بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14678
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید و زیارتتان هم قبول: 1. المیزان را تحویل گرفتم و بسیار دعا گوی شما و آقای مرادی هستم. دستتان درد نکند. انگیزه ای شد که بنده با پشتکار بیشتر مقدمات المیزان را در خودم آماده کنم برای ورود به آن کتاب شریف. 2. بنده زیاد از شما سوال می پرسیدم از این جهت بود که: اطلاعاتم بجز موارد فلسفی عرفانی (که کمی چیزها می دانم از آن). تقریبا در حد صفر بود. یعنی بجز مسائل فلسفی و عرفانی در هیچ بعدی بنده رشد نداشتم و از این جهت هم سوالاتم بسیار عوامانه بود و بعضا خارج از بحث. ولی بحمدلله با این حال که استاد وقتشان کم بود منت گذاشتند وت قریبا همه آنها را جواب دادند و باعث شدند بنده بسیاری مسائل را که نمی دانستم بدانم و در بسیاری موارد عجله نکنم تا راه پیدا شود. 3. در مورد پرسش و پاسخ هایی که با شما داشتم به این جمع بندی رسیدم: الف) به نوع قوی طلبگی را جدی بگیرم و کمتر به حواشی بپردازم. فقط کمی از مباحث شما را به آرامی و حوصله دنبال کنم که از این سو هم قطع نشوم ولی بیشتر وقت و تمرکز روی درس و بحث. ب) به خودم زیاد دغدغه تحمیل نکنم (مثل نوشتن مقاله و شرکت در فلان آزمون و مسابقه و کار فرهنگی کردن و...) چون این ها هم خود متن را به حاشیه می کشد در طلبگی. ج) از حوزه منقطع نشوم و تا درس خارج حداقل بخوانم. چ) ادبیات عرب را قوی بخوانم هم برای المیزان و فصوص و... و هم برای قرآن و حدیث. ان شاءالله ح) آن دسته طلابی که عجله در تبلیغ می کنند معمولا یا پشیمان می شوند یا کار خاصی نمی توانند بکنند ولی اگر صبر کنیم و آرام مشغول وظیفه شویم خود راه نمایانگر بقیه راه می شود. د) در عرفان و سلوک هم عجله به خود راه ندهم به وقتش بسیاری چیزها را خواهم خواند و خواهم فهمید. (پله به پله) ذ) برای اینکه در بسیاری موارد بتوانم ورود و خروج خوبی داشته باشم حتما درس خارج را باید حس کنم چند سال... ر) کمتر مزاحم استاد بشوم. این جمع بندی بنده بود در مشورت با شما استاد گرامی. البته معذرت می خواهم اگر طولانی شد و معذرت می خواهم که شما رو اذیت کردم. بنده شما رو قلبا بسیار دوست دارم و به واقع یکی از موثرترین افراد در زندگی بنده شما هستید. به امید اینکه بنده را دعا بفرمایید. التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که مزاحم بنده نبوده‌اید و بحمداللّه در این جمع‌بندی که می‌فرمایید به نتایج خوبی نایل شده‌اید. از خداوند عاجزانه می‌خواهم که شما را در این عزم بزرگ یاری فرماید. موفق باشید.

13623

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: می خواستم نظرتون رو راجع به حضرت آیت الله امجد بدونم؟ ایشون از شاگردان آیت الله بهاءالدینی و علامه و آیت الله بهجت هستند. نماینده امام هم بودند و با حضرت آقا رابطه خوبی داشتند ما سال ها از محضر ایشان استفاده کردیم ولی بعد از فتنه 88 و برخی از مواضع ایشون و همچنین برخی از صحبت های کنونی ایشون در حیرت هستیم که ما چگونه باید رفتار کنیم؟ بسیاری از حزب اللهی ها بعد از آن مواضع جلسات ایشان را ترک کردند و الان بیشتر کسانی شرکت می کنند که شاید بتوان گفت اصلاح طلب هستند حالا آیا ترک کردن مجالس ایشون صحیح است؟ با توجه به اینکه بزرگان تعاریفی از ایشون کرده اند و برخی از آنان از جمله آقا فاطمی نیا در جلسه ایشون شرکت می کنند. ما باید چه موضعی داشته باشیم؟ لطف کنید راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد بهتر است فاصله نگیرید. موفق باشید

11148

