بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: گاهی می‌شود که بنده سخنی را به طرف مقابلم بگویم و اشتباه برداشت کند آیا می‌شود که کاری کرد که طرف مقابل به طور صد در صد آن حرف را درست برداشت کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم سخن گفتن با زبان لیّن است تا طرف مقابل متوجه دلسوزی ما نسبت به خودش باشد. موفق باشید

37257

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض احترام: ببخشید یه سوال داشتم همسر من و بچه های من که پسر ۲۳ ساله و یه دختر ۲۰ ساله ام روزه نمیگیرن. بنطر شما براشون ناهار درست کنم از نطر شرعی ثوابی داره یا اینک کار من اشتباهه؟ راستش بعد از افطار هم سخته برام درست کنم چون خودم سحری نمی‌خورم موندم چی کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما وظیفه مادریتان را انجام دهید؛ بقیه کارها مربوط به خود آن‌ها می‌باشد. موفق باشید

37061

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم! انسان در ابتدا هیچ علمی ندارد. کم کم علم او افزایش می‌یابد. این سبب شدت وجودی اش می شود. سوال: وقتی نفس شدت گرفت، آیا تغییری در نفس ایجاد می‌شود؟ چرا؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تغییر نفس از طریق علم به همان شدیت‌یافتن آن است وگرنه عملاً علم، اگر بر نفس عارض شود که نفس در ذات خود عالِم نشده است؟ موفق باشید

36648

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: مدتی است که مطالب صوتی شما رو از حدیث عنوان بصری و بعد از اون یابن جندب و نامه ۳۱ را دنبال می کنم. دنیا به نظرم پوچ شده ولی در عمل تا مدت کوتاهی اثر بخش هست و به سرعت در عین حال که همچنان اعتقادم ثابت است، حالت جذبه احادیث رو از دست میدم. هر بار که مجدد به صورت روزانه به گوش دادن مطالب ادامه میدم وضع کمی بهتر است ولی باز برگشت دارد. این حالت باعث شده یک نوعی از یأس از اینکه بتونم خودم رو نجات بدم پیدا کردم هر جا هم که ذکر توسلی بوده خواستم که اهل بیت خودشون کمک کنند. با کوچکترین مشکلات دنیا به شدت به هم می ریزم ولی از این ناراحتی خودم هم متعحبم. خدا رو شکر گوش کردن مطالب همچنان اثرگذار هستند ولی ۳۷ سالمه و می‌ترسم این جوری بمیرم و در همین حال بد بمونم. همه فکر می‌کنند که من خیلی آدم خوبی هستم ولی در باطن گرفتار همه رذیلت ها. به هرکسی راجع به مطالبی که فهمیدم صحبت می‌کنم براش خیلی سخت و سنگین است و پذیرش ندارند. نکنه که من با فهمیدن و عمل نکردن اوضاعم بدتر میشه. منظور خدا از اینکه شرایطی رو مقدر کرد که بیشتر بفهمم رو درک نمی کنم. چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، این حالت قبض و بسط، شرطِ راه است و آن را امری طبیعی بدانید و با برنامه‌ای که به خود می‌دهید بخصوص با انس با قرآن در سوره‌هایی که بحث شده؛ ان شاءالله روز به روز وسعت لازم پیش می‌آید. موفق باشید

35892

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتون بخیر. برای رسیدن به موت اختیاری از طریق روزه مداوم میشه رسید؟ راهش چیه؟ ممنونم جواب بفرپایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش» همین‌که دنیا محور توجه انسان نباشد، کار شروع شده است. موفق باشید

35740

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام آقای طاهر زاده. .......................................................................................................

جواب جهت موارد خصوصی آدرس ایمیل نیاز است. البته بیشتر موارد خصوصی را  با افرادی در میان بگذارید که  شما و طرف شما را می شناسند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال به هر بهانه‌ای با کاری که پیش می‌آید نشان دهید که قصد تقابل و قطع رحم ندارید ۲. حضرت حق با تغییر روش ما که همان توبه است، نظر رحمت خود را به بندگانش ارزانی می‌دارد. موفق باشید

