سلام استاد بزرگوار: استاد من وقتی به گذشته ام فکر میکنم میبینم خیلی گناه های مختلفی مرتکب شدم، مثل سرزنش مومنین، غیبت، تکبر، تنبلی و.... از یک جهت خدا رو شکر میکنم که تا زنده ام حواسم رو جمع کرد، اما از یک جهت فکرش خیلی اذیتم میکنه، چون نمیدونم چطور باید جبران کنم، مثلا کسی که مومنی رو سرزنش کرده حالا باید چکار کنه که به همون خصلت دچار نشه؟ تکبری که تو وجودم هست و یک شبه از بین نمیره رو چطور جبران کنم؟ و...
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عظمت توبه فکر کنید و عرایضی که در جواب سؤال شماره 35675 شد. موفق باشید
سلام: دو تا سوال داشتم: ۱. اینکه میگن روز عاشورا برای امام زمان صدقه بدید معنیش چیه؟ یعنی امام کمتر ناراحت میشن؟! یا طلب حضوری مانند حضور امام حسین رو که دارند کمتر میشه و کمتر غصه میخورند؟! لطفا توضیح دهید ۲. اگر کار معروفی رو خودم انجام نمیدم شخص دیگه رو امر به آن بکنم یا نکنم؟ (مثلا بگم فلانی اینقدر چشم روی دنیا نداشته باش درحالی که خودم دارم)
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در آن است که هر انسان مؤمنی در روز عاشورا با غم بزرگی روبرو میشود بخصوص امامِ حیّ و حاضر، و از این جهت برای دفع فشاری که به قلب مبارک آن حضرت میآید فرمودهاند برایشان صدقه بدهید. ۲. به هر حال تذکر به امر خوب، خوب است هرچند خودمان عامل آن نباشیم ولی وقتی تأثیر اساسی میگذارد که خودمان نیز مقیّد به آن سخنان باشیم. موفق باشید
سلام: بنده برای خودم این رسالت رو تعریف کردم که زیر سایه انقلاب اسلامی و طبق فرمایشات رهبری در رابطه با رسالت هنر در این زمینه سربازی انقلاب رو بکنم با آثارشما هم مرتبطم آیا این فعالیت سربازی انقلاب رو نصیبم میکنه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله. مسلّماً این یکی از راههای مهم برای احیای ابعاد متعالی شما میباشد. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت. پیرو سؤال ۳۵۲۷۲ باید عرض کنم اگر خدا حضور در فضای مجازی را برای ما رقم زده بود حداقل باید چشمان سالم به ما می داد که بتوانیم فعالیت مجازی داشته باشیم. بنده در گذشته فعال مجازی بودم حتی در سایتهای بین المللی با ملیت های مختلف به زبان انگلیسی بحث و تبادل نظر می کردم اما درسالهای اخیر بخاطر پیوند قرنیه و مشکلات بینایی حتی گاهی کارهای ضروری ام را هم نمی توانم در اینترنت انجام دهم. اگر خداوند تقدیر دیگری برای ما رقم زده بود حداقل در خانواده ای که اکنون زندگی می کردم آرامش نسبی داشتم در حالی که مشکلات خانوادگی به حدی شدید و عمیق است که امکان زندگی عادی را سلب نموده و تا حد جنون به بنده فشار می آورد. ضمن اینکه خداوند ما را زوج آفریده و نیازهایی در ما قرار داده که در هیچ مسیر دیگری غیر از ازدواج برآورده نمی شود. بنده آنقدر در این چند سال اخیر راجع به این موضوعات فکر کرده ام و به نتیجه نرسیده ام که دیگر توان هیچ فعالیت فردی و اجتماعی ندارم و فقط هرروز به مرگ خود می اندیشم. واقعاً در زمینه حکمت خداوند دچار تردید شده ام چون تمام بخش های زندگی ام با هم تناقض دارند و چیزی که اصلاً در زندگی نمی یابم آرامش است. آرامشی که مقدمه هر نوع فعالیت و پیش نیاز انجام رسالت است. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باز فراموش نکنید خالق ما، ربّ ما نیز هست و زمینه تعالی ما را به نحوی فراهم کرده است. در این مورد خوب است به عرایضی که با توجه به سؤال جنابعالی اخیراً عرض شد، نظری بیندازید. https://eitaa.com/matalebevijeh/13889. موفق باشید
