بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: وقتی همسر اعتقاد به حجاب و نماز و گوش شنوا برای شنیدن قرٱن و احادیث نداشته باشه، چه باید کرد؟ ٱیا باید اینگونه رفتار را تحمل کرد یا ازش جدا شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می فرمایند:این انوع انکارها، انکار حقیقی نیست تا حکم مرتد داشته باشد. بیشتر از سر عصبانیت، گرفتار این نوع انکارها می‌شوند. باید مدارا کرد. موفق باشید 

40076

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: اگر لطف کنید و اندکی در مورد معنای دحو الارض و و وجه توجه ما به چنین روزی نکاتی را بفرمایید. خیلی ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است سری به سؤالات شمارۀ 10943 و 25374 و 31009 بزنید. موفق باشید

39992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در رابطه با فرزندآوری کدوم یک از مباحث را پیشنهاد می‌دید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور خاص در مورد فرزندآوری عرایضی نداشته‌ام. خوب است متذکر این امر باشیم که انسان از یک طرف با فرزندانش وسعت روحی می‌یابد و از طرف دیگر از احساس پوچی در زندگی عبور می‌کند، همان احساس پوچی و نیهیلیسمی که بشر جدید را فرا گرفته و در جهان غرب بعضی از خانواده‌ها که متوجۀ این امر شده‌اند به فرزندآوریِ خوبی روی آورده‌اند. و در مورد این‌که رزق هرکس از قبل تعیین شده است، خوب است به بعضی از روایات موجود در کتاب «جایگاه رزق در هستی» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

39956

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: اعیان ثابته در مرتبه واحدیت هم آیا جزء علم حق می‌باشد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر حضوری از مخلوق در علم خداوند هست، حال یا حضوری است قبل از خلقت مخلوق که مقام، مقام احدیت است و یا حضوری است که با جلوۀ اسماء محقق می‌شود که مقام واحدیت می‌باشد. موفق باشید

39838

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیا عشق و حبی که ناخودآگاه نسبت به مومنین صاحب معرفت پیش می‌آید هم از جمله خیالاتی است که ما را از خودمان می‌دزدد و بیخود می‌کند که درباره آن گفته اند: این برونی‌ها همه آفات توست؟ اگر شدت داشته باشد چه؟ «الذین آمنوا اشد حبا لله» چه عشقی است؟ عشق به خود؟ یا این مورد را هم شامل می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آینۀ اهل معنا این «حقیقت» است که رُخ می‌نمایاند و این حبّ، عطای الهی است از آن جهت که فرموده‌اند: «مهر خوبان در میان جان نشان / جان مده الاّ به مهر دل‌خوشان». موفق باشید 

39782

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

حالّی دلی باختن خود و یافتن خود در آغوش دلی که دارم؛ بی‌اکسیر و پر از درد و با خون آلوده شده؛ بی‌همدمی؛ باز می‌گویم؛ باختن خود، و یافتن خود در آغوش دلی که دارم (دل را همان وجود یا حقیقت یا حتی خدا یا روح یا هر چه می‌خواهید نام بگذارید)؛ از خود می‌پرسم تسکین؟ تسکین می‌یابم اما برایم همه‌ی تسکین‌ها ناکافی‌اند؛ آرامم نمی‌کنند؛ گم‌شده؛ گم‌شده؛ گم‌شده؛ سردرگم؛ سردرگم؛ سردرگم؛ گم کرده‌ام حتی جسمم را و زندگی را؛ همه چیز را گم کرده‌ام و حتی دیگر نمی‌توانم کارهایی که برایم کار بودند را ادامه دهم حتی رسیدگی به جزئیات جسم و روح خود؛ و فقط به این نگاه دارم که «باختن خود و یافتن خود در آغوش دلی که دارم؛» چرا دروغ بخواهم بگویم؟ خیلی هم کَم آورده‌ام؛ کمبودها بسیارند و در اینجا دیگر توانی برای دلم برای ادامه دادن نمانده؛ با خود می‌گویم این هم جزئی از راه است منتهی زندگی نمی‌تواند بایستد تا من توان بیابم و من و من مانده‌ام... و دردی عمیق در تمام جانم ریشه دارد و من مانده‌ام... ادامه دادن برایم ناممکن شده که حتی گویی سر پا ایستادن هم برایم جان فرساست از شدت رنجی که در جانم است و جانم دیگر یاری نمی‌کند و من مانده‌ام، من مانده‌ام ...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به ایمانی و حضوری نظر کرد که به تعبیر جناب حافظ : «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم». در این رابطه خوب است به مباحث «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم «علیهم‌السلام» و عرفا» رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/1476?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81  موفق باشید 

