بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37375

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام: بنده تمایل زیادی به خواب دارم. و هر موقع هم می‌خوابم در نود و پنج درصد آن خواب می‌بینم. از خواب دیدن بسیار لذت می‌برم. انگار من خود واقعی ام را در خواب می‌بینم. وقتی که خواب می‌بینم هشیاری من خیلی بیشتر از بیداری است. وقتی خوابی می‌بینم انگار من یک فیلم سینمایی می‌بینم که در آن بازی می‌کنم. از اینکه خودم را در خواب می‌بینم بسیار لذت بخش است. وقتی که خواب می‌روم، انگار از عالمی ضعیف وارد عالمی قویتر می‌شوم. چیزهابی که خواب می‌بینم، موجودات آن بسیار زنده تر از موجودات عالم بیداری است. به نظر شما این حالت من خوب است یا بد. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرموده‌اند بیش از ۸ ساعت در ۲۴ ساعت خوابیدن، موجب غلبه نفس بهیمیه بر نفسِ عاقله می‌شود و همان‌طور که می‌فرمایید صورت‌های مربوط به قوه واهمه به میدان می‌آیند. موفق باشید

37283

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام! الان الحمدلله من دو پسر دارم. الان آنها شغل می‌خواهند. کار می‌خواهند. زندگی می‌خواهند. اما متاسفانه شرایط اقتصادی جامعه به گونه‌ای است که امیدی برای آینده آنها نیست. آنها نا امید هستند. از دین و مملکت و کارگزاران آن و خدا و... بدبین شده اند. به نظر شما چکار باید کرد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلماً در جهانی که جهان خداوند است راه‌ها به کلی برای ادامه حیات بسته نیست. اگر با توکل به خداوند جلو برویم مانند دیگر انسان‌ها، راه‌های زندگی گشوده می‌شود. عرایضی در این رابطه در کتاب «جایگاه رزق در هستی » که روی سایت هست، شده. می‌توانید به آنجا رجوع فرمایید. موفق باشید 

37209
متن پرسش

سلام، در رابطه با مسائل سیاسی اقتصادی جمهوری اسلامی اگر ناراحت نمی‌شوید سئوالی بپرسم. آنچه بنده بی سواد از اوضاع اقتصادی و فرهنگی مملکت می‌فهمم این است که نه مسئولین و نه سیستم و نه مردم هیچ کدام به شیوه جمهوری اسلامی اداره نمی‌شود و عمدتا طریقه دست چندم و قدیمی اقتصاد و مدیریت و علمی و فرهنگی مدرن است به همین خاطر هم کُند و مسخره است و البته همواره دچار ایراد. رهبری بعنوان جهت دهنده کلی نظام سعی بر این دارند کلیت سیستم را به نظام اسلامی تغییر داده و از ذات مدرن و دست چندمی خارج کنند و اصرار دارند جمهوری اسلامی از دل همین مردم باید متولد شود و یک فرهنگ جهانی خواهد بود نه یک فرهنگ قبیله ای. خب! دوست بنده با ۳۵ سال سن هنوز مجرد است، حقوق کارگری در سخت ترین حالت، روان پریشی که با قرص روانپزشکی اداره اش می‌کند و کارگران مملکت که با حقوقی همواره پایین تر از حد شان یک فرد معمولی است باید به جبر زندگی کنند با اینکه منکر سختی نیستم منکر بی عدالتی هستم. نمی‌گویم انقلاب موفقیت نداشته است و منکر پیش رفت هایمان نیستم بلکه می‌گویم بیایید برویم آمریکا را از ریشه بخشکانیم ما نیاز به اراده های آزاد انسانی و تحقق آرمان های حاکمیت خود داریم. پیش بینی بنده از جواب شما این است که با پذیرش مشکلات و حل آنها از دل مردم و جهت دهی، موفق به نابودی سیستم غربی در زندگی سیاسی اجتماعی خود خواهیم شد. خیلی خب سئوال این است چرا ما در این مسیر متحد، قدرتمند، تربیت شده، آزاد، صاحب اراده، و قوی دل و استوار نیستیم؟ این عمر من بوده در دستان معلمی شما مربیان انقلاب چرا مرا از کودکی آماده نکردید؟ من توانایی داشتم و پیوسته در اختیارتان بودم شما به من آینده ای که لازم دارم را هرگز نشان ندادید و راهی که خود را در آن تا انتها بیابم تا حرکت کنم را نمایان ننمودید از این بابت جوابی مرحمت فرمایید تا یا راهی بیابم یا راهی بسازم یا سفر کنم از خدمت شما مرخص شوم یا مرا از این سرا خارج کنید یا اگر در تنگناها قرارم دادید بلند مرتبه ام کنید تا زمین گیر نشوم و پیش روی‌کنیم. ما مردم نیازمند تعاملی صحیح با مسئولین برای تحقق جمهوری اسلامی هستیم و اینگونه گفتگوها برای ما حکم شروع حرکات باید باشند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً آغازِ یک تاریخ، چیز ساده‌ای نیست. نه می‌توان برای عبور از نظام سرمایه‌داری، همه امور را دولتی کرد – دیدیم که در شوروی این روش جواب نداد - و نه می‌توان نظام سرمایه‌داری را ادامه داد. این‌جا است که راهِ سومی در میان می‌آید که همان مردم‌سازی است. و این آغاز، آغازِ آسانی نیست مگر این‌که اولاً: نسبت به تعالیِ مردم‌مان فکر کنیم تا در انتخاب‌های خود به اموری فاخر بیندیشند. ثانیاً: عنان مردم را از دست اداره‌ها و سیطره بروکراسی آزاد کنیم. و این اگرچه آسان نیست و ما در مقابل خود تنگناهای تاریخی داریم، ولی این تنها راه است. در همین رابطه مقام معظم رهبری در شعار امسال که «جهش تولید با مشارکت مردم» بود، موضوع مشارکت مردم را امر جدّی دانستند. موفق باشید  

