بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
486

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم ۱.با توجه به حقیقت حضرت عزراییل «نزع وجذب»است که آیا می توان معتقد شد که هرگونه جذبی (مثلاًجذب مواد مغذی غذا توسط معده یا جذب مواد معدنی خاک توسط ریشه درخت )توسط آن حضرت صورت می گیرد . واگر جواب مثبت است آیااین امر در فلسفه صدرای استدلالی شده است .اگر جواب مثبت است درصورت امکان استدلال راتوضیح فرمایید
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی وقتی متوجه جنبه‌ی نوری حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» باشیم و بدانیم موجود مجرد در همه‌جا به تمامهِ حاضر است، و حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» یک حقیقت نوریِ مجرد با صفت نزع و جذب است، پس هرجا به هرشکلی که زمینه‌ی نزع و جذب باشد توسط نور آن حضرت انجام می‌گیرد، همان‌طور که قوه‌ی شنوایی شما عامل سمع است و چون گوش زمینه‌ی ظهور آن قوه است، قوه‌ی شنوایی در گوش عمل می‌کند. موفق باشید
36401
متن پرسش

عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: روز شنبه قبل از جلسه در رابطه با جناب مولوی صحبت کردیم قرار شد نسبت به غزلی که از دیوان شمس خدمتتان اشاره شد، شرح مختصری برای اون بنویسید. صمیمانه سپاسگزارم التماس دعا.
دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن / چون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن
باده خاص خورده‌ای نقل خلاص خورده‌ای / بوی شراب می زند خربزه در دهان مکن
روز الست جان تو خورد میی ز خوان تو / خواجه لامکان تویی بندگی مکان مکن
دوش شراب ریختی وز بر ما گریختی / بار دگر گرفتمت بار دگر چنان مکن
من همگی تراستم مست می وفاستم / با تو چو تیر راستم تیر مرا کمان مکن
ای دل پاره پاره‌ام دیدن او است چاره‌ام / او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن
ای همه خلق نای تو پر شده از نوای تو/ گر نه سماع باره‌ای دست به نای جان مکن
نفخ نفخت کرده‌ای در همه در دمیده‌ای / چون دم توست جان نی بی‌نی ما فغان مکن
کار دلم به جان رسد کارد به استخوان رسد/ ناله کنم بگویدم دم مزن و بیان مکن
ناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو/گرگ تویی شبان منم خویش چو من شبان مکن
هر بن بامداد تو جانب ما کشی سبو/کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن
شیر چشید موسی از مادر خویش ناشتا /گفت که مادرت منم میل به دایگان مکن
باده بنوش مات شو جمله تن حیات شو / باده چون عقیق بین یاد عقیق کان مکن
باده عام از برون باده عارف از درون / بوی دهان بیان کند تو به زبان بیان مکن
از تبریز شمس دین می رسدم چو ماه نو/ چشم سوی چراغ کن سوی چراغدان مکن

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر خود، نمادی از توحید را مانند جناب شمس تبریزی مدّ نظر آورید و ملاحظه کنید جناب مولوی در آن منظر توحیدی چه انواری می‌یابد و با آن انوار که در منظر آن شخص می‌یابد، عملاً با آن شخص معاشقه می‌کند. و قصه  آن حضورِ همراه با شیدایی را در آن کلمات، به ظهور می‌آورد و یا بگو: آری! آن کلمات است که جناب مولوی را به حضور آورده.
این‌که می‌گوید: دوش چگونه با آن انس ربّانی به‌سر برده‌ای که اکنون که با تو روبه‌رو می‌شوم از یک طرف متوجه آن انوار هستم و از طرف دیگر خودت حجاب ظهور آن انوار شده‌ای و مانند کسانی که گویا از آن باده توحید، بهره‌ای ندارند روی به آسمان داری، در حالی‌که خودت آسمانی.
آری! آن باده خاص در شخصیتت پیداست و با گفتن سخنان عادی نمی‌توانیم آن انوار قدسی را پنهان کنیم و این قصه هر جمال توحیدی است.
به هر حال ملاحظه می‌کنید که جناب مولوی تا آخر این غزل متذکر توجهی است نسبت به آینه توحیدیِ جناب شمس تبریزی و امثال او که همچون نور توحید از یک طرف در ظهورند و درست از همان طرف، باطن و پنهان‌اند و در همان رابطه آن شب عرض شد بنده رهبر معظم انقلاب را این‌چنین احساس می‌کنم و به خود می‌گویم: « ای دل پاره پاره‌ام دیدن او است چاره‌ام / او است پناه و پشت من تکیه بر این جهان مکن» و در واقع سعی بنده آن است که با نوری که حضرت صاحب الأمر«در این مرد به جلوه آورده، بگویم: «ناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو/ گرگ تویی شبان منم خویش چو من شبان مکن» زیرا او بحمدلله به خوبی متوجه است از کجا و از کدام مادر می‌نوشد. یعنی: «شیر چشید موسی از مادر خویش ناشتا / گفت که مادرت منم میل به دایگان مکن»، یعنی راه ما، راهِ هرچه بیشتر به ظهورآوردن توحید است و عبور از حجاب‌هایی که دنیا و دنیاداران مدعی آن هستند و این یعنی: «چشم سوی چراغ کن سوی چراغدان مکن» تا در جمعِ بین «هو الظاهر و الباطن» و «هوالاول و الاخر» که ناب‌ترین نحوه توحید است، حاضر شویم. در نتیجه، آری! او هر بُنِ بامداد سبوی خود را به سوی ما می‌کشد تا ما به جای دیده به این و آن، تنها او را در افق خود داشته باشیم. «کای تو بدیده روی من روی به این و آن مکن» آیا این همان پیشنهادی نیست که در افق توحیدیِ این انقلاب متذکر شهدا شد و آن کردند که کردند. موفق باشید      

 

