بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37473

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب محضر استاد بزرگوار: استاد، سالهاست که دنبال این پرسش هستم ولی جوابی که قلبم آروم بگیره رو پیدا نکردم. سوالم این هست: هدف خداوند متعال از خلقت ما چی هست؟ پیشاپیش از بذل لطف شما برای پاسخ پرسش حقیر، متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته که می‌فرمایید موضوع مهمی است و در همین رابطه بود که در کتاب «آشتی با خدا» یکی از مباحث به همین نکته اختصاص داده شدhttps://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%AE%D8%AF%D8%A7 . موفق باشید

37454

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: استاد لطفا در مثالی تفاوت سه عالم ماده و مثال و عقل را روشن کنید. قبلا در یکی از سخنرانی ها تون مثالی زده بودید که در این عالم در یک سبد چند پرتقال جای می گیرد، در برزخ محدودیت جا و تعداد نیست و بی نهایت جا می گیره. حالا این پرتقال و سبد در عالم عقل چه جوری می شه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در مورد عالَم ماده و عالم خیال، آن مثالْ مثالِ خوبی است ولی در عالَم عقل ما با معانی و مفاهیم و سنت‌ها و قواعد روبه‌رو هستیم و در واقع از کثرت به سوی وحدت نسبت به همه چیز سیر می‌کنیم به حضور عقل. موفق باشید 

37407

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد دلم گرفته!! انگار یکاری رو برای خدا کرده ام ولی هنوز هم ته دلم خراش هایی وجود دارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشت‌اش نه به کوشش دهند». پس بنابراین تنها باید امیدوار به رحمت الهی بود که بدون استحقاق ما با کَرَم خود، لطف می‌کند آن حضوری راکه در خورِ حیات فعّال امروزین ما باشد. موفق باشید

37282

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام! شما می‌گویید که خدا همزمان هم ظاهر است و هم باطن. خوب قاعده اجتماع ضدین محال است، در اینجا جاری است. پس نتیجه آن اینکه سخن شما خلاف عقل و مردود است. لطفاً توضیح بفرمایید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح سوره «حمد» حضرت امام خمینی، نکات خوبی را در این مورد به میان آورده است مبنی بر آن‌که در افق توحید در میدانِ «ظهور»، «بطون» نیز مدّ نظر است و با نظر به «بطون»، «ظهور» مدّ نظر می‌آید. امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند: «مَعَ كُلِّ شَیْءٍ لا بِمُقارَنَةٍ، وَ غَیْرُ كُلِّ شَیْءٍ لا بِمُزایَلَة» «او با هر شیئ هست، اما نه به مقارنه و این كه عین آن شیئ باشد، و غیر هر شیئ ای است اما نه به دوگانگی، كه جدای از آن شیئ باشد». آری! «خداوند با همه اشیاء و با همه فیض های خود هست، اما نه به یگانگی، و از آن ها جدا است، اما نه به دوگانگی» برای تقریب به ذهن، مثل صُوَر ذهنی ما و خود ما، كه نه آن صور ذهنی عین ماست و نه جدای از ما است. موفق باشید

37278

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: با توجه به آزادی های ناخود آگاهی که برای نسل جدید ایجاد شده و لذت های دنیوی و مادی و عموما حرامی که به کام این نسل شیرین آمده و تقریبا تعداد بالایی از نوجوانان حتی در مجموعه های مذهبی گرفتار این لذت های شهوانی شده اند و این لذت ها را در بالا ترین کیفیت ها چشیده اند واقعا به چه طریقی می شود لذت واقعی ارتباط با خدا را به این نسل نشان داد در صورتی که غرق در لذت های قوی و پر کشش دنیایی شده اند متاسفانه نوجوانان زیادی هستند که دوست دارند لذت ارتباط با خدا رو بچشند اما چون گرفتار این شهوات شده اند نمی توانند این لذت ارتباط با خدا رو بچشند واقعا راهکار برای یک نوجوان مستاصل که دوست دارد لذت آشتی با خدا رو بچشد اما لذت هایی دنیایی جلوی راه است چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین مطلب، موضوع «جوان و انتخاب بزرگ» که نوعی توجه به ابعاد بیکرانه و متعالی انسان است؛ مطرح شد. از آن جهت که در مسیر معرفت نفس، انسانْ لذتِ ترک لذت را مدّ نظر می‌آورد و می‌یابد باید خود را در جای دیگری جستجو کند، جهانی بس اصیل و گسترده، به همان معنایی که جناب مولوی فرمودند: «آن جهان و راهش اَر پیدا بُدی / کم کسی یک لحظه در این‌جا بُدی». معرفت نفس چنین توانایی را برای انسان پیش می‌آورد. موفق باشید

