بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37681

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: فرض کنید جمعی از مردم از یک شخصی بخواهند که فلان کار را انجام بدهد. از کجا باید فهمید که خواست این جمع، ظهورِ خواست و اراده ی خدای متعال هست یا نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در این مورد نمی‌دانم. موفق باشید

37415

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«الهی لا تکلنی الی نفسی طرفة عین ابداً» سلام و عرض ادب: در کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» مطرح شده: «گوهر حضرت يوسف در چاه بيشتر به نمايش آمد و اين‌که چگونه آن حضرت در سخت‌ترين مراحل، نظرشان تماماً به حق است. حضرت يوسف در چاه و زندان يوسف شدند،‌ چون ديدند چگونه ربّ در چنين شرايطي در صحنه است. وقتي حادثه‌اي برايتان پيش آمد قبل از هر چيزي متوجه باشيد که پروردگار عالم از اين طريق مي‌خواهد با رفع حجاب‌ها خود را بنماياند، در اين صورت هرچيزي را به حق ديده‌ايد و نه مستقل» پرسش حقیر این هست: با توجه به اینکه خدای متعال خودش بدون هیچ سختی و رنج و زحمتی در اوج کمالات و لذات مستقر هستند، چرا برای رسیدن انسان به کمالات، راهی را قرار داده اند که پیچیده به انواع رنج ها و سختی ها و بلاهاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: او یعنی حضرت حق که در ذات خود عین کمال و ربّ العالمین است در مسیر ربوبیت و بنده‌پروری‌اش راه‌های کمال انسانی را در راستای قرب به خودش برای بندگان فراهم می کند. و آن‌هایی که در این راه قدم بگذارند، به آنچنان شرایط زیبایی می‌رسند که انسان به ربوبیت زیبای او اقرار می‌کند که او بهترین ربّ است. موفق باشید

36649

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: رهبری امر کردند برای کار برای انتخابات. بنده نمی‌دانم به عنان یک جوان ۲۱ ساله چی کار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حداقل با رفقا و یا در فضای مجازی می‌توانید متذکر این امر شوید که با حضور در انتخابات، معنای حضور در سرنوشت خود را به میان می‌آوریم و از میدانی که دشمنان مسلّم مردم ما ترسیم کرده‌اند که آن، ترک و تحریم انتخابات است، خارج شده‌ایم. موفق باشید

36582

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد ما یه دوره ۲ روزه برای سرمربیان تربیتی استان لرستان با موضوع انسان شناسی داریم می تونیم از حضور حضرتعالی در این دوره استفاده کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه امکان آن حضور برایم نیست که در خدمت عزیزان باشم. موفق باشید

40012

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: من شرح صوتی فصوص الحکم شما را که گوش دادم، محی الدین در چند نوبت بیان کرده بود که فرعون مومن از دنیا رفته است. چند سوال دارم. لطفا اگر ممکن است، جواب همه آنها را بیان بفرمایید! ۱. آیا علامه جوادی آملی و علامه حسن زاده آملی آن را قبول کردند؟ ۲. اگر من حرف محی الدین در رابطه با فرعون را قبول کنم اشکالی دارد؟ با تشکر از زحمات شما استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این امور و در این مسیر که مسیر رجوع به افق‌هایی هست که باید  انسان در منظر خود با آن‌ها روبرو شود، سؤال کردن یعنی آن افق را به مفهوم، تبدیل نمودن. این مانند آن است که انسان بخواهد از نوری که او را فرا گرفته است، سؤال از نور کند، همان بلایی که حضرت موسی «علیه‌السلام» بر سر خود آوردند. در حالی‌که حضرت خضر «علیه‌السلام» در ابتدای راه، آری! در ابتدای راه و نه در سر کلاس؛ شرط کردند: «قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا» چنانچه خواستید در این راه قدم بگذارید، هیچ مپرس تا آن‌که آرام‌آرام «حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا» تا آن‌که نسبت به آن چیز آگاه و بیدار شوی. و غفلت از این موجب شد: «قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا». موفق باشید

