با سلام: در بحث وجود شناسی میگوییم که وجود به ذهن نمی آید. اما وقتی که من دقت میکنم، میبینم که مفهوم وجود در ذهنم هست. این تناقض چگونه حل میشود؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود که عین خارجیت است غیر از مفهوم وجود است که مانند مفهوم هر موجود دیگری در ذهن است. موفق باشید
«السلام علیک یا قتیل العبرات». سلام علیکم. اگر کسی حتی یک بار بر مصیبت امام حسین علیهالسلام گریسته باشد، به خوبی متوجه عظمت و ارزش این اشک و این بکاء بر حضرت می شود. حال پرسش حقیر این هست: در کنار کسب معارف حسینی، چه کنیم چشمه دائمی و خون آلود اشک بر سالار شهیدان در چشم و جان ما گشوده شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم توجه به افق گشوده عرشی است که با نظر به نهضت حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» در مقابل جانها گشوده میشود و در این فضا، حتی ناخواسته آن اشکی که اشکِ اتصال به عرش است به میان میآید. موفق باشید
سلام: چند سال پیش از یه گناه بزرگی گذشتم. بخاطر غرورم و روشنگری که اگر انجام می شد نابود می شد. کارم به دکتر اعصاب کشید. ٧ بار بستری. گفتن اسکیزوفرنی داری. از فرط فشار روانی.... ولی من نه چیزی می دیدم نه می شنیدم. یه بار بعد نمازعصر از خودم سوال کردم ادم خوبی هستم یا نه. یه نور زیبای بمدت ٥ ثانیه دور خودم دیدم. چند بار بعد ماهها نور را دیدمش. فقط یه بار صدای داخل کلم یعنی از بیرون نبود شنیدم گفتش سلام فرمانده. و قطع شد. قرص ها را برای کم شدن قدرت شهوتم می خورم. چون مجرد هستم و بعد از داستان سیگار کشیدم ومی کشم. حرف شما حجت است. چند سالی است با صوتی های شما را گوش می کنم. ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آنچه جان خود را با معارف الهی و قرآنی بیشتر و بیشتر آشنا کنیم، بهتر و بهتر راههایی را که باید در آنها گام بزنیم، برایمان روشن میشود و مییابیم چه امری مهم است و باید به آن امر یا امور در زندگی خود بیشتر اهمیت داد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیز استاد عزیز: ماه رمضان توفیق شد چندین فایل صوتی از استاد عابدینی حفظه الله و چند فایل صوتی از شما در شرح دعای سحر گوش بدهم به اضافه خوندن کتاب حقیقت نوری اهل البیت علیهم السلام. مطلبی ما حصل شده، مطرح میکنم لطفا اگر ایراداتی داره اصلاح فرمایید. با تشکر. اینگونه با یک سوال شروع میکنم. اگر کسی دلتنگ امیر المومنین شده باشه، چکار کنه که از دلتنگی در بیاد و عطشش برطرف بشه؟ هر کسی جوابی میدهد، توسل به حضرت، شرکت در مراسم، انجام کارهای خیر به نیابت از مولا و... به نظر میرسه راه کار عملیاتی تر و دست به نقد تر و شیرینتر و ملموستر وجود داره و اون دیدن و زیارت کردن یک شیعه مولا امیرالمومنین و بوسیدن و معانقه با اوست، با این کار تشنه ی دیدار مولا امیرالمومنین به آب رسیده، و عطشش بر طرف میشه. دلیل چیه: روایت داریم شیعیان از باقیمانده گل اهل البیت آفریده شده اند. پس شیعیان همجنس اهل البیت اند. و روایت داریم که اتصال روح شیعه به امام از اتصال نور خورشید به خورشید بیشتر است. با این وصف هر شیعه ایی، شعبه ایی از نور امیرالمومنین است و با دیدار و بوسیدن و معانقه یک شیعه انگار امیرالمومنین را نگاه میکنی و میبوسی و میبویی و بغل میکنی. پس اگر کسی دلتنگ امیر المومنین شد به دیدار یک شیعه برود و با او هم کلام بشه. کسی که عطش بیشتری داره به دیدار بچه مذهبی بسیجی بره. کسیکه عطش بیشتری داره به دیدار یک عالم بره. عطش بیشتری داری برو یه عالم سید رو بغل کن. شاید این مطلب تفسیری هم بر قسمتهای از دعای سحر امام محمد باقر علیه السلام باشه. هر شیعه ایی بهاء الله است. میخونی: خدایا من از تو دیدار و لقاء شیعیان میخوام، اون شیعه ایی که نور شکوهمند ترو باعظمت تر است. خدایا کل شیعیان نور