37128

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز وقت بخیر: سوالی شاید پیش پا افتاده می‌پرسم اما متاسفانه رایج امید است راهنمایی بفرمایید. در مورد صله‌ی رحم و اخلاق خوش روایت زیاد داریم و سیره‌ی اهل بیت ماست در فامیل خود شخصی داریم بسیار رک گو است، هر چه به فکرش آید بر زبانش جاری می‌شود، و اغلب باعث رنجش اطرافیان می‌شود و وقتی با مهربانی در وقتی دیگر اشاره به آن رفتار می‌کنیم کاملا حق به جانب خود را محق می‌داند و دیگران را مقصر. متاسفانه رفتارهای زننده او سبب غیبت پشت سرش توسط اقوام می‌شود برای اولین بار تذکری به او دادم و بسیار ناراحت شد و باز هم خود را محق دانست [اصلا توقع نداشت چون همیشه اوست که دیگران را نقد می‌کند و دیگران به حرمت پدرش جوابی به او نمی‌دهند]، نکته اینجاست که درون من نیز آشفته و ناراحت است، که شاید اگر نمی‌گفتم و مثل همیشه چشم‌پوشی می‌کردم بهتر بود، شاید رنجیده باشد در حالیکه حق با من بود سوال اینجاست: اولا آیا غیبت اقسامی دارد؟ هر حرفی که پشت شخص غایب مطرح شود غیبت است؟ کسی که در محافل عمومی با رفتار خود، موجبات غیبت پشت خود را ایجاد می‌کند، به طور طبیعی مردم پشت سرش صحبت می‌کنند، خود او اسباب حرف و حدیث را ایجاد می‌کند ثانیا این که گاهی رفتاری می‌کنیم که فطرت و ندای درونمان ناراحت می‌شود، لزوما نشان از اشتباه بودن آن رفتار است؟ این حس که هم ناراحت می‌شوم از او و هم دلم برای آرامش نداشته اش می‌سوزد هم غیبت توسط اطرافیان یک دوگانگی بدی در من ایجاد می‌کند و دوست ندارم اینگونه باشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این نوع افراد، خودشان باید متوجه ضعف‌هایشان بشوند و تذکر شما در این راستا برای کمک به آن‌ها می‌باشد. به ما فرموده‌اند غیبت فرد مؤمنی که عیب خود را پنهان کرده، نکنیم تا آن عیب افشاء شود. ولی اگر خودش آن را پنهان نمی‌کند، گفتن آن غیبت به حساب نمی‌آید. موفق باشید

37081

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد فضای مجازی وقت زیادی از بنده می گیرد، ناتوان از مدیریت وقت و اولویت هستم، البته به مقتضای کار رسانه ای که انجام می دم ناچارم بعضی از فضاها رو بررسی و رصد کنم، اما می فهمم که در بسیاری از موارد، لزومی در سرک کشیدن در خیلی از قیل و قال ها و اخبار نیست، ناگهان به خودم می آیم و می بینم وقت زیادی صرف کرده ام و اولویت های زیادی را از دست داده ام، و این باعث سرخوردگی ام می شود و از فضای مراقبه ی نسبی که داشتم هم خارج می شوم و مایوس می شوم و غفلتی پدید می آید. (کتاب ادب خیال، عقل و قلب را هم مطالعه کردم.) کلاً نظم آرزوی دیرینی بوده که در یافتنش ناتوان بودم، چه نظم در برنامه و اعمال و چه نظم در فکر و ذهن و عدم تشتت فکری. ممنون میشم راهنماییم بفرمایید. التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی را متوجه شده‌اید که نیاز به رجوع به همه این فضاها نیست، شما را از مهمِ خودتان باز می‌دارد همان مهمی که رهبر معظم انقلاب به جوانان گِله کردند که کتاب کم می‌خوانند. باید به خودمان برنامه بدهیم و نسبت به آنچه که باید انجام دهیم، در آن برنامه بگنجانیم؛ از کتاب‌هایی که باید بخوانیم، تا دیگر وظایفی که داریم. موفق باشید

36985

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: شما در یکی از سخنرانی های خودتان فرمودید که در برزخ بود یا قیامت که، شش صورت به ملاقات انسان می آید که یکی می‌گوید نماز تو هستم و... لطفاً اصل حدیث و آدرس حدیث را می‌خواستم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قال الصادق «علیه‌السلام»: «اِذا دَخَلَ الْمُؤمِنُ قَبْرَهُ كانَتِ الصّلوةُ عَنْ يَمينِهِ، وَالزَّكوةُ عَن يُسارِهِ، وَالْبِرُّ مُطِلُّ عليه. قالَ: فَيَتَنَحَّي الصّبرُ ناحيةً. فَاِذا دَخَلَ عَلَيهِ الْمَلَكانِ اللّذانِ يَليان مُسائَلَتَهُ قالَ الصّبرُ لِلصّلوة و الزّكاةِ وَ الْبِرِّ: دوُنَكُم صاحِبَكُمْ فَاِنْ عَجَزْتُمْ عَنْه فَاَنَا دُونَهُ» (اصول کافي، ج 1، ص 65، (کتاب‌الايمان و الکفر- باب الصبر).
چون مؤمن به قبر داخل شد، نماز او در جانب راست و زكات او در جانب چپ او قرار گرفته و كارهاي خير او بر او اشراف داشته است. حضرت در ادامه فرمود: پس صبر از او فاصله گرفته در جانبي قرار مي‌گيرد. وقتي ملكينِ سؤال، بر او وارد شدند، صبر او به نماز و زكات و کار خير او مي‌گويد از صاحب خود محافظت كنيد و اگر چنانچه شما عاجز شديد من او را حفظ مي‌كنم.
به طوري كه ملاحظه مي‌كنيد همان طور كه نماز و زكات و صبر، انسان مؤمن را در دنيا حفظ مي‌كنند، در برزخ نيز در مقابل ملكين به كمك او مي‌آيند و تجسم مي‌يابند و اين به جهت آن است كه اين اعمال در روح او تثبيت شده و جزء عقيده او گرديده است. موفق باشید
 

