سلام: انسان مومن در اثر گناه دارای یک ملکه نفسانی مثلاً عصبانیت میشود. در عالم برزخ و قیامت در اثر عذابی که میبیند، این ملکه نفسانی عصبانیت آیا از بین میرود و یا اینکه خدا دیگر اجازه ظهور به این ملکه نفسانی عصبانیت نمیدهد. کدام یک اتفاق میافتد؟ با تشکر! متن پاسخ «باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما در زندگی برزخی و قیامتی در اختیار ملکات خود هستیم آن هم در بستر عقایدی که داریم. و چنانچه عقایدمان توحیدی باشد، بالاخره بعد از مدتی از ملکاتِ منفی خود آزاد میشویم. موفق باشید» استاد در مباحث معاد اشاره فرمودید هر آنچه ملکه نشده و در زیر حجابها مدفون شده عیان میشود (اعمال نیک) و گناهی که ملکه نشده با توقف در برزخ پاک میشود اما ملکات پاک نمیشه با توجه به پاسخ بالا مجدد توضیح بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم توجه به معنای ملکه است آنجا که بحث از ملکاتی است که غیر قابل تغییر است، ملکاتی است که انسان از بستر توحید خارج شده باشد. ولی در آن سؤال ملکاتی مطرح شده که حضور در توحید را از انسان نمیگیرد. موفق باشید
سلام استاد گرانمایه: دختر ۱۰ ساله ام خیلی اصرار به داشتن موبایل میکند. لطفا راهنمایی بفرمایید برای فرزندانمان از چه سنی موبایل خریداری کنیم؟ با تشکر فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه بنده درگیر این مسائل نیستم بهتر است با افرادی که در این مورد درگیر هستند، مشورت نمایید. موفق باشید
با سلام: در حدیثی کسی خدمت معصوم (ع) میرسه حضرت میگه وقتی که در کشتی هستی و میخواهی غرق شوی در آن موقع از همه جا قطع امید هستی، متوجه حقیقتی میشوی آن حقیقت خداست. سوال چرا کسانی که می خواهند خودکشی کنند، چرا متوجه این حقیقت به نام خدا نمیشوند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودکشی یعنی غفلت از رحمت واسعه الهی. و این غیر از حضور در خطری است که انسان را به خود میآورد تا معلوم شود چه اندازه میتواند متوجه خدایی باشد که در عمق جان با او آشنا است. موفق باشید
سلام استاد طاهرزاده در جواب بنده گفتن «با انس با عالِمی که بهتر است از سادات باشند، امیدوار به رفع این مشکل باشید.«چ» سوالم اینه: «انس با عالم زنده یا مرده؟ انس گرفتن یعنی چی؟ یعنی بروم مشکلم را به ایشون بگویم تا راه حلی بدهد یا...؟ منطور از سادات همون سید هست یا سیده؟ عاقبت به خیر باشید ممنون/
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور روحانیون سادات میباشند مانند امام جماعت مساجد. که خوب است با دعوت ایشان به منزل از برکات علم و سیادت ایشان جهت دفع موانع استفاده شود. موفق باشید
خانه ی پدری من. وقتی به سمت حرم قدم میزنی، هُرم گرمای لطیفَش دلت را خنک میکند. خنکیِ دلچسب، حس آرامش، رسیدن، حتی دمِ غروبهای دلگیر وقتی حرم هستی برعکس دلگیریهای دمِ غروب هر روز، همه اش میشود اوج لذت، اوج دلچسبی، حس آشنایی مطلقِ از کودکی، حس تعلق و آرامش خاطری دل نشین، این ها همه اش میشود پناه دلت، جایی که باشد و تو باشی و تمام کسانی که قلبا دوستشان داری با همه ی تفاوت سلیقه ها، چه میشود که یک دفعه یک جا برایت اینگونه میشود مگر آنکه چون حق است و حال دل است با جان ما عجین، و حتی در اوج بی حوصلگی هایت باز هم بدانجا حس خوبت را داری حوصله اش را داری ولو تنها گوشه ای بنشینی و زل بزنی و بقیه را تماشا کنی. انگار پدری در راس ایستاده همه چیز را سرو سامان داده تا مبادا آب در دلت تکان بخورد. تا مبادا لحظه ای حس کنی تنهایی، اضافه هستی، جای تو نیست کسی تو را نمیخواهد و... جایی که هر کسی جای خودش