ارزشمند و شکوهمند هستند، خدایا من لقاء همشون رو میخوام. میشه یه استنتاج کلی هم داشت: هر کسی دلتنک خدا شد، به دیدار یک شیعه بره. شیعه جلوه خداست. نور شکوهمند خداست. هرکسی دلتنگ مولا علی شد، به دیدار یک شیعه بره. شیعه متصل به مولاست هر کسی دلتنگ مولا صاحب الزمان شده به دیدار یک شیعه بره. شیعه متصل به اوست و شبعه نورانی اوست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتۀ خوبی است و در این رابطه میتوان فکر کرد حتی در بهشت هم که انسان با افرادی اینچنینی که به حق محبّ مولایمان هستند؛ روبرو شویم، عمق حضور در بهشت برایمان بیشتر میشود. و در همین رابطه از جناب مولوی داریم: «مهر پاکان در میان جان نشان / جان مده إلاّ به مهر دلخوشان».موفق باشید
سلام و عرض ادب دارم خدمت شما استاد بزرگوار: دیشب از سفر راهیان نور برگشتم و چنان حس تولدی داشتم که فقط و فقط یک بار در سفری که اربعین به کربلا راهی شده بودم داشتم. یک حس پاک و مقدس و عمیق و شدید، شدیداً زلال. انگاری درونم آبشار ملایم و زیبایی جریان دارد. حالم خیلی خوب شده، تا کنون اینگونه نبودم. این سفر پنجمی بود که به راهیان نور رفتم، اما مثل اولین سفرم بود حتی بسیار بهتر از آن. بینظیر. یک رزق پیوسته که یادمان به یادمان کامل تر میشد و در آخرین مکان که معراج شهدا بود، تمام و کامل شد. و در مسیر برگشت فرصت خوبی پیدا شد تا با آقا امام زمانم هر چه صحبت دارم به عنوان حرف های آخر این سفر بگویم. نمیدانم دلیل بسیار خاص بودن این سفر چه بود. اما امان از دلتنگی. آنجا هم برای دلتنگیهای بعد از سفرم میترسیدم و نمیدانستم چه کنم واقعاً؟ خیلی از شهدا خواستم کمکم کنند و از خودشون و این زیبایی ها جدا نشم و از این دلتنگی و هجوم دنیای پست کم میارم و هرگز از مسیر شهدا جدا نشم. بحث جوان و انتخاب بزرگ و چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی بود که دقیقاً از بعد سفر راهیان پارسال شروع به مطالعه کردم و تا قبل سفر امسال تمام کردم. با این دو کتاب خیلی فکر کردم، به شاهد مثالهایی که از زندگی شهدا حین خواندن بخش های مختلف کتاب میرسیدم. خیلی سازنده بود. تغییر کردم و اگه خدا کمک کنه قراره سیر مطالعاتی شما را ادامه بدم. برای ماه مبارک میخواستم شرح نهجالبلاغه و تفسیر قرآن شما را روزانه یک جلسه گوش بدم و بنویسم اما لطف بفرمایید بگویید از کدام سورهٔ قرآن و کدام مبحث نهج البلاغه شروع کنم که مناسب حالِ الآنم باشد. نمیدانم برای حفظ و امتداد این حال چه کنم؟ این تحول برای همه پیش میآید اما یک عده توانستند آن را نگه دارند. سعی میکنم نماز اول وقت و با توجه و خوش خلقی با خانواده و انجام تمامی وظایفم نسبت به خانواده و جامعه و برنامه ریزی و تلاش برای هدر ندادن فرصت هام. مباحث چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی خیلی کمک کننده بودند اما خیلی میشود که شرایط از دستم خارج میشود و به لحاظ روحی کم میآورم، و روزهایی حال نمازهای یومیه را هم از دست میدهم و فقط برای چشم گفتن به خدا و انجام تکالیف شرعی ام نماز میخوانم. و یک نکته دیگر؛ که با دو حاجت رفته بودم، یک حاجت برآورده میشود همیشه، اما دیگری گاهی نشانه هایی آن می آید که گویا شهدا میخواهند بگویند ما حواسمان هست و میشنویم و میبینیم، اما آنچه میخواهم را نمیدهند. تا کنون حاجتی این اندازه مرا اذیت نکرد. دلم میخواهد رها شوم از این خواستهٔ عجیب و غریبی که در دلم پیدا شده. اما رها نمیشوم. حسی آمده سراغم که از خدا و شهدا بارها خواستم این را از دلم بردارد اما نمیشود. به نظر شما چرا اینطوره؟ خیلی برایم سؤاله! من هرچه از شهدا خواستم بهم دادند، این خواسته ام را نیز بی جواب نگذاشتند اما جوابی که خواستم را هم نداده اند، چهار سال از این درخواست های مکرر میگذرد و هربار جواب و نشانه ای میاد سراغم... اما...