36821

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمة الله در آدرس: https://lobolmizan.ir/special-post/129?mark=%D8%A7%D9%87%D9%84%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8 فرموده‌اید: «ایمان را باید وحی تأیید کند و وَحیِ ناسخ که می‌فرماید بقیه‌ی کتاب‌های آسمانی دیگر رسالت هدایت ندارند، قرآن است. پس طبق آیات قرآن، مؤمن در حال حاضر کسی است که به قرآن ایمان آورده باشد و در ماه رمضان روزه بگیرد و رو به قبله نماز بخواند.» و مدح خداوند در آیه ۱۱۳ آل عمران را نیز مختص کسانی دانسته‌اید که «حالا به اسلام ایمان آوردند، از صالحین هستند.» اما در آدرس: https://lobolmizan.ir/special-post/543?mark=%D8%A7%D9%87%D9%84%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8 در شماره 13 می‌فرمائید: «قرآن اهل کتاب را به جای دعوت به اسلام، به توحید دعوت می‌فرماید... و در راستای پذیرش حضور متدینینِ اهل کتاب» به همان آیه ۱۱۳ آل عمران استناد کرده‌اید. اگر قرآن در نسخ دین اهل کتاب و کفر کسانی که پس از ظهور اسلام بر آن دین مانده‌اند به گفته شما در آدرس اول صراحت دارد؛ پس چه معنا دارد که بگوئیم قرآن در راستای پذیرش همان کسانی که متدین به کفر مانده‌اند... و یا بگوئیم: قرآن به جای دعوت به اسلام... اصلا مگر توحید بدون اسلام، توحید واقعی است؟ اصلا مگر بعد از اسلام چیزی حق است که خدا بخواهد به آن دعوت کند؟ و اگر چیزی غیر از اسلام حق نیست مگر قرآن به ضلالت دعوت می‌کند؟ و روشن است که اسلام مرضی کامل تنها اسلام شیعی است. نسبت به این امر هم در سایت شما نکاتی دیده‌ام که برایم قابل هضم نیست. ممنون می‌شوم اگر لطف کنید و پاسخ بدهید!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است با حوصله و با نظر به تفسیر قیّم «المیزان» همه سوره مبارک آل‌عمران دنبال شود. به خصوص آن‌جا که می‌فرماید: «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ» و تذکر به این امر که خطاب به اهل کتاب فرمود: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ» و این‌که توحید دارای شدت و ضعف است نسبت به انسان‌ها و شدیدترین توحید از آنِ آخرین دین است. و علامه طباطبایی در این رابطه نکات دقیقی را مطرح فرموده‌اند و آیه: «لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ» (آل‌عمران/۱۱۳) و آیات بعدی آن می‌تواند در این رابطه افق‌گشایی کند. موفق باشید 

36707

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب استاد عزیز: استاد آیا این برداشت و توضیح برای قضا و قدر الهی درست است که مثلا بگوییم که قدر الهی آن است که هر چیزی در این عالم اندازه ای دارد از زمانی که یک برگ روی درخت می ماند تا بر زمین افتد و تا میزان و مقدار و اندازه ای که می تواند ظلم و بدی کند تا ظرفیتش تکمیل شود و قضای الهی آن است که وقتی هر چیزی طبق تقدیر الهی به سرانجام ظرفیت خود رسید قضا و اراده الهی طبق سنن الهی حکم می کند. ممنون میشم اگر این توضیح ناقص است توضیح بفرمایید ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی است. عرایضی در جزوه «معارف ۱» در این رابطه شده است. موفق باشید

36558

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد گرانقدر: سوالی خدمتتان داشتم. چرا میگن باید هر ذکری به تعداد مشخص گفته بشه وگرنه اثر ندارد یا اثری معکوس و بد دارد؟ یا احیانا اصلا اثر ندارد. چرا موضوع به این مهمی در کتابی کامل مطرح نشده که هر ذکر چند بار گفته شود؟ یا اگر کتابی هست و بنده بی اطلاعم، در مورد تعداد اذکار لطفا به بنده هم معرفی کنید. واقعا احساس وجودی ام حیران و سرگردان بودن همیشگی است. با این حرفا. احساس می‌کنم در جهان تاریکی زندانی هستم و گفته اند با ذکر گفتن مقرب و رها می‌شوی ولی تعداد ذکرها را برایم مشخص نمی‌کنند!!! در حالیکه آن ذکرها تعداد مشخصی دارد!!!!! به اینترنت و سایتها که نمیشه اعتماد کرد میشه؟ حداقل یه کتابی در این مورد یا چاپ کنید، یا معرفی کنید. میگن باید استاد بگه برا هر شخصی تعدادش فرق میکنه، آخه من به کی اعتماد کنم که کی واقعا برحقه و استاد حسابه؟اصلا من شما رو استاد میدونم خب شما بفرمایید من چه ذکری و چند تا ذکر بگم؟ اگه لازمه حضوری هم برسم خدمتتون اهل اصفهانم. چون وسواس گونه به این موضوع فکر می‌کنم و بیخیال نمیتونم بشم. من تعداد اذکار و خواصش رو میخام بدونم. استاد عمرم تموم شد وقتم رفت. اصلا به همین تسبیحات که پیامبر و امامان گفتن اکتفا کنیم چطوره؟ مثل تسبیحات حضرت زهرا یا خواندن مداوم ختم قران با حال تفکر و تذکر به خواددر فهم آیات؟ وقتی میگن استادی باید ذکرهایی با تعداد مشخص به هر فرد بدهد می‌ترسم. می‌ترسم از این کوتاهی ها در مراجعه نکردن. پناه بر خدا.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم:  این طور نیست که گفته اند. آری! بعضی از اذکار که از طریق ائمه وارد شده است و تعداد آنها را نیز مشخص کرده اند؛ بهتر است که به همان تعداد مقید باشیم تا بیشترین تأثیر را بگیریم، ولی کم و زیاد کردن تعداد آنها نیز به هر حال ما را از تأثیر آن اذکار که عموماً اذکار توحیدی است، محروم نمی کند. می ماند اذکاری که مثلاً استادی خاص مدّ نظر دارد و تأکیدی که بر تعداد آن می کند که به نظر می آید نباید خود را مشغول این امور کرد. مهم، همان اذکار عمومی مثل ذکر «لا اله الا الله» و ذکر صلوات و ذکر تسبیحات اربعه است. موفق باشید

36349

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: شما می‌گویید برای ارتباط با انسانها باید با عالم آنها آشنا شویم و ارتباط برقرار کنیم. اما چگونه؟ وقتی ما اصلا فکر و اعتقادات مشترک نداریم مسلما آرمان و آرزو های مشترک هم نداریم و راه مشترک هم نداریم! آیا باید خودمان را بگذاریم جای آنها و با نگاه آنها دنیا و عقبی را نگاه کنیم و بعد ببینیم چه راهی هست که بشود پلی زد بین دنیای آنها با دنیای ما. درست است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها عموماً برای خود معنا و تعریفی نزد خود  دارند و مطابق آن با «خود» به سر می‌برند و با «خود» زندگی می‌کنند. درکِ آن‌ها مطابق آن نحوه برداشتی که برای خود دارند، همان عالَم آن‌ها است و می‌توان با ارتباط و نظر به عالم آن‌ها، با آن‌ها مرتبط بود، مگر انسان‌هایی که اسیر توهّمات و هوس‌های زودگذر خود باشند که به اصطلاح گفته می‌شود این انسان‌‌ها بی‌عالَمند. دین آمده است که به انسان‌ها کمک کند برای خود عالمی داشته باشند آن هم عالمی در راستای توحید الهی. موفق باشید.

