خداوند بودند ولی معتقد به ارسال رسولان توسط خداوند نبودند. موفق باشید
با سلام: من تا حالا فکر میکردم که چون من موجود مجردی هستم، فنا ناپذیرم. اما حالا فهمیدم که موجود مجرد، غیر از خدا میشود که فانی شود. برای همین از نابودی میترسم. خوب درست است که خدا قول داده که ما تا ابد زنده باشیم. اما باز احتمال نابودی را از بین نمیبره. برای همین از نابودی هراسانم. دلایل تجرد نفس فقط اثبات میکند که بعد از مرگ مادی زنده هستم. اما این دلایل اثبات نمیکند که من تا ابد زنده باشم. لطفاً راهنمایی بفرمایید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً چنین است که هرکس همیشه در نزد خود حاضر است و بر اساس اختیاری که دارد تا ابد در اختیار آنچه اختیار کرده است، قرار دارد. قرآن میفرماید: «فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ» هیچکس را فوت و نابودی نیست و آنها را از مکان قریب یعنی همان نسبتی که بین انسان و جناب عزرائیل هست، گرفته میشوند. موفق باشید
«السلام علیک یا قتیل العبرات». سلام علیکم. اگر کسی حتی یک بار بر مصیبت امام حسین علیهالسلام گریسته باشد، به خوبی متوجه عظمت و ارزش این اشک و این بکاء بر حضرت می شود. حال پرسش حقیر این هست: در کنار کسب معارف حسینی، چه کنیم چشمه دائمی و خون آلود اشک بر سالار شهیدان در چشم و جان ما گشوده شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم توجه به افق گشوده عرشی است که با نظر به نهضت حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» در مقابل جانها گشوده میشود و در این فضا، حتی ناخواسته آن اشکی که اشکِ اتصال به عرش است به میان میآید. موفق باشید
سلام وقت بخیر: بنده چند وقتی است سرگردانم که آیا زن باید بیرون از خانه کار کند یا داخل خانه؟ چرا؟ درآمد داشتن زن و اشتغال او خوب است یا خیر؟ و متاسفانه به هیچ نتیجه ای نرسیدم و در یک مجموعه ای از تناقضات گرفتار شده ام... وقتی یک زن یک سری استعداد ها و توانمندی ها دارد، مثل توانایی مدیریت بالا و روحیه ی گرم و با حرارت، این زن نمیتواند در خانه بماند و ظرف بشورد و بچه نگه دارد، افسرده و دل مرده میشود. پس تکلیف استعداد های او چه میشود؟ چرا رهبر انقلاب خطاب به مردان میگویند عامل موفقیت شما زنی است که خانه داری میکند و بچه را نگه میدارد و...؟ چرا این موفقیت برای زنان نیست؟ چرا موفقیت و حضور در جامعه و کسب ثروت فقط برای مردان است؟ چرا زن را موجودی میپندارند که معطل مرد است؟ زن بشوید، بروبد، بچه بزرگ کند تا مرد به موفقیت برسد؟!! چرا با کسب ثروت و اشتغال زنان مخالفت میشود؟ مگر نه این است که پیامبر به واسطه ثروت حضرت خدیجه اسلام را نشر دادند؟ چرا میخواهیم مسلمانان را در فقر و قناعت و زهد نگه داریم و یهودی ها بواسطه ی ثروتشان دنیا را در دست بگیرند و بر ما برتری یابند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در کتاب «زن آنگونه که باید باشد» عرض شده؛ بحث در استعدادهای متفاوت زن و مرد است آنجایی که نیاز به آن استعدادهای متفاوت است و زنان با مادری و دلسوزی و حکمت خاصی که دارند کارهای غیر ممکن در امر تربیت را با روحیه خود، ممکن می سازند و این غیر از کارهایی است که با روحیه انسانیِ انسانها جدا از زن و مردبودن پیش می آید بخصوص در زمانه ای که بسیاری از کارهای دیروزینِ خانه، امروز به جامعه کشیده شده است و هرگز نباید از استعدادهای زنان در این رابطه استفاده نکرد که بعضا در امور تولیدی همچون قهرمانی شجاع به میدان آمده اند. موفق باشید
سلام علیکم استاد خسته نباشید: ببخشید این حضور قلب در نماز، از کجا بفهمیم مشکلمون چیه که نمیتونیم توجه کامل به حضرت حق (عز و جل) داشته باشیم، با اینکه سعی مون بر مراقبه از اعماله روش پیدا کردن مشکلِ خودمون چیه؟ ما رو توی نماز شبتون دعا کنید. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه نسبت به معارف توحیدی عمیقتر شویم، حضور ما بخصوص در نماز بیشتر میشود. تلاش برای معرفت توحیدی از طریق معرفت نفس راه خوبی است. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: در نکته ۶ مبحث انقلاب اسلامی انتظار و وارستگی بحث گذار از اراده به نااراده پیش می آید اینطور متوجه شدم که باید از دوگانگی اراده و بی ارادگی رها شد و با انتظار در ناارادگی مستقر شد البته همین فهم خودم هم گویا ابهامی یا اجمالی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. ولی به همان معنای حضوری که با انتظار در عین استقرار در افقی که از ما جدا نیست به عنوان امری وجودی همراه با تشکیک. و از این جهت هر اندازه جلو و جلوتر روید، این اجمال به تفصیل در میآید و باز اجمالی خواهد بود برای تفصیلی بیشتر، به همان معنای حضور در صراط. موفق باشید
