سلام و عرض ادب بی پایان خدمت استاد: مشغول خواندن مجدد کتاب ۱۰ نکته معرفت نفس هستم. جسارتا سوالات زیادی دارم که امیدوارم مصدع وقت شریف نباشد. ۱. آیا پس از ارتقاء مرتبه در بعد تجرید، امکان سقوط از آن مرتبه وجود دارد؟ اگر پاسخ مثبت است چگونه با وجود غلبه تجرید، امکان وقوع گناه هست؟ و اگر پاسخ منفی است، شیطان پس از نائل شدن به درجه قرب چگونه کافر شد؟ تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر موجود مختاری اعم از جنّ و انس، ظرفیت انتخاب ابعاد بالاتری از وجود خود را دارا میباشد و به جهت مختاربودنش میتواند از آن حضورِ برتری که توانسته است در آن حاضر شود و تجربه کند؛ به جهت مشغولشدنش به امور عادی، محروم گردد و امیالش محور انتخابهایش شود. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: بنده از شما پرسیدم تعهد جانی یعنی چی شما این جواب رو به بنده دادین: باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی نسبتی که انسان در نزد خود با حقیقت پیش میآورد مانند عهدی که ما از طریق نظر به مولایمان حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» در مقابله با ظلم و استکبار در خود حاضر میکنیم. جوابتون رو متوجه شدم ولی میشه باز تر بکنید جوابش رو؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در شرح این موضوع باید به کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» و شرح آن رجوع فرمایید. و به همین دلیل این سایت، بیشتر برای جوابگویی به سؤالات رفقایی است که مباحث را دنبال کرده باشند و در دل آن مباحث، سؤالات برایشان پیش آمده باشد. موفق باشید
«همیشه دیگران باش، خاستگاه عشق همین است.» باورم نمیشه دارم گریه میکنم فقط بخاطر اینکه سالهاست عشق از بینمون رفته و با خودم میگم آیا ممکنه باز هم عشقو تجربه کنم؟! آیا عشق یه دروغه؟!. هرجای این عالم پا میذاشتم با عشق همه مشکلات کنار میرفت چون من زاده عشقم و هرگز نتونستم مثل عده ای شرایطو تحلیل کنم و بپذیرم و از سیاست مداری های بد بجای عشق استفاده کنم. آه آیا ممکنه باز عاشق شم؟ باز آزاد و زیبا و مهربان و آرام و زنده بشم؟. (در اولین صفحه داستان زندگی نوشته بود عشق!. تا وقتی که یه حس درست، اشتباه به نظر بیاد، انگار دارم میجنگم / اما از عشقش سرخوش بودم، از نفرتش عاجزم / انگار به بوی عشق معتاد و دیوانهش شدم، هرچی تحمل میکنم، بیشتر احساس خفگی میکنم / و درست قبل از اینکه خفه شم، اون حتما میاد و نجاتم میده من مطمئنم / اما خفه شدم و اون نیومد و من سخت مردم / مثل چی ازم بدش میاد، و من عاشقشم، وایسا کجا میری؟! باشه تنهات میذارم، نه، اینکارو نکن / برگرد، داریم برمیگردیم، باز روز از نو روزی از نو / با عقل جور در نمیاد، چون وقتی خوب پیش میره، همه چی بهم میریزه / من انسانی میشم که به عشقش پشتگرمه، اون میشه دور ولی معشوق مرده من! / ولی وقتی بد پیش میره و افتضاح میشه، احساس سرافکندگی میکنم / با تندی گفتم: این کارا چیه؟ چون من حتی اسمشم نمیدونم / روم دست بلند کرد، دیگه هیچوقت اینقدر پست نمیشم / فکر کنم از صفات مثبت من خبر نداره / نمیتونم دقیقا بهت بگم که چیه، فقط میتونم بهت بگم چه حسی داره / و همین الان، انگار یه چاقو تو گلوم فرو کردن و نمیتونم نفس بکشم / ولی هنوزم میجنگم وقتی میتونم عشقو برگردونم / قول میدم تغییرت ندم فقط بسپارمت به عشق / من تو رو قضاوت نمیکنم من فقط عاشقتم و میسپارمت به عشق / منو دوست داشته باش من در بی آزار ترین حالت یک آدمم/ هرگز بهم آسیب نزن و عشقمو به آغوش بکش تا خودت باشی / تو وقتی عاشق باشی زیباترینی و من فقط زیباییو میشناسم.