39771
متن پرسش

عرض سلام و ادب استاد: در ماه مبارک حس عجیبی برایم تجربه می‌شود شاید خیلی ساده ولی شیرین، حس نزدیکی به خدا، در محضر او بودن، و درک و لمس محبت و مغفرت او. همیشه انتظار می‌کشم برای این ماه چرا که تنها در این ماه می‌توانم رحمت خدا را لمس و درک کنم. اما در بقیه روزهای سال خیلی وقت ها حس می‌کنم دیگر آن رحمت، به آن شدت در دسترس نیست و دلتنگ می‌شوم و عموما غیر از ماه مبارک آنقدر که از خدا خوف دارم و جلال و عظمتش را درک می‌کنم نمی‌توانم امید به رحمتش داشته باشم. نمی‌دانم چطور بگویم، دلم می‌خواهد در طول سال بتوانم همان خدایی که در ماه مبارک می‌بینم، درک کنم. آیا می‌توان کاری کرد، انسی که در این ماه ایجاد می‌شود ادامه پیدا کند؟ آیا این حس خاص ماه مبارک است؟ نمی‌دانم دقیقا چگونه بیان کنم ولی انگار انسان باری دیگر هود را در نسبت با حق میابد، چگونه می‌توان از این نسبت احیا شده پاسداری کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «اول قدم آن است که او را یابی / آخر قدم آن است که با او باشی». و از این جهت فرموده‌اند ماه رمضان، «آغاز» است تا تقوا را که همان خودنگهبانی است در آن میدان احساس کنیم و به لطف الهی در طول سال در آن بستر خود را ادامه دهیم. موفق باشید      

39765
متن پرسش

بسم رب محمد: دوباره نهیبی بر قلب آمدن، مثل همیشه و مثل هر لحظه و در این ایام لحظه به لحظه و باز اراده کردن و پس از مواجهه‌ای ناتمام نشستن و خودخوری کردن و هیچ ندانستن. و باز آرزو کردن و باز نشستن و اینگونه چندین سال راه‌جویی کردن و نمی‌دانم. آری! قرآن را می‌گویم. قرآن عزیز گویا ملائکه از ادبار می‌زنندم که تو مال اینجا نیستی و باید کاری برای خویش بکنی و ادراک می‌کنم و تا اراده روبرو شدنم را تجربه می‌کنم، از روبرو می‌زنندم که آماده نیستی و بی‌عالمی. که فرمود: «وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمَلآئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ * ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ». نه می‌توانم رهایت کنم و دست از تو بکشم (شاید هم تو نمی‌توانی) و نه وسعت روبرو شدنش را دارم. چه سال‌هاست که آرزویت می‌کنم. چه لحظه‌هاست که وجودم از آتش نداشتنت می‌سوزاندم. چه قبض و بسط‌ها که نمی‌کشم‌. در یکی از جلسات سوره فتح به قول یکی از دوستان: یا عالم داری یا بی‌عالمی و هیچ راهی نداری. آری! نمی‌شود عالم‌دار بود و اینقدر خویش را تنگ و بی‌وسعت یافت. همین دیشب بیچاره بودم. طاقت و تاب هیچ چیز را نداشتم. تنها به اعتبار انجام وظیفه الهی بیدار ماندم و قرآن به سر گرفتم. بماند که از سر بیچارگی صفحاتی از «بلای بی‌تاریخی و جهان آینده» دکتر داوری رو هم تورق کردم. بماند. اوایل جلسات سوره فتح اراده کردم که باید بخوانمت، اما گویا دامن از دست آلودگان_ بی‌عالمان و نامحرمان_ می‌کشی. گاه چه خسران‌زده خویش را می‌یابم. و گاه می‌گویم که گویا داری تربیتم می‌کنی و منتظر بزرگ شدن و زبان باز کردنم هستی تا بتوانم با تو سخن بگویم. نمی‌دانم اما شاید ایمان همین باشد. و به قول شما نه گریه‌ها و نه دعاها و نچیز دیگری، که ایمان چیز دیگری است. والسلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال این مائیم و همان حال و احوالاتی که می‌فرمایید با هر نامی که بخواهید آن احوالات را بنامید. فرمود: « نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم». باز تأکید می‌شود نام این نوع حضور را هرچه می‌خواهید بگذارید مهم نیست، مهم آن است که متوجه باشیم این قصۀ همۀ ما که می‌توانید آن را بشر جدید بنامید، در این تاریخ است که نه می‌تواند در دیروز خود حاضر باشد و با امثال شیخ بهائی بزرگ هم پیاله شود؛ و نه می‌تواند در فردایی که معلوم نیست چه فردایی است، حاضر گردد. بنده نام این نوع حالت را چنین می‌دانم که فرمود: «دوست دارد یار این آشفتگی» و بنده نه تنها نسبت خود را با جنابعالی در چنین حالتی احساس می‌کنم، بلکه گمان دارم آنانی که در جستجوی نسبت خود با پیامبری می‌خواهند باشند که قصۀ او با «إقرأ» شروع شد، خواندن چیزی که چیز مشخصی نبود مگر آن‌که تنها با خواندن شروع شد و قرآن در همان خواندن به ظهور آمد. آری! نمی‌توان نسبت با چنین پیامبری و با چنین حضوری بیگانه بود. آیا این همان سخن جناب نیچه نیست که فرمود باید در دهانۀ آتشفشان منزل کرد؟ چرا گمان می‌کنیم باید در این آخرین زمان، سر و سامانی داشته باشیم. حتماً ملاحظه فرموده‌اید که بنده مکرراً به این غزل جناب عطّار نظر دارم که می‌فرماید: 
دی زاهد دین بودم، سجاده نشین بودم
ز ارباب یقین بودم، سر دفتر دانایی
ترسا بچه ایم افکند از زهد به ترسایی
اکنون من و زنّاری در دیر به تنهایی
امروز دگر هستم، دُردی کشم و مستم
در بتکده بنشستم، دین داده به ترسایی
نه محرم ایمانم، نه کفر همی دانم
نه اینم و نه آنم، تن داده به رسوایی
دوش از غم فکر و دین، یعنی که نه آن نه این
بنشسته بدم غمگین، شوریده و سودایی
ناگه ز درون جان، در داد ندا جانان
کای عاشق سرگردان تا چند ز رعنایی
پس گفت در این معنی، نه کفر نه دین، اَوْلی
بر شو تو ازین دعوی گر سوخته مایی
موفق باشید            
 