39283

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ۲ سوال داشتم: ۱. فرق نفخه با نفحه چیست؟ ۲. خداوند با اسم غنی در جنگ ظهور پیدا می‌کند یعنی چه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرموده‌اند نفحه، لطیف‌تر است. ۲. این‌که او بالاتر از آن است که شکست موقت جبهۀ حق به معنای شکستِ خداوند باشد. موفق بیاشید

39241

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و تشکر از خدمت استاد گرامی: در خواستی داشتم که برای شفای یک مادر بیمار دعا بفرمایید. و همچنین متقاضی زیارت مزار حاج قاسم هستیم، لطفا دعا بفرمایید، اگر به صلاح است، شرایطش را داشته باشیم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگوی رفقا هستم. ان شاءالله در این سفر نتیجۀ کامل برایتان حاصل می‌شود. موفق باشید

39215

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: شما در سوره اعراف در بخش اسماء الهی می‌فرمایید: که برای دیدن اسما الله باید چشم و گوش دل باز شود. آیا منظور شما از باز شدن گوش و چشم دل، خیال می‌باشد؟ با تشکر از الطاف استاد عزیزم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در نفس خود قوایی دارد که اگر آن قوا منوّر به نور ایمان گردد به حکم حدیث قرب نوافل، با دیدن و شنیدن هرچیز منتقل می‌شود به انوار اسمای الهی. و البته به گفتۀ آیت الله تربتی این امور، چشیدنی است و نه شنیدنی. نکتۀ خوبی که کتاب «فضیلت‌های فراموش شده» مطرح کرده. موفق باشید  

39213

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: سوالی دیگر در ادامه سوال قبلی به ذهنم رسید. اینکه آیا به نظر شما درست است که بگوییم آنچه که در بیرون از ذهن وجود دارد علم است و در لایه باطنی ترِ علم، عشق یا محبت یا رحمت الله است. چون وقتی انسان به ماهیت علم می اندیشد گویی این نظمی که علم می نامیم که نظمی حکمت وار است، حاصل یک نوع عشق است. ممنون از پاسختون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود در این رابطه به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع شود زیرا به راحتی نمی‌توان ربطی که جنابعالی بین علم و عشق داده‌اید را فهمید. موفق باشید

39171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامیم: آیا می توان گفت که امام معصوم (ع) همان تجلی حضرت حق با تمامی اسما به جامعیت بصورت انسانی می‌باشد؟ با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است به اعتبار آن‌که مصداق کامل فعلیت‌یافتۀ خلیفة اللهی هستند که خداوند همه اسماء را بر جانشان تعلیم داده است. موفق باشید 

