سلام: میدونم که الان وسط این همه کارهای علمی و فلسفی این نوشته من یکم مسخره به نظر بیاد اما شرح حال عجیبی دارم که دوست دارم با شما درمیان بذارم: من پسر مذهبی ای بودم که توی یه خانواده مذهبی زندگی می کردم. از همون بچگی به خاطر یسری دعواهای خانوادگی الکی روانم دچار مشکل شد. خلاصه که من نماز و دعا رو ادامه دادم و درسم رو هم کم و بیش خوندم تا پارسال که دانشگاه قبول شدم. از هرچیزی تجربه کردم. جالبه که من اگه بخوام کارهام حلال و شرعی پیش بره باید سختی بیشتری رو تحمل کنم و فکر میکنم حتی خداهم راضی نیست که کارهام شرعی پیش برن. هیچی خواستم زن بگیرم توی ذوقم زدند و منم رو آوردم به ارتباطای الکی با دخترها که روانم آروم بشه. رو آوردم به دخانیات بلکه از لحاظ مغزی راحت بشم ولی هیچی لذت نداره توی این دنیا، هیچ و هیچ. به نهایت پوچی و بیهودگی و رذالت و نادرست بودن که میرسی میگی ای وای چه غلطی کردم! و حالا باید خودت رو جمع و جور کنی. دیگه نماز و دعا لذت نداره گفتگو با نامحرم نداره دخانیات نداره آشنا و رفیق نداره. دلتنگ حال از دست رفته ام! دلتنگم که کجا بودم و چه حسی داشتم که الان نیست. آخه اون موقع نمیفهمیدم و الان پشیمانم. من غریبه نیستم من خائنم. کافیه که یه روز از روزگار گزندی بهم برسه تا دیگه خدا پیغمبر نشناسم. ای وای که با عذاب وجدان چه گناه ها که نکردم. اصلا من این نیستم نمیدونم یکباره چی شد که اینقدر داغون و سرافکنده شدم. الانم اگه خدا دست من رو نگیره من هیچ کاری نمیتونم بکنم. میگم خدایا من نه زن میخوام نه تفریح نه هیچی حلالشم که نمیدی نمیخوام فقط اضطراب رو از من دور کن. ولی همه اینها رو میخوام، دلیلی که ازشون زده شدم این بوده که هیچوقت حتی چراغ روشنی هم بهم نشون ندادند که حداقل امیدوار بشم. خلاصه که خیلی ناامید و پریشان شدم هیچ ایده ای هم ندارم نه کتاب هاتون بهم لذت میده نه صوت هاتون اصلا نمیتونم ارتباطی باهاشون برقرار کنم. (این ناشی از ضعف منه نه نقص شما) سعی خودم رو کردم. فکر کنم دیگه در این حد پست شدم که قفل زدند به اعضا و جوارحم تا چیزی از معارف رو درک نکنم. نمیدانم. خلاصه که وضع بسیار غریب و حال بهم زنیه. از فرط اضطراب، قلب و معده ام حسابی درد میگیرند و دارو فقط تسکین درد های منه و اما اصلا درمان نمیکنه. به خدا از دار دنیا چیزهای کوچکی میخواستم آن هم به صورت حلال. وقتی نشد و باز هم نشد به حرامش رو آوردم و البته الان پشیمونم الان فقط خدا رو میخوام. بقیه هیچ. هر چیزی هم که خدا میده رو میخوام اصلا دیگه میخوام دعا نکنم. فقط بگم خدایا هرچی که میدونید خوبه رو بهم بدید. حسابی میترسم و وحشت دارم. من آدم ضعیفی هستم که کارهای اشتباه زیادی کردم. الانم از اعماق وجودم پشیمونم. یعنی با تکتک سلولهام استغفرالله میگم. ممنونم که به درددل بنده توجه کردید. خدا حفظتون کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه این حرفها؛ مگر جز این است که: «چونکه غم پیش آیدت در حق گریز / هیچ جز حق غمگساری دیدهای؟» بخواهید و نخواهید راهی عظیم و زیبا و گشوده و همه جانبه به نام اسلام و قرآن مقابل ما قرار دارد و هر اندازه با جدیّت در آن قرار گیریم بیشتر به نتایجی میرسیم که حتی باور هم نمیکردیم به همان صورتی که روندگان این راه به آن رسیدهاند و همه این میلهای توهّمی را زیر پا گذاردند. خوب است به نکاتی که سؤال کننده سؤال شماره 37662 فرمودهاند، رجوع فرمایید. موفق باشید