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتی حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» تا آنجا در مسیر عشق جلو رفتند که برای قاتلانشان نیز دلسوزی میکردند و این را میتوان در خطبههای آن حضرت در روز عاشورا ملاحظه کرد. در این مورد خوب است به کتاب «کربلا، مبارزه با پوچیها» که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: اخلاص سخت به دست می آید. حال تا زمانی که بدست آید و شاید هیچوقت نیاید انسان درگیر بین اخلاص و ریاست چگونه این مشکل را حل کنیم؟ دلمان چیزی را می خواهد اما فکر به اینکه ممکن است ریا باشد و حین زمان انجام عمل مدام در این فکریم که ریاکاری یا نه و شاید گاهی جبهه را ببازیم راه درمان وسواس ریا چیست تا انسان راحت در جمع بتواند کارش را انجام دهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در توحید ربوبی، بیشتر حاضر و حاضرتر شویم، حضرت حق را بیشتر منشأ اثر میدانیم و این همان اخلاص است. موفق باشید
دل و دلدار را کشتند یا دلداده را کشتند؟ قدح را سرنگون کردند وقتی باده را کشتند کجایی باغبان؟ گاهی هرس کن بوستانت را که پیچکهای پیچیده درختی ساده را کشتند کجایی ای شبان؟ این زوزه کار گوسفندان است که گرگان (گوسفندان) سیّدی افتاده را کشتند نمازت باطل است ای عابد، از سجّاده ات برخیز که بار دیگری آن کوفیان سجّاده را کشتند نماز خویش را بشکن؛ به خونخواهی قیامی کن که در بین اذان مردم موذنزاده را کشتند پ.ن: تقدیم به همه نژادپرستها و قومیتگراها و تکفیریها و جاهلان مقصّر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. آری! آنگاه که جهل نسبت به تاریخی که در آن هستیم، میداندار باشد؛ و ما باز خود را از کوتاهیها تبرئه میکنیم. پیشنهاد میشود اگر بتوانید سروده های خود را به صورت صوت در آورید، بیشتر مؤثر خواهد بود. موفق باشید
سلام: چند وقتی هست من نسبت به زمان و روزگار احساس خاصی پیدا کردم نمیدونم نشئت گرفته از حالات روحی ام هست یا واقعیت داره. احساس میکنم زمان مثل قبل یا حتی ماههای پیش نیست انگار قراره اتفاق مهم و خاصی بیفته خدا هم از این نوع گذران زندگی خسته شده انگار دنیا داره به آخر میرسه؟ احساس میکنم روزها داره زود سپری میشه تا به یک زمان خاصی برسه. انگار سال های پیش روزگار داشت آرام آرام طی میشد بدون هیچ عجله ای ولی الان انگار اون آرامش در سپری شدن روزها نیست. حتی وقتی سرگذشت بعضی علما را مطالعه میکنم احساس میکنم این زمان با زمان آنها تغییر کرده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما در تاریخ خود هستیم که تقدیر آن نیست انگاری می باشد و ظرفیتی که بشر جدید برای انسانِ آخرالزمانی شدن دارد. این جا است که مکرراً عرض شده است که اگر نتوانیم با تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده است و مردانی چون حاج قاسم را متولد میکند، باز نیست انگاری. با این نگاه در رجوع به قرآن و روایت می یابیم که چه اندازه میتوانیم بیش از دیروز باشیم. موفق باشید
با عرض سلام و ادب: استاد وقتی خدا را در لباس طبیعت اعم از کوه ها، دریا ها، آبشارها و حیوانات مختلف مانند پرندگان یا مثلا بز کوهی میبینم بسیار زیباست و سزاوار الحمد الله ولی وقتی خدا را در لباس تقدیرات مرتبط با انسانها میبینیم بسیار نچسب و نا امید کننده است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نظر به تقدیرات، ناامیدکننده باشد؟ در حالیکه کارساز ما در تقدیراتی که برای ما رقم میزند، به زیباییِ تمام به فکر ما میباشد و به همین جهت فرمودهاند انسانهای بصیر متوجه جایگاه قضا و قدر الهی هستند و راضی به آنها میباشند. موفق باشید
سلام استاد: در رابطه با معرفت النفس کتاب ها مشخص است با کدام صوت شما پیش بریم؟ به نظر شما درباره فلسه حقوق چقدر مرتبط با فلسفه است و آیا فلاسفه اسلامی کسی روی این موضوع کار کرده که ما پژوهش کنیم در این رابطه اگر منابعی را هم میشناسید معرفی کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان صوتهای «ده نکته در معرفت نفس» برای شروع خوب است. ۲. منظور از واژه فلسفه در این موارد به معنی جایگاه و انگیزه است و ربطی به علم فلسفه ندارد. موفق باشید