سلام: با توجه به اینکه اسم الله در مقام تعین ثانی مطرح می شود در نماز باید خداوند را در این مقام پرستید؟ و مقام تعین اول و ذات حق پرستیدنی نیستند؟ و اگر در نماز نیت کنیم که ذات حق را بپرستیم نماز باطل است؟ یا هر چه تلاش کنیم باز الله تعین ثانی را می توانیم بپرستیم و پرستیدن ذات محال است ولی باز احساس می کنم در نیت لااقل بشود ذات را پرستید ولو در عمل ممکن نباشد البته اگر این نیت مشکل شرعی نداشته باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آنجا در باطلبودن و یا باطلنبودن نیست. بحث در اُنس با حضرت محبوب است که از طریق اسماء او صورت میگیرد که همان حضرت «الله» است. هرچند میتوان به تعیّن اول فکر کرد ولی این، غیر از انس با اسماء او میباشد. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام: امثال شما که اعتبار و ارزشی دارید و صاحب تریبون هستید به این قرآنی که تفسیر میکنید قسم!! فردای قیامت باید جوابگوی سکوتی باشید که در مقابل ظلم به مردم صورت انجام میدین و فریاد نمیزنید یا بیان نمیکنید. امروز بدلیل سوء مدیریت حاکمان، بنیاد خانواده ها متزلزل شده و به علت تورم شدید اصلا امکان تشکیل خانواده ای وجود ندارد. جوانان هیچ امیدی به آینده ندارند شغلی برای آن ها وجود ندارد. شما که فریادتان به بیت رهبر میرسد خواهشا اقدامی انجام بدید. والا بنده شخصا در قیامت جلو شما را خواهم گرفت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته بنده جایگاه خاصی و مسئولیت مشخصی در این نظام ندارم. ولی بر اساس تجربه سالهای مسئولیت، معتقدم همه اشکال در غفلت از معارف عالیهای است که پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» برای بشریت آوردند و امثال حضرت امام خمینی «رضوانالله تعالیعلیه» با کتابهای خودشان بر آن تأکید کردند و با فعالیتهای فرهنگی و اصلاح جامعه و حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد؛ باید امیدوار بود مشکلاتی که میفرمایید برطرف شود، إنشاءالله. موفق باشید
سلام: سوال داشتم از استاد طاهرزاده، استاد نسبت به این بیحجاب ها و سگ بازها که از کنار هم میگذریم باید چه عکس العملی داشته باشیم؟ و حتی گاها اطرافیان بچه را تشویق میکنن میگن هاپو ببین چه نازه واقعا باید چیکار کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بدون درگیری متذکر حکم خداوند شد که فرموده است نباید سگ وارد زندگی ما باشد و تنها کار سگ، نگهبانی است. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم: جناب استاد، مدت چند سالی است که افتخار دارم و از محضر نورانی و مبارک حضرتعالی بهرهمند هستم و در این راستا با اشتیاق وافر همواره مطالب و فرمایشات جدید جنابعالی را از هر طریقی شده (منجمله سایت لبالمیزان، شبکههای اجتماعی، کتابها و جزوات و...) دنبال میکنم. مدتی قبل به پیج رسمی شما در اینستاگرام (asghar_taherzadeh@) برخوردم و مشتاقانه به تفحص و جستجوی مطالب پرداختم، لیکن در عین آنکه از مطالعهی بسیاری از محتویات آن محظوظ شده و بهرهمند گردیدم، فضای رکود و ایستایی حاکم بر پیج موجب تعجب و حسرت اینجانب گردید. به راستی آحاد مردم و به ویژه نسل جوان ما تشنهی دریافت چنین معارف گهرباری هستند و اینکه چرا باید صفحهی رسمی حضرتعالی در این شبکهی اجتماعیِ پربازدید اینگونه غریب و متروک رها شده باشد، سؤالی است که برایم بیپاسخ باقی ماند. علیایحال، با کمی جستجوی بیشتر به پیج دیگری برخوردم به نام صراط رسانه (serat_rasaneh@) https://instagram.com/serat_rasaneh?igshid=MzRlODBiNWFlZA== که حاوی کلیپها، عکسنوشتهها و محتواهای جذاب تولید شده از فرمایشات و تقریرات جنابعالی است. علیرغم اینکه این پیج علیالظاهر صفحهی رسمی جنابتان نیست، لیکن چند نفر از دوستانِ مطلع به بنده فرمودند که پیج اخیرالذکر همواره مورد تأیید و توصیهی حضرتعالی بوده است. آنچه ذهن حقیر را درگیر کرده عدم تعامل این دو صفحهی مجازی با یکدیگر و عدم همافزایی آنها با هم در راستای تنویر هر چه بیشتر اندیشههای ناب و راهگشای جنابعالی است. ممنون خواهم بود چنانچه در این خصوص ارشادات لازم را ملحوظ فرمایید. در پناه ایزد منان همواره مستدام باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شاکر هستیم که به لطف خودراهی برایمان گشوده که مسیر تعالی هرچه بیشتر امثال جنابعالی باشد. هر دو پیج اینستاگرامی از رفقای متعهد و دلسوز هستند که به حکم وظیفه سعی دارند آنچه را که لازم و شایسته میدانند در معرض مشتاقان معارف قرآنی و حِکمی قرار دهند. امید است با همکاری بیشتر رفقای محترم بتوانیم در شرایطی که جوانان ما سخت به دنبال معارف عمیق توحیدی میباشند؛ قدمی برداریم که آن قدمها زمینۀ درخشش هرچه بیشتر ایمان باشد. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت لب المیزانی های کوشا و گرانقدر و استاد طاهرزاده عزیز؛ سرودهای نو داشتم که تقدیم نگاه پاکتان میکنم: «تا نوح بین ماست که طوفان نمیشود / هر کشوری ولایتِ ایران نمیشود» «جانم فدای جملهی سادات شد، ولی / هر سیّدی که اهل خراسان نمیشود» «ابلیس رانده میشود از قلب مومنان / بیت الحرام، لانهی شیطان نمیشود» «هر کافری که «اشهد انّ علی» نگفت: با صدهزار توبه مسلمان نمیشود» «ای مورها که در پی دنیایتان خوشید / این خاکها که تخت سلیمان نمیشود» «خشکیدهاست برکهی وهم و سرابتان / دریای عشق اوست، بیابان نمیشود» «شبگرد کوفه پشت و پناه یتیمهاست / با او کسی که بی سر و سامان نمیشود» «پیر خمین درس شجاعت به شیعه داد / در مشکلات شیعه پریشان نمیشود» «مردم! برای اینکه شبی را سحر کنید / هر قهوهای که قهوهی لبنان نمیشود» «مرزی برای آنکه گذرنامهای نداشت / پایانهی زمینی مهران نمیشود» «ای قبلهگاه و باطن امّن یجیبها / مشکل بدون یاد تو آسان نمیشود» «هرچند یار غار نبودیم و نیستیم / اصحاب کهف، بی سگ دربان نمیشود» ۲۰ آذرماه ۱۴۰۳ اللهم عجل لولیک الفرج
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر هم طوفانی در پیش است برای کسانی است که در کشتی نوحِ این زمانه حاضر نیستند و حقیقتاً همیشه چنین است که نمیدانند «در مشکلات، شیعه پریشان نمیشود». موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. استاد بزرگوار سلام: این روزها همچو باز انسان و باز حاج قاسم و باز آوینی، باز سوریه در قامت و البته به بهانه تروریست ها به میدان آمده و باز ما و باز انقلاب و باز سید علی خامنه ای. در این روزها احیانا برخی از دوست ها از جا زدن سپاه (به گمانم از اخبار نادرست) میگویند و از امکان اشغال حرم اهل بیت و آمدن تروریست ها تا بغداد. البته که اینها را از اشتباهات این نظام نمیدانند و تقصیر این و آن میاندازد. من اما نمیدانم شاید این نترسی که به سراغم آمده از سر بی نسبتی با مسئله باشد یا شاید هم فیلمی از حرم حضرت زینب (س) منتشر شده و گریه ی مردی که میگوید نکند که حرم را بگیرند؟! ایرانی ها رفته اند و ایجاد فضای ناامیدی. من از حیله ی رسانه ای هیچ نمیدانم و به گمانم حتی سواد رسانه ام را هم نمره ی خوبی نگرفتم اما گمان میکنم برعکس است. مگر نه که آن بانو سوریه را معنی بخشیده که جایی نباشید میان بقیه ی جاها و کربلایی باشد. مگر نه که او از ما دفاع میکند و مگر نه که حاج قاسم با همین امید پا به جنگ گذاشت و یل میدان شد. مرا نه میگذارند به سوریه بروم و نه میتوانم اما باز صدای آقای نریمانی در گوش میپیچد که: دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه... و آیا نه اینکه این صبر یعنی همان دلی آرام و قلبی مطمئن روح خدا و آن جمله ی آقا که: اینها حوادث طبیعی است، داریم میرویم. اینبار باز هم با یک ناسوال دیگر مزاحمتان شدم. باشد که ببخشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که عبور از تاریخی که استکبار گمان میکرد برای همیشه بر انسانها حکومت دارد و آزادگیِ انسانها را به هر بهانهای نادیده میگیرد؛ کار آسانی نیست. ولی همانطور که شب گذشته عرض شد خداوند برای ما تاریخی را اراده کرده که آن تاریخ، ماورای پیروزیها و شکستها که اهل دنیا در تصور خود دارند؛ تاریخِ مقاومت است و از پیامبر خود در آغاز تاریخی که با اسلام شروع شد و پیرو آن از فرد فردِ ما در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، خواسته است: «وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ» برای یاری پروردگارت پس صبر و مقاومت پیشه کن و این یعنی حضور در جبهه حق در مقابل جبهه باطل. و این یعنی انسان در هویتی که جبهه استکبار گمان میکرد میتواند انسان را نادیده بگیرد؛ خداوند در سوره مدثر به جبهه مقاومت مژده داد: «كَلَّا وَالْقَمَرِ وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ» نه چنان است که آنان گمان کردند. سوگند به قمری که در دل تاریکی طلوع میکند و از شب و استکبار عبور مینماید. و این است حکایت تاریخی که انسانها باید در جبهه مقاومت با همه موانعی که در پیش دارند، در آن حاضر و حاضرتر شوند تا معنای حقیقی آخرالزمانی خود را درک نمایند. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد میخواستم نظرتون را در مورد متن استاد احسان عبادی بدانم که خودشان خیلی در تلاش هستند که رئیس مجلس آقای قالیباف را کسی نقد نکنند و میگوید ما هم بلدیم حرف بزنم ولی بخاطر رهبری و وحدت سکوت میکنیم ولی در همین متن و متن های دیگرش آقای سعید جلیلی را زیر سوال میبرد و تخریب میکند اینجا که میگه «بروید کمی تحقیق کنید آن فرد چه کسی بود که رهبری با دبیر شعام شدن او مخالف بود !!!» با تشکر خطابم به مدعیان انقلابی گری و ولایت مداری است که هم چنان در حال تخریب قالیباف و مجلس هستند، ادعایشان هم می شود که رهبری اگر اشاره کند، جان می دهند!!!! اشاره که هیچ، شما ها حتی حرف های صریح رهبری را هم توجیه می کنید و هنوز هم می گویید مجلس خیانت کرد در قضیه رأِی به کل کابینه، در حالی که رهبری صریحا فرمود کمک_ارزنده مجلس و صریحا هم فرمود این لطف الهی و نعمت خدا بود به همه کشور!!!! آقایان، به والله دهان ما بسته نیست، ما هم بلدیم حرف بزنیم، حتی راجع به کاندیدای مورد علاقه شما و اطرافیانش! اما به خاطر رهبری سکوت می کنیم و چیزی نمی گوییم و طبق دستور ایشان دنبال همدلی با دولت و مسئولین هستیم، شماها که تکلیفتان معلوم است، تا رئیسی عزیز زنده بود او را می زدید و او را مجری سندی ۲۰۳۰ میدانستید، حالا هم که در حال زدن همه هستید!! ما ساکتیم، اما خودتان با وجدان خودتان خلوت کنید چطور اصلاحاتی ها یک مدیر ضعیف را تبدیل به رئیس جمهور کردند، اما شماها ذره بین دست گرفتید هر مسئولی ذره ای خلاف تفکر شما عمل کرد او را از دایره انقلاب خارج کردید!!! کسی منکر ضعف مسئولین حتی قالیباف نیست، اما مهم این هست که شماها یک سره در حال تهمت زدن هستید، حتی بعد تعریف رهبری از کار مجلس درباره رای به کابینه هم دست بردار نیستید، گویا اصلا حرفهای ایشان برای شماها مهم نیست!!! فقط یک مطلب بگویم در طول تاریخ جمهوری اسلامی، هر وقت کسی توسط رئیس جمهور به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد، رهبری یکی دو روزه او را در حکمی به نمایندگی خودش در آن شورا هم منصوب می کرد تا حق رأی پیدا کند. فقط یک بار در طول تاریخ جمهوری اسلامی، رهبری با دبیر شدن آن فرد مخالف بود و حکمش را با لج بازی رئیس جمهور وقت بعد ۸ ماه زد!!!! بروید کمی تحقیق کنید آن فرد چه کسی بود که رهبری با دبیر شعام شدن او مخالف بود!!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سخن درستی است از آن جهت که باید بین انتقاد و تضعیف تفاوت قائل شد. به هر حال آقای قالیباف از فرزندان انقلاب میباشند و باید حفظ شوند. موفق باشید
استاد جانم جوابتان به سوال (28275) را خواندم. ممنونم از شما عزیز جان و استاد گرامی. منظورتان اینست که جناب مولوی اینگونه مثنوی را میدیده که در مناقب العارفین هم آمده: روزی حضرت سلطان ولد (فرزند مولوی) فرمود: که از یاران، یکی به حضرت پدرم شکایتی کرد، که دانشمندان با من بحث کردند که مثنوی را چرا قرآن گویند؟ من بنده گفتم که تفسیر قرآن است. همانا که پدرم لحظه ای خاموش کرده فرمود که: ای سگ! چرا [قرآن] نباشد؟ ای خر! چرا نباشد؟ ای غرخواهر چرا نباشد؟ همانا که در ظروف حروف انبیا و اولیا جز انوار اسرار الهی مدرّج نیست. و کلام خدا از دل پاک ایشان رسته، بر جویبار زبان ایشان روان شده است. خواه سریانی باشد، خواه سبع المثانی، خواه عبری، خواه عربی… و به همین خاطر عبارات خاص کلام الله مجید را برای توصیف اشعارش آورده؟ که مثنوی نیز: بایدی سفره کرام برره یمنعون , بان لا یمسّه الا المطهرون ، کَما قالَ تَعالى یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیرا و انه شفاه الصدور، خَیْرٌ مَقامًا وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا، الأَبْرارُ فیهِ یَأکُلونَ وَ یَشْرَبُونَ، مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فِیها مِصْباحٌ. یعنی مولوی کلامش را چه میدیده دقیقا که شما و حضرت آقا تایید میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. جناب مولوی به خوبی درک میکرده که به قول خودش «تو مپندار که من شعر به خود میگویم / تا که هشیارم و بیدار، یکی دم نزنم». با این همه نباید بجز به آنچه در مثنوی و دیوان شمس هست اعتماد کرد. زیرا به گفته اهل تحقیق در آن کتابها بخصوص در «مناقب العارفین» مطالبی هست که احتمالاً مریدان جاهل از قول جناب مولوی مطرح کردهاند. موفق باشید