ضمن عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد میخواستم از شما بپرسم که اسفار استاد جوادی آملی رو از جلد چند بایستی شروع کنم و این کتاب رو از کجا باید تهیه کنم؟ و اینکه آیا اشکال نداره که به همراه این کتاب صوتهای انقلاب اسلامی جهان بین دو جهان و کانال مطالب ویژه و تدریس شرح فص فاطمیه رو با استاد مهدی معماریان از شاگردان علامه حسنزاده آملی ادامه بدم؟ خواندن این سه مورد با هم اشکالی ایجاد نمیکنه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه آنچه میفرمایید خوب است و جا دارد که در همه آنها حاضر شوید. فکر میکنم صوت دروس استاد جوادی را بتوانید در سایتهایی که به این امر مبادرت ورزیدهاند؛ بیابید. موفق باشید
با عرض سلام و خدا قوت و عرض تهنیت فرارسیدن سال جدید: استاد جان با توجه اینکه در کسوت ذاکری اهل بیت علیهم السلام در حد ذره ای ناچیز خدمت میکنم با عنایت به ساعات حضور در محل کار، حفظ اشعار و احادیث برایم سخت است و میخواستم بدانم آیا ضمیر آماده و خیال پاک تاًثیری بر حفظ اشعار و احادیث و حتی آیات دارد و در صورت مثبت بودن پاسختان در صورت امکان راهکاری برای این امر عنوان بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مؤثر است. رعایت تقوا و پرهیز از کثرت کلام. موفق باشید
امام صادق عليه السلام از قول حضرت رسول صلوات الله علیه فرمودند: خداوند تعالى قرار داده براى برادرم علی بن ابى طالب علیه السلام فضائلی را كه از كثرت و زيادى شمرده نمی شود، پس هر كس یكی از فضائل او را بخواند با اقرار به آن، خداوند گناهان گذشته و آينده او را می بخشد و هر كس یک فضیلت از فضائل او را بنویسد تا وقتى كه اثر آن نوشته باقى باشد ملائكه براى او استغفار می كنند و هر كه گوش فرا دهد به يكى از فضائل او خداوند گناهان او را كه از راه گوش انجام داده می آمرزد و هر كه تماشا كند (بخواند) به نوشته اى از فضائل او خداوند گناهانی را كه او از راه چشم مرتكب شده می آمرزد. سپس فرمود نگاه به علی بن ابى طالب علیه السلام عبادت است خداوند ايمان بنده اى را نمی پذیرد مگر با ولایت او و بیزاری از دشمنانش. أمالی شیخ صدوق، مجلس بیست و هشتم، حدیث ۱۰، صفحه ۱۰۸ هر کس یکی از فضائل حضرت علی (ع) را بخواند با اقرار به آن، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می بخشد. چطور چنین چیزی امکان دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر به نحوی نسبت خود را با انسانی که آیینۀ انسانیت انسان است به عنوان انسان کامل برقرار کنیم، به نحوی در نسبت با شخصیت او، شخصیت خود را شکل دادهایم و این نکتۀ بسیار ظریفی است وقتی ما نسبت خود را با اولیای معصوم معنا کنیم. و از این جهت عرض شد: «https://eitaa.com/matalebevijeh/19308 . به این جمله از پیامبر اکرم «صلواتاللهعلیهوآله» که شیعه و سنی بدان آگاه هستند؛ فکر کنید که حضرت فرمودند: «حُبُّ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ حَسَنَةٌ، لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ، وَ بُغْضُهُ سَیِّئَةٌ لَا تَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»؛ دوستى على «علیهالسلام» کار نیکی است که با داشتن آن، گناه زیانى نمیرساند و دشمنى على گناهی است که با وجود آن کار نیک سودى ندارد. نسبت انسان با انسانهای بزرگ، مسئلۀ بسیار مهمی است مانند نسبتی که شهید آوینی با حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» پیدا کرد و همه چیزش را پیدا کرد. واین یعنی «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود» موفق باشید
