بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
449

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بنده کتاب آداب الصلاه را طی دو سال { همراه دوستانی با شرح شما } کار کردم ولی با وجود تاکیدات زیاد امام برای حجاب نشدن آن، بنده دچار حجاب آن شدم ، میخواستم بدانم چه کنم تا از این گرفتاری رها شوم ؟
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی حجاب‌شدن دستورات به این معنی است که ذهن و فکر انسان مشغول خودِ آن دستورات شود، ولی اگر همه‌چیز اعم از دستورات دینی و تبیین‌کردن‌های عرفانی ،وسیله باشند تا قلب توجه بیشتری به معبود خود بیندازد، دیگر حجاب محسوب نمی‌شوند، کمی طول می‌کشد که تبیین‌کردن‌‌های عرفانی موجب توجه قلب به سوی معبود شود، عمده آن است که سعی شما آن باشد که در هر حال قلبتان متوجه معبود باشد. موفق باشید
175

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی با اهداء سلام و تحیت و تبریک عید. جسارتا اجازه می خواهم مطالبی را در مقام مقدمه طرح نمایم تا سوال از پختگی لازم برخوردار شود (گرچه به نظرات حکیمانه جنابعالی در اصلاح همین مقدمات نیز شدیدا" نیازمندم) اولا" مستحضرید که موضوع طراحی نرم افزارهای حکومت اسلامی درحال حاضر از اولویت های نرم افزاری انقلاب و جامعه شیعی است. وثانیا" اساسا" این نرم افزارها توسط مجتهدین باید تولید و طراحی شود. و ثالثا" مقصود از مجتهد اینجا لزوما مجتهد به اجتهاد فقهی مصطلح که محصول حوزه های علمیه فعلی است نیست (شاید بر مبنای مدل اجتهاد متجزی شهید مطهری یا سایر مدل های مجتهد پرور دیگر باید مجتهد طراح نرم افزارحکومتی تربیت شود) و درنتیجه در این میان ضرورت دستیابی به وجوه مختلف اجتهاد مانند فقه الاداره یا فقه الاقتصاد یا فقه السیاسه و امثالهم از ملزومات این تولید نرم افزاری است. و رابعا" مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان دانشکده علوم حدیث قریب به این مضمون فرموده بودند: ما الان به محدثینی نیاز داریم که لزوما فقیه یا اصولی نباشند.(به نظر بنده یعنی توان انتفاع از نور ثقلین را داشته باشند اما عمری صرف فقه و اصول رایج حوزه ها نکرده باشند که تا بیاید و عمر به ثمر برسد آفتاب عمر هم بر بام رسد!) . و خامسا" بصیرت و زمان آگاهی لازم است تا به مدد آن غرب و مدرنیسم و وقایع امروزه را تحلیل کند و قواعد حاکم بر نظام های امروزی شناخته شود. و با رسانه ها و به طور کل ابزار های ایشان آشنایی کافی حاصل باشد. و سادسا" حضرتعالی حکمت متعالیه را در کنار ولایت فقیه ارکان رفع نیازهای نرم افزاری حکومت شیعی بیان فرموده اید. و این همه در شرایطی است که امام راحل(ره) مسیر را همان مسیر فقه جواهری تعریف کرده اند. با نظر به مباحث ارزشمند حضرتعالی در خصوص تمدن زایی، غرب شناسی، امام شناسی، معرفت نفس و مباحث حکمت متعالیه ( که به فضل خدا و گرچه از تهران! چند سالی هست که توفیق تحصیلش نصیبمان شده) و از همه مهمتر تفسیر و شرح احادیث، و نیز جامعیتی که در منابع و آثار و قاعدتا شخصیتتان هست حال سوال اینست که: رسیدن به اجتهادی که طراحی و تولید نرم افزارهای حکومت اسلامی را نتیجه دهد لزوما از مسیر فقیه شدن (به فقه فردی) می گذرد؟ یعنی آیا مجتهدی که مدیریت اسلامی یا اقتصاد اسلامی را می خواهد تحصیل و تولید کند باید در ابواب نماز و روزه و حج و زکات هم مقدمتا" و ابدائا" تحصیل فقه کرده باشد؟ یا اگر مثلا مقدمات عربی در حوزه را ونیز منطق و روش های استنباط را طی کند و از آن پس به تحصیل علم الحدیث بپردازد به مطلوب رسیده است؟ البته از حکمت صدرایی و زمان آگاهی هایی که عرض شد نیز نباید غافل باشد. در کنار نظراتتان در خصوص مقدماتی که عرض شد سوال اینست که چندین سال تحصیل فقه فردی مسیر تولید در فقه حکومتی و یا نرم افزارهای حکومتی هست یا خیر. خدا به حقیقت نور محمد و آل محمد( علیهم السلام) بر عمر و عزتان بیافزاید یاعلی
متن پاسخ

جواب: سلام علیکم :
باسمه تعالی
به نظر بنده روحیه‌ی فقه جواهری مدّ نظر حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» به این معنا است که انسان سعی کند به عمق روایات و جایگاه تاریخی آن‌ها و دلالات آن‌ها توجه کند و بنده پیشنهاد آخر شما را قبول دارم. منتها همان‌طور که متوجه هستید؛ موضوعِ دروس فقهی ما یک بحث است – که مربوط اصول عملیه است – و روش فقهی ما یک بحث دیگر است که موجب رشد دقت انسان در فهم متون دینی می‌شود و لذا اگر با رویکرد به حکومت اسلامی در دروس خارج اساتید شرکت کردید پس از مدتی خودتان متوجه می‌شوید آمادگی لازم را تا حدّی پیدا کرده‌اید و چون رویکرد خود را سیر در سایر ابواب دینی قرار داده‌اید به مطالعه‌ی آن امور می‌پردازید. که در جای دیگر عرض کرده‌ام.
موفق باشید