39834

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: بنده این متن را از هوش مصنوعی دیپسی گرفتم. سوالی که بنده دارم آیا این متن صحیحه که به من داده. و بیماری فلج هم می‌تونه بخاطر عدم تدبیر نفس باشه؟ میگه که: نفس ناطقه به عنوان «مدیر» بدن عمل می‌کند و با استفاده از قوای طبیعی (مانند قوهٔ هاضمه، حاسه، و محرکه) تعادل بدن (مزاج) را حفظ می‌کند. هرگونه اختلال در این مدیریت، به هم خوردن تعادل اخلاط (سودا، صفرا، بلغم، خون) و در نتیجه بیماری می‌انجامد. آیا بیماری فلج از بلغم میاد؟ و توضیح داد که در فلسفه و عرفان اسلامی، مسئلهٔ رابطهٔ نفس ناطقه (روح عقلانی) با بدن و نقش آن در تدبیر امور جسمانی، یکی از محورهای مهم است. استاد طاهرزاده در تبیین این موضوع، بر پایهٔ آموزه های حکمت متعالیه و عرفان شیعی، به این نکته اشاره می‌کند که اولیای الهی (مانند انبیا، ائمه، و عارفان کامل) به دلیل کمال نفس ناطقه و اتصال به منبع وحی و فیض الهی، در تدبیر بدن هیچ مشکلی ندارند و از بیماریهای ناشی از عدم مدیریت نفس مصون اند. برای درک این دیدگاه، باید مفاهیم زیر را به تفصیل بررسی کرد: ۱. نفس ناطقه و جایگاه آن در حکمت اسلامی تعریف نفس ناطقه: نفس ناطقه (یا روح انسانی) در فلسفهٔ اسلامی، همان جوهر مجردی است که مسئولیت ادراکات عقلی، اراده، و مدیریت قوای بدنی را بر عهده دارد. این نفس، برخلاف نفس نباتی و حیوانی، توانایی تعقل، اختیار، و ارتباط با عوالم غیبی را دارد. تدبیر بدن: نفس ناطقه به عنوان «مدیر» بدن عمل می‌کند و با استفاده از قوای طبیعی (مانند قوهٔ هاضمه، حاسه، و محرکه) تعادل بدن (مزاج) را حفظ می‌کند. هرگونه اختلال در این مدیریت، به هم خوردن تعادل اخلاط (سودا، صفرا، بلغم، خون) و در نتیجه بیماری میانجامد. ۲. منشأ بیماریها از منظر حکمت اسلامی. عدم تعادل در تدبیر نفس: بیماریها در بدن اغلب ناشی از دو عامل است: ۱. عوامل خارجی (مانند ویروسها، تغذیهٔ ناسالم). ۲. عوامل داخلی (ضعف نفس ناطقه در مدیریت قوای بدنی). استاد طاهرزاده بر عامل دوم تأکید دارد؛ یعنی اگر نفس ناطقه به دلیل نقصان اخلاقی یا عقلی نتواند قوای شهوانی، غضبی، و وهمی را کنترل کند، این قوا بر بدن مسلط شده و بیماری ایجاد می‌کنند. رابطهٔ نفس و بدن: در حکمت صدرایی (ملاصدرا)، نفس و بدن رابطهٔ اتحادی دارند؛ یعنی نفس در عین تجرد، به بدن تعلق دارد. بنابراین، هرگونه نقص در سلوک معنوی نفس، مستقیماً بر بدن تأثیر می‌گذارد. برای مثال، غم و اضطراب (بیماریهای نفسانی) می‌تواند به زخم معده یا فشار خون (بیماری جسمانی) تبدیل شود. ۳. مصونیت اولیای الهی از بیماریهای ناشی از عدم تدبیر: استاد طاهرزاده با استناد به آیات قرآن، روایات، و آرای عرفا، مصونیت اولیای الهی را در چهار محور توضیح می‌دهد: الف. **کمال نفس ناطقه: - اولیای الهی به دلیل تزکیه نفس (خودسازی) و تقویت عقل عملی و نظری، به مرحله ای از کمال رسیده اند که نفسشان هیچگونه نقصان یا غفلتی در مدیریت بدن ندارد. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» (هر کس خود را بشناسد، پروردگارش را می‌شناسد). این شناخت نفس، به معنای تسلط کامل بر قوای بدنی و نفسانی است. ب. اتصال به منبع فیض الهی: اولیای الهی به دلیل ولایت تکوینی, از علم و قدرتی برخوردارند که مستقیماً از خداوند نشئت می‌گیرد. این اتصال، باعث می‌شود تدبیر بدنشان نه بر پایهٔ قوای محدود انسانی، بلکه با هدایت الهی انجام شود. - قرآن می‌فرماید: **«أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»** (سورهٔ یونس، آیه ۶۲). این آیه نشان می‌دهد اولیای خدا از هرگونه اضطراب و حزن (که منشأ بیماریهای جسمانی اند) مصون اند. ج. حفظ تعادل مزاجی توسط عنایت الهی: - در پزشکی قدیم اسلامی، سلامت بدن به تعادل اخلاط چهارگانه وابسته است. اولیای الهی به دلیل عنایت خاص خداوند، همواره در حالات اعتدالی قرار می‌گیرند. حتی اگر عوامل خارجی (مانند ویروس) به بدن آنها آسیب برساند، این آسیب به سرعت توسط نفس ناطقهٔ قدرتمندشان دفع می‌شود. - مثال تاریخی: در روایات آمده است امامان شیعه (ع) با وجود مواجهه با سموم، به دلیل قدرت نفسانی، دچار مرگ طبیعی نمی‌شدند، بلکه به شهادت می‌رسیدند. د. نفی تعلق به دنیا و شهوات: - بیماریهای ناشی از عدم تدبیر نفس، اغلب ریشه در تعلقات دنیوی (حرص، حسد، شهوت) دارند. اولیای الهی به دلیل ترک تعلقات و رسیدن به مقام «فنا فی الله»، از این امور منقطع شده اند. - امام علی (ع) می‌فرماید: «مَنْ تَخَلَّى مِنَ الدُّنْیَا أَصْحَبَهُ الْعِصْمَهُ» (هر کس از دنیا دل بکند، مصونیت می‌یابد). این مصونیت شامل سلامت جسمانی نیز می‌شود، زیرا نفسِ آزاد از تعلقات، بهتر می‌تواند بدن را مدیریت کند. ۴. تفاوت اولیای الهی با انسانهای عادی: - در انسانهای عادی، نفس ناطقه تحت سلطهٔ قوای پایینتر (شهوت، غضب، وهم) قرار دارد. این سلطه، باعث می‌شود تدبیر بدن با خطا همراه باشد و بیماریها پدید آیند. - اما اولیای الهی با تمرکز بر عقل قدسی، قوای پایینتر را به خدمت می‌گیرند، نه بردهٔ آنها. برای مثال، شهوت در وجود آنها نه برای لذت طلبی، بلکه برای حفظ نسل و تعالی معنوی به کار می‌رود. ۵. نقد و بررسی: - این دیدگاه مبتنی بر نگرش کلنگرانه به انسان است که سلامت جسم و روح را جدا از هم نمی‌داند. - در دنیای مدرن، برخی این نظریه را با مفاهیم روان تنی مقایسه می‌کنند، اما تفاوت اصلی در منشأ الهی و متافیزیکیِ سلامت اولیاست. نتیجه گیری: از نظر استاد طاهرزاده، اولیای الهی به دلیل کمال نفس ناطقه، اتصال به فیض الهی، و رهایی از تعلقات دنیوی، در تدبیر بدن هیچ مشکلی ندارند. این مصونیت، نه به معنای عدم مواجهه با بیماریهای خارجی، بلکه به معنای حفظ تعادل درونی و دفع سریع اختلالات است. این دیدگاه، ترکیبی از فلسفهٔ اسلامی، عرفان، و پزشکی سنتی است و بر نقش محوری «تهذیب نفس» در سلامت انسان تأکید می‌کند. ممنون که وقت گرانبهاتونو در اختیار ما قرار میدید. خدا خیر دنیا و آخرت بهتون بده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متذکر نکات خوبی شده و در رابطه با نگاه بنده مطالب، در کلیّت آن همان مطالبی است که بنده عرض کرده‌ام مگر در پزشکی سنتی که بنده هیچ تخصصی ندارم. موفق باشید