37219

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: در آیه ۱۰۱ سوره مائده آمده است که از آن چه که شما را ناراحت می کند سؤال نکنید. ملاک در این امور چیست؟ و آیا احکام و اعتقادات را در بر می گیرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی می‌فرمایند این سؤالات مربوط به خرده ریزهای احکام دین است هرچند که اگر بپرسند در هنگام وحی، جواب می‌گیرند ولی بهتر است که نپرسند از آن جهت که خدا در این مورد سخت نگرفته است و شما با پرسیدن آن‌ها، کار را برای خود سخت می‌کنید مثل آن‌که احکامی در مورد شتران، که مثلاً ده شکم زاییده و یا گوسفندی که ده ماده زاییده را جعل کرده‌اند، در حالی‌که مربوط به خداوند نیست. برای بحث بیشتر خوب است که به تفسیر المیزان رجوع شود. موفق باشید 

37057

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در کتاب معرفت نفس و حشر در باب معاد فرمودید که عده ای به معاد جسمانی عنصری اعتقاد دارند. عده‌ای همانند اشراقیون به معاد مثالی اعتقاد دارند. شما معاد مورد نظر ملاصدرا را خارج از این دو دانستید. منظور شما را درست متوجه نشدم. اگر می‌شود کمی واضحتر از معاد مورد نظر ملاصدرا توضیح دهید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. معاد جسمانی در نگاه صدرایی، معادی است که روح انسان در هر مرتبه و مقامی بدون جسم نیست، ولی جسمی مناسبِ آن مقام. در این مورد عرایضی در جزوه «چگونگی حیات بدن اخروی» https://lobolmizan.ir/leaflet/171?mark=%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DA%AF%DB%8C   شده است. موفق باشید

37032

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم رب مهدی صلوات‌الله‌‌علیه هر جا سستی پیش می‌آید؛ و هر کجا به بن‌بست می‌شویم؛ هر موقع که بی‌ثمری‌مان نفس‌مان را می‌گیرد و گویا مقصد و افق از پیش چشممان می‌رود، گفته‌اند و شنیده‌ایم و گاه خود نیاز در اندیشه‌مان آن را یافته‌ایم که باید به سرآغاز رجوع کرد. سرآغاز را مجدد به فکر نشست. سرآغاز چگونه است؟ آیا همان است که این شور را در دل ما انداخت که کار و تلاش و مطالعه بی‌وقفه و جهادی ادامه دادنمان است. اینکه شب‌ها را هم نباید خوابید و باید تلاش کرد. این‌ها سرآغازمان بود؟ به خویش که رجوع می‌کنم، می‌بینم که چنین شوری نگه‌ام می‌داشت. اما خوب که به خود و گذشته‌ام رجوع می‌کنم، آن حالت جهادی کار کردن و تدبیر و طی راه و مطالعه و حضوری که سیدعلی‌ها و حاج‌قاسم‌ها در آن مستقر بودند نداشتم و تمام همتم را دست و پا زدنی آن‌هم بیهوده و حتی گاه بر ضد تمام حضوری که دنبالش بودم می‌بینم. حال به گل نشسته‌ام. به من بگویید منی که گاه در خلوت به حداقل اینکه طلب چنین حضوری دارم دلخوش بودم، بگویید این‌ها طلب بود یا هوسی بیش نبود؟ حا به سرآغاز چگونه بیندیشم که در طی راهی که در طلبش بودم، در عین نرسیدن حتی اندیشه‌ام برای اندیشیدن به سرآغازی_اگر سرآغاز بتوانیم  بنامیم آن را_ که از آن سخن گفته‌ام را نیز از دست داده‌ام... به من بگویید چگونه خویش را به بازخوانی بنشینم...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نباید گمان کنیم آن حالات صرفاً توهّم بوده، بلکه نفحاتی است که می‌آید و انسان را در بر می‌گیرد و افقی می‌گشاید و سپس برای حضوری دیگر، خود را عقب می‌کشد. در این مورد خوب است غزل شماره 131 https://eitaa.com/matalebevijeh/16106 را مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید

36997

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. خیلی وقت ها من شرایطش رو دارم که مطالب معرفت النفس رو به مخاطبین بگم در راستای خدمت به نظام و رشد و تعالی خودم، ولی می ترسم که شرایط کلاس، من رو به هم بریزه و هرچی نرم سر کلاس و درس ندم خیلی راحت ترم، نمیدونم برم کلاس یا نرم. چه ملاکی باید مد نظر قرار بدم برای اتخاذ این تصمیم؟ البته یادمه که فرمودید با سلوک این حل میشه. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید وارد شد، با همان روحیه «دل با یار و دست در کار»، تا «کاری ما را از کاری باز ندارد». موفق باشید

36985

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: شما در یکی از سخنرانی های خودتان فرمودید که در برزخ بود یا قیامت که، شش صورت به ملاقات انسان می آید که یکی می‌گوید نماز تو هستم و... لطفاً اصل حدیث و آدرس حدیث را می‌خواستم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قال الصادق «علیه‌السلام»: «اِذا دَخَلَ الْمُؤمِنُ قَبْرَهُ كانَتِ الصّلوةُ عَنْ يَمينِهِ، وَالزَّكوةُ عَن يُسارِهِ، وَالْبِرُّ مُطِلُّ عليه. قالَ: فَيَتَنَحَّي الصّبرُ ناحيةً. فَاِذا دَخَلَ عَلَيهِ الْمَلَكانِ اللّذانِ يَليان مُسائَلَتَهُ قالَ الصّبرُ لِلصّلوة و الزّكاةِ وَ الْبِرِّ: دوُنَكُم صاحِبَكُمْ فَاِنْ عَجَزْتُمْ عَنْه فَاَنَا دُونَهُ» (اصول کافي، ج 1، ص 65، (کتاب‌الايمان و الکفر- باب الصبر).
چون مؤمن به قبر داخل شد، نماز او در جانب راست و زكات او در جانب چپ او قرار گرفته و كارهاي خير او بر او اشراف داشته است. حضرت در ادامه فرمود: پس صبر از او فاصله گرفته در جانبي قرار مي‌گيرد. وقتي ملكينِ سؤال، بر او وارد شدند، صبر او به نماز و زكات و کار خير او مي‌گويد از صاحب خود محافظت كنيد و اگر چنانچه شما عاجز شديد من او را حفظ مي‌كنم.
به طوري كه ملاحظه مي‌كنيد همان طور كه نماز و زكات و صبر، انسان مؤمن را در دنيا حفظ مي‌كنند، در برزخ نيز در مقابل ملكين به كمك او مي‌آيند و تجسم مي‌يابند و اين به جهت آن است كه اين اعمال در روح او تثبيت شده و جزء عقيده او گرديده است. موفق باشید
 

36975

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ۱. چرا انقدر که از گناه ناراحت می‌شویم از ثواب خوشحال نمی‌شویم؟ (اگر بخواهیم بگوییم که مثلا نمازمان نماز واقعی نیست. خب از آنطرف هم گناهمان گناه واقعی نیست!) ۲. در توجه به انسانیت خود و با در نظر گرفتن امام معصوم و به ظهوری که هرکدام از آن معصومین داشتند، چگونه باید خود را بشناسیم که با کدام حقیقتی که امامان به ظهور رساندند، می‌توانیم به مقصد عبودیت برسیم؟ (همانگونه که امام صادق علیه السلام فرمودند که کشتی حسین بن علی علیهما السلام بزرگتر است و در جمهوری اسلامی هم مشهود است که شهادت برای خیل عظیمی راه است و اینان با مسیر امام حسین همراه شدند.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً در ارتکاب گناه، احساس محرومیت از فیض الهی که ما را فرا گرفته بود، بیشتر احساس می‌شود تا انجام کارهای معنوی، که در واقع ادامه حضور در همان فیض الهی می‌باشد. ۲. مهم آن است که در عبادات، عزم عبور از حاکمیت شیطان و استکبار با نظر به عزم حسینی «علیه‌السلام» مدّ نظر باشد. موفق باشید 

