سلام علیکم: استاد شما در یکی از مباحثتون در مورد خیالات میفرمایید خیالات را دنبال نکنید تا از تنگنای برزخی بیرون بیاید چون خیالات ما را به تنگنا دعوت می کند. من مدت یک سال است دچار ابتلای سختی شدم که مجبور به انجام یه گناه شدم و هرکاری می کنم از حواشیش در امان نیستم طوری که مجبور شدم یکی دو بار دیگه اون گناه رو تکرار کنم. مثل یه جنگ عظیم درونم که گاهی شیطان نفسم پیروز شده و بقیه زمانها مشغول مبارزه ام برای رفع و دفع اون گناه و خیالات. این ابتلا به شدت همه ذهنم رو درگیر کرده که همش میخوام دوری کنم و همش شیطان نفسم با تمام قواش میخواد من رو زمین بزنه از طرفی باعث شده دیگه جایی برای خیالات دیگه نمونه که نمیدونم این خوبه یا نه از طرفی باعث شده از ترس این که این خیالات نیاد و آسیب نزنه دائم متوسل به ذکر و یاد خدا باشم یه جورایی دائم پناهنده باشم میتونم بگم هیچ ذکر و دعا و توسلی من رو نجات نداد انگار در برزخم هستم و تنها موندم با اعمالم از طرفی به طورعجیبی در این مدت در روزی زیارت های خوب و زیاد و با برکت به روم باز شده انگار میخوان بهم قوت بدن که تو این مبارزه بزرگ درونیم کم نیارم اما یه چیز هنوز برام مونده در این تنگنای عجیب و سخت اونم نقطه امید به خداوند رحمانه که مطمئنم خلاصه نجاتم میده. نمیدونم دارم مسیر رو اشتباه میرم یا درست آیا زیادی امیدوارم؟ یا باید یه کار دیگه بکنم؟ همه این خیالات ناشی از گناهیه که مجبور شدم انجام بدم حالا همه ذهنم درگیر توبه و جدال با اون خیالاتشه که نمیخوام باشه و هی میاد و هی این جنگ غالب و مغلوب میشه البته اینم بگم از برکات این ابتلا مخصوصا اینه که تقریبا ادعاهایی که داشتم را خدا جلو چشمم ریخت و فهمیدم گرفتار عجب بدی بوده و البته هنوزم هست که خدا خودش داره میریزونه. لطفا راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نباید به خود سختگیری کرد. با امید به پذیرش توبه، باید به زندگی عادی خود ادامه داد. موفق باشید
سلام علیکم استاد جان: متن زیر که فکر کنم مربوط به آقای زادبر هستش رو براتون ارسال میکنم، نظر حضرت عالی چیست؟ سپاس نه تنها مسولین بلکه عرف هم دارد تحمیل «انقلاب جنسی» در ایران را می پذیرد. بی عملی مطلق همه ما، معنایش همین است. دیگر مساله حجاب زنان نیست. از حجاب عبور کردند. مساله دیگر دینی یا شرعی نیست. مساله حلال و حرام بودن یک فعل و رابطه نیست. تجربه ای که مدرنیته برای انسان غربی به ارمغان آورده و در پیمودن آن تجربه، چند قله را فتح کرد، عینا در جامعه ما در حال تکرار است. فمینیسم و نسل بعد نحلههای منتقد فمینیسم نتیجه همان تجربه است. تجربه ظلم غرب به زن، نتیجه اش شد شکل گیری فمینیسم، افراط در قله بعدی یعنی شعارهای فمینیستی نتیجه اش شد بازگشت به حالت پیشین، اما روند عادی پیشین شکل نگرفت. غرب همین تجربه را در همجنس بازی داشت. افراط در همجنس بازی نتیجه اش در امروز شد شکل گیری نهادهای مدافع خانواده در غرب، ولی روند عادی نشد. چون غرب خدا (وحی) را کنار گذاشت تا خودش همه چیز را تجربه کند. هزینه تجربه های تکراری نابودی جامعه است. ما همان مسیر را می رویم. نشانهها این را میگویند. جامعه ایرانی به قله تجربه جنسی در سالهای آینده نزدیک و دوباره بازمیگردد اما روند عادی نخواهد شد مگر اینکه پایه های سنت ایرانی_اسلامی زنده بمانند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان مبهمی است. باید به انسان و انتخابهای فرهیخته او اندیشید و در این راستا است که متوجه حقیقت خود میگردد و جایگاه حجاب برایش روشن میشود که نسبتی بین حجاب و ابعاد متعالی او در میان است. موفق باشید