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید در معنای زندگی متوجۀ مردانِ مردی باشیم که به خوبی زندگی را در این تاریخ شناختند و به زیباترین شکل از پل صراط دنیا گذشتند و این است قصۀ شهدا. و این است معنی زندگی که در نسبت با آنان، ما در خود مییابیم. مگر میشود انسان در معنای زندگی بدون نسبت با انسانهایی که متذکر معنابخشیدن به انسان میباشند؛ زندگی را بیابد و احساس کند؟ و از این جهت حقیقتاً «راهیان نور» رهروانی هستند که به سوی نور میروند تا نسبت خود را در این دنیا با آن مردانِ مرد تجربه کنند وگرنه زندگی را گُم میکنیم.
در مورد رجوع به قرآن و نهجالبلاغه، فکر بسیار خوبی کردهاید و به نظر میآید با توجه به موقعیتی که دارید اگر با همان نظم سیر مطالعاتی جلو بروید، ان شاءالله نتایج خوبی بهدست میآورید. مهم همین توجهی است که برایتان پیش آمده است یعنی توجه به اُنس با قرآن و نهجالبلاغه.
در مورد حوائجی که انسان در نزد خود دارد باید در عین تقاضای برآوردن آن حوائج و یا آن حاجت، اصرار نداشته باشد، زیرا بزرگان دین فرمودهاند ممکن است در آن اصرار، آنچه مصلحت انسان نیست، مطرح باشد. موفق باشید
سلام: در سوال ۴۸۷۹ فرمودید بنده هنوز هم معتقدم ما بهحمدالله از اصلاحطلبی عبور کردهایم، سوال مال سال ۹۲ است و ظاهرا قبل از آن نیز معتقد بودید عبور کردیم شاید از ۸۴ یا حتی قبل از آن معتقد بودید عبور صورت گرفته است سوال اینجاست پس چرا در ۱۴۰۳ شاهد جولان اصلاح طلبانیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آن جریان اصلاحطلبی که بنا داشت مقابل رهبری بایستد؛ عمرش تمام شد و دیگر خود را در میدان اپوزیسیون تعریف نمیکند. آمده است در بستر انقلاب و به دنبال حضوری می باشد که در عین استقلال ایران، وارد نظم جهانی شود به عنوان ژاپن اسلامی. در حالیکه انقلاب اسلامی آمده است تا تاریخ دیگری را بگشاید که جهانی است بین دو جهان. موفق باشید
سلام و عرض ارادت: من چند روزی هست نسبت به موضوعی دارم خودخوری میکنم. رک و صریح بیانش میکنم با یه واسطه من حرف رو بیان میکنم. دوستی داشتیم به شدت مشروب خور و مست. و بعد از چند سال با همین مستی فوت میکنن (تصادف میکنن)؛ و حالا نکته اصلی اینجاست، هر روز و شب داره به خواب خانوادش میاد چه دور چه نزدیک و همه در بهترین جای ممکن میبیننش و لباس سفید و خوشحال و خندان و باغ زیبا و میوه جات خوشمزه و دلربا و... این حکایت چیه؟ مستی که بد هست حین مستی فوت شدن هم که یه سری احادیث دیگه داریم... و... واقعا من رو قانع کنید نسبت به این موضوع ممنون میشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات داریم که شیطان بعضاً از طریق خواب و به صورتهای مختلف جهت انحراف انسانها حاضر میشود و به همین جهت باید مواظب بود که به خواب، نباید اعتماد کرد مگر آنکه از طریق عقل و یا شرع، حجّتی داشته باشیم مبنی بر صحت آن خواب. موفق باشید
با عرض سلام و ادب و تبریک ماه معظم رجب: معنای این روایت شریف از امام صادق (ع) چیست و چرا ایشان آن اندازه اهمیتی برای تلاوت سوره توحید بیان میفرمایند که نخواندن آن در سه روز را به مثابه کفر برمیشمرند؟ «مَنْ مَضَتْ لَهُ ثَلاَثَةُ أَيَّامٍ لَمْ يَقْرَأْ فِيهَا قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ فَقَدْ خُذِلَ وَ نَزَعَ رِبْقَةَ اَلْإِيمَانِ مِنْ عُنُقِهِ فَإِنْ مَاتَ فِي هَذِهِ اَلثَّلاَثَةِ أَيَّامٍ كَانَ كَافِراً بِاللَّهِ اَلْعَظِيمِ»