13275
متن پرسش
سلام خدمت استادم: خیلی وقت است که شبهه ای راجع به عدالت خداوند برایم پیش آمده است إن شاءلله که با جواب شما استاد عزیز برایم حل شود. در تاریخ است که در زمان رسول خدا صلی علیه آله یک مرد ارمنی پس از طلوع آفتاب به پیامبر صلی الله علیه واله ایمان آورد و مسلمان شد از قضای الهی همان روز جنگ شد و در جنگ شرکت کرد و قبل از ظهر به مقام شهادت نائل شد، پیامبر صلی الله علیه و آله بر سر جنازه ی آن مرد آمد و لبخندی زد، اصحاب علت لبخند پیامبر صلی علیه و آله را از ایشان پرسیدند ایشان گفتند به خاطر این لبخند می زنم که این شخص حتی دو رکعت نماز هم نخوانده و یک روز هم کمتر مسلمان شده و الان در بهشت است. استاد آن مرد ارمنی پیامبرش را دیده و در آن زمان هم که در باغ شهادت هم باز بوده و عاقبتش ختم به خیر شده، خوش به حالش و خوشا به سعادتش. استاد شبهه ی بنده این است که خداوند از من و جوان های امروزی چه انتظاری دارد که نه رسولش را دیده ایم نه امامش را، با این وضعی که اگر بخواهیم دیندار هم بمانیم نمی گذارند، استاد من و امثال من که می خواهیم مذهبی و با خدا بمانیم نمی توانیم پایمان را از خانه بگذاریم بیرون با این وضع بی حجابی، استاد من جوانم اگر نگاهم به جنس مخالف بیفتد خواه ناخواه بر من اثر می گذارد، استاد به خدا هر کجا که می رویم از کوه و دشت بازار و کوچه و مغازه و میهمانی با دختران بی حجاب مواجه می شویم، استاد قلب ما از گوشت است از فولاد نیست. گیرم که جایی نرویم و در خانه بمانیم باز هم وقتی اقوام به خانه ی ما می آیند با دختران جوان و زیبا و کاملا بی حجاب مواجه می شویم. خدا هم که آن بالا نشسته و هر چه به در گاهش ناله و زاری می کنیم انگار نه انگار! اماممان هم که غایب است که لااقل به پیش او می رفتیم و درد دلمان را به او می گفتیم. در باغ شهادت هم که به رویمان بسته است. استاد به خدا قسم این حرف دل جوان هایی است که می خواهند باخدا و مذهبی باشند ولی شرایط موجود مانند پتک بر سرمان می کوبد لا اقل کاش خود کشی حرام نبود تا خودمان را راحت می کردیم، بله تعجب نکنید، خودکشی! خیلی سخت است. می دانی با گناهت داری دل امام زمانت را می شکنی ولی هجمه ی فرهنگی و شرایط روزگار انگار به زور دستت را می گیرند و به سمت گناه می کشانند. استاد مگر می شود بر خلاف جهت آب شنا کرد؟ هر کجا که می روی یا بی حجابی است یا غیبت و تهمت است یا جنگ و دعوا سر پول است. استاد چگونه خداوند از ما انتظار دارد که بر خلاف جهت آب شنا کنیم؟ آیا اصلاً خداوند اگر جای ما بود...؟ استاد من به وجود خداوند ایمان کامل دارم ولی محبتم نسبت به او کم شده زیرا احساس می کنم بیش از حد توانمان از ما انتظار دارد و احساس می کنم که خدا کمی بی انصاف است. استاد ببخشید که اینطور می گم ولی یا جوابم را ندهید یا طوری جوابم را دهید که من و امثال من قانع شویم نه اینکه خودتان قانع شوید. استاد بی احترامی من حقیر را به بزرگوار ی خودتان ببخشید و بدانید اینها که گفتم حرف دل میلیونها جوانی است که دلشان می خواهد دل امام زمانشان را نشکنند ولی شرایط کنونی جامعه نمی گذارد. اول از خدا بعدشم از شما بابت حرف هایی که در گلویم بغض شده بود و گفتم معذرت خواهی می کنم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کجا بودید قبل از انقلاب! تا با صحنه‌هایی ناخواسته روبه‌رو شوید که چند شبانه روز ذهن‌تان را آنچنان به خود مشغول می‌کرد که تنها با پناه‌بردن به خدا و مقاومت در مقابل آن شرایط به روحانیتی دست می‌یافتید که فکر آن را هم نمی‌کردید. چرا امام سجاد«علیه‌السلام» می‌فرمایند: در آخرالزمان انسان‌هایی هستند که از همه‌ی انسان‌های دوران بهترند زیرا حفظ ایمان در آن زمان مثل نگه‌داشتن آتش در کف دست است؟! آیا همین‌که با همه‌ی این سختی‌ها که می‌فرمایید، مقاومت می‌کنید نتیجه‌اش بیشتر از صدها بهشتی نیست که آن شخص مسیحی با آن روبه‌رو شد؟ اگر خداوند به حکم آیه‌ی «لایکلف اللّه نفساً الاً وسعها» در شما و امثال شما چنین آمادگی‌هایی را نمی‌دید، حتماً مطمئن باشید که چنین شرایطی را برای شما فراهم نمی‌نمود. از خدا تقاضای مرگ نکنید، از خدا بخواهید که از این پل صراط آتشین دنیا همچون شهدای عزیز به سلامت عبورتان دهد. موفق باشید   

12372
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی: نقش هاشمی رفسنجانی در انتخاب رهبری در مجلس خبرگان چقدر بوده؟ عده ای می گویند آن سخن هاشمی که گفته امام به من فرمود ایشان لیاقت رهبری را دارد باعث انتخاب ایشان شده است، اگر چنین است این انتقاد که فعلا به هاشمی می شود و حتی رهبری نیز تلویحا در سخنرانی مرقد فرمودند که صحبتی که به امام منصوب می شود باید مکرر در مواضع ایشان دیده شود و یک سخن مقطعی و نقل قولی از شخصی خاص را نمی توان از اصول امام دانست نابجا می شود چون اصلی ترین مسئله نظام اینچنن انجام شده است با تشکر از استاد عزیز و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت اللّه حائری شیرازی در مصاحبه‌ی خود فرمودند آقای هاشمی با ظرایفی تلاش داشت تا بعد از امام، رهبریِ انقلاب به صورت شورایی اداره شود ولی صحبت‌های امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و تأکید مرحوم احمدآقا، نگاه‌ها را به حضرت آیت اللّه امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» انداخت. موفق باشید

11580
متن پرسش
به نام خدا و با سلام خدمت استاد عزیز: در بحار باب رزق روایتی آمده به این مضمون که حضرت ابراهیم علیه السلام بعد از آن همه امتحانات دشوار از خدا پرسید آیا امتحانی سخت تر از این امتحانات هم وجود دارد؟ خداوند فرمود آری بنده ای که به فقر مبتلا کنم و شکر کند. حال آیا واقعا این مطب مورد قبول است و اگر آری، آیا کسی که عاشق می شود و به خاطر خدا و دینش آن فشار سخت عشق را تحمل می کند از موضوع فقر مهم تر نیست و شامل آن ارزش نمی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتلای به فقر و در عین حال شکر کار بسیار بزرگی است. «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِه‏». موفق باشید

11491
متن پرسش
سلام:. لطف بفرمایید کتابی معتبر در زمینه تاریخ تشیع و امامان معصوم معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های زیادی در این مورد هست از همه مهم‌تر «بحارالأنوار» است و در کتاب‌های فارسی، کتاب «زندگی پیشوایان» از استاد پیشوایی و کتاب «منتهی الآمال» از مرحوم شیخ عباس قمی و مجموعه‌ی کتاب‌های مرحوم آیت اللّه اشتهاردی در مورد زندگی معصومین خوب است. موفق باشید