راجع به پاسخ عامیانه ی جنابتان به سوال ۳۸۳۵۹ ، اتهام سحر و جادو را اتفاقا زنانی که مورد سوء استفاده ی حلاج واقع شده بودند مطرح کردند و تعجب از آنان نیست، بلکه تعجب از جنابعالیست که نظرات اعاظم شیعه که تمام داشته های شیعه مدیون آن هاست و نظر نائب خاص امام زمان حسین بن روح را ظاهری تلقی کرده و هر جنایتکاری که اناالحق و سبحانی و لیس فی جبتی الا الله گفت را توجیه میکنید، و حاضر نیستید فکر کنید که این ملعون با چه ادله ای در زمان حیات نائب امام عصر، ادعای نیابت امام زمان کرد، برای مساله ی سحر و فساد هم به گزارشات تاریخی بسنده میکنم: دختر سمری یکی از یاران حلاج (که گفتهاند زن خوش سیما و خوش سخنی بود)، ماجرایی از مواجهه با حلاج را در دادگاه رسیدگی به اتهامات او در باب سحر و جادو برای منافع کثیفش مطرح میکند که در تاریخ بغدادی انعکاس یافته، دختر سمری میگوید: «… شب هنگام، من و دختر حلاج، هر دو بر بام دارالسلطان خوابیده بودیم که حلاج هم با ما بود. در دل شب بود که ناگهان حلاج را در کنار خود یافتم که بر من افتاده بود، بیدار شدم و به راستی نمیدانم که مرادش از این کار زشت چه بود! حلاج گفت: من فقط آمدهام تا تو را برای نماز بیدار کنم. چون صبح شد از بام در حال پائین آمدن بودیم که حلاج هم آمد، در جایی که هر دو همدیگر را به خوبی میدیدیم، دختر حلاج رو به من کرد و گفت: به او سجده کن! و من بیان داشتم: آیا به کسی غیر از خداوند سجده کنم؟. حلاج سخن مرا شنید و گفت: بله، وَ هُوَ الَّذي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ خدایی در آسمان است و خدایی هم در زمین (یعنی خودش را خدای زمین میدانست)» دختر سمری همچنین میگوید: «حلاج دست در آستینش کرد و دستی پر از مشک بیرون آورد و به من داد و چند بار همین کار را انجام داد و گفت از اینها استفاده کن، تا بوی خوش بگیری که زن هرگاه به نزد مردش میرود باید خوش بوی باشد. روز دیگر حلاج مرا نزد خود خواند و مرا گفت: حاشیه این فرش را بلند کن و هرچه میخواهی از آنجا بردار و وی چنین کرد و در آنجا دیناری چند یافت که گویا فرش شده بود و از این دیدن به وجد آمده بود.» بغدادی، تاریخ بغداد، ج8، ص129-131 اتهام سحر و جادو توسط دختر ابوالحسن سامری یکی از شاگردان حلاج بر او وارد شده. این زن چهار داستان برای تأیید اتهام خود نقل می کند. غیر از این زن، شیخ ابوعبدالله محمد خفیف شیرازی و خواجه عبدالله انصاری نیز بر این اتهام صحه گذاشتند و هر کدام داستانهایی در این باره نقل کرده اند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نگاههای عوامانه به حلاّج را مقایسه کنید با نگاه حکیمانه جناب حافظ که فرمود: « گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند / جُرمش این بود که اسرار هویدا میکرد» و یا به نگاه عمیق حضرت امام خمینی نسبت به حضور عرفانیِ حلاّج بنگرید که میفرمایند: « فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم / همچو منصور خریدار سر دار شدم». ملاحظه میکنید که حضرت امام «انا الحق گفتن» حلاّج را نوعی فارغ شدن از خود میدانند. زیرا حضرت امام زبان عرفان را میشناسند. با اینهمه فکر میکنم گفتگوی ما با جنابعالی حالت مراء به خود دارد و به ما دستور دادهاند خدا رحمت کند کسی را که مراء را ترک کند، هرچند حق با او باشد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز ببخشید اگر وقت ارزشمندتان گرفته می شود اما راهی دیگه ندارم جز سوال از شما، چون بحث هایی که اواخر فرمودید احساس می کنم در پیدا کردن خودم راهگشاتر باشد و حقیقت اینکه در فضایی زندگی می کنم که خیلی از این مباحث بیگانه هستند. سعی می کنم خلاصه عرض کنم که قبل از سال نود پرت در عالمی غیر دینی بودم، توفیق تحصیل ازم گرفته شد و به خدمت در محل دشواری اعزام شدم که الان احساس می کنم تنبیهی بود برایم. در اواسط خدمت روزی در تنهایی هر چند که قبلا هم به ترک گناهان فکر می کردم اما نمیدونم چه شد که در اون برجک نگهبانی این سری اراده ام فرق کرد و تصمیمم گرفت ودرونم پررنگ تر شد وسرآغازی شد برای برگشتم. با ترک هر گناه، رذایل بعدی هم نمیدونم چگونه در درونم کم رنگ میشد طوری که راحت می توانستم انجام ندم و تا جایی که از آن متنفر می شدم. الان اگر نادانسته گناهی کنم احساس می کنم از درونم چیزی بیرون کشیده میشه. ممنون میشم اگر امکان داشت به سوالاتم پاسخ فرمایید. حال ۱. سوال اول؛ در مورد نسبتم با رهبری است که قبلها احساسی نسبت به ایشان نداشتم ولی فی الحال نمیدانم چگونه و می دانم که من خودم تصمیم نگرفتم ولی نسبت به ایشان مثل ناموسم غیرت پیدا کردم، استاد نمی دانم که این جمله را از شما شنیدم یا شاگردانتان که انسان زمانی که تقوی پیشه کند از رذایل هر قدر پاک شود آینه می شود. داستان این علاقه چیست؟ ۲. حال و احوالم الان طوری شده که فقط در مسجد و مزار شهدا و قبرستان و اماکن مذهبی آرامش دارم در زندگی روزمره غیر از اینجاها لذتی ندارم. استاد حال شما هم اینگونه هست باید چه کار کنم؟ آیا باید تقویتش کنم؟ ۳. استاد شرح حال افرادی که تقوی دارند ولی نسبت به انقلاب و رهبری حساس نیستند چیست؟ ۴. استاد در مورد شرح حالم اول اینکه نمیدانم چرا نسبت به افراد کمتر گشوده و دارای سعه صدرم باید چه کنم؟ ۵. استاد سوال آخرم اینکه تکه شعری شما چند بار فرمودید که خود راه بگویدت که چه باید کرد؛ استاد عزیز راستیتش به گذشته خودم که نگاه میکنم میفهمم که خداوند علاقه و راه کشیده شدن به راه دینی را برایم گشوده و منتهی در بیرون فضا و شرایط متفاوت می بینم به نظر شما چکار کنم؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که قبلاً عرض شد در این موارد باید در همان راهی که مقابل ما گشوده شده، خود را ادامه دهیم و بدانیم به گفته جناب مولوی: «گر نپرسی، زودتر کشفت شود». با حضور در هرچه بیشتر ذیل تذکرات قرآنی. توصیه میشود مباحثی که در رابطه با سوره «آلعمران» شده است را دنبال فرمایید. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/sound/644?mark=%D8%A2%D9%84%20%D8%B9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86
استاد سلام علیکم: پزشکیان: دولت من هرگز تسلیم زورگویی، فشار و استانداردهای دوگانه نخواهد شد. تجربۀ دو دهه مذاکرات باید این را نشان داده باشد که ما پایند به تعهدات بودیم. فشار و تحریم پاسخ نمیدهد و با مردم ایران باید با احترام سخن گفت. ایران همواره در سمت درست تاریخ و انسانیت ایستاده است. من به پشتوانه مردم و حمایت رهبری از حقوق ملت در صحنۀ بینالمللی پاسداری خواهم کرد. استاد چه شده است؟ احساس کردم که آقای جلیلی این سخنان را دارد می گوید. هنوز مناظرات را فراموش نکردم که آقای جلیلی چه صحبت های کرد و پزشکیان مخالف آنها بود ولی امروز همان راهی که آقای جلیلی متذکر آن بودند را دارد میگوید؟ استاد چیزی که الان من را گیج کرده و توان تشخیص را از من گرفته این است که آیا ایشان این حرف را و کارها و یا دیدارها با خانواده شهدا و... را از ته دل می زنند و انجام می دهند و مثل آقای رئیسی بر روی آن می ایستند یا فقط در حد حرف است یا اینکه شاید دوباره نیرنگی در کار باشد یا شاید میخواهند افراد انقلابی را سمت خود بکشند؟ نمیدانم آخر ایشان چه جور آدمی هستند؟ به ایشان می توان امید داشت یا خیر؟ آیا ایشان اصلاح طلب هستند یا واقعا دلسوز مردم و نظام؟ و آیا به ایشان می توان اعتماد داشت یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان آقای دکتر پزشکیان در زمان تحلیف، همان سخنان انقلاب اسلامی بود. میتوان گفت وجدان تاریخی ما اگر صادقانه در صحنه حاضر شود، مسیری را میگشاید که باید در آن قرار بگیریم بخصوص که آقای دکتر عارف مرد متعادلی است. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام و آرزوی سلامتی برای استاد عزیز: در کتاب معرفت نفس _نکته دوم_ خواب را بعنوان ادله و برهان جایگاه تن و نفس مطرح میفرمایید. سوال: در خواب اصل بینایی و شنوایی و سایر جوارح فعال هستند و فارغ از محدودیت های زمان و مکان عمل می کنند. قوه عاقله که در بیداری یکی از جوارح بدن است و نقش فکر کردن و به خاطر سپردن را بر عهده دارد، در خواب چگونه جلوه می کند و چرا عملکرد محدودی مشابه عقل در بدن دارد، مثلا فراموش می کند و حالات دیگر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در میدان خواب، آنچه در صحنه است صورتهای خیالی است که به صورت حضوری برای نفس پیش میآید، نه به صورت حصولی و به همین جهت عموماً در خاطره و حافظه نمیماند. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. بنده فکر کردم و با خود گفتم اگر به جای رهبر انقلاب، آقا امام زمان بود چه میکردم؟ خب مثل همین الان در برابر غربت شان ساکت بودم. این خیلی بد است. پس تصمیم گرفتم کاری راجع به رهبری انجام دهم تا اینطور مظلوم نباشند بین مردم، حتی بین خود مذهبی ها. تا ان شاءلله از این طریق انسی و توفیق کاری برای آقا امام زمان را بدهند اما نمیدانم راجع به رهبری، ولایت فقیه، امام و... چه کاری باید انجام دهم؟ چه مطالعاتی داشته باشم؟ چه خط قرمزی را رعایت کنم؟ با این موضوع در رسانه چطور حضور یابم؟ و... هیچ چیزش را نمیدانم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این مورد فکر کرد ولی چیز قابل گفتنی به ذهنم نمیرسد. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: در آیه شریفه «مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةࣲ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِي كِتَٰبࣲ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرࣱ» و «لِّكَيۡلَا تَأۡسَوۡاْ عَلَىٰ مَا فَاتَكُمۡ وَلَا تَفۡرَحُواْ بِمَآ ءَاتَىٰكُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخۡتَالࣲ فَخُورٍ» می فرماید به چیزی که به شما میرسد خوشحال و اندوهگین نشوید چرا که آن در کتابی از قبل نوشته شده بود. انسان از موضوعی که دخالتی در آن نداشته منطقا ناراحت یا خوشحال نمیشود چرا که کم و کیف تلاش و کاهلی در آن اثر گذار نیست. حال با توجه به این آیه این مفهوم عدم تاثیر انسان در سرنوشت تداعی می شود ولی آیاتی مانند «...لیس للانسان الا ما سعی...» نیز داریم. حلقه ارتباطی این دو دسته آیات و نحوه تاثیر تلاش انسان در سرنوشت را لطفا توضیح دهید. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان مأمور به تلاش است در اصلاح خود، ولی نظم کلی حوادث از قبل تعیین شده و ما مأموریم در فرصتی که برایمان هست، خود را اصلاح نماییم. موفق باشید
سلام استاد: آیا افرادی که به عالم برزخ میروند از وحدت وجود آگاهی پیدا میکنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به همین جهت اظهار میدارند: «رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا». موفق باشید
در مورد سوال ۳۷۵۵۳، ایشان می توانند بجای فیلم دیدن، خواندن کتاب های متنوع را جایگزین کنند، مثل کتاب های شهید مطهری، سلام بر ابراهیم ۱ و ۲، سربلند (شهید حججی، حتما بخوانید)، خاطرات سفیر، ستاره ها چیدنی نیستند، دا، آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین، بهشت جوانان (این کتاب را ویژه توصیه میکنم به خصوص قسمت مربوط به موسیقی را مطالعه کنند و حتما آهنگ های حرام که تعداد بیشتری دارند و غالبند را طرفشان نروند، متاسفانه آخر تعداد زیادی از فیلم و سریال ها آهنگ حرام پخش می شود، من که خودم موسیقی گوش نمیدهم، کتاب غناء و موسیقی که درس خارج فقه رهبری است، مفصل درباره غنا و جنبه هایی از بعضی روایات و ملاک و معیار حرام، الات موسیقی و رقص و احکام مربوطه گفته شده، بااینکه متن علمی است ولی خیلی از آن قابل فهم است)، کتاب هایی که حضرت آقا پیشنهاد کرده اند، کتاب الغارات، کتاب های پیشنهادی شهید حاج قاسم سلیمانی و... تفسیر قرآن گوش کنند، قرآن بخوانند ولو یک صفحه در روز، سعی کنند از طریق طب اسلامی و احکام مربوط به بهداشت و سلامت (مثل طب الرضا علیه السلام )، به سلامتی خود برسند. صلوات زیاد بفرستند، سعی کنند روزانه ذکر استغفار هم بگویند، حتما امربه معروف و نهی از منکر کنند (می توانند رایگان هم ثبت نام کنند عدد ۳ را به ۳۰۰۰۱۹۱۶ پیامک کنند)، در سایت ستاد امربه معروف و نهی از منکر هم دوره آموزشی رایگان قرار داده اند. برای نماز می توانند به کسی بسپرند که ایشان را بیدار کند، رو گوشی برنامه برای اذان داشته باشند که موقع اذان با صدای بلند پخش شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکراتی در رابطه با پرسش 37553 . موفق باشید
