بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37693

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: برای شناخت امام خمینی در زمینه مکتب امام خمینی و خط فکری ایشان و در جنبه های مختلف شناختی ایشان سیرمطالعاتی معرفی کنید. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید خوب است با مطالعه کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شروع فرمایید. و پس از آن می‌توانید مباحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://lobolmizan.ir/leaflet/1005 را دنبال فرمایید. موفق باشید

37664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب محضر حضرت عالی: این جانب طلبه ای هستم که روحی متلاطم دارم که در جست و جوی حقیقتی است که آرامش به من دهد و موجب رسیدن به کمالاتم باشد. بعد متوجه شدم که این حقیقت فقط در اتصال معنوی انسان به خداوند حاصل نمی گردد. اما زمانی که جویای مسیر و طریق اصح و اکمل قرب و وصول الی الله شدم، با طرح ها و مکاتب متفاوتی مواجه گشتم. مثل مکتب عرفانی نجف، مکتب اخلاق روایی، مکتب اخلاق فلسفی، مکتب مرحوم صفایی حائری، مکتب انحصار تعالی در فعالیت اجتماعی و... از شما می خواهم با بیان دلیلی که حجت آور بر حقیر باشد این بهترین مسیر و الگوی سیر و سلوک و خودسازی را به حقیر معرفی نمایید؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همه آنچه می‌فرمایید آن‌گاه که خود را در متن تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، قرار دهید ارزشمند و مفید می‌باشد. به نظر می‌آید اگر به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید؛ مطلب روشن می‌شود. موفق باشید

37454

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: استاد لطفا در مثالی تفاوت سه عالم ماده و مثال و عقل را روشن کنید. قبلا در یکی از سخنرانی ها تون مثالی زده بودید که در این عالم در یک سبد چند پرتقال جای می گیرد، در برزخ محدودیت جا و تعداد نیست و بی نهایت جا می گیره. حالا این پرتقال و سبد در عالم عقل چه جوری می شه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در مورد عالَم ماده و عالم خیال، آن مثالْ مثالِ خوبی است ولی در عالَم عقل ما با معانی و مفاهیم و سنت‌ها و قواعد روبه‌رو هستیم و در واقع از کثرت به سوی وحدت نسبت به همه چیز سیر می‌کنیم به حضور عقل. موفق باشید 

37381

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«یَا غَافِرَ الذَّنْبِ الْکَبِیر وَ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیر» سلام خدمت استاد طاهرزاده. انسان گاهی در زندگی اش مدت های طولانی دچار مسائلی می شود که نمی تواند آن ها را درست ریشه یابی کند. در چنین شرایطی چه باید کرد که انسان بفهمد ریشه این مسائل در کجاست؟ چون مقام معظم رهبری فرمودند «بایستی خطا را بشناسیم و بدانیم که خطا کردیم؛ وقتی ندانیم خطا کردیم، طبعاً استغفار به معنای واقعی، توبه‌ی به معنای واقعی صورت نمی‌گیرد.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که خود را در مسیر بندگی و توحید ربوبی قرار دهیم. در این مسیر است که به مرور متوجه خطاها و موانع سلوک خود می‌شویم و با استغفاری واقعی که عبور از آن موانع است در روح و روان خود، جان را از توجهات الهی بهره‌مند می‌سازیم. موفق باشید

37209
متن پرسش

سلام، در رابطه با مسائل سیاسی اقتصادی جمهوری اسلامی اگر ناراحت نمی‌شوید سئوالی بپرسم. آنچه بنده بی سواد از اوضاع اقتصادی و فرهنگی مملکت می‌فهمم این است که نه مسئولین و نه سیستم و نه مردم هیچ کدام به شیوه جمهوری اسلامی اداره نمی‌شود و عمدتا طریقه دست چندم و قدیمی اقتصاد و مدیریت و علمی و فرهنگی مدرن است به همین خاطر هم کُند و مسخره است و البته همواره دچار ایراد. رهبری بعنوان جهت دهنده کلی نظام سعی بر این دارند کلیت سیستم را به نظام اسلامی تغییر داده و از ذات مدرن و دست چندمی خارج کنند و اصرار دارند جمهوری اسلامی از دل همین مردم باید متولد شود و یک فرهنگ جهانی خواهد بود نه یک فرهنگ قبیله ای. خب! دوست بنده با ۳۵ سال سن هنوز مجرد است، حقوق کارگری در سخت ترین حالت، روان پریشی که با قرص روانپزشکی اداره اش می‌کند و کارگران مملکت که با حقوقی همواره پایین تر از حد شان یک فرد معمولی است باید به جبر زندگی کنند با اینکه منکر سختی نیستم منکر بی عدالتی هستم. نمی‌گویم انقلاب موفقیت نداشته است و منکر پیش رفت هایمان نیستم بلکه می‌گویم بیایید برویم آمریکا را از ریشه بخشکانیم ما نیاز به اراده های آزاد انسانی و تحقق آرمان های حاکمیت خود داریم. پیش بینی بنده از جواب شما این است که با پذیرش مشکلات و حل آنها از دل مردم و جهت دهی، موفق به نابودی سیستم غربی در زندگی سیاسی اجتماعی خود خواهیم شد. خیلی خب سئوال این است چرا ما در این مسیر متحد، قدرتمند، تربیت شده، آزاد، صاحب اراده، و قوی دل و استوار نیستیم؟ این عمر من بوده در دستان معلمی شما مربیان انقلاب چرا مرا از کودکی آماده نکردید؟ من توانایی داشتم و پیوسته در اختیارتان بودم شما به من آینده ای که لازم دارم را هرگز نشان ندادید و راهی که خود را در آن تا انتها بیابم تا حرکت کنم را نمایان ننمودید از این بابت جوابی مرحمت فرمایید تا یا راهی بیابم یا راهی بسازم یا سفر کنم از خدمت شما مرخص شوم یا مرا از این سرا خارج کنید یا اگر در تنگناها قرارم دادید بلند مرتبه ام کنید تا زمین گیر نشوم و پیش روی‌کنیم. ما مردم نیازمند تعاملی صحیح با مسئولین برای تحقق جمهوری اسلامی هستیم و اینگونه گفتگوها برای ما حکم شروع حرکات باید باشند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً آغازِ یک تاریخ، چیز ساده‌ای نیست. نه می‌توان برای عبور از نظام سرمایه‌داری، همه امور را دولتی کرد – دیدیم که در شوروی این روش جواب نداد - و نه می‌توان نظام سرمایه‌داری را ادامه داد. این‌جا است که راهِ سومی در میان می‌آید که همان مردم‌سازی است. و این آغاز، آغازِ آسانی نیست مگر این‌که اولاً: نسبت به تعالیِ مردم‌مان فکر کنیم تا در انتخاب‌های خود به اموری فاخر بیندیشند. ثانیاً: عنان مردم را از دست اداره‌ها و سیطره بروکراسی آزاد کنیم. و این اگرچه آسان نیست و ما در مقابل خود تنگناهای تاریخی داریم، ولی این تنها راه است. در همین رابطه مقام معظم رهبری در شعار امسال که «جهش تولید با مشارکت مردم» بود، موضوع مشارکت مردم را امر جدّی دانستند. موفق باشید  