15792
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد معظم جناب آقای طاهرزاده: ببخشید آقای طاهرزاده با عرض پوزش ولی جواب شما ابهام را برایم نزدود و به طور کامل قانع نکرد. 1. اگر می گویید سالک الی الله همواره آرزوی کمال بالاتر را دارد، این سخن شما مناسب سالکی است که در حال سیر است و به کمال مطلق نرسیده نه کسی که فناء ذاتی که بالاتر از ان قادر به تصور نیست و نهایت آرزو و کمال و رستگاری انسان است و همچنین نه مناسب عارفی کامل بلکه به قول شما کامل مکمل و هیچ بنده ندیدم که عارفی کامل مکمل تاسف استفاده نکردن از استادی را بخورد زیرا معمولا سالکین رحل اقامت خود را برآستان کامل ترین و برترین استاد موجود می افکنند و به طوری که از آن استاد هم بعد ها کمال مدح و ستایش را دارند و خیلی او را می ستایند همانند قضیه علامه طهرانی با آقای حداد و مقداری دور از ذهن است که آقای خمینی بداند عظمت مرحوم ملکی تبریزی را بعد برود سراغ کسی دیگر که بعدا باعث تاسف استفاده نکردن از او بشود. بعد کامل مکمل یعنی اسفار اربعه را تمام کردن در صورتی که کامل مکمل شدن یعنی رسیدن به تمام درجات عالم بقاء و رسیدن به بقاء اتم و تمکن در عالم بقاء در صورتیکه این درجه به ندرت برای اولیا الهی و کملین عرفا حاصل می شود و همچنین از سید الطائفتین علامه طهرانی (ره) نقل است که انسان کامل به معنای کسی که اسفار اربعه اش تمام شده در هر قرن شاید یک یا دو نفر پیدا شود شاید هم نه. که البته مصداق حقیقی آن در این قرن امثال حضرت سید الطائفتین علامه طهرانی (ره) و حضرت سید هاشم حداد و علامه طباطبایی 2. یک اصل واضحی است که هر عارف کامل استادی کامل باید داشته باشد مگر مجذوبین سالک. پس اگر ممکن است بفرمایید استاد آقای خمینی کیست؟ زیرا مرحوم ملکی تبریزی نبوده و پیش آقای شاه آبادی هم که عرفان نظری میخوندند پس ایشون از کدام استاد کاملی استفاده کرده که معلوم نیست و جایی گفته نشده. 3. حرف شما مبنی بر سخن شریف امام علی (ع) به آن شخص، جواب سوال مرا نداد و سوالم بی جواب ماند. شما می گویید انسان کامل که معصوم نیست. ما هم مگر غیر این را می گوییم منتهی بنابر مطالب راقی و عالی گفته شده توسط پسر علامه طهرانی انسان کامل در سه جا معصوم و بدون خطاست و این سه مورد را قبلا عرض کردم که یکی از آن ها مربوط به مسایل اجتماعی است. و قطعا اگر آقای خمینی انسان کامل بودند مورد فریب و اغفال بعضی افراد افراد وافع نمی شدند پس دیگر در اینصورت طبق صحبت شما که ایشان کامل بودند پس اگر قرار است انسان کامل در این موضوعات خطا کند و فرق بین وفادار و متعهد و متعهد نما را تشخیص ندهد دیگر چه فرقی بین او و انسان های عادی است؟ تازه سخن صریح ایشان است که من گول ظاهر بعضی افراد را خوردم و تمجید هایی کردم که بعدا آن اشخاص حقیقتشان را آشکار کردند. و قطعا از آن جایی که انسان کامل اشراف تام و کامل بر نفوس اشخاص دارد ایشان هم باطن آن شخص را بر خلاف ظاهری که داشت تشخیص می داد و به دنبال آن هیچ وقت آن شخص از مرتبطین صمیمی و مورد وثوق و اعتماد ایشان نمی شد. اگر ایشان کامل بود پس باید اشراف بر وجود این شخص داشت و روابط حسنه ای با آن شخص نداشت مگر اینکه باز هم توجیهاتی بکنیم و بگوییم ان وقت شخص خوبی بوده و نیت خیر داشته در صورتی که از صحبت خود آقای خمینی در وصیت نامهشان نتیجه بدست می آید که آن وقتی که ایشان از آن کس تمجید نموده آن شخص باز هم انسان درستی نبوده چون خود آقای خمینی تقریبا اینطور میگه که به اشتباه تمجیداتی کردم یعنی انسان های خوبی نبودند و من به ظاهرشان نظر دادم و تمجید کردم. وگر نه اگر مثلا بنی صدر قبلا انسان خوبی بود و نیت خیر داشت اگر آقای خمینی تمجید هم می کرد خوب اشکال ندارد زیرا آن وقت خوب بوده و بعد نیتش عوض شده ولی از وصیت نامه امام این مطلب نتیجه گرفته نمی شود. و زیرا اگر گفته شود که انسان کامل که معصوم نیست و اشتباه می کند که در اینصورت دیگر باید گفت همه افراد جامعه کامل مکملند و دیگر هیچ تمایزی بین عرفا حقیقی و دیگران وجود ندارد. البته باز هم به نظرم سخنانم تاثیری در نظرات شما ندارد و شما باز هم توجیهات و تأویلاتی می کنید تا کمال ایشان را ثابت کنید. البته خدایی نکرده از ارزش ایشان کم نشود و بحث من در مورد کمال ایشون است وگرنه به قول علامه طهرانی اگر تا قیامت از نقاط مثبت و فضایل ایشان گفته شود تمام نمی شود. حال نظر شما چیست و خواهشا با دیده انصاف بنگرید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید در این موارد بنده با جنابعالی هم‌نظر نباشم. بنده طبق آیه‌ی «کلّ یوم هو فی شأن» ظهور حق را در هر تاریخی، متفاوت می‌بینم و حضرت حق در این تاریخ، به نور حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با ما سخن می‌گوید و ما را به فنایِ فی اللّه دعوت می‌کند و شهیدان را آینه‌ی تمام‌نمایِ این سبک و سلوک به صحنه آورد. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ، ارتباط واقعی عرفانی با خدا را در مقابل ما گشودند – وگرنه ارتباط فکری و فلسفی که همیشه بود - همان‌طور که وقتی پیامبری به تاریخ وارد شد و متجلی به نور اسم خاص آن تاریخ گردید، نباید به دین پیامبر قبلی بود و در عین احترام به پیامبر قبلی، باید راهِ انس با خدا را در آخرین پیامبر پیدا کرد؛ امروز عرفانی که ما را با خدا مأنوس می‌کند تنها و تنها راهِ گشوده‌شده‌ای است که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشوده‌اند و بقیه‌ی راه‌ها در عینِ محترم‌بودن، ما را در فضایِ خدایِ غائب و انتزاعی می‌برند و از این جهت بنده نگرانم که بعضی از عزیزان با خدای گذشته زندگی کنند و بعد به دنبال حالاتِ عرفانیِ عرفای گذشته ‌باشند که در زمان خود با خدایِ حیّ و حاضر زمان خود به‌سر می‌بردند. موفق باشید