سلام و ارادت محضر استاد عزیز: عرض تسلیت و تعزیت بمناسبت شهادت رئیس مذهب جعفری حضرت امام جعفر صادق (ع) محضرتان خواستم بپرسم؛ در برخی از ایام شهادت حضرات معصومین (علیهم السلام) همچون دهه عاشورا دسته های عزاداری در سطح شهرها و روستاها شکل میگیرد، یادم هست در یکی از جلساتتان شکل گیری این دسته های عزاداری رو به استثناء ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) که میبایست در پرشورتر برگزار شدن آن تلاش نمود، نوعی بدعت قلمداد فرموده بودید، نظرتان رو در این خصوص مطرح بفرمایید سپاسگزار میشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما دستور دادهاند آن نوع عزاداریِ خاص که برای حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» با سینهزدن و دسته راهانداختن، به جهت روش خاصی که آن حضرت در صحنه کربلا داشتند؛ منحصر به ایشان باشد و در عزاداری سایر ائمه«علیهمالسلام» همان روش عزاداری سنتی که به ذکر مناقب ایشان مشغول شویم و متوجه نقش تاریخی آن بزرگواران باشیم. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: سوال ۱. در زمینه مراقبه، محاسبه و مشارطه نفس می شود راهنمایی کنید از چه کتابی استفاده کنیم؟ مراقبه و محاسبه نفس رو دارم ولی در مشارطه ضعیف عمل کردم. ۲. راه اینکه انسان به «آمنوا و عملوا الصالحات» برسد تا از خسر در بیاید چیست؟ ۳. آدم مخلص هست که دیگر شیطان نمی تواند به او نفوذ کند چه جوری به این مرحله میشود رسید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه این امور در مسیر توحید و حضورِ هرچه بیشتر در میدان تقوا و خودنگهبانی حاصل میشود. در مشارطه به نفس خود تذکر میدهیم که اگر از آنچه باید انجام دهد، کوتاهی کرد او را مثلاً وادار به روزهداری و یا هزینهدادن به فقرای اقوام می کنیم و دیگر موارد با نظر به توحید حاصل میشود. اگر بتوانید با کتاب «منازل السائرین» خواجه عبدالله، کار را جلو ببرید بسیار خوب است. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام و عشق و ارادت به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا. استاد شجاعی در کلیپی فرمودند که وفاداری خودتون رو به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اثبات کنید، امام زمان علیه السلام به تعبیر حضرت علی علیه السلام اگه ۱۴۰۰ ساله آواره هستند، بدلیل این هست که یار وفادار ندارن مثل حضرت عباس علیه السلام، تا قیام کنند. وفاداری به نماز و روزه و هیئت و سینه زنی نیست، اینها برای زنده کردن وجدان و وفاداری. ما نسبت به امام هست. ممکنه ما لحظه ای که باید کاری بکنیم که وفاداری نسبت به امام زمان علیه السلام هست انجام ندیم و بریم هیئت و حال کنیم ولی بصیرت و تشخیص در میدان عمل سربزنگاه نداشته باشیم. فرمودند سرتون رو خلوت کنید از دلمشغولیهای دنیایی و حتی معنوی غیرمرتبط با حضرت حجت ارواحنا له الفدا، فقط دغدغه تون رو وفاداری کنید. چطوری؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! دغدغه حضور هرچه بیشتر حضرت صاحب الأمر «عجلاللهتعالیفرجه» تا رسیدن به میدان حضور؛ همه و همه در راستای تحقق توحید ربوبی و به میانآوردنِ ایمانی است که در راستای آن ایمان، دینْ در جانهای افراد به ظهور آید و اجتماع، اجتماع توحیدی گردد و شرایط عبور بشریت از حاکمیت استکبار فراهم شود امری که در این زمانه، انقلاب اسلامی و ولیّ امر مسلمین پیش آوردهاند برای فراهمکردن شرایط ظهور. و بدین لحاظ همه همت ما باید تلاش هر چه بیشتر در حاضرشدن در میدان انقلاب باشد و دنبالکردنِ منویّات رهبر معظم انقلاب. موفق باشید
«یَا غَافِرَ الذَّنْبِ الْکَبِیر وَ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیر» سلام خدمت استاد طاهرزاده. انسان گاهی در زندگی اش مدت های طولانی دچار مسائلی می شود که نمی تواند آن ها را درست ریشه یابی کند. در چنین شرایطی چه باید کرد که انسان بفهمد ریشه این مسائل در کجاست؟ چون مقام معظم رهبری فرمودند «بایستی خطا را بشناسیم و بدانیم که خطا کردیم؛ وقتی ندانیم خطا کردیم، طبعاً استغفار به معنای واقعی، توبهی به معنای واقعی صورت نمیگیرد.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که خود را در مسیر بندگی و توحید ربوبی قرار دهیم. در این مسیر است که به مرور متوجه خطاها و موانع سلوک خود میشویم و با استغفاری واقعی که عبور از آن موانع است در روح و روان خود، جان را از توجهات الهی بهرهمند میسازیم. موفق باشید
