بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26096
متن پرسش

سلام و عرض ادب: مالک اشتر انقلاب را به شهادت رساندند. استاد، انگار پدرم را از دست داده ام، و آن‌چنان به خود می‌پیچم که گویا معنایِ خودم را گُم کرده‌ام، و راهی را که باید به دنبال آن باشم را؛ نمی‌جویم! مرا چه شده است؟ چیزی بفرمایید آرام شویم استاد!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه خداوند در راه توحید و در مسیر نفیِ استکبار، آن‌چنان برکات و ظرفیت‌هایی قرار داده که هر قدمی در مقابله با این راه، برداشته شود تا راهِ توحید به گمان دشمنانِ این راه متوقف شود؛ جلوه‌ای از جلوات نورِ جامع الهی به ظهور می‌آید. مثل روز روشن است که چنین کاری را که آمریکا انجام داد، جز به دست احمق‌ترین و نادان‌ترین انسان‌های روی زمین امکانِ انجام نداشت.

انقلاب اسلامی راهِ گشوده‌ای است که باید در هر مرحله از مراحل حضور تاریخی‌اش، گامی به اقتضای آن مرحله بسی بلندتراز قبل  به جلو برداشته شود و این گام محقق نمی‌شد مگر آن‌که جهان تشیع خود را به ظهوری دیگر نشان دهد و آن ظهور، با شهادتِ سردار حاج قاسم سلیمانی به میان آمد تا باطنی نهفته از رخداد توحیدیِ انقلاب اسلامی در هویت جهانی‌اش ظهور کند و معنای سیاستی که عینِ دیانت است و در جای خود، سلوکی با برکت می‌باشد؛ هرچه بیشتر نهادینه شود و اشک‌هایی در سوکِ آن مرد آسمانی به ظهور آید که از جنس اشک‌های اولیاء الهی است در نیمه شبان برای رفعِ حجاب‌های غلیظ تاریخِ ظلمانیِ این زمانه.

 از این به بعد، این آمریکا است که در انفعالِ هر روزیِ خود گرفتار خواهد شد، ولی نه از جنسِ سقوط یک جبهه‌ی سیاسی در مقابل رقیب سیاسی‌اش، بلکه به معنای به ظهورآمدنِ قدم‌قدم‌های توحیدی که بنا است همه‌ی مناسباتِ عالَم کفر را تغییر دهد. خداوند بنا دارد با نشان‌دادنِ حضور چشم‌گیر و جهانیِ جبهه‌ی توحیدیِ انقلاب اسلامی به ما و جهانیان نشان دهد با حضور در این جبهه، در کجا ایستاده‌ایم؟ در جایی که: «يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ» پایه‌گذاران آن نیز، خود به شگفت می‌آیند و از آن طریق، فشار و خشمی بی‌اندازه در کفار ایجاد می‌شود.  

پس! قصه، قصه‌ی یک شخص نیست؛ قصه‌ی انسانی است که در تاریخ بشریت از آن جهت که قاسم سلیمانی بودن، گمگشته شان بود با ظهور او به ظهور آمد، انسان‌هایی مثل ابوالمهدی‌المهندس متوجه شدند او به صورتی فوق‌العاده، شبیه ابعادِ متعالی خودشان است که چگونه ذیل اسلام و تشیع و ولیّ فقیه، باید چنین «بودنی» داشته باشند که در عین مهابت، مهربان باشیم و در عینِ بصیرت سیاسی- به عمیق‌ترین شکلِ جهانی آن- سیاست‌زده و منفعل نباشیم و در عین مصمم‌بودن، گرفتار خشونت بی‌جا نگردیم. و این یعنی از مرزهای «جزیره‌ای بودن» به در آمدن و جهان اسلام را احیاء‌کردن، تا همه‌ی بشریت بدانند هنوز هم امکان زندگی و زنده‌بودن هست، و برای مقابله با استکبار، کسی نباید خود را معطل دیگری کند چه شیعه باشد و چه سنی و چه چپ و چه راست.

با به صحنه‌آمدن مردم در تجلیل از سید شهدای مقاومت، گذشته‌ی افتخارآمیزی که داشت برای نسل جدید گم می‌شد؛ ورقی دیگر خورد برای حضوری عمیق‌تر انقلاب اسلامی. تا نسل جدید، خود را نه در «دیروز» که در «امروز»ِ خود به وسعت همه‌ی تاریخی که انقلاب اسلامی در آینده‌ی بشریت رقم خورده است؛ احساس کند. موفق باشید

15048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام: بنده چهار ساله ازدواج کردم در این مدت هر گونه تلاشی کردم تا شوهرم خمسش را بدهد ولی نشد. دوستی دارم که برای مباحثه اصول فقه می آید منزل ما، پرسید خمس دادید منم راستش را گفتم که ندادیم، این خانم هر بار که میاد منزل ما لب به چیزی نمی زند و دل مرا خون کرده، من با شوهرم بداخلاقی کردم چون دیدم چهار سال محبت جواب نداده. حالم بد است چون راه سیر و سلوک را برخودم و پسر کوچکم بسته می بینم. از نظر شرعی میگویند برعهده ات چیزی نیست ولی در مطالب عرفانی چیز دیگری بیان شده و میگویند خمس ندادن مانع رشد معنوی است. مستاصل مانده ام چکار کنم با شوهری که دوست ندارد خمس بدهد و اگر بیشتر اصرار کنم زندگیم میپاشد و چه کنم با خودم که دوست دارم در عبودیت پیشرفت کنم و آرزو دارم پسر کوچولویم عالم ربانی بشود ،شما راهنمایی بفرمایید چکار کنم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عهده‌ی شما نیست که در این مورد حساس باشید. از نظر عرفانی هم هیچ مانعی برای شما به‌وجود نمی‌آید. آن خانم هم بهتر بود با توجه به این‌که مسلّم نیست به آن آقا خمس تعلق می‌گیرد یا نه، از پذیرایی شما استفاده می‌کرد و اساساً چرا ایشان این سؤال را می‌فرمایند؟!! موفق باشید