14633
متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد گرانقدر: زیارتتان قبول. نظرتان را راجع به این نامه عرفانی می خواستم بدانم. نامه آیت الله سعادت پرور (پهلوانی). به یکی از رفقای سلوکی. خواهشا پاسخ بفرمایید. چند ماهی است بنده می خواستم بفرستم نمی شد. یه بار هم اشتباه فرستادم فیلم تشییع جنازه ایشون بود. این نامه: محضر دوست عزیز قربان دل به هجران مبتلایت پروانه بیش از آن که بسوزندش خرمن هستی خویش بسوخت. دیشب مرا با پروانه دلسوخته و عاشق دلباخته، سخنانی به میان رفت. در من آتشی افروخت که هنوزم می سوزم. گاهی بر می خواست و به گرد خورشید رخسار محبوبش می گشت و گاهی از خود بی خود می شد و به زمین می افتاد. نظرش جز به روی معشوقش نبود و هر طرف او را می افکندم، باز به جانب محبوبش نظر داشت. مدتی در زیر چراغ، بیهوش می افتاد. چون به هوش می آمد، باز برمی خواست و به دور محبوبش پر و بال می زد. از او پرسیدم که: ای عاشق دلباخته جگرسوخته! چرا از دیروز که به پیش ما آمده ای تا به حال به کناری خزیده بودی و حال، چنینی؟ گفت: جلوه معشوق ما را بر این داشت. پرسیدم: غرضت از این گردش به دور معشوقت چیست؟ گفت: دوست فنای ما می خواهد. پرسیدم: چرا یکباره خود را به آتش نمی افکنی؟ گفت: چه کنم؟ من او را برای خود می خواهم، نه خود را برای او! گفتم: این نه رسم عاشقی ست. گفت: چه کنم؟ پای بند زیبایی خودم و معشوق مرا به خود راه نداد. پرسیدم: چرا به زمین می افتی؟ گفت: ما را تاب دیدار او نیست. هر چند به دور وجودش می گردم و التماس می کنم، مرا از خود دور می کند و دستی به سینه ام می زند که برو! تو نامحرم این بزمی، خود خواهان را در این بزم راه نباشد. عشق از اول سرکش و خونی بود / پا گریزد هر که بیرونی بود پرسیدم: چه می شود که مدتی به زمین می افتی و حرکت نمی کنی؟ گفت: اگر چه من نامحرم هستم. لیک لن ترانیش هم به من لذت می بخشد، که مدتی از خود بی خود می شود. پرسیدم: چرا با این که تو را می راند دست از دامنش نمی کشی؟ گفت : آه! آه! که این نه رسم عاشقی ست پرسیدم: چرا سخن نمی گویی، همیشه روز ها مهر سکوت به دهان زده به گوشه ای خزیده ای؟ گفت : آرزوی وصال یار ما را چنین و چنان کرد. گله از دوست بسی بی شرمی ست. دوست هجران ما خواهد. گفتم: درس عشقی به من بده. گفت: برو! از من چه می خواهی؟ این سخن با شمع گو که از سرشب تا به صبح به پای می ایستد و می سوزد و می گرید تا نابود گردد. عاشق سوخته دل تا به بیابان فنا نرود در حرم دل نشود خاص الخاص آن که جان داد به شمشیر تو جانانه شود / آنکه مست تو شود ساقی پیمانه شود // آنکه از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست / عاقل آن است که از عشق تو دیوانه شود // پاسی از شب نرفته بود که او را به کناری نهادم. باز برگشت و دیده به محبوبش دوخت. پرسیدم: این چه حالت است؟ گفت: ما را انتظار دیدار دوست به این حال وا داشت. چون خورشید طالع گشت. او را به کناری یافتم باز هم به همان حالت؛ آرام و خاموش، به انتظار محبوب. یکی از دوستان به پیش من آمد. به او قصه شب گذشته را گفتم و او را به پیشش آوردم. پس از مدتی نظر کردم دیدم او را پامالش کرده اند. پر و بالش شکسته و بر بستر بیماریش افکندند. از پروانه پرسیدم: این چه حالت است که در تو می بینم؟ با صدای ضعیف گفت: ما را از در خود راندند و لگد قهر بر سرما زدند که برو! هر کس را بدین درگاه راه نباشد. مرا به حال او رأفت افتاد. عصر آن روز او را به کناری یافتم در حالی که بال و پری در او نمانده بود. چون دست به او زدم تنها خاکستری به دستم باقی ماند. عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است / دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح این نوع گفتارها خودِ این گفتارها است بنابراین شرح آن را نیز باید شرح داد. بهتر آن است که به جای نظر به عبارات، دل را متوجه ی اشاراتِ این کلمات بفرمایید. یعنی به جای آن که پای مطلب را بگیرید و پایین بکشید، دست به دامان آن بزنید و بالا بروید. موفق باشید

11476
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید مجدد وقت شریف حضرتعالی رو می گیرم در ادامه دو سوال 11425 و 11454 در مورد آیت الله خویی و سخن امام فرمودید سخن امام در مورد حوادث سال 42 بوده. حرف شما درست. اما امام این حرف را در سال 60 گفتند. یعنی 20 سال بعد: در آن وقتی که اول نهضت بود، یک شخص سرشناس از این اشخاص گفته بود که ایرانیها دیوانه شده‏اند! قیام در مقابل محمدرضا را و ایستادگی در مقابل ظلم را، با تعبیر دیوانگی، یکی از اشخاص سرشناس معرفی کردند. آن کاسب یا تاجری که در منزل او بود و از او شنید این را، گفته بود که آقا، بعضی از اینها مردم کذا و کذا هستند و اینها بعضیشان هم شهید شده‏اند. آن آقای سرشناس گفته بود: این از خریّتشان بوده است! آدم که نمی‏رود در توی خیابان مقابل مسلسل بایستد! و همان آقای سرشناس پرونده‏اش از ساواک بیرون آمده و آن وقتی که جوانهای ما در خیابانها کشته می‏شدند، انگشتر برای سلامت محمدرضا فرستاده بود. یک دسته این طورند که حضرت امیر ـ سلام اللّه‏ علیه ـ از اینها تعبیر می‏کند که اینها همّشان علفشان است[5]؛ مثل حیواناتی که همّشان این است که شکمشان سیر بشود، شهواتشان را بر همه چیز مقدم می‏دارند؛ نماز هم می‏خوانند و روزه هم می‏گیرند و عبادات شرعی را هم بجا می‏آورند، لکن این طور است وضع تفکر که انسان نباید خودش را در معرض یک خطری، در معرض یک چیزی قرار بدهد و این کاری که این ملت شریف اسلام کردند، این کار یک کار جنون‏آمیز بوده است! ملاحظه می کنید که امام ایشان را با عرض معذرت با حیوانات مقایسه می کنند. در مورد آقای بروجردی سوال من این است که چرا هر موقع ما جوانها از سستی و بی موضعی علما در گذشته سوال می کنیم با این پاسخ مواجه می شویم که زمانه مناسب اقدام نبوده و شرایط زمانه اقتضا نمی کرده یا آنها مشغول زمینه سازی برای بعد بودند. نکته این است که اگر این منطق را بپذیریم پس باید بگوییم شبیه حرف آیت الله خویی، کاری که شیخ فضل الله نوری کرد نعوذ بالله خریت بود. چون در نامناسب ترین زمانه این کار را کرد که منجر به اعدامش شد. ضمنا تذکر شعر مولوی خیلی خوب بود... اما آیا وقتی سوالی علمی دارم باید با چنین هشداری مواجه شوم و ذهنم و دهانم را ببندم؟ ممنون از پاسخی که خواهید داد. باز هم به دلیل گرفتن وقت شما معذرت می خواهم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان فرمایش حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بودم و در همین رابطه عرض کردم آیت اللّه خویی متوجه عمق نهضتی که توسط حضرت امام در حال وقوع بود نبودند و این ضعف ایشان نباید موجب نادیده‌گرفتن خدمات ایشان باشد. در مورد آیت اللّه بروجردی متأسفانه اطلاعات کاملی ندارید از این جهت عرض کردم مواظب باشید قیامت خود را به خطر نیندازید. برای به‌دست‌آوردن نظریات صحیح نباید به دنبال نتایج سریع بود. به نظرم خیلی زود قضاوت می‌کنید. موفق باشید

