سلام استاد عزیز: به لطف خداوند، کتاب ادب خیال و عقل و قلب زندگی من رو نجات داد. اول از همه تشکر میکنم از شما و خیلی معذرت میخوام که چندین مرتبه پشت سر هم پیام دادم. و دوم اینکه به نظرتون الان چه کتاب دیگه ای بخونم بعد از این؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً ادب خیال، با معرفت نفس شکل میگیرد. پیشنهاد میشود تا کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و ۱۰ جلسه صوت شرح آن و پس از آن تأمّل در سورۀ عنکبوت که همه در سایت هست، دنبال شود. موفق باشید
سلام: آیا شما کتاب معرفت نفس آیت الله حسن زاده آملی رو شرح کردید؟ و درباره ی فعال کردن عالم خیال چه کار باید بکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله سالهای گذشته حدود سه سال توفیق شرح آن کتاب ارزشمند را داشتم ولی صوت آن جلسات، ضبط نشد. در مورد قسمت دوم سؤال، خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: خدا قوت ۱. استاد عزیزم میخواهم اول ذی الحجه را چله نشینی کنم ولی اولین بارمه و بلد نیستم نیازمند راهنمایی شما هستم چه اصولی داره و چه فروعی داره؟ ۲. استاد احساس میکنم ترس لازم رو از حضرت حق ندارم لذا انگار که در باب خوف متوقف شده ام. اگه ممکنه راهنمایی بفرمایید. خداوند با حضرت امیرالمومنین علیه السلام هم نشین تان بفرماید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر هوا مناسب باشد و به زحمت نیفتید همینکه قصد ۴۰ روز روزه داشته باشید و در عین حال، هر روز یک جزء از قرآن با تأمّل به معنای آن را دنبال کنید، و با انجام نمازهای نافله، ان شاءالله نتیجه میگیرید. موفق باشید
سلام و عرض ادب: کسی که یک سیر علمی را به صورت مجازی گوش کند آیا افاضات آن آستاد شامل حال او هم میشود با توجه به صحبت استاد حسن زاده آملی که فرمودند کسی با نوار ملا نمیشود الان من نگرانم جایی هستیم که امکان کلاس حضوری درمحضر اساتید رو نداریم مسیر سیر و سلوک هم که بدون دستگیری استاد غیر ممکنه لطفا دستگیری کنید و ما را راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط تاریخی طوری شده که باید به سخن آیت الله بهجت فکر کرد که میفرمودند: «علم تو، استاد توست» که بحث در این مورد مفصل است و عرایضی در جزوۀ «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت (رحمة الله )» https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA در این رابطه شده است. با توجه به این امر اگر انگیزۀ شما کسب معارف الهی باشد از همین طریق که میفرمایید ان شاءالله نتیجۀ لازم را خواهید گرفت. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: در زمانه ی ما (نمیخواهم ادعا کنم به این معنا که شرایط کلی راهزن باشد بلکه خودم را میگویم) با وجود این حد بسیار بسیار زیاد تنفس در افکار غربی که تقریبا میتوان گفت هیچ شآنی از زندگی ما اسلام واقعی نیست؟ یک همچو منی با اینهمه آلودگی که حتی نمیتوان نفس کشید و در آلودکی های خود غرقم...، واقعا نمیدانم چگونه میتوانم تمام زمانم را اختصاص به دروس حوزوی دهم؟ منی که از منجلاب زندگی روزه مره فرار کرده و در حوزه پناهنده شده و هم اینک نیز اگر ذره ای خود مراقبتی نداشته باشم، به سرعت نزدیک دره های هولناک حرام میشوم (مکروهات و آشارات مناجات شعبانیه هم که بماند که اندازه دهانم نشده)؛ به فرموده شما از علامه حسن زاده: خود را مشغول کنید تا وهمیات شما را مشغول نکند، واقعا در تعارض است کار جدی معرفتی روزانه، الحق و الانصاف دروس حوزوی را تنها راد مردان الهی که از صفای نفس و استحکام برخوردارند میتوانند متمرکزانه به پیش روند. حال چکار باید کرد؟ نه رضایت قلبی به این دارم که دروس، قوی خوانده نشود (اما حقیقتا چشمانم همچنان بستست و نمیتوانم از عمق جان بهشان بنگرم) و نه می توانم تمام وقت روزم را بهشان اختصاص دهم؛ و نیز به حرف های ساده معرفتی راه نمی افتم (به درس اخلاق زنده، به معارف عمیق محتاجم) این درحالیست که حدود دو ماه روزه گرفتم، در خوردنی ها احتیاط میکنم. در تنهایی بسیاری هستم (که البته بسیار کمک کرده) در دیدن و شنیدن هم محتاطانه بر خورد میکنم. و نیز کتاب ۱۰ نکته معرفت نفس رو با صوت خوانده ام. کتاب معاد را حدودا هفتگی درحال پیش بردنم. در جلسات اخلاق و تفسیر نیز هفتگی شرکت کرده ام. شرح جنود عقل و جهل را در حال پیش بردنم. اما همچنان... چه باب معرفتی را پی بگیرم؟ درس را به نظرتان چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر جناب احمد جامی فرمودند: «غرّه مشو که مرکب مردان مرد را / در سنگلاخ بادیه، پِیها بریدهاند؟» از آن جهت که گام در چنین مسیرهایی ساده نیست؛ ولی در ادامه میفرماید: «نومید هم مباش که رندانِ جرعهنوش / با یک کرشمه به منزل رسیدهاند» به همان معنایی که شهیدان عزیز ما در نسبت با حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» و انقلاب اسلامی رَه صدساله را یکشبه طی کردهاند و از این جهت امروز این شمایید و حضور در چنین تاریخی که حتی آنچه عزیزانی از اهل فکر که دیروز، حرفها با ما داشتند کافی نخواهند بود و ما را دعوت به جدّیتی بیشتر میکنند. مهم آن است که انگیزۀ خود را بزرگ و بزرگتر نمایید و در دل همین دروس رسمیِ حوزه به افقی و حضوری بیندیشید که به تعبیر جناب احمد جامی: بدون نومیدی با حضوری خاص راه را ادامه دهید و معلوم است که در این صورت در کنار سیّد حسن نصرالله، خود را حاضر مییابید با راهی که مقابلتان گشوده شده است. و دقیقاً هرکس چه یک طلبه و چه یک استاد دانشگاه و چه یک خانم خانهدار همه باید از خود بپرسند با تاریخی که بعد از تشییع سیّد حسن نصرالله شروع شده و اشارهای که آن یوم اللهِ بزرگ به سوی آیندهای خاص دارد؛ ما چه اندازه و چگونه در کنار سید حسن نصرالله خواهیم بود؟ موفق باشید
سلام استاد: رحلت عالم فرزانه آیت الله سید مرتضی مستجاب الدعواتی را خدمت شما و همه لب المیزانیها تسلیت عرض میکنم، حقیر یکبار محضرشان شرفیاب شدم، ممنون میشوم قدری از ایشان بگویید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند رحمتشان کند. ایشان بقیةالسلف بودند با همتی بلند و دلسوزیهای فراوان. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: شما فرمودید که اسم بی مظهر نمیشود. خوب الله اسم جامع است. و انسان کامل باید اولین مخلوق باشد. چون اول الله است که تجلی کرده است. حال سوال این انسان کامل که اولین مخلوق هست آیا صورت انسانی دارد یا بی صورت است. اگر صورت دارد این صورت برای اولین بار باید در روی کره زمین باشد یا عوالم بالاتر. برای اولین بار بر روی زمین نمیشه. چون خلقت مادی انسان پس از خلقت مادی بعضی موجودات دیگر مثلاً جن بوده است. من گیج شدم. اگر انسان کامل اولین مخلوق است، چرا پس از فرشتگان خلق شده است که داستان خلقت آدم در قرآن آمده است؟ اگر مخلوق اول انسان کامل است، آیا صورت انسانی یعنی به شکل انسان بوده است؟ استاد گرامی لطفاً راهنمایی بفرمایید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان به هر حال در هر ساحتی که حاضر باشد چه قبل از هبوط بر زمین و چه بعد از آن، به حکم «اولُ ما خلق الله»، اول است. به آیه اول سورۀ نساء نظر کنید که میفرماید: « يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقيباً» حاکی از آنکه آن نفس واحد، حقیقت انسان است و از آن نفس واحد، زوج او خلق شده و پس از آن تازه در ساحت بهشت قرار گرفته و پس از آن اولین انسان، یعنی ابوالبشر به عنوان اولین انسان در زمین میباشد. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: آیا صحیح است که انسان در هنگام مرگ و برزخ و قیامت فقط با خدا روبروست و تا ابد و همیشه فقط تنها با خداست؟ این سوال را بر اساس فهمی که از وحدت شخصی وجود فهمیدم، پرسیدم. با تشکر از توجه شما استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی با کدام اسم از اسمای الهی؟ با اسم «لطف» و صورتهای مربوط به آن؟ و یا اسم قهر و آتش مربوط به اسم قهر اسم حق. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم! انسان کامل مظهر اسم الله است. مثلاً علی علیه السلام انسان کامل است. علی علیه السلام میفرماید خدایی را که نبینم نمیپرستم که این رویت قلبی است. سوال اول: آیا این رویت قلبی به این معناست که صفات الله در علی علیه السلام ظهور کرده است و علی علیه السلام وقتی به خودشان نظر میکنند الله را حضورا درک میکند ؟ سوال دوم : اگر این درک حضوری و قلبی الله توسط علی علیه السلام در قوه خیال نورانی حضرتش تجلی کند، چه صورتی دارد؟ با تشکر از زحمات شما استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همینطور است. ۲. مهم، معانی خاص توحیدی است که به هر صورتی به ظهور میآید و به همین جهت صورت و ماهیت، اساس نیست. اساس، آن معانی میباشد که از طریق آن صورتهای گوناگون مطرح میشود. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: استاد بزرگوار؛ نظر به فرمایشات حضرتعالی، وظیفه کنونی ما رشد و تعالی هم در مسیر دین است و هم متخصص شدن در زمینه شغلی تا بتوان به عنوان نیروی متخصص شغلی و متعهد دینی تراز مانند شهید تهرانیمقدم، به انقلاب اسلامی خدمت کرد. استاد عزیر، بنده در حوزه «منابع انسانی» در سازمانها فعالیت دارم. در حال حاضر اساس و بنیان این حوزه شغلی، غربی است. ادبیات و شاکله امروزیِ این علم و رشته شغلی از غرب آمده و برای متخصص شدن از یک سو گزیری نیست از مطالعه کتب اندیشمندان غرب (که مبنای نگاهشان صرفاً بهرهکشی از نیروی انسانی است نه تعالی بشر) و از سوی دیگر نگاه اسلامیِ توحیدیای در متخصصان داخلی در این رشته وجود ندارد. چه باید کرد؟ از کجا باید نقطه اتصالی بین این دو برقرار کرد؟ چگونه میتوان نگاه اسلامی الهی به نیروی انسانی را به دست آورد و در سازمانها انتشار داد؟ حتی بزرگان داخلی این حوزه هم همان حرفهای غربیها را صرفاً تکرار و ترجمه کرده اند. در زمینه علوم انسانی دیگر مانند فلسفه و جامعهشناسی، اندیشمندان اسلامی قبلاً ورود کرده اند و آثار مرجعی میتوان یافت و نگاه خطای فیلسوفان غرب را تشخیص داد. اما در این حوزههای اینچنینی، منابع به روز شده و جدید اسلامی وجود ندارد (حضرتعالی هم در سوالات قبلی، به نامه حضرت امیر به مالک اشاره فرمودید) علی ایحال تقاضا میشود ارائه طریق فرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینجا است که توجه به موضوع «معرفت نفس» و تدبیر روح بر جسم، ما را متوجۀ تدبیر عالم معنا بر عالم ماده میکند و اگر با نظر به این امر، علوم انسانی تنظیم شود و کارگزاران نظام اسلامی متوجۀ چنین قاعدهای باشند، در کنار فعالیتهای خود میدان تأثیرگذاریِ امور معنوی را مدّ نظر میآورند و از این جهت فعالیتهای آنها به جای بیآینده و عقیمبودن؛ آیندهدار و با برکت خواهد بود. موفق باشید
تک بیتی نو: چه اختیار؟ که ما مثل قاصدک بودیم وزید باد بهاری درآمدیم به رقص...