سلام علیکم: بنده طلبه هستم و از امتحان استادی ادبیات عرب قبول شده ام و از طرفی در از امتحان دبیری عربی هم قبول شده ام و احتمالا در مصاحبه هم قبول شوم. بین معلم آموزش و پرورش شدن و استاد حوزه شدن مانده ام. از طرفی خیلی دوست دارم استاد حوزه شوم و حوزه را بسیار دوست دارم و از طرفی چون در حوزه امنیت شغلی وجود ندارد و به خاطر فشار مالی که خانواده ام را اذیت میکند و نیز توصیه پدرم به معلم شدن آن هم به خاطر مسائل مالی نمیدانم چه کنم. دوست دارم در حوزه استاد شوم. سوال دیگرم اینکه بنده الان به صورت مجازی در درس خارج فقه و اصول شرکت میکنم و چون در شهرستان هستم دسترسی به استاد اخلاق ندارم. از طرفی به خاطر پیشرفت معنوی به حوزه آمدم ولی تابه حال به خاطر کوتاهی خودم چیزی از معنویت نفهمیدم و از طرفی ۳۸ ساله ام و احساس میکنم عمرم را به بطالت گذرانده ام.غرق در امراض اخلاقی هستم. زود عصبانی میشوم و امراض دیگر و از طرفی با دیدن افراد و دوستان ام که برخی واقعا اهل معنویت و احیانا مکاشفه و سیر معنوی اند احساس عقب ماندگی و ناامیدی میکنم. چه کنم استاد بزرگوار؟ بد جور عقب مانده ام. از زندگی جز خوردن و خوابیدن چیزی نفهمیدم. لطفا کمکم کنید. در حال غرق شدن هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولویت با حوزه است و عمیقشدن در قرآن و روایات و حکمت اسلامی که درنتیجه عبور از رذائل اخلاقی را نیز به همراه دارد مگر آنکه چارهای نباشد. موفق باشید
با سلام و خدا قوت استاد: مدتی هست فکر می کنم در مورد مبحث ولایت اگر بخای دنبال کنی یه کم تند رفتم اونم شاید علت اینه که جایگاه بعضی مباحث برام تعریف نداشته یا تعریف صحیح نداشته خصوصا مبحث سیاست از وقتی سیاست را از دیدگاه امام (ره) دیدم که فرمودن اسلام همه اش سیاست است، گاه با خودم فکر می کنم امام چی دیدن که این رومیگن یعنی چه شکلی میشه اونقدر قوی بود که مثلا روضه را هم سیاست دید. یه چیزایی میفهمم ولی عمق نداره شاید مرتبط با همان بحث راز باشه استاد تازه میخوام مبحث زن را هم اضافه کنم و از چند دیدگاه واردشم اونوقت بعد شاید بتوان ولایت و بعد از آن را کمی بهتر متوجه بشم. استاد در این مورد درست متوجه شدم؟ اگر آری لطفا راهنمایی بیشتر بفرمایید، البته بنده متاسفانه از شدت دست اندازی در قانون ورود به حوزه و سبک تربیتی غلط بعضی حوزوی ها، استاد شاید ما اصلا تعریف صحیح از سیاست نداریم. اینکه میگیم عین دیانتی صحیح ولی درعلوم انسانی غربی تعریف دقیق ترهست مثلا میگه سیاست آن است که ... حالا ما که میخواهیم سیاست را از دیدگاه قران و اهلبیت و معرفی نفس هم ببینیم دیگه یه چیز دیگه میشه، اینطوری شاید افراد بیشتری خصوصا خانم ها بتونن ورود به مباحث سیاسی کنن مثلا اینکه اسلام همه اش سیاست است چه ارتباطی با خانم ها و وظایف مربوط به او نداره، چون دغدغه من همیشه این بود چرا بعضی زنان نسبت به سیاست حساس نیستن، و مدتیه به این جمله امام که فکر میکنم حس میکنم ما و خصوصا زنان اسلام واقعی را نمیشناسیم اون اسلامی که همه اش سیاست است چه مناسبتی با زنان داره و چرا من خانم هنوز نتونستم اسلام را از آن زاویه ببینم که اگراسلامم سیاست نداشته باشه چه بلایی سرم میاد و گمان میکنم امام (ره) این رو فهمیده بودن و با تمام کارهایی که واسه زنان شده این بعد قضیه نادیده گرفته شده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله این حساسیت که متوجه شدهاید در سیاستی باید حاضر شد که منحصر به مردان نیست؛ جای شکر و خوشبختی است. آری! مهم آن است که هر حرکتی را با حضور تاریخیاش مدّ نظر قرار دهیم حتی همان روضهای که میفرمایید. آری! ما باید معنای انسان را بازخوانی کنیم و امروز، سیاست به همین معناست و از جهتی در واقع زن و مرد نسبت به این موضوع، یک روح هستند که باید هر کدام بر اساس ذوق خود میدان سیاست را به معنای حضور در تاریخی که در آن هستند، معنا کنند. در این مورد خوب است کمی به نکتهای که ذیلاً تقدیم میشود، کمی فکر کرد.