10600
متن پرسش
ﺳﻼﻡ: ﺩﺭ ﺑﺤﺚ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﺻﺪﯾﻘﯿﻦ ﺗﺎ ﻣﺜﺎﻟﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻮﯾﺖ ﺗﻌﻠﻘﯽ ﻣﻌﻠﻮﻝ، ﺍﯾن ﺳﻮﺍﻝ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﺁﯾﺎ ﻣﻦ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺎﺯﻟﻪ ای ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺭ ﺷﺪﺕ ﮐﻤﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﮎ این مطالب ﭼﻪ کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا آن حقیقتی است که عین کمال است، پس هر موجودی که عین کمال نیست خدا نیست. آیا مخلوقی که حیاتش از خدا است می‌تواند کمی خدا باشد در حالی‌که خداوند عین حیات است؟ موفق باشید
10309
متن پرسش
سلام علیکم: 1. چرا حضرات معصومین علیهم السلام در احادیثشان گاهی بعد از لفظ الله. جل جلاله و تبارک و تعالی استفاده می کردند و گاهی بدون این عبارات بکار می بردند. آیا به مقام بقا و فنایشان مربوط بوده؟ 2. چرا حضرت رسول (ص) فرمودند به اهل زمین رحم کنید تا آن که در آسمان است به شما رحم کند؟ آیا وجود اینگونه مکان مند به نظر نمی رسد و وجود واسع به حجاب نمی رود؟ 3. من گاهی که به مرگ فکر می کنم و اخبار مربوط به مراقبه را متذکر می شوم تصمیم می گیرم که قید رابطه با هر موجودی را اعم از انسان و غیر انسان و آشنا و غیر آشنا را به حد صفر برسانم و فقط به حد وظیفه با محیط و وجود اطرافم مرتبط باشم. و کاربرد زبان را به حد صفر برسانم نظرتان چیست؟ اگر بفرمایید اینگونه انسان از جامعییت می افتد عرض می کنم پس با فاصله گرفتن از حضرت حق و دور شدن از مراقبه و حال بسیار بد شب و قبض شدن چه کنم. در نهایت دیده ام که در جمع بودن باعث سیاهی عجیبی است. هر چند اعتراف می کنم که فاصله از دیگران باعث ناراحتی نفس اماره ام می شود اما در عوض فطرتم به وجد می آید و شب حالم بهتر است. کلا نظرتان در مورد محاورات زبانی روزمره چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور که می‌فرمایید گاهی در معرض تجلی خاصی قرار می‌گیرند و مطابق آن حضرت حق را توصیف می‌کنند و یا فضای سخن آن عزیزان طوری است که شائبه‌ی کم‌حرمتی به حق پیش می‌آید که با توصیف جلال حق آن را جبران می‌کنند 2- در این توصیه بحث ایجاد زمینه جهت تجلی انوار اسم رحمان است که ما با برخورد خوب با مردم در خود ایجاد می‌کنیم 3- در سفر من الخلق الی الحق این کار که انجام می دهید لازم است، ولی در سیری که باید حق را در مظاهر بیابید و با او مأنوس شوید نیاز است که از خلق فاصله نگیرید بلکه در خلق، حق را بیابید که إن‌شاءاللّه با دنبال‌کردن مباحث منازل‌السائرین قدم‌های جامعی برمی‌دارید. موفق باشید
10264
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت: یکی از اساتید ما با آوردن مطالبی از سوال و جواب ابوسعید ابالخیر و ابن سینا، و اشکال به ابوسعید و دفاع از ابن سینا، به ابوسعید بسیار بد و بیراه گفتند ایشان را خیالاتی و وهم زده معرفی کردند، لطفا در مورد ابوسعید اطلاعاتی به من بدهید، و اینکه آیا زبان عرفا با زبان فلاسقه تفاوت ندارد، خودم حدس میزنم تفاوت از اینجا حاصل شده است. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد زندگی‌نامه‌ی ابوسعید ابوالخیر به کتاب «حالات و سخنان ابوسعیدابوالخیر» رجوع فرمایید و یا در اینترنت جستجو بفرمایید، مطالب خود را به‌دست می‌آورید. عرفا نظر به قلب دارند و فلاسفه نظر به عقل و ابن‌سینا در نمط هشتم و نهم اشارات قلب را بر عقل ترجیح می‌دهد حالا چرا آن استاد بد و بیراه به ابوسعید گفته‌اند معلوم نیست! ای کاش سری به نمط هشتم و نهم اشارات می‌زدند. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در نصیحتی که به احمدآقا دارند می‌فرمایند؛ اگر حرف اهل اللّه را نفهمیدی، لااقل آن را انکار نکن. موفق باشید
9692
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت شما استاد بزرگوار: من کتاب «جن و جادوگر در اسلام » را خواندم و با خواندن این کتاب قلبم از بسیاری نگرانی ها آرام گرفت؛ اما چند سؤال از خدمتتان داشتم: 1ـ آیا ممکن است حسادت و تنگ نظری ‍‍ژنتیکی باشد؟ و اگر تعداد زیادی از اطرافیان ما دچار چنین مشکلی هستند چه باید کرد؟ آیا راهی، ذکری وجود دارد که اگر شخص من انجام دهم به کاهش حسادت در اطرافیانم منجر شود؟ آیا وقتی کسی ذاتا حسود است آیا از اطرافیان برای کاهش این حالت در او کاری بر می آید؟ 2ـ آیا اگر مثلا در اطراف ما 80 در صد افراد حسود هستند، آیا ممکن است چنین خصوصیتی به طور ژنتیکی به نسل خود ما هم راه پیدا کند؟ 3ـ اگر کسی در اقوام درجه یک (مثلا دخترعمو ، زن عمو و...) وجود داشته باشد که مرتب زندگی ما را رصد می کند و هر گونه موفقیت ما را، شکست خود تلقی می کند و باعث سرشکستگی خود می داند چه باید کنیم؟ در حالی که از طرفی نمی شود روابط را قطع کرد و از طرف دیگر، دیدار و تماس تلفنی با وی، بیشتر شبیه شرکت در جلسه بازپرسی است. 4ـ شما فرموده بودید که اگر همیشه توکل داشته باشید و مرتب سوره هایی مثل «آیة الکرسی» را بخوانید هیچ کس به شما نمی تواند ضربه بزند؛ اما متأسفانه من تا کنون هیچ گاه نتوانسته ام به طور دائم بر چیزی مداومت کنم، مثلا یک ماه، هر روز آیة الکرسی می خوانم ولی ناگاه این عادت را ترک می کنم و مدت زیادی طول می کشد که متوجه این ترک عادت می شوم؛ آیا راهی برای افزایش دوام ذکرها وجود دارد؟ 5ـ چه کنم که هوشیاری بیشتری نسبت به خودم پیدا کنم و کمتر دچار غفلت شوم؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حسادت و یا هر صفتی که بار ارزشی داشته باشد موروثی و ژنتیکی نیست، ولی حالاتی هست که اگر درست مدیریت و هدایت نشود منجر به حسادت می‌شود. مثل روحیه‌‌هایی که خداوند جهت تصمیمات بزرگ در بعضی می‌گذارد حال اگر این‌ها به جای آن‌که خودشان را رشد ندهند برایشان رشد مادی بقیه سخت می‌شود. در جلسات 47 و 48 شرح دعای مکارم الأخلاق بحثی در مورد جایگاه حسد و روش درمان آن عرض شد. خوب است آن را از روی سایت بگیرید 3- تا آن‌جا که ممکن است ما نباید امکانات دنیایی خود را به رخ بقیه بکشیم، بیشتر با روحیه‌ی تواضع باید با بقیه روبه‌رو شد 4- باید زندگی را طوری تعریف کرد که این‌گونه وظایف در آن جای گیرد. مثلاً همیشه بعد از نماز صبح 21 مرتبه آیت‌الکرسی را جزو تعقیبات خود قرار دهید 5- مباحث ده نکته معرفت نفس شروع خوبی است. تدبّر در قرآن فوق‌العاده است. موفق باشید
8952