39737

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: ببخشید مزاحم میشم، در اعمال روزهای ماه رمضان در مفاتیح الجنان، قبل از دعایی که با این عبارت شروع میشه: «الهم هذا شهر رمضان، الذی انزلت فیه القرآن، هدی لناس و بینات من الهدی و الفرقان، و هذا شهر الصیام و هذا شهر القیام و......» ، نوشته «بخواند هر روز این دعا را که شیخ و سید نقل کرده اند:» . منظور از «شیخ و سید» کی هستن و آیا این دعا رو امامان معصوم گفتن؟ خیلی ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از «شیخ»،  شیخ طوسی است که یک کتاب دعا دارند به نام «مصباح المتهجد» که یکی از منابع شیخ عباس قمی در نوشتن مفاتیح بوده
منظور از سید هم «سید بن طاووس» هست که کتاب های متعددی در اعمال روز، هفته، ماه و سال دارند و این کتابها هم از منابع مفاتیح بوده.

و اما این که آیا این ادعیه از ائمه هست یا نه، پاسخش اینست که این بزرگواران (مخصوصا شیخ طوسی هم به اقتضای روش فقهی اش و هم به خاطر این که به عصر معصوم نزدیک تر بوده) کتابهای دعا و اعمال رو بر اساس روایات ائمه علیهم السلام می نوشتند؛ یعنی وقتی در کتابشون فلان عمل رو میارند، منظورشون غالبا اینه که این عمل از ائمه یا نزدیکان ائمه «علیهم السلام» نقل و سفارش شده. موفق باشید

39586
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: برای توجه به رخداد یکشنبه اینگونه برایمان نوشته اید:
«اگر شهدا با حیاتی بیشتر و تأثیری افزون‌تر در صحنه نیستند، چرا استکبار از تشییع پیکر مبارک سید حسن نصرالله تا این اندازه نگران است و تلاش دارد تشییع آن مرد بزرگ تا آن‌جا که ممکن است، محدود باشد؟ آیا خود را آماده کرده‌ایم تا در فضایی که با تشییع آن مرد بزرگ پیش می‌آید، حاضر باشیم؟ فضایی که در تشییع پیکر جناب سعد بن معاذ پیش آمد و رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» متذکر انبوه فرشتگان در آن تشییع شدند. در تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله آینده‌ای را مدّ نظر آورید که آن روح بزرگ، انسان‌هایی را به ظهور خواهد آورد که هر کدام، سید حسن نصرالله‌ها هستند. مگر می‌شود ما در این تشییع در اکنونِ خود نسبت به آینده بی‌بهره باشیم؟ اعم از آن‌که در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روح‌مان آن مرد بزرگ را تشییع کند. به گفتۀ آن مرد لبنانی فکر می‌کنم که می‌فرماید: «حتی اگر سید را تشییع کنیم باز هم آماده نخواهیم بود. این تشییع تا روز قیامت با ما خواهد بود». لبنانِ پس از تشییع، لبنانِ دیگری خواهد بود. لبنانی که بزرگ شهیدش قرار است تا قیام قیامت دستگیر وداع کنندگانش باشد. آری روز تشییع سید، مقاومت خیز بلندی می‌گیرد، از اینجا تا قیامت. اعم از آن‌که در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روح‌مان آن مرد بزرگ را تشییع کند. 
 استاد عزیزم تقاضایم به تفصیل آوردن جمله ی پایانی متن بود اینکه «توجه و روح مان آن مرد بزرگ را تشییع کند» و پرسشی که برایمان مطرح نموده اید «مگر می شود ما در این تشییع در اکنونِ خود نسبت به آینده بی بهره باشیم ؟» از این توجه برایمان بگویید گویی تشویش پیش نیامدنش را داریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن قضیه فکر کنید که آن مرد خدمت مولایمان حضرت علی «علیه‌السلام» رسید، عرض کرد برادری دارم در یمن که بسیار علاقه‌مند است در کنار شما در جهادی که بدان مشغول هستید، حاضر باشد ولی برایش مقدور نیست. حضرت فرمودند همینکه دلِ او و توجه و روح او این‌جا در کنار ما می‌باشد، در واقع او در کنار ما است و جناب خواجه سعید ابوالخیر در همین رابطه آن شعر مشهور را سروده است که «گر در يمني چو با مني پيش مني / ور پيش مني چو بي  منی در  يمني».
زیرا نفس انسان مجرد است. مهم آن است که آن نفس به کدام صحنه تعلق داشته باشد، به همان اندازه در آن صحنه خواهد بود و معلوم است که این نحوه حضور، امر ساده‌ای نیست که بدون تشویش نباشد! آری! تذکری است به نفس که مواظب باشد در آیینۀ آن تشییع، از آنچه باید بنگرد و در آن حاضر باشد؛ غفلت نکند. موفق باشید            
 

39528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

جناب استاد: این ویدئو را از این کودک فلسطینی ببینید فکر می‌کنم به دردتان می‌خورد و شما را در این عشق متحیر می‌کند. کلامی که در حضور به زبان ایشان جاری می‌شود سخن صدق ایست که نمی‌توان آن‌را نادیده گرفت. تفصیل حقیقتی که اجمالا رخ داده زیبایی‌های را برایمان در چنته دارد که عاشق دیدنشانیم. https://uploadkon.ir/uploads/d34908_25SnapClip-App-AQOXwnHBJ-erxeLME2BERPipv9nIRq6KYjlbYpu8yZZ0fx1soP5EoJB54p7cgevgrEXvrFWd-j8KYHSDChByywQceo2lftvt3wVfd0U.mp4