باسمه تعالی: سلام علیکم: و حضور به گفته جناب حافظ: «در همین کنج خرابآباد». اگر بپذیریم همین حضور نوعی زندگی است و زندگی را میگشاید. زیرا او بالاخره ما را در این کنج خرابآباد جای داد. موفق باشید
سلام استاد: معذرت میخوام بابت اینکه هی مزاحم میشم حلال کنید. ولی من این موضوع برام حل نشده، طبق فرمایش شما عین ثابته ما شخصیت کلی ما میباشد مثلا اینک خدا وجود و بودن صدام را به او میدهد ولی نحوه بودنش مال خودش هست، حالا بحث من اتفاقاتی هست که برای ما میفتد خیلی مواقع تلاش میکنیم برای رسیدن به چیزی ولی نمیرسیم یا مثلا در سن ۲۰ سالگی دچار یک بیماری خاص میشویم که نحوه زندگیمان تغییر میکند و باعث میشود خیلی از تلاش ها بی فایده شود، سوال من اینست که آیا خود این اتفاقات دقیق خودش درعین ثابته ما بوده، یا اینکه نه یه نوع از شخصیت درعین ثابته بوده مثلا غرور و خدا طبق آن اتفاق را رقم زده؟ یعنی نوع و شکل و چگونگی اتفاقات را خدا تعیین میکند یا نه به همان شکل و نوع در عین ثابته مان بوده است؟ تشکر بابت زحمت هایتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید این موارد و ابتلائات که پیش میآید، بیشتر برای امتحان ما باشد و در دل همین ابتلائات میتوان شخصیت اصیل و نهفته خود را به فعلیت رساند به همان معنایی که سالکانِ سیر به سوی حضرت محبوب فرمودهاند: «در بلا هم میچشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۱. فرق بين بي حجابی و بد حجابی چیست؟ ۲. چگونه باید با این دو مورد برخورد کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: رعایت آنچه شرع مقدس و فقهای بزرگوار مبتنی بر فهم آن ها در رابطه با حجاب، از شرع مقدس فرموده اند؛ حجاب است و در غیر این صورت بی حجابی به حساب می آید با هر عنوانی که باشد. موفق باشید
سلام علیکم: من دنبال یک حدیث میگردم که بگوید که صفاتی همانند علم، قدرت و حیات، عین ذات خداوند میباشد. اگر اینچنین حدیثی سراغ دارید لطفاً آن را بیان کنید و آدرس آن را هم بفرمایید. چون به آن نیاز دارم! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع عقلی است که اگر صفات خدا جدای ذات باشد، خداوند محل کثرت می شود. امری است فوق موضوعاتی که احادیث بخواهند از آن سخن بگویند بلکه مبنای اعتقاد به حقیقت احادیث نیز همین امور عقلی است. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار: یک سوال رو خواهشاً صریح جواب بدید: بین پزشکیان و قالیباف شما کدام یک رو برای ریاست جمهوری ایران شایسته تر و کارآمدتر و اصلح تر میدانید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میرسد حالا دیگر وقت این حرفها نیست. وقت آن است که تلاش کنیم دولت آقای پزشکیان در شعارهایی که دادهاند موفق شوند و رهبر معظم انقلاب در نسبت با دولتها، این مسیر را در پیش میگرفتند. ما نیز در بستر صبر و سلوک، باید همان روش را دنبال کنیم. موفق باشید
سلام و وقت به خیر: میدانم سوال سطحی ای است ولی انقدر درگیرم کرد که مجبور شدم وقت شما را بگیرم. استاد در مورد ارتباط با آدمها سخت به تنگ آمده ام. در نوجوانی بسیار خجالتی و کم حرف بودم و از خدا میخواستم فقط یک دوست با من همراه کند و محتاج توجه دیگران بودم ولی اکنون خدا لطف کرد و خجالت و کم رویی را کنار گذاشته ام و دوستان زیادی دارم اما مواجهه من با اینهمه دوست را نمیتوانم مدیریت کنم. هرروز یک دوست از من دلگیر میشود که چرا توقعاتش را براورده نکردم و حقوقش را ادا نکردم. و به جز این مشکل وقتی میخواهم به سفر بروم و در زیارتها مخصوصا تنهایی را دوست دارم افرادی که به من لطف دارند از من میخواهند که با هم باشیم و من نمیتوانم اینهمه بودن در کنار یک نفر را که شاید اصلا به او علاقه و محبتی ندارم و نمیتوانم اخلاقم را با او متناسب کنم و به توقعات او رسیدگی کنم و از طرفی نمیتوانم دست رد به سینه اش بزنم و او را تنها بگذارم. سفر اربعین یکی از افرادی که در دلم از او خوشم نمیامد ولی سعی میکردم بروز ندهم امد و گفت با هم همسفر شویم و من هم مجبور به قبول شدم ولی هرکاری کردم نتوانستم انتظارات او را براورده کنم و محبت واقعی اش را به دل راه دهم. اصلا نمیدانم حقوق دوست در اسلام چیست؟ در مقابل انتظارات بی جا و قهرهای متعدد و مقدار حضور در کنار همسفر و دوست چیست و آیا اگر ابراز دوستی کسی را نپذیرم خطا کرده ام. چه کنم استاد؟ از کجا اینها را یاد بگیرم؟ حس میکنم اسیر قفسی شده ام که به خاطر ضعف نفس و علاقه به استقلال و تنهایی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: پیشنهاد میشود کتاب «شرح جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی که شرح آن روی سایت نیز هست، دنبال شود. ثانیاً: با شوخ مزاجی از اموری که میخواهید عبور کنید، عبور کنید بدون آنکه موضع مستقیم بگیرید. موفق باشید
با سلام: آیا میشود که مثلاً اسماء الهی به شکل انسان تجلی کند. مثلا اسم رب به شکل یک انسان تجلی کند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: مانند والدین کودک که به نور ربوبیت حضرت ربّ مسئول تربیت و تأمین فرزندشان میباشند. موفق باشید
با سلام: آیا صحیح است که بگوییم که قوه خیال صورت انشا میکند اما این قوه بینایی است که آن صورت را میبیند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. موفق باشید
سلام و وقت بخیر استاد عزیز: مدت هاست به فکر یاد گرفتن زبان عربی هستم از این جهت که احساس میکنم خود دانستن و آشنا بودن با زبان عربی در مواجهه ما با قرآن و روایات و ادعیه به شدت تاثیر گذار هست نه به جهت آسان تر شدن کار بلکه به این دلیل که نوع مواجهه متفاوت است. و رهبری هم اشاراتی در این باره در سال های اخیر داشته اند مبنی بر اینکه مردم کشورهای عربی به برکت اینکه عرب زبان هستند گویا بهرهمندی و فهم دیگری از قرآن دارند و یا در تاثیر جایگاه زبان و سخن میتوان از این نمونه یاد کرد که ابومهدی المهندس به دوستان خود گفته بودند: «هر کس میخواهد انقلاب اسلامی را بفهمد باید با زبان فارسی آشنا باشد». حال سوال این است که برای این دغدغه، اگر نخواهیم برای آموزش زبان عربی صرفا دانشجوی حوزه یا دانشگاه شویم، در این زمان چه باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله در فضای مجازی از طریق اینترنت در این رابطه روشهای خوبی را به میان آوردهاند. خوب است یکی از روشهایی که با ذوقتان همراه است انتخاب کنید. موفق باشید
با سلام: در خیال معنی صورت میگیرد. الله از عالم معناست. اگر در عالم خیال صورت بگیرد، به چه صورتی میشود؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: جامعیت انسان کامل مدّ نظر قرار میکیرد به اعتبار آنکه انسان کامل مظهر جامع اسمای الهی می باشد و در همین رابطه خاتم الرسل «صلوات الله علیه و آله» فرمودند: « «مَنْ رآنی فَقَد رَأَی الحَقَّ». موفق باشید
سلام استاد: جایی فرمودید «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» اشاره به ظهور تمام اسما و صفات خداوند در کربلا و روز عاشورا دارد آیا این ظهور کامل تنها یک بار است یا تکرار شده و خواهد شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر آغازی با ادامه تاریخیِ آن آغاز، ادامه مییابد. مانند انقلاب اسلامی که همان آغازی است که در کربلا به ظهور آمد و باز حبیب بن مظاهر و باز زهیر. موفق باشید
عنوان: «درک نیروی غیبی انقلاب» با سلام و احترام: چند روز قبل به زیارت مرقد امام خمینی (ره) رفتم. بسیار راغب به این زیارت بودم. خیلی قبل هم رفته بودم. وقتی هنوز ضریح در وسط بود و فقط دیوارهای دورش را گچ کرده بودند. ساختمان تزئین شده کنونی دیگر هیچ چیز آنجا نه بوی امام می دهد نه بوی انقلاب نه خدا. به بهانه سال عمر امام، سقف فلان متر، به بهانه سال پیروزی فلان و... انقدر بهانه بعد از بهانه که یادشان رفت آبروی انقلاب اسلامی ذبح شده است و اما بعد، هر انسان اندک آگاهی با دیدن ان بنای ناهنجار متوجه مسئولان مقصر بی مسولیت منافق خواهد شد که دیگر نیاز به دشمن بیرونی نیست و تعجب اینجا است که با وجود این همه موریانه، کشتی انقلاب چگونه به جلو می رود؟ شاید این تنها نکته و بزرگترین عبرت زیارت مرقد امام باشد که ان شاءالله وجود آن نیروی غیبی، وحشت کشنده را به دل همه ی معاندان بیندازد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته نباید واژه منافق را در این مورد به کار برد. آری! مهم آن است که حضرت روح الله (رضواناللهتعالیعلیه) در مقابل بشریت راهی را گشودند تا ما بتوانیم به تعالی انسان فکر کنیم. موفق باشید