سلام استاد طاعاتتون قبول. پیرامون تجاوز به زنان آواره در بیمارستان شفا و سپس کشتار آنها، به نظرم از مرگ فرزند هم برای یک زن سخت تر باشد. خدا میداند چقدر تصور جنایات صهیونیستها سخت است چقدر سخت است با این اخبار وحشتناک زندگی کردن، اولیاء الهی چطور با این شرایط باز هم تسلیم و رضا به قضای الهی هستند؟ بگویید بلکه نفس وامانده من و امثال من نسبت به خدا بدگمان نشود. چطور مردم غزه دارند میبینند اجساد شهدایشان فاسد میشود و جانوران از آنها میخورند باز هم زندگی میکنند؟ چطور میتوانند با فجایج باز هم زندگی کنند؟ قحطی و گرسنگی و دسترسی نداشتن به امکانات اولیه زندگی مثل لباس یا جای امن یا حتی امکانات پزشکی خیلی سخت است. داغ عزیزان، در خرابه زندگی کردن و... چه بگوییم که جز درد چیزی نیست. امام زمان چطور تاب میآورند؟ به اهل بیت امام حسین خیلی بیحرمتی شد اما تجاوز از هر جنایتی برای زن عفیفه سخت تر است. چطور تاب بیاوریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که ملاحظه میکنید عرایضی ذیل سؤالات شماره 37262 و 37273 شد. حقیقتاً ما به تعبیر رهبر معظم انقلاب با اوج جنایات روبهرو هستیم در عین حیرت از عظمت و صبر و ایمان مردم غزه. حقیقتاً باید از خداوند تقاضا کرد راهی برای مقابله با چنین جنایات عظیمی مقابل ما بگشاید. مانند جبههای که در کربلا گشود که شهادت، همراهِ آن بود در کنار اسارت زن و فرزند. در موضوع غزه، باید به اوج ایمانی فکر کرد که بتواند با چنین رذالت عظیمی مقابله کند. و نمیدانم آن ایمان، چه ایمانی است که شهادت در دلِ آن سادهترین اقدام است؟!! موفق باشید
سلام جناب استاد: در مورد انگشتر و نگین انگشتر و سنگهای مربوط با نفس های متفاوت انسانها چه مطلبی میشود مطالعه کرد؟ اصلا شما حضرتعالی توصیه در خصوص سنگ خاصی برای انسان دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تحقیق چشمگیری نداشتهام. همان اندازه که در روایت نسبت به عهدِ سنگ عقیق و سنگ فیروزه مطرح است؛ به نظر میآید بتوانیم از آنها استفاده کنیم. موفق باشید
سلام و ادب و ارادت. در رابطه با جناب استاد داوری سوالات و مطالبی داشتم که همین مطالب باعث شده بود نتوانم با دل قرص و بدون حجاب با کتب و بیانات و نظرات ایشان روبهرو شوم. سه فصل اول کتاب انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان و گفتوگو هایی که در آن جلسات شده بود را هم مطالعه کردم لکن گرهگشا نبود. سخن این است که وقتی که سخنان استاد را در رابطه با «خرد» میخوانیم و در طلب آن خرد بر میآییم، سوالی که پیش میآید این است که این خرد در عمل چیست و به راستی خردمند در نزد استاد داوری کیست؟ و انسانی که دارای این خرد میشود چه شکلی است؟ با رجوع به پیام تسلیت استاد داوری برای مرحوم هاشمی و همچنین پیام استاد برای برجام، این نتیجه را میگیریم که خرد مدنظر استاد، خردی است که مرحوم هاشمی دنبال میکرد زیرا چندین مرتبه نام خرد را برای ایشان بکار میبرند، همچنین برجام را یک کار خردمندانه و حتی منتقدان برجام را معاف از خرد یاد میکنند. اما حاج قاسم نه خردمند است و نه تفکرتاریخی، ما را به تفکر در رابطه با تشیع جنازه ایشان رهنمون نیست....! به راستی راهی که به سوی ساخت کشور داریم چگونه پیش میآید؟ آیا آن راه، راه بیسر و سامانی و از مشهورات دوری کردن و عافیت طلبی را بدرود کردن نیست؟ پس چرا خود استاد که ما و همه را به این راه دعوت میکنند، دخترانشان ساکنان آمریکا و انگلیس هستند و چرا در تعطیلات نوروزی باید در کیش به همراه جناب هاشمی تعطیلات را بگذراند (از خاطرات مرحوم هاشمی) جدا از این مطالب، استاد، در جاهای مختلفی از جمله کتاب اخیرشان، دائما به منتقدان خود میگویند که چرا به ایشان تهمت همراهی با حکومت را میزنند. به راستی مگر همراهی با جمهوری اسلامی، کار بیشرفانهایست که آن را تهمت بدانیم و خود را از آن مبرا؟ .