سلام استاد: درسته که اهل بیت مستقیما از نور حضرت غیب الغیوب آفریده شده اند و شیعه ها از نور اهل بیت، خوب وقتی میگم پروردگارم من دارم با امام زمان علیه السلام ارتباط میگیرم ؟ او داره من رو پرورش میده؟ یا پروردگارم رو غیب الغیوب مخاطب قرار بدم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با موضوعی که مطرح میفرمایید نکات دقیقی هست که بیشتر جنبه تأویلی دارد که بحث آن مفصل است و در شرح کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» تا حدّی به آن پرداخته شده. مهم آن است که باید ما با نظر به حضرت «ربّ»، خود را وسعت دهیم. موفق باشید
سلام علیکم: ۱. نظر شما درباره کتاب های ۱. زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام و ۲. تحقیقی در فلسفه علم (هر دو از علامه جعفری) چیست؟ لطفاً اگر کتاب بهتری در این زمینه می شناسید معرفی فرمایید. ۲. به طور کلی نظر حضرتعالی درباره کتاب های علامه جعفری چیست؟ آیا در این زمان راهگشا هستند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند علامه جعفری را رحمت کند که نمونه بسیار روشنی بودند از عالِمانی حکیم و دلسوز و بصیر و به روز که بیش از آنکه مربوط به دیروزِ ما باشند، مربوط به فرداهای ما هستند و اتفاقاً شخصیت ایشان و روحیه جهانی آن علامه بزرگ طوری بود که جوانان ما به خوبی در همین زمان هم میتوانند با افکار ایشان رابطه برقرار کنند و بهرهها بگیرند. بنده در بسیاری موارد مدیون ایشان هستم. اخیراً این کلیپ را دیدم خوب است به آن توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/16661 موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: فرمول دقیق کشف رسالت فردی در زندگی را بفرمایید، (تحصیلی و شغلی) و لطفا کلی گویی نفرمایید، دقیق چه مراحلی باید طی کنیم؟ برنامه محور
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیش از این چیزی نمیدانم که هر انسانی در عین اصالتدادن به اجتماع، باید بتواند در امور فردی خود بدون تقابل با نظام اجتماعی، انتخابهایی داشته باشد. مثل اموری که در دین اسلام برای هر فرد به طور جداگانه روشن کردهاند که مربوط به خودِ او میباشد. موفق باشید
سلام: من صوت ها و آموزش های شما رو زیاد گوش میدم. برای خودم بسیار جالب هست و علاقهمندان دنبال میکنم و آموزش هم میدم. چون میبینم مردم از مسائل کوچکی که چون علتش رو نمیدونن خیلی ناراحت هستند. براشون توضیح میدم اونچه که میدونم بعضی وقتها میگم آیا این توجیهات که از دین میگم آیا درست هست نکنه اشتباه بگم. درباره مجرد. معرفت نفس. توحید. نمیشه من رو مورد امتحان قرار بدید. بنظر خودم بحث های شما رو میگم ولی اگه اشتباه یاد گرفته باشم چی؟ و از لطف خدا یا شیطنت شیطان خیلی هم قبولم دارند و مشتاقانه پای حرفهام میشینند و یک سوال دیگه آیا درباره رابطه نفس با طبع یا مزاج بدنی هم صوت دارید؟ و تشکر میکنم از خدا که شما رو برای ما خلق کرده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی کلیات مباحث را در اختیار دارید دیگر نگران جزئیات مباحث نباشید که با نظر و سلیقه خود با مخاطب در حدّ آمادگیاش مطرح میکنید. ۲. دستگاه رابطه نفس با طبایع که جناب ابن سینا در آن باب سخن گفتهاند، غیر از دستگاه نظر به نفس است در الهیات که جناب صدرالمتألهین دنبال میفرمایند و امثال حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی، بیشتر در این میدان مباحث نفس را مطرح میکنند. موفق باشید