را پیدا میکند. جای فکرش را، جای گفتش را، و گوشهایی که بی منت همه ی تو را میشنود و سهایی که همه اش همین است ومن هربار که برمیگردم انگار زیارتی کرده ام دلم گرم میشود و باز موقع رفتن دلم پَر میکشد. شده همه ی کارها را بگذارم و بروم! که چه کنم نمیدانم. فقط میروم و نگاه میکنم و میشنوم وهر بار تهِ دلم قنج میرود و خدا رو شکر میکنم که اینجا هست. خدا رحمت کند پدر باعث و بانی ش را. خانه ی پدری من! اینجا یک ریشه اش به قلبهامان راه دارد مگر میشود اینهمه دلبستگی پیدا کرد به جایی؟ بخصوص با همه ی مشغله هایی که داریم. اینجا تهِ دنجی برای خودمان بودن است. جایی که فکر را کادر بندی نکرده اند و هرکسی راهی به جایی میبرد. اینجا اوجِ دل نشینِ با خودت صادق بودن است و من این همه را میستایم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر هرجا به حکم نظر به جایی که «أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى» با انگیزه الهی بنیانگذاری شده است؛ مأوا گزینیم، ما را با هستیمان که اوج اتصال با هستی مطلق است، مرتبط میکند. در اینجا است که باید تلاش کرد در میدانهای مختلف حاضر شد تا با دیگر انسانها وسعت و درخشش خود را تجربه کنیم. موفق باشید
سلام حاج آقا: شما بهتر می دانید زمانه از جهاتی چقدر ظلمانی است. همچنین بهتر می دانید ما جوان ها چقدر در معرض ظلماتیم. و همچنین شما بهتر می دانید که زیارت اولیای معصوم علیهم السلام و مشاهد مشرفه چقدر در رفع حجب ظلمانی غوغا می کنند. از طرفی هم متأسفانه ما از این مکان های مقدس دوریم و نمی توانیم همیشه در این مکان ها حاضر شویم. حال با این اوصاف چه توصیه ای می فرمایید که خدای متعال همواره از ظلمات غسل مان دهد؟ در این ایام پایانی ماه مبارک التماس دعای مخصوص
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر فرموده اند: «مهر خوبان در میانِ جان نشان / جان مده الاّ به مهر دلخوشان» از آن جهت است که باید افق جان ما شخصیت انسانهای کامل باشد و با آنها بهسربردن از طریق انس با شخصیت علمی و عملیِ آنها؛ جهانِ ما همانی میشود که آن عزیزان در آن جهان حاضرند. موفق باشید
سلام علیکم حاج آقا: گاهی در حال روزه و رمضان در حالتی قرار می گیریم که حوصله و توان هیچ کار و عبادتی را نداریم. اولاً: بفرمایید که علل این حالت چه چیزهایی می تواند باشد؟ ثانیاً: دقیقاً برای همین حالت توصیه حضرتعالی چیست؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این مائیم و دلی که گاهی حالت بهاری دارد و گاهی حالت خزان. به خداوند عرضه میداریم یا دل را بهاری کن و یا عبادات ما را با همین دلِ خزانزده بپذیر. موفق باشید
سلام استاد: من ۴ سال هست به لطف خدا عوض شدم حالات و روحیاتم اوایل. خیلی خواب های خوش میدیدم و گناه رو با تمام وجودم حس میکردم اگر گناهی مرتکب میشدم اون آتیشی که خودم درست کرده بودم را حس میکردم و اگر نمازم قضا میشد به شدت حالم گرفته میشد اما الان اون حالات نیست و به شدت حال معنوی خوبی داشتم و یک نوری در قلبم حس میکردم. اما متاسفانه چند ماه هست اون نور در من نیست و دنبال علت هستم. ناگفته نماند. من به شدت پرخوری کردم. و بد رفتاری با همسرم داشتم. ( قبلاً به کلاس های معرفتی میرفتم و به یک سری دستورات اهمیت میدادم و انجام میدادم مثل. کم خوردن ... خوش رفتاری با همسرم بخاطر خدا و.... خواستم بدونم دلیلش میتونه در پر خوری و بد رفتاری با همسر باشه؟ چرا وقتی نمازم قضا میشه اصلا نفسم درد نمیکشه با این چند وقت مراقبه و محاسبه داشتم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟! شما که به خوبی متوجه قبضِ پیش آمده هستید، إن شاءالله با رعایت تقوا در همه ابعاد آن به خوبی آن تعالیِ بسطِ بعد از قبض را نصیب خود میگردانید. موفق باشید