11476
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید مجدد وقت شریف حضرتعالی رو می گیرم در ادامه دو سوال 11425 و 11454 در مورد آیت الله خویی و سخن امام فرمودید سخن امام در مورد حوادث سال 42 بوده. حرف شما درست. اما امام این حرف را در سال 60 گفتند. یعنی 20 سال بعد: در آن وقتی که اول نهضت بود، یک شخص سرشناس از این اشخاص گفته بود که ایرانیها دیوانه شده‏اند! قیام در مقابل محمدرضا را و ایستادگی در مقابل ظلم را، با تعبیر دیوانگی، یکی از اشخاص سرشناس معرفی کردند. آن کاسب یا تاجری که در منزل او بود و از او شنید این را، گفته بود که آقا، بعضی از اینها مردم کذا و کذا هستند و اینها بعضیشان هم شهید شده‏اند. آن آقای سرشناس گفته بود: این از خریّتشان بوده است! آدم که نمی‏رود در توی خیابان مقابل مسلسل بایستد! و همان آقای سرشناس پرونده‏اش از ساواک بیرون آمده و آن وقتی که جوانهای ما در خیابانها کشته می‏شدند، انگشتر برای سلامت محمدرضا فرستاده بود. یک دسته این طورند که حضرت امیر ـ سلام اللّه‏ علیه ـ از اینها تعبیر می‏کند که اینها همّشان علفشان است[5]؛ مثل حیواناتی که همّشان این است که شکمشان سیر بشود، شهواتشان را بر همه چیز مقدم می‏دارند؛ نماز هم می‏خوانند و روزه هم می‏گیرند و عبادات شرعی را هم بجا می‏آورند، لکن این طور است وضع تفکر که انسان نباید خودش را در معرض یک خطری، در معرض یک چیزی قرار بدهد و این کاری که این ملت شریف اسلام کردند، این کار یک کار جنون‏آمیز بوده است! ملاحظه می کنید که امام ایشان را با عرض معذرت با حیوانات مقایسه می کنند. در مورد آقای بروجردی سوال من این است که چرا هر موقع ما جوانها از سستی و بی موضعی علما در گذشته سوال می کنیم با این پاسخ مواجه می شویم که زمانه مناسب اقدام نبوده و شرایط زمانه اقتضا نمی کرده یا آنها مشغول زمینه سازی برای بعد بودند. نکته این است که اگر این منطق را بپذیریم پس باید بگوییم شبیه حرف آیت الله خویی، کاری که شیخ فضل الله نوری کرد نعوذ بالله خریت بود. چون در نامناسب ترین زمانه این کار را کرد که منجر به اعدامش شد. ضمنا تذکر شعر مولوی خیلی خوب بود... اما آیا وقتی سوالی علمی دارم باید با چنین هشداری مواجه شوم و ذهنم و دهانم را ببندم؟ ممنون از پاسخی که خواهید داد. باز هم به دلیل گرفتن وقت شما معذرت می خواهم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان فرمایش حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بودم و در همین رابطه عرض کردم آیت اللّه خویی متوجه عمق نهضتی که توسط حضرت امام در حال وقوع بود نبودند و این ضعف ایشان نباید موجب نادیده‌گرفتن خدمات ایشان باشد. در مورد آیت اللّه بروجردی متأسفانه اطلاعات کاملی ندارید از این جهت عرض کردم مواظب باشید قیامت خود را به خطر نیندازید. برای به‌دست‌آوردن نظریات صحیح نباید به دنبال نتایج سریع بود. به نظرم خیلی زود قضاوت می‌کنید. موفق باشید

11371

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با اینکه تفاوت خیال با واقعیت از زمین تا آسمان است و دو مرتبه وجودی کاملا متفاوت هستند و همه انسانها به صورت وجدانی این تفاوت را از بدو تولد درک می کنند، چرا برخی نه از روی مرض بلکه واقعا در این زمینه دچار شک می شوند (شک سمج)؟ آیا این شک از القائات شیطان است؟ شخص مبتلا به این نوع شک برای رهایی از شکش باید چه کار کند؟ آیا باید بصورت استدلالهای تنبیهی و توجهی با شکش برخورد کند و یا هرجور شده با اینکه این نوع شک سمج است باید خود را به بیخیالی زده و توجهی نکند و خود را سرگرم قرآن خواندن و عبادت و غیره کند؟ شما به عنوان یک استاد اخلاق برای رفع این مشکل چه راهکاری در نظر دارید؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر در چند جواب به سؤالاتی که تحت عنوان «شک» و «باز شک» داده شد دقت فرمایید جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید
 

10648

مکتب تفکیکبازدید:

متن پرسش
سلام: می خواستم در مورد مکتب تفکیک و آنهایی که موافق عرفان و فلسفه هستند بیشتر بدانم. لطفا کتابی معرفی کنید می خواستم ببینم کدام راه درست است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های زیادی هست. کتاب «رویای خلوص» از سید حسن اسلامی و کتاب «جدال با مدعی.» از آقای دکتر حسین غفاری خوب است. سایت حجت‌الاسلام آقای وکیلی در مورد تفکیک نکات خوبی دارد. موفق باشید
8631
متن پرسش
سلام. من دوستانی دارم که می گویند در زمان شاه عده‌ی قلیلی دزدی می‌کردند ولی بقیه‌ی مردم واقعاً مسلمان بودند. ولی در جمهوری اسلامی دزدی به حدی رسیده که هر ماه خبری از دزدی های چندصد میلیاردی میشه ولی کسی تعجب نمی کنه و دزدی و کثافت کاری خیلی رایج شده. حال با این وضعیت من جه جوری می‌توانم به دوستانم حرفی از اسلام ناب محمدی و به دفاع از انقلاب اسلامی بپردازم؟ من امام خمینی را بیش از 90 درصد قبول دارم. منتظر جوابتان هستم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در زمان‌های گذشته که شهرها محدود بود و این‌همه امکانات برای خلاف نبود، تاریخِ دیگری حاکم و حالا تاریخ دیگری حاکم است و این ربطی به انقلاب ندارد. این بنده‌های خدا هنوز در دوره‌ی قاجار زندگی می‌کنند. به نظر بنده اگر انقلاب نشده بود با توجه به این شرایطی که دنیا در همه‌جا به خود گرفته کشور ما بسیار بدتر از این می‌شد. موفق باشید
8493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام .سوالم از مسئولین سایته. من از استاد خواستم جواب سوال را فقط به ایمیلم بفرستند. ولی ایمیلهایی که از این سایت برام میاد خوانا نیستند حتی قسمت view incoding را هم تغییر میدم فونتها به فارسی تبدیل نمیشن به عنوان مثال همین دستور العمل های استاد سید علی قاضی که ایمیل شده بود را نتونستم بخونم.نگران شدم جواب سوالم را هم نتونم بخونم.میشه طوری ایمیلها را بفرستین که این مشکل پیش نیاد.ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مسئول محترم سایت: لطفاً بررسی لازم را بفرمایید. در ضمن متن مرحوم قاضی از طرف ایمیل المیزان به ایمیل بنده فرستاده شده در حالی‌که بعضی از قسمت‌های آن ناخوانا است. قضیه چیست؟ موفق باشید
7725
متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد عزیزتر از دل. سوال اول :‌استاد وقتی تفاسیر روایی از قبیل تفسیر منسوب به امام حسن عسگری و یا تفسیر البرهان را نگاه میکنی میبینی یک آیه را اهل بیت یک چیزی تفسیر کردند کردند و مفسرین ما چیزی دیگر تفسیر کردند . بعنوان مثال آیه (عن النباء عظیم )‌که از نباء بعنوان حضرت علی تفسیر شده است و در تفاسیر دیگر بعنوان روز قیامت . و یا سوره ی سباء آیه ی 18 که در تفاسیر روایی( قریه) را به اهل بیت تفسیر کرده اند یعنی آن شهرهایی که در آنها ایمن میگردید اهل بیت هستند . ولی در تفاسیر دیگر طوری دیگری تفسیر شده و یا به شهر مکه تفسیر شده است و یا منطقه شامات . در حالیکه وقتی امام باقر وقتی دید قتاده این آیه را به مکه تفسیر میکند بر او خرده گرفت . میشود در خصوص این تناقصات در خصوص تفسیر قرآن کمی توضیح دهید سوال دوم :‌فرق تفسیر با تاویل چیست ؟ سوال سوم :‌دکتر عباسی گفت در سایت ها و منابع فلسفی خود غربی ها آمده است آن کسی که به سقراط گفت برو خودت را بشناس و از همان لحظه فلسفه ی یونان کلید خورد شیطان بوده است . وقتی سقراط به کوه آلن میرود در معبد دلفی آن کسیکه به او میگوید برو خودت را بشناس نام اش دمون بوده است . دمون یکی از شیاطین چهارگانه ی خود غربی ها هست مثل لوسیفر . این را دکتر عباسی در مناظره ی خود با صادق زیبا کلام در چند سال پیش گفته بود وگفت من اینها را از خودم نمیگویم بلکه اینها در سایت ها و مطالب خود غربی ها آمده است . من سخنرانی را جدید شنیدم .در حالیکه حکمای ما از سقراط به بزرگی یاد میکنند مثل دکتر دینانی که سقراط را یک حکیم میداند . میشود کمی توضیح دهید با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- عنایت داشته باشید ائمه«علیهم‌السلام» در تفسیر آیات اولاً: بعضاً یک وجه از آیه را مطرح می‌کنند و امامِ دیگر، وجه دیگری را مطرح می‌نمایانند. ثانیاً: توان درک مخاطب را نیز در نظر می‌گیرند. ولی تفاسیری مثل المیزان با نظر به مجموعه‌ی این روایات و ظاهر آیات و سیاق سوره و تدبّر در قرآن ،آیه را تفسیر می‌نماید. این مثل فتوای مجتهد است که با نظر به مجموعه‌ی آیات و روایات یک فتوا را می‌دهد. ولی تأویل چیز دیگری است و امام توجه ما را به مبنایی که آیه بر اساس آن ظاهر شده برمی‌گردانند. در این مورد به تفسیر آیت‌اللّه جوادی از اول سوره‌ی عمران رجوع فرمایید 2- نظردادن در مورد سقراط و افلاطون و ارسطو و افلوطین بسیار مشکل است. آن‌قدر معارف بلند در سخنان آن‌ها هست که نمی‌توان گفت بدون ارتباط با پیامبران این سخنان از بشر صادر شده است. به همین جهت عده‌ای معتقدند این معارف تحت تأثیر حضرت موسی«علیه‌السلام» ارائه شده، مگر افلوطین که تحت تأثیر حضرت عیسی«علیه‌السلام» است. این‌که بگوییم دمون یکی از شیاطین چهارگانه است و معنای اساطیری موضوع را با معنای دینی تطبیق دهیم، کار بسیار خطرناکی است. موفق باشید
6484
متن پرسش
سلام خسته نباشید . ببخشید دو سوال داشتم و آن این که 1. سه موضوع (خداشناسی ، امام شناسی ، معاد شناسی) برای مطالعه و شناخت این موضوعات آیا ترتیب خاصی را باید رعایت کرد یا نه هر سه در عرض هم هستند هر کدام را شروع کنیم مشکلی نیست ؟ و همچنین من در این سه موضوع کتاب های آقای طهرانی را تهیه نمودم ، از نظر شما کتاب جامعی می باشد و اگر در این زمینه کتاب های دیگری می شناسید لطفا معرفی نمایید . 2. در مورد اسلام شناسی اگر کتاب های جامع و کاملی می شناسید لطف می کنید و معرفی نمایید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» فرموده بودند با فهم معاد، زمینه‌ی ضرورت نبوت بهتر فراهم می‌شود و لذا خوب است که بعد از خداشناسی از معاد شروع کنید و بعد به بحث نبوت و امامت بپردازید. آیت‌اللّه طهرانی نکات خوبی در کتاب‌های خود متذکر می‌شوند. موفق باشید
5866
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی در مبحث وحدت وجود و توحید این سوال برایم پیش آمده: اگر بگوییم ملائکه، نفس مجرد انسان و دیگر مجردات تجلی حق هستند می توان آن را قبول کرد اما چطور ماده را تجلی شدید الوجود بدانیم در صورتی که تصور می شود ماده از جنس دیگری است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در بحث برهان صدیقین عرض شد وجود در هر مرتبه‌ای خواص خود را دارد و ما با نظر به جنبه‌ی وجودیِ آن چیز می‌توانیم بگوییم شدیدالوجود است یا اَخَف الوجود. عالم ماده نیز به اعتبار جنبه‌ی وجودی آن مورد بحث است و نه از جنبه‌ی خاصیت آن. ماده به اعتبار یکی از مراتب وجود تجلی از وجود است و نه به اعتبار ماده‌بودنش. بحث شرح برهان صدیقین با استفاده از سی‌دی‌های مربوطه، کمک می‌کند. موفق باشید
5730
متن پرسش
بسم الله سلام علیکم مدتی است وقتی در موقه نماز خواندن حضور قلب حاصل بنده می شود هر قسمتی را که با حضور قلب می خوانم قلبم درد میگیرد و حالت غمی به بنده دست میدهد ٰ ٰ؛ آیا حضور قلب بدرد بخوری نصیب بنده شده است ؟ لطفا راهنمایی بفرمایید تا بتوانم به حضور قلبی با بالاترین مرتبه حضور بجای آورم و کمکی باشد برای همیشه در حال حضور بودن در محضر حضرت حق.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه خیر است. بزرگی می‌گفت: «در ابتدای راه حاضر بودم هزار رکعت نماز بدون حضور قلب بخوانم و یک رکعت نماز با حضور قلب نخوانم» این اندازه سخت بود چون باید وارد عالم دیگری می شد. با حوصله و بدون فشار ادامه دهید إن‌شاءاللّه به نشاط می‌آیید. موفق باشید
4273