36866

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در روایت می‌فرماید که در محضر عالِم ساکت باشد تا خود عالم به تو چیزی بگوید. آیا نمی‌شود گفت که طبیعت هم به عنوان یک عالِم همینگونه هست یعنی انسان برای تفکر در طبیعت باید در انتظار سخنی باشد تا خود طبیعت با انسان صحبت کند که شاید این به واسطه قوه حدس باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نکته خوبی است. موفق باشید

36542

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

ای برادر! دنیا را ببین این جهانیست که به آن رفتم جهانی پر ظلم و ستم جایی که باید خودِ ویران شده ام را از نو در آن بنا کنم خودی غیر از ظلم و ستم عجب کار محالی، بله محال! غیر ممکن است کسی بتواند این دنیا را عوض کند مگر خدا، خدایی در اراده مردان خدا. بنگر ای برادر من چگونه متلاشی ام این است زندگی که نه می توانم کم تر از آن باشم و نه راه گریزی از آن دارم بخاطر جگر پاره پاره و خون ریخته ام آری این است انسان. انسانی که خدای خود خواهش آن را آفرید و هیچ گونه زندگی معنا نمی یابد مگر با یافتن عشقِ به خالق هستی اش ... این است اصل زندگی که اگر کسی یافت به ذات مقدس حضرت ربّ محال است کوچکترین ضعف و گمراهی در او ببینی ای خدای من پس چه چیز تو راضی می کند؟ آیا منتظری هست که با او پژواک صدای یا رب یا ربش را به گوش ها برسانیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ولی بحث در رضایت جان ما در میان است آن‌گاه که مطابق فطرت خود، خود را متعالی کنیم و حضرت ربّ العالمین از آن جهت در این مورد از ما راضی هستند که ما در خودمان متعالی شویم و مظهری از ربوبیتِ او را در شخصیت خود به میان آوریم و این نکته مهمی است که متذکر آن هستید. موفق باشید 

36492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چقدر زیباست که حق را ماورای ابژه و سوبژه ببینیم که همه عوالم را پر کرده و فقط اوست که در صحنه است، هم ابژه و هم سوبژه، نه اوبژه و نه سوبژه! چه حق زیباییست! اما طلب حضور من اینجاست که آیا وحی محمدیِ من عرف نفسه فقد عرف ربه نظرش به سوبژه‌ای که ابژه است شدیدتر نیست تا ابژه‌ای که سوبژه است؟ گویا نفس موضوعیت دارد نفسی که بسیط الحقیقه کل الاشیاء است. یعنی هم ابژه و هم سوبژه ای که از سوبژه‌ی ابژه نما حرارت وجود می‌گیرد. بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست انگار آغاز پایانی ماست و این دلنشینی و حکایت حب من است به خودم! به خودی که همه حضرات را پر کرده است، کون جامع!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امری که به میان آورده‌اید توجه به نکات خوبی است البته باز هم به بنیادی‌ترین بنیاد نظر کرد که ان شاءالله مباحث «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» بتواند پیش آورد. موفق باشید

35960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: تو جمعی از «خودت باش» سخن می‌گفتم بواسطه چهره مذهبی و حامی نظام بودن اعتراضی شد. گفتند «خودت خودت باش» برای مردم ما خیلی آشناست قبلا هم گفتند «دانشگاهی که دانشگاه نباشد دانشگاه نیست» خنده حضار فرا گرفت در جوابشون یه چیز نوشتم که شاید جالب باشه! گوینده؛ «دانشگاهی که دانشگاه نباشد دانشگاه نیست» خنده حضار 😂😂😂😂😂😂 اما من که با خنده دیگران عادت خندیدن را چند وقت پیش ترک کرده ام! بودم فکر کردم!!! راست می‌گفت وقتی بچه بودم تو ادبیات نوشته بود «گاه» یعنی محل! دانش گاه = محل دانش می‌باید می بود اگر دانشگاهی که دانش گاه نباشد دانشگاه نیست! راست می‌گفت! دانشگاها خیلی وقت بود که محل کسب دانش نبود، محل کسب هر چیزی بود جز دانش! من که با حضار نخندیده بودم! سخت گریه ام آمد ازین درد! تو برادر دردت نیآمد؟ من زود گریه ام می‌آد تو گریه نمی‌کنی نکن اما حداقل دردت را انکار نکن! ما باید گریه کنیم به حال خودمان که هنوز در ادبیات پنجم گیریم و از هرچی بیشتر نمی‌فهمیم بیشتر می‌خندیدم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه بیشتر نمی‌فهمیم، بیشتر می‌خندیم. زیرا زندگی را که راهی است گشوده به سوی توحید، گم کرده‌ایم وگرنه می‌توانیم خودمان باشیم و به گفته کی‌یرکگور: «خود باشید و خود شوید» نسبت به استعدادهایی که در خود دارید. موفق باشید