سلام و عرض ادب: در مورد آیه ۸۱ سوره یس سوالی داشتم که میفرماید (ما قادریم مثل آن ها را خلق کنیم) این که واژه مثل را به کار برده برخی میگویند منظور این است که بدن مادی ما دوباره خلق میشود ولی چون زمان به عقب برنمیگردد آیه واژه مثل را بکار برده است چون زمان بعد چهارم است. آیا این حرف درست است؟ واقعا همین بدن مادی خلق میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همینکه فرمود: مثل بدن است؛ یعنی همان بدن نیست. از طرفی این آیه در مقابل کاری است که اُبَیِ بن خلف انجام داد و استخوانهای پوسیده را آورد و گفت «من یحی العظام و هی رمیم» و آیه مذکور خواست جواب او را بدهد. وگرنه در جای دیگر روشن نموده بدن انسان و زمین آنچنان در قیامت متعالی میگردد که سخن میگوید. در این مورد خوب است به جزوه «چگونگی حیات بدن اخروی» https://lobolmizan.ir/leaflet/171?mark=%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%AA رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام: لذت هایی که ما درک میکنیم و میچشیم مظهر کدام اسم الهی میباشد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر لذّات، معنوی باشد جلوه نور توحید است به اسم جمال. وگرنه توهّماتی بیش نیست. موفق باشید
با سلام: استاد عزیز اگر کتب شما مطالعه شود آیا باز هم نیاز به مطالعه اسفار و فصوص هست؟ اگر آری ممنون میشم بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به برنامهای دارد که از نظر معرفتی برای خود تنظیم کردهاید. مسلّماً کتاب شریف «اسفار اربعه» و «فصوص الحکم» میدان معرفتیِ ارزشمندی را در مقابل ما میگشاید که برای هرچه بیشتر حاضرشدن در این دوران، مفید خواهد بود. موفق باشید
سلام استاد: من راجع به قلب میخواستم بگم که توی آن روز ها هرچی هست و هر سختی و پوچی که درون من هست همش بازتاب این قلب هست که من دارم. نمیدونم چرا این شکلیه و چرا قلب من که در فصل های پاییز و زمستون مخصوصا باید باهام راه بیاد و از بد بینی و بد نگری ها آزاد باشه تا بتونم راهم رو برم ولی حالا باهام راه نمیاد. انگار که قرآن این روزها شده داروی پر مصرف من و بهش معتاد هستم. ولی در فلسطین و غزه اون پسر بچه ای که نشسته روی آواره ها و خونشون که خراب شده، او آیه رو با اون صوت قشنگ میخونه، انگار اون هست که داره زندگی و قرآن در هر لحظه شده تمام وجودش و هرلحظه میدونه که باید چیکار کنه چون خودش رو گذاشته توی خط مقدم مقاومت و داره برای خودش و بقیه صحنه ی کربلا رو رقم میزنه، داره همونطور که حضرت آقا فرمودند قله رو میزه تا دامنه هم بیاد دستش علم و فناوری به چهار تا مقاله و مقطع نیست بنظرم اگه درست ببینم همین جاست که داره فتح میشه. ولی من باید اینجا بمونم و هیچ وقت نمی تونم به این درجه ای از قلب دست پیدا کنم چون فی قلوبهم مرضا آمده ام. دلم نمی خواد به این صحبت ها وقت بگذرونم دلم میخواد همین هارو که گفتم برای همیشه داشته باشم. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه شود راهی بسی بلند و مهم و پر برکت در پیش است و برای حضور و ورود در آن راه باید توشه راهِ کافی داشت، همت اصلی خود را بر آن میگذارد که در اصلاح نفس از یک طرف و نسبت به خدمت به مردم از طرف دیگر، خود را بپروراند. اینجا است که قلب، گشوده میشود و همتهای انسان، صورت روحانی و معنوی به خود می گیرد. موفق باشید