مراحل عرفانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام/ مراحل عرفان از نظر عطار چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مراحل عرفان به‌کلی همان هفت مرحله‌ای است که عطار هم متذکر آن است که عبارت باشد از: «طلب و عشق و معرفت، استغنا، توحید و حیرت و فنا» که در عرفان نظری مورد بحث قرار می‌گیرد. موفق باشید
1828

سوال فقهیبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی - استاد عزیزتر زجان بنده پزشک هستم ودر شغل خود مرتبا با خانم ها در تماسم ومثلا برای گرفتن فشارخون ساده هم گاهی نگاهم به دستان آنها میافتد واگر هم بعضا بخواهم از روی لباس فشار سنج را ببندم آنها تعجب میکنند و قبول نمیکنند ویا در موارد دیگر زنان بی حجاب مراجعه میکنند و مجبورا باید برای تشخیص بیماری به آن قیافه های شیطانی نگاه کرد در صورتیکه پزشک زن هم در شهر وجود دارد .واقعا مانده ام چکنم آیا صلاح است این شغل را رها کنم یا راه حلی وجود دارد .ایا این اثر بدی بر روح من نخواهد گذاشت
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام این سؤال را از دفتر مرجع تقلیدتان بپرسید. موفق باشید
446

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده سوال :کلی گویی های ارسطو انتزاعند یا استقرا؟
متن پاسخ
بسمه تعالی هرگونه نگاه کلی به امور انتزاعی است.
416