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام: من در گذشته دوستانی داشتم که باعث به گناه افتادنشان شدم. همه با هم توبه کردیم. اما بارها می شد که دوباره توبه شکسته می شد و باز هم گناه و بعد دوباره توبه. حالا از دوستانم جدا شده ام . هزاران کیلومتر با هم فاصله جغرافیایی داریم. از خودم که دوستانم را به گناه انداختم پشیمان شدم و بدرگاه خدا توبه کردم و از اینکه چنان دوستان سست ایمانی هم برای خودم انتخاب کرده بودم که توی گوش من نزدن و یا از من دوری نکردن هم متاسفم. الان سعی دارم زندگی سالم و پاکی داشته باشم و در انتخاب دوست و رفتارخودم با آنها خدا را مد نظر قرار دهم. دوستان قبلی خود را بطور کامل از زندگی ام حذف کرده ام و اصلا دلم نمی خواهد با آنها حتی یک تماس تلفنی هم برقرار کنم (چون مرا به یاد گناهانی که حالا از آنها توبه کرده ام می اندازند و این یادآوری ها پای اراده ام را ضعیف می کنند) 1. آیا با این بعد مسافتی از دوستان فبلی ام و اصلا با این پشیمانی من از انتخاب چنین دوستان ناسالمی (که البته خودم از همه آنها ناسالم تر بودم و باعث اصلی گناهان آنها هم خود من بودم)، در قبالشان الان مسئولیتی دارم و مثلا باید جویای احوالشان باشم؟ و کاری برایشان انجام دهم؟ 2. اصلا آیا در تاریخ گناهکاران، چه مسببین و چه پیروان آنها بعد از توبه دوباره با هم گعده می گذاستن و دور هم جمع می شدن یا نه ضمن توبه از هم جدا می شدن و آن جمع گناهکار را متفرق می کردن؟ 3. با این شرایط مسافتی آیا همه چیز را بخدا بسپارم و تنها برای هدایتشان به درگاه خدا تضرع کنم؟ لطفا راهنمایی ام بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر امید نجاتی در آن‌ها می‌بینید به بهانه‌هایی مثل اعیاد مذهبی به صورت پیامک به آن‌ها تذکراتی بدهید، وگرنه به‌کلّی قطع رابطه را ادامه دهید 2- تا آن‌جا که ممکن بود سعی می کردند چشم‌شان در چشم هم نیفتد تا گناهانشان برایشان تداعی شود 3- همین فکر خوب است. موفق باشید
10958
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و احترام در خصوص موضوع گفتمان سازی الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی در صدد تهیه پروپوزال پایان نامه ام هستم. ابتدا تمایل داشتم در خصوص نقش حوزه در این راه پایان نامه را تدوین کنم اما پس از بررسی و نبود هیچ تحقیقی تصمیم گرفتم موضوعم را یافتن نقشه راه گفتمان سازی الگو تغییر دهم و در واقع موضوع را عام تر نمایم. بنده دانشجوی دکترای ارتباطات هستم و حوزه هم سطح سه را آغاز کردم. در تماس با موسسه برای مصاحبه با استاد به نوشتن سوالم در این قسمت توصیه شدم. خواهشمندم در صورتیکه منابعی وجود دارد راهنمایی بفرمایید و در صورت امکان وقت حضوری دهید. بنده به مطالعه تاریخ اسلام برای یافتن مبانی گفتمان سازی تا حدودی اقدام نموده ام اما با وجود ابزارهای نوین مانند رسانه و دانشگاه و مدرسه برای گفتمان سازی الگوی پیشرفت جویای مطالب کاربردی در زمان حاضر هستم. متشکرم. التماس دعای خیر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور هم که قبلاً خدمت عزیزان عرض کرده‌ام بنده هیچ‌وقت ورودی در موضوع پایان‌نامه‌ها نداشته‌ام. این کار روحیه‌ی خاص خود را دارد. موفق باشید
10752
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: جناب استاد بنده جوانی هستم که تا کنون آزاد بوده ام و زیر بار کلمه ای به نام دین نمی رفتم، اما اکنون چند سالی است از جوانی بنده می گذرد واقعا با پوست و گوشت و استخوان حس می کنم که بدون شریعت و قانون ماورایی نمی توانم زندگی کنم و لذا دوست دارم به آیین آسمانی رجوع کنم تا از خاسرین نباشم. راستش من نمی خواهم چون اجدادم مسلمان بوده اند دین اسلام را بپذیرم و می خواهم اگر دینی هم انتخاب می کنم مبنایی باشد و با اعتقاد راسخ. راستش بنده واقعا در شک هستم که با چه دلایلی ما حضرت محمد ابن عبدالله را پیامبر می دانیم من که ایشان را ندیده ام و حرفی از زبان ایشان نشنیده ام چگونه باور کنم ایشان پیامبر خدا هستند. نمی گویم ایشان کذاب بوده اند ولی می خواهم یقین به پیامبری ایشان پیدا کنم خواهشا نگویید به معجزه قرآن بنگر، چون من آنقدر بی سواد هستم که معجزه ای در قرآن نمی بینم. کتاب چه نیازی به نبی را هم خواندم اما پاسخ سوالم را نیافتم. خواهش می کنم این جوان بی دین جویای حقیقت را با جوابی کامل راهنمایی کنید چرا که بنده در حال بررسی دین مسیحیت و بودا هم هستم و اگر مطالعاتم نتیجه دهد می خواهم یکی از این ادیان را به عنوان دین خود انتخاب کنم پس شدیدا دست به دامانتانم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساس همه‌ی ادیان توحید است و همه ادیان توحیدی نظر به حقیقت یگانه‌ی عالم هستی دارند، منتها چون در طول تاریخ، ادیان گرفتار خرافه می‌شوند و حقیقت توحیدی خود را از دست می‌دهند و از طرفی شرایط جدیدی به‌وجود می‌آید که باید مردم با توحید عمیق‌تری راهنمایی شوند، دین دیگری می‌آید. جنابعالی برای انتخاب هر دین باید به عمق توحیدی هر دین رجوع کنید و در آن راستا بررسی کنید ببینید پیامبر آن دین چه اندازه در ظهور حکم توحیدی حضرت حق موفق بوده. آنچه بنده در جمع‌بندی به آن رسیدم، ضعف توحید در سایر ادیان است وگرنه از نظر اخلاقی همه‌ی ادیان دعوت به راستی و صفا می‌کنند، در حالی‌که باید معلوم شود این راستی و صفایِ ما باید ما را به کدام خدا نزدیک کند. به خدایی که مسیحیت می‌گوید و حضرت عیسی«علیه‌السلام» را پسر خدا می‌داند؟! یا به بودایی که اصلاً توحیدی در آن یافت نمی‌شود؟! بنده پس از یک‌سال مطالعه در بودا نتوانستم قبول کنم که اصلاً جناب بودا پیامبر بوده‌اند یا یک مرد خوبی است. از متون بودا چنین بر نمی‌آید که ایشان خود را پیامبر خدا معرفی کند. موفق باشید
9597
متن پرسش
با سلام: در سوره انسان آیه 8 آمده اهلبیت (ع) همه آنچه داشتند انفاق کردند و خود گرسنه ماندند، ایشان به تعداد نفرات نان داشتند و همه نانها را به یک نفر دادند می توانستند یک نان بدهند و خودشان گرسنه نمانند. من به تفاسیر مراجعه کردم چیزی متوجه نشدم. لطفا راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه‌ی 8 سوره‌ی انسان می‌فرماید: اهل‌البیت‌»علیهم‌السلام» طعام خود را در عین آن‌که به آن نیاز داشتند برای خدا به مسکین و یتیم و اسیر دادند. به این صورت که ابتدا مسکینی آمد و با این که روزه بودند مقداری از طعام خود را به او دادند و سپس یتیمی آمد و باز مقداری را نیز به او دادند و چون در مرحله‌ی سوم اسیری آمد و از آن‌ها تقاضای طعام کرد باقی‌مانده طعام را به او دادند و سیری ان ها را بر گرسنگی خود ترجیح دادند. موفق باشید
9147
متن پرسش
سلام استاد: کتاب فلسفه در «دام ایدئولوژی» یکی از کتب آقای داوری است. استاد ببخشید چون این بحث به مباحث معرفتی هم مربوط است باز می پرسم لطفا فقط برای اینکه راهگشای فکر روی آن باشد اجمالا پاسخی بدهید. نسبت فطرت با آزادی چه نسبتی می باشد؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به طور کلی نگاه جناب آقای دکتر داوری را جهت عمق‌بخشیدن به تفکر نه‌تنها مفید که برای طلاب و دانشجویان لازم می‌دانم 2- انسان در ذات و فطرت خود طالب آزادی است و تنها در فضای آزادی است که می‌تواند انتخاب کند و قوه‌ها و استعدادهای وجود خود را به فعلیت برساند و در همین راستا با حاکمیت نفس امّاره چه در امور شخصی و چه در امور اجتماعی مقابله می‌کند، زیرا نفس امّاره مانع انتخاب آزاد انسان می‌شود و انسان را گرفتار ابعاد پست می‌نماید. به قول حافظ: « خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد.......که بسته‌گان کمند تو رستگارانند.». موفق باشید
8833
متن پرسش
سلام علکیم استاد بزرگوار ببخشید که برخی مطالب به ظاهر گذشته را سوال می کنم اما هنوز این شبهات از ذهن دوستان انقلابی هم پاک نشده است و نوع موضوع گیری افراد مورد تحیر است. در رابطه با سوال 6062 که دفاع از بصیرت آیت الله مصباح کرده اید که جریان مشائی را شناخته است. سوال این است که آیا جریان مشایی چه انحرافی باشد و چه نباشد یک مساله اصلی بود یا یک مساله فرعی؟ قطعا مساله فرعی بود که خود حضرت آقا در چند مورد خصوصا در دیدار دانشجویان به صراحت گفتند که این مساله فرعی است. با این حساب اگر این مساله فرعی است چرا اینگونه آیت الله مصباح انتقاد کردند و شما آنرا فاجعه عظیمی می خوانید که هنوز نمی توان در مورد آن صحبت کرد. یعنی هرچند حرف شما و آیت الله مصباح را می فهمم اما نمی دانم که چرا رهبری این مساله را فرعی دانستند و خطر آن را اینقدر که شما و آیت الله مصباح می گویید تلقی نکرده و هیچ جا هم از چنین خطری حرفی نزدند. آخر نمی شود بزرگترین مساله انحرافی از صدر اسلام تا کنون پیش بیاید و رهبری هیچ حرفی از آن نزنند. ما که واقعا گیجیم. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: فکر می‌کنم از آن جهت موضوع آقای مشائی فرعی بود که نباید به بهانه‌ی آقای مشائی مسؤلان سایر قوا و نیروهای انقلاب، دولت را زمین‌گیر می‌کردند. ولی این غیر از آن است که آیت‌اللّه مصباح موضوع را نقد فرهنگی کردند و جهت‌گیری فکری، فرهنگی دولت را نقد نمودند. موفق باشید