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. پیرو سوال 8896 ، می خواستم بپرسم مگه اساسنامه و قوانین بانک ها در ابتدای انقلاب به تایید مراجع از جمله آقا نرسیده و بعد بانک اسلامی لقب گرفته؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه بانک‌ها قوانین را دور زدند و قوانین هم نارسایی‌هایی دارد که باید برطرف شود. کلیّت قوانین ممکن است پذیرفته شود ولی در عمل نتیجه‌ی مناسب اهداف اقتصاد اسلامی را در بر نداشت. موفق باشید
8870
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشد. چرا مسئولین حقیقت توافق نامه هسته ای را برای مردم نمی گویند و آقای ضرغامی می گوید فعلا به صلاح نیست و نمی گذارند نمایندگان مجلس در رسانه ملی حرف بزنند و ..... حال سوال من این است: اگر این روشنگری و افشای حقیقت از طرف خود مردم باشد آیا کار خوبی است؟ و به صلاح جامعه است؟ آیا ما با این کار در خط رهبری هستیم یا داریم کار را خراب تر می کنیم؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: حقیقت امر آن است که در عین انتقاد نسبت به توافق‌نامه‌ی ژنو، نباید پشت دیپلمات‌ها را خالی کرد تا نتوانند با قوت در پشت میز مذاکره حاضر شوند. همین روش که تا حال جلو رفته ایم، بد نیست. ولی اگر موجب تضعیف دولت شود خوب نیست. موفق باشید
8231

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد با توجه به اینکه شما سیر استاد معمار رو برای کتب استاد مطهری پیشنهاد کردید بنده الان در حال خواندن کتب شما هستم و کتاب فرزندم این چنین باید بود جلد دوم رو شروع کردم ولی از طرفی میخوام کتب استاد مطهری رو برای فهم بهتر المیزان شروع به خوندن کنم حالا لطفا راهنمای بفرمایید کتب شما رو ادامه بدم یا کیب استاد مطهری رو بخونم؟خیلی ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به نظرم می‌توانید در کنار کتب شهید مطهری«رحمة‌اللّه‌علیه» به مطالعه‌ی آن کتاب‌ها نیز ادامه دهید. موفق باشید
6165
متن پرسش
باسلام 1.آیاکسی که گناه میکند و توبه میکند باز آن گناه تاثیر وضعی اش را میگذارد؟ 2.نظرشما درموردعالم ذر چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ما باید به سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» اعتماد کنیم که می‌فرمایند: « التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه‏ » هرکس از گناهی توبه کند مثل کسی است که آن گناه را انجام نداده 2- عالم ذر اگر به معنای فطرت است که یک معرفت درست قرآنی است و اگر به معنای آن است که ما قبلاً ذره‌هایی بوده‌ایم که آیت‌اللّه جوادی در مباحث درس‌هایی از قرآن می‌فرمایند روایات مربوط به این نوع نگاه به انسان معتبر نیست. موفق باشید
4881

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد می خواستم نظر جناب عالی درباره ی اینکه ما میدانیم حضرت اقای جوادی املی یک شخصیت انقلابی و حکیم و معتقد به نظام همانطوری که از کتاب بنیان مرصوص ایشان هم بر می اید اما دیدیم که ایشان تعاریف بالایی از اقای رفسنجانی داشتند ایشان را سید الشهدای انقلاب نامیدند و در دوره ی ریاست جمهوری چند سال قبل نظرشان با ایشان بود در صورتی که رهبر انقلاب در خرداد 88 سخن از تفاوت هایی با اقای هاشمی زدند در صورتی که با مبانی اقای جوادی ایشان هم باید نظرشان همان باشد چون مبانی یکی است یا شاید مبنای اقای جوادی هم نزدیک به اقای هاشمی است با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در این مورد داشته‌ام به قسمت شخصیت‌ها رجوع فرمایید، در بخش آیت‌الله جوادی موضوع را دنبال بفرمایید. موفق باشید
2986

نذری‌دادنبازدید:

متن پرسش
در محل ما گاهی بدون اینکه مراسمی برای امام حسین برگزار شود در ایام محرم و صفر به جمعیت انبوهی نذری میدهند خواهشمندم جایگاه این گونه نذرها را مشخص نمایید 2 جایگاه نذر برای امام حسین کجاست 3 در صورت امکان اکر امکان دارد سوالات و جوابها را به صورت پیامک دریافت و ارسال نمایید تا همگان بتوانند به راحتی با جنابعای نماس داشته باشند 4در صورت داشتن چنین پایگاهی اطلاع رسانی شود با کمال تشکر موبایل 09139073695
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1 و 2- این ها هم در حدّ نذری‌دادن می‌توانند نسبت به حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» ابراز اراده کنند إن‌شاءالله همین زمینه می‌شود تا نسبت به حضرت معرفت بیشتر پیدا کنند. 3- دریافت و ارسال سوالات و جوابهای آن به صورت پیامک باتوجه به حجم بالای متن میسر نمیباشد.موفق باشید.
2069