39760
متن پرسش

2- تفسیر سوره زمر ، آیه 3، ضمن اشاره استاد به ابهام جایگزینی ائمه به جای خدا در نزد شیعیان و توضیح مستدل بر اساس امر خداوند که «اطیعوا الله و ...» ولی جسارتا به نظرم چندان این موضوع مورد واکاوی قرار نمی گیرد. فرهنگ و آداب و سنن و ادبیات ما مشهون از توجه بی حد و حصر نسبت به ائمه است. بطور مثال - با سواد اندکی که دارم - به نظرم آنقدر که در آثار ادبی ما شیعیان به ائمه پرداخته شده است به خدا و ارتباط با خدا کمتر توجه شده. از یک روحانی شنیدم که هشدار می داد به همان میزان که اهل سنت به قرآن چسبیده اند و ائمه را رها کرده اند، ما شیعیان هم به ائمه چسبیده ایم و قرآن را رها کرده ایم و هر دو مسیر مشکلات خود را دارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همواره این ضعف هست که متوجه نیستیم ما با نظر به حضرت حق باید به آینه‌های نمایش انوار الهی یعنی ائمۀ هدی «علیهم‌السلام» نظر کنیم. و غفلت از این مسئله عملاً ما را از بهره‌مندی نسبت به توحیدِ الهی و نمادِ معنوی‌بودنِ اولیای الهی محروم می‌کند و هر دوی آن موضوعات را به اُبژه‌هایی تبدیل می‌کند که هیچ نسبت وجودی با جان ما نخواهند داشت. موفق باشید    

39657

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: جناب استاد من بحمدلله اهل پی‌گیری مباحث معرفتی و قرآنی هستم هرچند در عمل ضعیفم لکن احساس می‌کنم وقتم برکت ندارد و زمانه و روزگار بسیار تند بر من می‌گذرد و زمان کافی برای مطالعه و کسب معارف را به من نمی‌دهد. برای برکت در وقت و عمر راهنمایی بفرمایید. ابقاکم الله ان‌شاءالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که به ما توصیه فرموده‌اند: «تُوزیع الْوَقْت‏، تُوسِيعُ الوقت» اگر وقت درست تقسيم شود گسترش مى‏ يابد و زمان براى انجام همه‏ كارها پيدا مى‏ كنيم. لذا اگر به خود برنامه بدهید بدون سخت‌گیری، و آن برنامه را جدّی بگیرید، ان شاءالله به کارهای خود می‌رسید. موفق باشید