سلام و رحمت: استادِ جان مدتی است درست در زمانی که به قله نزدیکیم و زمان استراحت نیست من از کار افتاده شدم. در عین رغبت خودم و بقیه توام حضور در فعالیتهای اجتماعی و فردی و خانوادگی از من گرفته شد و با احساس شکست با افسردگی مواجه شدم. عزت نفسم را از دست دادم و در عین حضور در جمع خودم رو منزوی میبینم حس کردم گیر کار در جهاد همسرداری هست. چند وقتی هم و غمم را روی این امر گذاشتم اما هنوز گشایشی که لذت بندگی را به من بچشاند حاصل نشده. ذهنی بسیار شلوغ دارم و باعث خجالت است که اعتیاد به رسانه دارم. در این زمانه که همه سعی اتصال به دریای انقلاب رو دارند حس میکنم من با ابطال وقتها و دوری از اصلها رو به زوال میرم. کاش کلامتون دستگیرم باشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نوع دیگری از زندگی فکر کنید. زیرا یکی از راههای حضور در نزد خود و در جهان، در جهاد همسرداری است که کار ارزشمندی است که اگر رزق شما باشد خود به خود پیش میآید. ولی نسبت به دیگر حضورها که ملاحظه میکنید بعضی از خواهران وارد شدهاند؛ غفلت نفرمایید. مثل حضور در جهاد تبیین و عمیقشدن در معارف قرآن و خدمت به خلق. موفق باشید
با سلام: اگر فقط یک وجود هست و کثرت در مظاهر وجود است، آیا در این جا عین وجود هم جزء مظاهر وجود است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عین وجود، خودِ وجود است دیگر معنا نمیدهد خودش مظهر وجود باشد. موفق باشید
با سلام و احترام: استاد من چند وقت هر روز یس را صبح و گاهی غروب می خوانم. سوره فتح را هم یک سالی هست می خوانم. کسی هم بهم نگفته بخوان. بخاطر حل مشکلم این کار را کردم. انتخاب یس برای این بود که دیدم خیلی منافع داره. ولی سوره فتح را بخاطر اسمش انتخاب کردم. گفتم خدایا بحق اسم سوره گره کارم را باز کن. حالا مطلبی شنیدم که این همان سرخود ، تلاوت کردن است و گرفتاری میاره. درسته؟ استاد لطفا راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! به هر حال رجوع به قرآن و سورههای آن به امید گشوده شدن رحمت الهی همیشه و برای همه کس مفید است. موفق باشید
سلام استاد بزرگوارم: عاقبت تون به خیر. ۱. بشدت درگیر اعتیاد به استفاده از فضای مجازی هستم. فقط هم پیام رسان ایتا دارم و کلی از وقت روزم را به نحوی که گاهی خودم متوجه نمیشوم میگیرد. انگار پرسش و پاسخ ها و حال و احوال ها بخشی از واجبات روزانه ام شده. تاخوداکاه باعث میشود از کیفیت وقتم برای خانواده خودم و جامعه گرفته بشه. مخصوصا ذهن پریشی و عدم تمرکز از عوارضش هست. ولی جوری عادت کردم که حتی لابلای چند صفحه مطالعه حتما باید ایتا را باز کنم و چرخی بزنم و دوباره برگردم سمت مطالعه کلا گوشی همیشه به من چسبیده و دور شدنش خیلی خلأ ایجاد میکنه. راه های مختلفی امتحان کردم و به بن بست خوردم. استاد شما بگویید راه چاره چیست؟! ۲. نظرتون در مورد اعتکاف نوجوان ۱۳ ساله چیه؟ با ایجاد کردن بستر اعتکاف متناسب با این سن موافقید؟ اگر بله برای پهن کردن این بستر چه ملزوماتی بنظرتون میرسه ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید انسان به خودش برنامه بدهد و نسبت به رشد معارف اسلامی به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب به کتابخوانی توصیه میفرمایند، غفلت نشود بخصوص نسبت به قرآن و تأمّل در آیات الهی. و در این رابطه سیر مطالعاتی سایت پیشنهاد میشود. ۲. به نظر بنده خوب است که نوجوانان در همین سن اعتکاف را تجربه کنند البته در جاهایی که برای نوجوانان اعتکاف تشکیل میدهند. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت لب المیزانی های کوشا و گرانقدر و استاد طاهرزاده عزیز؛ سرودهای نو داشتم که تقدیم نگاه پاکتان میکنم: «تا نوح بین ماست که طوفان نمیشود / هر کشوری ولایتِ ایران نمیشود» «جانم فدای جملهی سادات شد، ولی / هر سیّدی که اهل خراسان نمیشود» «ابلیس رانده میشود از قلب مومنان / بیت الحرام، لانهی شیطان نمیشود» «هر کافری که «اشهد انّ علی» نگفت: با صدهزار توبه مسلمان نمیشود» «ای مورها که در پی دنیایتان خوشید / این خاکها که تخت سلیمان نمیشود» «خشکیدهاست برکهی وهم و سرابتان / دریای عشق اوست، بیابان نمیشود» «شبگرد کوفه پشت و پناه یتیمهاست / با او کسی که بی سر و سامان نمیشود» «پیر خمین درس شجاعت به شیعه داد / در مشکلات شیعه پریشان نمیشود» «مردم! برای اینکه شبی را سحر کنید / هر قهوهای که قهوهی لبنان نمیشود» «مرزی برای آنکه گذرنامهای نداشت / پایانهی زمینی مهران نمیشود» «ای قبلهگاه و باطن امّن یجیبها / مشکل بدون یاد تو آسان نمیشود» «هرچند یار غار نبودیم و نیستیم / اصحاب کهف، بی سگ دربان نمیشود» ۲۰ آذرماه ۱۴۰۳ اللهم عجل لولیک الفرج