با روبه روشدن با اندیشههای آشفته و با شکاکیتی که بشر جدید با آن روبهرو شد و با توجه به ناتوانیهایی که کلیسا و فلسفه اسکولاستیک در مقابل آن اندیشهها از خود نشان داد، موجب شد تا متفکران به این نتیجه برسند که باید انسان به عنوان مبناییترین مبناها، موضوع تفکر باشد و دین و هنر و تاریخ در نسبت با انسان و معطوف به انسان قرار گیرند و فلسفه با نظر به انسان در موضوعات فوق با ما سخن بگوید، آن هم سخنی وجودشناسانه و نه موجودبینانه وگرنه باز ادامه خودبنیادی انسان و حال این مائیم و فلسفههایی که نظر به وجود دارند یا در نگاه هایدگر و یا در نگاه ملاصدرا. و حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» با نظر به نگاه صدرایی و معنایی که او از انسان به میان آورد، افقی از سیاست را مقابل ما گشود که عین دیانت بود و جنابعالی خوب است در این مورد همچنان بیندیشید. موفق باشید
سلام: اصلحان بعد از جناب جلیلی را اگر مشخص بفرمایید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار مشکلی است. با نظر به حضور تاریخی انقلاب اسلامی، انسانی مدّ نظر است که نه انسانِ جهان غرب است، با انواع توهّمات؛ و نه انسانِ جهان متحجّرین، که بیرون از تاریخ است. انسانِ انقلاب اسلامی انسانی است حاضر در این تاریخ در عین قدسیبودن. و بنده در شخصیت سیاسی و معنوی آقای دکتر جلیلی توجه به چنین انسانی را احساس میکنم. موفق باشید
با سلام: در متن زیر شهید مطهری مخالف نظریه وحدت وجود عرفاست. مگر شهید مطهری مخالف عرفان بود؟ با تشکر! «ما ، درباره نظريه عرفا كه در متن منظومه طرح نشده بحثي نميكنيم. لازمه نظريه عرفا اينست كه هيچگونه كثرتي در متن واقعيت نباشد، از نظر فلاسفه اين نظر قابل قبول نيست، زيرا همانطور كه بالبداهه ميدانيم «واقعيتي هست» و جهان بر خلاف نظر سوفسطاييان پوچ اندر پوچ نيست، ميدانيم واقعيت داراي نوعي كثرت است و ماهيات گوناگون به تبع وجود موجودند و اين ماهيات عين يكديگر نميباشند و ممكن نيست وجودي كه هيچ نوع كثرتي در او نيست منشأ انتزاع ماهيات گوناگون باشد.» شرح منظومه ۱ صفحه ۴۸
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن نوع «وحدت وجود» که امثال شهید مطهری نپذیرفتهاند، غیر از «وحدت وجودی» است که حضرت امام و جناب ملاصدرا تحت عنوان «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» مطرح میکنند. موفق باشید
الف: سلام استاد گرامی: طاعات قبول. ببخشید استاد نظرتون در مورد حفظ قرآن چیه؟ البته میدونم هرکسی بتونه حفظ کنه خوب خیلی خوبه ولی میخوام بدونم با توجه به اینکه زمان زیادی باید برای حفظ بذاریم و ممکنه به کلاسها و کتابهای دیگه مثل معارف نرسیم کدوم را تو اولویت قرار بدیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما مأمور تدبّر در قرآن هستیم آنگونه که تفسیر قیّم «المیزان» و یا شرح سوره «حمد» حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» در مقابل ما گشوده شد. حال اگر انسان استعداد حفظ قرآن را در کنار تدبّر در آن داشته باشد، چه خوب است. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: طاعات و عبادات قبول درگاه احدیت؛ داشتم با خود میاندیشیدم که به این احساس دست یافتم: احساسی تاریخی که درونم را به آتش میکشد! حس میکنم برای گذر از این تاریخ سوزان، انقلابی از جنس نیچه نیاز است که با متهای از جنس الماس خرد، سقف آهنین عقلِ فکرباز را سوراخ میکند و به تفکر میرسد. احساس میکنم با انقلابی از جنس تفکر نیچه میشود قرآن عصر نوین را ترجمه کرد، نیچهای که با زیر پا گذاشتن افکار جاهلی، تفکر انقلابی را به صحنه میآورد که شدنی است بسیار متعالی در منظر جان و روح آزاد ما. این همان خورشیدی است که از غرب طلوع میکند و از مسجد و مدرسه بیزار است و در پی ورود به میخانه تفکر است. او در پی خلیفهاللهی همه چیز حتی مرگ کالبد را به جان میخرد و مرگ را شیرینتر از عسل و ماندن در اینجا مییابد؛ از خدایی که ساخته و پرداخته دست شیطان است به خدایی نو پناه میبرد و بیرنگیاش را فریاد