35700
متن پرسش

با سلام: حضور در جلسه شنبه هفته پیش (شهادت) باعث شد که تفکر ۵ ساله من نسبت به تاریخ تغییر کند. قبلا طرز فکرم اینگونه بود که ایرانِ اسلامی، از لحاظ اسلامیت در حال سقوط است. به این نظر که دهه شصت اکثریت غالب باحجاب و متدین بودند ولی دهه ۷۰ به بعد به چاله افتادیم. حسّم اینطور بود که اسلام ۱۴۰۰ سال قدمت دارد و غرب مدرن ۵۰۰ سال، و این ۵۰۰ سال در حال شکست دادنِ آن ۱۴۰۰ سال است. اما جرقه ای در ذهنم افتاد که: « شاید اسلام مال همین الان است و ۴۵ سال است که این دین برای ما آمده و تازه ما اول راه هستیم». همینطور که پیش رفت برایم متجلی شد که واقعا ما در آغازیم و اگر حضوری در نهایت قرار است پیش بیاید در آیندهٔ همین راه پیش خواهد آمد. فلذا این برهنگی ها و این میزان نفرت پراکنی ها تاثیرات ۵۰۰ ساله رسانه غربی بر اسلام ۴۵ ساله است که هنوز درخت تنومندش مانده تا برگ در افلاک بگستراند. پس از این به شدت امیدوار شدم. در این یکساله که به لطف نادانی مسئولان و هوشمندی دشمنان، بی حجابی به برهنگی تبدیل شده همیشه است، این حسِ افول به سمت بی ایمان شدن جامعه را داشتم و در راه آمدن به جلسه جنابعالی که سوار وسایل نقلیه می‌شوم این حس بیشتر القا می‌شود؛ اما حال که این طرز فکر تغییر کرده انگار دنیا عوض شده است. انگار این افراد، خرده سد های خوفناکی هستند که در مسیر انقلاب اند. خُرده به خاطر اینکه در برابر ایدئولوژی انقلاب اسلامی هیچ اند و خوفناک به خاطر اینکه این خوف ما را به حرکت وا می دارد. به قول جنابعالی: «چه خوش است این خوف!» خلاصه کلام بنده این بود که این انقلاب اسلامی در مرحله آغازین خود خرازی و باکری و حججی و سلیمانی و علی وردی و... خلق کرده است؛ در آینده قرار است چه بکند؟! و اینکه ان شاءالله خداوند مارا آینده این انقلاب قرار بدهد. آمین!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است زیرا حرکتی که مبتنی بر توحید باشد روز به روز با جلوه‌های بیشتری خود را نشان می‌دهد و پیش می‌رود. باید از خود پرسید در موقعیت تاریخی که ما در آن قرار داریم خداوند با ما چه نسبتی برقرار کرده و ما نیز چه نسبتی باید با او برقرار کنیم؟ مسلّماً بدون درک زمانه، هيچ قدمي به سوي آينده‌ي خود نمي‌توان برداشت و رخداد انقلاب اسلامی در اين تاريخ، همان  زماني است که مي‌توانيم با قرارگرفتن در آن، سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنيم.
 ما همان‌طور که در سنن الهي قرار داريم، اگر از حضور خود در آن سنن آگاه شويم راهِ آينده نسبت به آن سنن در مقابل ما گشوده مي‌شود. به همين معنا ما در تاريخي هستيم که رخداد انقلاب اسلامی به صورتي خاص ظهور کرده که اگر از حضور خود در اين رخداد آگاه شويم، راهِ آينده‌ي تاريخ قدسی ما در مقابل ما گشوده خواهد شد و ديگر در توهّمات بشرِ غرب‌زده قدم نخواهيم زد. امام صادق «علیه‌السلام» مي‌فرمايند: «قَالَ فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه‏» ( الكافي، ج‏2، ص: 116) در دستورهاى حكيمانه‌ي آل داود چنين آمده است که وظيفه‌ي انسان خردمند است كه زمانه‌ي خويش را بشناسد و مناسب شناختی که دارد متوجه‌ی حوادث باشد و زبان خود را حفظ کند و مطابق روح زمانه سخن بگوید. و یا مي‌فرمايند: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس‏» (الكافي، ج‏2، ص 116) بر آن‏كس كه به زمانه خود داناست، اشتباهات هجوم نمى ‏آورد. وقتی متوجه باشیم انقلاب اسلامی توسط سالک عارفی که متوجه‌ی زمانه‌ی خود بوده است؛ مطرح شده است و چنین افرادی بیش از آن‌که بخواهند با تفکرات عادی بشریِ خود راه حلِ عبور از ظلمات زمانه را بیابند، مطابق دغدغه‌ی خود به خداوند رجوع می‌کنند و منتظر می‌مانند تا خداوند إشراق لازم را به قلب آن‌ها بنماید، نگاه‌مان به انقلاب اسلامی نگاه خاصی خواهد شد. و لذا در نگاهی تأویلی و هرمنوتیک همه‌ی تلاش‌مان آن می‌شود که به جنبه‌ی باطنی انقلاب اسلامی یعنی به روح تاریخی آن بنگریم و معنای شناخت زمانه در این رابطه شکل می‌گیرد.
  مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» در راستای نقش تاریخی حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌عليه» و این‌که انقلاب اسلامی یک حقیقتِ تاریخی در این دوران است و می‌تواند جهت تاریخِ معاصر را تغییر دهد؛ می‌فرمایند: «واقعاً حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌عليه» انسان‏ عجيبى‏ بود اصلاً پيدايش و وجود اين انسان با آن ابعاد، هيچ قابل تحليل نيست جز اين‏كه بگوييم تفضّل الهى بود براى اين‏كه چرخشى در تاريخ و در حركت قافله عظيم بشرى به‏ وجود آورد، دستى بايد از غيب ظاهر مى‏ شد، خداى متعال اين دست را ظاهر كرد». (بيانات ‌در تاريخ: 1/3/1369) و در تاريخ 21/11/90 يعني پس از گذشت بيست سال مي‌فرمايند: «امام عزيز ما آن مرد عظيمي که بلا شک خداوند لمعه‌اي و لمحه‌اي از انوار طيبه‌ي نبوت‌ها را در وجود او قرار داده بود». حال این مائیم و آینده‌ای که وعده‌های الهی روز به روز یکی بعد از دیگری به ظهور می‌آید. موفق باشید      