39103

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب استاد گرامی: بنده در مورد اصول و قواعد کلیه و قول مشهور که فرمودین چند مطلب به ذهنم میرسه ۱. درباره سند روایت طبق گفته علمای اصولی، خدشه و تردید وجود داره راجع به دو روایت القاء اصول و تفریع (یکی از امام رضا و دیگری از امام صادق (علیهما السلام) مصدر آن دو منحصر به کتاب ابن ادریس، در آخر کتاب، بخش متطرفات می باشد. خود ابن ادریس آن دو را از کتاب بزنظی نقل کرده است. در آن بخش بین اعلام اختلاف واقع شده، عده ای آن دو را ـ صحیح می دانند و عده ای هم بخاطر روشن نبودن طریق ابن ادریس به کتاب بزنظی آن را مرسل می دانند، شاید مشهورتر در السنه أصحاب تعبیر به صحیحه باشد ولی با شواهدی شاید اثبات بشود که ظاهراً ابن ادرس اینجا این کتاب را جامع بزنطی تصور کرده اند و اصولاً روشن نیست این کتاب که ایشان از آن به عنوان (جامع البزنطی)  یا الجامع للبزنطی  نام برده اند متعلق به کیست؟ طبق شواهد موجود معلوم نیست این کتاب همان (جامع بزنطی) معروف باشد. خود این تعبیر «القاء الاصول» و «تفریع» فقط در این دو روایت و فقط در همین کتاب آمده است اصل آن کاملاً مشکوک است، حداقل آنکه مرسل باشد و دلیل بر حجیت آن نیست مگر اینکه اگر بنا بر نظر عده ای از فقها چون شهرت فتوایی دارد می‌توان به آن عمل نمود. ۲. در مورد مفاد حدیث که گروهی از فقها اصلا شک در حدیث بودن اون دارند و بعضا میگند جزء قواعد فقهیه است نه روایت. ۳. بر فرض صحت و قبول حدیث ظاهرا شما از اصول عملیه و کاربرد اون خلاف مشهور سخن گفتین چرا که اولا چیزی که شما گفتین تنقیح مناطه نه اصول عملیه ثانیا بر فرض صحت تعریف شما از اصول علمیه. اصول عملیه شما بیشتر شبیه قیاسه و استحسان نه اصول عملیه مورد قبول شیعه. ثالثا فهمی که در غالب عقل و سنت نباشه نه اینکه مورد تایید ما نیست بلکه مطمئنا مورد تایید شارع مقدس هم نیست و شما باید دلیلی بر سخن خود بیارین نه اینکه دلیل تراشی کنید و به قول فقها شما سعی در ایجاد فقه جدید دارین که اصلا مورد تایید هیچ کس نیست برای همین موکدا پیشنهاد می‌کنم در علومی که تخصص ندارین نظر ندین دوما اصطلاحات علوم دیگه رو با هم خلط نکنید سوما اگه تمایل به آشنایی با علم اصول و قواعد دارین حداقل کتاب الموجز استاد سبحانی میتونه کمی کمک حالتون باشه. و چهارم اینکه قبل ازینکه هرکس خلاف نظرات سطحی و اشتباهتان موضع گرفت را حواله به منشور روحانیت حضرت امام ندهید. موفق باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: آن روایت‌ها را ما مکرر از زبان علمایی همچون آیت الله جوادی شنیده‌ایم مبنی بر اینکه بالاخره اصول را باید از سرچشمه‌های اصیل یعنی قرآن و روایت گرفت و با تدبّر در آن اصول، مصداق‌ها و موارد را پیدا کرد وگرنه گرفتار نوعی تحجر می‌شویم. ثانیاً: بنده از کسانی تعجب کردم که مسئله‌ای به این روشنی را مدّ نظر ندارند که بالاخره خداوند چنانچه شخصی را جهت امور بندگانش انتخاب کرد، او را منوّر به شرح صدر خاصی می‌کند و در اموراتش به او مدد می‌رساند که مصداق تامّ و تمام آن ائمه معصومین «علیهم‌السلام» هستند. ولی قاعده عقلانی دقیق «اصالت وجود» و تشکیکی بودن آن ما را راهنمایی می‌کند که از وسعت آن قاعده که جناب صدرالمتألهین متذکر آن هستند، غفلت نکنیم. آن هم صدرالمتألهینی که امام خمینی در کتاب چهل حدیث، صدرالمتألهین شیرازی را فخر شیعه معرفی می‌کند و او را چنین لقب می‌دهد: «جناب محقق فلاسفه و فخر طایفه حقه، صدر المتألهین، رضوان اللّه علیه». موفق باشید

39058

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: بنده هیات علمی دانشگاه علوم‌پزشکی هستم. با توجه به اینکه اخیرا افراد زیادی با ادعای مشاوره طب روحانی، به نقش علوم غریبه در سلامتی افراد می پردازند مثلا علم الاسماء را مطرح می کنند و اینکه نام یک فرد اگر مناسب نباشد باعث انواع گرفتاریها در زندگی و حتی بیماری می شود، یا در مورد طلسم ها و اجنه و غیره مطالبی را مطرح می کنند، و با دریافت هزینه می خواهند به اصطلاح چک آپ معنوی انجام دهند و راه حل این مشکلات را ارائه دهند. می خواستم بدانم این موارد تا چه حد جدی است و نیاز به مداخله کارشناس مربوطه دارد و اگر اینطور هست آیا لازم نیست که مرجع معتبری برای این امور معرفی شوند تا راه شیادی های احتمالی بسته شود؟ چون از یکی از اساتید معتبر حوزوی شنیده ام که گرفتاری های ماوراءالطبیعه، اکنون خیلی بیش از گذشته شده حال اگر همین تدابیری که می شناسیم مثل آیه الکرسی و چهار قل و صدقه کافی نیست لطفا یک کارشناس معتبر در این حوزه معرفی بفرمایید که اطلاعات دقیق و موثق بتوان گرفت. با تشکر فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» عرض شده؛ این نوع سخنان و ادعاها هیچ مبنایی ندارد و تنها همان روشی که متفکران توحیدی با تدبّر در قرآن و روایات مطرح کرده‌اند؛ حجّت است و متأسفانه به جهت غفلت از معارف توحیدی عده‌ای به این توهّمات به نام دین دامن می‌زنند. موفق باشید