9875
متن پرسش
سلام علیکم: با احترام محضر مبارک استاد طاهرزاده: یکی از موضوعاتی که در خصوص شهدا مورد پرسش اقشار مختلف مردم خصوصا علاقمندان به فرهنگ ایثار و شهادت است، عبارتست از اصل و کیفیت حیات شهید بعد از شهادت و به تعبیر دیگر اینکه آیا شهید بعد از شهادت - آنگونه که قرآن اشاره فرموده است - حیّ است؟ این حیات آیا بقای روح او در عالم برزخ است؟ که در اینصورت همه اموات هم چنین اند و معنا ندارد که خداوند بفرماید: ولاتحسبنّ ... امواتا! و یا حیات مادی و استمرار حضور و تاثیرگذاری و تاثر از امور دنیاست؟ نوع و کیفیت این حیات از نظر جنابعالی چگونه است؟ خداوند بر توفیقات شما و همه مرزداران اندیشه و حکمت اسلامی بیافزاید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که خود حضرتعالی مستحضرید حیات بعد از مرگ تنها منحصر به شهداء نیست و قرآن هم از این جهت در مورد شهداء سخن نمی‌گوید، بلکه در دو آیه‌ای که بحث حیات شهداء را مطرح می‌کند نظر به حیات خاصی دارد. در آیه‌ی 154 سوره‌ی بقره می‌فرماید: «وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْیاءٌ وَ لکِنْ لا تَشْعُرُونَ» نگویید آن‌کسی که در راه خدا کشته شده به آن صورت که همه می‌میرند، مرده است بلکه نوعی از حیات دارند که شماها متوجه‌ی آن حیات نیستید. در حالی‌که عموماً متوجه حیات بعد از مرگ هستند. و در آیه‌ی 169 سوره‌ی آل‌عمران نوع حیاتی را که شهداء دارند تبیین می‌کند و می‌فرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون‏» آن حیات طوری است که در نزد پرودگارشان مرزوق هستند و روزی داده می‌شوند، مثل آن‌که یک انسان زنده روزی داده می‌شود، با این تفاوت که شهداء جسمی ندارند که برای ادامه‌ی حیات رزق جسمانی به آن‌ها داده شود، بلکه برای ادامه‌ی برنامه‌هایی که در دنیا داشته‌اند مثل یک انسان زنده روزی داده می‌شوند تا بتوانند آن برنامه‌ها را به ثمر برسانند و تا آن‌جایی دست آن‌ها در حیات دنیایی باز است که در آیات بعدی یعنی آیات 170 و 171 سوره‌ی آل‌عمران نوع حضور آن ها را در ادامه‌ی کارشان روشن می‌کند که چگونه همچون سرداری خط‌شکن به سایر رفقایشان که هنوز شهید نشده‌اند خبر می‌دهند، بدون خستگی راه را ادامه دهید که این راه، راه بدون شکست است و راهی است که نه‌تنها انواع نعمت‌های الهی در آن هست بلکه نتیجه‌ی این مبارزه‌ی توحیدی بیش از آن‌که شما تصور می‌کردید خواهد بود «آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏». و شما امروز با حضور انقلاب اسلامی در معادلات جهانی صدق بشارت آن‌ها را ملاحظه می‌کنید. خدا کند یک لحظه از اُنس دائم با این سرداران جهاد و شهادت که در حیات برزخی خود نیز در حال گشودن راهی هستند که ما باید در آن وارد شویم فاصله نگیریم. موفق باشید
8797
متن پرسش
عرض سلام و تبریک بمناسبت اعیاد شعبانیه استاد من از شب تنها ماندن در خانه خیلی میترسم و ترس من از موجوداتی مثل روح و جن و حضرت عزرائیل هست که با قفل کردن در و پمجره حل نمیشه! وقتیکه تنها میشم یا صداهای مشکوک میشنوم یا حس یکنم کسی به بدنم دست میزنه و خلاصه بشدت میترسم. میخواستم بدونم این ترس بجاست یا نابجا و اگر نابجا چطور برطرفش کنم؟ این موجودات که گفتم خب همیشه حاضرند اما آیا امکان ظهور اونها بدون اینکه ما بخوایم برامون هست؟ کتاب ادب خیال را خوانده ام. ممنونم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حتماً این ترس‌ها نابجا است و با نور توحید باید مشکل را حل کنید. فراموش نکنید او که از همه حاضرتر و مهربان‌تر به شما است خدا است، پس جایی برای نظر به غیر حق باقی نمی‌ماند. موفق باشید
8628

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .استاد بریدم بریدم، خاطرتون هست اول ماه پیامی مبنی بر بیماری لعنتی زخم اثنی عشر دادم و شما شماره آقای رستگار را دادید...در این مدت سعی کردم نه سیر بخورم ولی معده ام خالی نباشه، داره بهبود حاصل میشه، اما استاد بدجور داغونم، انگار روزه ماه رجب گوهریه برای خودش، زبانم باز شده، نگاهم غیر قابل کنترل شده، گفتم ماه رجب میاد، سعی میکنم همه چیمو کنترل کنم، نگاه اضافی نکنم، حرف زیادی نزنم،. . .استاد داغونم. . . نه شده با این وضع جسم لعنتی روزه بگیرم و نه تونستم از این نور در این 19 روز استفاده کنم و امیال رو افسار کنم، انگار دوباره خانه اولم. . . نمیدونم چکار باید بکنم. . . استاد همه پیام هایی که به دوستانی مثل من میدید رو میخونم، راهشم میدونم. . . پس چرا این نفس لعنتی رام نمیشه. . . حاجی نکنه به بمبست خوردیم؟ این حس داره دیوانم میکنه که مجدد بعضی خطوراتی و علاقه هایی که بعضا اصلا فکرش را هم نمیکردم داره سارغم میاد. . . استاد هیچی ندارم، هیچی.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تنها راه، مقاومت در مقابل این خطورات است. عرضی که در جواب سؤال شماره‌ی 8616 داشتم را مدّ نظر قرار دهید. کمی هم حوصله کنید. موفق باشید
6898
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم.1.آیا اینکه از عالم ذر معلوم است که هر کسی از کدام پدر و مادر متولد می شود به این معنیست که در طول زندگی والدین اعمال آن ها تعیین نمی کند چه روحی امکان تولد از آن ها را دارد؟2.اگر طبق ادعیه ائمه در طول سال ها صلب ها و رحم های طیبه را پشت سر گذاشتند تا متولد شدند این درباره ی افراد عادی هم صدق می کند؟ چگونه می شود انتظار داشت از پدر و مادری معمولی و گناه کار فرزندی صالح متولد شود؟3.شرایط وقوع "تخرج المیت من الحی" از انسانی گناه کار چیست؟باتشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظاهراً فرزند هرکس صلب والدین خود را انتخاب کرده چون در آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف می‌فرماید از پشت هرکس ذرّیه‌اش را اخذ کردیم 2- همین‌طور که در شماره‌ی 3 سؤال اشاره کرده‌اید این امکان هست که از والدینی گناه‌کار فرزند صالح حاصل شود و نمونه‌های زیادی از این قبیل داریم. موفق باشید
6184
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد می خواستم بدونم آیا اولیا و مقربین درگاه الهی در کنار دعاهایشان برای سیر و سلوک و امورات معنوی ,خواسته های دنیوی شرعی نیز از خداطلب می کردند؟ آیا پسندیده است انسان همانطور که از خدای کریمش عاجزانه طلب کمال و بخشش می کند با همان سوز و گداز طلب گشایش در امورات دنیوی شرعیش بکند؟ منت دار ُ
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال وقتی خدا را همه‌کاره‌ی عالم می‌دانیم و تحت حاکمیت حضرت حق وظایف خود را انجام می‌دهیم چقدر خوب است اصلاح امور دنیوی خود را نیز از خدا بخواهیم تا امورات ما با برکت کامل همراه باشد. موفق باشید
5829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام وخداقوت 1.اگرمی شود تا جایی که مقدور است درباره مبحث شما سلوک ذیل شخصیت امام بنده متوجه شدم ومطالبی که فرمودید اما متوجه فقه جواهری که امام میفرمایند وباتوجه به صوت شما که بین همه ی رشته فقه را اهم دانستید درباره جایگاه فقه توضیح بفرمایید؟(باتوجه به اینکه این همه خواندن وکاردرحوزه درفقه واصول است) 2.(این که دانشجوکارشناسی هستم ومیخواستم باتوجه به سیرمطالعاتی شما(تا آخربرهان وعرفان)جلورفتم ولی میخواستم به طور تخصصی کارکنم همان توصیه ای که امام می فرمایند درباره فقه-فلسفه- عرفان-(حدیث) کارکنم ومقدور به تحصیل حضوری دائم درحوزه نیستم ،ومیخواستم غیرحضوری بخوانم چه سفارش وتوصیه ای میفرمایید؟ باتشکرفراوان وآرزوی سلامتی
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- فقه جواهری یک روش است که مرحوم صاحب جواهر در کتاب خود ابداع کرده و روحیه‌ی کشف اصول فقه را از متن روایات نشان می‌دهد 2- بعد از خواندن ادبیات عرب سی‌دی مربوط به هر بحثی از مباحث فقهی و فلسفی و عرفانی موجود است. در مورد فقه به افرادی که در این مورد صاحب‌نظرند رجوع فرمایید و در مورد فلسفه از بدایة الحکمة و نهایة‌الحکمه علامه طباطبایی«رحمت‌اللّه‌علیه» شروع کنید تا به اسفار برسید بعد از اسفار به فصوص محی‌الدین بپردازید. موفق باشید
3099