37141

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: در طی یکی دو سال اخیر سوالات زیادی از جنابعالی پرسیده می شد با این مضمون که افراد دچار گرفتگی روحی و افسردگی و... شده بودند که جنابعالی در همه موارد جوابتون این بود که اینها مقدمه یک گشایش و نگاه به افق بلند در این تاریخ نیست انگاری است و...(به این مضمون) من خودم از این نوع جواب ها متعجب بودم. و خودم هم کم و بیش درگیر آن مشکلات روحی بودم. تا اینکه سال گذشته این گرفتگی های روحی به اوج خود رسید بطوریکه نه حوصله خواندن کتاب و.. و نه حوصله گوش دادن به سخنرانی ها و یا مجالس مذهبی را نداشتم. تا جایی که با خود می گفتم متی نصرالله. و از مشکلات زندگی در ذهن خود شکایت و گله داشتم و... غافل از اینکه این گرفتاریها مقدمه یک فتح بزرگ است و «اَلا ان نصرالله قریب» تا جایی که دچار بی خوابی ها و ترس های عجیب و غریب شدم. اما کم کم اوضاع تغییر کرد و نتیجه آن سختی ها انس با تفسیر المیزان شد که واقعا زندگی انسان را توحیدی بار می آورد و الان که نزدیک ۴۰ سال دارم حسرت می خورم که چرا زودتر سراغ این گوهر نایاب نرفتم. (ضمنا این را هم بگویم که به مدت محدودی - ۱۵ ماه - زیر نظر روانپزشک قرص مصرف می نمودم که ابتدا فکر می کردم این کار ناپسند است اما بعد فهمیدم مغز انسان هم بعضی مواقع مثل بقیه اعضا بعضی مواقع دچار کمبودهایی می شود که نیاز به کمک دهنده دارد.) لذا دوستانی که در مسیر هستند نگران این امواج نباشند و ان شاءالله به ساحل آرامش می رسند. البته در حال حاضر هم مشکلات قبلی کم و بیش هست ولی نگاه و افق تغییر کرده است. الان ناراحتی ام اینه که چرا کمتر وقت پیدا می کنم برای مطالعه المیزان و دوست دارم بیشتر وقت خود را با آن بگذرانم. استاد اگر سرعت مطالعه کم باشه اشکالی نداره؟ مثلا این جوری پیش برم شاید تا چند سال دیگه تموم نشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دقیقاً همان نکته‌ای است که در مواجهه با سؤال 37138 عرض شد. و البته با همان رویکردی که در جواب آن سؤال بر آن تأکید گردید. موفق باشید

37111
متن پرسش

سلام استاد: ما در عین اینکه شاکر حضور مردمی در این انتخابات هستیم، باید بپذیریم که در مواجهه با جبهه گسترده و وسیع و پرقدرت استکبار ضربه هایی خورده ایم و دچار ریزش هایی شده ایم. و البته این طبیعت یک نبرد تاریخی و مواجه جهانی و تمدنی است. منتها نکته ی عمیقی که در اینجا وجود دارد و معمولاً از کنارش به آسانی عبور می شود این هست که: این ریزش ها و قهرها سطحی است و عمقی ندارد. اتفاقاً آنچه عمقی و عمیق است، تنفس وجودی و عهد قلبی ملت با انقلاب اسلامی است که در مراحل مختلف انقلاب اسلامی بعضاً ظهور یافته است. چرا که اگر عهد قلبی ملت با انقلاب اسلامی سست یا گسسته شده بود، تا الان باید طوفان اراده ی ملی، صد بار این نظام را زیر و زبر کرده بود. در سال ۵۷ مردم ابتدا با «لا» و «الّا»یی مواجه شدند. ابتدا عهد قلبی ملت با رژیم قبلی گسسته شد (لا) و همزمان عهد جدیدی با حقیقت انقلاب اسلامی در درون ملت بسته شد (الّا). الان هم اگر حقیقتاً و قلباً اکثریت ملت از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برگشته باشند شبیه همان طوفان ۵۷ طلوع می کرد. بنده راز آرامش و امید بی انتهای مقام معظم رهبری را در همین نکته می دانم که ایشان به خوبی از «عهد قلبی» ملت با انقلاب اسلامی آگاه هستند و رفتارهای ناهنجار «سطحی و زبانی» چیزی از امید و آرامش دریاگونه ی ایشان کم نمی کند. عذرخواهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب حافظ: «سِرِّ خدا که عارفِ سالِک به کَس نگفت /  در حیرتم که باده فروش از کجا شنید!!» چه اندازه این نگاه را که متذکر آن هستید؛ نگاهی واقعی می‌دانم. نمی‌دانم چگونه باید آن را فریاد زد که وجدان تاریخیِ این ملت که از طریق حضرت روح الله «رضوان الله‌تعالی‌علیه» و شهدا به میان آمده؛ متوجه حقیقت این انقلاب است، هرچند به هر حال مردم از بعضی جهات گِله‌مندند، ولی نه آنچنان که کام دشمنان را شیرین کنند که آنها باید این آرزو را به گور ببرند، بلکه از آن جهت که باید اعتراض آن‌ها را درک کنیم. 
اگر مدرنیته وضعی است تاریخی و جهانی، و از این جهت امکان عبور از آن نیست؛ باید متوجه باشیم که می‌توانیم آن وضع تاریخی را از آنِ خود کنیم ولی در بستر وضعیت تاریخی خود، بدون آن‌که لازم باشد وابسته جهان مدرن باشیم و استقلال خود را از دست بدهیم. و این با نظر به آرمان‌گراییِ انقلاب اسلامی و با نظر به افقی که آن انقلاب مقابل ما می‌گشاید ممکن است، از آن جهت آن حضور در واقع حضور در تاریخی است که موجب تجدید عهد ما با سنت تاریخی‌مان می‌شود ولی با خلق زبانی جدید و در بستر گفتمان و دیالوگ. و ما نباید از این موضوع غافل شویم وگرنه موجب گسستی می‌شود که دشمنان ما به دنبال آن هستند. موفق باشید
 