39051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: شهود خیالی چه فرقی با شهود قلبی دارد؟ چون شما در صوت پنجم جهان گمشده در عالم خیال می‌فرمایید که شهود خیالی تبدیل به شهود قلبی (بصیرت) می‌شود.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که قلب با رعایت دستورات شریعت منوّر به نور فطرت شود، عملاً خیالاتی که در قوه خیال به ظهور می‌آید صورت‌های انوار معنوی می‌باشند و انسان از صورتهای توهمی عبور می‌کند. موفق باشید

39040
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: عذرخواهم. با توجه به اینکه در دل همین تاریخ و همین انقلاب و نظام و همین شرایط، شخصیت هایی نظیر رهبر معظم انقلاب، آیت الله جوادی آملی، سردار سلیمانی ها، شهید حججی ها، شهید فخری زاده ها ظهور یافته اند، آیا می توان گفت نظام اسلامی و روحانیت در تربیت نسل ها کوتاهی کرده و به وظایف خودشان عمل نکرده اند؟ چون اگر چنین شخصیت های حیرت انگیزی ظهور کرده و پرورش یافته اند یعنی چنین امکانی برای همگان هم وجود داشته پس کوتاهی از طرف جمهوری اسلامی نیست؟ نظر حضرتعالی در اینباره چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث، عمیق‌تر از این حرف‌ها می‌باشد. باید به روحی نظر کرد که متوجه می‌شود تاریخی شروع شده که ادامه تاریخ فردگرایی دیروزین نیست و باید در دل انقلاب اسلامی متوجه رسالت تاریخی خود شد تا هرکس حاج قاسم سلیمانی شود. در این رابطه با توجه به دغدغه‌هایی که بعضی از طلاب عزیز داشتند؛ سؤالاتی مطرح فرمودند و بنده نیز عرایضی داشتم تحت عنوان «ما و نگاه امام خمینی به اخلاق و بشر جدید»  https://eitaa.com/matalebevijeh/18131. امید است که مفید افتد. موفق باشید

38988

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. در جلسه تفسیر سوره مبارکه تغابن در تاریخ ۱۷ شهرویر ماه به یادم هست که فرمودید؛ در استدلال نوعی انکار وجود دارد و استدلال به درد دیندار شدن نمی‌خورد بل برای محاجه در مقابل ضد دینان است. چرا علامه طباطبائی تفسیر خود را برپایه استدلال و عقل گمارده اند به حدی که به فرموده شما ذره ای هم از آن خارج نگشته اند؟ ۲. چه کنیم در رزق گم نشویم؟ در وقت گم نشویم؟ رزق وقتم کم است و برکتی ندارد و نمی‌توانم کارهای علمی ام‌ را بخوبی پیش ببرم، متوجه بی توجهی خودم به وقت هستم که وقت نیز به من رو نمی کند و خود را در اختیارم نمی گذارد. ۳. چگونه صاحب رزق شویم و بتوانیم در نیاز حقیقی قرار گیریم تا خدای متعال نیز آن را بی جواب نگذارد بلکه ما هم مشغول نشده باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند آن مرد الهی را رحمت کند. همان‌طور که در مبحث «نگاهی هرمنوتیکی به شخصیت علامه طباطبایی در تفسیر المیزان» عرض شده ایشان بنا داشتند شبهات پیش‌آمده بعد از مشروطه را از منظر قرآن جواب دهند تا دین‌داران متوجه حقیقت قرآن بشوند و از این جهت آری! باید استدلال می‌کردند تا شبهات رفع شود و این به معنای آن نیست که مطلب تمام باشد و از آن به بعد طرف، دینداری خود را ادامه دهد. به همین جهت در کنار آن نوع استدلال سعی می‌کردند منظور آیات را که مطابق با فطرت افراد بود، به میان آورند و این امر موجب ایمان افراد و تقویت آن ایمان می‌شد ۲. اولاً: برنامه‌ریزی ثانیاً: حوصله‌ای به وسعت یک اقیانوس. موفق باشید