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهر زاده (دامت برکاته...) . از شما سوالی داشتم . ما عده ای از بچه های ظاهرا مذهبی دور هم جمع شدیم تا زندگی دینی داشته باشیم و به خدا برسیم . اما با این وجود یک نفر از این دوستانم به شدت سنگ در مقابل راه من می اندازد و چون شخصیت با نفوذی از برخی جهات است مانع بزرگی در برابر راه بنده است. میدانم که این یک شرایط امتحان است تا خدا ببیند من چگونه عمل میکنم . در این گونه موارد باید چگونه برخورد کرد ؟؟ لطفا ابعاد مختلف قضیه را روشن بنمایید و اگر کتابی هست معرفی بفرمایید تا مطالعه کنم . از این که جواب سوالم را میدهید خیلی ممنونم . التماس دعا.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی بدون آن‌که با آن دوستتان درگیر شوید، کار خودتان را بکنید. هیچ کار خیری بدون مانع نیست. با توسل به امامان(ع) مانع برطرف می شود. موفق باشید
17236
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد! ما که دستمان نمی رسد! حداقل حضرت عالی این آقازاده آیت الله جوادی آملی را از توهم در بیاورید! واقعا آخرالزمان شده که علمای اعلام هم عملا در پازل دشمن یا دوستان بی خرد قرار گرفته اند! http://www.entekhab.ir/fa/news/289959/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%AE%D8%B7%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال‌های شماره‌ی 17230 و 17231 داده شد که می‌تواند فضای جواب به این سؤال را تا حدّی روشن کند. در عین آن‌که نمی‌دانم آیا حقیقتاً برجام در همان بستر تاریخیِ صلح حدیبیه واقع شده است و یا بر عکس است؟ در فضای تاریخی صلح حدیبیه مسلمانان شرایط حضور سال آینده را در مجمع حج فراهم نمودند و به یک معنا با آن حضور، همه‌ی هیبت استکبار ابوسفیانی ذوب گردید و عملاً فتح قلعه‌ی استکبار به صورت فکری و فرهنگی شروع شد. در حالی‌که با بی‌طاقتیِ دولت‌مردانِ ما گویا این ماییم که در حال ذوب‌شدن قرار می‌گیریم و تنها قرارگاهِ هیبت انقلاب که توسط مقام معظم رهبری مدیریت می‌شود؛ ما را و دولت‌مردان را از این ذوب‌شدن تا حدّی رهانید. در زمانی که می‌رفت تا با اندک‌مقاومتِ ما در مقابل استکبار، نه‌تنها معنای تحریم از بین برود، بلکه معنایِ حضور استکباری غرب از صحنه‌ی این تاریخ به‌شدت کاهش یابد. آری! تحریم‌ها دریچه‌ای بود که خداوند برای طی‌کردنِ ره صدساله در یک‌شبه در مقابل ما قرار داد، ولی ما این راه را به جهت روحیه‌ی اشرافی‌گریِ بعضی از مردممان نتوانستیم طی کنیم. پس باید در جدّیتِ کار فرهنگی بیش از این کوشا باشیم، وگرنه باز تحریم و باز بی‌قراریِ طیف خاکستری و باز متوقف‌شدن در راه بزرگی که باید طی کرد!!!! ما در شعب ابیطالب به جهت مقاومتی که داشتیم، توانستیم خود را معنا کنیم و در این جا بود که خداوند مستقیم‌تر از هر مستقیمی به کمک ما آمد. موفق باشید  

10935
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی زیارت عتبات عالیات. به نظر شما کمیت و کیفیت فعالیت فرهنگی طلاب در سطح مقدمات و سطح اول تا چه حدودی باید باشد؟ اگر از نظر مقام معظم رهبری در این زمینه اطلاع دارید بیان بفرمایید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جای شما بسیار خالی بود 2- همین اندازه می‌دانم که طلبه در ابتدای امر بیشتر باید در کمیّت دروس وقت بگذارد و صرفاً به یادگیری دروس مشغول باشد و کاری به این نداشته باشد که در این دروس حال خوش معنوی‌اش بی‌جواب می‌ماند. موفق باشید
10638
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز با عرض پوزش یک شبهه ای برای من ایجاد شده اینکه در پاسخ به اون خانمی که فرمودید فقیه محشور می شوید آیا بر مبنای روایتی از ائمه چنین پاسخی به ایشان داده بودید؟ اگر نه منبع پاسختان چیست؟ التماس دعا یا علی
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در جوامع روایی، فقیه به کسی می‌گویند که جهت هدایت جامعه به سوی حق و حقیقت تلاش کند و عابد به کسی می‌گویند که سعی دارد خودش با خدا ارتباط داشته باشد و خیلی دغدغه‌ی هدایت بقیه را ندارد. به همین جهت در آیه‌ی122 سوره‌ی توبه می‌فرماید: «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ‏» یعنی چرا بعضی از شما نمی‌روید در مراکز علمی و در دین تفقه کنید و برگردید به سوی شهر و دیار خود و آن‌ها را هدایت کنید؟ و یا در روایت داریم در صحرای محشر به انسان‌ها می‌گویند برو بهشت، ولی به فقیه می‌گویند هرکس را که می‌خواهی با خود به بهشت ببر. حضرت صادق (ع) مى‏فرمایند:«إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْعَالِمَ وَ الْعَابِدَ فَإِذَا وَقَفَا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قِیلَ لِلْعَابِدِ انْطَلِقْ إِلَى الْجَنَّةِ وَ قِیلَ لِلْعَالِمِ قِفْ تَشْفَعْ لِلنَّاسِ بِحُسْنِ تَأْدِیبِکَ لَهُمْ» در روز قیامت خداى عزّوجل عالم و عابد را برمى‏انگیزاند، پس چون آن دو در محضر حق قرار گرفتند، به عابد گفته مى‏شود به طرف بهشت برو، و به عالم گفته مى‏شود بایست و به جهت حُسن تربیت مردم، هر اندازه مى‏خواهى آن‏ها را شفاعت‏ کن‏. (« بحارالانوار»، ج 2، ص 16.) زیرا فقیه در دنیا دغدغه‌ی هدایت بقیه را داشته و حالا در قیامت به آن شکل ظهور می‌کند و آن خانم نشان داد چنین روحیه‌ای دارد و با حکمتی خاص. موفق باشید
9181