سلام استاد: چرا این روز ها با همه ی تلاشی که میکنم ولی آخر در مدرسه یا درس خواندنم نماد و مظهر ناامیدی در درونم احساس می کنم؟ چرا در وقت کلاسم باید نهایت پوچی ها حدث ها و حوادث رو با خودم مثل الاق حمل کنم یعنی نمیتونم یک مآوا و یک معنایی رو در نسبت با انقلاب و امام پیش ببرم، با این که تصمیم خودم رو هم گرفته ام؟ یعنی نمیشه طوری بشه که همیشه و هر لحضه فقط با حق روبه رو باشم؟ درست مثل وقتی که کربلا بودم و داشتم همه چی رو کربلایی میدیدم در روزهای اربعین. ولی در کربلا هم با همین شرایط بودم و هست اما اون مآوا و معنا در معرض هیچ گونه بلایی قرار گرفته نمیشه و انگار یکی هست که داره از اون محافظت میکنه. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: این احوالات حکایت از آن دارد که روحتان در طلب امری دقیقتر و عمیقتر و جدّیتری است. پیشنهاد میشود ابتدا سری به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و سپس به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» که شرح صوتی آن نیز روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
با سلام و احترام: استاد ۱. اگر تا قوه خیال پاک نباشد و نشود؛ طرف روی خوشی را نمی بیند و از طرفی تطهیر قوه خیال هم کار آسانی نیست؛ پس اگر بلا و گرفتاری برای کسی پیش می اید، راه برون رفتی هم به این آسانی نیست؟. یا اینکه کلا اشتباه است؟ ۲. در گرفتاری های دامن گیر و خسته کننده و طولانی که تمام انرژی فرد را می گیرد، و نزدیکان را پراکنده می کند؛ محرم را نامحرم کرده و هیچ دعایی به ظاهر استجابت نمی شود، و فرد مستأصل می شود؛ تا جایی که بشود کاری کرد، کار از کجا لنگ است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شریعت الهی است بخصوص که انسان، پیامبر خدا و ائمه هدی«علیهمالسلام» را مدّ نظر دارد در این مسیر است که انسان از سیطره توهّمات و خیالات باطل میتواند عبور کند. ۲. با هرچه دلبستن به ثقلین یعنی تدبّر در قرآن و توجه به سیره اولیای الهی و در این زمانه، توجه به عظمت انقلاب اسلامی دشمنی با استکبار کارساز خواهد بود. موفق باشید
سلام علیکم: اسم خشم و غضب خداوند کدام است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجه جلالیِ حضرت حقّ در این موارد در صحنه است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: استاد بنده خانمی هستم که همیشه اهل حیا و حجاب بودم ولی چادری نبودم و مذهبم در حد نماز و روزه ۱۰ سال هست که چادری شدم به خاطر مطالعه آثار شما و مطالعه کتب اخلاقی و عرفانی بسیار و عشق و محبت بیشمار به وجود مطهر حضرت زهرا در این مدت ۱۰ سال در منزل بودم و مشغول بچه داری و کارهای منزل و علاقه شدید به چادر اما ۲ سالی هست که رفتم در محیط کار و وارد اجتماع شدم و از طرفی مطالعات معنویم کم شد اعتقادم به چادر کم شده البته هنوز در بقیه عقایدم بسیار محکم هستم استاد واقعا در شرایط فعلی جامعه اگر مانتویی با حجاب باشیم با چادر فرقی دارد؟ استاد میترسم چادرم را در بیاورم از نور قرب حضرت زهرا فاصله بگیرم استاد میخواهم در دنیا و آخرت در کنار حضرت زهرا باشم و حس میکنم این چادر موهبتی بود که حضرت زهرا عطایم کرد استاد اما از طرفی وسوسه شده ام که میشود زهرایی بود با حجاب بدون چادر استاد نظر شما چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چادر، نهایت حیا را در جان خانمها شکل میدهد تا نفس امّارۀ آنها از هرگونه تبرّج و خودنمایی آزاد گردد. ولی با اینهمه با نظر به آن که اگر شرایط طوری است که ممکن است چادر موجب سختیهایی شود بالاخره علمای دین اذن دادهاند که خانمها میتوانند با پوششی مناسب ولی غیر از چادر در مجامع حاضر شوند. در مورد چادرهای عربی و ملی هم میتوان فکر کرد. موفق باشید