معرفی کتاببازدید:

متن پرسش
باسلام واحترام محضراستادگرانقدر: لطفا کتابهای که باعث می شود دیدی به انسان بدهد تا زندگی فردی و زناشویی الله محور گردد و دنیا در حاشیه برود‌ «مدینه فاضله در منزل»از خود جنابعالی یادیگر استاد محترم.یا در صورت لزوم سیر مطالعاتی لازم را راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» کمک کنددر ضمن منابع اخر کتاب را نیز مورد توجه قرار دهید. موفق باشید
1018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم بنده یک مشکل(سوال) اساسی دارم و بدون اغراق ده ها بار از این مساله صدمه خورده ام.وقتی که کتاب «جایگاه رزف انسان در عالم هستی»را مطالعه می کردم دوباره آن مشکل برایم تداعی شد.شما در آن کتاب فرمودید که انسان باید به رزقی که خدا برایش مقدر فرموده است راضی باشد چون او خالق ماست و از ما به ما مهربان تر است پس قطعا چیزی را برای ما مقدر می کند که به بهترین نحو ممکن بتوانیم آخرت خود را آباد کنیم.پس باید به همان رزق قناعت کنیم و بدانیم که تمامی اموری که برایمان پیش می آید امتحان و ابتلاء است و باید تمام تلاشمان را بکنیم که سربلند از امتحانات الهی بیرون بیاییم.الحمدلله بنده مثقال ذره ای به این امر شک ندارم.ولی شما در بخش دیگری از کتاب با استناد به احادیثی فرمودید که عواملی نظیر گناه،غفلت و ... روزی انسانها را کم میکند. حال سوال اساسی من اینجاست که فردی را در نظر بگیرید که رزق کمی دارد.او از کجا باید بفمهد(تاکیدم بر روی همین قوه تشخیص فرد مورد نظر است) که این رزق کم همان رزق مطلوبی است که خداوند حکیم برای او در نظر گرفته است و او با همین رزق کم میتواند آخرت خود را بسازد و باید بر قلت رزق خویش صبر کند یا اینکه این رزق کم را خداوند برای او مقدر نکرده است بلکه او با گناهانش سبب شده است که رزقش تقلیل پیدا کند و حالا باید استغفار کند تا رزق مطلوب خود، برای اصلاح آخرت را به دست آورد؟ مشکلی که بنده ده ها بار به آن برخورد کردم در مورد رزق نبوده است بلکه در مورد عبادات و بندگی ام!!! بوده است.بنده زمانهایی حال معنوی خوبی دارم(الحمدلله).ولی زمانهایی این حال معنوی از بنده ریشه کن می شود تا جایی که از نمازی میخوانم حالم به می خورد.سوالم اینجاست که از کجا باید بفهمم که این حالت مورد رضایت خدا هست و باید در این مساله صبر کنم یا خیر؟چون که احادیث مختلفی هست به این مضمون که خدا برای اینکه بنده اش دچار عجب و غرور نشود خواب را بر چشمان بنده اش مسلط می کند و او را از نماز شب محروم میکند چون خدا حکیم است و قطعا خیر بنده اش را میخواهد.او میبیند که این نماز شب به جای اینکه بنده را به خدا نزدیک کند، دارد او را به بیراهه میکشاند پس بهترین حالت برای او خوابیدن است.ولی من از کجا باید این مساله را تشخیص دهم.من از کجا باید بدانم که از دست رفتن حال معنوی ام به نفعم هست و باید صبر بر طاعت خدا کنم یا اینکه از دست رفتن حال معنوی ام به سبب گناهان بی شمارم است و باید برای آنها استغفار کنم. برای مثال از صبح تا ظهر حال معنوی خوبی دارم ولی به یک باره حالم دگرگون میشود.هر چه در اعمالم جستجو میکنم چیزی نمی یابم و وقتی این وضع ادامه پیدا میکند شروع به جزع و فزع میکنم و متاسفنه ده ها بار از این مساله ضربه خورده ام و حاصلی جز گناه و معصیت نداشته است؟تکلیفم چیست؟صبر بر این حالت(که البته به شرطی مد نظر خدا باشد و به وسیله آن آخرتم را آباد کنم) یا استغفار از گناهانم به خاطر این بد حالی؟ با تشکر فراوان-اللهم احفظ امامنا الخامنه ای
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در مورد قسمت اول سؤال حقیقت این است که رزق هرکس مقسوم و تعیین‌شده است منتها گناهان موجب می‌شود تا آن رزق برای انسان تنگ شود و به سختی به‌دست آید. همان‌طور که وسعت رزق به معنی ثروت‌مندشدن نیست بلکه به معنی راحتی در کسب رزق است تا انسان به امور معنوی خود بپردازد و استغفار ما موجب می‌شود تا رزق از تنگی به وسعت تبدیل شود. در هر صورت ما همیشه در بین خوف و رجاء هستیم و باید از استغفار نسبت به گناهان و غفلت‌ها غافل نباشیم. در مورد حالات معنوی هم شما باید خود را در حال خوف و رجاء قرار دهید، چون نه می‌دانید آن قبض به جهت گناهان است و یا نه، لذا استغفار می‌کنید تا جزء مستغفرین و توابین باشید و هم امیدوارید که در هرحال از رحمت خدا بیرون نیفتاده‌اید. و این حالت خوف و رجاء تا آخر با شما باید باشد. موفق باشید
394