میکشد و میگوید: بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری / هر لحظه مرا تازه خدای دگری هست! به هرچه سابقا دوست داشته بیاعتماد میشود و «یا ایها الانسان انّک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» را با جانش زندگی میکند. با خرق عادات عامه خلق، اخلاقی خواصگونه برایش پدیدار میشود که در اوج بیهدفی هدفمند است و همین تضادها او را به سر منزل مقصود خواهد رساند چرا که مقصود خود میگوید: عرفت الله بجمع بین الاضداد. شما میدانید و تعرف الاشیاء با ضدادهای شما... گاهی برای رهایی از مشکلات بجای چنگ زدن محکمتر به دستاویزهای مشکل آفرین قبلی باید مشکلات را قلاب جوابهایی خردمندانه کرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مکرر عرض شد اگر نیچه در منظر خود، حضرت مولا علی «علیهالسلام» را یافته بود به جهت طلب بزرگی که در جان خود احساس میکرد به آن بحران روحی که در آخرین روزهای زندگی گرفتار شد؛ فرو نمیافتاد، زیرا به نهایتها میاندیشید و نسبتی که با نهاییترین انسان باید برقرار کند به عنوان اَبَر انسان. آری! نیچه به خوبی متوجه شد بشر جدید ظرفیتی بیش از ظرفیت انسانِ دیروزین دارد، امری که امامان شیعه به عنوان انسانهای فراتاریخی با شخصیت عجیب و بزرگ خود مدّ نظر آوردند. از این جهت آری! اگر با نظر به چنین نکتهای ما به آخرین دین و نهاییترین انسانها نظر کنیم، مییابیم زندگی یعنی چه. امری که جناب نیچه سختْ به آن میاندیشید و بر سرِ کلیسا فریاد برمیآورد که آنان با زندگی دشمنی میکنند. به گفته او «راستی! مایه فریب ما در کجا نهفته است وقتی عدهای با تحجّر دینیِ خود با زندگی دشمنی میورزند؟ اینان حتی خدای را با زندگی دشمن میکنند.» موفق باشید
سلام استاد عزیز: حلول ماه خدا مبارک. التماس دعا دارم. استاد دو سوال دارم از محضرتون: ۱. من یک کلیه دارم و امسال دچار مشکل شد همان یکی و اطباء از روزه منعم کردند و معتقدند شوک برای کلیه ام خوب نیست مثلا مایعات چند ساعت بهش نرسه و ...(البته این رو صدر در صدی نمی گن فقط احتمال شدید ضرر دادن)، سالهای پیش روزه میگرفتم منتهی الان میترسم بگیرم. با توجه به این موضوع احساس غبن میکنم، احساس میکنم خیلی بی توفیقم و از رمضان بهره ای نمی برم. فکر نمی کنم فقط یک عمل از اعمال رمضان الکریم را از دست میدهم، بلکه از نظر من روح ماه مبارک، صوم است و من محرومم، استاد با این حس چه کنم؟ آیا می توانم بهره کامل که روزه داران میبرند را من هم ببرم؟ ۲. استاد سوالی برایم پیش آمده و آن اینکه مکانیسم اول و آخر ماه یک فرآیند مشخص است که این ماه و ماه بعد فرقی ندارد علی الظاهر، ما چطوری یک ماه را محرم و یکی رو رجب و شعبان می دانیم؟ و بعد چطوری ماه شعبان فرضا این همه برکت و رحمت دارد که مثلا در جمادی الاولی ندارد، ماه که همان ماه است در آسمان. چه چیز این ماه ها را متمایز میکند؟ اساسا تفاوت در ماه ها و شرایط خاص هر ماه، مثلا ماه مبارک رمضان به همین ماه در آسمان برمی گردد؟ اميدوارم توانسته باشم منظورم را رسانده باشم. سپاس از لطفتون ماجور باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم عزمی است که در شما حاضر است و اینکه اگر مشکلی نداشتید در این ماه روزهدار میشدید و به جهت حسرتی که میخورید، مسلّماً همه برکات روزهداری را بلکه بیشتر از بقیه نصیب خود کردهاید. ۲. در نظام تکوین، هر ماهی میدان و دریچه نفحات خاصی میباشد مثل اعضای بدن که هرکدام، میدان ظهور قوه خاصی از نفس میباشد. موفق باشید
سلام علیکم حاج آقا: جناب مولانا در جایی می فرمایند: «رحمتم موقوفِ آن خوشگریههاست / چون گریست، از بحرِ رحمت موج خاست» ولی جناب حافظ می فرماید: « نگرفت در تو گریهٔ حافظ به هیچ رو/ حیران آن دلم که کم از سنگِ خاره نیست» بالاخره گریه در دل معشوق اثری دارد یا ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد به ساحتی که مدّ نظر است. جناب مولوی در آن شعر متذکر حضور بیشتر در ساحتی است که انسان باید در آن ساحت حاضر باشد که با گریه، آن حضور شدیدتر می شود و نظر جناب حافظ همچنان که در شرح غزل شماره ۱۳۱ عرض شد حضور در ایمانی برتر است که البته اینجا با اشک حل نمی شود بلکه با تغییر ساحت، موضوع پیش میآید. موفق باشید