آینده غرببازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام بنده کتاب علل تزلزل تمدن غرب را مطالعه کرده ام در مقابل کتاب حق وباطل از مرحوم شهید مطهری را هم خوانده ام. به نظر می رسد تناقضی بین این دو کتاب در مورد زوال تمدن غرب وجود دارد.با توجه به آیه 17 سوره مبارکه رعد و تفسیر استاد مطهری علت ماندگاری تمدن غرب راستی و درستی اکثریت مردمان غرب است به استثنای حاکمان آنها.لذا اگر غرب با همین شرایط به حیات خود ادامه بدهد طبق سنت خداوند زوالی برای آن نخواهد بود. بر عکس این زوال طبق سنت خداوند در کشورهای اسلامی رخ می دهد که به قول استاد و مفسر بزرگ قرآن آیت الله جوادی آملی هنوز در الفبای دین که همان حلال و حرام است مانده اند و رعایت نمی کنند. نظر جنابعالی در این باره چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عنایت داشته باشید جهان غرب که شهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه» در نظر داشتند هنوز به آن حرصی نرسیده بود که جریان نود و نه درصدی ظهور کند و کار به جایی برسد که فاصله‌ی طبقاتی در آن فرهنگ این‌چنین زیاد باشد که جنبش وال استریت شکل بگیرد. از طرفی قبل از انقلاب اسلامی غرب با ظاهری آراسته خود را مدافع حقوق بشر نشان می‌داد ولی در مقابله با انقلاب اسلامی چهره‌ی اصلی خود را نشان داد و لذا اگر امروز شهید مطهری«رحمة‌الله‌علیه» بود همان نگاهی را به غرب داشت که امثال مقام معظم رهبری دارند و در بجنورد برای دانشجویان غرب را تحلیل کردند. مسلّم غرب امروز در آنچنان بحرانی گرفتار است که استراتژیست‌های غربی امیدی برای ادامه‌ی آن ندارند. در ضمن عنایت داشته باشید منبع اصلی کتاب مربوط به جناب اقای رنه گنون است که یکی از متفکران غرب است که غرب را به خوبی می شناسد.موفق باشید
2450
متن پرسش
سلام بنده دانشجوی رشته الهیات ترم 5 گرایش علوم قرآنی سوال:من در دوره طرح ولایت کشوری و طرح صالحینی که شرکت داشتم ، ضرورت سیر مطالعاتی شهید مطهری را برایم بیان کرده اند اما قبل از شروع سیر مطالعاتی شهید مطهری با یکی از کسانی که با خواندن سیر مطالعاتی شما متحول شده بود مواجه شدم که اطلاعات خوبی هم از سیرمطالعاتی شما به من دادند اما حالا سر در گم بین این دو سیر مطالعاتی مانده ام من میخواهم از صفر شروع کنم هدفم هم فهم کامل مطالب هست و بهره کامل از مطالعات حالا اگر با سیر مطالعاتی معروف ایشون برم کتابای شهید مطهری رو شروع کنم بهره کافی رو میبرم؟ یا اول مبانی معرفتی شما رو با توجه به سیر مطالعاتی داده شده دنبال کنم ؟ بعد برم سراغ شهید مطهری؟ لطفا سریع پاسخ مرا بدهید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آنچه بنده دارم از حضرت امام و علامه طباطبایی و شهید مطهری است. بنده به عنوان یک معلم سعی کرده‌ام مطالبی که ایشان در حوزه‌ی معارف فرموده‌اند جمع‌بندی کنم. با این فرض شاید اگر ابتدا بحث‌های ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین را کار کنید و سپس به کتاب‌های شهید مطهری بپردازید راحت‌تر با اندیشه‌ی شهید مطهری مرتبط می‌شوید. موفق باشید
2161

تحریف قرآنبازدید:

متن پرسش
با سلام ایا علامه طباطبایی معتقدند که قران تحریف شده است. لطفا مبسوط توضیح دهید. چون الان یکی از درگیری های حوزه ها این مسئله است. به طوری که میگویند که ایت الله جوادی املی این سخن علامه را قبول ندارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» در هیچ جا اظهاری مبنی بر تحریف قرآن ندارند و سراسر سخنان ایشان در تفسیر قرآن بر این مبنا است که معتقدند قرآنی که توسط حضرت جبرائیل«علیه‌السلام» بر رسول‌خدا«صلواه‌الله‌علیه‌وآله» نازل شده همین قرآنی است که فعلاً در اختیار ما است و حضرت علامه حسن‌زاده بر مبنای همین عقیده، دلایل عدم تحریف قرآن را در کتاب «قرآن هرگز تحریف نشده» آورده‌اند. بعضی‌ها منظور علامه را نمی‌فهمند آن‌جایی که می‌فرمایند این آیه به فرمان جبرائیل در بین آن دو آیه قرار گرفت، فکر می‌کنند این تحریف قرآن است در حالی‌که قرآن همین است که جبرائیل آورده و به همان نظمی که جبرائیل مأمور تنظیم قرآن بود، قرآن، قرآن است. کتاب آیت‌الله حسن‌زاده خوب است که مورد مطالعه قرار دهید. موفق باشید
253