7664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام عرض خدا قوت خدمت استاد عزیز و گرانقدر، پرسش دومی نیز از استاد داشتم به شرح ذیل که چه میشود که شخصیت های عظیمی در گذشته مانند برصیصای عابد ، زبیر ، ابن عباسی که وکیل امام حسن مجتبی علیه السلام بود ، وکیل امام کاظم علیه السلام ، شلمغانی که یار ویزه حضرت حجت ارواحنافداه بود ، و همچنین در امروزه اشخاصی همانند آیت الله شریعت مداری که مرجعیت تقلید را بر عهده داشت و علی الخصوص متفکر بزرگ آقای دکتر عبدالکریم سروش و... با این همه عظمتی که در عرصه های مختلف از جمله فلسفه ، فقه ، عرفان(شلمغانی) و... یافته بودند آن چنان زمین می خورند و آنچنان چپ میکنند که به طور کلی از مسیر حق منحرف میشوند ؟ آن هم به صورتی که امیرالمومنین علیه السلام بالای جنازه زبیری که در واقعه سر تراشیدن به امر حضرت از اولین نفراتی بود که حضور یافت ، اشک میریزند که حیف زبیر بود که از مسیر حق منحرف شد؟ یا آقای دکتر سروش که پس از متفکر شهید استاد مطهری اعلی الله مقامه الشریف حساب باز شده بود که از ایداولوژی پردازان تشیع خواهد بود اینچنین از مسیر حق به بیراهه میروند؟ خداوند به حق عظمت حضرت زهرا سلام الله علیها همه ما را از دام های شیطان برهاند و عاقبت به خیر کند که از مسیر حق منحرف نشویم و پای مکتب مولایمان امیرالمومنین علیه السلام بمیریم جان چه باشد که نصار قدم دوست کنم این متاعی است که هر بی سر و پایی دارد از لطف استاد سپاس گزارم.....یاحق
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همان‌طور که فرمودید خداوند همه‌ی ما را از شرّ نفس امّاره برهاند تا بتوانیم میل‌های آن را روز به روز ضعیف کنیم. بنده در این دو جلسه‌ی اخیر که در قم در مدرسه‌ی معصومیه داشتم موضوع غفلت از تقدیر زمانه را در رابطه با امثال آقای سروش و کدیور مطرح کردم شاید مفید افتد . آن‌ها اسلامی را می‌خواهند که مسلمانان در ذیل غرب دینداری کنند ولی انقلاب اسلامی به نور اسلام به دنبال تمدنی است غیر از آنچه فرهنگ غربی برای انسان در نظر گرفته.. موفق باشید
6271
متن پرسش
سلام یکی از اساتید بنده ادعا کرده که ماباجبر وخواست خدا بروی زمین امدیم ولی بااختیار زندگی میکنیم ماصددرصددرسرنوشت خود نقش داریم ومرگمان هم دست خود ماست حتی ساعت وحالت ان راهم خودمان با اعمالمان تعیین میکنیم.واقعا ما بازور واجبار به دنیا امدیم یا خودمان خواستیم بیایم؟ 2-ماصددرصد در سرنوشتمان دخیلیم؟لطفا بازبان ساده جواب دهید تا متوجه بشم .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو صورت می‌تواند درست باشد از آن‌جهت که اگر شما به خودتان به عنوان این جسم و این بدن نظر کنید متوجه می‌شوید شما نبودید تا انتخابی داشته باشید. ولی اگر به وجود خودتان در علم خدا نظر کنید که به آن عین ثابته می‌گویند، عین ثابته‌‌ی شما در علم خدا تقاضای خلقت داشت به همان نحوی که انتخاب کرده بود که مثلاً زن باشد یا مرد و یا در اصفهان به دنیا بیاید یا در تهران، و خداوند نیز شما را بر اساس تقاضای خودتان خلق کرد. در مورد مرگ هم همین‌طور است؛ از یک نظر ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در نظامی قرار داریم که بالاخره می‌میریم ولی از نظر دیگر چگونگی مرگ خود را خودمان تعیین می‌کنیم که خوب بمیریم و یا بد بمیریم و یا با قطع رحم زود تر بمیریم و یا مطابق اجل مسمایمان بمیریم. موفق باشید
6165
متن پرسش