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز. پدر شوهرم شهید شده و من از لحاظ عقلی برام ثابت شده که باید بتونم از زندگی با ایشون راضی باشم قلباً، اما خودم از خودم راضی نیستم. چی کار کنم؟ بعضی وقتا از چیزایی درونی ناراحت میشم. میخوام زندگی بقیه منو از کار درستم جدا و در درونم ناراحتم نکنه. چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل از حضرت امام را مطالعه کنید. سعی بفرمایید سی‌دی شرح آن را نیز از گروه المیزان تهیه کنید. موفق باشید
8855
متن پرسش
حضور استاد گرامی سلام 1- عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ عَلَى ثَلَاثَةٍ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ إِنَّمَا کَانَ عِنْدَ آصَفَ مِنْهَا حَرْفٌ وَاحِدٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَخُسِفَ بِالْأَرْضِ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَرِیرِ بِلْقِیسَ حَتَّى تَنَاوَلَ السَّرِیرَ بِیَدِهِ ثُمَّ عَادَتِ الْأَرْضُ کَمَا کَانَتْ أَسْرَعَ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ نَحْنُ عِنْدَنَا مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ وَاحِدٌ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى اسْتَأْثَرَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَهُ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ 2- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ عِمْرَانَ الْقُمِّیِّ عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع لَمْ أَحْفَظْ اسْمَهُ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ إِنَّ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ ع أُعْطِیَ حَرْفَیْنِ کَانَ یَعْمَلُ بِهِمَا وَ أُعْطِیَ مُوسَى أَرْبَعَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ إِبْرَاهِیمُ ثَمَانِیَةَ أَحْرُفٍ وَ أُعْطِیَ نُوحٌ خَمْسَةَ عَشَرَ حَرْفاً وَ أُعْطِیَ آدَمُ خَمْسَةً وَ عِشْرِینَ حَرْفاً وَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَمَعَ ذَلِکَ کُلَّهُ لِمُحَمَّدٍ ص وَ إِنَّ اسْمَ اللَّهِ الْأَعْظَمَ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً أُعْطِیَ مُحَمَّدٌ ص اثْنَیْنِ وَ سَبْعِینَ حَرْفاً وَ حُجِبَ عَنْهُ حَرْفٌ وَاحِدٌ 3- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ صَاحِبِ الْعَسْکَرِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ ثَلَاثَةٌ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً کَانَ عِنْدَ آصَفَ حَرْفٌ فَتَکَلَّمَ بِهِ فَانْخَرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ سَبَإٍ فَتَنَاوَلَ عَرْشَ بِلْقِیسَ حَتَّى صَیَّرَهُ إِلَى سُلَیْمَانَ ثُمَّ انْبَسَطَتِ الْأَرْضُ فِی أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَیْنٍ وَ عِنْدَنَا مِنْهُ اثْنَانِ وَ سَبْعُونَ حَرْفاً وَ حَرْفٌ عِنْدَ اللَّهِ مُسْتَأْثِرٌ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ باتوجه به روایت که میگوید کل اسم اعظم 73حرف است و از آن73 حرف فقط 2حرف به عیسی عطا شده و یا 72 حرف به رسول الله (ص) عطا شده میتوان گفت عیسی واجد 2 اسم بوده؟ با توجه به متن روایت اگر توضیح جدیدی به نظرتان میرسد بفرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: با توجه به این‌که برای حضرت نوح«علیه‌السلام» و یا حضرت آدم«علیه‌السلام»، اسم بیشتری نسبت به حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» نقل فرمود، و با توجه به این‌که در آیات قرآن مشخص است مقام حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» از اکثر انبیاء بالاتر است ولی حضرت در آن روایت دارای هشت اسم اند، معلوم می‌شود داشتن این اسماء مربوط به مقام آن‌ها نیست ، بلکه مربوط به مأموریت آن‌ها است و ظهوری که باید بر اساس اسماء الهی در عالم داشته باشند و تاریخ خود را تغذیه کنند. توصیه می‌کنم بر روی آیه‌ی 68 سوره‌ی آل‌عمران توجه بیشتری بفرمایید که می‌گوید: «إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنینَ» سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروى کردند، و(در زمان و عصر او، به مکتب او وفادار بودند؛ همچنین) این پیامبر و کسانى که(به او) ایمان آورده‏اند(از همه به ابراهیم سزاوارترند)؛ و خداوند، ولىّ و سرپرست مؤمنان است. ملاحظه کنید یکی از امتیازات حضرت محمد«صلواة‌اللّه‌علیه‌و‌‌آله» را نزدیکی آن حضرت به حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» می‌داند و این خبر از درجه‌ی بالای حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» می‌دهد. در آیه‌ی 130 سوره‌ی بقره نیز مکتب ابراهیم را منحصر به‌ فرد می‌کند، همچنان‌که آیه‌ی 125 سوره‌ی نساء مقام خلّت را مخصوص حضرت ابراهیم کرده و آیه‌ی 161 سوره‌ی انعام به رسولش می‌فرماید بگو دین من دین حضرت ابراهیم است. موفق باشید