38915

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: توی سایت در قسمت درباره استاد مطلب جالبی دیدم. نوشته: (استاد طاهر زاده پس از فراغت از دانشگاه در حین اشتغال به کار در یکی از شرکتهای مهندسی در تهران، مطالعات حوزوی را آغاز نمودند.) از استاد میخوام قدری در مورد اون شرکت و از تجربه خودشون از اون شرکت مهندسی برامون بگن. چی شد رها کردین؟ حیف تون نیومد محیط اشتغال آنچنانی رو رها کنین؟ جوون های امروزی آرزو دارن کاش در مثل چنین شرکتی کار پیدا کنن. مخصوصاً کامل توضیح بدید که چی شد رها کردین؟ ممنونم. ببخشید فضولی کردم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است. در سؤالاتی که در رابطه با خاطرات بنده شده، در این مورد سخن گفته شده که البته شاید زمانی چاپ شود. قضیه از آن قرار بود که در شرکت یوریران که مسئول کشف رگه‌های اورانیوم در سرزمین ایران بود؛ برای تغذیه نیروگاه اتمی بوشهر مشغول بودم. و به جهت حضور در فعالیت هایی که در رابطه با انقلاب باید می شد، به توصیه شهید بهشتی در سال ۱۳۵۵ به آموزش و پرورش وارد شدم. در حالی‌که حقوق بنده یک پنجم شد. ولی بسیار خدا را شاکرم که او مسیر معلمی را در مقابلم گشود. موفق باشید

38870

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: با توجه به ساده زیستی ائمه و کمک به فقرا چرا بارگاه آنان طلاکوب و مجلل است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تجلیل از شخصیت اولیای الهی به هر صورتی که امکان داشته باشد کار خوبی است بخصوص که این نوع مسائل که می‌فرمایید را همین مردم عادی قلباً بدان مبادرت می‌کنند. موفق باشید