باسلام 1.آیاکسی که گناه میکند و توبه میکند باز آن گناه تاثیر وضعی اش را میگذارد؟ 2.نظرشما درموردعالم ذر چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما باید به سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» اعتماد کنیم که می‌فرمایند: « التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه‏ » هرکس از گناهی توبه کند مثل کسی است که آن گناه را انجام نداده 2- عالم ذر اگر به معنای فطرت است که یک معرفت درست قرآنی است و اگر به معنای آن است که ما قبلاً ذره‌هایی بوده‌ایم که آیت‌اللّه جوادی در مباحث درس‌هایی از قرآن می‌فرمایند روایات مربوط به این نوع نگاه به انسان معتبر نیست. موفق باشید
5053
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی طاعات و عبادات میخواستم از شما بپرسم چرا در روایات مشاهده میکنیم که گفته شده مومن از جدل پرهیز میکند؟ و از آن نهی شده است. آیا کلا در هیچ موردی ولو حق با ماست نباید جدل کنیم و اینکه مصداق جدل کردن را در صورت امکان ذکر کنید ممنون میشوم. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور نسبتاً مفصل در یادداشت‌های ویژه مطلبی تحت عنوان"آفت علمی که مراء افزاید"آمده است. در آن روایت‌هایی هست که مراء نور قلب را می‌میراند. امام حسین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: خدا رحمت کند کسی را که حق با او است ولی از مراء پرهیز می‌کند. موفق باشید
3705
متن پرسش
سلام خدمت استاد شما در سوال 3147 پاسخ داده بودید که پیشنهادتان برای شروع المیزان این است که تفسیر چند سوره مثل زمر و قصص و روم را گوش دهیم و بعد وارد المیزان شویم. حال میخاستم بدوم دلیلتان برای این پیشنهاد چی هست؟ چرا این سه سوره؟ میخاستم بدونم دلیل خاصی داره که این سه سوره رو پیشنهاد کردید؟ ببخشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دلیل خاصی نداشت فکر می‌کنم با تدبّر در این سوره‌ها ذهن آماده برای فهم فرهنگ المیزان می‌شود. موفق باشید
3534
متن پرسش
سلام. ایا روایاتی در مورد مذمت فکر کردن به نامحرم و صحبتهایی که با او رد و بدل شده، داریم؟گاهی مواقع، حرفها و صحبتهایی که با نامحرمان رد و بدل می کنم در موقع خواب به ذهنم هجوم می آورد. سعی می کنم همون موقع قطعش کنم، اما گاهی هم طولانی می شه. خودم حس خوبی ندارم. چه باید کرد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: تمام احکام فقهی مبتنی بر روایات و آیات است. فقیه مرز این ارتباط و عدم ارتباط را مشخص می‌کند. در این مورد بهترین مستند، رساله‌ی عملیه است. موفق باشید
3445
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد. . .بارها این سوال اذیتم کرده،که حضرت آقا بارها فرمودن که جوانان این دوره زمونه که منظورشون نسل سوم و ما هستیم،از شهدا چیزی کم ندارند و همون روحیه در اینا هم هست. . .بخدا قسم نمیخوام بگم اون چشم نورانی این بزرگ مرد اشتباه میبینه،اما به خودم نگاه میکنم،اگر امثال بنده بخوایم اون جوونا باشیم که بخدا قسم سنگریزه ای هم خودمون رو در برابر کوه عظمت شهدا نمیبینیم،اونم چه شهدایی. . .چه سنخیتی بین ما و این عزیزان رهبری میبینن که میفرمان اینا کم ندارند. . . دوست داشتم این سوال رو پر کنم از کارنامه سیاهم ولی روم نمیشه،نمیدونم با این همه گناه چه شباهتی بین ما و شهیدان عزیز هست؟. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحمدالله جوانان ما در فهم رهبر خود و جهت‌گیری‌های اصلی، فوق‌العاده خوب هستند و همین‌که گناهان را از خود نمی‌دانند، آن گناهان چون مهمان ناخوانده رفتنی است، بیچاره شیطان که به این امید بسته که جوانان ما را مأیوس کند. موفق باشید
3435
متن پرسش
باسلام شخصی میگفت که آقای طاهرزاده اوایل چپی بوده بعد تغییر موضع داده اند یا در باراه ی موضع شما نسبت به آیت الله طاهری بحث می کردند حقیر چند سالیست با مباحث شما آشنایی دارم و کار می کنم خواستم نظر حضرت عالی را درباره ی این سوالات بپرسم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در آن قسمت از سایت که زندگی‌نامه‌ی خود را در جواب سؤالات عرض کرده‌ام می‌توانید جواب سؤال خود را بیابید. موفق باشید
1894
متن پرسش