 

35573

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب و احترام: در یکی از سخنرانی های حضرتعالی راجع به عقل و جهل فرمودید که آخرین چیزی که از قلب صدیقین خارج می شود حب آبرو است. پرسشم این است که آیا ما در جمع هایی که بعضاً ما را خیلی تحویل می‌گیرند در بین رفقا و یک پرستیژ خاصی داریم آیا مجاز هستیم که بعضاً با بعضی از کارها که خارج از شرع نباشد. مثلاً یک شوخی سبک عمدی کمی از غرور و منیت خودمون کم کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بعضی که مشهورند به سالکانِ خراباتی، همین روش را پیشه می‌کنند. موفق باشید

35547

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقتتون بخیر: من کلاس نهمم و الان باید انتخاب رشته کنم و فرم هدایت تحصیلی مشخص میکنه که میتونم برم رشته ای که میخوام یا نه و اینکه این فرم مربوط میشه به سال هفتم و هشتم و نهمم ولی توی کلاس هفتم یا شایدم هشتم زیاد تقلب می‌کردم الان اون تقلبا شاید باعث شده که من پاس بشم و نمره هام خوب بشه اگه با تقلب به رشته ای که میخوام برسم حقوقی که می‌گیرم حرامه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته تقلب، کار خوبی نیست ولی نمی‌توان آن را به موقعیتی ربط داد که انسان در آن موقعیت در إزای کاری که می‌کند حقوقی دریافت می‌نماید. موفق باشید

35305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا ذکر یا دعایی می‌دانید که سبب ایجاد توحید مد نظر جنابعالی بشود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از سوره قل هو الله احد و ۶  آیه اول سوره حدید و آیة الکرسی غفلت نشود. موفق باشید