37047

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام جناب استاد: در مورد انگشتر و نگین انگشتر و سنگهای مربوط با نفس های متفاوت انسانها چه مطلبی می‌شود مطالعه کرد؟ اصلا شما حضرتعالی توصیه در خصوص سنگ خاصی برای انسان دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تحقیق چشمگیری نداشته‌ام. همان اندازه که در روایت نسبت به عهدِ سنگ عقیق و سنگ فیروزه مطرح است؛ به نظر می‌آید بتوانیم از آن‌ها استفاده کنیم. موفق باشید

36803

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد سلام علیکم: در صوت کتاب معرفت النفس و الحشر شما یه سوال برام پیش اومد چون کیفیت صوت خیلی پایین هست و اون اینکه در مورد تبدیل شدن قوم حضرت موسی به خوک و میمون در این نشعه اتفاق افتاده در بدن گوشتی آنها یا نه در بدن مثالی آنها؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا با نظر به روایات مربوطه، در همین دنیا و با بدن مادی آن مسخ انجام شد، ولی خیلی زود همه مُردند و این‌طور نیست که خوک و میمون‌های موجود، همان افراد مسخ‌شده باشند! موفق باشید

36772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

نمیدونم این حالت کیاست ولی هیچ وقت نتونستم بزرگوار باشم و البته حالم از بزرگوارهای این زمانه بِهَم می خوره چون همونی که با پول با توسعه یافتگی در جهان متجدد برای خودش خونه ای قشنگ رو ویرانه ها بنا کرده دقیقا نذاشته من راهه خودم رو آزادانه پیدا کنم. تازه برای من پَستی را برگزیده تا همواره بزرگوار بر من بتازد. من زندانیه تنهاییا و ذهن کوچک شده ارتباط با اوهامِ تنگ در مقابل حیات واقعی و عظیمِ گشوده و خیال های زیبا هستم. جملاتم همراه با ناسزا برای آنهایی که برای انسانها زندان ساختند و با زندانبانی پوچی خود را معنی بخشیدند تا همه همچون خودشان خرمنشان سوخته باشد آماده جنگ باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا باید آن افراد را که نام بردید، بزرگوار بدانیم؟ در حالی‌که بسی کوچک‌اند زیرا در گودال تنگ خودخواهی و خودمحوریِ خود گرفتارند به جای آن‌که در وسعت انسانی خود متوجه جایگاه و حقوق دیگر انسان‌ها باشند. موفق باشید

36637

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد عزیزم: استاد متنی راجع به دو مقام حضرت فاطمه الزهراء نوشته ام. می‌خواستم نظرتان را بفرمایید. یا فاطر ّبحق فاطمه پرسید: از حضرت زهراء چه می‌دانی؟ گفتم: سلام و برکت خداوند بر حضرت فاطمه الزهراء دو مقام از ایشان بسیار دلنشین است! اولی مقام فَطَمیّت دومی مقام لیله القدری با تجلی مقام اولی، شیعیان از آتش بریده می‌شوند. آتشی که همه ما الان گرفتار آن هستیم. با تجلی مقام دومی، شیعیان ره صد ساله را یک شبه طی می‌کنند و به مقام یاری امام می‌رسند. با تجلی مقام فطمیّت، حرُ از آتش جهنم بریده شد و ره صد ساله را یک شبه طی کرد. و با تجلی مقام لیله القدری، حضرت عباس هم به مقام فرزندی حضرت زهراء رسیدند. خدایا بحق حضرت فاطمه الزهراء ما را هم از آتش تعلقات جدا کن و به مقام یاری امام عصر برسان. لانها فطمتْ هى و شیعتها من النار لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ https://eitaa.com/tabeensade

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است بخصوص با نظر به مقام لیلۀ القدریِ آن حضرت که انسان می‌تواند در جهانی که در مواجهه با آن حضرت است به نوعی حاضر شود که مقام حضور فرشتگان و روح است در جان انسان. جهانِ لیلۀ القدری حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» جهان عجیبی است که به «گفت» نمی‌آید. موفق باشید