سلام و عرض ادب: طاعات و عبادات قبول درگاه حق انشاءالله. دیده ام که بین شاگردان جناب فردید و آنان که اندیشههای ایشان را مورد بررسی قرار میدهند، بر سر مفاهیم وقت و زمان و تاریخ، مقداری عدم تفاهم و تفاوت وجود دارد. میخواستم بدانم تفاوتِ مفاهیمِ وقت، زمان و تاریخ در چیست؟ و دقیقا منظور از حوالت تاریخ چیست؟ وقت بخیر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این موضوع بسیار مفصل است که البته با ادامۀ مباحث مربوط به جناب دکتر احمد فردید باید روشن شود. در این مورد خوب است به عنوان مقدمه به بحث «گزیدههایی از افکار و اندیشههای دکتر احمد فردید»
https://lobolmizan.ir/leaflet/1284?mark=%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%AF
و به مباحث «دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان»
https://lobolmizan.ir/leaflet/1615?mark=%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%AF رجوع فرمایید. موفق باشید
عرض سلام و ادب استاد: در ماه مبارک حس عجیبی برایم تجربه میشود شاید خیلی ساده ولی شیرین، حس نزدیکی به خدا، در محضر او بودن، و درک و لمس محبت و مغفرت او. همیشه انتظار میکشم برای این ماه چرا که تنها در این ماه میتوانم رحمت خدا را لمس و درک کنم. اما در بقیه روزهای سال خیلی وقت ها حس میکنم دیگر آن رحمت، به آن شدت در دسترس نیست و دلتنگ میشوم و عموما غیر از ماه مبارک آنقدر که از خدا خوف دارم و جلال و عظمتش را درک میکنم نمیتوانم امید به رحمتش داشته باشم. نمیدانم چطور بگویم، دلم میخواهد در طول سال بتوانم همان خدایی که در ماه مبارک میبینم، درک کنم. آیا میتوان کاری کرد، انسی که در این ماه ایجاد میشود ادامه پیدا کند؟ آیا این حس خاص ماه مبارک است؟ نمیدانم دقیقا چگونه بیان کنم ولی انگار انسان باری دیگر هود را در نسبت با حق میابد، چگونه میتوان از این نسبت احیا شده پاسداری کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «اول قدم آن است که او را یابی / آخر قدم آن است که با او باشی». و از این جهت فرمودهاند ماه رمضان، «آغاز» است تا تقوا را که همان خودنگهبانی است در آن میدان احساس کنیم و به لطف الهی در طول سال در آن بستر خود را ادامه دهیم. موفق باشید
2- تفسیر سوره زمر ، آیه 3، ضمن اشاره استاد به ابهام جایگزینی ائمه به جای خدا در نزد شیعیان و توضیح مستدل بر اساس امر خداوند که «اطیعوا الله و ...» ولی جسارتا به نظرم چندان این موضوع مورد واکاوی قرار نمی گیرد. فرهنگ و آداب و سنن و ادبیات ما مشهون از توجه بی حد و حصر نسبت به ائمه است. بطور مثال - با سواد اندکی که دارم - به نظرم آنقدر که در آثار ادبی ما شیعیان به ائمه پرداخته شده است به خدا و ارتباط با خدا کمتر توجه شده. از یک روحانی شنیدم که هشدار می داد به همان میزان که اهل سنت به قرآن چسبیده اند و ائمه را رها کرده اند، ما شیعیان هم به ائمه چسبیده ایم و قرآن را رها کرده ایم و هر دو مسیر مشکلات خود را دارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همواره این ضعف هست که متوجه نیستیم ما با نظر به حضرت حق باید به آینههای نمایش انوار الهی یعنی ائمۀ هدی «علیهمالسلام» نظر کنیم. و غفلت از این مسئله عملاً ما را از بهرهمندی نسبت به توحیدِ الهی و نمادِ معنویبودنِ اولیای الهی محروم میکند و هر دوی آن موضوعات را به اُبژههایی تبدیل میکند که هیچ نسبت وجودی با جان ما نخواهند داشت. موفق باشید