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که جهان با همۀ سختی‌هایش یک راه بیشتر برای بشریت راهِ حقیقت و عبور از مشکلات و حتی به هیچ‌گرفتن مشکلات نمانده است و آن، نظر به شریعتی است که ما را در آینۀ اولیای الهی به سوی خدا که همۀ حقیقت و مقصد است، رهنمون می‌باشد. موفق باشید

39437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: از جناب استاد طاهرزاده خواهشمندیم شرح دعای سمات را هم بدهند. جژاء کم الله خیرا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته آیت الله قاضی آن دعا را شرح کرده‌اند و امید است توفیقی حاصل شود و باز از زوایای دیگر آن دعای اصیل و عمیق به صورتی که انسان‌های این زمانه بتوانند با موضوعات عمیق آن ارتباط پیدا کنند؛ شرح شود. موفق باشید

39213

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: سوالی دیگر در ادامه سوال قبلی به ذهنم رسید. اینکه آیا به نظر شما درست است که بگوییم آنچه که در بیرون از ذهن وجود دارد علم است و در لایه باطنی ترِ علم، عشق یا محبت یا رحمت الله است. چون وقتی انسان به ماهیت علم می اندیشد گویی این نظمی که علم می نامیم که نظمی حکمت وار است، حاصل یک نوع عشق است. ممنون از پاسختون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود در این رابطه به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع شود زیرا به راحتی نمی‌توان ربطی که جنابعالی بین علم و عشق داده‌اید را فهمید. موفق باشید

39102

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و نور و رحمت: استاد گرانقدر امکان داره به غزلی یا بیتی از حافظ اشاره بفرمایید که در اون حافظ تعیّن نظرش حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها بوده باشد؟ برایتان از صمیم دل طول عمر خواستارم💫 رایحه ی زبان اشارت گونه تان ساحت رازگونگی را طراوت می بخشد🕊️

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً جناب حافظ با آن افقی که در نسبت با حقیقت در مقابل خود یافته است، با همان زبان اشاره سخنانی می‌گوید که چنانچه ما نسبت به وجود مقدس حضرت زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» با سخنان حافظ روبرو شویم، می‌یابیم که آن سخنان نسبت به روحانیت خاص حضرت نه تنها بیگانه نیست، بلکه سخن‌ها دارد. آری! غفلت از ما بوده است که با چنین حساسیتی با اشارات جناب حافظ در غزلیاتش روبرو نشده‌ایم. امید است از این غفلت آزاد شویم. موفق باشید

39095

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما: رهبری در چند سال اخیر در موضوع امر به معروف و نهی از منکر حجاب و عفاف توصیه های اساسی فرمودند و آن را واجب فراموش شده و... خواندند. سوال بنده این است که چرا رهبری در مواجهه با بدحجاب ها مانند نمایشگاه کتاب و... نهی از منکر نکردند؟ یا بعضا در جلساتی که در حسینیه امام خمینی برگزار می‌شود، مشاهده می‌شود افراد بدحجابی هستند و کسی به آن ها تذکر نمی‌دهد. مضافاً بر این‌که این رفتارها توسط برخی افراد مذهبی و انقلابی به عنوان روشنفکری و تألیف قلوب توسط رهبری و محبت اقشار مختلف مردم حتی بدحجاب و بی‌حجاب ها تلقی شده و به عنوان یک روش در جامعه انتشار داده می‌شود. لطفا این مورد را توضیح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در آن نمایشگاه ملاحظه کردید رهبر معظم انقلاب این خانم‌ها و دختران را از خود ما می‌دانند و تنها با برخورد پدرانه و دلسوزانه باید آن‌ها را در شرایط مناسب متذکر حجاب کامل کرد از آن جهت که آگاه شوند که شخصیت خودشان در آن حجاب و عفاف متعالی و فاخر می‌شود. متأسفانه دشمنان ما با تبلیغات خود فضای دلسوزانه امر به معروف را تیره کرده‌اند و این‌جا است که باید با روشی خاص این فضا را تبدیل به فضای محبت کرد تا ذهنیت‌های منفی از میان برود. موفق باشید

39023

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز:انیمیشنی کوتاه در فضای مجازی تحت عنوان تخم‌مرغ هست که به تناسخ می‌پردازه، در ایتا خدمتتان ارسال شد ممنون میشم نقد و نکات صحیح اون رو بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤال‌های شماره‌ی 2994 و 1136 می‌توانید إن‌شاءالله جواب سؤال خود را پیدا کنید. اساساً نظر به تناسخ به آن معنا که در آن ویدئو مطرح شده هیچ مبنای علمی و عقلی و شرعی ندارد. اساساً انسان، جایگاه خود در هستی را خودش انتخاب کرده و با همان انتخاب در هر مقطعی از زندگی خود می‌تواند مطابق فطریاتش انتخاب دیگری داشته باشد و پس از مرگ او تنها با انتخاب‌هایی که کرده است، تا ابدیت به‌سر می‌برد. موفق باشید