39584

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: همچنان که نفس هایم می‌رود و می آید چشمانم به طرف گنبد و بارگاه علی ابن موسی الرضا (ع) خیره شده بود و یادم نمی آید داشتم به چه فکر می‌کردم تا ناگهان صدایی از اطراف آمد فکر کنم یکی از خادم ها بود که از سر احوالاتش با چشمان پر از اشک شروع کرده بود به فریاد زدن نام آقا. نکته اش اینجاست که بنده از بهم ریختن فضای دلم ناراحت نشدم چون جلوی چشمم ضریح بود و با خودم گفتم در حرم بودنم را عشق است. اما این کار تازه نبود و من تمام نسبتی که در مدرسه سعی کرده ام و سعی می‌کنم که دنبال کنم به لطف خدا و هم فکری با شما این محقق شده است که بگویم در حرم جمهوری اسلامی هستم. همان طور که گفتید سخنان حضرت آقا با مردم آذربایجان را باید چندین و چند بار گوش کرد و نه تنها که باید گوش کرد بلکه روی آن تعمقی بسیار باید کرد، همین حرفی که آقا گفت تهدید های نرم افزاری دشمن امروز مقابلمان است و اینگونه گفت که اگر دیر بجنبیم دشمن در افکارمان اختلاف ایجاد می‌کند و در همین رابطه گفتند: « صاحبان دستگاه های تبلیغاتی، صاحبان بیان، صاحبان قلم، اصحاب هنر، اصحاب دانش و آن کسانی که دستگاه های رسمی آموزش و رسانه و هنر و این ها مسئولیت دارند، آحاد جوانان ما که با فضای مجازی ارتباط دارند، این ها بایستی تلاششان را متوجه به این بکنند که ببینن دشمن بر روی چه نقطه ای تکیه میکنه و انگشت میگذاره، از چه راهی می‌خواهد در ذهن مردم و در افکار مردم عمومی مردم نفوذ کنه، اون راه روببندند در مقابل دشمن بایستند، تولید محتوا کنند تولید فکر و اندیشه کنند صاحبان اندیشه با این کار خودشان، این از کار سخت افزاری، امروز مهم تر است در دفاع سخت افزاری اگر نقصی ایجاد بشود با حرکت نرم افزاری می شود اون نقص رو جبران کرد و اون ضعف رو برطرف کرد که بارها این کار صورت گرفته اما اگر چنانچه در دفاع نرم افزاری مشکل داشته باشیم مشکل رو ابزار های سخت افزاری بر طرف نمی کنند، به این توجه باید کرد.» خب همان طور که در این چند وقت اخیر بنده به شما عرض کرده ام این عادی نیست که دبیران ما در مدرسه نمی‌توانند معلم باشند، برای همین ما با معلم نسبتی نداریم و در نهایت کار به گاو داری می‌کشد و خود کشی برایم آسان تر می‌شود تا که بخواهم بدون تولید و بدون ماوایی به مدرسه بروم چون خانه ام در حرم جمهوری اسلامی است و نمی توانم ببینم کسانی بیرون از آن دارند بر ضدش نقشه می‌کشند، خب وقتی که آقا می‌گویند: «عصبانیت مستکبرین عالم و مستعمرین عالم و عناصر پلیدی که زیر نام های خوب دارند جنایت می‌کنند، عصبانیت این ها از جمهوری اسلامی بخاطر همین است که جمهوری اسلامی توانسته است بماند و توانسته است بایستد و توانسته است مشت محکم خود را به این ها نشان دهد.» بنده همچون ذغال نیمه افروخته به اصطلاح بر افروخته می‌شوم و در شاهراه نابودی اسرائیل حاضر می‌شوم. خب این مسئله فانتزی شدن مدرسه یکی از بزرگ ترین دغدغه ها بوده و هست، در همین جا نباید فکر کرد که مانند پزشکی و مهندسی ما که برگرفته از غرب است متاسفانه آموزش ما که یعنی همان فرهنگ و تمدن ماست دارد مسخّر غرب می‌شود. چه باید کرد؟ آری! باید هرچه بیشتر خود را در حرم جمهوری اسلامی حاضر کنیم که ارزش این امر بیش از این هاست، و باید همان نسبتی که با حرم داریم، داشته باشیم تا اصلا مشکلی در دفاع نرم افزاری مان بوجود نیاید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه باید در این موارد مدّ نظر باشد، حضور در همین موقعیت‌هایی است که ما به نحو طبیعی در آن قرار داریم و باید حتی آنچه که به نظرمان می‌آید چندان لازم نیست حال که به طور طبیعی در آن قرار گرفته‌ایم، بدانیم چه چیزی دقیقاً در آن نهفته است و چرا مسئولین امر که عموماً افرادِ فکر و فرهنگ هستند چنین سرفصل‌هایی را قرار داده‌اند تا اگر انتقادی داشتیم، دلیل انتقاد خود را نیز داشته باشیم. آنچه معلمان متعهد اظهار می‌دارند، بیشتر مربوط به حجم مطالب کتاب‌ها است که دانش‌آموزان فرصت فهم این حجم از مطالب برایشان مقدور نیست و معلم و شاگرد مجبورند به طور سطحی از مطالب عبور کنند. موفق باشید 