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و مهر ورزی 1 آیا گوش کردن صوت و یا ترتیل قرآن با صدای قاریان سنی تأثیر وضعی می گذلرد ؟ 2 من در حال حاضر عقد کرده ام و یک ماه دیگر هم مراسم عروسی می گیرم و مستقل می شوم . از شما راهنمایی خواستارم که من با توجه به فشار های روانی که از طرف خانواده ها بابت جدا شدن از انها بر ما وارد می شود چگونه رفتار و برخورد با انها داشته باشم که باعث ناراحتی و دلخوری نشود و با توجه به دخالتهایی که تا کنون در تصمیم گیری مراحل ازدواجمان داشته اند در زندگی آینده ما صورت نپذیرد و بتوانیم زندگی همراه با آرامش و کمال در پیشرفت های معنوی برای رسیدن به خدا داشته باشیم . با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: 1- چون قصد شما استماع قرآن است با صوت حَسن و صحیح، إن‌شاءالله آثار منفی ندارد. 2- روی‌هم‌رفته بنا را بر خوش‌خلقی بگذارید و با شوخی، کاری که تشخیص می‌دهید درست است را انجام دهید، موارد خاص را تلفنی بپرسید شاید بتوان کمک کرد. موفق باشید
11818
متن پرسش
سلام: با صحبت های اخیر آقا خیلی خیالم راحت شد. تا قبل از صحبت های آقا به این نتیجه رسیده بودم ولی همیشه توی دهنم مزمزه می کردم که آیا به استاد بگم یا نه؟ امروز با صحبت های آقا این جسارت رو به خرج می دم و میگم. استاد محترم، احساس بنده این بود که حضرت عالی وقتی بی توجهی هم قطاری های اصول گرای خودتون رو نسبت به شعار امسال می بینید، با توجه به ارادتی که به آقا دارید، شروع می کنید به همدلی و هم زبانی با دولت. ولی ظاهرا به خاطر این که دل پری از اصولگرایانی که به شعار امسال بی توجه هستند دارید، شما هم از اون طرف افتادید و از یکی از عملکردهای دولت که حقیقتا بر فکر اشتباه استوار است دفاع کردید. ولی فکر می کنم اگه قبل از صحبت های آقا یکی از اصول گرایان اینطوری که آقا صحبت کردند صحبت می کرد شما او را به همدلی و هم زبانی سفارش می کردید. حضرت استاد فکر می کنم شما در این قضیه ی بیانیه لوزان، به جای این که توجه بدین که فکری در چارچوبی غیر از چارچوب تفکر نافی غرب و معتقد به نجات بشر با افکار تمدنی حاصل از انقلاب اسلامی، به هیچ نتیجه ای نمی رسه (هر چند به توافق هسته ای و امثال آن برسه) کف روی آب است «و اما الزبد فیذهب جفاءً»؛ بله به جای این که به این امور توجه بدین و البته همدلی و هم زبانی را در کنار این نقد ریشه ای بگذارید، به دفاع برخاستید. به هر حال صحبت اخیر آقا آرامشی به دل بنده داد که در این چند روز اون رو توی سایت شما دنبال می کردم. البته خالی از ذکر نمونه که حقیقتا این سایت و آغوش پر لطف و کرامت شما همیشه ملجأی برای ما بوده و ان شاءالله هست. اگر کمی تندی کردم ببخشید که بخشش از بزرگان است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده این بود که چرا بعضی از اصول‌گرایان به کار تیم هسته‌ای چون دشمن نگاه می‌کنند گویا به جای بی‌اعتمادی به دشمن به یک نحوه بی‌اعتمادی به تیم هسته‌ای إعمال می‌کردند و این همدلی نبود. بنده هم خدا را شاکر هستم که رهبری عزیز چگونه اندیشه‌ها را متوجه حقایق می‌کنند و همدلی و همزبانی را به همه‌ی جریان‌ها – اعم از دولت و ملت - متذکر می‌شوند. مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» فرمودند خط قرمزها را به دولت تذکر داده‌اند و به نظرم می‌توان از متن بیانیه رعایت آن خط قرمزها را تا حدّی فهمید. ولی بعضی از عزیزان خیلی بدبینانه نگاه کردند و اصل حضور ما را در مقابل استکبار نادیده گرفتند و این‌که توانستیم کاری کنیم که نتوانند ما را نادیده بگیرند؛ ظاهراً با جشن اصلاح‌طلبان و انتقاد تند اصول‌گرایان، که مربوط به حضور تمدنی ما است، گم شد. بنده در همان راستایی که دغدغه‌ی سیر توحیدی برای جامعه دارم، دغدغه‌ی نگاه سیاسی جامعه را نیز در خود احساس می‌کنم و می‌دانم آن‌هایی که سلوک دینی را بیرون از نگاه سیاسی به این دوران پیشه کرده‌اند و نیز کسانی‌که صرفاً نگاه سیاسی به همه‌چیز دارند با بنده همدلی نمی‌کنند ولی من هم نمی‌توانم از وظیفه‌ی معلمی‌ام کوتاه بیایم و با بهانه ‌قراردادنِ آنچه در این تاریخ واقع می‌شود متذکر تفکری که تراز حضور انقلابیون در این تاریخ است نشوم. چهره‌های تفصیلی انقلاب اسلامی یکی بعد از دیگری در حال ظهور است که دیدن آن چهره‌ها مشروط به آن است که از نگاه‌های سیاسی حزبی و گروهی آزاد باشیم و از این جهت معتقدم غربی‌ها می‌خواستند اسطوره‌ی ایستادگی ایران را در مقابل غرب به بهانه‌ی انرژی هسته‌ای بشکنند و از این جهت نتوانستند. که تفصیل بیشتر این موضوع را در جواب سؤال شماره‌ی 11841 خواهید دید. موفق باشید

10600
متن پرسش
ﺳﻼﻡ: ﺩﺭ ﺑﺤﺚ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﺻﺪﯾﻘﯿﻦ ﺗﺎ ﻣﺜﺎﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻮﯾﺖ ﺗﻌﻠﻘﯽ ﻣﻌﻠﻮﻝ، ﺍﯾن ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﺁﯾﺎ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺎﺯﻟﻪ ای ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺭ ﺷﺪﺕ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﮎ این مطالب ﭼﻪ کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا آن حقیقتی است که عین کمال است، پس هر موجودی که عین کمال نیست خدا نیست. آیا مخلوقی که حیاتش از خدا است می‌تواند کمی خدا باشد در حالی‌که خداوند عین حیات است؟ موفق باشید
6516

سلوک فرهنگیبازدید:

متن پرسش
سلام درموضوع: سلوک فرهنگی حزب الله. نظر شما چیست در پیچ تاریخی؟ ممنون که نظر ما را در پیشبرد گفتمان انقلاب اسلامی غنا می بخشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جزوه‌ی سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی عرایضی داشته‌ام إن‌شاءاللّه مفید است. موفق باشید
6159
متن پرسش
سلام علیکم ابتدا عذر میخواهم که وقتتان را میگیرم.استادمن در سوال ها ی قبلی خودم به این موضوع اشاره داشتم اما الان به طور مبسوط در این زمینه راهنمایی شمارا می خواهم(ممنون از توجه تان).طی یکی دو سال اخیر گرفتار پرخوری شده ام، .(باوجود پرخوری لاغر هستم خانواده ومادر به خصوص نگران لاغری من هستندو بر پرخوری من افزوده اند) من در اولین قدم درجا میزنم آخر با معده ی سنگین می توان سلوک کرد؟!مثل آدم های معتاد شده ام اگر غدای زیاد به بدن ندهم آرام وقرار از من گرفته میشود .1)ایا من باید به روانپزشک و پزشک مراجعه کنم؟یا نه مشکل عادی است وبا مبارزه بانفس حل میشود؟آخر چگونه مبارزه کنم وقتی بلد نیستم و یارای آن را ندارم ..2) ذکر ویا راهنمایی عملی برای آسان ترحل شدن این مشکل چیست؟ روزه غذا هم دارم ولی روزه گرفتن برایم سخت است در خانه که باشم دایما بی حال و دراز کش میشوم وتازه بعد افطار دوباره اوضاعم همان آش وهمان کاسه ی پرخوری ست3) شما معرفت به مسایل نفس داریدلطفا بفرمایید مشکل کارم کجاست چرا توجه روح یانفسم اینقدر به شکم وحرص در این زمینه مشغول است ؟چطور صرف نظر کند روح یا نفسم.. 4) من باوجود زیاد خوردن با ز هم ضعیف و کم وزن هستم آیا می تواند دلیلش نفسانی باشدوبه خاطر ناراحتی و عذابی باشد که به خاطر پرخوری دارم؟خدابه شما خیر دهد استاد عزیز _التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خوب است که به پزشک رجوع شود 2- با تمرکز بر روی مباحث معرفتی و حضور قلب در نماز اصلاح کار شروع می‌شود 3- پیشنهاد می‌کنم در این مورد به مؤسسه‌ی إنشاء با شماره‌ی 6260205 رجوع فرمایید 4- نباید این‌طور فکر کرد هرچند ممکن است مشکل روحی باشد. موفق باشید
6090