سلام استاد: الان در تعطیلات هستیم و من هم به عنوان یک دانش آموز باید بنشینم و کار های عقب افتاده ام را انجام دهم اما نمیدونم چرا نمیشه، اصلا هیچ کنترلی بر روی خودم ندارم. دارم اذیت میشم، ... اینجاس که میگم هیچ وقت هیچ چیز نمیشه. این که من بیام و برنامه بریزم و بگم حالا میخوام این کارها رو انجام بدم، شدنی نیست. پس کی میشود؟ شما گفتید باید سعی کنم در بودنم، بشوم. اما، نمی دانم! ... چه شده است ای دل. باز آمده ای ای هوش، عقل را معنا کرده ای. هر دم با عف خودت عفافی بزرگ بر گردنم انداخته ای. کجا رفته روزهای بیداری، روزهایی که ملک لایبلی شده بود مسکنم. سکنی میگزیدم در بیداری و لحضه ای نمی گذاشتم خوابم ببرد. میرقصیدم و میرقصاندم برای ستاره های آسمان، شهدا چه خوب قطب من بودند به وقت اشک آمدنم، به وقت آه و سوز... یاد گرفتم از آوینی عقل معاش میگوید که شب هنگامِ خفتن است، اما عشق میگوید که بیدار باش… و من برای آنها زحمت نمی کشیدم بلکه پیش می آمد. یک لحظه باید نظری و توسلی به حاج قاسم میکردم. یک لحظه به سروران دیگری ... آه ... چه سخت میگذرد بی آن ها. مریضم و درمانده ام در تیک تاک ساعت. برای این که از یاد نبرم چوب خطش را هک کردم بر روی دیوار، الان قریب به سال های نوری است که من در این قوطی بتونی هستم. دیوار یادهایم دیگر جا ندارد! (بغض یعنی خنده های ساختگی ، شکنجه بشی از طرف من، تو مبادا آخ بگی. همه منتظر اینن که یجایی گاف بدی) سوار بر این کلمات شدم و به عنوان این که دارم به بالا میرم اما در جهان موازی ام و در حققیت دارم به پایین چاهی بی پایان و ژرف ناک سقوط میکنم،... یاد روزهای فخر و عصمت را ... حضرت عجل مجالی ده! تازه راه رفتنم را یاد گرفته ام اما دریغا که زمان رفتن است. نه توسط پا های خودم و جاده های زمین... بلکه توسط بال هایی که یافتم در روزهای فخر و عصمت... چون رهبر من علی است و او هم راه های آسمان را بهتر از راه های زمینی میشناسد... اما من میسوز که دیر رسیدم و تک بالی بهم نرسید. آیا میشود با یک بال به از لای میله های زندان به آسمان تاخت؟ حضرت عجل مجالی ده!
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه!! باید در عین برنامهریزی برای اوقات خود، چندان هم به خود سخت نگرفت. پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» مطالعه شود. موفق باشید
سلام علیکم: در رابطه با سوال ۳۶۹۸۴ منظورم را خوب منتقل نکردم. اصل سوال آن است که همان گونه که من معلول خدا هستم و به خدا علم حضوری دارم، آیا اعمال من شعور دارند و مرا که علت آنه ا(اعمال خودم) هستم، آیا به علم حضوری مرا درک میکنند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد اساساً در وادی علم حضوری، موضوعِ علت و معلول که مفاهیمی است مربوط به علم حصولی؛ در میان نیست تا گفته شود ما که معلول هستیم و علم حضوری به خداوند داریم، آیا معلولِ ما هم علم حضوری به علت خود دارد!! این نوعی خلط بین علم حضوری و علم حصولی میباشد. موفق باشید
سلام استاد گرانقدر: ببخشید پرسشی داشتم. یادگیری ساز موسیقی مانند سه تار یا سنتور اشکال دارد؟ و تاثیرات وضعی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: میفرمایند یادگیری و استفاده از ابزارهای موسیقی ذاتاً حرمت ندارد. حرمت آن به استفاده نامشروع آن است که منجر به فتنه و فساد گردد به همان معنایی که در مجالس لهو و لعب به کار میرود. موفق باشید