سلام استاد: طاعات قبول حق ان شاءالله. برای میلاد امام حسن علیه السلام باید سخنرانی کنم پیشنهاد شما کدام یک از مطالبتان هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوۀ «رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام» https://lobolmizan.ir/leaflet/360?mark=%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87 به قسمت امام حسن «علیهالسلام» رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: بخدا قسم که حیفم می آید وقتم را تلف کنم، بخدا که بیهوده میبینم پای مدرسه ایستادن و گیر افتادن در باطلاق هایی بی سر و ته، بی خود است که میگویند بیاید مدرسه را بسازیم، ببخشید مگر مجسمه است؟ که ما آن را پس از کمی کند و کاو کردن در ویترین قرار دهیم چون بلاخره فضای آموزشی هم باید داشته باشیم. چرا بنده بعنوان یک کسی که به مدرسه میرود و با وجود فکرهایی که دارم به جایی رسیده است که میگویم نکند مثلا یا گاو داری است یا زندان است یا گناهی کرده ام یا مشکل دارم. این جا شاید بهترین جواب آخری باشد یعنی مشکل از خودم است، خب این طور با خود میگویم غلط کردی که مسئله دار شدی و گور بابای مسئله و بیا تا اندازه ی یک عمر چشم و گوش و زبان را از خود ببرم تا بخوبی بتوان دانشگاهم را بروم و مثل همه نانم را بخورم. الان که معلوم نیست برای چه چیزی من وقت میگذارم و مجبور میشوم در همین میان خود را اسیر یک حیات اجتماعی نفرت انگیز کنم. خب با خود میگویم به چه دردی می خورد، نهایتا پس فردا بلاخره باید من هم سگ دو بزنم تا زن و بچه ای داشته باشم و بعد هم بگویند بیا برو در این نیم متر در دو متر جا بخواب و خدا حافظ. این وسط مسئله و دغدغه ام جز یک آرزو از آن چیزی بیش نماند. در همین هیاهو چشمم به امام حسین (ع) میخورد و نفسم چاک میشود که سید حسن از او می گوید: «ای شقایقهای آتش گرفته، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد. آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟» سید مرتضی میگوید: «و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید؟ پس اگر مقصد را نه اینجاست در زیر این سقف های دل تنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه های بن بست باز می شود، نمی توان جُست. بهتر آن که پرنده ی روح دل بر قفس نبنند. پس اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراست! اگر قبرستان جایی است که مردگان را در آن به خاک سپرده اند، پس ما قبرستان نشینان عادات و روزمره گی ها را کی راهی به معنای زندگی هست؟ اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراسد!» نمیدانم چرا صبح تا شب دارم خودم را میکشم تا این قفس ها خراب نشود! آرزویم ققنوس بی بال در اوج آسمان بود و حال کبوتری شده ام که بال هایم سنگینی میکند. احساس میکنم شمر زمانه حد اقل برای خودم، خودم هستم. درک استعاری ام مانند خنجری زهر آلود شده است که از پشت به من ضربه زده است. به طور مثال درک هنر ماندن در مدرسه را ندارم. خدایا نور قرآنت را بر جانم و جانمان بیفزای تا آزاد شوم و آزاد شویم. حاج قاسم هم می گوید: «هر کس را صبح شهادت نیست، شام مرگ است / بی شهادت مرگ را با خسران چه فرقی میکند؟»
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان به حضور اقیانوسیِ خود اندیشه کرد، صدها رود گِلآلود را در خود جای میدهد تا با دستِ گشادۀ خود، آب آنها را در اقیانوس جای دهد و آنها را اقیانوسی کند و گِل و لای آنها را تهنشین نماید. اینجا است که حضور در مدرسه و آگاهی کامل از محتوای آن دروس، شرط حضور در جهانی است که ما در آن در این زمان حاضر هستیم و نمیخواهیم گرفتار تنگناهای آن شویم.