دعای مطالعهبازدید:

متن پرسش
سلام.خدمت استاد. چرا در دعای مطالعه در دو دعای اول اخرجنی واکرمنی می باشد و تنها برای خود این2 دعا را می کنیم ودر2 دعای بعد افتح علینا وانشر علینا می باشد ودیگران را هم در این دعا سهیم می کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان این‌طور توجیه کرد که وقتی دعا می‌کنیم و طلب خیر داریم بقیه را شریک می‌کنیم ولی وقتی نظر به ضعف‌های خود داریم و طلب رفع آن ضعف را می‌کنیم جمع را در آن شریک نمی‌گردانیم. موفق باشید
5116
متن پرسش
سلام جناب استاد در مورد رسالت وبلاگ های ولائی در این زمانه و در پیچ حساس تاریخی لطفاً توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار مهم و لازمی است تا بفهمیم در کجای تاریخ قرارداریم و موانع تاریخی ما برای رسیدن به اهدافی که انقلاب اسلامی در مقابل ما قرارداده‌است کدام است و غفلت از نگاه صحیح به عالم و آدم چه تبعاتی دارد و اخلاق فروکاسته شده چگونه ما را گرفتار خود بینی و گروه گرایی می‌کند. پیشنهاد می‌کنم کتاب «جایگاه تاریخی حادثه ها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن» را با دقت مطالعه فرمایید تا معلوم شود برای رسیدن به اهداف بزرگ فرهنگی چگونه باید قدم برداشت. موفق باشید
1804

اثرات زیارتبازدید:

متن پرسش
با سلام احادیث بسیار مطرح می نمایند که با زیارت قبر امام حسین علیه السلام تمام گناهان شما بخشوده می شود و . . . به نحوی که در ذهن غالب مردم جا گرفته است که فتح الفتوح ایمان زیارت رفتن و پاک کردن لوح اعمال از بدی ها می باشد. حال در این باب چند سوال دارم: 1- برای من شکی در نورانی بودن و دارای انرژی بودن قبور ائمه نیست ولی وقتی هدف آن بزرگواران انسان سازی می باشد چرا تا این میزان تبلیغ برای رفتن به زیارت می باشد؟(درجایی که آنچنان درگیر گناه از کوچک و بزرگ آن هستیم) 2- بهتر نیست به جای تبلیغ بیش از اندازه ای که برای زیارت رفتن وجود دارد بر مبحث انسان سازی و پیروی از گفتار این بزرگواران تاکید گردد. 3- ائمه از ما طلب انسان پاک بودن ، بدون دروغ و غیبت و . . . دارند، آیا نفس این زیارتها در این مهم ما را یاری می کند؟ 4- اگر زیارت تا این اندازه انسان ساز و مهم می باشد چرا در بسیار از زائرین چندین بار در سال ائمه خصلتهای پاک و مطهر ائمه دیده نمی شود؟ 5- بسیاری از دوستان (بخصوص مذهبی) پس از سفر به اکثر کشورهای خارجی از خوب بودن آدمهای خارجی می گویند ولی در جامعه خودمان باید دنبال چنین انسانهایی بگردیم؟ 6- بسیاری از دوستان به من می گویند چرا اهتمام به رفتن و زیارت کربلا نداری(تا این حد که می گویند حتی اگر پول رفتن را هم نداری قرض کن) و من بیش از مسائل مادی و سختی های سفر بدنبال این میگردم که این رفتن و زیارت کردن چه تاثیر روحی و انسان سازی برای من دارد.(چرا که بسیاری از معتادین به زیارت را دیده ام که در کوچکترین مسائل دینی حق مطلب را ادا نمی کنند) لطفا راهنمایی بفرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- مسلّم کسی بیشترین نتیجه را از زیارت امام معصوم می‌برد که بنا داشته باشد قلب خود را در ذیل پرتو انوار آن ها قرار دهد و به نور عصمت امام منور شود و به بهترین شکل خود را بسازد و شما بر این اساس از زیارت ائمه‌»علیهم‌السلام» خود را محروم مگردانید. 2- در مورد تأثیر زیارتی که افراد معمولی دارند که به قول شما گرفتار گناهان کوچک و بزرگ هستند، همین اندازه بس که حقیقت انسانیت را امام معصوم می‌دانند و در جان خود راضی به گناهانی نیستند که مرتکب آن می‌باشند و همین امر موجب می‌شود که بالاخره از آن گناهان فاصله بگیرند. موفق باشید
17565

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: این که حضرتعالی در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت علیه سلام به کرات اشاره می کنیدکه غایت قرب هر انسانی امام معصوم علیه السلام هست یا تعبیراتی با این مضامین چند سئوال پیرامون این مطلب از جنابعالی دارم. 1. اگر شخصی به مقام «فنا در فنا» که اگر اشتباه نکنم نهایت قرب الهی می باشد، نایل گردد به نهایت قرب الهی که امام معصوم علیه سلام هست نایل گشته؟ 2. کشف و شهود در کدامین از منازل سیر و سلوک معنوی واقع می شود؟ 3. وقتی ما به مقام فنای در فنا برسیم درست هست بگوییم که در نفس ناطقه مانند معصومین علیه سلام شده ایم؟ 4. آیا مقام عرفانی دکتر چمران با حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه یکسان هست؟ 5. مقصود از حق الیقین همان مقام فنای در فنا هست؟ 6. آیا می توان گفت مقام قرب حضرت عباس علیه السلام با حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه یکسان می باشد؟ فرق این دو بزرگوار در چیست؟ 7. آیا کسی که به مقام فنای در فنا نایل گشته در واقع تمام اسمای الهی بر قلبش تجلی شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! 2- عموماً از منزل 50 به بعد پیش می‌آید ولی به خودِ شخص هم بستگی دارد 3- آری! ذیل امام معصوم 4- نه! یکی واصل است و یکی تابع 5- آری!  6- چگونه دو اقیانوس را می‌توان با هم مقایسه کرد؟ 7- آری. موفق باشید