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر هم طوفانی در پیش است برای کسانی است که در کشتی نوحِ این زمانه حاضر نیستند و حقیقتاً همیشه چنین است که نمیدانند «در مشکلات، شیعه پریشان نمیشود». موفق باشید
طبق توصیه و دستورات اهل بیت علیهم السلام و فتاوای تمام فقهای اسلامی هرگاه کسی در احکام شریعت یا اعتقادات چیزی را به اشتباه به دیگران انتقال دهد وظیفه دارد اصلاح کند و جلوی به فنا رفتن مخاطبانش را بگیرد، و اگر ابزار لازم برای تکیه زدن بر جایگاهی را ندارد، آن جایگاه برای او حرام است، چه جایگاه استادی و تعلیم باشد و چه اجرا و... ، با توجه به اینکه خطای شما در برخی پرسش ها توسط سوال کنندگان تذکر داده و اصلاح میشود و بسیاری از موارد را گزینشی حذف و سانسور میکنید، (مثل سوال راجع به سوتی بزرگ در تفسیر از حدیث امام رضا علیه السلام : العبد اذا اختاره الله...)، اگر هنوز بر عقیده ی خویش هستید سوالات را پاسخ دهید یا اگر متوجه اشتباه تان شدید اصلاح کنید. مخصوصا که خود را مصداق عاقل اصولی همچون وحید بهبهانی رحمه الله دانسته و منتقدینِ برداشتتان را اخباریون غیرعاقل، سوالات و اشکالاتی که ارسال شد اتفاقا راجع به قواعد اصولی بوده است. امانت علمی، اخلاق علمی و تقوای علمی را رعایت کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً بحث مصداق امثال بنده با عالم بزرگواری همچون آیت الله وحید بهبهبانی «رحمتاللهعلیه» نیست. تعجب بنده از آن است که سؤال کننده محترم در جریان مکتب اصولی آیت الله بهبهانی در مقابل اخباریون نمیباشد و اینکه اساساً مکتب اصولی علمای ما که باب اجتهاد را گشوده میدانند، در همین رابطه است که چگونه از روایات قواعد و اصول را استخراج کنند و در همین رابطه عرض شد از روایت مشهور حضرت رضا «علیهالسلام» به همان دلیل که در همان روایت قاعده اصولی مطرح است، میتوان آن نتیجه را اخذ کرد که: « إنَّ العَبدَ إذَا اختارَهُ اللّه ُ عَزَّوجَلَّ لاُِمورِ عِبادِهِ شَرَحَ لِذلِكَ صَدرَهُ ، وأودَعَ قَلبَهُ يَنابيعَ الحِكمَةِ» هرگاه خداوند، بنده اى را براى امور بندگانش برگزيند، براى اين كار سينه اش را گشاده گرداند و چشمه هاى حكمت به دل او سپارد. همانطور که عرض شد مصداق تامّ این قاعده، مربوط به معصوم است ولی خود روایت به ما اجازه میدهد که آن را برای هر آن کس که به نحوی برای امور بندگانش به میدان آمده است، آن کمکها و الطاف را بنماید که البته بنده مصداق آن را در این زمانه حضرت امام و رهبر معظم انقلاب میدانم و مثل روز روشن است که افکار این بزرگان، حقیقتاً منوّر به تأییدات الهی است. و اینجا است که انسان متأسف میشود که چگونه بعضی با ادعای فهمِ دینی گرفتار همان بلای اخباریگری میشوند که مرحوم شهید مطهری نالهها و گِلهها از آنها دارد. آیا به این سخن حضرت صادق «علیهالسلام» فکر کرده اید که می فرمایند:« أَنَّ اللَّهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً شَرَحَ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَإِذَا أَعْطَاهُ ذَلِكَ أَنْطَقَ لِسَانَهُ بِالْحَقِّ وَ عَقَدَ قَلْبَهُ عَلَيْهِ فَعَمِلَ بِهِ فَإِذَا جَمَعَ اللَّهُ لَهُ ذَلِكَ تَمَّ لَهُ إِسْلَامُهُ » (الكافي، ج8، ص: 14) هر گاه خداوند خير بنده اى را خواهد سينه اش را براى پذيرفتن اسلام بگشايد و چون اين مرحمت را در باره او كرد زبانش بحق گويا شود و بستگى بدان پيدا كند و بدان عمل كند و چون همه اينها را خدا براى او فراهم كرد اسلام او را كامل گرداند.
