با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: من جزوه تفسیر سوره واقعه شما را همراه صوت آن گوش دادم. در بحث حوری بهشتی به یک مشکل بر خوردم. شما میفرمایید که تجلی حضرت حق با تمامی اسما به جامعیت به صورت انسانی بر مقربین تجلی میکند. از سوی دیگر شما در غزل ۲۴ حافظ بیان فرمودید که حافظ یک حوری بهشتی را تمثل کرده است و ماجرای حافظ بیان میکند که اتفاقی که برای مقربین در آخرت رخ میدهد، ممکن است که برای یک فرد در همین دنیا رخ دهد. مشکل من آن است که طالب حوری بهشتی شدم. یعنی آنکه اسما حق را به جامعیت و به صورت یک حوری بهشتی بر من تجلی کند. برای همین از وقتی که تفسیر شما از سوره واقعه را گوش دادم، دنبال این تجلی در قوه خیالم هستم. وقتی نماز میخوانم قوه خیالم خدا را بصورت یک انسان در نظرم مجسم میکند تا او را عبادت کنم. قوه خیالم دنبال اینچنین صورتی است. با این مشکلم چکار کنم؟ با سپاس از لطف شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنگاه که جان انسان با معرفت نسبت به حضرت حق متوجه انوار جامع الهی شد، در ادامه آن حضور ممکن است در میدان خیال او آن حضور، به صورت حوری به ظهور آید. ولی به توصیه مرحوم قاضی خوب است توجه شود که به مرحوم علامه فرموده بودند این روزها ممکن است حوری به سراغ شما آید، به آن توجه نشود. زیرا مرحوم قاضی مایل بودند که علامه در حوزه معارف خاصه توحیدی، بیشتر حاضر شوند مگر در آخر عمر که ظاهراً آن حوری به سراغ ایشان میآید. مطلب را میتوانید در کتاب «مهر تابان» دنبال بفرمایید. موفق باشید
سلام استاد گرامی: نوعی مواجهه با انتخابات به دل بنده افتاد که در ادامه تقدیم میکنم حدیث روحافزای غم شنبه است، دیروز انتخابات برگزار شده، چند هفته قبلش همه جوره برای معرفی نامزد مدنظرت تلاش کردهای اما امروز که نتایج انتخابات اعلام شده، نامزد مد نظر تو رأی نیاورد، حالَت گرفتهاست، غمی تو را فراگرفته، اما کدام غم؟ مثل روزی که میشد ایران به جام جهانی راه پیدا کند و نشد؟ مثل روزی که تیمی که مشتاق قهرمانیش بودی قهرمان نشد؟ مثل روزی که در کنکور رتبه خوبی نیاوردی؟ مثل شبی که تا صبح مبهوت فاجعه بیمارستان المعمدانی بودی؟ مثل روزی که شب تا صبح دعا کردهبودی تا بالگردی با سرنشینان عزیزش سالم پیدا شود و صبح که مه کنار رفت امیدها را ناامید کرد؟ مثل روزی که هواپیمای اوکراینی سقوط کرد و نمیدانستی سرِ چه کسی میشه فریاد زد ولی یک فریاد در گلوی تو بود، چون دهها هموطن شهید شدند و شیرینی روزهای تشییع سردار را از ما گرفت؟ مثل روزی که صبح جمعه بیدار شدی و فهمیدی چند ساعت پیش سردار به شهادت رسیده؟ مثل روزی که خبر رحلت امام آمد و ناگهان یک ملت با هم، حس یتیمی را چشید؟ مثل روز قبول قطعنامه که جنگ تمام شد اما امام جام زهر نوشید؟ مثل ۸ تیر ۶۰ که شهید بهشتی و ۷۲ نفر در دفتر حزب سوختند؟ . . . اینهمه غمها را شمردم تا عظمت و حقارت غمها به چشم بیاید، گاهی فقط چون آنکه "من" طرفدار او بودم رأی نیاورده، غمگینیم، گاهی چون دیگری خشم ما را تحریک کرده از پیروزی او ناراحتیم، گاهی امیدی برای ساختن ایران قویتر در دل رویاندهایم و چون آن امید پژمرده شده، پژمردهایم گاهی به برنامه فردی امید بستهایم و بابت بیبرنامه بودن دیگری ناامیدیم به عملکرد یکی امید بسته از عملکرد دیگری ناخرسندیم گاهی گمان میکنیم شخص یا طیفی میتواند مسیر رشد انقلاب اسلامی را وارد جادهای پر دستانداز کند و با قدرت گرفتنش، از دستاندازهای آینده ناخشنودیم. اینها همه طیفی از معنایی غمناکی است و اینکه ما کجای این طیف از معانی غم ایستادهایم، اثر خود را درست از همان روز شنبه بعد از انتخابات نشان میدهد. اگر دلایل غم ما همان دلایل اول باشد، چند روزی هست و دیگر نیست و هیچ تاثیری بر روزهای آینده ما ندارد، هرچه به دلایل انتهایی نزدیک میشویم، غم ما ماندگارتر و پویایی و سازندگی آن نیز زندهتر و پرتکاپوتر است. این کلمهها را نزدیک یک ماه در دل نگه داشتم تا اگر غمی از جنس هواداری و بغضِ گذراست بگذرد، تا غبار انتخابات فروکش کند تا غمهای اصیل و عمیق، پیش از هرکس خود را به صاحبشان اثبات کنند، تا بگویند که هستند و به قوت نیروی حیاتبخش عشق، غم نیز در عالَم کارساز است، هرچه اصیلتر کارسازتر. به غم عمیق عصر عاشورا، به اولین شب بیاباعبدلله، به غم بینظیر اولین صبح بعد از عاشورا فکرکن، به عظمت و عمق و اصالت آن غم بیاندیش و به نفوذ بی هماوردش در تاریخ. اگر جنس غم ما آزاد از حزب و گروه و جناح و هوادار، از جنس غم اصیل صبح یازده محرم باشد، به اندازه وسعت و قوت وجودش، در عالَم کارساز است، غم اصیل را هیچ نسبتی با افسردگی نیست؛ اگر عشق، آب حیات انسانیت است، غم درست آن روی سکه عشق است، غم آفتاب پرحرارت روحافزای انسانیت است، غم عنصر پویا و ماندگارِ حرکت و نهضت و انقلابی بودن است، غم مبارک است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این غم یعنی توجه به راهی که در پیش است و هنوز باید رفت و هر قدمی که برمیداری با نوعی نزدیکی همراه میشوی ولی باز باید رفت به همان معنایی که «وجود» بسی نزدیک و نردیکتر و بسی دور و دورتر است. و اینجا است که اگر کسی در بستر حضور تاریخی خود در میدان درک هستی حاضر شود، همواره امیدو باز امید، او را پُر میکند بدون آنکه به غرور نزدیکی به مقصد مبتلا شود. گفت:
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
و این یعنی بدون محاسبات عادی و بدون قرار داشتن در محاسبات عقلِ حسابگرانه، غمی را تجربه کرد که بسی در آن شادیهای حضور نهفته است و باز غم. موفق باشید
استاد سلام علیکم: به گزارش ایسنا، محمدجواد ظریف در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «محکومیت ترور شهید بزرگوار اسماعیل هنیه، در حالیکه جهان در سکوت نظاره گر نسل کشی اسرائیل و اقدامات مکرر تروریستی و تجاوزگرانه آن رژیم است، نتانیاهو منطقه و جهان را به سوی پرتگاه فاجعه پیش می برد، درست در روز تحلیف رئیس جمهور پزشکیان، که مردم ایران، منطقه و جهان را به صلح و آرامش و همدلی فرا میخواند. ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید تا کنون متوجه شده باشند که بقای نتانیاهو در گرو کشتار، تخریب و هرج و مرج است. شهید اسماعیل هنیه قهرمان خستگی ناپذیر آزادی مردم فلسطین از اشغال اسرائیل بود. ترور ناجوانمردانه میهمان ما، عزم ایران را برای دفاع از خود و حمایت از عزم مردم فلسطین برای مبارزه برای آزادیشان دوچندان خواهد کرد. جهان نباید اجازه دهد که اهداف ویرانگر نتانیاهو محقق شود.» استاد راستش احساس میکنم توطئه در کار است. این همان ظریفی است که چند روز قبل در حسینیه امام خمینی هنگام شعار مرگ بر آمریکا با صورتی اخمو سکوت کرده و هیچ نمی گفت؟! از همه ابعاد این ترور عجیب بود و اگر درست فکر کنیم آنقدر دلیل وجود دارد که حادثه بالگرد آقای رئیسی را ترور اسرائیل بدانیم ولی نمیتوانیم این را بگوییم چون اسرائیل از خدا شه که ما این را بگویم ولی شاید ترور شهید رئیسی هم بی ربط به ترور اسماعیل هنیه و دولت اصلاحات نباشد. نظر شما چیست استاد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه هست این داستان وجدان تاریخی ما میباشد که آقای ظریف هم متذکر آن هستند. عرایضی در رابطه با برکات این ترور در راستای حضور تاریخی جبهه مقاومت، در عین تلخیِ آن، انجام شد که خوب است به آن بحث رجوع شود https://eitaa.com/matalebevijeh/17293. موفق باشید
سلام: اساسا جوان ها چگونه باید نیاز جنسی خود را در صورت عدم ازدواج رفع کنند؟ چرا در جمهوری اسلامی بصورت قانونی مراکزی برای صیغه شرعی و قانونی ایجاد نمیشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد مسئلهٔ مهم و حساسی است و راه حلهای معقولتری قابل تصور است. باید مردم ما به خودآگاهیِ تاریخی خود نایل شوند. موفق باشید
سلام استاد: من میخوام چله کلیمی بگیرم برای اینکه بتونم غضب و پر حرفی خودم رو کنترل کنم چه کارهایی باید انجام بدم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چهل روز همچون حضرت موسی «علیهالسلام» در میقات با خدا حاضرشدن با رعایت آداب و اذکار دینی همراه با روزهداری که البته به جهت کاملشدن ۴۰ روز روزهداری و با در نظرگرفتن آنکه دهم ذیالحجه عید قربان است و روزهداری در آن روز جایز نیست؛ بهتر است یک روز یا دور روز قبل از ماه ذیقعده شروع شود تا به روز عرفه ختم گردد. بخصوص که روزهداریِ روز عرفه در جای خود نیز موضوعیت دارد. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: برای تقویت فن بیان چه کتابهایی را پیشنهاد می کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان ما سخنرانیهای مرحوم شهید مطهری و مرحوم دکتر شریعتی بسیار مؤثر بود و تصور بنده آن است هنوز هم آن سخنرانیها با توجه به محتوایی که داشتند، در این مورد کمک میکند و در این زمان، سخنرانیهای آقای رحیمپور ازغدی نیز مؤثر است. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به جمله ی عارف بالله آقای قاضی که فرمودند کسی که نماز های یومیه اش رو اول وقت بخواند به مراتب عالیه میرسد منظورشان در این دنیا بود یا اینکه مراتب تکامل پس از برزخ نیز ادامه میابد؟ بطور کلی آیا کسی در اواخر عمر سیر و سلوک را شروع کند و یقظه و توبه و مراقبه برایش حاصل شود و در منازل ابتدایی بمیرد این مراحل را تا فنا فی الله و پایان سفر اول و اسفار پس از آن در برزخ طی میکند؟ سرعت و کیفیت آن کند تر و پایینتر است؟ شرط اینکه پس از مرگ سیر طی شود چیست؟ چگونه سالک واقعی بحساب میاید و شرط ادامه مسیر در برزخ را دارا می شود؟