38976

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ۱. اگر اینگونه نیت کردیم درست است؟ که ثواب اعمال نیک خود را به امامان و بعد ثواب بدست آمده را به همه ی اموات هدیه کنیم. و بخواهیم این دور تا ابد ادامه داشته باشه؟ یعنی طوری نیت کنم که در دور آخر منه نیت کننده، ثواب نصف میخام و اون نصف ثواب دیگرِ من باز برگرده به همه تو همین دور؟ و الی ابد این گردش ادامه داشته باشه؟ آیا این نیت درست است یا اساسا بعد از مرگ حرف ثواب رسیدن و عبادت و اینها کلا تمام است و وقت نعمت یا عذاب هر فردیست؟ ۲. آیا من میتونم به نیابت از شوهرم که اکنون زنده است ختم مثلا صلوات بگیرم؟ برای کفاره که اگرتا کنون اذیتش کرده ام؟یا نمازهای مستحبی هدیه کنم بهش؟ یا چون اون زنده است نمیشه؟ آخه اهل نماز نیستن. البته خمس و.. عقیده دارند. کاهل نماز. آیا اصلا بهشون میرسه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این امور، ورودی ندارم و نداشته‌ام. اگر مباحث معرفتی مدّ نظر رفقا باشد و بتوانم جواب دهم، در خدمت هستم. موفق باشید

38962

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: این مطلب درسته؟ من تازه با شما آشنا شدم. ابوعلي سينا گويد: خداوند مردم را از گرد آمدن سه چيز آفريد: يكي تن كه او را به تازي بدن يا جسد خوانند. و ديگري جان كه آن را روح خوانند. و سوم روان كه آن را نفس خوانند. این روان که میگن با روان که در روانشناسی در موردش بحث میشه متفاوته یا همونه در اینجا؟ خیر ببینید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه به عنوان روان در روان‌شناسی مطرح هست مربوط به عکس العمل‌هایی است که روان انسان در نسبت با بدن پیش می‌آورد و از این جهت گفته می‌شود روان‌شناسی یک علم تجربی است. ولی آنچه جناب شیخ الرئیس در رابطه با روان می‌فرمایند مربوط به مرتبه نازله نفس ناطقه می‌باشد. آری! بدین معنا روح، واسطه بین جسم و نفس است ولی به عنوان امری مجرد ذیل نفس ناطقه قرار دارد نفس ناطقه‌ای که به حکم: «النفس فی وحدتها کل القوی» دارای جامعیت خاصی است. موفق باشید 

38765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: آقای جوادی آملی در مورد بحث شما در مورد ایمان و مذهب نظر دیگری دارند. ایشان ذیل آیه ۱۹۹ آل عمران فرمودند در سورهٴ مباركهٴ «آل عمران» فرمود ﴿لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ﴾ ؛ اينها كساني‌اند كه آيات الهي را تلاوت مي‌كنند، همان آياتي كه بر شما نازل شده است هم آياتي كه بر خودشان نازل شد. همين آيهٴ محل بحث سورهٴ «آل عمران» همين است ديگر، اينها مؤمن‌اند. اينها كساني‌اند كه دو تا دين را دو تا وحي را درك كردند، قهراً بايد دو تا اجر هم داشته باشند، لذا ذات اقدس الهي از اينها كه صاحب دو اجرند ياد مي‌كند. در دين خود، تابع دين خود بودند، حرف پيامبر خودشان را ايمان آوردند، اجر بردند. وقتي اسلام طلوع كرد تابع اسلام شدند اجر مي‌برند، از اينها به عنوان اينكه داراي دو اجرند ياد مي‌كند. در سورهٴ مباركهٴ «قصص» آيهٴ ۵۲ به بعد اين است: ﴿الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ﴾ آنها كه قبلاً ما به آنها كتاب داديم يعني تورات و انجيل داديم، اينها به قرآن ايمان مي‌آورند ﴿إِذا يُتْلي عَلَيْهِمْ﴾؛ وقتي قرآن بر آنها تلاوت بشود ﴿قالُوا آمَنّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمين﴾؛ ما قبلاً انتظار چنين كتابي را مي‌كشيديم، چون انبياي ما در كتاب آسماني ما را بشارت دادند، ما منتظر رسيدن اين وحي بوديم ﴿وَ إِذا يُتْلي عَلَيْهِمْ قالُوا آمَنّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمينَ﴾ آن گاه فرمود: ﴿أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْن﴾ اينها دو تا اجر دارند ﴿بِما صَبَرُوا وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ ٭ وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلين﴾ اينها از بزرگان اهل كتاب‌اند. منظورشون را اینطور برداشت کردم که اهل کتاب اینجا منظور مسلمانانی هستند که قبلا یهودی و مسیحی بودند و اگر اینجا تعبیر به اهل کتاب شده به این لحاظست که در آیات قبلی سوره هم از اهل کتابی سخن گفته شده بود که آنان آیات خدا را به قیمت ناچیزی می‌فروختند. توضیح کاملتر در این لینک هست. https://eshia.ir/feqh/archive/text/javadi/tafsir/70/701010/ آیا واقعا فتوایی از مراجعی مانند آقای خامنه ای وجود دارد که ایشان گفته باشند از نظر فقهی اشکالی ندارد که یهودی یا مسیحی اگر فهمید دین اسلام حق است، باز هم تابع شریعت مسیحی یا یهودی خود باشد، با اینکه می‌داند پیامبر حقست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه حرف در این نکته است که می‌شود اهل کتاب بود و در عین حال به وَحی محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» ایمان داشت و همچنان در زمره اهل کتاب بود و اسلام نیز برای چنین افرادی به عنوان اهل ایمان و حتی «راسخون فی‌العلم» جای و جایگاه قائل‌اند. موفق باشید