38803
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: گاهی نیست انگاری موجود در فضای زمانه آنچنان ما و افکارمان را احاطه می کند و تحت تاثیر قرار می دهد که ناخودآگاه و بدون اینکه خود متوجه باشیم پدیده ها را با نگاه مادی و محاسبات دنیوی می نگریم و اینگونه همه چیز را از دست رفته می‌یابیم. در حالی که اگر برگردیم و به اینگونه افکارمان از نگاه قرآن و سنت های الهی بنگریم در درون خود بیشتر شرک و بی ایمانی می بینیم تا ایمان. غزه را نابود شده و با خاک یکسان شده می یابیم بدون آنکه متوجه باشیم از یک سال پیش تا کنون از این باریکه چه تاریخی آغاز شد. تاریخی که پس از آن، فضای مه آلود «کدام حق و کدام باطل» برای بشر زمان ما هر چه بیشتر به کنار می‌رود به طوری که برای هر انسانی با هر سطح درک و فهمی تشخیص جبهه حق از باطل آسان شود تا شاهد صف آرایی هر چه شفاف تر و هر چه واضح تر جبهه حق و جبهه باطل باشیم که واقعاً هم هستیم. تاریخی که هر چه به جلوتر می‌رویم موضع گرفتن بی‌طرفانه بی معناتر می‌شود و همانند زمان عاشورا برای آن کسی که جبهه حق و باطل را از هم تشخیص داد بی طرفی مساوی می‌شود با بی شرفی و بی موضع بودن مساوی می شود با بی تفاوت بودن نسبت به ظلم ظالم و حق مظلوم. آیا این اتفاق مبارکی نیست؟ و اگر وارد تاریخ جدایی حق از باطل شده ایم بر اساس قرآن کدام جبهه باید نگران باشد؟ آیا چنین تاریخی بهتر از آن زمان نیست که حق در پشت پرده های جهل دیده نشود و باطل خود را ملبس به لباس حق گرداند و با الفاظ فریبنده ای چون حقوق بشر و آزادی مردمان و ملت ها را فریب دهد؟ آیا با طوفان الاقصی تاریخی شروع نشد که ما نه تنها صهیونیسم، که کل تمدن غرب و بینش مادی جهان غرب را هر چه عریان تر و آشکارتر ببینیم و ما را متوجه این امر کند که مشکل اصلی همین بینش مادی منفعت طلب و سودمحور غرب است که قائل به حقیقتی در عالم نیست و به گفته خودشان حتی اگر صهیونیسمی وجود نداشت آن را به دست خود در منطقه ایجاد می‌کرد تا ضامن استعمار و منافع مادی غرب باشد!؟ آیا این بی آبرویی و رسوایی تمدن غرب در قبال این ظلم بی حد و مرز و آشکار در غزه و لبنان ما را به این کلام اخیر رهبر حکیم انقلاب نمی رساند که دیگر کسی از تمدن غرب حرفی نزند! اسماعیل هنیه و سید مقاومت و یحیی سنوار را از دست رفته می بینیم بدون آنکه بنگریم این دلاور مردان جبهه حق در چه مقطعی از زندگی خود به شهادت رسیدند و بدون آنکه متوجه باشیم شهادت این بزرگواران در بهترین زمان و در اوج سلوکشان رخ داد و در قله مبارزه و جهاد بوسیله شقی ترین اشقیاء زمان همانطور که خود همواره آرزو داشتند صورت گرفت تا شهادتشان حجتی باشد بر صداقت در مسیر متعالی شان و رسواگر بدگویان و فتنه گران و جهاد تا آخرین نفس مهر تأییدی باشد بر دلاوری و استواری و ثابت قدمی شان همچنان که شقاوت و ظلم بی حد و مرز دشمنانشان حجتی باشد بر حقانیت این راست قامتان تاریخ و بر باطل بودن جبهه مقابل آنان. آیا وقایع این دوران خط بطلانی نکشیده ست بر راه بیهوده و بی ثمر سازشکاران تاریخ در مواجهه با مستکبران زمانه در عالم؟ آیا بعد از این یکسال عبارات روشن فکرانه نمایی چون دین سکولار و جدایی دین از سیاست بی اعتبارتر از همیشه نشده و نمایندگان این نوع طرز تفکر را بیش از پیش دچار پوچی نکرده است؟ پس اگر عمیق تر بنگریم از یکسال پیش تاریخی شروع شده است که اعتبار و مشروعیت نظامهای سکولار غربی مبتنی بر اومانیسم را نه فقط برای خواص‌ و فرهیختگان که برای عموم مردم جهان بیش از هر زمان دیگری زیر سوال برده است و به تبع آن پایه نظامهای استکباری جهان سلطه را متزلزل و در دل های ظالمان جهان لرزه ها انداخته است. به راستی در این تاریخ چه خوب است که به وعده و سنت های الهی ایمان واقعی داشته باشیم و نگرانی ما به عنوان یک فرد آزاده و ظلم ستیز این باشد که در کجای این معرکه و این صحنه جدا کننده حق از باطل ایستاده ایم و به عنوان یک فرد چه کاری از دستمان بر می آید تا در جبهه باطل و جبهه بی‌طرفان قرار نگیریم تا اینگونه در کربلای زمان خود ایفای نقش کرده باشیم و در فردای روزی بتوانیم پاسخ گوی خدای متعال باشیم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ملاحظه کرده‌اید و رهبر معظم انقلاب نیز متذکر شده‌اند؛ ما در حال حضور در تاریخ دیگری هستیم؛ تاریخی که سرنوشت انسان‌ها را فرهنگ سکولار دنیای مدرن تعیین نمی‌کند. زیرا با رهبری حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرهنگ شهادت به همان معنای پایداری تا مرز فداکاریِ نهایی وارد این تاریخ شد و بی‌حساب نیست که رهبر معظم انقلاب که زبان گزارش توجه به این تاریخ هستند، می‌فرمایند: «اگر امثال شهید سنوار پیدا نمی‌شدند که تا لحظه آخر بجنگند یا اگر بزرگانی همچون شهید سیدحسن نصرالله نبودند که جهاد و عقل و شجاعت و فداکاری را با هم درآمیزند و به میدان بیاورند، سرنوشت منطقه به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.» و بسیار باید به این نکته فکر کرد که چگونه سرنوشت منطقه طوری رقم خورده که در امروز و فردای منطقه، تصمیم نهایی از آن جبهه مقاومت است و البته معلوم است که درک چنین حضوری برای افراد و اذهانی که هنوز ظاهر صحنه را می‌بینند؛ کار مشکلی است. موفق باشید