36585

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

برای انگیزه سازی در طلبگی و رشد پیشرفت در دروس چه باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید طلبه در این زمانه متوجه باشد جهان آینده، جهان عبور بشر از سکولاریسم است و رجوع به دینی که جوابگوی بشر جدید باشد. در این رابطه طلاب عزیز باید به خوبی در بستر دروس رسمی حوزه، خود را نسبت به قرآن و روایات مجهز کنند تا جوابگوی نیازهای انسان‌ها در آینده‌ای نه چندان دور باشند. موفق باشید

36326
متن پرسش

با سلام و احترام: بنده در گذشته، خواسته ها و حوائجی داشتم، که بهر دلیلی انجام نشد، و با تسلیم و رضا، آنها را در فکر و قلبم حل کردم و برایم تمام شد. در حال حاضر در شرایطی هستم، که با اراده و اختیار به چیزی و یا اتفاقی فکر نمی‌کنم، و معمولا آن حالی که بر قلبم عارض می‌شود را رصد می‌کنم، و متناسب با آن حال هر کاری، از گریه، دعا، عبادت، شادی و... لازم باشد انجام می‌دهم. بااینکه حوایج گذشته را با حالت تسلیم و رضا حل کردم، بدون اینکه ارادی فکر کنم، بعضا حال نیاز و بعضا دلگیری یا غصه نسبت به آن مسائل برایم پیش می‌آید، و اگر حالم حال درد دل، یا تضرع، یا حاجت باشد، با خداوند مطرح می‌کنم، و بعد از آن کانه هیچ نیازی و خواسته‌ای نبوده و نیست. و حال رضا و تسلیم حاکم می‌شود. برایم سوال بود، که آیا اینها جزء خطورات بد هست؟ یا جز احوال است؟ اگر در این حال بعضا حال حال شکایت باشد؟ باید چه کرد؟ متشکرم از پاسخگویی شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه زیباست اگر انسان با هزاران حاجت نظر به توحید و رحمت بیکرانه حضرت حق بکند و در آن‌جا به نوعی از استغناء و بی‌نیازی نایل گردد که صدها برابر بالاتر از برآورده‌شدنِ آن حوائج است[1] به همان معنایی که فرمودند: «گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم / چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی». این است معجزه توحید و استقرار در قلمرو رحمت الهی، که به تعبیر صدرالمتألهین همان روبه‌روشدن با نور «وجود» است امری که در جهان غربی به تعبیر هایدگر مورد غفلت قرار گرفته و در نتیجه جهان مدرن نیازهای انسان را زیاد کرد و انقلاب اسلامی با افقی که مقابل انسان می‌گشاید بنا دارد سرنوشت انسان را از این نوع تنگناها تغییر دهد. موفق باشید          


[1] - به جمله مبارک مولایمان علی «علیه‌السلام» نظر کنید که می‌فرمایند: «استغناؤک عن الشَّی‌ء خَیر من استغنائک به»، اینکه از چیزی بی‌نیاز بشوید بهتر از آن است که با آن چیز بی‌نیاز بشوید،   

36137
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: این روزها که اتفاقات بزرگی در جبهه مقاومت و در فلسطین در حال وقوع است و درست روز بعد از فاجعه بیمارستان غزه متنی بر قلم بنده جاری شد که مایل بودم با حضرتعالی در میان بگذارم و در تصحیح و تکمیل نگاهم به مساله فلسطین از حضرتعالی کمک بگیرم. از فرصتی که برای شاگردان و دوستداران دور و نزدیک می‌گذارید ممنونیم. متن: اگر شب قدر، شبی است که مقدرات عالم رقم می‌خورد، شبی است که ملائکه بر اهل زمین نظر ویژه دارند و همه امور را جاری می‌کنند، این شبها، شب قدر جهان اسلام است، وقتی زمین با همه‌ی فراخی‌اش بر اهل زمین تنگ می‌شود، وقتی به این باور رسیدیم که لاملجا من الله الا الیه سکینه الهی می‌رسد. در صحنه دهشتناک حمله به بیمارستانی که مردم پناه خود قرارداده بودند، و پس از ۷۵ سال جنایت اسرائیل همچنان امان دادن گرگ را باور کرده‌بودند، در صحنه پر از خاک و خون شب تلخ غزه، شدیدترین امید تمام این ۷۵ سال متولد شد، کافی است باورکنیم و تنها یک لحظه تنها یک لحظه در میانه این خوف و خطر پناه بودن، تنها پناه بودن الله را ببینیم. دیشب را با تصاویر غزه احیا گرفتیم تا دلهای ما با دلهایشان زنده شود و چه بگویم حسرت این‌همه در میانه میدان بودن خواب از چشمها ربود، چقدر از مردان ما آرزو کردند چند دقیقه در این میدانِ حضورِ خدا سلاحی حمل کنند، پیکری جابجا کنند و بعد هرگاه که او خواست به لقاءش بشتابند، چقدر از زنان ما قلبشان برای یک ساعت امدادگری بی‌قرار شد، حتی اگر از شدت غم یا با یک بمب دیگر نباشیم. ما دلمان برای لحظه‌های خوف و خطر سخت تنگ شده، دلمان برای حضور در نبرد آخرالزمانی خیر و شر له له می‌زند. ما که صدها بار کربلا را با خود مرور کرده‌ایم از مرگ در خانه و بستر هراسانیم گویی سفره‌ای پهن شده، بزمی به راه افتاده و ما حسرت زده فقط می‌توانیم از دور شاهد باشیم. دلمان می‌خواهد در میدان روضه‌های مجسم تاریخمان به ما هم سهم بدهند، حتی اگر یک نقطه از لشگر عظیم حق باشیم، حتی اگر جایی نامی از ما نماند، خاطره‌ای از ما ننویسند حتی اگر لشگر حق پس از ما آنچنان غرق شادی فتح شوند که نام شهدا جایی ثبت نشود، مهم نیست در این صحنه عظیم به ما دیالوگ بدهند یا فقط سیاهی لشگر باشیم، آنقدر نور این لشگر خیره کننده است که در سیاهیش هم که باشی حسرت ملائکه می‌شوی، مایه مباهات الله بر ملائکه می‌شوی اگر ملائکه خونهای به ناحق ریخته شده در غزه را دیدند و به الله گفتند اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء، ما همانیم که مقابل ملائکه می‌ایستیم و آنها حتی یارای آن ندارند که نام ما را بیاورند، و آدم فقط خبری از ما به آنها می‌دهد و الله می‌گوید، نگفتم من چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید. اللهم اجعلنی ممن تنتصر به لدینک و لاتستبدل بی غیری