7070
متن پرسش
سلام علیکم: 1-آیا اراده انسان آزاد است یا تابع اضطرار است؟ 2-آیاعالم ونظام منظم آفرینش هم بر سر دو راهی اختیار انسان منتظر تصمیم انسان است؟(در امور ارادی ایجادی که وضع معلوم است اما سوال درباره امور تکلیفی ایجابی است)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان می تواند هر چیزی را که خواست اراده کند ولی این طور نیست که خواست او بی قید باشد مثل آن که شما می توانید غذا بخورید و می توانید غذا نخورید ولی این طور نیست که غذانخوردن شما که به اراده ی خود انتخاب کرده اید با میل به غذایی که در بدن خود دارید قید نخورد 2- نظام عالم به عنوان یک سنت لایتغیر در میان است و این انسان است که با انتخاب های خود می توان خود را تغییر دهد، مثل کسی که در وسط یک چهارراه ایستاده که هر کدام از راه ها به مقصد خاصی ختم می شود، انسان نمی تواند چهارراه را تغییر دهد و بخواهد از راه الف برود ولی به مقصدی برسد که راه «ب» به آن ختم می شود ولی می تواند انتخاب خود را طوری مدیریت کند که اگر می خواهد به مقصد ب برسد از راهی برود که به آن مقصد منتهی می شود. موفق باشید
6772
متن پرسش
در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) پیرامون مسائل گوناگونی بحث می شود؛ سیاست، فلسفه، اقتصاد، فرهنگ و...؛ و اینجانب هم به شدت از برخی از این مباحث تاثیر می پذیرم. به عنوان مثال فردی می آید و راجع به ضرورت تربیت انسان متعهد و مومن برای سینما و تلویزیون صحبت می کند و من هم به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و می گویم آیا الان نیاز این است که بروم و در آن حوزه کار کنم؟ یا اینکه مثلا فردی می آید از ضرورت فلسفه برایم می گوید من هم با خود می گویم آیا بروم فلسفه بخوانم؟ و... . منتهای امر اینکه به شدت در شک و تردید به سر می برم. من در حال حاضر گرایش صنعتی مدیریت را انتخاب کرده ام و می خواهم در حوزه کیفیت کار کنم؛ اما از طرفی می گویم پس سینما و تلویزیون چطور؟ فرهنگ سازی چطور؟ تولید علوم انسانی اسلامی چطور؟ شاید نیاز باشد که من وارد آنها شوم. رفتم و صحبت های مقام معظم رهبری تا سال 89 که در مورد کیفیت در صنعت بود را استخراج کردم و دیدم ایشان نسبت به این قضیه هم توجه دارند مثلا در مراسم بیعت هزاران نفر از نمایندگان کارگران سراسر کشور در سال 1368« کارگرها باید این میدان را پیدا کنند که کار خودشان را در خدمت نظام و رونق و حرکت اقتصادى مردم قرار دهند و به بهترین وجه به تولید کالاهاى با کیفیت بپردازند» و چندین سال است که در نامگذاری های سال به شدت به حوزه اقتصاد و صنعت توجه دارند؛ من هم دوست دارم کیفیت کالای ایرانی را افزایش دهم؛ اما نمی دانم ضرورت جامعه چیست؟ آیا نیاز جامعه این است که من بروم و کار فرهنگی کنم و در سینما و تلویزیون تاثیر گذاری کنم یا اینکه به سراغ این بروم که علوم انسانی بر مبنای قران و دیگر منابع اسلامی تولید کنم یا اینکه در حوزه صنعت باقی بمانم و در ارتقای صنعت کشور سهیم باشم؟ حدسم این است که حضرت آقا بیشتر به حوزه فرهنگ تاکید دارند تا صنعت؛ اما اگر بروم در حوزه فرهنگ پس کیفیت کالاها چطور؟ اگر مطمئن شوم تکلیف این است که در حوزه دیگری مشغول شوم، انشاالله به سراغ ادای تکلیفم می روم. بین زمین و آسمان گیر هستم؛ آیا بعد از کارشناسی ارشد بروم حوزه علمیه یا اینکه در حوزه صنعت ادامه تحصیل دهم؟ یا اینکه تکلیف چیز دیگری است؟ تکلیف من چیست؟ تمنا می کنم من را از این عذاب سخت نجات دهید؛ من چه کنم؟ کدام حوزه را انتخاب کنم که آخر عمرم پشیمان نباشم؟ کدام حوزه را انتخاب کنم که رضای خدا در آن باشد؟ تمنا می کنم یک جواب صریح به من بدهید که دیگر شکی برایم باقی نماند وگرنه ممکن است دوباره فکرهایی مبنی بر اینکه مسیری که انتخاب کرده ام الهی است یا نه به سراغم بیاید و آزارم دهد؟ اگر وارد صنعت شوم باز باید با ابزارهای غربی کار کنم و صنعت را از این طریق رشد دهم پس با توجه به این قضیه باید وارد تولید علوم انسانی اسلامی روم ت مبنای صنعت و علوم انسانی و ... اسلامی شود. اما از یک نظر هم بایدکشور تولیدات داشته باشد و تولیدات با کیفیت تا پیوسته وابسته به غرب نباشد. حال از بین این دو کدام اولویت دارد به گونه ای که در آخر عمر پشیمان نباشم؟ به شدت مردد هستم که وارد حوزه شوم یا اینکه در همین رشته مدیریت صنعتی بمانم؛ شما می توانید مرا کمک و توجیه کنید که چه کنم؟ به سراغ تولید علوم انسانی اسلامی بروم و وارد حوزه شوم یا اینکه همین رشته را ادامه دهم؟ با تشکر فراوان و حلالیت از اینکه وقتتان را می گیرم والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید نظام اسلامی نیاز دارد که در ابعاد مختلف رشد کند ولی اولاً: هرکس را استعداد خاصی داده‌اند و ثانیاً: هرکس در شرایط خاصی قرار دارد. اگر کسی در شرایطی که هست و مطابق استعداد خود به نیت خدمت به نظام اسلامی عمل کند حتماً عمرش را برکت داده و در آخر عمر پشیمان نخواهد بود. شما به خودتان نگاه کنید ببینید در چه شرایطی هستید، در همان مسیر سعی کنید با نیتی پاک عمل کنید. موفق باشید