به نظر شما آیا باید به سؤالاتی که در آنها آن نوع بیپرواییها و توهینها نهتنها به بنده، حتی به اشخاصی که شخصیتهای محترمی در فرهنگ دینی ما هستند، جواب داد و در معرض نگاه کاربران محترم قرار گیرد؟! آیا این همان تشییع اموری نیست که شریعت و قانون آن را منع کردهاند؟! در حالیکه حتی منع قانونی دارد. جالب است که هیچ کدام از این افراد حتی جنابعالی ایمیل خود را نمی فرستید تا لااقل به صورت خصوصی جواب داده شود. موفق باشید
تعمیمی که در پاسخ به سوال 38967 ادعا کرده اید نه مورد قبول علمای اصول است نه تفسیر و تاویل، اگر چنین تعمیمی از بخشی از لفظ استنباط شود که نمیشود، بر اهل تعقل واضح است که تعمیم لفظی درون تخصیص معنوی متوجه به همان تخصیص است، البته تخصص خاص اصولی در چنین موردی هم لازم نیست، رجوع به متن اصلی، تقطیع های حضرتعالی و برداشت های اشتباه تان را مشخص خواهد کرد و اگر کسی ابتدائیات منطق کلام را فهم کند این مطالب را هم فهم میکند. لذا تمنا میکنم بیش ازاین با متون مقدس و نورانی ملاعبه نکنید، خدا عاقبتمان را بخیر کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست که میفرمایید. و امری را به پای علماء میگذارید که عملاً روحیه اجتهاد آن بزرگان را نفی میکند از آن جهت که در هیچ شرایطی در نسبت با متون دینی نباید عقل را تعطیل کرد و از وسعتی که بعضاً متون دینی و حتی قرآن کریم در کلمات خود دارد؛ غفلت نمود. و اساساً تفاوت مکتب اصولی آیت الله وحید بهبهانی با اخباریون در همین تفاوت است که آنان به یک معنا عقل را در فهم متون تعطیل میکنند. موفق باشید
سلام و احترام: خدا قوت به شما و عزیزان سایت. با وجودی که شیعیان یمنی زیدی هستن این روایت می تونه صحیح باشه حَمْدَوَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ، قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) عَنِ اَلصَّدَقَةِ عَلَى اَلنَّاصِبِ وَ عَلَى اَلزَّيْدِيَّةِ فَقَالَ: لاَ تَصَدَّقْ عَلَيْهِمْ بِشَيْءٍ وَ لاَ تُسْقِهِمْ مِنَ اَلْمَاءِ إِنِ اِسْتَطَعْتَ، وَ قَالَ لِي: اَلزَّيْدِيَّةُ هُمُ اَلنُّصَّابُ. از امام صادق علیه السلام در مورد خوبی کردن به ناصبی ها و فرقه زیدیه سوال کردم. حضرت جواب دادند به آنها هیچ خوبی نکن و اگر توانستی حتی آب هم به آنها نده. سپس حضرت فرمودند، زیدیه، همان نواصب هستند. الرجال، للکشي، ص۲۲۸
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل است. حضرت صادق «علیهالسلام» در مورد زید بن علی دارند: «رحمه اللّه أما أنّه كان مؤمنا و كان عارفا و كان عالما صدوقا، أما انّه لو ظفرلوفى...» و از این جهت باید فراموش نکنیم که «زیدیه» نظر به جناب زیدبن علی دارند که البته از نظر فقهی، سنّی مذهباند. ولی در ابتدای انقلاب رهبر آنها با ارادت زیادی که به حضرت امام پیدا کرد؛ گرایش آنها به شیعه بسیار تغییر کرد بخصوص که در این سالها رهبر معظم انقلاب را به شدت مدّ نظر دارند. موفق باشید
در ابتدای صحیفه سجادیه مناظرهای بین یحیی بن زید و متوکل بن هارون هست در مورد قیام زید و خبر شهادت زید و فرزندش یحیی از طرف امام صادق «علیهالسلام» و اینکه بنیامیه هزارسال حکومت میکند و هرکس در مقابل آنها بایستد سرکوب میشود و تا قیام آل محمد هر کس قیام کند سرکوب میشود. که نظر به شکست قیامهایی دارد که مدعی مهدویت نمایند و نه آن نوع قیامهایی که به تعبیر امام صادق «علیهالسلام» اگر پیروز شوند وفا میکنند و نتیجه را به امام معصوم برمیگردانند، مثل انقلاب اسلامی که نظر به صاحب انقلاب یعنی حضرت مهدی «عجل اللهتعالیفرجه» دارد.
زید در ۴۲ سالگی در دوره اقتدار هشام بن عبدالملک شهید میشود. انگیزهی قیام به جهت فشارهایی است که هشام به بهانههای مختلف به زید میآورد تا آنکه زید بن علی به این نتیجه میرسد که باید با هشام درگیر شود از آن جهت که معتقد میشود دیگر آن نوع زندگی ذلت است.
قیام زید قیامی پخته و همهجانبه است. برای شکلدادنِ قیام به کوفه میآید - شهر علی «علیهالسلام» - و ۴۰ هزار نفر از شیعیان و اهل سنت با او بیعت میکنند ولی حاکم کوفه مردم را به مسجد میخواند و همهی آنها را با محاصرهی مسجد در مسجد نگه میدارد و زید با یاران کمی که دارد بالأخره شکست میخورد و در نهایت در منطقهای به نام کناسه جنازهی او را به صورت عریان چند سال برسر دار نگه میدارند و بعد آن را آتش میزنند و خاکستر آن را بر باد میدهند، زیرا مردم در حدّ پرستش به جنازهی زید نظر داشتند و از این جهت خواستند اثری از آن جسد نماند. در روایت داریم بعد از شهادت زید خداوند اذنِ به انقراض بنیامیه داد و شیعیان به جهت شهادت زید در خراسان سیاه پوشیدند و پیرو شهادت زید، آوارگیِ فرزند زید یعنی یحیی پیش میآید و در نهایت او هم شهید میشود و شهادت او در مردم فوقالعاده اثرگذار بود در حدّی که بعد از او دعوت بر علیه بنیامیه جاذبه پیدا کرد و تشیع گستردگی خود را یافت هر چند بنیالعباس از این زمینه استفاده کردند و حکومت خود را پایهگذاری نمودند در حالیکه بعداً بسیاری از شیعیان بهدست ابومسلم پس از گرفتن و حبسکردن آنها کشته شدند.