39544

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: این جمله که خدا همه کاره است. توحید در مرحله ذات است یا صفات یا فعل؟ با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت حق در همۀ ابعاد همه کاره‌اند لذا هر بودنی از بودن اوست و هر صفت و فعلی چنانچه صفت و فعل حقیقی باشد، ظهور و صفت و فعل او می‌باشد به همان معنای «بِحَوْلِ اللَّه تَعالى‏ وَ قُوَّتِهِ اقُومُ وَ اقْعُدُ». موفق باشید

39464

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتی کسی بهمون ظلم میکنه چجوری میتونیم وجودی با فرد رابطه برقرار کنیم؟ بعضی افراد واقعا انگار نه عالمی دارند و نه وجودی، و واقعا متوجه نمیشم ارتباط وجودی گرفتن با این آدما چجوریه؟ اگر هم فردی رو که بهمون ظلم میکنه رو به چشم این نگاه کنم که من با این فرد باعث میشه رشد کنم و صبر و تحمل کنم، احساس می‌کنم این رابطه ی وجودی برقرار کردن با آدم ها نیست، درکل رابطه ی وجودی برقرار کردن با آدم ها چگونه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به انسانیتِ آن‌ها نظر کرد. مگر آن‌که آنچنان سقوط کرده باشند که چیزی از انسانیت از خود باقی نگذاشته باشند. مانند نتانیاهو در این زمان. که در این رابطه متوجه می‌شویم خداوند چگونه بنا دارد از طریق این افراد، عظمت انسان‌هایی مانند مردم غزه را بنمایاند. عرایضی تحت عنوان « حضور نهایی انسان در جهانی که با اسلام شروع شد» شده، می‌توانید به آن بحث رجوع فرمایید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/18540 

39438

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بی زحمت از استاد سوال کنید که سند این روایت که هفته قبل داخل سخنرانیشون گفتند کجاست امام صادق علیه‌السلام فرمودند وقتی کسی می‌خواهد نماز بخواند یکی از ما را در مقابل خود قرار دهد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از حضرت صادق «علیه‌السلام» هست که فرموده‌اند: «وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ ذِكْرَ اللَّهِ وَ ذِكْرَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ«علیهم‌السلام» نُصْبَ عَيْنَيْكَ» هنگام شروع نماز ياد خدا را و ياد رسول خدا را و يکي از امامان «علیهم‌السلام» را در مقابل نظر خود آور. موفق باشید

39419

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خدا در پیمان الست «الست بربکم قالوا بلی شهدنا» از همه انسانها پیمان به ربوبیت خودش گرفته است. این پیمان فطری است و فطرت جزء ذات انسان است. این نور فطری با انسان هست. اگر موانع کنار برود، این نور تجلی می‌کند. دستورات دین برای برداشتن این موانع است. امام نور فطرتش بالفعل است و بدون مانع اما نور فطرت ما بالقوه و با مانع است. برای همین امام علیه‌السلام، امام ماست. امام با رعایت حلال و حرام در آن نور فطری بقا می یابد و ما با رعایت حلال و حرام به آن نور فطری می‌رسیم و هدف عارف رسیدن به این نور فطری است. برای همین گفته شده است که: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» یعنی اگر رعایت حلال و حرام را بکنی، نور رب را در جانت خواهی یافت. نظر مبارکتان نسبت به مطالب فوق چیست؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار عالی و مبنایی است. موفق باشید