سلام: دخترم خیلی تو فضای مجازی غرق شده و حرفهایی در مورد ضد این نظام و ولایت فقیه تو گوش اون می خونن و پیام میخونه که وقتی اونها را مطرح میکنه می خوام خفش کنم، به نظر شما باهاش چکار کنم، هیچ جوری بهم گوش نمیده، کلافم کرده، دختره پاکی هستش فقط تو مجازی داره خودشا نابود میکنه!! لطفا صلاح دیدتان را در این زمینه بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید کمکش کرد که سواد رسانهای پیدا کند و هرچیزی را مطابق سند بپذیرد و نه اینکه به حرف رسانهها اعتماد کند. موفق باشید
سلام استاد: بدن من در قبضه ی منِ من هست آیا تمام هستی مخصوصا منِ من در قبضه ی امام زمان علیه السلام هست با این هیجان شهادت اخیر یه نیروی فوق بشری در صحنه بود که اون صحنه دنیا رو میچرخوند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظام عالم از مدیریت حضرت صاحب الأمر«عجلاللهتعالیفرجه» بیرون نیست، ولی انتخاب و اختیار انسانها نیز در جای خود محفوظ است. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: چقدر دنیا قشنگ است وقتی من کتاب نهجالبلاغه را در دست میگیرم معد من میشود تا حقیقت آقا امیر المومنین علیه السلام بر حقیقت من تجلی کند این کتاب چیزی به من نمیدهد مگر اینکه کمکم میکند تا حقیقت من آماده ی دریافت تجلی مولایم شود از سال ها پیش با خواندن المیزان علامه ی عزیز بر نفسم تجلی میکرده است دیگر عزیزان ... الان حقیقت شما با کتاب ها اصوات و... بر من تجلی میکند چقدر دنیا شیرین است چقدر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مولای ما «علیهالسلام» در کلام و در سیره، نهایت انسانیتِ هر انسانی است که خود را در روزمرّهگیها گم کرده و با روبروشدن با سیره و سخنان آن حضرت، گویا این خود ما هستیم در عالیترین فرازی که میتوانیم مدّ نظر آوریم و با روبروشدن با آن حضرت این خودِ فراموششدۀ خودِ ما است که با ما سخنها دارد به همان معنایی که در آن شعر داریم:
از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن"
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود"
و اینجا است که مولای ما با کلام خود با ما سخنها دارد. موفق باشید
سلام و نور استادِ جان: من تازه سیر مطالعاتی شما رو یافتم شکر خدا. میخواستم وارد کتاب جوان بشم. ولی احساس میکنم نمیتونم ارتباط بگیرم با زبانش. میدونم مطالب داخلش رو نیاز دارم ولی نمیدونم الان چیکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در این مورد از شرح استاد وحدتی کمک بگیرید. https://eitaa.com/tafakorism_archive/90 . موفق باشید
سلام و عرض ادب: کسی که یک سیر علمی را به صورت مجازی گوش کند آیا افاضات آن آستاد شامل حال او هم میشود با توجه به صحبت استاد حسن زاده آملی که فرمودند کسی با نوار ملا نمیشود الان من نگرانم جایی هستیم که امکان کلاس حضوری درمحضر اساتید رو نداریم مسیر سیر و سلوک هم که بدون دستگیری استاد غیر ممکنه لطفا دستگیری کنید و ما را راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط تاریخی طوری شده که باید به سخن آیت الله بهجت فکر کرد که میفرمودند: «علم تو، استاد توست» که بحث در این مورد مفصل است و عرایضی در جزوۀ «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت (رحمة الله )» https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA در این رابطه شده است. با توجه به این امر اگر انگیزۀ شما کسب معارف الهی باشد از همین طریق که میفرمایید ان شاءالله نتیجۀ لازم را خواهید گرفت. موفق باشید
سلام به استاد گرامی: صاعدی هستم. همانطور که در جلسۀ دیروز فرمودید که در رابطه با تشییع شهید سید حسن نصرالله هرکس هرطور میتواند آنچه بر جانش میگذرد، بنویسد؛ یادداشت کوتاه زیر را نوشتم. اگر نکتهای هست بفرمایید.