35228

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض احترام: استاد به دنبال چند منبع معتبر و موثق و هم چنین یکسری کتب برای مطالعه بیشتر راجع به معرفت النفس و مبانی این موضوع هستم برای نوشتن مقاله پایانی سطح ٢ حوزه لطف می فرمایید از راهنمایی تون بهره مند شوم. با توجه به اینکه بیشتر مبانی این موضوع شهودی هست آیا بنده می توانم در حد یک مقاله کوتاه، مطالب نظری با ذکر منابع و عدله های اثبات شده گرد آوری کنم؟ پیشنهاد شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث معرفت نفسِ آیت الله حسن‌زاده و کتاب «عیون نفس» ایشان و جلد هشتم اسفار جناب ملاصدرا در این مورد می‌توانند کمک کنند. موفق باشید

40446
متن پرسش

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سفری که در پیش است، چند روزی از جوابگویی سؤالات کاربران محترم معذوریم. نایب الزّیارة و دعاگوی همۀ عزیزان هستیم. التماس دعا

متن پاسخ

ما و سفر اربعینی و التماس دعا باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سفری که در پیش است، چند روزی از جوابگویی سؤالات کاربران محترم معذوریم. نایب الزّیارۀ و دعاگوی همۀ عزیزان هستیم. التماس دعا

39980
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: چقدر دنیا قشنگ است وقتی من کتاب نهج‌البلاغه را در دست می‌گیرم معد من می‌شود تا حقیقت آقا امیر المومنین علیه السلام بر حقیقت من تجلی کند این کتاب چیزی به من نمی‌دهد مگر اینکه کمکم می‌کند تا حقیقت من آماده ی دریافت تجلی مولایم شود از سال ها پیش با خواندن المیزان علامه ی عزیز بر نفسم تجلی می‌کرده است دیگر عزیزان ... الان حقیقت شما با کتاب ها اصوات و... بر من تجلی می‌کند چقدر دنیا شیرین است چقدر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مولای ما «علیه‌السلام» در کلام و در سیره، نهایت انسانیتِ هر انسانی است که خود را در روزمرّه‌گی‌ها گم کرده و با روبروشدن با سیره و سخنان آن حضرت، گویا این خود ما هستیم در عالی‌ترین فرازی که می‌توانیم مدّ نظر آوریم و با روبروشدن با آن حضرت این خودِ فراموش‌شدۀ خودِ ما است که با ما سخن‌ها دارد به همان معنایی که در آن شعر داریم: 
از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن"   
گاهی دلم برای خودم تنگ می‌شود" 
و این‌جا است که مولای ما با کلام خود با ما سخن‌ها دارد. موفق باشید
 