38765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: آقای جوادی آملی در مورد بحث شما در مورد ایمان و مذهب نظر دیگری دارند. ایشان ذیل آیه ۱۹۹ آل عمران فرمودند در سورهٴ مباركهٴ «آل عمران» فرمود ﴿لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ﴾ ؛ اينها كساني‌اند كه آيات الهي را تلاوت مي‌كنند، همان آياتي كه بر شما نازل شده است هم آياتي كه بر خودشان نازل شد. همين آيهٴ محل بحث سورهٴ «آل عمران» همين است ديگر، اينها مؤمن‌اند. اينها كساني‌اند كه دو تا دين را دو تا وحي را درك كردند، قهراً بايد دو تا اجر هم داشته باشند، لذا ذات اقدس الهي از اينها كه صاحب دو اجرند ياد مي‌كند. در دين خود، تابع دين خود بودند، حرف پيامبر خودشان را ايمان آوردند، اجر بردند. وقتي اسلام طلوع كرد تابع اسلام شدند اجر مي‌برند، از اينها به عنوان اينكه داراي دو اجرند ياد مي‌كند. در سورهٴ مباركهٴ «قصص» آيهٴ ۵۲ به بعد اين است: ﴿الَّذينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ﴾ آنها كه قبلاً ما به آنها كتاب داديم يعني تورات و انجيل داديم، اينها به قرآن ايمان مي‌آورند ﴿إِذا يُتْلي عَلَيْهِمْ﴾؛ وقتي قرآن بر آنها تلاوت بشود ﴿قالُوا آمَنّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمين﴾؛ ما قبلاً انتظار چنين كتابي را مي‌كشيديم، چون انبياي ما در كتاب آسماني ما را بشارت دادند، ما منتظر رسيدن اين وحي بوديم ﴿وَ إِذا يُتْلي عَلَيْهِمْ قالُوا آمَنّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنّا كُنّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمينَ﴾ آن گاه فرمود: ﴿أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْن﴾ اينها دو تا اجر دارند ﴿بِما صَبَرُوا وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ ٭ وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلين﴾ اينها از بزرگان اهل كتاب‌اند. منظورشون را اینطور برداشت کردم که اهل کتاب اینجا منظور مسلمانانی هستند که قبلا یهودی و مسیحی بودند و اگر اینجا تعبیر به اهل کتاب شده به این لحاظست که در آیات قبلی سوره هم از اهل کتابی سخن گفته شده بود که آنان آیات خدا را به قیمت ناچیزی می‌فروختند. توضیح کاملتر در این لینک هست. https://eshia.ir/feqh/archive/text/javadi/tafsir/70/701010/ آیا واقعا فتوایی از مراجعی مانند آقای خامنه ای وجود دارد که ایشان گفته باشند از نظر فقهی اشکالی ندارد که یهودی یا مسیحی اگر فهمید دین اسلام حق است، باز هم تابع شریعت مسیحی یا یهودی خود باشد، با اینکه می‌داند پیامبر حقست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه حرف در این نکته است که می‌شود اهل کتاب بود و در عین حال به وَحی محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» ایمان داشت و همچنان در زمره اهل کتاب بود و اسلام نیز برای چنین افرادی به عنوان اهل ایمان و حتی «راسخون فی‌العلم» جای و جایگاه قائل‌اند. موفق باشید

38738

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: بنده در مواجه با تصاویر بعضی از اموات (حتی اموات کشورهای دیگه که تصاویرشون در فضای مجازی پخش میشه) چهره هاشون بشدت برام آشناست، حتی برنامه زندگی پس از زندگی (تجربه گران نزدبک مرگ) که پخش می‌شد، چهره بعضی از افراد برام خیلی آشنا بود. چند روزی هست که تصویری از شهدای غزه پخش شده عکس یکی از جوونا بشدت برام آشناست، حس خوبی ندارم مدام ذهنم درگیره، چهره این شخص از جلو چشام کنار نمیره. بشدت برام آشناست. این درکیری ذهنی رهام نمی‌کنه. طریقه شهادتشون. چرا برام آشناست؟ همه تو ذهنم میچرخه. 😭😭😭😭😭

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره نفس ناطقه انسان در ذات خود مجرد است و ماورای زمان در گذشته و آینده حاضر می‌باشد. با توجه به این امر می‌توان به آن حالتی که می‌توانید فکر کرد. البته چیز مهمی نیست و نباید خود را مشغول این امور نمود. موفق باشید