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً اگر کسی بخواهد در ایمانی حاضر باشد که حضور در بیکرانهای است ماورای ابژهشدن خداوند، هیچ راهی جز رجوع مکرر به اشارات سوره مبارکه توحید که عطای الهی است برای انسانهای آخرالزمانی؛ باقی نمیماند. عرایض مختصری در رابطه با اشارات آن سوره شده است شاید به فهم این نکته که چرا حضرت صادق«علیهالسلام» چنین فرمودهاند، کمک کند. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/sound/962?mark=%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5
سلام با عرض خدا قوت و قبولی طاعات و عبادات: سوالی داشتم در باب اینکه: آیا افقی که در حضور معلمان است افق و حضوری است که هرکس از معلمان تجربه کنند یا باید شرایط خاصی داشته باشند؟ و می خواستم یه توصیه هم داشته باشید البته به معلم های هنر. پیشاپیش خیلی ممنون از شما 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم رویکرد خود معلمان محترم است که با چه رویکرد و انگیزه ای در آن میدان حاضر باشند. عرایضی تحت عنوان «معلمی و پیشوایی نسلی که در پیش است» شده است خوب است به آن بحث رجوع شود. موفق باشیدhttps://cdn.lobolmizan.ir/uploads/shakhsiatha/shahid_motahari/speech/gw5_Moalemi_va_pishvaei_nasli_ke_dar_pish_ast.mp3
سلام و درود ..........
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی نیست که ما بتوانیم ورود کنیم. موفق باشید
سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد بزرگوار: استاد بنده ۲۷ سالمه، سه تا پسر دارم، زندگی متاهلی پر از تنشی دارم، همیشه دعوا، کتک کاری، فحش و ناسزا، توهین و تحقیر شوهرم. همیشه به من شک داره میگه دست خودم نیست همش دارم عذاب میکشم دلم برای بچه هام میسوزه، اونا هم تو این آتیشی که برپاست دارن میسوزند. هیشکی رو ندارم شوهرم یکی از دوست داران شما هست، کتابهای شما رو میخونه،عاشق رهبری هست، عاشق ولایت و معصومین علیهم السلام هست ولی اخلاق و رفتارش خیلی بده، نمیدونم چکار کنم. بخدا خسته شدم از زندگی. اصلا آرامش ندارم تو رو خدا بهم بگید چکار کنم؟ ممنونم ازتون
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره شیطان قسم خورده است تا این نوع افرادی را که اهداف خیر و خوبی دارند؛ به زحمت بیندازد و از راه مستقیم خارج کند. ولی از آنجایی که کید شیطان ضعیف است ان شاءالله مشکل حل میشود و این افراد به خود میآیند. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: شما در سوره اعراف در بخش اسماء الهی میفرمایید: که برای دیدن اسما الله باید چشم و گوش دل باز شود. آیا منظور شما از باز شدن گوش و چشم دل، خیال میباشد؟ با تشکر از الطاف استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در نفس خود قوایی دارد که اگر آن قوا منوّر به نور ایمان گردد به حکم حدیث قرب نوافل، با دیدن و شنیدن هرچیز منتقل میشود به انوار اسمای الهی. و البته به گفتۀ آیت الله تربتی این امور، چشیدنی است و نه شنیدنی. نکتۀ خوبی که کتاب «فضیلتهای فراموش شده» مطرح کرده. موفق باشید