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سپاس خدا را که این کلمات از زبان خواهری جاری می‌شود که زبان را همچون اسلحه به دوش گرفته است تا برّان‌تر از اسلحه‌ها، در میدان باشد. آیا حقیقت حضورِ آخرالزمانی ما مژده چنین طلوعی را به میان نیاورده است؟! چه خوب فرمودید که اتفاقاً سکینه الهی در اوج طوفان، انسان را فرا می گیرد تا معلوم باشد هر اندازه شیطان با دشمنیِ بیشتر به میان آید، خداوند با مددی افزون‌تر یاران خود را مدد می‌کند به همان معنایی که جناب مولوی فرمود: «چون‌که سِرکه سِرکگی افزون کند / پس شِکر را واجب افزونی بُوَد». آری! این مائیم و تقابل دو تاریخ؛ تاریخی که همه معنای خود را در اسلحه‌ها و قدرت و رسانه و دروغ دنبال می‌کند، و تاریخی که انسان در آن نسبت به حقیقت تا مرز شهادت، خود را حاضر کرده است. غزّه، امروز آینه‌ای است تا همه چیز در آن نمایان شود. اینهمه تلاشِ اَبر قدرتها برای حفظ موجودیت اسرائیل، چیزی نیست جز حفظ موجودیت انسانی که به تعالی انسان و معنی قدسیِ انسان پشت کرده و اینهمه تلاش در جبهه مخالف، در سراسر جهان برای دفاع از فلسطین با چنین شور و عطشی، حکایت از آن دارد که بشرِ جدید راهی که در جستجوی او بود را در نظر به غزّه یافته است. حال این ما و شماییم که «بودنِ» خود را آری! «بودنِ» خود را در این صحنه‌ها تجربه کنیم که به گفته جنابعالی حتی اگر یک نقطه از لشگر عظیم حق باشیم و حتی اگر نامی از ما نماند و خاطره‌ای از ما ننویسند، زیرا در پیشِ خود که هستیم و همین احساسِ «بودن» در این صحنه به هر صورتی که پیش آید، همه آن حضوری است که ما سال‌ها به دنبال آن بودیم و دیروز، مزه آن را در دفاع مقدس و در تشییع پیکر پاک حاج قاسم مزمزه کردیم و حالا در میدانی بسی گشوده‌تر ماورای موضوع شیعه و سنی بودن داریم خود را تجربه می‌کنیم. موفق باشید  

35701

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: درسته که اگه شهید نشم و مثل حضرت زینب بعد شهادت امام حسین خودم رو حاظر کنم این هم همون شهادت هست ولی من دلم میخواد که این بدنم هیچی ازش نمونه و تیکه تیکه بشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم اکنون هم خودتان هستید و خودتان. بدن، ابزاری است که بالاخره از آنِ ما نیست. باید سعی کرد از طریق خودمان در عوالم معنوی، خود را حاضر و حاضرتر کرد در آن صورت، چه فرق می‌کند «زیر دریا خوش بُوَد یا روی او». موفق باشید

35541

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: جهت آشنایی دانش آموزان متوسطه اول (هفتم هشتم نهم) با کتب شما، کدام کتاب ها مناسب ترهست؟ ۲. اگر برای این کار و بطورکلی هر کار فرهنگی، مسابقه بگذاریم و جایزه مقرر کنیم،. آیا اشکالی ندارد؟ یعنی باعث نمی شود دانش آموزان شرطی بشوند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌آید کتابهایی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیاز به نبیّ» مفیدشان افتد. ۲. برای این سنین می‌فرمایند اشکال ندارد. موفق باشید

35424

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: نظرتون درباره روش ورود به عالم اهل‌البیت علیهم‌السلام در کتاب نهر عظیم چیست؟ و چطور و در چه مراحلی و با چه ادب و آدابی خوب است وارد عالم روایات و عالم نورانی اولیای معصوم صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین شد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور را نمی‌شناسم ولی در هر حال اُنس با روایات اهل البیت بخصوص آنچه در کتاب شریف «تحف العقول» و «اصول کافی» می‌یابید بسیار کارساز است. موفق باشید

35286

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: وقتی خودمان را در خواب می‌بینیم، این خودمان جسم مثالی صعودی است یا جسم مثالی نزولی و سرنوشت آخر آن چه می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به حضور خودمان نزد خودمان دارد که نظر به کدام مرتبه از خود داریم. مباحثی است که در معرفت نفس بدان پرداخته می‌شود. موفق باشید

39795

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام حاج آقا: به لحاظ سال قمری ۴۰ سال را رد کرده ام. گناه کارم. زیاد. ولی دوست دارم بنده صالح خدا شوم‌. اهل کشف و شهود شوم‌. تقریبا ۱۴سال است در این فکرم. ولی بارها زمین خورده ام. الان هم مثل گذشته اراده قوی ای ندارم. نمی‌دانم گیج شده ام. آیا امیدوار باشم؟ نصیحتی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چرا امیدوار نباشید؟!! مهم آن است که راه را در بستر شریعت همراه با معرفت، درست طی کنیم و آن تدبّر در قرآن است. حال چه اهل کشف و شهود بشویم و یا نشویم. موفق باشید