"رستخیز زمان در تشییع سید حسن"
گویا مخفی بودن پیکر سید حسن از شهادت تا به حال حرفی با خود دارد. البته نه حرفی که بشود با آن تکلیف قصه را یکسره کرد. این جنس قصه ها سراسرش رازواره است و از راز هم نمیشود انتظاری جز راز داشت. به گمانم مخفی بودن پیکر سید بی ربط به مخفی بودن قبر حضرت زهرا نباشد.
آشکار شدن قبر حضرت به آخرالزمان سپرده شده. آن موعدی که «زمان» با صاحبش ملاقات میکند و ازین گمگشتگی و سرگشتگی در می آید. که چنین نقطه ای رستاخیز آدمی ست.
زمان در روزگار ما سرگردان و گمگشته است. و گویا در همین گمگشتگی است که قبر بی بی زهرا گمنام و پنهان است و روزی که این قبر آشکار شود همان روزی است که زمان با صاحبش ملاقات کرده و به معنای واقعی، زمان خودش شده و رستاخیز جسم و جان ها فراهم آمده.
مخفی بودن پیکر سید پرتویی از همین جنس است که رازی را با خود به دوش میکشد به وقتش رستاخیزی دارد و از تاریخ و زمان چیزی را آشکار میکند. شاید حال که موعد تشییع پیکر سید حسن شده است خبر از زمان دیگری ست که کسی به جز اشاراتی چیزی از آن در نمیابد و فقط باید مهیای رستخیزش باشیم. گوش و چشم و دل را زیر بار انتظار چنین وقتی بگذاریم. انتظاری که آدم و عالم دیگری را با خود دارد. آدم و عالمی که شاید برای ما غریب و غریبه بنماید و این خود پذیرفتن باری به دوش را میطلبد. «عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی»
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت: نکتۀ بسیار خوبی را متذکر شدهاید. حقیقتاً همانطور که میفرمایید رازِ پنهانبودن مزار مبارک حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» را در عدم تشییع سید حسن نصرالله در این مدت، برایمان روشن شد. از آن جهت که هر رخدادای را زمانی است و اگر زمان تشییع پیکر مبارک سید حسن نصرالله پس از انتظاری فرا رسید و ما در نظر به آیینۀ این تشییع از «زمان» آزاد شدیم، چه اندازه حسابشده است انتظاری که نسبت به تشییع مبارک پیکر قدسیِ حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» باید مدّ نظر باشد.
ما در تشییع پیکر مبارک سید حسن، آری! به حضوری میاندیشیم که حضور آخرالزمانیِ ماست در فهم نهاییترین حضور که در عین درک امروزینِ آن در انتظار شدت بیشتری هستیم. و این است معنای حضور تاریخی در دل تاریخی که با توحید آغاز شده است. موفق باشید
سلام استاد: مسئله ای داشتم که نمیدانم شما چقدر با آن مواجه هستید. آن هم این است که نگاه ما به زمانه کنونی و پیش رو چگونه است؟ قبلا هم خدمتتان عرض کرده ام که مدرسه ما از گاو داری هم کم تر است، فرض کنید که شما اگر از گاوی یا حیوانی حرکتی را دیدید یا صدایی را شنیدید مجبور به تحمل آن نیستید و میتوانید آن محل را ترک کنید اما اینجا یعنی مدرسه ما به عِزای دیپلم و مدرک و هزار کوفت و زهرمار دیگر. مجبور به تحمل زجری هستیم که من حاضر هستم خود کشی کنم اما همین فردا را سر کلاس نروم. خب بالاخره بسیار واضح است که در این دنیا یا باید مُرد یا باید علی «ع» بود. همان علی که در نامه اش به امام حسن می فرماید: «از پدرى فانى، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگى را پشت سر نهاده - كه در سپرى شدن دنيا چاره اى ندارد- مسكن گزيده در جايگاه گذشتگان، و كوچ كننده فردا، به فرزندى نیازمند چيزى كه به دست نمى آيد، رونده راهى كه به نيستى ختم مى شود، در دنيا هدف بيمارى ها، در گرو روزگار، و در تيررس مصائب، گرفتار دنيا، سودا كننده دنياى فريب كار، وام دار نابودى ها، اسير مرگ، هم سوگند رنجها، هم نشين اندوه ها، آماج بلاها، به خاك در افتاده خواهش ها، و جانشين گذشتگان است.» و حقیقتا همین است و اگر همین نباشد پس چه باشد؟ پس همین است که علی (ع) به ما گفته است. با هم برای کمک کردن برای حفظ شور انقلابی، طلب نابودی استکبار و اسرائیل است، به معنای واقعی کلمه این شیطان بزرگ را باید دست و پایش را از زندگی و مملکتمان قطع کنیم. غیر از این باشد شاهد همین وضع آموزش و پرورش هستیم، شاهد همین وضع اقتصاد هستیم، شاهد همین هستیم که کشورمان بیشتر از قبل وابسته به خارج از کشور میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در پیام مربوط به ۱۲ بهمن که ورود به دهۀ فجر هست در دلِ ماه شعبان، عرض شد « باید مواظب باشیم سخن حضرت روح الله زمین نماند، تا دشمنان انسانیت نتوانند با انواع تحریفها کاری بکنند که سخن آن مرد بزرگ شنیده نشود وگرنه گرفتار روزمرگی و ملالِ زمان خواهیم شد.» و برای چنین حضوری مهم نیست که کجا باشیم، چه در باریکۀ غزّه این «پهناورترین باریکۀ دنیا» و چه در مدرسه یعنی در جایی که محل «جمع ایمان و عقل» است. و همیشه هرکس که بخواهد در تاریخ خود حاضر باشد باید از سنگلاخهای موجود در مسیر عبور کند و تحمل این شرایط برای انسان، بزرگیِ خاصی میآورد از آن جهت که به گفتۀ عارف ذوالفنون حضرت آیت الله حسنزاده: اگر دست در کار است - و باید با همین درس و مدرسه بهسر برد- دل باید با یار باشد و به اهداف دور و نهایی و چشماندازهای امیدوارانه که ایمانِ مقام معظم رهبری بدان اشاره دارد؛ چشم دوخت. این است معنای حضور در تاریخی که در آن بهسر میبریم. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم! انسان کامل مظهر اسم الله است. مثلاً علی علیه السلام انسان کامل است. علی علیه السلام میفرماید خدایی را که نبینم نمیپرستم که این رویت قلبی است. سوال اول: آیا این رویت قلبی به این معناست که صفات الله در علی علیه السلام ظهور کرده است و علی علیه السلام وقتی به خودشان نظر میکنند الله را حضورا درک میکند ؟ سوال دوم : اگر این درک حضوری و قلبی الله توسط علی علیه السلام در قوه خیال نورانی حضرتش تجلی کند، چه صورتی دارد؟ با تشکر از زحمات شما استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همینطور است. ۲. مهم، معانی خاص توحیدی است که به هر صورتی به ظهور میآید و به همین جهت صورت و ماهیت، اساس نیست. اساس، آن معانی میباشد که از طریق آن صورتهای گوناگون مطرح میشود. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: بحث تفسیر این هفته را گوش جان کردم؛ اطمینان ندارم که نکاتتان از قرآن باشد! وای من! این قرآن است با اینهمه نور و اینهمه وسعت که چشمان کورم هیچ هیچ هیچ نمیبیند! مرا به تآمل در آن فرا میخوانید! آخر من کجا و آن کجا! چه کنم با این ذهن در ظلمات تپیده ام؟ ۲. در رابطه با بحثی که نسبت به حضرت آقا فرمودید که ایشان تفصیل حضرت امامند. فدایتان بشوم؛ من هفته پیش چنین پرسشی در فکر داشتم اما امتناع از پرسش کردم. و حال که شما قبل از این که مسئلت کنم عطا کردید، بمن بگویید بیش از آن، که چرا حضرت آقا رویکرد عرفانی از خود نشان نمی دهند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث هفتۀ گذشته با مقدماتی که در جلسات قبل عرض شده؛ جای خود را باز میکند. عرض بنده آن است که با اُنس مستمر با قرآن، خودِ قرآن اشارات خود را به ما نشان میدهد. ۲. شاید ممکن بود بعضی از جریانهایی که تصور خوبی از عرفان ندارند، در مقابل مقام معظم رهبری موضع بگیرند در حالیکه آن موضعگیریها در مقابل حضرت امام به جهت آن نوع رجوعی که مردم به امام داشتند، چندان مؤثر نبود. موفق باشید