همچنین استاد بارها گفتهاند: «میگویند که من برای قبول جایگاه و منصب بعضی سخنها را گفتهام در حالیکه من هیچ منصب سیاسی نداشتهام.» نمیدانم چگونه استاد خود را همراه با حکومت نمیدانند (از منظر قبول مسئولیت) در حالیکه هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی بودهاند و هم رییس فرهنگستان. واقعا معذرت میخوام اگر نابجا سخن گفتم، این گرهها، باعث شده بود نتوانم با حضرت استاد داوری روبه رو شوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد آقای دکتر داوری در راستای قبول و ردّ ایشان حقیقتاً سخنگفتن بسیار مشکل است و هر سخن و عمل ایشان را به نحوی میتوان توجیه کرد. با اینهمه، تنها میتوان گفت نمیتوان دکتر داوری را نادیده گرفت و در عین حال باید خودمان فکر کنیم. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: در این ماه شریف از حضورتون التماس دعا دارم. استاد جان سوالی دارم: در حین بیهوشی روح انسان کجا می رود؟ چرا انسان حس میکند سیر روح در آن لحظات کاملا متوقف شده است؟ من چندین بار سابقه بیهوشی در اتاق عمل را دارم از لحظه ای که بیهوش میشوم دیگر هیچ چیز متوجه نمی شوم و زمان از بیهوشی تا به هوش آمدن متوقف است و اینطور هم نیست که روح مثل زمان خواب، سیر کند. در مدت بیهوشی نه سیری هست نه تصویری، به خودم میگویم نکند مرگ هم همینطور است و همه چیز متوقف می شود و روح وارد فاز عدم می شود؟ اگر در لحظه بیهوشی، مرگ فرا رسد، چگونه روح نسبت به مرگ جسم مطلع می شود؟ آخه در زمان بیهوشی حس نمی کنی دیگه روحی در کار هست، برعکس خواب که درک میکنی روح سیر می کند. ماجور باشید استاد جان
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» در موضوع بیهوشی عرایضی شده است و با توجه به آنکه از طریق دارو و با فشار شیمیایی امکان تدبیر و توجه روح را نسبت به بدن و اطراف از بین میبرند؛ در واقع نفس انسان در حالت بحرانی قرار میگیرد و از این جهت از خودش نیز به یک معنا بیخود میشود و این غیر از حالتی است که در خواب و مرگ برای انسان پیش میآید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوارم: اگر لطف کنید و نظرتان را راجع به متن زیر بفرمایید، ممنونتان میشوم. یا اللهُ یا رحمنُ یا رحیم پرسید: به زبان ساده، بصیرت یعنی چه؟ گفتم: یعنی تبعیت و اطاعت کامل از آخرین دستور امام زمان خود. یعنی تا دیروز باید با معاویه بجنگی و الان باید پایبند حکمیت باشی، چون امام طبق شرایط چنین تشخیص داده. یعنی تا الان باید احترام قرآن را داشته باشی، ولی الان باید از امامت اطاعت کنی و بزنی قرآن را پایین بیاوری، چون حیله عمر عاص است. یعنی تا دیروز باید با معاویه بجنگی و امروز باید صلح کنی و به امام زمانت نگویی یا مذل المومنین. یعنی تا چند لحظه قبل باید با سپاه عمر سعد بجنگی، الان باید بروی و برای اطفال آب بیاوری، چون نافذ البصیره هستی. یعنی صبور باشی و زود به خضر نبی اعتراض نکنی که چرا کشتی را سوراخ کرده و یا کودک بیگناهی را کشته و یا دیوار غریبه ایی را تعمیر کرده. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلِ النُّورَ فِي بَصَرِي وَ الْبَصِيرَةَ فِي دِينِي https://eitaa.com/tabeensade
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و تا انسان در زمانه خود و نسبت به آنچه پیش میآید حاضر نباشد، بالاخره گرفتار تحجّر میشود زیرا به حکم «کلَّ یوم هو فی شأن» خداوند در هر زمانه و دورهای در شأنی است و درک این حضور را متحجّرین و روشنفکران غربزده متوجه نیستند. موفق باشید
سلام علیکم: در پرسش یکی از کاربران (سال ۳۶۵۲۱) در مورد حالت وجودی در خواب سوال شده بود و اینکه خواب هایی که در ذهن میماند وجه حصولی آن ها و ارتباطشان با امور روز مره در میان هست. میخواستم بپرسم آیا در بیداری هم چیزهایی که در ذهن میماند همین گونه هست یا خیر؟ مثلا کسی میگوید تا تکبیر نماز را میگویم ذهنم شروع میکند این طرف و آن طرف رفتن. میتوان گفت چون با امور ارتباط وجودی نداریم برای همین ذهن دچار تشتت میشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه نسبت به اراده اولیه که برای اقامه نماز بود، حاضر باشیم؛ بقیه مراحل نماز برای انسان میماند وگرنه تنها همان اراده اولیه باقی میماند و انسان تنها از همان نیت به عنوان کسی که منکر نماز نیست، بهره می برد و به همین جهت فرمودهاند نماز او قبول است، در عین آنکه بهرههای لازم را نبرده است. موفق باشید