39440

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آنچه هست فقط خداست که هست. همین خدا یک مرتبه ذات است که فقط خود ذات و خود خدا از آن خبر دارد. و دیگر تجلی و ظهور خداست. ابتدا ظهور اسماء و صفات است. یعنی ذات به صفت خاص. که اولین تجلی الله است و این موجوداتی که الان در عالم ماده می‌بینم تجلیات اسما و صفات خداست. البته مطالب بالا ناقص است. من برای اینکه از کثرت و وجودی غیر از خدا نداشته باشم. فقط خدا را تصور می‌کنم که یکی مرحله ذات و غیب الغیوبی است و دیگر تجلیات و من موجوداتی را که الان می‌بینم، ظهورات اسماء و صفات خدا می‌بینم. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بعد از مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» خوب است به شرح صوتی کتاب «مصباح الهدایه» از حضرت امام رجوع شود. صوت هر سه موضوع روی سایت هست. موفق باشید 

39309

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: پرسشگر شماره ی 39298 هستم. قبلا هم مزاحمتان شده ام. با معرفی گروهی که ۲۰ نفریم. که بنده برای این گروه چنین نیتی کردم. افراد به تعداد دلخواه صلوات و قرآن خوانی بفرستند. مجموع موارد فرستاده شده را از طرف کل اعضا (چه  اعضا فعال باشند چه نباشند) به: پیامبران و شهدا و برای تعجیل فرج امام زمان و به تمامی اموات و همچنین به تمامی افراد جهان (مؤمنان و مسلمانان، حاضر و غایب در این گروه) هدیه می‌کنیم. قربة الی الله هر کسی این بنر را دید ۱ صلوات فرستاد عضو حساب است ان شاءلله. اینجا ان شاءلله گفتم که اگر کسی کافر است این بنر را دید و صلوات فرستاد، بعدا نیاد بگه صلوات های هدیه شده به من کو؟ شما گفتین. میگم من گفتم ان شاءلله.. یعنی اگر خدا بخواهد عضو حساب هستید. فقط یک نکته، من نمیدونم چرا به شدت وسوسه میشم که این گروه را منحل کنم. فقط و فقطم ذهنم درگیر این شده است که در قسمتی که به مؤمنین و مسلمانان جهان هدیه می‌کنیم. امکان ندارد چون آنها زنده اند. در اینترنت حدیث زیاد هست که میگه میشه به زنده ها هم صلوات هدیه کرد و بارها از مرکز ملی پاسخ گویی استان قدس رضوی صحت این نیت را پرسیده ام و بعد این گروه را زدم. ولی بعد مدت ۲۰ روزه که گذشته الان این فکرها به ذهنم میان که میگم شاید احادیث جعلی است. و یک عده سودجو می‌خواستند به خودشان ثواب برسد این حرف را زده اند گفتند حالا ما میگیم، تا به زنده ها هم صلوات بفرستند، اگر شد که چه بهتر اگرم نشد، نشده دیگه و اینجا نیت بنده غلط بشود. یا اینکه تو لایق این گروه نیستی چون گنه کاری پاکش کن. البته گناه خاصی که نه چون ۱۷ ساله روی تخت خوابیده ام. استاد حقیقتا این افکار به ذهنم میاد زیاد. دو روزه گروه رو بستم و به اعضا گفتم این گروه دیگر چنین نیتی ندارد نفرستید. چون هر یک از اعضا نفری ۵۰۰ صلوات هم که در روز می‌فرستادند ۱۰.۰۰۰ صلوات می‌شود. می‌ترسم چیزی به گردن بنده بیفتد که چنین گروهی زدم. ما واقعا درهدفمان مصر هستیم و می‌خواهیم سخاوتمندانه و آگاهانه و صادقانه در راه رضای خدا، این صلوات‌ها را حتما هدیه کنیم و بسیار استقبال کردند خانمها. ولی اگر نیت در قسمت آخرش آنگونه که من فکر می‌کنم غلط باشد چه؟ ولی حقیقتا دلم نمیاد از این نیت دست بردارم. هر وقت برای گروه صلوات می‌فرستم با گریه می‌فرستم. ولی شبانه روز در این افکار هم غوطه‌ورم. از خواب و خوراک افتاده ام و به این نیت فکر می‌کنم. خودم استخاره کردم انبیا آیه ۵۸ آمد. سرانجام [با استفاده از يك فرصت مناسب]، همه‌ی بت‌ها جز بت بزرگشان را قطعه‌قطعه كرد، شايد سراغ او بيايند. نمیدونم تفسیر استخارش چی میشه. استاد بنده یک نیت نگذاشته باشم وسط و همه مردم به نیت اشتباه صلوات بفرستند! چون فقط کانالهای مذهبی، چون تفسیر نور، آیه به آیه استاد قرائتی و تفسیر نهج البلاغه و مشابه اینها بنر میدم یهو زیاد نشن افراد. و نیت غلط باشد! شما میگین افراد باید معرفت داشته باشند و صلوات بفرستند. خب وقتی فرد در کانال استاد قرائتی عضو است پیش زمینه ای از آگاهی و معرفت دارد. در آن کانال صوتهای تفسیر نور استاد قرائتی گذاشته می‌شود. یا کانالهای صوتی استاد شجاعی و پناهیان. اونجاها تبلیغ کنم؟ نظرتون چیه که هدیه به مؤمنین و مسلمانان جهانش رو بردارم. هر چه شما فرمودید. چون الان امام نیست که از او بپرسیم و مطمئن شویم و ز شما نظر میخام چون قطعا اطلاعات و معرفتتان از بنده بیشتر است. یعنی میشه بگیم اگه خدا نخواد به آنها نمیرسه؟ یا بگم امام زمان وکیل هستند اگر می‌داند در نیت دست ببرد. یا کلا به نیابت از امام زمان یا یک شهید باشد گروه که اگر می‌خواهد در نیت دست ببرد. چون اینجا هم برایم جای سوال است که آیا همچین حرفی که می‌زنم درست است؟ از ابتدا که گروه را ساختم گفتم به نیابت از بهترین شهیدی که در این عالم هست باشه و من فقط مدیرم همین. چون بنده که قابل نیستم. لطفا کتابی در مورد اینکه معصوم تا چه مقدار در جهان اجازه دارد آیا اجازه دارد در نیت افراد هم دست ببرد. تا من ازشون بخوام این‌کار رو بکنن برا نیتم. نمیدونم در این قسمت گیجم با سوالات نادانانه انگار! خوبه گروه رو کم باز بذارم. تا، فقط سرمون گرم مستحبات نباشه. به هر حال من تا زنده ام می‌خاستم اینکار رو بکنم و برم. دوست داشتم با کمک از کانال‌های مذهبی افراد فعال را به هزار نفر برسانم. چون حقیقتا سخت است تبلیغ. سرم را بند کار بیهوده نکرده باشم؟! و اینکار واقعا ذخیره ی قبر و قیامت همه باشه. ولی نیاز به یک همراه دارم که راهنمای ام بکند. اگه تکه آخر نیت را برداریم که هدیه به مؤمنین کل جهان است چون زنده اند چطوره!؟ از کودکی به من می‌گفتن فقط به اموات میشه هدیه داد. حقیقتا تازه متوجه شدم که به افراد زنده هم ثواب اعمال مستحب را میشه هدیه داد. اگه من گفتم هدیه به همه مومنان جهان گردن شما؟ یعنی شما اینقدر مطمئنینن؟ اون دنیا اعضا نیان بگن چرا نیت آخرش غلط است. حقیقتا شرمنده ام که وقت شما را گرفتم. التماس دعا