36137
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: این روزها که اتفاقات بزرگی در جبهه مقاومت و در فلسطین در حال وقوع است و درست روز بعد از فاجعه بیمارستان غزه متنی بر قلم بنده جاری شد که مایل بودم با حضرتعالی در میان بگذارم و در تصحیح و تکمیل نگاهم به مساله فلسطین از حضرتعالی کمک بگیرم. از فرصتی که برای شاگردان و دوستداران دور و نزدیک می‌گذارید ممنونیم. متن: اگر شب قدر، شبی است که مقدرات عالم رقم می‌خورد، شبی است که ملائکه بر اهل زمین نظر ویژه دارند و همه امور را جاری می‌کنند، این شبها، شب قدر جهان اسلام است، وقتی زمین با همه‌ی فراخی‌اش بر اهل زمین تنگ می‌شود، وقتی به این باور رسیدیم که لاملجا من الله الا الیه سکینه الهی می‌رسد. در صحنه دهشتناک حمله به بیمارستانی که مردم پناه خود قرارداده بودند، و پس از ۷۵ سال جنایت اسرائیل همچنان امان دادن گرگ را باور کرده‌بودند، در صحنه پر از خاک و خون شب تلخ غزه، شدیدترین امید تمام این ۷۵ سال متولد شد، کافی است باورکنیم و تنها یک لحظه تنها یک لحظه در میانه این خوف و خطر پناه بودن، تنها پناه بودن الله را ببینیم. دیشب را با تصاویر غزه احیا گرفتیم تا دلهای ما با دلهایشان زنده شود و چه بگویم حسرت این‌همه در میانه میدان بودن خواب از چشمها ربود، چقدر از مردان ما آرزو کردند چند دقیقه در این میدانِ حضورِ خدا سلاحی حمل کنند، پیکری جابجا کنند و بعد هرگاه که او خواست به لقاءش بشتابند، چقدر از زنان ما قلبشان برای یک ساعت امدادگری بی‌قرار شد، حتی اگر از شدت غم یا با یک بمب دیگر نباشیم. ما دلمان برای لحظه‌های خوف و خطر سخت تنگ شده، دلمان برای حضور در نبرد آخرالزمانی خیر و شر له له می‌زند. ما که صدها بار کربلا را با خود مرور کرده‌ایم از مرگ در خانه و بستر هراسانیم گویی سفره‌ای پهن شده، بزمی به راه افتاده و ما حسرت زده فقط می‌توانیم از دور شاهد باشیم. دلمان می‌خواهد در میدان روضه‌های مجسم تاریخمان به ما هم سهم بدهند، حتی اگر یک نقطه از لشگر عظیم حق باشیم، حتی اگر جایی نامی از ما نماند، خاطره‌ای از ما ننویسند حتی اگر لشگر حق پس از ما آنچنان غرق شادی فتح شوند که نام شهدا جایی ثبت نشود، مهم نیست در این صحنه عظیم به ما دیالوگ بدهند یا فقط سیاهی لشگر باشیم، آنقدر نور این لشگر خیره کننده است که در سیاهیش هم که باشی حسرت ملائکه می‌شوی، مایه مباهات الله بر ملائکه می‌شوی اگر ملائکه خونهای به ناحق ریخته شده در غزه را دیدند و به الله گفتند اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء، ما همانیم که مقابل ملائکه می‌ایستیم و آنها حتی یارای آن ندارند که نام ما را بیاورند، و آدم فقط خبری از ما به آنها می‌دهد و الله می‌گوید، نگفتم من چیزهایی می‌دانم که شما نمی‌دانید. اللهم اجعلنی ممن تنتصر به لدینک و لاتستبدل بی غیری

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سپاس خدا را که این کلمات از زبان خواهری جاری می‌شود که زبان را همچون اسلحه به دوش گرفته است تا برّان‌تر از اسلحه‌ها، در میدان باشد. آیا حقیقت حضورِ آخرالزمانی ما مژده چنین طلوعی را به میان نیاورده است؟! چه خوب فرمودید که اتفاقاً سکینه الهی در اوج طوفان، انسان را فرا می گیرد تا معلوم باشد هر اندازه شیطان با دشمنیِ بیشتر به میان آید، خداوند با مددی افزون‌تر یاران خود را مدد می‌کند به همان معنایی که جناب مولوی فرمود: «چون‌که سِرکه سِرکگی افزون کند / پس شِکر را واجب افزونی بُوَد». آری! این مائیم و تقابل دو تاریخ؛ تاریخی که همه معنای خود را در اسلحه‌ها و قدرت و رسانه و دروغ دنبال می‌کند، و تاریخی که انسان در آن نسبت به حقیقت تا مرز شهادت، خود را حاضر کرده است. غزّه، امروز آینه‌ای است تا همه چیز در آن نمایان شود. اینهمه تلاشِ اَبر قدرتها برای حفظ موجودیت اسرائیل، چیزی نیست جز حفظ موجودیت انسانی که به تعالی انسان و معنی قدسیِ انسان پشت کرده و اینهمه تلاش در جبهه مخالف، در سراسر جهان برای دفاع از فلسطین با چنین شور و عطشی، حکایت از آن دارد که بشرِ جدید راهی که در جستجوی او بود را در نظر به غزّه یافته است. حال این ما و شماییم که «بودنِ» خود را آری! «بودنِ» خود را در این صحنه‌ها تجربه کنیم که به گفته جنابعالی حتی اگر یک نقطه از لشگر عظیم حق باشیم و حتی اگر نامی از ما نماند و خاطره‌ای از ما ننویسند، زیرا در پیشِ خود که هستیم و همین احساسِ «بودن» در این صحنه به هر صورتی که پیش آید، همه آن حضوری است که ما سال‌ها به دنبال آن بودیم و دیروز، مزه آن را در دفاع مقدس و در تشییع پیکر پاک حاج قاسم مزمزه کردیم و حالا در میدانی بسی گشوده‌تر ماورای موضوع شیعه و سنی بودن داریم خود را تجربه می‌کنیم. موفق باشید  