با عرض سلام به نظر شما مطرح کردن مباحث غربشناسی برای نوجوانان دبیرستانی که شاکله فکریشان در حال شکل گیری است چقدر ضرورت دارد؟ و راه و شیوه انتقال این مباحث به آنان چگونه است و از کجا باید شروع کرد؟ اگر کتاب و فیلم و سی دی سراغ دارید که مناسب فهم این گروه سنی باشد هم لطفا معرفی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مسلّم برای این گروه سنّی مباحث غرب‌شناسی ضروری است تا قبل از آن‌که شیفته‌ی مظاهر غرب شوند متوجه روح غیر قدسی آن گردند. به نظرم مباحث کتاب «گزینش تکنولوژی» مفید است. موفق باشید
635
متن پرسش
در راستای تلاش برای فهم جایگاه دستورات دین در روح وقلب انسان دست به دامن مباحث عقلی وخواندن کتابهای شما شدیم در این مسیر تاحالا شاید هزار بار کافر شدم ودوباره با تلقیناتی مومن سوال بنده این است که ما در آن حالت کفری که بر فلبمان حاکم می شود مرتکب گناهانی می شویم که فقط علماً می دانم آن عمل گناه است ولی چون قلب ایمان نیاورده است از عمد آن گناه را مرتکب می شوم مثل کسی که با خودش دعوا دارد شاید علت این امر به خاطر محیطهای خشک مذهبی ماست که اکثراً باخدای خشک جهنم آفرین زندگی می کنند یکی از آن افراد پدرم است که با توجه به اینکه ادعای مسلمونی دارد وهمیشه قران می خونه ولی ظاهراًایشون هیچ ارتباطی با فلب مانداره یادم نمی رود که در کودکی به ما می گفت که توضیح المسائل بخون وماهمیشه دوست داشتیم که پسر بدی باشیم یواشکی سیگار می کشیدیم و....استاد به نظر شما این حرف درسته که تا قلب ما در تایید کناه وثواب در صحنه نیست ما نباید بافکرمان خودمان را عذاب یا وعده بهشت بدهیم .استاد آیا شما هم در این مسیری که طی کردید شده که از عمد گناه کنید یعنی کافر شوید وپشت پا بزنید به تمام عقایدتان ؟! استاد انسان نیاز به انس دارد ما چطور باید به اینکه می شود با دستورات اسلامی می شود با خدای جامع اسماء انس گرفت ایمان آورد استاد آیا شما الان از وجود خودتان راضی هستید یعنی هیچ کم وکاستی ندارید؟!لطفاًجواب بدهید.تشکر..
متن پاسخ
باسمه تعالی .علیکم السلام 1- در این‌که در مسیر دین‌داری همواره انسان باید قلب خود را به نور حقایق آشنا کند بحثی نیست، و در این‌که در این مسیر بعضاً قلب همراهی نمی‌کند هم بحثی نیست، ولی چرا وقتی قلب نمی‌آید حکم عقل خود را تعطیل کنیم و وقتی عقل ضرورت بندگی را پذیرفته خود را گرفتار عصیان از فرمان الهی بنماییم؟ 2- مسیری که اهل‌البیت«علیهم‌السلام» در جلو ما قرار می‌دهند راه انس با حق است و حبّ آن ذوات مقدس راه اُنس با خدا را می‌گشاید. فکر می‌کنم کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل بیت«علیهم‌السلام» راه‌گشاست. 3- بنده هرگز از وضع خودم راضی نیستم ولی امیدوار به خدایی هستم که شریعت محمدی«صلواة‌الله‌علیه» و مسیر اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را به ما گوشزد فرمود تا در راه نمانیم. موفق باشید
13547
متن پرسش
با عرض سلام و معذرت خدمت استاد گرامي: در خصوص اصالت وجود و اعتباریت ماهيت به نظرم بهترين فرمايش سخن مرحوم علامه در نهايه است كه مي فرمايد ماهيات ظهور وجود هستند براي اذهان. البته دو سخن ديگر هم دارد كه ماهيات حد وجود و انحاء وجود هستند ولي آن مطلب ظهور وجود براي اذهان خيلي روشن كننده مي باشد كه يك وجود خارجي داريم كه درك ما از آن مي شود ماهيات البته چرا ماهيات نه ماهيت آن هم به علت بحث حركت جوهري و آن مباحث. البته به قول استاد رحيقي آن وجود ظهوري هم براي قلب دارد كه بحث اسما پيش مي آيد. باز هم جسارت حقير را ببخشيد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است ولی نباید در آن متوقف شد. اگر جلو برویم معنای اعتباری‌بودنِ ماهیات با ظرائف بیشتری برای ما روشن می‌شود. ولی در هر حال در ابتدای امر تعبیر «ماهیات، ظهور وجوداند» تعبیر خوبی است. موفق باشید

12877