سلام استاد: در رابطه با فرزندآوری کدوم یک از مباحث را پیشنهاد میدید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور خاص در مورد فرزندآوری عرایضی نداشتهام. خوب است متذکر این امر باشیم که انسان از یک طرف با فرزندانش وسعت روحی مییابد و از طرف دیگر از احساس پوچی در زندگی عبور میکند، همان احساس پوچی و نیهیلیسمی که بشر جدید را فرا گرفته و در جهان غرب بعضی از خانوادهها که متوجۀ این امر شدهاند به فرزندآوریِ خوبی روی آوردهاند. و در مورد اینکه رزق هرکس از قبل تعیین شده است، خوب است به بعضی از روایات موجود در کتاب «جایگاه رزق در هستی» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: خیلی ممنون میشوم در رابطه با تفکر در معماری و سکنی گزیدن راهنمایی بفرمایید. آیات ۴ و ۱۸ سوره فتح، از سکینه به عنوان عطای الهی از یاد شده است. «انزل سکینه». با توجه این مساله آیا می توانیم بگوییم سکنی گزیدن امری وجودی و تاریخی است؟ متنی کامل تری را در پیامرسان خدمتتان ارسال کردم خیلی ممنون راهنمایی بفرمایید تا تصحیح و تکمیل کنم. با تشکر از لطف شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که مقالۀ «عمارت، سکونت، فکرت» از هایدگر متذکر میشود، موضوع سکنیگزیدن نسبتی دارد با حقیقت انسان و چون بشر مدرن نسبت به حقیقت خود گرفتار نوعی بیتفاوتی شده، عملاً نسبت به مسکن و معماری اصیل غفلت نموده به همان معنایی که میدان ظهور سکینۀ الهی را در میدان زندگیِ شخصی خود محدود و یا مسدود کرده. آن نوشته را که مرقوم فرموده بودید، دیدم. دغدغۀ خوبی در آن احساس میشود، حال مائیم و طلوع روحی که متوجه شود معماری چه اندازه مهم است و اهل تفکر در نسبت به آن فکر کردهاند و باز باید فکر کند. کتاب «مجموعۀ مقالات» مربوط به «نگاهی به شهر خلاق» را خدمتتان فرستادم. خوب است نگاهی به آن بیندازید. البته مسئله، بسیار مهمتر از این حرفها میباشد. موفق باشید
استاد سلام: فرا رسیدن عید فطر را به شما تبریک عرض می نمایم. امروز، مسعود پزشکیان در سخنانی بحثبرانگیز ادعا کرد که مقام معظم رهبری مذاکره غیرمستقیم با آمریکا را تأیید کردهاند و ایران همواره در این زمینه فعال بوده است. وی در بخشی از صحبتهای خود اشاره کرد که پاسخ نامه ترامپ توسط عراقچی به کشور عمان منتقل شده و سپس از طریق رابط آمریکایی به طرف مقابل ارائه شده است. به گفته پزشکیان، مذاکره مستقیم رد شده، اما مذاکره غیرمستقیم همچنان ادامه دارد. این اظهارات در حالی بیان شد که کمتر از دو ماه پیش مقام معظم رهبری بهطور صریح و شفاف اعلام کردند که مذاکره با آمریکا غیرهوشمندانه، غیرعاقلانه و غیرشرافتمندانه است و نه تنها هیچ مشکلی را حل نمیکند، بلکه تجربه مذاکرات گذشته، همچون برجام، نشان داده است که بدعهدی طرف آمریکایی مانع دستیابی به نتایج مطلوب شده است. ایشان همچنین تأکید کردند که مذاکره با آمریکا راهحلی برای مشکلات ایران نیست و تنها استثنایی که در سیاست تعاملات دیپلماتیک ایران وجود دارد، عدم مذاکره با آمریکاست. این در حالی است که مقام معظم رهبری بارها در سخنان خود بر بیاعتمادی به آمریکا تأکید کردهاند و صراحتاً اعلام کردهاند که مذاکره با آمریکا نه تنها هیچ مشکلی را حل نمیکند، بلکه باعث فشار و تحمیلهای بیشتر خواهد شد. استاد لطفاً در کنار نکاتی که در این خصوص ما را متذکر می کنید توضیحی هم راجع به این تناقضاتی که در این موارد پیش می آید هم راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در آن مذاکرۀ غیر مستقیم، میدان ادعا از ترامپ گرفته شده است و در آن نامه جوابهای قاطعی به او داده شده که حکایت از همان عدم مذاکره دارد به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب به خوبی متوجه بوده و هستند که مذاکره با آمریکا غیر هوشمندانه و غیر عاقلانه و غیر شرافتمندانه است. بر مبنای فرمایش حکیمانۀ ایشان در روز عید فطر که حتی بعد از جواب نامه به او، فرمودند: «همه بدانند! مواضع ما همان مواضعی است که بود، دشمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی هم همان است که بود. تهدید میکنند که شرارت خواهند کرد. البتّه ما خیلی اطمینان نداریم و احتمال زیاد نمیدهیم که از بیرون شرارتی انجام بگیرد، امّا اگر شرارتی انجام بگیرد، قطعاً ضربهی متقابلِ محکم خواهند خورد.» ملاحظه میفرمایید که روحِ جواب نامه به ترامپ، چنین فضایی دارد. موفق باشید