35628

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر استاد. راستش من دارم «فرزندم اینچنین باید بود» رو میخونم ولی با یکی دو تا از دوستان قرار شد طرح کلی رو بخونیم. استاد راستش یکم می‌ترسم، می‌ترسم تاثیر گذار نباشه و فقط مغزپر کنی باشه. نمیدونم چیکار کنم خیلی دوست دارم بخونم ولی بعضی فکرا اذیتم میکنه. مثلا بعضیا میگن هرقدر بیشتر تو این خطها بری خدا بیشتر آزمایش میکنه، من یکم درگیرم کرده این موضوع. آخه میگن زیاد کتابای اینجوری خوندنم ممکنه طرف ظرفیت نداشته باشه با هم و اینا، ولی من بیشتر دنبال تاثیرگذاریشم. نمیدونم با هم بخونم اینها رو چجوری روم تاثیر داشته باشه و واقعا اخلاقم و رفتارمون و همه چی بتونم خوب عمل کنم ان شاءالله. بعد استاد به نظرتون اول این رو بخونیم یا آداب الصلوة آخه احساس می‌کنم این چون پایه اخلاق و ایمانه روش کار شه بهتره که بعد رو نماز خوب کار شه که نمازی با بصیرت باشه درسته نظرم؟! ممنون که وقت میزارین. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که از نام کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی» روشن است طرحی کلی و مبنایی از تفکرات اسلامی مبتنی بر قرآن را برای مخاطبان خود می‌گشاید و رفقا نیز در این مورد فعالیت‌هایی کرده‌اند خوب است که به کار آن‌ها رجوع شود. موفق باشید

35618

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید چرا صوت استاد در خصوص درس فصوص الحکم را درسایت نمی‌گذارند؟ چون در ایتا و روبیکا حذف میشه ثانیا در فهم مطالب کمک می‌کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «فصوص‌الحکم» نیاز به مقدماتی دارد تا منظور ابن عربی معلوم شود و از این جهت بهتر است هرکس بدون طی آن مقدمات، ورود نکند وگرنه متوجه مقصد و مقصود جناب ابن عربی نمی‌شود و به زحمت می‌افتد. موفق باشید

35192

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: من کار تایپ کتاب انجام میدم می‌خواستم بدونم میتونم با شما همکاری داشته باشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لطف دارید. ولی در حال حاضر چندان کارهای تایپی نداریم که خدمتتان باشیم. موفق باشید

35145

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام جناب استاد طاهرزاده ی بزرگوار: وقت بخیر. آیا با توبه و استغفار اثر وضعی گناهان هم از بین می‌روند یا برای از بین بردن آثار وضعی گناهان راه های دیگری وجود دارد؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان توبه کافی است .آری! تماماً محو می‌شود در آن حدّی که به ما فرموده‌اند: «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» هر آن‌کس که از گناهی توبه کند در آن حدّ است که گویا آن گناه را انجام نداده است. موفق باشید

39796

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: واقعه «الست بربکم» که در قرآن آمده است، در واحدیت اتفاق افتاده است یا احدیت؟ با تشکر از توجه استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای ما چنین نکاتی نباید مسئله باشد. مهم آن است که در فطرت خود چنین حضوری را مدّ نظر قرار دهیم. زیرا حضور در واحدیت و احدیت بستگی به رویکرد ما با موضوع دارد. موفق باشید

39242
متن پرسش

صحبتی است میان من و حاج قاسم از افق هایی که به روزنه بدل شد، اشک هایی که به قندیل هایی یخ زده و چرکین بدل شد، آه هایی که به باد های سرد زمستان بدل شد، حال به او می‌گویم سردار دلم! کجایی؟ دلم برایت تنگ شده. بگویم «بادۀ اَلَسْت‏. ‏‏هُشیاری من بگیر و مستم بنما‏. ‏‏سرمست ز بادۀ الستم بنما‏. ‏‏بر نیستیم فزون کن از راه کَرم‏. ‏‏دَر دیدۀ خود هر آنچه هستم بنما‏» و به خود بگویم «فنا‏. ‏‏صوفی! به رَه عشق صفا باید کرد‏. ‏‏عهدی که نموده ای وفا باید کرد‏. ‏‏تا خویشتنی، به وصل جانان نرسی‏. ‏‏خود را به رَهِ دوست فنا باید کرد‏» خدایا مرا ببخش اگر لحظه ای هم غُر زدم خلاصه که «بسم الله الرحمن الرحیم» همین کافیست برای این که بگویم همه چیز فدایت ای خدا آری! «بسم الله الرحمن الرحیم» ببخش اگر که دل نسپردم به تو، ببخش رهایی خودت را به من، ببخش و دلم را سپرده خودت کن. «رَها باید شد!‏ ‏‏از هستی خویشتن رها باید شُد‏. ‏‏از دیو خودیِّ خود جُدا باید شُد‏. ‏‏آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است‏. ‏‏کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد‏»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از حاج قاسم عزیز گفتید و روحی که جان‌ها را متذکر راهی کرد که تنها راهِ سعادت در این زمانه است و زیبایی قضیه آن‌جا است که هرکس به دشمنان انسانیت بخصوص به آمریکا و اسرائیل نزدیک شود، بیش از پیش از حاج قاسم دور و دورتر می‌شود و این‌جا است که می‌توان گفت شهید حاج قاسم سلیمانی ما رازی شده است برای تشخیص حق از باطل. و دیدید که جان مردم چه اندازه در نسبت با او به خود آمدند و می‌بینیم که چه اندازه بعضی‌ها با دوری از ایشان آنچنان از خود بیگانه می‌شوند که آرزوی آن‌ها حاکمیت اسرائیل است بر ملت ما. اینجا است که می‌فهمیم اگر نسبت خود را با این مرد با جدیّت تمام معنا نکنیم، بی‌معناترین انسان‌ها خواهیم شد به همان معنایی که در آخرین بیت متذکر شدید: « آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است‏ . ‏‏کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد‏». امروز شیطان درون همان امیدواری به وعده‌های دشمن است و راهِ انبیاء، امیدواریِ هرچه بیشتر به آیندۀ انقلاب اسلامی می‌باشد که در منظر ایمانیِ رهبر معظم انقلاب به ظهور آمده است. موفق باشید  