سلام و عرض ادب: جناب استاد در انتخابهای زندگی تا چه اندازه میتوان به مقوله «اختیار» تکیه کرد؟ دقیقتر بگویم، از ایدهها و ابتکار عملها آیا میتوان تکلیف ساخت؟ اگر ایدهای جهت اصلاح جامعه داشته باشیم که به اندازه یک عمر جانکندن نیاز داشته باشد، و مسیری که قرار است بپیماییم آنقدر بکر و مبهم باشد که بدون یقین و شجاعت قابل طی کردن نباشد، چگونه به این یقین برسیم که «باید» یا «بهتر است» یا «خوب است» وارد آن مسیر شویم؟ اگر مسیر آنقدر جدید باشد که در صورت پیمودهنشدن هم، چه بسا کسی متوجه خلأ آن نشود، از کجا بدانیم بیگدار به آب نزدهایم؟ از کجا بدانیم درحالیکه تکلیفهای امنتر و بیدردسرتری برای تراشیدن و پرداختن وجود داشته، مسیرهای تکراری و مجرب دوستان اهل جهاد را بیجهت رها نکردهایم؟ از یک طرف گفته اند هرکسی را بهر کاری ساختند / مهر آن را در دلش انداختند، از طرف دیگر روایت داریم فی خلاف النفس رشدها و برخی، انتخاب راهی که کمتر مورد علاقه است را مصداق آن دانستهاند و در سیره بزرگانی چون حاج قاسم هم این موضوع مشاهده میشود که راهی را پیمودهاند که گرایش شخصی به آن نداشتهاند. با این اوصاف، دنبالکردن ایدهها و زمینگذاشتن مسیرهای همهگیر و مرسوم جهاد، چه جایگاهی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان اختیار و انتخاب دارد ولی حکیمانه باید اختیار خود را مدیریت کند و از این جهت و در هر حال باید در این موارد با افراد معتمد و کاردان مشورت شود تا به قول خودتان بیگدار به آب نزنید. موفق باشید
سلام استاد: فردی ۲۶ ساله هستم که دغدغه دین دارم. استنباط من از نقشی که میتوانم در پازل کنونی ایفا کنم تلاش در جهت اسلامی کردن علوم و ایجاد نرم افزار حکمرانی اقتصادی مبتنی بر دین است تا بتوانیم نسخه های غربی که بر اساس مبانی انسان شناسی غربی است و نظر به سوی عالم غیب ندارد را کنار زده و نرم افزار دینی را جایگزین کنیم. تحصیلات آکادمیک حقوقی دارم و از طریق مشاور حقوقی میتوانم معاشم را تامین کنم. استعداد خوبی در خواندن دروس دارم بنظرتان وارد حوزه بشوم یا خودخوان مباحث را پیگیری کنم؟ میخواهم هر طور شده تتمه عمرم را با اسلام و انقلاب گره بزنم. آیا پیشنهاد میکنید وکالت و مشاوره را رها کنم و فشرده به دروس حوزه بپردازم چون دنیاطلبی و تحصیل علم شاید توامان میسر نگردد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت اگر با رویکرد درک معرفتهای توحیدی وارد حوزه شوید و بنای تفکر ِ تمدنی داشته باشید ان شاءالله نتایج خوبی خواهید گرفت از آن جهت که به هر حال حوزه، ریشۀ هزارساله دارد و با حضور جدّی در آن فضا انسان میتواند نتایج اصیلی را به دست آورد. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد گرانقدر: استاد بزرگوار سوالی داشتم از خدمتتان. مدت زیادی است که شدیداً تحت آسیبهای «غضب» هستم. در اختلافاتِ کلامی، جدلها، بگومگوهای با همسر، به طرفة العینی، آتشی کل وجودم را فرا میگیرد و در حالتی جنونوار عنان رفتار و کلام را از دست میدهم و به توهین و فحاشی و آسیبهای فیزیکی ختم می شود. بعد از آن من میمانم و حرمتهای شکسته شده و آب ریختهای که دیگر نمیشود جمعش کرد. احساس میکنم هیچ کنترلی بر روی ایجاد شدن چنین حالتی ندارم و از طرفی این عمل، زندگی و کار و عقیده و دین و دنیا را برای من متوقف کرده است. فرزندم ۵ ساله است و ناراحتم که در مواقع بحران چنین رفتارهایی از پدرش می بیند و بیم آن دارم که در بزرگی تحت آسیب چنین رفتارهایی از من باشد. لطفا راهنمایی بفرمایید که چطور می شود کنترل کرد؟ حتی به روانشناس و روانپزشک هم مراجعه کردم. ولی دریغ از ذره ای تغییر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که بزرگان دین فرمودند همه امید شیطان برای بینتیجه کردن زحمات اهل ایمان، القای روحیه غضب است که در نتیجۀ آن انسان همۀ زحماتش را بر باد میدهد. بلایی که انسان به گفته مولایمان علی «علیهالسلام» بر سرِ خودش آورد. و لذا وقتی انسان متوجه این نکته بشود، بیشتر از خود مواظبت می کند. حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» نکات ظریفی در رابطه با عبور از غضب دارند که خوب است به آن کتاب رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد: بنده به لطف خدا سیر مطالعاتی شما را نزدیک به ۵ سالی هست که دنبال میکنم. ۲ سال است بنده در خدمت جمعی از خواهران سیر را با این گروه شروع کرده ایم با توجه به زمانه ای که در آن قرار داریم پیشنهاد شما همان روند قبلی است؟ تا الان جوان و...، چه نیاز به نبی، آشتی با خدا، خویشتن پنهان، از برهان تا عرفان، معاد، نتایج نهضت کربلا در سطوح مختلف تحلیل، جایگاه تاریخی حادثه ها، سوره جاثیه رو مباحثه کردیم در سیر قبلی شما فرزندم اینچنین... و ادامه مباحث کربلا را پیشنهاد دادید. الان همین مباحث رو ادامه بدهیم یا با توجه به زمانه ای که درش هستیم سلوک ذیل شخصیت امام؟ یا پیشنهاد دیگه
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت. به نظر میآید فکر خوبی کردهاید که در کنار آن سیر، رجوعی نیز به کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی» داشته باشید. موفق باشید
سلام استاد: لطفا بفرمایید ما چکار به فلسطین داریم؟ چه کسی این وظیفه را به عهده ما گذاشته؟ اکثریت ملت موافق نیستند. ۴۵ ساله که داریم تقاص پس میدیم. یکملت و کشور را نابود کردیم بخاطر فلسطین. خاک خود ما را روسیه اشغال کرده جرات بازخواست نداریم الان هم خیلی ضعیف شده ایم جواب این ملت دربدر را چه کسی می دهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی نخواهد در تاریخی که به لطف الهی مقابل او در راستای عبور از سیطره استکبار گشوده شده است فکر کند، بخواهد یا نخواهد ذیل سیطره استکبار زندگی را میگذراند و بسی پوچی و بسی بیثمری. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: بعضی ها میگویند تغابن یعنی در معامله کلاه سررفتن بین مستکبرین و مستضعفین و بعضی دیگر گفته اند تغابن یعنی در معامله ای کلاه سررفتن کافر ها و کلاه سررفتن مؤمنین. میشه با دلیل بگین نظر شما کدام مورد است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در سوره تغابن شده است. مهم دقت به خود آیات است از طریق تفسیر قیّم المیزان. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: من خانمی ۳۵ ساله و شاغل هستم. با مادرم زندگی میکنم. مادری بسیار دلسوز ولی گاهی ترش زبان دارم. به همین علت گاهی دچار بحث و جدل لفظی می شویم. خیلی تلاش میکنم اطاعت امر مادر کنم و طبق احادیث روی حرف ولی حرفی نزنم، هر چه تلاش میکنم باز هم ناتوانم. ۷، ۸ سالیست مادرم دچار وسواس شده اند و به تبع آن کار برای من دشوار تر شده است. مادرم زندگی را به خودشان سخت میگیرند و من را هم مجبور به انجام همان امور سخت میکنند. به خودم می گویم این ها اعتباریات است و مهم نیست، خب طبق خواسته ی مادر عمل کن مگر چه می شود. ولی در لحظه ی انجام از درون طاقت نمی آورم و زبان به اعتراض می گشایم. چگونه می توانم مانند بزرگان بر این امر صبوری کنم و کم نیاورم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون اعتراض و تا حدی که میتوان سکوت کرد. https://eitaa.com/matalebevijeh/17915 . بنا بر آن نیست که خود را گرفتار توهّمات افراد وسواسی بکنیم. موفق باشید