عرض سلام و احترام خدمت شما: ضمن تشکر از پاسخگویی شما، لطفا در مورد پرسش ۲ و ۳ هم راهنمایی بفرمایید. (11663 4) عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبی عبدالله، عن القاسم بن عروة، عن عبدالله ابن بکیر، عن زرارة قال: سألت أبا جعفر علیه السلام عن قول الله عزوجل: یوم تبدل الارض غیر الارض قال: تبدل خبزة نقیة یأکل منها الناس حتى یفرغوا من الحساب، فقال له قائل: إنهم لفی شغل یومئذ عن الاکل والشرب فقال: إن الله عزوجل خلق ابن آدم أجوف ولا بدله من الطعام والشراب، أهم أشد شغلا یومئذ أم من فی النار؟ فقد استغاثوا والله عزوجل یقول: وإن یستغیثوا یغاثوا بماء کالمهل یشوی الوجوه بئس الشراب. الکافی بابا الاکل مع الضیف در رابطه با این حدیث: ۱. مفهوم «خلق ابن آدم اجوف» چیست؟ اجوف در این حدیث به چه معنا است؟ ۲. معنای طعام و شراب اخروی چیست؟ ۳. وجه و دلیل نیاز انسان به غذا و شراب اخروی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سؤال و جواب 37046 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام حاج آقا: عرض ادب. ببخشید من یکسال پیش یه سر کتابی برام باز کردند و یکی از مواردش همراه داشتن یک دعاست که تا حالا همراهم بوده و از کسی شنیدم اگر دعا رو از خودم دور کنم توسط کائنات اذیت میشم. میخواستم لطفاً راهنماییم بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی نباید به این حرفها اعتماد کرد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز یک چیزی که بنده را آزار میدهد و به ارادت نسبت به این انقلاب و حتی به اصل دین و راهم مثل دیوار جلو یقین بنده را گرفته این است چرا ما نرسیدیم بعد از ۴۰ سال؟ چرا فساد در درون این کشور نسبت به فرهنگ غرب چند برابر است؟ این چای دبش نزدیک به ۷ میلیار دلار که رقم سرسامآوری است اختلاس شده و هنوز معلوم نشده پشت این جریان چه کسانی هستند. چرا حداقل دستشون را رو نمیکنند. آیا رهبر عالم نمیتوانست یک سیستم شفاف ضد فساد در این سالها لازم اجرا بکند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که نویسنده محترم سؤال شماره 36951 میفرمایند تنگناهای تاریخی کم نیستند. ولی با همه زرنگیهایی که عدهای به آنها دامن میزنند، آن تنگناها رو به زوال است. شایسته است آن متن دقیقاً مطالعه شود. موفق باشید
سلام خدا قوت: استاد بنده ۲۴ سالمه حدود سه ساله خوابهای سنگینی میبینم که بسیار روحم و توجهم را عمیق میکند و خود خوابیدنم هم بسیار عمیق است و متوجه اطراف نمیشوم و با صدا بیدار نمیشوم. اما نکته اینکه این خوابهایی که میبینم عموما در یک خواب هم شیطانی است هم ظاهر الهی دارد یعنی هم نور هم ظلمت هم روشن هم تاریک یعنی یک خواب هردو را در خود دارد در حالی که بنده از نوجوانی تا سه چهار سال پیش یعنی حدود هفت هشت سال مطلقا هیچ خوابی نمیدیدم جز به تعداد انگشتان دست در کل هفت هشت سال. به نظرتان مطلبی هست راهنمایی کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست را مطالعه فرمایید. ان شاءالله با تعادل در معارف حقهای که در نزد خود دارید، نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید
با سلام: چه عیبی دارد که ما وحدت وجود را در جنبه تشریعی پیاده کنیم. توضیح اینکه ما فقط اوامر خدا را تبعیت کنیم و خواست خود را نفی کنیم. این باشد وحدت وجود. دیگر کاری نداشته باشیم که فقط خدا وجود داشته باشد. بگوئیم: هم خدا هست و هم غیر او. اما در تشریع بگوییم که فقط حرف خداست و حرف غیر او را نفی کنیم. نمیدانم مفهوم را رساندم یا نه! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه به لطف الهی انسان متوجه شود که تنها با رعایت اوامر الهی در اعمال خود سعادتمند میشود، حرف خوبی است ولی موضوع «وحدت وجود» یک بحث نظری است و در مباحث نظری باید مورد بررسی قرار گیرد. موفق باشید