39111
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. استاد بزرگوار سلام: این روزها همچو باز انسان و باز حاج قاسم و باز آوینی، باز سوریه در قامت و البته به بهانه تروریست ها به میدان آمده و باز ما و باز انقلاب و باز سید علی خامنه ای. در این روزها احیانا برخی از دوست ها از جا زدن سپاه (به گمانم از اخبار نادرست) می‌گویند و از امکان اشغال حرم اهل بیت و آمدن تروریست ها تا بغداد. البته که اینها را از اشتباهات این نظام نمی‌دانند و تقصیر این و آن می‌اندازد. من اما نمی‌دانم شاید این نترسی که به سراغم آمده از سر بی نسبتی با مسئله باشد یا شاید هم فیلمی از حرم حضرت زینب (س) منتشر شده و گریه ی مردی که می‌گوید نکند که حرم را بگیرند؟! ایرانی ها رفته اند و ایجاد فضای ناامیدی. من از حیله ی رسانه ای هیچ نمی‌دانم و به گمانم حتی سواد رسانه ام را هم نمره ی خوبی نگرفتم اما گمان می‌کنم برعکس است. مگر نه که آن بانو سوریه را معنی بخشیده که جایی نباشید میان بقیه ی جاها و کربلایی باشد. مگر نه که او از ما دفاع می‌کند و مگر نه که حاج قاسم با همین امید پا به جنگ گذاشت و یل میدان شد. مرا نه می‌گذارند به سوریه بروم و نه می‌توانم اما باز صدای آقای نریمانی در گوش می‌پیچد که: دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه... و آیا نه اینکه این صبر یعنی همان دلی آرام و قلبی مطمئن روح خدا و آن جمله ی آقا که: اینها حوادث طبیعی است، داریم می‌رویم. این‌بار باز هم با یک ناسوال دیگر مزاحمتان شدم. باشد که ببخشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که عبور از تاریخی که استکبار گمان می‌کرد برای همیشه بر انسان‌ها حکومت دارد و آزادگیِ انسان‌ها را به هر بهانه‌ای نادیده می‌گیرد؛ کار آسانی نیست. ولی همان‌طور که شب گذشته عرض شد خداوند برای ما تاریخی را اراده کرده که آن تاریخ، ماورای پیروزی‌ها و شکست‌ها که اهل دنیا در تصور خود دارند؛ تاریخِ مقاومت است و از پیامبر خود در آغاز تاریخی که با اسلام شروع شد و پیرو آن از فرد فردِ ما در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، خواسته است: «وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ» برای یاری پروردگارت پس صبر و مقاومت پیشه کن و این یعنی حضور در جبهه حق در مقابل جبهه باطل. و این یعنی انسان در هویتی که جبهه استکبار گمان می‌کرد می‌تواند انسان را نادیده بگیرد؛ خداوند در سوره مدثر به جبهه مقاومت مژده داد: «كَلَّا وَالْقَمَرِ وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ» نه چنان است که آنان گمان کردند. سوگند به قمری که در دل تاریکی طلوع می‌کند و از شب و استکبار عبور می‌نماید. و این است حکایت تاریخی که انسان‌ها باید در جبهه مقاومت با همه موانعی که در پیش دارند، در آن حاضر و حاضرتر شوند تا معنای حقیقی آخرالزمانی خود را درک نمایند. موفق باشید    

39014

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: استاد من با خوندن کتب شما عشق و علاقه ام به امام خمینی و نظام اسلامی و شهدا هزاران برابر بیشتر شد. با خوندن شما به معرفت النفس رسیدم با آشتی با خدای شما با خدای خودم آشتی کردم با کربلا مبارزه با پوچی های شما از پوچی و بی معنایی و زندگی روزمره نجات پیدا کردم. استاد هر روز صد صلوات هدیه می‌کنم برای سلامتی آقا امام زمان ارواحنافداه و امام خامنه ای و سلامتی شما. استاد شما هم ثواب کتبی که مینویسین شاگردانی که تربیت می‌کنید بنده حقیر را هم در این ثواب عظیم کارهایتان شریک می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده قابل این نیستم که مرا در کنار حضرت صاحب الامر و نایب او قرار داده‌اید و البته دعاگوی شما و امثال شما هستم و بر یگانگیِ قلب‌ها افتخار می‌کنم. ولی این‌که خداوند قلب شما را علاقه‌مند به معارف الهی کرده است، را با شکر بسیار باید پاس داشت به همان معنایی که حضرت امام کاظم «علیه‌السلام» به جناب هشام بن حکم توصیه فرموده‌اند: https://eitaa.com/matalebevijeh/18122.  موفق باشید

38920

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد محترم: میشه لطف کنید درباره نفس، قلب و روح و تفاوتی که با هم دارند توضیح بدید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است. جناب عبدالرزاق کاشانی در مقدمه خود برای کتاب «منازل السائرین» نکاتی می‌فرمایند که می‌توانید در مورد آن فکر کنید. 
مراحل بطونی انسان را چنین برمی‌شمارد: ۱. غیب قوا ۲. غیب نفس ۳. غیب عقل ۴. غیب قلب ۵. غیب روح ۶. غیب‌الغیوب که غیب ذات احدی است. به حسب سیر و ترقی برای نفس دو مرتبه ذیل قلب قبل از توجه به حق، حاصل می‌شود و آن امّاره‌ به سوءبودن نفس است که ابتدا به نفس لوّامه و سپس به نفس مطمئنه تبدیل می‌شود. برای قلب نیز مرتبه‌ای است فوق مقام عقل و دون مقام روح که به آن «سرّ» می‌گویند. به این معنا که سرّ همان قلب است که به روح نزدیک شده و صفای بیشتر یافته و مقام مناجات با حق را یافته است. برای روح نیز مرتبه‌ای است به نام «خفی» که با نزدیک‌شدن به مقام وحدت برایش حاصل شده است. 
قلب تفصیل یافته و نازل شده روح است. وقتی قلب تحت سایه‌ روح قرار گیرد آرامش می‌یابد و اگر به نفس نزدیک شود به اضطراب نزدیک می‌شود، چون نفس با خود وَجه خاکی دارد و سالک باید غبار خاکی آن را از آن خارج کند. 
نفس حیوانی مَرْکب قلب است و روح، باطن قلب می‌باشد، به این معنا قلب همان روح است که نازل شده و به نفس نزدیک گشته است. عقل در فلسفه، همان روح است در عرفان.
صدر، پائین‌تر از قلب است و فوأد بالاتر از قلب. قلب هویت نوری دارد که همان فطرت است و به همین جهت گناه مناسب قلب نیست و بدین لحاظ گناه را به این زودی نمی‌نویسند ولی عمل خیر را سریعاً می‌نویسند چون آن عمل مطابق قلب است.
عقلِ نظری و عقلِ عملی را قوای قلب می‌دانند وقتی عقل حقایق را می‌یابد و می‌فهمد، در واقع به یک فهم رسیده ولی هنوز به مشاهده نرسیده‌اند.
وقتی نورِ روح به قلب بتابد به آن قلب، عقل می‌گویند و سرّ، حالت مکاشفه‌ قلب است که این غیر از مکاشفه‌ خودِ روح است. شدت محبت، سالک را از قلب به روح سیر می‌دهد که در این حالت، کشف و شهود کامل‌تری در میان است و حالت نجوا و مناجات درونی ظهور می‌کند.
سرّ را قُلُوبُ القلب می‌گویند که محل مناجات است، با توجه به این‌که عنایت داشته باشید سرِّ روحی غیر از سرِّ قلبی است. بعد از روح، غیب الغیوب ظهور می‌کند که سالک با وحدت شخصی حق روبه‌رو می‌گردد. موفق باشید
 