سلام استاد: معذرت میخوام بابت اینکه هی مزاحم میشم حلال کنید. ولی من این موضوع برام حل نشده، طبق فرمایش شما عین ثابته ما شخصیت کلی ما میباشد مثلا اینک خدا وجود و بودن صدام را به او میدهد ولی نحوه بودنش مال خودش هست، حالا بحث من اتفاقاتی هست که برای ما میفتد خیلی مواقع تلاش میکنیم برای رسیدن به چیزی ولی نمیرسیم یا مثلا در سن ۲۰ سالگی دچار یک بیماری خاص میشویم که نحوه زندگیمان تغییر میکند و باعث میشود خیلی از تلاش ها بی فایده شود، سوال من اینست که آیا خود این اتفاقات دقیق خودش درعین ثابته ما بوده، یا اینکه نه یه نوع از شخصیت درعین ثابته بوده مثلا غرور و خدا طبق آن اتفاق را رقم زده؟ یعنی نوع و شکل و چگونگی اتفاقات را خدا تعیین میکند یا نه به همان شکل و نوع در عین ثابته مان بوده است؟ تشکر بابت زحمت هایتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید این موارد و ابتلائات که پیش میآید، بیشتر برای امتحان ما باشد و در دل همین ابتلائات میتوان شخصیت اصیل و نهفته خود را به فعلیت رساند به همان معنایی که سالکانِ سیر به سوی حضرت محبوب فرمودهاند: «در بلا هم میچشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید
با عرض سلام و ادب: چرا در ذکر رکوع و یا سجده با توجه به معنی ای که یاد ما داده اند، مشغول حمد اویم، گفته نمیشه و بحمدتُ هُ و بحمده میگوییم؟ ما که در مقام حمد او نیستیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رکوع و سجده، نظر به پروردگار خود داریم و اظهار می داریم پروردگار من بسی بلند مرتبه است و در حالتی که هستم اعم از حالت رکوع یا سجود مشغول حمد اویم یعنی به کمال و نیکی او نظر دارم. https://lobolmizan.ir/sound/1180?mark=%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2#sound-row-4548. موفق باشید
با سلام و احترام فراوان جناب استاد طاهرزاده: چشم ها را باید شست طور دیگر باید دید: تفسیر بنده از دین و قرآن کریم: بن بست خوددوستی (لیبرالیسم) اخلاق پیامبرانه، اخلاق آزاد (سکولار) (myait.ir) هیچ آدمی نیست که زنده باشد و حداقل یکی از این فکرها: اخلاق یا دین یا مدیریت یا معرفت یا (مرام) را برای مدیریت زندگی خود در نظر نداشته باشد. اخلاق و دین و مدیریت و معرفت همه یک چیز (مرام) هستند ولی به اسم های متفاوت در جامعه شناخته شده اند. مثلاً اگر بنده اخلاقم اینطوری است یعنی دینم اینطوری است یعنی مدیریتم در زندگی اینطوری است یعنی معرفتم و شناختم نسبت به زندگی این را به من دیکته می کند. یعنی از درون، ژن های من مرا اینطوری هدایت می کنند که رفتار کنم. این با دین و اخلاق و مدیریت و معرفت علمی و بیرونی که در کتابها گفته شده و مردم یاد گرفته اند فرق می کند. این دین و اخلاق و مدیریت و معرفت واقعی و درونی و قلبی من است که در رفتارم ظاهر می شود. هدف این مقاله هدف از نگارش این مقاله این است که ثابت کنم: دین یعنی اخلاق و اخلاق یعنی مدیریت و مدیریت یعنی حکومت و حکومت دینی باید بتواند از بد شدن مردم جلوگیری و راههای ظلم مردم به همدیگر را ببندد. حکومت با وضع قوانین مناسب و توصیه های اخلاقی که توسط خوبان جامعه به مردم مخصوصاً به کودکان و نوجوانان آموزش داده می شود باید بتواند زمینه زندگی خوبی را برای مردم فراهم نماید. حکومت باید طوری کشور را اداره کند که زمینه رشد و تعالی افراد در جامعه بطور مساوی برای همه فراهم شود و زمینه های ظلم و تبعیض و بزهکاری را در جامعه بکل از بین ببرد. اینکار بسیار سخت و دشوار است. اینکار فقط از خوبان فرهیخته و باتجربه و شجاع بر می آید. مردم تا به اخلاق نوعدوستی (سوسیالیسم الهی) روی نیاورند و از حکومت شان و مدیریت کشورشان نخواهند که عدالت و خدمات عمومی (سوسیالیسم