39399

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: سوالی ذهن بنده رو درگیر کرده خواستم نظرتون رو در این خصوص بپرسم، قطعا در مقام بالای معنوی و عرفانی مولوی تردیدی نیست در کتاب مثنوی معنوی و آثار دیگرش معارف عمیقی از اسلام را به زیبایی به تصویر کشیده، اما در ابیات آخر عمرش در برخی از اشعار از عباراتی استفاده کرده که بعضا کلمات نامناسب و دارای معانی غیر اخلاقی هستند، به نظر شما مولانا با آن عرفان عمیق چرا باید از بعضی از کلمات زشت در بعضی از ابیاتش که عمدتا در اواخر عمرش سروده، استفاده کند؟ البته بعضی ها نظرشان اینست ایشان جز ملامتیه بودند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم آیت الله محمد تقی جعفری آن شارح بزرگ نهج البلاغه می‌فرمودند در مورد چنین کلماتی نسبت به جناب مولوی گِله‌مند هستند و البته بنا نداشتند به جهت چنین کلماتی از کتاب «مثنوی» منصرف شوند. بعضی از عزیزان می‌فرمودند این نوع گفتگوها در آن زمان حالت عادی و عرفی داشته است، برعکسِ این زمان که تکرار آن‌ها از ادب دور است. موفق باشید

39373

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود بر شما: من طلبہ پاکستان ھستم. علاقہ بہ مباحث فلسفی دارم. چون در دانشگاہ ھای ما تھاجم از الحاد و تفکر غربی دارند می‌خواھم در اینجا مدافع مثل چون شھید مطھری و شھید بھشتی شما عنایت بفرمایید فلسفہ را چطور بخوانم کہ در جامعہ پیادہ کنیم و یک جریان حکمت اسلامی را راہ اندازی کنیم و از کجا تا کجا بخوانیم کہ تخصص پیدا کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از دنبال کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن، که روی سایت هست. برای آشناشدن به زبان فلسفه؛ خوب است که به سراغ کتاب «بدایة الحکمة» از علامه طباطبایی بروید که شرح آقای امینی‌نژاد در این رابطه می‌تواند کمک‌کار باشد. موفق باشید

39338
متن پرسش

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به حضور در مراسم اعتکاف، در آن مدت از جوابگویی به سؤالات کاربران محترم معذور هستیم. با آرزوی توفیق برای همۀ عزیزان. التماس دعا

متن پاسخ

.

39290

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود ..........

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی نیست که ما بتوانیم ورود کنیم. موفق باشید

39244

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: سوالی از محضرتان داشتم. در میان طلاب علوم دینی در حوزه ها به تجربه ثابت شده، هنگامی که به کار به جهت کسب روزی و درآمد می پردازند، آن شوق و نشاط قبلی که در تحصیل علم داشته اند کاهش می یابد بلکه به کرات مشاهده شده که کار و شغل رهزن طلبه در طی مسیر طلبگی و کسب علم شده است. گویی کسب علم و اشتغال به کار در دو جهت متفاوت باشند که پرداختن به دومی مبعد از پرداختن به اولی می گردد. از آنجا که شما مسیر کار و کسب علم را هر دو با هم جمع کرده اید، خواستم از نکات و ظرائف این امر و چگونگی آن از محضرتان پرسجو شوم، اینکه چگونه می شود در عین اینکه به جهت ضرورت و مقتضیات زمان طلبه مشغول کار (ولو مرتبط) می شود، چگونه آن نور و گرمای کسب علم و دانش را در خود روشن نگاه دارد و چه کند که کار و اشتغالات روزمره رهزن مسیر کسب علم نگردد؟ و من الله التوفیق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم هدفی است که در مسیر طلبگی دنبال باید کرد که آن درک عمیق معارف قرآنی و روایی است با مقدماتی که باید یک طلبه ابتدا بگذراند مثل ادبیات و فقه. اگر هدف این باشد که به نظر می‌آید پس از چند سالی که تا «رسائل و مکاسب» جلو رفت و با نظر به تأمّل در اهداف عالیه؛ می‌تواند همچنان در کنار فعالیت‌های دیگر، طلبه بماند. و البته معلوم است از دروس فلسفی در حدّ «بدایه و نهایۀ» در همان دوران اولیه نباید غفلت نمود تا ان شاءالله در کنار حضور در درس خارج، به «اسفار» جناب صدرالمتألهین نیز ورود نماید. موفق باشید