38652
متن پرسش

https://eitaa.com/matalebevijeh/17794 سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیز: آری به راستی افق انقلاب اسلامی که به برکت مجاهدتهای آشکار و نهان ِ خرد و کلان این امت در حال گسترش به اقصی نقاط جهان است، بسی گسترده‌تر از تفاوتهای داخلی و سیاسی است. استاد بزرگوار می‌دانم که موضع حضرتعالی در انتخابات از جنس هواداری‌های سیاسی نبود و چون نگاهی را به سیره امام و افق اصیل انقلاب نزدیک‌تر می‌دیدید از فردی اعلام حمایت کردید اما دیروز که جناب آقای قالیباف با هدایت خود، هواپیمایش را در قلب تهدیدات منطقه نشاند، در قلبم آرزو می‌کردم که نسبت به مواضع ضدصهیونیستی و شجاعانه ایشان که از جنس بچه‌های جنگ است موضعی بگیرید و تحسین کنید تا خاطرمان جمع باشد که ما استاد را درست درک کرده‌ایم، پای انقلاب، فراتر از فرد و جناح وقتی که پست شما در مطالب ویژه را دیدم و اکنون که این چند خط را می‌نویسم از شوق، اشک می‌ریزم درست است که دشمن مرا در کنج خانه نمی‌بیند و می‌توانم هرجه خواستم گریه کنم اما حس کردم داغ سید حسن نصرالله برای ایستادن است نه گریه کردن، حتی اگر دشمن نبیند. از اول خرداد امسال تا اوایل مهر، مثل تابستان سال ۶۰ پر از حادثه و ترور و داغ پشت داغ ما به هم دلگرمیم به جمله‌های هم صدای محکم رهبر و بیان رسا و حمایت تمام قدشان از جبهه مقاومت، تسکین قلب پردرد ما بود و این حمایت و تحسین حضرتعالی از موضع‌گیری آقای قالیباف، بسیار خرسندم کرد. ما به بودن در جاهایی که ندیده‌ایم عادت کرده‌ایم از ضریح شش گوشه تا سنگرهای امروز مقاومت تا دریهای تفسیر مسجد الحمدلله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که با گشوده شدن افقی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده؛ هر صحنه ای که در این تاریخ پیش می آید را در نسبت با آن افق معنا می کنیم و حتی اکنونِ خود را با حضور در آن افق و در آن آینده تجربه و احساس می نماییم. آری! در این راستا جایگاه هر حرکتی و هر شخصی معنای خود را دارد و با توجه به این امر چگونه می توان جایگاه حرکت آقای دکتر قالیباف و سخنان ایشان را در نشست اجلاس رؤسای مجالس اسلامی نادیده گرفت؟ و مگر تعلّق ما به آقای دکتر جلیلی نیز در همین راستا نبود؟ که جایگاه ایشان را در راستای حضور اکنونِ خود در آینده انقلاب اسلامی به عنوان ریاست جمهور تجربه می کردیم؟ مهم آن است که جای و جایگاه افراد را نسبت به انقلاب محفوظ بداریم. موفق باشید    

38641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ. فاطمیه سال ۹۲ در روضه برای اولین بار یافتم حضرت فاطمه الزهرا انسان فوق العاده ای هست که حضورش مظهر توحیده زیرا بلطف خدا چنین رجوع و حضوری برایم پیش آمد، یعنی در سن ۱۷ سالگی بعد از عمری گذشته تازه در خانواده ای مومن و انقلابی و اهل قرآن و تقوا و اخلاق و علم، فهمیدم چنین بودن و زندگی برای بشر این دوران وجود داره آن هم در این بدترین همه دورانها! در همون زمان به طلاب عالی در هیئت با گریه هایی که داشتم و آنها دیدند و با لطافتی که برایم حاصل شده بود و با چهره ای نور گرفته از حضور خدا در بی اختیاری از اندیشه هایم، زبان این بودن شدم و گفتم ما چاره ای نداریم برای زندگی کردن، باید خدا شویم! و آنها شوکه شدند و پس از سکوتی کوتاه گفتند کفر نگو(من که عرفان و برهان بلد نبودم ولی منظورم این بود باید فنا شویم در حضور خدا). پس از آن خود را گم کردم! چه سخت بود این گمشدگی و اگر تنها شدم تقصیر خودم بوده و حقم بوده. حال با یافتن خودمان در حضور خدا به اهل دنیا و گمشدگان بدیها و ظلمت ها می‌گوییم دیگر فرق ندارد هرچه زخم بهمان بزنید، درد نداره زیرا خدا نسبتمان را تغییر داد و به بودن خودش هستیم. ای اسرائیل هرچه زخم بزنی درد نداره هرچه جای خالی بود را خدا پر کرده! حال که مرا گم می‌کنید چون خودتان را گم خواهید کرد و ما خودمان را در ورای بودن شما میابیم! زیرا نسبت ظالم در ازای ظلم به مظلوم است که معنای بودن اسرائیل را می‌گیرد و اگر ما دیگر مظلوم نیستیم پس ظالمی نمی‌ماند. اسرائیل بی معنا و گمگشته ظلماتش‌در تنهایی هایشان شده و مردم در پی نسبتشان با توحید خواهند گشت و همه ما عین ربط و به بندگی خدا حاضریم ان شاء الله. این پیروزی بر جمهوری اسلامیه در وسعت کل منطقه، مبارک باد جمهوری که اول در ایران بود با اخراج شاه و حال به وسعت منطقه است با اخراج اسرائیل. منتظریم تا خدا پیش آمدهایش را برای جمع شدن اسرائیل در خاک منطقه برایمان به تفصیل و با نور ایمان حاصل کنند ان شاءالله، فقط مانده ظاهر! زیرا «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» ما جون گرفتیم با شکستن و دقیقا همان‌جایی که فکر می‌کنند پیروز شدند، می‌بازند. ما آزاد شدیم و من بعد از حدود سی سال تازه میخوام زندگیم رو شروع کنم با خدا که زندگی کننده حقیقی است و زندگی در بندگی خلاصه می‌شود. «هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ.» ما پیروزی پیش از تصورمان داریم و این یعنی نه تنها عمرمان از دست نرفته بلکه بهتر از آنچه هر برترین می‌توانست بدست آورد، خدا بهمان مرحمت می‌کنند. و اما آمریکا نیز آماده فتح شدن توسط انقلاب اسلامی باشد که ما بیشتر از پیش می‌خواهیم بالحق حاضر باشیم. مرگ بر آمریکا و اسرائیل که وعده دیدار نزدیک است و یاران مژده باد.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین رابطه در جواب سؤال شیوایِ شماره 38637 عرض شد؛ ظلمات صاحبان قدرت در مقابل حضوری که برای ما پیش آمده، هیچ چیزی به حساب نمی آید. موفق باشید