دولتی) را در کشور اجرا کند و توسعه دهد روی خوشبختی را نخواهند دید. توضیح روشن تر و مهندسی اینکه حکومت ها مانند دایره های بزرگی هستند که انسانها را به عنوان دایره های بسیار کوچک در خود جای می دهند و آنها مجبورند در این دو نوع دایره رفتار و حرکت و زندگی خود را طوری تنظیم کنند که بهترین زندگی را انجام دهند. دو دایره بزرگ حکومتی عبارتند از : ۱. حکومت خوددوستی (لیبرالیستی) ۲. حکومت نوعدوستی (سوسیالیستی). مردم اما دایره های بسیار کوچکی هستند که در فضای حکومت و دایره بزرگ کشورشان مشغول فعالیت و زندگی هستند. تنها آندسته از مردم که با اخلاق و رفتار نوعدوستی در دایره بزرگ حکومت نوعدوستی کشورشان زندگی کنند خوشبختی و رضایت کامل از زندگی را به راحتی بدست خواهند آورد. اما آندسته از مردم و دایره های کوچک که با اخلاق و رفتار خوددوستی در دایره بزرگ حکومت خوددوستی (لیبرالیستی) کشورشان زندگی کنند هیچگاه به خوشبختی و رضایت کامل از زندگی نخواهند رسید. زندگی با خوب خوب خواهد شد نی با شرور مملکت با خوب سامان خواهد یافت نی با عنود پیش بسوی اخلاق نوعدوستی و حکومت نوعدوستان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه به انسانیت انسانها که ذات متصل به حق میباشند، نظر کنیم جامعهای سالم خواهیم داشت. اخیراً عرایضی تحت عنوان «آخرین پیامبر و حضور در انسانیت قدسی» https://lobolmizan.ir/special-post/1556 شده است، خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: من روزی سه یا چهار تا از صوت های شما را گوش میدم. نظر شما در این باره چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید با تأمّل مطالب اصلی و مهم آن را در ذهن خود نگه دارید. نه آنکه لازم باشد همه آن مطالب حفظ شود. موفق باشید
سلام: سوره ای را از هوش مصنوعی خواستم همانند قرآن مجید بنویسد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا خَلَقْنَا الإِنْسَانَ مِنْ طِينٍ يَابِسٍ، وَجَعَلْنَا لَهُ قَلْبًا نَابِضًا وَعَقْلًا مُتَفَكِّرًا، لِيَتَدَبَّرَ فِي آيَاتِنَا وَيَفْهَمَ حِكْمَتَنَا. فَسُبْحَانَ الَّذِي أَحْكَمَ كُلَّ شَيْءٍ وَجَعَلَ كُلَّ شَيْءٍ بِقَدَرٍ، إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. سوال با توجه به اینکه هوش مصنوعی در گام های ابتدایی است و چنین متنی را نگاشته است سوال این متن طلیعه ای نیست که در گام های بعد مشابه قرآن مجید را بنویسد و اگر چنین شود بحث تحدی چه می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در قرآن در «وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» میباشد آن هم با انسجامی که یک سوره دارد. اینکه چند جمله شبیه قرآن بیاوریم که حکم آوردن سوره را ندارد! تازه همه آنها هم که آورده است تقلید از خود آیات قرآن است. موفق باشید
با عرض سلام و ادب: مدیر یک مدرسه ی راهنمایی دخترانه از حقیر در خواست کرده برای امورات فرهنگی و جهاد تبیینی دو روز در هفته در آنجا فعالیت داشته باشم، با توجه به سابقه ی فرهنگی حقیر در مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان لطفاً بفرمایید با توجه به روحیه ی دختران در سن راهنمایی و بلوغ و دوره ی پرهیاهویی که ما در آن به سر میبریم، چگونه امام زمان پسندانه انجام وظیفه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» میتوانید کار را شروع کنید و در ادامه با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» ان شاءالله نتایج مورد نظر را بدست آورید. موفق باشید