15490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر دامت توفیقاته: به حول و قوه الهی جمعی از طلبه های قم درصدد هستیم در کنار تحصیل دروس حوزوی و پیگیری مباحث معرفتی، در جهت گفتمان سازی مکتب امام و حرکت به سمت حل مشکلات انقلاب قدمی برداریم آنچه به ذهنمان رسید این بود که در قدم اول می بایست بچه های انقلاب دور هم بنشینند و با رویکردی راهبردی و ناظر به حل مشکلات به گفتگو و مباحثه بپردازند و این جلسات مباحثه که موضوعش انقلاب اسلامی است را مهم و ارزشمند بشمارند تا از قبل مباحثه بر روی مسائل واقعی و اساسی انقلاب، اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی که یک اندیشه جامع و کامل و فاخر و حرکت آفرین است از مرحله اجمال به تفصیل برسد. در همین رابطه متن زیر و سوالاتی خدمت حضرت عالی ارائه می شود امیدواریم با پاسخ به این پرسش ها ما را در این تکلیف مقدس و الهی یاری بفرمایید. البته این سوالات بخشی از مسائلی است که می بایست با نگاه عمیق به آنها پرداخت. ابتدا متنی در زمینه تبیین ضرورت پرداختن به مباحثه پیرامون مسائل انقلاب و تدوین نظام سوالات ارائه شده و در ادامه سوالات طرح می شود. اندیشه پشتیبان انقلاب اسلامی (حرکت به سمت تفصیل دادن اندیشه های انقلابی - اسلامی مرتکز در ذهن بچه های انقلاب) ما اجمالا فهمی راجع به انقلاب و اسلام و آینده آنها و وضعیت موجود و ضرورت حرکت از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب داریم. تقریبا این فهم اجمالی روی اکثر بچه حزب اللهی های ما نصب است شاهد آن این است که هر کسی در گوشه ای برای خود کاری به نام انقلاب و انقلابی گری تعریف کرده و مشغول انجام آن است البته به میزانی که این فهم اجمالی به سمت تفصیل بیشتری حرکت کرده است قاعدتا موفقیت هم بیشتر بوده است. چرا همین فهم اجمالی کافی نیست؟ عظمت اسلام و انقلاب از یک طرف و آلوده شدن اسلام ناب به تقریرهای غلط در طول تاریخ از طرف دیگر پیچیدگی های فوق العاده طراحی های دشمن، ناتوانی اندیشه ای و راهبردی بچه های انقلاب در مواجهه با طراحی های دشمن و تبیین عظمت اسلام و انقلاب و..... همه ی این موارد، صدها و بلکه هزاران سوال و مسئله را برای ما پیش می آورد که بدون توجه به آنها و حل اساسی تک تک آنها راه به سمت مطلوب باز نمی شود و ما همچنان در مرحله احساس مشکل و سرودن مشکلات باقی خواهیم ماند. در این شرایط، ما مجبوریم برای درمان دردهای خود و تجهیز جبهه انقلاب برای گذر از مشکلات و رسیدن به نقطه مطلوب چاره اندیشی کنیم. یکی از آسیب های مهم و فراگیر در بین بچه های انقلاب این است که روی شناخت مشکل و مسئله کمتر وقت می گذارند و ذهن ها بیشتر معطوف به عمل است و به همین خاطر هم عموما اقدامات میدانی اثر بخشی مورد انتظار را ندارند. به نظر می رسد اولین قدم در حل مشکلات انقلاب این است که باید تمام سوالات و مسئله های موجود مربوط به حرکت انقلاب فهرست شود تا با تحلیل و مباحثه بر روی آنها و سنخ شناسی هر کدام از سوالات و مسائل، به شیوه ای معقول و منطقی و با طرحی واقعی و جامع به سمت حل آن ها حرکت کنیم. اگر نتوانیم سوالات و مسئله های واقعی انقلاب را کشف و به زبانی فنی و دقیق بیان کنیم راهی به سمت حل واقعی مشکلات پیش رویمان گشوده نمی شود. نشناختن درد و بیماری باعث شده رجما بالغیب تیرهایی را به فضا پرتاب کنیم و این کوری در هدف ما را مستعد بازی خوردن در زمین دشمن کرده است و در نتیجه به دست خودمان یکی یکی سنگرهای انقلاب را تقدیم دشمن می کنیم. صد انداختی تیر و هر صد خطاست / اگر هوشمندی یک انداز و راست نظام آموزشی حوزه و دانشگاه، ما را مقرر اندیشه های دیگران بار آورده است نمی توانیم به مسائل واقعی خودمان و حل آنها فکر کنیم. در این نظام آموزشی و تربیتی، سوال و جواب معلوم است و کافی است ما این سوال و جواب ها را حفظ کنیم تا عنوان دانشمند و دکتر و ... بر ما اطلاق شود. وقتی تربیت نشده ایم که خودمان سوال طراحی کرده و پاسخ دهیم چه انتظاری داریم که مشکلات واقعی صحنه زندگی و تمدنی خود را حل کنیم. با توجه به این نکات و البته نکات فراوان دیگر، ما به این جمع بندی می رسیم که باید سوالات و مسئله های انقلاب را در عرصه های مختلف جمع کرده و با تحلیل و ارزیابی و تدوین نظام سوالات و مسائل به سمت حل آنها پیش برویم. از باب مثال می توان به موضوعاتی که می بایست پیرامون آنها به تدوین سوال و مسئله پرداخت، اشاره نمود البته همه این موضوعات باید با عینک راهبردی دیده شود تا نظام مسائل و پرسش ها با جهت گیری حل مشکلات انقلاب تدوین شود. اسلام، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی، ساختار و قانون امام زمان (ع) و ظهور، امام خمینی (ره)، حضرت آقا، انقلابیون، مردم، آمریکا، تمدن غرب، غرب شناسان و مسئله غرب شناسی، نخبگان و مسئله نخبگی، دانش، اقتصاد، فرهنگ و مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی، فهم و نگاه و اندیشه راهبردی، نهاد رهبری و شعور رهبرانه، تصویر نقطه مطلوب، تشکیلات و جمع انقلابی، حوزه علمیه، ادراک و اراده، مقوله حل مشکل، سبک زندگی انقلابی، نهادهای انقلابی، ماموریت گرایی، زن در دنیای معاصر سوالات پیرامون امام خمینی (ره) 1. کدام یک از نقاط تاریک نظام طاغوت برای امام اهمیت بیشتری داشت و امام سعی می کرد آنها را مقابل چشم مردم قرار دهد؟ 2. آیا امام قبل از انقلاب با امام بعد از انقلاب تفاوتی داشت؟ اگر بله این تفاوت در چه زمینه هایی بود؟ 3. آیا امام طرح کلانی برای مبارزه و اداره انقلاب داشت؟ یا صرفا انجام وظیفه می کرد و راه خودش باز می شد؟ 4. آیا امام از همان دوران جوانی خیز مبارزه با شاه و تشکیل حکومت اسلامی داشت؟ آیا می توان گفت امام در دوره ای که مشغول تالیف و تدریس دروس متداول حوزوی بوده، به دنبال مبارزه بوده است؟ 5. چرا امام قبل از سال 42 وارد مبارزه با شاه نشد؟ امام این نگاه اجتماعی و سیاسی را از کجا آورده است؟ با توجه به اینکه آقا در خاطره ای می فرمایند که امام در دوره ای که مشغول تدریس دروس حوزوی بودند کاملا منزوی بودند و فقط مسیر مسجد سلماسی تا منزل را طی می کردند و خیلی بروز و ظهور نداشتند. 