هوشیاری زید آن بود که همهچیز را به هم گره نزد که با شکست خود پای امام صادق «علیهالسلام» هم در میان باشد با اینکه یحیی میگوید از پدرم پرسیدم تو جزء ائمه نیستی؟ گفت نه. زیرا زید اسم ائمه «علیهمالسلام» را میدانست به همان معنایی که تنها افراد خاص اسم ائمه «علیهمالسلام» را میدانستند. زید در فضای تقیه نقدی به ابابکر و عمر ندارد و به همین جهت بعضی از شیعیان از او جدا میشوند که او از ما نیست ولی در آخرِ عمر که تیری بر پیشانیاش میخورد قبل از شهادتش میگوید چه کسی بود که از آن دو پرسید «هما اقام هذا الیوم» آن دو من را به این روز نشاندند. با اینهمه از وِجههی امام صادق «علیهالسلام» اصلاً استفاده نمیکند و نمیخواهد دستش رو شود؛ لذا با شیعه و سنی یک طور و به صورت یکسان برخورد میکند در حالیکه فرزند امام سجاد «علیهالسلام» است.
زید در حالیکه روایات متعددی حتی از پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» میدانسته و مورد احترام دانشمندان جهان اسلام بوده، به دست هشام بن عبدالملک شهید میشود .
سلام استاد مهربانمان: چند وقتی است خیلی در قبضم، قبضی طولانی! استادی در حوزه داشتیم همین هفته که گذشت اتومبیلش را برای لبنان هدیه کرد تا در تاریخ انقلاب حاضرتر باشد، چند کیلو طلا جمع شد! آه آه، خوشا بسعادت شهادتگونه ایشان! استاد دور و بری هایم غیر از اینکه از من بپرسند قسط چندم نهضت ملی مسکن هستی و بعد از اینجا کجا میخواهی خانه کرایه کنی و شغل و پول و درآمدت چه میشود و... سوالاتی ازین دست مرا آزرده میکنند و حس میکنم معاشرتم با ایشان مرا عقب میاندازد، من میخواهم شبیه به این استاد حوزه باشم نه دور و بری هایم که تمام سعادت مرا در تکمیل واحد نهضت مسکن و شغل من و امثاله میدانند و اینها مدتیست برایم بی ارزشند، خیلی سخت است دو نفر با دو دنیای متفاوت با هم معاشرت کنند، هر آنچه برایشان مهم است برایم بی اهمیت است و هرچه برای آنها بی اهمیت است برای من مهم! مادر میگوید جور دیگری شدی پدر و همسر هم همین طور! استاد من دنیای آنها را دیگر نمیتوانم دوست داشته باشم حتی هنر تظاهر هم ندارم، در برزخی بین بودن و شدن هم ماندهام که شده قوز بالا قوز! کاش من بجای سنوار روی مبل سلطنتی ملک و ملکوت و همه عوالم نشسته بودم و جانم را فدای دوست میکردم و زنده میشدم چون یحیی! آه استاد میدانم که احوال چون منی برای شما کاملا روشن است اما استاد تنهایی امانم را بریده، استاد فقط مرگ میتواند قدری آرامم کند مرگی که اختیار من است و سهم و حق من از این دنیا. کاش زودتر این سرکهگیها آه دوباره خواستم! در حالی که حق در نخواستن است! صادق نیستم آنچنان که باید! اما دوستتان دارم آنقدر که... یا علی مدد
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر بنده آن است که ما در نسبتی که با شهدای عزیزی مانند حاج قاسم و سید حسن نصرالله و یحیی سنوار که با آنها پیدا کردیم مانند آنها از این دنیا رفتهایم و بحمدالله همانطور که احساس میکنید دنیایی در مقابل ما نیست، تا آنجایی که به جای پیروزی و شکست، به حقانیت جبهه مقاومت نظر داریم و این همان حضور قیامتی است، حضوری که در بیکرانگیِ خود قابل درک است و از این جهت است که مرگ را تجربه کردیم و باز به دنیا آمدهایم تا با مردم صحبت کنیم و معاشرت داشته باشیم و به انسانیت آنها که وجه بیکرانگی آنان است دل بسپاریم تا معنایی که اولیای الهی تجربه کردند به سراغمان آید که همان «موتوا قبل ان تموتوا» میباشد. این یعنی وسعتدادن به خود، فوق مرگ و زندگی معمولی با حضوری فعّال غیر از حضور صوفیان تارک دنیا. در این حالت که حالت «موتوا قبل ان تموتوا» میباشد اگر به لوازم زندگی فکر میکنیم، برای هرچه بیشتر حاضرشدن در بیکرانگی خود است و آزادشدن از مشغولیات جزیی دنیا. همانطور که اولیای الهی انجام دادند در مقابل تارکین دنیا. موفق باشید