38645

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: استاد رابطه بین عین ثابته فرد با قضا و قدر چیست؟ طبق کتاب انسان و سرنوشت استاد مطهری قضا و قدر دو بخش حتمی و غیر حتمی هستند، آیا می‌توان گفت یکسری از انتخاب هایی که عین ثابته کرده در مرحله قبل از ورود به جهان، قضا و قدر حتمی دارد و یکسری غیر حتمی؟ مثلا عین ثابته صدام که صدام بودن را انتخاب کرده قضا و قدر غیر حتمی به آن تعلق می‌گیرد چون می‌تواند در طول زندگی انتخاب و اختیار کند و عمل خوبی داشته باشد بنابراین قضا و قدری طبق عمل او به آن تعلق بگیرد؟ آیا این صحیح هست اگر نیست لطفا تصحیح کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع بحث «عین ثابته» بسیار عمیق تر از این حرف ها می باشد زیرا در آن نظر به شخصیت کلی فرد می شود و معلوم است که در دل چنین حضوری از شخصیت، قواعد و قضا و قدر نیز جاری است و آن قضا و قدر مناسب انتخاب او بر او جاری می شود؛ مگر تجدید نظر کند و حوزه حتمی بودن قضا و قدر و غیر حتمی بودن در این جا یعنی در تجدید انتخاب او به میان می آید. موفق باشید

38629

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب: چرا در ذکر رکوع و یا سجده با توجه به معنی ای که یاد ما داده اند، مشغول حمد اویم، گفته نمیشه و بحمدتُ هُ و بحمده می‌گوییم؟ ما که در مقام حمد او نیستیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رکوع و سجده، نظر به پروردگار خود داریم و اظهار می داریم پروردگار من بسی بلند مرتبه است و در حالتی که هستم اعم از حالت رکوع یا سجود مشغول حمد اویم یعنی به کمال و نیکی او نظر دارم.  https://lobolmizan.ir/sound/1180?mark=%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2#sound-row-4548.  موفق باشید

38557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: فرمودید اگر زودتر هم پاسخ ایران اتفاق می افتاد چون از مدتها قبل ترور سید حسن طراحی شده بود، این اتفاق می افتاد، طراحی یک بحثه اینکه جرات به چنین اقدامی بشه و اینکه در طرف مقابل ضعف دیده بشه و فرصت این امر مهیا بشه هم بحث دیگری هست. اینکه با پالس ضعف دادنمون با زدن حرفهایی که ازش بوی ترس میآد دشمن رو جری به این جنایت بکنیم به نظرم متفاوت هست با بحث برنامه ریزی رژیم. آنها برای ترور رهبر ایران هم برنامه دارند دلیل اجراش میشه؟ در مورد بحث انتقام شهادت سرداران بزرگ صحبت سید حسن این بوده که کشتار در برابر کشتار، یعنی اگر بزرگی از ما کشته شد، بزرگ اونها را بکشیم، انتقام واقعی هم زدن نتانیاهو بود، و نه زدن بعضی زیرساختها، الآن اسرائیل باز هم می‌تواند جنگ کند، حداقل نباید تمام زیر ساختها نابود می‌شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضر هستید که این موضوعات لایه ها و ابعاد مختلفی دارد که بعضاً حتی بین سران مقاومت باید محفوظ بماند. تنها این نکته را در نظر داشته باشید که اولاً: نتانیاهو چاره ای نداشت که این ماجرا را به پا کند به امید آنکه از شکست خود در غزه بکاهد. ثانیاً: مگر اشراف اطلاعاتی ما و امکان حضور ما در اسرائیل، آن قدر هست که بتوانیم نتانیاهو را ترور کنیم؟!! موفق باشید

38510

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: من معلمی بازنشسته ام. به پول نیاز دارم. به من پیشنهاد شده که در مدرسه دخترانه تدریس کنم. اما من نسبت به جنس مخالف حساس هستم و تحت تاثیر قرار می‌گیرم. به نظر شما این پیشنهاد را قبول کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خودتان دارد که آیا می‌توانید آن دانش‌آموزان را ماورای جنسیت‌شان به عنوان انسان‌ها بنگرید؟ و در این راستا دلسوزشان باشید؟ موفق باشید

نمایش چاپی