39063
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: ظاهراً در رابطه با معنا و تعریف انسان دو‌ نگاه وجود دارد: ۱. یکی نگاه «اسانسیالیستی و ذات گرایانه و غیرتاریخی» است که اساساً انسان را موجودی ثابت و غیرتاریخی تصور می کند و یک بار برای همیشه حکمی ثابت و نهایی را در رابطه با معنای انسان مطرح می کند. ۲. و دیگری نگاه هیستوریسیتی و تاریخی به انسان است که انسان را موجودی بالذات تاریخی تصور می کند و معتقد است اگزیستانس و نحوه هستی آدمی تاریخمند و دارای حیث تاریخی است. استاد، حضرتعالی در آثار خودتان همواره هم بر روی نسبت ذاتی و وجودی و عین الربطی انسان با هستی و وجود تأکید داشتید، و هم همواره بر روی نسبت ذاتی انسان معاصر با حقیقت تاریخی انقلاب اسلامی و تابشِ تاریخی آن تقدیر تاریخی و آن حقیقت بر ذات انسان به حکم «کل یوم هو فی شأن» تأکید داشتید. حال پرسش بنده این هست که اولاً: کتاب «انسان و باز انسان» چه حضور تازه و دیگری را مدنظر دارد؟ ثانیاً: در میانه دو نگاهی که مطرح شد حضرتعالی نگاه تان به انسان چگونه نگاهی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه بحث در کتاب «انسان و باز انسان» نظر به حضور تاریخیِ انسان دارد، ولی در نزد خود و در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی گشوده شده با زبانی که زبانش زبانِ اشاره است برای مخاطبی که در خود چنین حضوری را می‌شناسد. به همین جهت از ابتدا تا انتهای کتاب مذکور هیچ نکته‌ای که آموزشی باشد برای مخاطب در میان نیست مگر این‌که وجود خود را که وجودی است تاریخی، به جلوه‌های مختلف و با جملاتی که اشاره به آن حضور دارد، باز در خود احساس کند آنهم در میدان وجود و به امید درکِ شدنی بیشتر از وجود؛ که البته گفتنی نیست. موفق باشید            

39019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«الحمدلله علی کل نعمه». سلام استاد: برداشتی هست خدمت تان تقدیم می کنم: از آنجا که «نیستی» نیست و هر چه هست «هستی و وجود» است و سراسر عالم را هستی و وجود پر کرده، و انسان هم وجود گسترده ای است که از حضرت حق تجلی کرده و آویخته شده، ما وقتی به زیارت اولیای معصوم «صلوات الله علیهم اجمعین» شرفیاب می شویم، در واقع پرتو نازله ای هستیم که به سوی پرتوِ وجودی بالاترِ «خودمان» حرکت می کنیم. یعنی خودمان در خودمان حرکت کرده ایم. لذا در مرتبه وجودیِ بالاترِ خودمان که همان نور اولیای معصوم هست، با شدیدترین و جامع ترین تجلی حضرت حق که همان صادره اول هست مواجه هستیم. گویا در زیارت، نازل ترین پرتو خورشید که در پایین هست، به سوی بالاترین و اولین تجلی از خورشید سفر کرده! البته مشکلی که هست انبوه حجاب هایی است که قلب ما رو احاطه کرده😔