سلام بر ماه زندگی بر ماه خدا بر عشق بر حیات یکتای بی همتا بر ماه بندگی و عشق بر ماهی که انتظارش مرا از لحظه فراقش هر لحظه و چه بی رحمانه کشت ماهی که میشه هدایتی بیش از همه عمر را در آن به لطف خود خدا برای پیشروان در زندگی و هر آگاهای از معرفت النفس، بالایمان کسب کرد و یافت. جانم فدای خدای امام جهان، حضرت خمینی رضوان الله تعالی علیه که خاص الخاص خدا اورا برگزیده و بنده خودش قرار داد تا به همه عالم فخر فروشد که این است مقصود از خلقت انسان و با آفرینش و پرورش او خداییش را معنا کرد، همان خمینی و بنده او. بمیرم اگه امام انقلاب را ذره ای انکار کنم در حالی که جز امر خدا را کارش نیست و هر چه گفت و باز میگویند از اسلام نابی است که هیچ کس نتوانست اندازه او درک کند همان امامی که اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین او را مقرب ترین فرد به اسلامشان میدانند همان بزرگواری که پیامبر خدا از بودنش خدا را شکر میکنند که اسلام درک شد. ای محبوب خدا حاضرم بمیرم حتی جهنم بروم ولی با خدای تو در انکار نروم که این کار از هر گناهی بد تر است. و تقوا! تقوایی که باعث پیروزی اسلام و انسان و حیات است و نابودی هرچه ظالم کافر را بدنبال دارد. جنگ! بخدا اگر آمریکا اسرائیل دیگر ارزش شمشیر داشته باشند وقتی با تقوای خاص این رمضان میشود دشمن را بحال تنهایی خودشان رها کرد تا ظلمشان بر خودشان بازگردد. هرچه کنند دستشان به متقیان برسد نمیرسد بلکه بر سر خودشان فرود می آید و دیگر تنها آمریکا اینگونه نابود میشود. خدایا اگر بناست بعد از این رمضان مرا به جهان آمریکایی متجاوز بی تقوا برگردانی عمرم را در همین رمضان به پایان رسان زیرا دنیا یا جای زندگی است که بتقوای خمینی سلام الله بنا میشود یا جای ماندن نیست این دشمن ماها را زجر داده. خدایا ببخشم ولی از شما انتظاری بیش از هر ادراکی میرود و آن حیرت آفرینی توست، ما را متحیر فرما که از دست خودمان در ستم های جهان ناامیدیم و همه امیدمان به تو و اسلام نابت است. تقوای اجتماعی یعنی کار تمام شد بعد از آن دوره معصومین است و این همان یک قدم مانده بظهور است. پروردگارا اگر درنگی کردم در نفهمیدن این موارد مرا دیگر شقی ترین و بدبخت ترین و از دست رفته ترین بدان حال شما و انتظار ما با ماه روزه و انتظار و نظر به شما. پروردگارا بسیارند که در طول سال نه نمازی نه روزه ای، اما در این ماه تازه مسلمان میشوند آنان نیز متوجه تو شدند پس وای بر ما اگر نشویم متوجه تو نشویم. خدایا شکرت ما را به رمضان رساندی از این خوشحال شدن برایم ممکن نبود. ای عشق دیرینه ای خدای رمضان عاقبت مرا فنای در رمضان قرار ده بحق محمد و آل محمدت که صلوات تو برآنها باد. همه قلب و دلو هستی و جان همه ما به فدای یک نظر خدای ماه رمضان. خدایا از خودت محرومم نکن مرا ارزش تو نیست اما تو را ارزش تو هست است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و حقیقتاً هنر انسان آن است که متوجۀ شرایط و راههایی شود که او را به سوی مقاصد عالیه جلو میبرد که آن شرایط از یک طرف، موقعیتهای خاص زمانی میباشد مانند «ماه رمضان» و یا شخصیتهایی خاصی که آینههای نمایش ابعاد متعالی انسان هستند؛ مانند اولیای الهی و در این زمان، ذیل اولیای الهی مانند امثال حضرت امام و شهدایی که در جواب سؤال شمارۀ 39636 از آنها سخن گفته شد.