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام 1-چگونه می توان عالمی را که در ان زندگی می کنم را عوض کنم 2_از خود بیگانگی چگونه رخ می دهد- علل و ریشه ها 3-فطرت چیست و چگونه بر مدار فطرت زندگی کنیم
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام سؤالات جنابعالی نیازمند مقدمات طولانی است. پس از کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» پیشنهاد می‌کنم کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را مطالعه فرمایید. إن‌شاءالله در فضایی قرار می‌گیرید که می‌توانید جواب سؤال‌تان را بیابید. موفق باشید
17023
متن پرسش
با سلام خدمت جناب استاد: در پاسخ به سئوالی خواندم که فرموده اید برخی دوستانتان توانسته‌اند ماوراء ظلمات فضای مجازی قدم‌هایی در راستای تصرف شبکه‌های مجازی در مسیر تمدن اسلامی و معارف الهی بردارند. دقیقا نفهمیدم منظور از قدم هایی که ماورای ظلمت فضای مجازی در راستای تصرف شبکه های مجازی برداشته شده، چیست؟ آیا این شبکه های خارجی مثلا تلگرام که در آن یک شبه تمام فیلمها و تصاویر حادثه ی منا حذف می شود که واکنش مردم از بین برود، یا مثلا در اینستاگرام که صفحه مربوط به سید حسن نصرالله وقتی کاربرانش زیاد شد را حذف می کند یا در فیس بوکی که تابحال سه بار وقتی فالورهای العالم از 500 هزار بیشتر شده، کلا حذف شده، آیا اینها را می خواهیم تصرف کنیم؟ از دو لب مبارک مدیر یک شبکه اجتماعی داخلی شنیدم که می گفت تمام رفتار کاربران مانند روز مقابل ماست و تنها در راستای اهداف ما می توانند فعالیت کنند. فکر می کنم این پاسختان بیشتر برای تشویق پرسشگر بود و گرنه به نظرم جنابعالی هم تایید می کنید که وقتی واقعا می توانیم از اینها بهره ببریم و یا تصرف کنیم که زیر اراده ما فعالیت کنند و دانشمندان مسلمان آنها را طراحی و مدیریت کنند و الا فقط دلمان را خوش کرده ایم که در شبکه اجتماعی هستیم. من تعجب می کنم وقتی واتساپ و وایبر آمدند شدند اسرائیلی، اما تلگرام که پر از کانالهای مستهجن و توهین به خدا و پیامبر و اهلبیت و تمسخر ارزشهای دین است، از آسمان نازل شده است. به نظر شما ما در مواجهه با سئوالاتی که از ما می شود چه کنیم؟ بگوییم در این شبکه ها با وجود کانالهای غیر اخلاقی و تصاویر مستهجن عضو شوند یا بگوییم خارج شوند؟ البته من در فتوایی از رهبری خواندم که اگر نرم افزارهای مشابه داخلی است، استفاده از خارجی جایز نیست. اما از طرفی همه ادارات و ... در این ها کانال دارند. چه کنیم؟ آیا این فتوا استثنا دارد یا این ادارات و گروههای دولتی و مذهبی و .. خلاف فتوا عمل می کنند؟ واقعا منتظر پاسخ شما هستم. تشکر از محبتتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم فضای مجازی که با فرهنگ ما شکل نگرفته است، نمی‌تواند در راستای اهداف ما قدم بردارد. مسئله آن است که آیا تا آن‌جا که ممکن است می‌توانیم از جاده‌ای که دشمن برای ما ترسیم کرده است، با عدم توانایی همه‌جانبه‌ی دشمن خارج شویم و اهداف خود را در این فضاها دنبال نماییم؟ اهدافی که تا آن‌جا که دشمن بتواند مانع از تحقق آن می‌شود. ولی ان‌طور هم نیست که توانایی آن مطلق باشد. مثل کاری که مرحوم شهید آوینی با دوربین در روایت فتح انجام داد و رسانه را در خدمت اهداف انقلاب جلو برد. موفق باشید

10465

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و تحیت حضور محترم استاد گرانقدر: استاد این سطور که برایتان می نگارم در واقع جزء دغدغه های من، به عنوان یک خانم که کاملا محصول و پرورش یافته ایده های نظام اسلامی است، می باشد، در خصوص نگاهم به وضعیت زنان و تاثیر اندیشه های نظام اسلامی بر نقش و جایگاه زن در جامعه. استاد؛ من بعد از انقلاب به دنیا آمده ام، در طی سالهایی که زیسته ام دایم سعی در یادگیری و آموختن آنچه مرا به حقیقت می رساند، بوده ام. در مراحلی از زندگیم بگونه ای تحقیق کردم که اگر همان راه را ادامه می دادم کسی شبیه به شیرین عبادی و مهرانگیز کار و ...می شدم. البته این خانمها هرکدوم در بعدی، قدرتمند و باسواد هستند اما من جهت گیری کلی ایشان را قبول ندارم. لطف خدا شامل حالم شد و مسیرم تغییر کرد؛ البته نمی توانم بگویم مسیرم تغییر کرد، من دنبال حقیقت بودم و مشخص است راه کشف حقیقت بالا و پایین دارد، اما بهرحال مطابق لنهدینهم سبلنا، خداوند دست انسان را می گیرد و ...استاد اکنون که نگاه می کنم و به زندگی خود می نگرم درمی یابم حقیقتا جایگاه این نظام والاست و این را حداقل، از تأثیری که در منش و روش زندگی من یک نفر گذاشته می توانم بفهمم. من یک بانوی مسلمان ایرانیم، تحصیلاتم را ادامه داده و سعی در کسب فضیلت داشته ام، پوشش اسلامی کامل دارم، سعی بر بندگی خداوند متعال داشته ام و به لطف خداوند در جامعه حضور فعال و سازنده دارم (البته اینها را نمی گویم که از خودم تعریفی کرده باشم، شما که اصلا مرا نمی شناسید، اینها را می گویم که تاثیرات نوع نگاه انقلاب بر تربیت زنان، به عنوان قشری که دشمن خیلی برایشان برنامه دارد را مطرح کنم) استاد این کجا و تعریف زن از نگاه غرب کجا. اگر خیلی هنر کنیم و بازیگران و خواننده ها و... را جزء لیست مفاخر زنان غرب قلمداد نکنیم می رسیم به زنانی که نویسنده و متفکر و... بوده اند که عموما یک رشد کاریکاتوری داشته اند و در بسیاری از جنبه ها رشد خود را متوقف نموده اند و اکثرا به طور ناملموس روحیه ای مردانه یافته اند و... بعد به زن مطلوب در نگاه و منظر جمهوری اسلامی می نگرم که بانویی است که در همسر بودن، مادر بودن، در صحنه های سیاسی، در اندیشه و تفکر، در کارکردها و توانمندیهای اجتماعی، در صحنه های ملی و فراملی و ...فعال است و حقیقتا در همین یک مورد که نگاه می کنم می بینم اگر درست نگاه کنیم، نظام اسلامی کیمیا است و مس وجود همگان را طلا می کند؛ کافی است درست بشناسیمش. استاد شرمنده ام که وقت شما را می گیرم، نمی دانم اینهایی که نوشتم درد و دل است، نظر و دیدگاه است یا هر چیز دیگر ولی این را می دانم که این نظام حتی در بین حزب الهی ها هم مظلوم است، چه برسد بقیه و مشخص است وقتی تفکر و ایدئولوژی این نظام، مثلا یک زن را به جای اینکه به لحاظ روحیه حساسش، به جای تبدیل شدن به عروسکی هوس پرور و شهوتران و آلت دست فرهنگ سرمایه داری و دنیاپرستی، تبدیل می نماید به موجودی بصیر، هوشیار، موقع شناس و سازنده و مسئولیت پذیر، که اگر عروسک هم هست برای همسرش عروسک است، اگر خوش سخن و خوش نغمه است در راستای تعالی خانواده اش و با محارمش است و ... معلوم است با جدیت هرچه تمامتر با این نظام مقابله می شود و سعی می گردد دنیا به جای دوقطب دنیاپرستی (غرب ایدئولوژیک با همه اعوان و انصارش) و خداپرستی (به سرکردگی جمهوری اسلامی ایران و همه حقیقت گرایان جهان) به قطب واحد شهوترانی و دنیاخواهی تبدیل شود که البته زهی تصور باطل، زهی خیال محال چرا که یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ؛ استاد بزرگوار، من نمی دانم اندیشه و نگاه من تا چه حد عمیق است و حضرتعالی تا چه میزان، این اندیشه را قبول دارید؛ بر این اساس از شما می خواهم در راستای اصلاح چهارچوب اندیشه، راهنمایی های لازم را مبذول فرمایید، با توجه به اینکه من یک کارمند هستم و سعی نموده ام در جایگاهی که قرار دارم، آبروی نظام اسلامی را حفظ کنم و متخلق به اخلاق اسلامی باشم، چون می دانم خطای امثال ما که به ظاهرمان می خورد که پیرو انقلاب و رهبری هستیم تا چه حد زیر ذره بین است و کوچکترین خطای ما را اول به پای نظام می نویسند و بعد سایر تفاصیل پیش می آید و خدا می داند آبروی این نظام برای من چقدر مهم است؛ اما استاد من، گاهی احساس می کنم می توان در مراتب دیگری و جایگاه های حساس تری حضور پیدا کنم و برای این انقلاب مایه بگذارم و از این رو توان و استعدادم هدر می رود؛ البته رهبری عزیز می فرمایند در جمهوری اسلامی، هر جا که قرار گرفته‌اید، همان جا را مرکز دنیا بدانید و بر این اساس جای نگرانی نیست مضافا اینکه من از خدا خواسته ام مرا در آن جایی که بهتر می توانم خدمت کنم، قرار دهد، با این حال مایلم بیش از این مفیدفایده باشم، استاد گرامی، ضمن اینکه حقیقتا موفقیت حضرتعالی را از درگاه خداوند متعال خواستارم، خواهش می کنم برای این دختر خود و همه بانوان این سرزمین دعا نمایید و با راهنماییهای مشفقانه تان در طی این مسیر یاریمان نمایید، ببخشید که مصدع اوقات شیفتان شدم و البته شرمنده که چون سریع نوشتم احتمالا به لحاظ ادبیاتی و انشایی مشکلاتی دارد. أیدکم الله فی الدارین
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤال در جواب شماره‌ی سؤال 10381 داده شده. موفق باشید
9648
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی مباحث غرب شناسی استراتژیک دکتر حسن عباسی را مفید می داتتد یا خیر؟ غرب شناسی استراتژیک با غرب شناسی حضرت عالی چه تفاوتی دارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما سعی داریم نگاه هستی‌شناسی و فلسفی تمدن غربی را نقد کنیم، ولی در غرب‌شناسی استراتژیک نظر به روش‌های غرب دارد و لازم است عزیزان از این جهت نیز غرب را بشناسند. موفق باشید
9181