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی است. موفق باشید

38835

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

همه کمال در نقص است، اگر نقص نبود و همه کمال مطلق بودند عشق بی معنا بود، آنوقت من می‌شدم کمال مطلقی که تنها کمال مطلق است اما باز تنهاست، ناقص بودن و عاشق کاملی بودن بهتر است از کامل بودن و تنهایی! اما اینکه باز می‌دانیم همه در نهایت، کمال مطلقیم بیشتر می‌ترساندم که ما تا همیشه تنها خواهیم بود که ناگاه صدا می‌رسد: نترس تا ابد تو ناقصی هستی که در کنار من که کمال مطلقم آرامی! «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله والله هو الغنی الحمید» نترس بنده من نمی‌گذارم مثل خودم تنها شوی! نمی‌گذارم موحدی شوی که تمام احساس کمال را دارد، با نقصت خوش باش، با کفرت خوش باش، با دوئیت خوش باش، عشق جبران ما فات می‌کند. در دل این کفر توحید معنا می‌شود... تو کافری باش عاشق منی که موحدم و تنها! کاش می‌شد یواشکی بگویم من هم کافرم شاید کافرتر از تو و عاشق تویی هستم که موحد و تنهایی! تو عاشق کمالی و من عاشق نقص پس من از تو کافرترم! بنده من یکی درد پسندد مثل من و یکی درمان پسندد مثل تو! تنهایی خیلی وحشتناک است! من تجربه‌اش کرده‌ام بنده من! نخواهم گذاشت تو هم تجربه‌اش کنی! بگذار از من بخواهی و من عطایت کنم! گناه کنی و من ببخشم! عشق یعنی همین عوام بازی ها! ناقص عاشق کامل است و کامل عاشق ناقص! محال است خواص بفهمند این دور چه دور قشنگی است وقتی تو با خدایت زیر یک چتر دونفری زیر باران قدم می‌زنی! و آه از باران...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و باز «انتم الفقراء الی الله» و نظر به تعلّق و نسبت. آری! فقط نسبت، که ما را همین بس است، بقیه بهانه است تا این نسبت را درک کنیم. اگر او خود را در ما دید، ما خود را در نسبتی که با او داریم می‌یابیم. گفت: «پس بدین نسبت به تو همسایه‌ایم / چون تو خورشیدی و ما چون سایه‌ایم». موفق باشید

38766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خسته نباشید: می‌خواستم نظر خودتون رو درباره دانشگاه امام صادق بدونم آیا واقعا در اون دانشگاه میشه علم واقعی رو پیدا کرد یا صرفا یک انتزاعیاتی رو غالب می‌کنند و کارامد نیست و ... کلا شناخت شما نسبت به این دانشگاه چیه آیا اون ادعایی که خودش میکنه هست؟ و...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله اساتید دلسوز و خوبی در آن دانشگاه مشغول فعالیت می‌باشند که می توانید ماورای دروس رسمی که بالاخره هرکدام جایگاه خود را دارند، از آن اساتید بهره‌مند شوید. موفق باشید

38759

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: در مورد اینکه یک شخصی مزین به صفات پسندیده ای مثل تواضع و خوش اخلاقی و... شود، بنده سعی می کردم که اینها را کسب کنم ولی بعد مدتی اینطور فکر کردم که خدا باید اجازه بده که هر کس مزین به این صفات شود. استاد آیا من می توان اراده کنم که متواضع شوم یا باید خداوند تواضع را به بنده بدهد؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که تمایل به متخلق‌شدن به این فضائل اخلاقی دارید؛ حکایت لطف خدا است از آن جهت که فرموده‌اند: « هر هدایت که داری ای درویش / هدیۀ حق شمر نه کردۀ خویش». موفق باشید 

38747

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله. استاد چند تا سوال داشتم: ۱. یحیی سنوار چرا با اینکه شیعه نبود آتیش به قلب شیعه ها زد؟ من یکی فرقی در شهادت سنوار و سید حسن زیاد حس نکردم یعنی فکر می‌کردم سید حسنی در غزه شهید شد یا بعبارتی دیگه حاج قاسمی در فلسطین. این حس از کجا بیرون میاد؟ ۲‌. من تازه مباحث شما رو شروع کردم قبلا شهید مطهری میخوندم، دیروز جوان و انتخاب بزرگ رو شروع کردم با جلسه ای که روی کانال قرار گرفته بود. البته هنوز کامل نشده یکی دو جلسه اش مونده به نظرم. حالا به نظرتون من ۲۰ سال ۲۱ ساله بعد از جوان و انتخاب بزرگ بهتره چه سیری برای خودم بچینم که به قول اون کتابتون به جوانی و وسعت روح خودم جواب داده باشم و موقع مرگم یا حسرتا نگم؟ میشه منم دعا کنید؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند در جبهه مقاومت، جدایی بین شیعه و سنی در میان نیست بخصوص که شهید یحیی سنوار آن ارادت را به طور خاص به مولایمان حضرت علی «علیه‌السلام» داشت. ۲. سیر مطالعاتی سایت ان شاءالله در هدفی که می‌خواهید دنبال کنید، می‌تواند کمک کند. موفق باشید

نمایش چاپی