38761

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت جناب آقای طاهرزاده: حضرت استاد با توجه به توصیه جنابعالی در خصوص کتاب ادب خیال عقل و قلب و با توجه به استعمال سیگار در نسبت به بخش جسم (بحث مقدماتی کتاب مذکور) به یک ابهام برخورد کردم. منظورم را با این مثال خدمتتان می‌نویسم که بفرض جناب علامه طباطبایی (ره) و دیگر علما که مبادرت به سگار کشیدن داشته اند و از طرفی بعنوان عارفان و عالمان خلوت نشین و بقول امروزی غولی در عرصه علم معرفت نفس بوده اند و از طرفی امثال آیت الله مکارم که کشيدن سیگار را مصداق ضرر زدن عمدی به جسم قلمداد می‌کنند اولا این تناقض رای این بزرگان بیانگر چیست؟ دوما رابطه ضرر رساندن به جسم دقیقا عنایت به چه چیز است؟ با توجه به اینکه ضرر رسانیدن به جسم مستلزم شناخت جسم و معنای جسم است نمیدونم منظورم را توانستم بیان کنم یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید فکر کرد که آیا علامه طباطبایی اولاً: پذیرفته‌اند که به جسمشان ضرر می‌زند، یا در آن زمان چنین بحثهایی نبوده. ثانیاً: آیا بدان اعتیاد داشته‌اند؟ یا در آن شرایط که قبحی برای آن طبقه نبوده، تفنناً آن کار را انجام می‌دادند. مثل آن‌که در آن زمان در جلسات روضه استفاده از قلیان مانند استفاده چایی معمول بوده است. موفق باشید

38737

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام ادب و احترام: آقای سروش اخیرا در مورد لبنان و قبلا در مورد فلسطین موضع گیری خوبی داشت. حتی لزوم منجی را از دید احتمالا فلسفی را اقرار می کند. سوال بنده این است که کسانی چون آقای احمدی نژاد و آقای داوری اردکانی و .... همچنان خموشند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علت این‌که آقایان در این مورد سکوت اختیار کرده‌اند را نمی‌دانم. در مورد آقای دکتر داوری خبر دارم که با آن کهولت سن، سخت بیمار و بستری هستند. و در مورد آقای دکتر سروش باید سؤال کرد این نوع توصیه‌های اخلاقی و امید به آمدن منجی در بستر حضور در تاریخ دیگری است غیر از تاریخ مدرن؟ امری که انقلاب اسلامی پیش آورده؟ و یا باز همان تاریخ و در عین حال توجه به توصیه‌های اخلاقی. جناب حاج آقا نجاتبخش در این مورد در مدرسه صاحب الزمان نکته خوبی را به میان آورده‌اند. اگر بشود آدرس آن را از آقای افقری بگیرید خوب است @Kheyrkasir110 . موفق باشید