هنوز باید از خود پرسید ما با چه کسانی در طول تاریخ و در این دوران میتوانیم خود را درک کنیم؟ چه کسانی در طول تاریخ و در اکنونِ ما متذکر حضور نهایی ما در ما هستند؟ من در این دوران نمیتوانم از حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» و آیت الله خامنهای و حاج قاسم و سید حسن نصرالله و یحیی سنوار عبور کنم و خود را در جای دیگر جستجو نمایم و اتفاقاً با نظر به عزم این انسانهای اولیالعزم اگر با ماه رمضان مواجه شویم به لطف الهی به آن تقوایی خواهیم رسید که خود خداوند وعده داده است و از این جهت با اُنس با خداوند هیچ ترسی از دشمنان خدا نخواهیم داشت که مانند سقیفهسازان از غدیر منصرف شویم به گمان آنکه قدرت مقابله با اُمویان و ابوسفیانها را نداریم. موفق باشید
سلام استاد: تشکر از وقتی که برای پاسخ به پرسش ها اختصاص میدهید: آنچه که خدمتتون عرض میشود درد دلی از چند بانوی فرهیخته است: همسرمان در کلاس های معرفتی شرکت میکنند. کلاس های عرفان ابن عربی می روند. اما نمیدانیم افق عرفان چیست که در افق شخصیتشان، بداخلاقی و بی صبری و ناسزاگویی حاکماست و گویی عرفان فقط خواندنی است. به چه زبانی می توان گفت که غایت عرفان، تفکری است که با آن بتوان اهل سَفرِ زندگی شد واسفار ملاصدرا را در سفرهای زندگی کنونی برای طی صراط پیش رو یافت؟ به راستی چگونه میتوان به بیان مسائل فلسفی مسلط گشت اما از حقیقت فلسفه که عبور از مشهورات و پرهیز از جزم اندیشی است غافل گشت؟ و اساتید این کلاس ها را چگونه میتوان به وضع بی فکری و بلایی که شاگردان، گرفتارند آگاه گردانید که عرفان خواندن به چه کار میآید آن گاه که مخاطب در پراکندگی ها و کثرتها، وحدتی را طالب نیست و با نگاه ایدئولوژیک خود هر چه که در باورشان نمیگنجد را نفی میکنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را باید در نظر داشته باشند که هر اندازه انسان بیشتر به صراط مستقیم نزدیک شود، به حکم سوگندی که شیطان خورده که در صراط مستقیم برای اغوای حاضران در آن راه قرار گیرد؛ بیشتر تلاش میکند تا افراد نتیجۀ لازم نصیبشان نشود و هنر ما آن است که متوجه شویم آری! با سعۀ صدر و نظر به ابعاد انسانیِ آن افراد به آنها کمک کنیم تا خودشان متوجه شوند عرفان حقیقی به لطف الهی انسان را به بصیرتی می رساند که خوبیها را در هر جا که باشد، بیابند زیرا حقیقت آن است که «شاخه گل هرجا که میروید گل است» و اینطور نیست که فقط گلهای بوستان ما گل باشد و بقیه نفی شود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: شما فرمودید که اسم بی مظهر نمیشود. خوب الله اسم جامع است. و انسان کامل باید اولین مخلوق باشد. چون اول الله است که تجلی کرده است. حال سوال این انسان کامل که اولین مخلوق هست آیا صورت انسانی دارد یا بی صورت است. اگر صورت دارد این صورت برای اولین بار باید در روی کره زمین باشد یا عوالم بالاتر. برای اولین بار بر روی زمین نمیشه. چون خلقت مادی انسان پس از خلقت مادی بعضی موجودات دیگر مثلاً جن بوده است. من گیج شدم. اگر انسان کامل اولین مخلوق است، چرا پس از فرشتگان خلق شده است که داستان خلقت آدم در قرآن آمده است؟ اگر مخلوق اول انسان کامل است، آیا صورت انسانی یعنی به شکل انسان بوده است؟ استاد گرامی لطفاً راهنمایی بفرمایید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان به هر حال در هر ساحتی که حاضر باشد چه قبل از هبوط بر زمین و چه بعد از آن، به حکم «اولُ ما خلق الله»، اول است. به آیه اول سورۀ نساء نظر کنید که میفرماید: « يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيباً» حاکی از آنکه آن نفس واحد، حقیقت انسان است و از آن نفس واحد، زوج او خلق شده و پس از آن تازه در ساحت بهشت قرار گرفته و پس از آن اولین انسان، یعنی ابوالبشر به عنوان اولین انسان در زمین میباشد. موفق باشید
سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: امروز که مطلب شما را در سایت دیدم (در مورد پیش بینی رهبر عزیزمان روحی له الفداه) در مورد فلسطین، غزه و حزب الله، یاد روزی افتادم که جنگ آغاز شد و مردم بشدت تحت حملات رژیم منحوس صهیونیستی بودند و در جمعی که بودم همه حزب الله را شماتت می کردند که این چه حرکتی بود و مردم همه نابود می شوند. شبانگاه که در بستر با خداوند متعالِ عزیزِ مقتدر درد و دل می کردم که خدایا این جماعت با حساب دو دو تایشان اینگونه محاسبه می کنند و اما حقیقت چیست؟ بنظرم جریان کربلا رسید که امروز هم میدان میدان کربلاست و دیر نیست که حقیقت رخ نمایان کند. بعد به حضرت نوح و موسی و عیسی و ... تا حضرت جان، ختمی مرتبت رسیدم که چگونه خداوند حکم خویش را با اندک افرادی در جهان جاری و ساری می سازد. چُنان دلشاد شدم که وصف ناشدنی بود. سجده شکر به جا آوردم و با یکی از نزدیکان مطلب را به اشتراک گذاشتم و او هم خوشحال شد که آری اگر قرآن و ائمه نبودند ما حتما و حتما هلاک می شدیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این صحنهها بیش از پیش به ایمانی توجه داشت که حضرت زینب «سلاماللهعلیها» در دل طوفان کربلا ذیل حضور اسلام و امام حسین «علیهالسلام» به آن توجه داشتند که آن نکتۀ مهمی است. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «حضور نهایی انسان در جهانی که با اسلام شروع شد» شده است. امید است مفید افتد. https://eitaa.com/matalebevijeh/18540 . موفق باشید
سلام: میخواستم بدونم آیا آیات و روایاتی داریم که صراحتا از تشکیل حکومت در زمان غیبت بگویند و اینکه امام خمینی (ره) نظریه ای دارند که میشه با تعابیری مثل انقلاب جهانی، صدور انقلاب، ایجاد یک حزب مستضعفین جهانی و .... استفاده میشد مثلا ایشان در جایی فرمودند به جوانان مسلمان که علیه حاکمانشان قیام کنند و حکومت اسلامی جهانی رو ایجاد کنند و این انقلاب جهانی اسلامی رو شروع انقلاب جهانی امام زمان (عج) دونستند. اما ما در روایاتمون داریم که اوضاع اخرالزمان اوضاع خوبی نیست، دین داری بسیار کمه، بر سر شیعیان بلاهای زیادی می آید، اینکه باید تقیه انجام بشه، اینکه باید در خانه ماند و متتظر قیام سفیانی بود و کاری نکرد و... این دو چطور با هم جمع میشن؟ لطفا از قرآن و روایات استفاده کنید چون من علم فقه را نمیتوانم احادیث را تفسیر کنم به مشکل برخوردم اینکه نمیفهمم چطور روایاتی داریم که میگوید شیعیان بلاهای بسیاری سرشان می آید و از طرفی هر قیام شیعیان شکست میخورد و ... و چطور با این حال باید قیام کرد و حزب مستضعفین جهاتی تشکیل داد، تمدن ساخت و.... خیلی ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد علاوه بر مطالعۀ کتاب «ولایت فقیه» حضرت امام، عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان «حکومت ولایی» شده است، کتاب روی سایت هست میتوانید به آن کتاب رجوع کنید. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: ۱. آیا عین ثابته حضرت پیامبر همان حقیقت نوری محمدی هست یا خیر؟ (با توجه به اینکه پیامبر فرمودند اول ماخلق الله. صحبت از خلق کرد آیا حقیقت نوری در مقام واحدیت است یا احدیت؟) ۲.عین ثابته پیامبر با عین ثابته حضرت مهدی و حضرت رضا چه تفاوتی دارند؟ آیا به جهت اینکه انسان کامل هستند هردو عین ثابطه واحدی دارند یا خیر؟ ۳. اگر امان زمان واسطه فیض است پس باید واسطه فیض بدن خودش هم باشد درسته؟ یعنی بدن خودش را خودش بوجود می آورد و اگر اراده بکند فیض الهی به بدنش قطع شود بدن نداشته باشد یا این فیض را در جایی دیگر افاضه کند در این خصوص توضیحی بفرمایین.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عین ثابته هرکس آن هویتی است که هرکس مطابق اختیار ذاتی خود در ازل الآزال انتخاب میکند و بستگی به خود آن شخص دارد و هرکس در جای خود. ۲. بدن هرکس در امور دنیایی مربوط به زمینههایی است که شرایط مادی فراهم میکند 3- بدنِ برزخی هرکس، صورت عقاید و اعمال انسان است. برای روشنشدن این مباحث خوب است که به کتاب «معاد» و شرح صوتی آن که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: اسم جامع الله اگر بخواهد در عالم مثال و یا عالم ماده صورت بگیرد، بصورت انسان تجلی میکند. آیا درست فهمیدم؟ از اینکه پاسخگوی سوالاتم هستید، سپاسگزارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آینهها و مظاهر انوار الهی است و نه موجودات. آری! نور حضرت «الله» در انسان به عنوان خلیفۀ الله به ظهور میآید، وقتی انسان همچون اولیای معصوم، آینۀ نمایش انوار او شدند و ما به لطف الهی و سلوک لازم، توانستیم آنان را به عنوان آینۀ انوار الهی بیابیم. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: آیا وجود توهم در کنار عقل خوب است یا بد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان در کنار عقل می تواند خیالات متعالی داشته باشد که البته به آن توهّم گفته نمی شود. مطلب را می توانید در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» دنبال بفرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: طبق سوال 38569 ، تمام مطالبی که من در این سایت (مانند: برهان صدیقین, ده نکته در معرفت نفس، تفاسیر سوره های قرآن، نهج البلاغه ) را که ما میخوانم، تبدیل به علم حضوری میشوند؟ آیا درست فهمیدم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به لطف الهی اگر آن امور به صورت علم درآیند و تنها حالت حفظی نداشته باشند، همه آن علوم موجب شدت یافتن نفس می شود و این یعنی حضور آن علم در نزد نفس. موفق باشید
سلام روزتون بخیر: از استاد ارجمند یه سوال داشتم. حجاب زن فقط شامل چادر میشه؟ این مانتو عبایی ها که تو بازار اومده و گشاده اونا حکم چادر را دارند؟ مانتو عبایی گشاد با یه روسری قواره بلند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که فرموده اند حتی همان مانتوی عبایی گشاد و روسری به شکلی که می فرمایید در حکم رعایت حجاب است. موفق باشید
سلام علیکم: استاد گرانقدر وقتتون بخیر. در رابطه با دو پرسش و پاسخی که در مورد جلسه سه شنبه داشتم پاسخ سوال اولم رو قرآنی دادین ولی من فقهی میخواستم. من تو این قسمت واقعا سواله برام. آیا به لحاظ فقهی این مطلبی که میفرمایید رو بررسی کردین؟ آیا به عنوان مثال رهبری به کسی که حجت بر او تمام شده و میداند دین خاتم حق است اجازه میدهند به دین یهودی یا مسیحی خود باقی بماند؟ اینجا گره اصلی ذهنی من است و آیاتی که به عنوان شاهد برای بیان مقصودتان میآورید ممکنست تفسیر دیگری داشته باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال فقهای ما مبنای فقه شان را از قرآن و روایات اخذ می کنند و از طرفی مفسر جلیل القدری چون علامه طباطبایی که بفرمایند قرآن، اهل کتاب را تأیید کرده است و امری که حاکی از دعوت آن ها به اسلام به معنای شریعت محمدی «صلوات الله علیه وآله» در میان نیست، بعید می دانم نظر فقهی فقها چیز دیگری باشد. موفق باشید
سلام: با توجه به کتبی که پیشنهاد دادید به این نتیجه رسیدم که این عالم تجلی خداست و عالم محضر خداست و خداوند حضور دارند. این حضور را چطور با قلب و وجود میشه درک کرد این عالم ماده و این کارهای دنیایی چطور به وسیله خدا اداره میشه، وظیفه من در این دنیا چیه باید درگیر مسائل دنیایی و مادی باشم از این زندگی مادی من باید به چه چیزی برسم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینجا دیگر جای پرسیدن نیست، جای پای در راه گذاشتن است «خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
سلام استاد: چرا وقتی دلیل کارهایی که میکنیم برای دیگران توضیح میدهیم احساس عارفانه ما از دست میرود؟ مگر نباید با انسانها با زبان خودشان صحبت کرد؟ بعضی اوقات مجبور به انجام کارهایی هستیم تا فرد مقابل به ما اعتماد کند در این موارد تبعیت تا چه اندازه صحیح است؟ استاد گاهی اوقات تصمیماتی را میگیریم که شاید برخلاف میل ما باشد چطور به صحیح بودن آن اطمینان حقیقی پیدا کنیم و بر سر تصمیمات خود بمانیم؟ و در ازدواج تا چه اندازه باید با همسر مشورت کرد؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم توجه به سیره اولیای الهی و انسانهای بزرگ است که در شخصیت انسانی خود نمونهاند. ۲. بالاخره بهتر است روحهای همدیگر را درک کنید. موفق باشید
سلام و خدا قوت: بنده یه فرزند تقریبا ۹ ساله دارم که در عین اینکه بچه باهوشی هست ولی رفتارهاش و درکش از اطرافش و اجتماع به اندازه یه بچه ۴ یا ۵ است شاید هم کمتر. این موضوع خیلی برام آزاردهنده شده و طوری که هر روز با من یا پدرش چالش داره. دارم هم دنیام را از دست می دم هم آخرتم را. واقعا نمی دونم این چه عذابی است؟ طوری شده که براش آرزوی مرگ می کنم. دیگه واقعا موندم چه کار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بنده چیزی نمیدانم. بالاخره صبر، در این موارد راهگشا است. در ضمن خوب است به متخصص مربوط به این امر رجوع شود. موفق باشید