سلام عرض شد استاد: وقتتون بخیر باشه. بنده در این چند وقته از درس های مدرسه خسته شده ام و به دنبال علم ینفع می گردم که آن را در مباحث از قبیل مباحث شما و لمس کردن حقیقت و ارتباط با آن جستجو میکنم و همین باعث شده که دیگر انگیزه ایی به حفظ کردن و خواندن درس برای امتحان نداشته باشم و همین در نمراتم هم نیز تاثیر گذاشته است درس های مدرسه برای بنده بی معنا شده است ولی با این حال به دانستن و فهم آن به عنوان دانش علاقه دارم و نه به عنوان خواندن و امتحان دادن و نمره گرفتن و از محیط مدرسه نیز بنا بر دلایلی عمومی و اتفاقاتی که در اکثر مدارس در بین بچه ها می افتد و نبود سواد کافی در مورد مباحثی از جنس مباحث شما، آزار میبینم حال با این وجود آیا اگر در فضای حوزه قرار گیرم می توانم به علمی ینفع دست پیدا کرده و در محیطی که جنس اش از جنس مباحث شما و ارتباط با علوم و حقیقت و آدم هایی با تفکری از جنس تفکر خود آشنا شوم و به تکلیف خویش در این زمان عمل کرده ام و راه خوش عاقبت به خیری که حضرت آقا فرمودند خوب درس خواندن یکی از آنها است دست پیدا میکنم یا خیر؟ و آیا از طریق حوزه بهتر می شود در زمان آینده ای که من حضور خواهم داشت خدمت کرد یا از طریق درس های مدرسه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: دروس مدرسه کمک میکند تا ما در جهانی که در این زمانه در آن به سر میبریم حاضر شویم و جایگاه آن دروس از این جهت ارزش خود را دارد و باید جدّی گرفته شود ولی هرگز نباید نسبت به آن علوم محدود شد. میماند حضور در حوزه علمیه که آنهم جای خود دارد و بستگی به خود انسان دارد که اگر علاقهمند به آن علوم باشد، آنجا میدان حضوری است که ما را تا انس با معارف عالیه قرآنی جلو میبرد. موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد سوالی داشتم ازتون. من فرزند سومم ۱۲ سالشه گوشی نداره اما با گوشی خودم و پدرش بازی میکنه چند روز پیش دیدم توی گوگل محتواهای بدی رو سرچ کرده و نمیدونم باید چیکار کنم چطور باید باهاش برخورد کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر به اینکه رفتن به سراغ این نوع مسائل، شیطان را که دشمن انسان است وارد فکر میکند و آن فرزند را از این جهت انذارکردن، خوب است تا خوف رجوع به این امور در او پیش آید و این تذکر باید مکرر به ایشان داده شود. موفق باشید
سلام وعرض احترام به استاد گرامی: استاد یه مطلبی برای من سوال شده در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی حضرت آقا: استاد در جلسه ۵ آیه «والله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم» ... خدا رهنمون میشود هر که را بخواهد به سوی راه راست. برای من سوال هست آیا در هر امری اول اراده خداست بعد اراده ما یا نه اول اراده ماست بعد خدا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ابتدا اراده و توجه حضرت ربّ است به عبد، حال اگر دلِ عبد را آماده دید، خداوند توجه خاصی در راستای هدایت او به میان میآورد. در همین رابطه فرمودهاند توبه عبد، بین دو توبه ربّ قرار دارد. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به اوضاع عالم غرب و جایگاه انقلاب اسلامی آیا صبر به معنای گذر زمان نمیتواند کمک دهنده به ما در مسیر حق باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بخصوص که مسلّم اجر شهدا چیزی جز سربلندی و عظمت این انقلاب و این ایران نخواهد بود. موفق باشید
با سلام: قرآن میفرماید: «و الله اسماء الحسنی» (خدا دارای اسمای حسنی است پس خدا را به آن نامها بخوانید) شما در شرح سوره حمد امام خمینی فرمودید که الله اسم است. در حالیکه این آیه میگوید برای الله اسمهای نیکو است. نتیجه این که الله در اینجا ذات است نه اسم. لطفاً توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در فراز «بسم الله الرّحمن الرّحیم» خودِ قرآن «الله» را به عنوان اسم مطرح کرده و حضرت امام بر همین مبنا بحث اسمبودنِ «الله» را به میان آوردند. آری! «الله» به عنوان اسمی که جامع جمیع صفات و اسماء است اینجا مدّ نظر است و در آیه سوره اعراف بحث در الله است به جلوه های مختلف اسماء. موفق باشید