سلام و ادب و احترام خدمت استاد طاهرزاده: ببخشید در آیه ۳۶ سوره انعام خداوند می فرمایند: مردگان را خدا برخواهد انگیخت سپس به سوی او بازگردانیده می شوند منظور از مردگان چه کسانی هستند؟ یعنی نفس انسان که تو برزخ هست میمیرد و دوباره موقع قیامت زنده میشود؟ ان شالله خداوند طول عمر باعزت به شما عطا بفرماید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در روایات ما منظور از قبر، همان برزخ است و همان افرادی که از دنیا رفتهاند و در برزخ هستند در نسبت با قیامت و یوم الحشر، همه از قبرِ برزخی در قیامت حاضر میشوند و از این جهت گفته میشود مردگان از قبرشان خارج شده و در یوم الحشر ظاهر میشوند. موفق باشید
سلام و عرض ادب: عذرخواهم. برای رفع حجاب، اگر بین اذکار صلوات و استغفار و تسبیحات اربعه مخیر باشیم، کدام ارجحیت دارد؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه هستید هر کدام از اذکار جای خود را دارد و برکات فراوانی در پیش میآورد. پیشنهاد میشود سری به کتاب «صلوات بر پیامبر (ص) عامل قدسی شدن روح» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: ببخشید مسئول منابع انسانی مدرسه معرفتی پسرانه هستم. معلمین پایه پنجم و ششم و معلم انس با قرآن و معلم ورزش و موسس مدرسه آقا هستند لطفا جهت پیشرفت معرفتی اقایان به صورت کتابخوانی و یا مباحثه منبع معرفی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید ابتدا سری به مباحثی که در سایت در رابطه با «معلم» شده است بزنید خوب باشد. و سپس مباحث «معرفت نفس» را دنبال کنید. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته: استاد اگر انسان بگوید بدن من یا خانه من یا همسر من نوعی دوییت بین اینها وجود دارد که میشود یکی را به دیگری نسبت داد. حال اگر میگوید روح من با توجه به اینکه حقیقت انسان روح اوست چگونه این کلمه معنا دار میشود در حالی من انسان همان روح اوست و به عکس و اینها دو چیز نیستند. اگر بگوییم روح در اینجا یک مفهوم ذهنی حصولی است که به یک امر حقیقی حضوری نسبت داده میشود درست است؟ یا اینکه بگوییم من انسان غیب الغیوب انسان است که روح یکی از شوون و ظهورت اوست لذا میتوان این مرتبه نازله را به آن مرتبه عالیه نسبت داد ولی عوام الناس هم درکی از این کلمه دارند با اینکه از معرفت النفس بی بهره اند! سوال دوم اینکه حوادثی پیش میآید که انسان نوعی گله مندی در نفس خود نسبت به مقدرات احساس میکند خصوصا در صحنه انقلاب و پیشبرد آن که ظاهرا به سود دشمنان تمام میشود مثل اینکه بعد از موشک باران پایگاه آمریکا هواپیمای مسافربری ما توسط خودیها با یک اشتباه سهوی زده میشود و همه آن شجاعتها و حضور حماسی و کار بزرگ تحتالشعاع این قضیه قرار میگیرد آیا اگر این حادثه پیش نمیآمد بهتر نبود؟ با اینکه هیچ توجیه قرآنی و حکمت آمیزی نمیتوان در مورد آن ارائه داد یا رئیس جمهوری که امید مؤمنین و انقلابیون بود یعنی شهید رییسی به شهادت میرسد. شهید بهشتی و شهید مطهری به عنوان دو محور و قطب اصلی مسائل سیاسی و معرفتی و علمی به شهادت میرسند در حالی که اگر زنده میماندند امثال دکتر سروش و مصطفی ملکیان و بعضی سیاسیون منحرف محلی از اعراب پیدا نمیکردند. شهادت رجایی و باهنر و مورد اخیر شهادت حاج سید حسن نصرالله که حتی د ر خواب دیده بود کار اسرائیل را تمام میکند و معبر خواب هم ظاهرا آیت الله کشمیری بوده ولی به شهادت میرسد و صدها مورد دیگر از صدر اسلام تا کنون/ در مورد اینها چگونه باید اندیشید که با امید و اعتقادات ما سازگار باشد و گله مند نباشیم و آیا این گله مندی بد است؟ گاهی حوادث آنقدر عجیب است که انسان نعوذ بالله نسبت به قاعده مندی نظام حکیمانه البته با القا شیطان دچار شک میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بزرگان این حالت را علمِ به علم فرموده اند بدین معنا که به علم حضوری خود نزد خود، با علم حصولی آشنا می شویم. ۲. به این فکر کنید که «در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی». آیا همه این سختی ها موجب هرچه گشوده تر شدنِ مسیر توحیدی ما نمی شود؟ و آیا شهادت سید حسن نصرالله مبنایی ترین راه برای نابودی اسرائیل نخواهد بود. موفق باشید