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: من یک بار از رهبری و یک بار هم از یکی از علمای بزرگ شنیدم بعد از فتنه 88، فتنه بزرگتر و اکبر دیگری در راه هست. منظور چیه؟ یعنی عملکرد دولت فعلی و تبعات آن؟ سپاس از جوابتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید فتنه‌ی بزرگ‌تر، فتنه‌ی فرهنگی باشد که چگونه دشمن از طریق فرهنگ غرب‌زدگی ما بخواهد در ما نفوذ کند و انقلاب را به حاشیه ببرد و برای بیرون‌آمدن از این مشکلات، کاردها به استخوان‌ها خواهد رسید تا با تولدی دیگر در شأن انسان ترازِ انقلاب اسلامی، امکان ادامه‌ی انقلاب، بیرون از اردوگاه نظام لائیک دنیای غرب ممکن گردد. موفق باشید

11392
متن پرسش
سلام علیکم: استاد سوال بنده اینست که جایگاه اقتصاد در تمدن نوین اسلامی چگونه است؟ در جامعه ای که بر مدار توحید می گردد آیا ما یا سطح درآمد یکسان در افراد روبروییم؟ آیا برابر نبودن وضعیت اقتصادی نا عدالتی ایجاد نمی کند؟ اگر هرکس بر اساس توانایی و استعدادش مشغول به انجام وظیفه باشد دیگر بین کارگر و کارفرما چه تفاوتی هست که لازم باشد تفاوت درآمد داشته باشند؟ و اگر تفاوتی باشد بر چه ملاکی؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جامعه‌ی اسلامی که هرکس سعی دارد سرمایه‌ی خود را در اُنس با خدا جستجو کند تنها طبق وظیفه به امور اقتصادی می‌پردازد جهت رفع نیازهای مادی‌اش و خدمت به خلق، حال دیگر برایش فرق نمی‌کند که درآمد بیشتری برایش پیش آید یا درآمد کم‌تر، حتی آن کسی که درآمدی در حدّ کفاف دارد حسرت آن کسی که درآمد بیشتری دارد را نمی‌خورد. آری ذات طبیعت طوری است که بعضاً شرایط درآمد بیشتر را برای بعضی فراهم می‌کند ولی ثروت ارزش نیست، مسئولیت است. موفق باشید

10164
متن پرسش
سلام علیکم: از آنجایی که سایه موسیقی را با تیر می زنید. نقش آقای آهنگران را در جبهه ها چگونه می بینید؟ در دروستان شنیدم قبل از انقلاب دروس عقلی و وجودی را تذریس می کردید تا آنجا که ساواک به محفلتان جاسوس فرستاده بود و او هم گزارش داده بود رمزی که استفاده می کنند نامش.. وجود.. است و هر چه هست زیر سر این وجود است. بس این نشان می دهد که زمان حضورتان در جبهه شما می توانستید نقشی پر رنگ تر از صوت آهنگران داشته باشید. چرا به جای اینکه رزمندگان را با دوپینگ خیال راهی حق کنید با عرفان وجودی حق حی ازلی راهی نکرذید. آیا احساس عذاب وجدان از خالی گذاشتن حق و به میدان آمدن موسیقی از جنس خیال نمی کنید؟ البته خودم اعتراف می کنم که نوای هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله ... و ... شیرودی کشوری عباس دوران دادیم ... دل خودم را می برد. اما شما می فرمایید برای عبور از خیال و رسیدن به جنبه پایدارمان باید ریاضت واقعی بکشیم. آیا ریاضت یعنی در حین بخش این نواها تلویزیون را خاموش کنیم تا دچار دوپینگ وهم نشویم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: موسیقی اگر با محتوای مناسب همراه باشد چیز بدی نیست و یک نوع تغذیه کردن خیال است. آن‌چه مهم است نباید در موطن خیال متوقف شد و از منزل قلب و روح محروم گشت. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شده که انسان وقتی کامل است که هر سه ساحت خود را درست بپروراند. موفق باشید
10102
متن پرسش
سلام استاد: وقتی برای اباعبدالله علیه السلام گریه می کنیم دقیقا برای چی باید اشک بریزیم؟ من همش این میاد تو ذهنم که امام حسین علیه السلام و یارانشون که در اون روزا شاد بودن و حتی خودتون توضیح دادین از شادی شون در قتلگاه. مصیبت هایی هم که به خودشون و بقیه وارد شده هم که مربوط به دنیا و جسمشون بوده و ارزش این همه گریه و توصیه هایی که برای اشک بر اباعبدلله شده رو نداره بنظرم. واقعا برای چی باید اشک ریخت؟؟؟ سوال دومم اینه که چرا من هر چی میخونم یا می شنوم از یادم میره؟ مثلا همین سوالو یادمه یک بار دیگه هم ازتون پرسیدم ولی الان اصلا جوابتون یادم نیس و بازم برام سواله!! یا با اینکه اینهمه آثارتونو خوندم کلاساتون اومدم و مدتها مصرانه رو مباحثتون مباحثه کردم ولی الان زیاد ندارمشون و باهاشون زندگی نمی کنم؟؟چرا این همه دور افتادم؟ چرا شیطان بهم نزدیکتره؟ چرا افکار و رفتار لغو و بیهوده اینقدر عذابم میدن. چرا باید بعد کلی التماس به درگاهش و چشیدن لذت برگشت و رفتن تو آغوش بازش بازم دوباره بیفتم تو گودال و ضربه های بد بخورم... استاد خسته شدم از این همه سقوط. دلم صعود بی سقوط میخواد... از خودم خسته ام و از همه بالایی ها هم شرمنده! چه کنم؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اشکى که در شیعه هست با ناراحتیهاى عاطفى و احساساتى فرق اساسى دارد، اشک براى حسین (ع) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسى و لذا نه تنها شادى و نشاط را از شیعیان نمی گیرد، بلکه شادى و نشاط در زندگى شیعیان موج می زند. ولى نباید آن را با لذت‏گرایى همسان دانست، زیرا تفاوت زیادى است بین آن شادى که با پرهیزکارى همراه است و روح معنوى دارد با آنچه امروز در غرب هست که در آن، لذت‏گرایى مقصد و معبود شده است. در شیعه، شور زندگى با یادآورى غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگ مرگ آگاهى راه خود را از قهقهه‏هاى اهل غفلت جدا کرده و سعى دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ کند و اشک بر حسین (ع) نوعى طلب آن فرح است و آن‏هایى که غم غربت در این دنیا را می شناسند می فهمند حزن مقدس چه حلاوتى دارد و مواظب‏اند گرفتار لذت‏گرایى و خوش‏گذرانى اهل دنیا نشوند تا از ارتباط با حقایقِ وجودى عالم محروم نگردند. 2- موضوعات حضوری موجب عزم و تصمیم انسان می‌شود بدون آن‌که لازم باشد به حافظه سپرده شود 3- بنا بر این است که ما همچنان با حفظ خود از طریق تقوای الهی روح عبودیت در ما نهادینه شود پس جای خستگی نیست. موفق باشید
9139

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: پیرو سوال 9092 که در باب تکفیری گری پرسیدم، شما در سلوک در صفحه 172 فرموده اید که آزادی در فطرت نهادینه شده لطفا 1- دراین مورد بیشتر توضیح بدهید و کتاب یا آیاتی را در این مورد اشاره بفرمایید. 2- و باز در همین صفحه پایین اشاره به رجوع عرفانی و فلسفی دارید لطفا در این مورد هم کتبی و منابعی را راهنمایی بفرمایید. 3- کتاب «فلسفه در دام ایدئولوژی» چقدر در این موضوع میتواند مدد برساند تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظرفیت سؤال و جواب‌های سایت آن‌قدر نیست که فرصت شرح این مباحث باشد. آیات مربوط به فطرت را در این مورد ملاحظه فرمایید 2- مثلاً مطالعه‌ی کتاب «شرح دعای سحر» حضرت امام یا تفسیر سوره‌ی حمد ایشان، شروع خوبی است. 3- من این کتاب را که می‌فرمایید نمی‌شناسم. موفق باشید
8737

مسیر طلبگیبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب خدمت استاد عزیز بنده طلبه پایه اول معصومیه قم هستم. تقریبا از ورود من به حوزه یکسال درسی می گذرد و این درحالیست که به هیچ وجه رضایت لازم را از خود ندارم. گویی این سال به خسارت گذشت. هرچند به دفعات مشاوره گرفتم اما هیچ وقت نمی شد به برنامه ها مقید باشم. دیشب کمی با خود خلوت کردم. دیدم هرچند ذهنم در این سال بخاطر مسئله ازدواج و برخی مشکلات خانوادگی مشوش بوده و فراغت بال نداشته ام اما این مشکلات یک ریشه درونی دارد که تا آن اصلاح نشود آدمی نمی تواند در مسیر رشد علمی و معنوی که لازمه یک طلبه مطلوب است توفیق داشته باشد. به نظر من آن ریشه عدم مدیریت توحیدی بر افکار و احساسات بوده است. من علت اصلی زمین گیری خودم را در این سال دشمنی شیطان می دانم. که با تصورات پیوسته خویش در افکار و خیالاتم مرا دچار سستی و بیحالی کرد و باعث انفعال من شد. اما متاسفانه کمتر کسی به نقش شیطان در مسیر موفقیت طلبگی اشاره می کند. حضرتعالی برای رفع این مشکل و تسلط بر افکار و خیالات و احساسات چه راهکاری را پیشنهاد می کنید؟!
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده مکرراً به رفقایی که می‌خواهند مسیر طلبگی را طی کنند عرض کرده‌ام که مطمئن باشید در این مسیر با شیطانی روبه‌رو هستید که بسیار فعّال است و اگر از این موضوع غفلت نکنیم، با خودآگاهی کامل با مشکلات برخورد می‌کنیم و می‌فهمیم او می‌خواهد ما از ادامه‌ی کار طلبگی ناامید شویم. راه‌کار آن است که در ابتدای کار مثل یک طلبه‌ی سنتی به دروس پایه مشغول شویم تا ملکات لازم را به‌دست آوریم و توجهی به وسوسه‌های شیطان نکنیم که می‌گوید تو باید از همین روز اول شیخ العرفا شوی. موفق باشید
نمایش چاپی