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌فرمایید که سیرۀ علمای ما به این شکل‌ها نبوده است، هرکس در نزد خود در انتخاب ذکری که با آن بتواند برای خود و دیگران ورود کند، وارد می‌شده است و امثال جنابعالی سعی بفرمایید به کمک دوستان شرایط تبیین حقایق و معارف را در میان آورید به همان معنایی که هر اندازه اهل ایمان در معارف توحیدی خود عمیق باشند، اعمال آن‌ها پذیرفته می‌شوند. اینجا است که خود انسان از درون خود می‌یابد که چه اندازه اذکار وارده بخصوص اذکار ماه رجب، جان او را به سوی حضرت ربّ العالمین روشن و روشن‌تر می‌کند. موفق باشید

39260

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: در بحث سلوک در ادوار زندگی انسان؛ انسان باید در تمام دوران های زندگی اش بدنبال چه باشد که بلوغ آن حاصل گشته و بتواند از دوره بعد زندگانی خویش بهترین استفاده را داشته باشد؟ و من جمله برای بحث ازدواج؛ انسان در دوران مجردی چه چیزی را باید حاصل کرده باشد تا بلوغی باشد برای ورود به عالم همسری و پدر بودن؟ اساسا در زندگانی متاهلی انسان باید از برای چه وارد آن شده باشد و دنبال چه باشد؟ والله ۱. اگر برای صرف ارضاء جنسی باشد!؛ ۲. اگر برای محبت های تو خالی باشد!؛ ۳. اگر برای صرف گذر زندگی روز مره باشد! رابطه آن‌با عالم غیب و در نظر با حضور قیامتی انسان چیست؟. استاد عزیز لطفا به صورت تفصیل توضیح دهید. ما همچنان عاقل نگشته ایم که با یک اشارت کارمان پیش رود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ حرف در یک کلمه است و آن «قولوا لا اله الله تفلحوا» می‌باشد. آری! آن‌گاه که انسان به لطف الهی نسبت خود را با حضرت محبوب مطابق معارف توحیدی و عبادات الهی شکل دهد، جهت او به سوی رحمت بیکرانۀ حق گشوده می‌شود و در این مسیر به طور طبیعی زندگی شکل خود را در مسیر همسرداشتن و پدربودن پیدا می‌کند و در همین رابطه است که نباید خود را مشغول چنین دغدغه‌هایی کرد، مگر آن‌که پای در راه گذاشت و جلو و جلوتر رفت. و این‌جا بود که باز تأکید می‌شود در کنار دروس رسمی طلبگی که بحمدلله بدان مشغول هستید، از تأمل و تدبّر در قرآن غفلت نشود. موفق باشید

39242
متن پرسش

صحبتی است میان من و حاج قاسم از افق هایی که به روزنه بدل شد، اشک هایی که به قندیل هایی یخ زده و چرکین بدل شد، آه هایی که به باد های سرد زمستان بدل شد، حال به او می‌گویم سردار دلم! کجایی؟ دلم برایت تنگ شده. بگویم «بادۀ اَلَسْت‏. ‏‏هُشیاری من بگیر و مستم بنما‏. ‏‏سرمست ز بادۀ الستم بنما‏. ‏‏بر نیستیم فزون کن از راه کَرم‏. ‏‏دَر دیدۀ خود هر آنچه هستم بنما‏» و به خود بگویم «فنا‏. ‏‏صوفی! به رَه عشق صفا باید کرد‏. ‏‏عهدی که نموده ای وفا باید کرد‏. ‏‏تا خویشتنی، به وصل جانان نرسی‏. ‏‏خود را به رَهِ دوست فنا باید کرد‏» خدایا مرا ببخش اگر لحظه ای هم غُر زدم خلاصه که «بسم الله الرحمن الرحیم» همین کافیست برای این که بگویم همه چیز فدایت ای خدا آری! «بسم الله الرحمن الرحیم» ببخش اگر که دل نسپردم به تو، ببخش رهایی خودت را به من، ببخش و دلم را سپرده خودت کن. «رَها باید شد!‏ ‏‏از هستی خویشتن رها باید شُد‏. ‏‏از دیو خودیِّ خود جُدا باید شُد‏. ‏‏آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است‏. ‏‏کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد‏»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از حاج قاسم عزیز گفتید و روحی که جان‌ها را متذکر راهی کرد که تنها راهِ سعادت در این زمانه است و زیبایی قضیه آن‌جا است که هرکس به دشمنان انسانیت بخصوص به آمریکا و اسرائیل نزدیک شود، بیش از پیش از حاج قاسم دور و دورتر می‌شود و این‌جا است که می‌توان گفت شهید حاج قاسم سلیمانی ما رازی شده است برای تشخیص حق از باطل. و دیدید که جان مردم چه اندازه در نسبت با او به خود آمدند و می‌بینیم که چه اندازه بعضی‌ها با دوری از ایشان آنچنان از خود بیگانه می‌شوند که آرزوی آن‌ها حاکمیت اسرائیل است بر ملت ما. اینجا است که می‌فهمیم اگر نسبت خود را با این مرد با جدیّت تمام معنا نکنیم، بی‌معناترین انسان‌ها خواهیم شد به همان معنایی که در آخرین بیت متذکر شدید: « آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است‏ . ‏‏کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد‏». امروز شیطان درون همان امیدواری به وعده‌های دشمن است و راهِ انبیاء، امیدواریِ هرچه بیشتر به آیندۀ انقلاب اسلامی می‌باشد که در منظر ایمانیِ رهبر معظم انقلاب به ظهور آمده است. موفق باشید  