دریادلی، شرطِ حضور در تاریخی است که بنا داریم اسیر آن نباشیم و در این رابطه به سیره و روش حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» بیندیشید که از یک طرف به عنوان یک طلبۀ درسخوانده تا مرز یک فقیه کاردان جلو رفتند، با آنهمه گِلهای که نسبت به روشهای حوزه داشتند. و از طرف دیگر خود را محدود به آن دروس رسمی نکردند و در جهان خود حاضر شدند و راهِ حضور در تاریخ آینده را برای ما هموار نمودند همانند رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» که تا این اندازه در ارائۀ درس خارج فقه موفقاند و از آن طرف چه اندازه متوجۀ امروز و فردای بشر میباشند. موفق باشید
سلام علیکم: خدا در پیمان الست «الست بربکم قالوا بلی شهدنا» از همه انسانها پیمان به ربوبیت خودش گرفته است. این پیمان فطری است و فطرت جزء ذات انسان است. این نور فطری با انسان هست. اگر موانع کنار برود، این نور تجلی میکند. دستورات دین برای برداشتن این موانع است. امام نور فطرتش بالفعل است و بدون مانع اما نور فطرت ما بالقوه و با مانع است. برای همین امام علیهالسلام، امام ماست. امام با رعایت حلال و حرام در آن نور فطری بقا می یابد و ما با رعایت حلال و حرام به آن نور فطری میرسیم و هدف عارف رسیدن به این نور فطری است. برای همین گفته شده است که: «من عرف نفسه فقد عرف ربه» یعنی اگر رعایت حلال و حرام را بکنی، نور رب را در جانت خواهی یافت. نظر مبارکتان نسبت به مطالب فوق چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار عالی و مبنایی است. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: بابت مزاحمت عذرخواهم. در شب شهادت حضرت زینب «سلام الله علیها» توفیق شد و چند ساعتی در جمع معتکفین عزیز حاضر شدم. تعداد زیادی نوجوان قد و نیم قد با چهرههای نورانی را می دیدم که معتکف بودند و برای حضرتش عزاداری می کردند. حقیر وقتی به این ها نگاه می کردم اشک می ریختم و غصه می خوردم که در این ظلمات آخرالزمان قرار است از طرف جنود شیطان و درّندگان چه بر سر این ها بیاید. خیلی دلم میخواهد به عنوان سرباز انقلاب توفیق کمک به این نسل را پیدا کنم ولی به خاطر بیماری ها و مشکلاتی که دارم راه برایم بسیار ناهموار شده است. چه توصیه ای می فرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید خدا را شکر کرد که چگونه قلب این جوانان و نوجوانان را متوجه چنین حضوری کرده است. در این راستا نکاتی در رابطه با معرفت نفس، آنها را به فکر میبرد که متوجه حضور بیکرانۀ خود باشند. در این رابطه در آیندهای حاضر میشوند که حالت قدسی آن محفوظ است. موفق باشید
سلام علیکم: کسی که در امور روزمره دچار مشکل هست و نمی تواند کارهای روزمره خود را انجام دهد آیا می تواند در کنار سیر مطالعاتی و مباحث فکری برای یافتن معنای زندگی به روان شناس و پزشک مراجعه کند تا امور روزمره خود را سامان ببخشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این اعتبار که روانشناسی علمِ بررسی و تنظیم عکسالعملهای انسان است و نه علمی که انسان در معرفت نفس دنبال میکند؛ میتواند مدّ نظر باشد. موفق باشید
با سلام و احترام: مطالعه کتاب شرح العیون علامه حسن زاده، به تنهایی برای بحث معرفت نفس کافی هست و اشراف لازم را می دهد یا مطالعه بقیه منابع مثلا نفس شفا هم لازم است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «شرح العیون» در رابطه با موضوع «معرفت نفس» کتاب بسیار دقیقی است ولی اشارات استاد در مورد نفس در دیگر کتابهایشان نیز هرکدام نکاتی دارد. موفق باشید