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز. پدر شوهرم شهید شده و من از لحاظ عقلی برام ثابت شده که باید بتونم از زندگی با ایشون راضی باشم قلباً، اما خودم از خودم راضی نیستم. چی کار کنم؟ بعضی وقتا از چیزایی درونی ناراحت میشم. میخوام زندگی بقیه منو از کار درستم جدا و در درونم ناراحتم نکنه. چه کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل از حضرت امام را مطالعه کنید. سعی بفرمایید سی‌دی شرح آن را نیز از گروه المیزان تهیه کنید. موفق باشید
9147
متن پرسش
سلام استاد: کتاب فلسفه در «دام ایدئولوژی» یکی از کتب آقای داوری است. استاد ببخشید چون این بحث به مباحث معرفتی هم مربوط است باز می پرسم لطفا فقط برای اینکه راهگشای فکر روی آن باشد اجمالا پاسخی بدهید. نسبت فطرت با آزادی چه نسبتی می باشد؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به طور کلی نگاه جناب آقای دکتر داوری را جهت عمق‌بخشیدن به تفکر نه‌تنها مفید که برای طلاب و دانشجویان لازم می‌دانم 2- انسان در ذات و فطرت خود طالب آزادی است و تنها در فضای آزادی است که می‌تواند انتخاب کند و قوه‌ها و استعدادهای وجود خود را به فعلیت برساند و در همین راستا با حاکمیت نفس امّاره چه در امور شخصی و چه در امور اجتماعی مقابله می‌کند، زیرا نفس امّاره مانع انتخاب آزاد انسان می‌شود و انسان را گرفتار ابعاد پست می‌نماید. به قول حافظ: « خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد.......که بسته‌گان کمند تو رستگارانند.». موفق باشید
7070
متن پرسش
سلام علیکم: 1-آیا اراده انسان آزاد است یا تابع اضطرار است؟ 2-آیاعالم ونظام منظم آفرینش هم بر سر دو راهی اختیار انسان منتظر تصمیم انسان است؟(در امور ارادی ایجادی که وضع معلوم است اما سوال درباره امور تکلیفی ایجابی است)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان می تواند هر چیزی را که خواست اراده کند ولی این طور نیست که خواست او بی قید باشد مثل آن که شما می توانید غذا بخورید و می توانید غذا نخورید ولی این طور نیست که غذانخوردن شما که به اراده ی خود انتخاب کرده اید با میل به غذایی که در بدن خود دارید قید نخورد 2- نظام عالم به عنوان یک سنت لایتغیر در میان است و این انسان است که با انتخاب های خود می توان خود را تغییر دهد، مثل کسی که در وسط یک چهارراه ایستاده که هر کدام از راه ها به مقصد خاصی ختم می شود، انسان نمی تواند چهارراه را تغییر دهد و بخواهد از راه الف برود ولی به مقصدی برسد که راه «ب» به آن ختم می شود ولی می تواند انتخاب خود را طوری مدیریت کند که اگر می خواهد به مقصد ب برسد از راهی برود که به آن مقصد منتهی می شود. موفق باشید
6303
متن پرسش
برای شناخت ماهیت کامپیوتر و جهان مجازی غیر از مقالات شهید آوینی به چه کتابی رجوع کنم؟ لطفا سر نخی به ما ارائه کنید تا بدانیم از کجا باید شروع کنیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های مرحوم مددپور هم خوب است. شاید کتاب «مدرنیته و توهّم» با شرحی که عرض شده است هم مفید افتد. موفق باشید
نمایش چاپی