در کتاب «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستینِ» استاد، ایشان در مورد هدف خدا از خلقت انسان از منظر عقلی و فلسفی میفرمایند: خداوند خودش هدف است، نه این که هدف داشته باشد، به این معنی که مخلوقاتِ خود را هدف دار خلق می کند تا به کمال شایسته شان برسند، ولی خداوند که کمال مطلق است و هدف همه ی عالم می باشد، و ماوراء او کمالی نیست، نمی شود هدف داشته باشد. با توجه به بیان گفته شده «نمیشود هدف داشته باشد» صفت حکمت خدای متعال که به معنای هدفدار بودن فعل خداست و در قرآن آمده چگونه توجیه میشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند حکیم است بدان معنا میباشد که کاری لغو از او صادر نمیشود و در نتیجه مخلوقات او همه هدفدار میباشند. موفق باشید
سلام: در حال مطالعه تفسیر سوره ی جاثیه هستم وقتی عذاب های سخت غربت و تنهایی کسانی که در دنیا ابدیت و قیامت را انکار میکردند و از هوس پیروی می کردند را مطالعه میکنم میبینم من هم دچار اینچنین مدل عذابی هستم حالا شاید ضعیف تر. علت گناه و غفلت من بوده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسانها در این دنیا باید نسبت به چنین موضوعاتی، خودشان را ارزیابی کنند و ذیل سیره اولیای معصوم مسیر زندگی را با جامعیت خاصی که دارد شکل بدهند بدون آنکه خود را گرفتار سختی نمایند. موفق باشید
سلام و احترام حاج آقا: فرموده بودید: به چیزی که میدانید عمل کنید تا چیزی که نمیدانید خدا بهتون بیاموزه. وقتی چیزی نمیدونم با اینکه صدها کتاب خوندم، چه کار کنم؟ حقیقتا چیزی نمیدونم و با مطالعه هم چیزی به دانسته هام که وجود نداره اضافه نمیشه. غیر از انسانیت در امور خیلی خیلی واضح و روشن (نه موارد اختلافی) چیز دیگه ای نمیدونم. چه کار کنم؟ کاش زودتر مرگم برسه راحت بشم از این همه زجر و شکنجه و عذاب. یعنی ممکنه چیزهایی باشه که میدونم ولی فکر میکنم نمیدونم؟ از کجا بفهمم چه چیزهایی رو میدونم؟ فقط میدونم هستم و دارم زجر میکشم و میدونم غیر از خودم دیگرانی هم هستن. میدونم بودنم بیهوده نیست. ولی درباره ی چگونگی طی کردن راه هرچی بدونیم (مثلا از یه حدیث یا یه آیه)، باز چیز دیگری رو نمیدونیم و ممکنه اشتباه کنیم. این یعنی درواقع نمیدونیم چطور مسیر رو طی کنیم. موافقید شما؟ پس یعنی ما نمیدونیم و خیال میکنیم میدونیم. التماس دعا دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مائیم و حضور هرچه بیشتر در پیش خود به عنوان «حضور بیکرانه اکنون جاودانه» و هر آنچه بیاموزیم، باید این نوع حضور و این نوع بودن را که جهانی است در نزد خود برایمان ملموس و محسوس شود که همان حضور جاودانه ما است. از این جهت باید آموختههای ما جهتدار باشد و ما را بیشتر با ابعاد متعالی خودمان آشنا کند به همان معنایی که فرمودند: «ای نسخه عالم الهی که تویی / ای آینه جمالِ شاهی که تویی. بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست / از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی». حال مائیم و چنین جهانی که حضرت پروردگار خودش با تعلیم اسمای حسنایش ما را با خود آشنا کرده و همه چیز حکایت از آن میکند که ما در جهان خودمان با خودمان و با دیگران حاضریم. دیگر، چه چیزی بالاتر از این! «زیر دریا خوش بُوَد یا روی او / قهر او دلکش بود یا مِهر او». اساساً دیگر تنهایی و سختی معنا میدهد؟! موفق باشید
رباعی ۱۳۲ مولانا «آن را که غمی باشد و بتواند گفت / گر از دل خود بگفت بتواند رُفت این طرفه گلی نگر که ما را بشکفت / نه رنگ توان نمود و نه بوی نهفت» غم چیست؟! غم در تعریف مولانا همان چیزیست که امکان گفتن آن فراهم نیست، اگر امکان گفتن برای سخنی فراهم شد دیگر تعریف غم ندارد.نکته مهم؛ اما بشرطی که گُفت از دِل باشد!! منظور از گفت از دل چیست؟ گفتن از دل یعنی دیدن نقش خرابکار خود در ایجاد درد و غم است بعبارت دیگر زمانی ما امکان گفتن از دل در مورد غم خود را یافته ایم که نقش خرابکار خود را کشف کرده باشیم‼️ آن اختیار عملی که میتواند کاری بکند و یا اختیارانه کاری نکند. پس؛ غم = ندیدن نقش خرابکاری خود در امور زندگی است و رُفتن غم = دیدن نقش خرابکار خود است «چونک غمبینی تو استغفار کن غم بامر خالق آمد کار کن»
باسمه تعالی: سلام علیکم: با آرزوی توفیق فراوان برای جنابعالی و با توجه به اینکه چنین بحثی، عرضِ عریضی دارد همین اندازه میتوان گفت: «غم» در افقِ اولیایی که شیرینی حضور در محضر حضرت رب العالمین را چشیدند چیزی نیست جز فروبستگی نسبت به آنچه انسان میتوانسته است بیش از پیش نزد خود باشد. موفق باشید