5951
متن پرسش
سلام استاد . امیدوارم حالتان خوب باشد . چند تا سوال داشتم . و یک درخواست درخواست : اگر میشود یک سلسله بحث هایی را درخصوص ازدواج انجام دهید . حال دقیق نمیدانم که چنین بحث هایی را دارید یا خیر ؟ چون من در کتاب ها و صوت هایتان ندیدم . استاد ازدواج و ملاک های آن , انتخاب همسر ایده آل , شرایط زندگی , عقد و عروسی , شیوه ی خواستگاری , شیوه بیان و حرف زدن بین دختر و پسر در شب خواستگاری , اینکه چه حرف هایی را باید مطرح کنند و چه هدف هایی را باید در زندگی دنبال کنند و در اون یک ساعت صحبت در شب خواستگاری باید تمرکز بحث را روی چه بگذارند و.... خیلی از حرفهایی که در پروسه خواستگاری تا ازدواج و حتی بعد از ازدواج پیش میاید را توضیح دهید و اینکه خانواده ها باید چه انتظارهایی از همدیگر و عروس و داماداشان داشته باشند .وخیلی از بحث های دیگر در این خصوص که خودتان وارد ترهستید . استاد واقعا خیلی سخت است برای کسی که سلوک دینی دارد و نمیداند شب خواستگاری چه بگوید . من تا به حال سر این قضیه زیاد فکر کردم که خب با این شرایط من دختر مورد نظر را از کجا پیدا کنیم . خب قطعا از روی آسمون که نمیاد , مامان آدم باید بگرده , خب مامان آدم که بگرده افکار و عقاید من رو که نمیدونه حالا باید تو مجلس خواستگاری چی گفت و.... چون ازدواج یکی از واجباتی هست که امروزه دست خوش تغییر قرار شده و به جای اینکه دختر پسر با ازدواج عرشی بشوند فرشی میشوند . فرش که سهل است . پسر تا زمان مجردی اش درگیر وام و چک و .. نبوده بعد از ازدواج به جایی که الهی تر بشه درگیر این تعلقات و زنجیر ها شده است . البته من مباحث مربوط به زن را در سخنرانی هایتان دیدم ولی گوش نکردم . اگر آنها کمک میکند که بگویید همان ها را گوش دهم سوال اول : امام عارف بزرگی بود ولی یک سوال داشتم و اینکه آیا امام چهار سفر را طی کرد . یعنی ایشان مقام فنا و بقا داشته اند ؟. آیا کتاب یا اثری یا خاطره ای هست که حالات امام را در سفرهای مختلف چهارگانه بیان کند ؟. چون از بعضی خاطرات و یا آثار که در شرح حال عرفایی چون سیدعلی آقا قاضی و یا محمد جواد انصاری همدانی میزنند به واضح روشن است که ایشان مثلا در مرحله فنا بوده اند و یا این حالت ایشان در مرحله ی بقا بوده است سوال دوم : شما فلسفه را بسیار زیبا توضیح میدهید , نه طوریکه سنگین و حجیم باشد و نه خیلی سطح پایین . و اینطوریکه من دقت کرده ام فلسفه را طوری تدریس میکیند که کارآیی داشته باشد . مثل بحث معاد , معرفت النفس و یا برهان صدیقین و حرکت جوهری .حال میخواستم بپرسم که آیا اسفار قسمت های دیگری هم دارد که اینگونه کاربردی باشد , یا هرچه قسمت کاربردی داشته شما در سخنرانی هایتان بیان کردید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: 1- در مورد خواستگاری و نحوه‌ی سؤال و جواب در ابتدای امر، فکر می‌کنم جناب آقای دکتر بانکی‌پور در مؤسسه‌ی حدیث راه عشق با اعضای آن مؤسسه کارهای خوبی کرده‌اند. در مورد نحوه‌ی ارتباط زوج‌های جوان، در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد»، قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» حرف‌هایی دارد. 2- حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بنا به اقرار بزرگان یقیناً یک عارف کامل مکمِل بوده‌اند که حتی در بعضی مقامات نمی‌توان ایشان را با سایر عرفای بزرگ مقایسه کرد. بنده در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرایضی در این مورد داشته‌ام 3- اسفار پر است از گوهرهایی مثل همین‌هایی که می‌فرمایید عمده آن است که رویکرد ما به اسفار رویکرد جمع بین حضور و حصول باشد که معنای حکمت متعالیه است. موفق باشید
5237
متن پرسش
سلام.خطر وهابیت و بهائیت را در ایران چطور می بینید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما شیعه‌ی انقلابی، عرفانی، فقهی را که امام در قرن حاضر شکل دادند درست ارائه ندهیم، از یک‌طرف جا برای منطق وهابیون متحجر و از طرف دیگر جا برای حرف‌های بهائیت لااُبالی باز کرده‌ایم. تنها با روح انقلابی حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» این‌ها بی‌رنگ می‌شوند. موفق باشید
178

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
تفاوت کلمات دَبَرَ فَکَرَ ذَکَرَ عَقَلَ و همچنین معنای آن ها چیست؟
متن پاسخ

جواب: سلام علیکم :
باسمه تعالی
فکر می‌کنم کسانی که فقه اللغت کار کرده‌اند بهتر می‌توانند جواب جنابعالی را بدهند.

نمایش چاپی