38521

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: اینکه انسان با فرض تمام تجربه های بد و خوب زندگی آیا واقعا ترجیح می‌دهد که وارد دنیا شود که اگر جواب خیر باشد پس خدا چرا ما را خلق کرده است او به ما ظلم کرده است چون اختیار ما را نادیده گرفته است. جواب قرآن برای بندگی و تکامل جواب دیگری که خودمون خواستیم که بیاییم و اینطور هم زندگی کنیم پس چرا انتخاب نکرده آیم که مثلاً عالم شویم یا شهید شویم یا اینکه مثلا ظالم نباشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست مطالعه شود. موفق باشید

38396

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: نحوه‌ی تذکر اثر گذار دادن به زنان یا دخترانی که حجابشان را اصلا رعایت نکردند و یا حجابشان را رعایت کردند ولی نه کامل چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار ساده‌ای نیست. ابتدا باید این نوع افراد متوجه باشند شأن‌شان اقتضاء می‌کند که در بستر عفاف بهترین انتخاب را که همان حجاب است، داشته باشند و در همین راستا رهبر معظم انقلاب فرمودند اکثر آن‌ها نمی دانند. عرایضی است تحت عنوان «تقابل آزادی و حجاب چرا؟»  https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84%20%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C&tab=sounds. موفق باشید

38339

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد می‌خواستم نظرتون را در مورد متن استاد احسان عبادی بدانم که خودشان خیلی در تلاش هستند که رئیس مجلس آقای قالیباف را کسی نقد نکنند و می‌گوید ما هم بلدیم حرف بزنم ولی بخاطر رهبری و وحدت سکوت می‌کنیم ولی در همین متن و متن های دیگرش آقای سعید جلیلی را زیر سوال می‌برد و تخریب می‌کند اینجا که میگه «بروید کمی تحقیق کنید آن فرد چه کسی بود که رهبری با دبیر شعام شدن او مخالف بود !!!» با تشکر خطابم به مدعیان انقلابی گری و ولایت مداری است که هم چنان در حال تخریب قالیباف و مجلس هستند، ادعایشان هم می شود که رهبری اگر اشاره کند، جان می دهند!!!! اشاره که هیچ، شما ها حتی حرف های صریح رهبری را هم توجیه می کنید و هنوز هم می گویید مجلس خیانت کرد در قضیه رأِی به کل کابینه، در حالی که رهبری صریحا فرمود کمک_ارزنده مجلس و صریحا هم فرمود این لطف الهی و نعمت خدا بود به همه کشور!!!! آقایان، به والله دهان ما بسته نیست، ما هم بلدیم حرف بزنیم، حتی راجع به کاندیدای مورد علاقه شما و اطرافیانش! اما به خاطر رهبری سکوت می کنیم و چیزی نمی گوییم و طبق دستور ایشان دنبال همدلی با دولت و مسئولین هستیم، شماها که تکلیفتان معلوم است، تا رئیسی عزیز زنده بود او را می زدید و او را مجری سندی ۲۰۳۰ می‌دانستید، حالا هم که در حال زدن همه هستید!! ما ساکتیم، اما خودتان با وجدان خودتان خلوت کنید چطور اصلاحاتی ها یک مدیر ضعیف را تبدیل به رئیس جمهور کردند، اما شماها ذره بین دست گرفتید هر مسئولی ذره ای خلاف تفکر شما عمل کرد او را از دایره انقلاب خارج کردید!!! کسی منکر ضعف مسئولین حتی قالیباف نیست، اما مهم این هست که شماها یک سره در حال تهمت زدن هستید، حتی بعد تعریف رهبری از کار مجلس درباره رای به کابینه هم دست بردار نیستید، گویا اصلا حرفهای ایشان برای شماها مهم نیست!!! فقط یک مطلب بگویم در طول تاریخ جمهوری اسلامی، هر وقت کسی توسط رئیس جمهور به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد، رهبری یکی دو روزه او را در حکمی به نمایندگی خودش در آن شورا هم منصوب می کرد تا حق رأی پیدا کند. فقط یک بار در طول تاریخ جمهوری اسلامی، رهبری با دبیر شدن آن فرد مخالف بود و حکمش را با لج بازی رئیس جمهور وقت بعد ۸ ماه زد!!!! بروید کمی تحقیق کنید آن فرد چه کسی بود که رهبری با دبیر شعام شدن او مخالف بود!!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سخن درستی است از آن جهت که باید بین انتقاد و تضعیف تفاوت قائل شد. به هر حال آقای قالیباف از فرزندان انقلاب می‌باشند و باید حفظ شوند. موفق باشید

نمایش چاپی