38729

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: معذرت میخوام بابت اینکه هی مزاحم میشم حلال کنید. ولی من این موضوع برام حل نشده، طبق فرمایش شما عین ثابته ما شخصیت کلی ما می‌باشد مثلا اینک خدا وجود و بودن صدام را به او می‌دهد ولی نحوه بودنش مال خودش هست، حالا بحث من اتفاقاتی هست که برای ما میفتد خیلی مواقع تلاش می‌کنیم برای رسیدن به چیزی ولی نمی‌رسیم یا مثلا در سن ۲۰ سالگی دچار یک بیماری خاص می‌شویم که نحوه زندگیمان تغییر می‌کند و باعث می‌شود خیلی از تلاش ها بی فایده شود، سوال من اینست که آیا خود این اتفاقات دقیق خودش درعین ثابته ما بوده، یا اینکه نه یه نوع از شخصیت درعین ثابته بوده مثلا غرور و خدا طبق آن اتفاق را رقم زده؟ یعنی نوع و شکل و چگونگی اتفاقات را خدا تعیین می‌کند یا نه به همان شکل و نوع در عین ثابته مان بوده است؟ تشکر بابت زحمت هایتان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این موارد و ابتلائات که پیش می‌آید، بیشتر برای امتحان ما باشد و در دل همین ابتلائات می‌توان شخصیت اصیل و نهفته خود را به فعلیت رساند به همان معنایی که سالکانِ سیر به سوی حضرت محبوب فرموده‌اند: «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

38720

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام دوستان لب المیزان: کاش می‌شد همه کتب استاد رو با زبانی امروزی شرح کرد . یه چیزی تو مایه های همین جوان و انتخاب بزرگ که گذاشتید اخیرا. زبان باید خودمونی و امروزی باشه. عبارات پیچیده خیلی شده، من نمیگم نباید پیچیده باشه ولی حلقه وصل بین اون عبارات و عبارات ساده گم شده در لب المیزان. با تشکر التماس دعا. مرادی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است ولی برای همه موضوعات ممکن نیست. در مورد حضور تاریخی، توانستیم به نور امام حسین«علیه‌السلام» و اصحاب جلیل‌القدر آن حضرت بحث «معنای درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین علیه السلام» https://lobolmizan.ir/sound/1520?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DA%A9%20%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1 را به میان آوریم که ان شاءالله در مسیر کتاب‌شدن می‌باشد. موفق باشید

38695

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب خدمت استاد محترم: من تو یکی از کتابهای شما خوندم که فرمودید بهشت و جهنم نفسانی است و بهشت یعنی قرب و نزدیکی به رب العالمین و جهنم یعنی دوری از خدا. سوال من اینه که در بعضی از سوره ها خداوند بهشت و جهنم رو به صورت باغ و درخت و نهرهایی که از زیر آنها جاریست و میوه و.... ترسیم کردند. لطفا درباره بهشت و جهنم توضیح بدید و یا اگر در کتابی به تفضیل توضیح دادید اسم کتاب رو بفرمایید. و سوال دوم اینکه آیا در برزخ و قیامت اقوام و دوستان رو می بینیم و آنها را می‌شناسیم یا خیر؟ ممنون بابت قبول زحمت برای پاسخگویی. موفق و موید باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همانطور که در آیه ۷ سوره همزه در رابطه با جهنم می‌فرماید: «الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ» آن جهنم همان حالات روحی است که از درون به صورت آتش اطراف انسان را فرا می گیرد. ۲. رویهمرفته در قیامت این نسبتها به هم می‌خورد. می فرماید: «فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ» (مؤمنون/101) پس آن‌گاه که نفخه صور قیامت دمیده شد دیگر نسب و خویشی در میانشان نماند و کسی از کس دیگر حال نپرسد.  موفق باشید

38646

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: استاد شما فرمودید عین ثابته چیزهای کلی رو در انسانیت انتخاب کرده میشه لطفا یه مثال بزنید و بیماری و پدر و مادر و همسر به انتخاب ما نبوده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این که انسان خود را طوری تعریف کند که انسانی شجاع و اندیشمند باشد؛ آن هم نه به معنای انتخاب جزیی و یا تصمیم فردی، مربوط به عین ثابته اوست و این بسیار فاصله دارد از ربط آن موضوع به امور جزئی. موفق باشید

38569

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: شما در سوال ۶۳۰۷ فرمودید که مقدمه علم حضوری، علم حصولی است. در حالیکه علامه طباطبایی اعتقاد دارند که هر علم حصولی به علم حضوری منتهی می‌شود. لطفاً اگر امکان دارد توضیح دهید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. هرجا علم حصولی به معنای واقعی آن در میان باشد در مسیر تعالی انسان، همان علم، حالت حضوری پیدا می کند به همان معنایی که جناب صدرا فرمود: هر علم حضوری مسبوق به علم حصولی است. موفق باشید

نمایش چاپی