39586
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: برای توجه به رخداد یکشنبه اینگونه برایمان نوشته اید:
«اگر شهدا با حیاتی بیشتر و تأثیری افزون‌تر در صحنه نیستند، چرا استکبار از تشییع پیکر مبارک سید حسن نصرالله تا این اندازه نگران است و تلاش دارد تشییع آن مرد بزرگ تا آن‌جا که ممکن است، محدود باشد؟ آیا خود را آماده کرده‌ایم تا در فضایی که با تشییع آن مرد بزرگ پیش می‌آید، حاضر باشیم؟ فضایی که در تشییع پیکر جناب سعد بن معاذ پیش آمد و رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» متذکر انبوه فرشتگان در آن تشییع شدند. در تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله آینده‌ای را مدّ نظر آورید که آن روح بزرگ، انسان‌هایی را به ظهور خواهد آورد که هر کدام، سید حسن نصرالله‌ها هستند. مگر می‌شود ما در این تشییع در اکنونِ خود نسبت به آینده بی‌بهره باشیم؟ اعم از آن‌که در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روح‌مان آن مرد بزرگ را تشییع کند. به گفتۀ آن مرد لبنانی فکر می‌کنم که می‌فرماید: «حتی اگر سید را تشییع کنیم باز هم آماده نخواهیم بود. این تشییع تا روز قیامت با ما خواهد بود». لبنانِ پس از تشییع، لبنانِ دیگری خواهد بود. لبنانی که بزرگ شهیدش قرار است تا قیام قیامت دستگیر وداع کنندگانش باشد. آری روز تشییع سید، مقاومت خیز بلندی می‌گیرد، از اینجا تا قیامت. اعم از آن‌که در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روح‌مان آن مرد بزرگ را تشییع کند. 
 استاد عزیزم تقاضایم به تفصیل آوردن جمله ی پایانی متن بود اینکه «توجه و روح مان آن مرد بزرگ را تشییع کند» و پرسشی که برایمان مطرح نموده اید «مگر می شود ما در این تشییع در اکنونِ خود نسبت به آینده بی بهره باشیم ؟» از این توجه برایمان بگویید گویی تشویش پیش نیامدنش را داریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن قضیه فکر کنید که آن مرد خدمت مولایمان حضرت علی «علیه‌السلام» رسید، عرض کرد برادری دارم در یمن که بسیار علاقه‌مند است در کنار شما در جهادی که بدان مشغول هستید، حاضر باشد ولی برایش مقدور نیست. حضرت فرمودند همینکه دلِ او و توجه و روح او این‌جا در کنار ما می‌باشد، در واقع او در کنار ما است و جناب خواجه سعید ابوالخیر در همین رابطه آن شعر مشهور را سروده است که «گر در يمني چو با مني پيش مني / ور پيش مني چو بي  منی در  يمني».
زیرا نفس انسان مجرد است. مهم آن است که آن نفس به کدام صحنه تعلق داشته باشد، به همان اندازه در آن صحنه خواهد بود و معلوم است که این نحوه حضور، امر ساده‌ای نیست که بدون تشویش نباشد! آری! تذکری است به نفس که مواظب باشد در آیینۀ آن تشییع، از آنچه باید بنگرد و در آن حاضر باشد؛ غفلت نکند. موفق باشید            
 

39513

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در سوال ۴۸۷۹ فرمودید بنده هنوز هم معتقدم ما به‌حمدالله از اصلاح‌طلبی عبور کرده‌ایم، سوال مال سال ۹۲ است و ظاهرا قبل از آن نیز معتقد بودید عبور کردیم شاید از ۸۴ یا حتی قبل از آن معتقد بودید عبور صورت گرفته است سوال اینجاست پس چرا در ۱۴۰۳ شاهد جولان اصلاح طلبانیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آن جریان اصلاح‌طلبی که بنا داشت مقابل رهبری بایستد؛ عمرش تمام شد و دیگر خود را در میدان اپوزیسیون تعریف نمی‌کند. آمده است در بستر انقلاب و به دنبال حضوری می باشد که در عین استقلال ایران، وارد نظم جهانی شود به عنوان ژاپن اسلامی. در حالی‌که انقلاب اسلامی آمده است تا تاریخ دیگری را بگشاید که جهانی است بین دو جهان. موفق باشید

39468
متن پرسش

سلام استاد عزیز: از تدارک و جبران گناهان شخصی و اجتماعی و حقوق ضایع شده خودم و مردم و خدا و معصومین علیهم السلام عاجزم، قدری که فکر می‌کنم می‌بینم به همه ظلم کرده ام از دوست و رفیق و آشنا تا غریبه! خاک عالم به سرم است! جای من ته جهنم است! استاد عمر باقیمانده را چه کنم؟ این همه روسیاهی را کجا داد بزنم؟ نکند شقی باشم؟! چطور اینقدر کثیف زیسته‌ام؟ نکند خدا مرا نبخشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی خداوند می‌فرماید: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ  وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» معلوم است حضرت محبوب اولاً: ضعف بندگانش را می‌شناخته و می‌دانسته‌ است که تازه وقتی انسان راه بیفتد به خود می‌آید که چه بیراهه‌ها که نرفته است. این‌جا است که به گفتۀ جناب جامی: «غره مشو که مرکب مردان مرد را / در سنگلاخ بادیه پی ها بریده اند
نومید هم مباش که رندان جرعه نوش / ناگه به یک ترانه به منزل رسیده اند» 
و این یعنی راهی را مدّ نظر باید قرار داد که سیئات را تبدیل به حسنات می‌کند. یعنی حاضرشدن «مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا» در جستجوی تجدیدِ نظر بودن و دل به حضرت محبوب سپردن و زندگی را مطابق آنچه سیرۀ اولیای الهی می‌باشد، شکل‌دادن. موفق باشید  
 

نمایش چاپی