6. تفاوت امام با بقیه علما از یک طرف و مبارزین از طرف دیگر چیست؟ 7. شیوه مبارزه امام با فساد اقتصادی و سیاسی و ... در کشور بعد از انقلاب چگونه بود؟ گاهی گفته می شود امام در مسئله مبارزه با فساد نسبت به رهبری قاطع تر عمل می کردند. این ادعا چقدر درست است؟ 8. آیا امام فلسفه غرب خوانده بود؟ یکی از اساتید در نوشته ای ادعا کرده بودند که علامه طباطبایی (ره) به مطالعه فلسفه غرب علاقه مند بودند به خلاف امام که هیچ علاقه ای به مطالعه فلسفه غرب نداشتند. 9. اینکه برخی ادعا می کنند چون امام فلسفه غرب نخوانده بود مواجهه ایشان با غرب، سیاسی و فرهنگی و اخلاقی بوده است و لایه های فلسفی و فکری غرب را نشانه نرفته بودند، چقدر صحت دارد؟ 10. راز مماشات امام با برخی جریانات و افراد غیر انقلابی و حتی انقلابیون منفعل چه بوده است؟ برخی می گویند مصلحت حفظ نظام اسلامی اقتضا می کرده است آیا می توان مدعی شد که اگر با این افراد و جریانات انقلابی برخورد می شد امروز مانعی مثل اینها را نداشتیم؟ با توجه به اینکه خود امام در اواخر عمرشان تصریح می کنند که ما باید از اول انقلابی عمل می کردیم. 11. منظور امام از وحدت ملی که بارها روی آن تاکید داشتند چه بود؟ برخی می گویند منش و روش امام در بحث وحدت باید مد نظر باشد و برخی دیگر مدعی هستند که جایگاه امام چون رهبری کلان جامعه بود می توانستند چنین منشی داشته باشند ولی وقتی در مسئولیت عملیاتی و اجرایی قرار می گیریم وحدت یعنی مماشات با این افراد غیر انقلابی در عمل و این یعنی خوابیدن یا کند شدن حرکت انقلابی. کدامیک از این نظرات درست است؟ 12. چگونه می توانیم به یک فهم مشترک از کلمات امام برسیم به گونه ای که هر کس برداشت شخصی از کلمات ایشان نکند؟ 13. امام از یک طرف انتقادهای جدی به روند حرکت روحانیت در طول تاریخ دارد و از طرفی علمای سلف را می ستاید، چگونه این دو جمع می شود؟ نگاه امام به تاریخ حرکت شیعه و به خصوص روحانیت چگونه است؟ 14. نگاه امام به مسئله ورزش در کشور چه بود؟ طرح امام برای آینده ورزش کشور چه بود؟ آیا ورزش قهرمانی به این شکل امروزی، مطلوب امام بود؟ 15. آیا نگاه امام به هنر تاکتیکی بود یا برای هنر اصالتی قائل بودند؟ 16. هدف و راهبرد کلان انقلاب در عرصه جهانی از منظر امام چه بود؟ طرح امام برای اصلاح نظام ظالمانه جهان چه بود؟ سوالات پیرامون اقتصاد 1. آیا ما فقط فقه الاقتصاد داریم یا علم اقتصاد اسلامی هم می توانیم داشته باشیم؟ 2. شاخصه های اقتصاد تراز انقلاب اسلامی و مکتب امام چیست؟ 3. حد رفاه و توسعه اقتصادی در اسلام چیست؟ قرار است مردم تا چه اندازه ای در رفاه و گشایش اقتصادی باشند؟ آیا رفاه و حرکت به سمت آن با سنت ابتلاء و سختی و امتحان انسانها منافات ندارد؟ اینکه قرآن می فرماید «لقد خلقنا الانسان فی کبد» یا روایاتی که تصریح می کنند که «مردم در دنیا به دنبال راحتی هستند در حالیکه خداوند راحتی را در دنیا قرار نداده است» با مسئله رفاه و توسعه اقتصادی منافات ندارد؟ 4. آیا برای اداره اقتصادی کشور و حل مشکلات، طرح کلانی داریم؟ یا با سعی و خطا پیش می رویم؟ 5. آیا امکان دارد مشکلات اقتصادی را بدون توجه به عرصه های دیگر مثل فرهنگ و تفکر و اخلاق و ... حل کرد؟ رابطه مشکلات اقتصادی با این عرصه ها چیست؟ 6. آیا این تصویر از گذشته که ما مردمی فقیر و بدبخت و قحطی زده بوده ایم درست است؟ 7. از چه زمانی این شکل از مشکلات اقتصادی دامن گیر ما شده است؟ علت و خاستگاه مشکلات اقتصادی کشور چیست؟ مسئله غرب شناسی 1. غرب شناسی از چه زمانی و با چه انگیزه ای وارد کشور شد؟ 2. موضع شاه در مقابل مسئله نقد غرب چه بود؟ 3. چرا عمده کسانی که در مسیر غرب شناسی فردیدی قرار می گیرند از انقلاب و فضای حماسی آن دور می شوند و به نوعی روشنفکری منفعل و البته منتقد تبدیل می شوند؟ آیا این دستگاه غرب شناسی مشکل دارد یا مشکل از جای دیگری است؟ 4. چه خصوصیتی در غرب شناسی فلسفی نهفته است که هر کس که به آن دل می دهد از درون دچار یک حرارت و شوریدگی عجیبی شده و وجودش دچار تلاطم و بی قراری می شود؟ 5. آیا امکان دارد به لحاظ ثبوتی که حرف های اندیشمندان غربی مطابق با حقیقت باشد؟ آیا در عالم اثبات واقع هم شده است؟ با توجه به اینکه برخی قائلند کفار و غیر شیعه هیچ گاه حرف حقی ندارند و اگر هم حرف حقی بر زبانشان جاری می شود از شیعه به عاریت رفته است. 6. نقش اراده انسانی در تحولات اجتماعی و تاریخی از منظر غرب شناسی و غرب شناسان چگونه است؟ آیا غرب شناسی فلسفی به نوعی جبر تاریخی معتقد است؟ 7. آیا غرب شناسی فلسفی، بصیرت سیاسی اجتماعی ما را تقویت می کند یا بر عکس ما را به کج فهمی سیاسی مبتلا می کند؟ با توجه به مواردی مثل دکتر داوری که در عین غرب شناسی عمیق فلسفی در عرصه سیاسی به افرادی مثل آقای خاتمی و عارف متمایل هستند. نسبت این موضع گیری های سیاسی با آن تفکر عمیق فلسفی چیست؟ مشکل از کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به جای این‌که بخواهید به تک‌تک این سؤالات بپردازید و همواره سرگردان انواع سؤال‌ها باشید؛ خوب است که یک سیر مطالعاتی در سه جانب «خودشناسی» و «شناخت جایگاه تاریخی انقلاب» و «شناخت غرب» پیشه کنید تا به‌خوبی با قدرت تفکری که حاصل می‌شود، کارها را جلو ببرید. در مورد «خودشناسی» بحث «ده نکته در معرفت نفس» و شرح آن بنا به تجربه‌ی خواهران و برادران بسیاری از مسائل روحی و شوقی انسان را مدیریت می‌کند. به فرمایش یکی از طلاب، بحث معرفت‌النفس فتح‌الفتوح می‌باشد. و در مورد انقلاب و امام، کتاب «انقلاب اسلامی و رجوع به عهد قدسی» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» افق خوبی را در معرض تفکر و دید افراد قرار می‌دهد. و در رابطه با «غرب‌شناسی» کتاب «مدرنیته و توهّم» همراه با شرح آن می‌تواند جمع‌بندیِ نسبتاً خوبی را در رابطه با شناخت غرب مطرح کند. همه‌ی مطالب فوق، بر روی سایت هست. می‌ماند که در بین سؤالات متکثر، یک سؤال مشخص داشته باشید که مانع حرکت شما باشد. خوب است که همان سؤال را مطرح بفرمایید موفق باشید

نمایش چاپی