38726

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ارادت حضرت استاد طاهرزاده: این جلسه جوان و انتخاب بزرگ به مزاج من دهه شصتی خوش نیومد ولی پسرم ۱۷ سالشه کاملا ارتباط گرفت. سوال برام پیش اومد که چقدر فاصله هست بین ما و اینها! علتش چی هست استاد توضیح میدید استفاده کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این هشدارباشی است به ما، به این معنا که باید زبان خود را ساده کرد، ولی همان‌طور که در جواب سؤال 38723 عرض شد نباید مطالب و موضوعات را تقلیل داد، همان‌طور که آقای وحدتی متوجه این امر هستند. موفق باشید

38641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ. فاطمیه سال ۹۲ در روضه برای اولین بار یافتم حضرت فاطمه الزهرا انسان فوق العاده ای هست که حضورش مظهر توحیده زیرا بلطف خدا چنین رجوع و حضوری برایم پیش آمد، یعنی در سن ۱۷ سالگی بعد از عمری گذشته تازه در خانواده ای مومن و انقلابی و اهل قرآن و تقوا و اخلاق و علم، فهمیدم چنین بودن و زندگی برای بشر این دوران وجود داره آن هم در این بدترین همه دورانها! در همون زمان به طلاب عالی در هیئت با گریه هایی که داشتم و آنها دیدند و با لطافتی که برایم حاصل شده بود و با چهره ای نور گرفته از حضور خدا در بی اختیاری از اندیشه هایم، زبان این بودن شدم و گفتم ما چاره ای نداریم برای زندگی کردن، باید خدا شویم! و آنها شوکه شدند و پس از سکوتی کوتاه گفتند کفر نگو(من که عرفان و برهان بلد نبودم ولی منظورم این بود باید فنا شویم در حضور خدا). پس از آن خود را گم کردم! چه سخت بود این گمشدگی و اگر تنها شدم تقصیر خودم بوده و حقم بوده. حال با یافتن خودمان در حضور خدا به اهل دنیا و گمشدگان بدیها و ظلمت ها می‌گوییم دیگر فرق ندارد هرچه زخم بهمان بزنید، درد نداره زیرا خدا نسبتمان را تغییر داد و به بودن خودش هستیم. ای اسرائیل هرچه زخم بزنی درد نداره هرچه جای خالی بود را خدا پر کرده! حال که مرا گم می‌کنید چون خودتان را گم خواهید کرد و ما خودمان را در ورای بودن شما میابیم! زیرا نسبت ظالم در ازای ظلم به مظلوم است که معنای بودن اسرائیل را می‌گیرد و اگر ما دیگر مظلوم نیستیم پس ظالمی نمی‌ماند. اسرائیل بی معنا و گمگشته ظلماتش‌در تنهایی هایشان شده و مردم در پی نسبتشان با توحید خواهند گشت و همه ما عین ربط و به بندگی خدا حاضریم ان شاء الله. این پیروزی بر جمهوری اسلامیه در وسعت کل منطقه، مبارک باد جمهوری که اول در ایران بود با اخراج شاه و حال به وسعت منطقه است با اخراج اسرائیل. منتظریم تا خدا پیش آمدهایش را برای جمع شدن اسرائیل در خاک منطقه برایمان به تفصیل و با نور ایمان حاصل کنند ان شاءالله، فقط مانده ظاهر! زیرا «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» ما جون گرفتیم با شکستن و دقیقا همان‌جایی که فکر می‌کنند پیروز شدند، می‌بازند. ما آزاد شدیم و من بعد از حدود سی سال تازه میخوام زندگیم رو شروع کنم با خدا که زندگی کننده حقیقی است و زندگی در بندگی خلاصه می‌شود. «هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ.» ما پیروزی پیش از تصورمان داریم و این یعنی نه تنها عمرمان از دست نرفته بلکه بهتر از آنچه هر برترین می‌توانست بدست آورد، خدا بهمان مرحمت می‌کنند. و اما آمریکا نیز آماده فتح شدن توسط انقلاب اسلامی باشد که ما بیشتر از پیش می‌خواهیم بالحق حاضر باشیم. مرگ بر آمریکا و اسرائیل که وعده دیدار نزدیک است و یاران مژده باد.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین رابطه در جواب سؤال شیوایِ شماره 38637 عرض شد؛ ظلمات صاحبان قدرت در مقابل حضوری که برای ما پیش آمده، هیچ چیزی به حساب نمی آید. موفق باشید

نمایش چاپی