خواهش میکنم توضیحات کافی بدهید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این نوع آیات بیندیشید که میفرماید: «وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ» حاکی از آنکه وقتی انسان در مسیر توحید قرار گیرد، نهتنها از ضعفها و سیئات گذشته او چشمپوشی میشود، در إزای اعمالی که انجام میدهد نظر به عالیترین و نیکوترین عملِ او میکنند و همه اعمال او را بر مبنای همان بهترین عمل برای او به حساب میآورند حتی آنچه را که در نیّت دارد و موفق به انجام آن نشده است. موفق باشید
سلام: امروز روز بحث تجلیات ایمان را دارید مطرح میکنید. پس یقین برای بنده چطور حاصل میشود؟ ایمان یعنی هنوز نه ولی یقین یعنی دیگر آری! یقین جاییست که نفسم آرام میگیرد و میتواند زندگی را شروع کند. یا من گیجم و نمیفهمم یا که عرضم درست است؟ میشود مرا آگاه سازید لطفا. زندگی برایم خیلی سخته. لطفا کمکم کن با جواب این سئوال
باسمه تعالی: سلام علیکم: یقین، به معنای به هدفرسیدن نیست؛ به معنی حضور در صراطی است که رفتن در آن عین بودن و گستردهشدن است که جای بحث آن بسیار است و با اصالتدادن به «وجود»، گشوده میشود. عرایضی در این رابطه در بحث «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» شد که خوب است به آنجا رجوع شود. موفق باشید
سلام علیکم: حاج آقا در بیاناتی آیت الله جوادی فرمودن که ائمه اطهار عدل قران هستند و این دو عدل یک دیگرند اما اقا فرمودن _ تو همین محفل قرانی اول ماه رمضان _ که قران ثقل اکبر است. ایا در تعارض هم اند این دو فرمایش؟ توضیحش چیست؟ اگر قران به عنوان ثقل اکبر باشد، یعنی انسان های کامل هم نتوانستند به مرتبه قران برسند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: قلب مبارک مطهرون به حکم «لایمسه الا المطهرون» حقیقت قرآن را با جانشان لمس میکنند و از این جهت عِدلِ قرآن میشوند؛ ولی با اینهمه به این معنا است که بنیان خود را از قرآن که ثقل اکبر است دریافت نمودهاند. موفق باشید
سلام: امروز که روزه ای گرفتم و هی به وقت تشنگی به یاد پیمانم با خدا می افتادم و ادامه می دادم به روزه ای که گرفته ام. یه حالی پیش اومد که مثل این که عابد شدم و یاد خداوند بود در کارم. فقط برای خدا بود. استاد میگم که من یه مدتی مبحث آشتی با خدای شما رو دنبال میکردم اما حالا که متاسفانه سیگار اومده و نمیگذاره که اونس خودم رو بگیر با مناسبات، نهایتا میترسم که در عاشورای حسینی و اربعیبن کربلایی دور بمونم از راهیان حقیقت. چرا باید نتونم بگم سیگار کشیدن رو بفهممش و بدونم که برای چی آخه؟ دنیای عجیبی شده. انسانیت گره خوده با اطرافیان و انسان ها، یک انسان میخواد آدم باشه اما باید به بقیه انسان ها هم فکر کنه. مناسبت ها از روز حضرت آدم، هابیل و قابیل شروع شد و آدم نتوانست بر نفس خود قلبه کند و واجد انجام دادن یک کاری بود بر خلاف پیمانی که با خدا بسته. یعنی طوری شده که ایستادن بر عهد این قدر سخت شده. حالا هم نمی دونم که چرا منی که ورزشم ترک نمیشد و داشتم با امیدی به اینده فکر میکردم با شکستی و آه و ناله ای خنک شدم. خدایا به کجای این شب تیره پناه آرم؟ سیگار ... هههه ... کی میشه که قهقهه بزنم از کار های خودم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست» . به هر حال تا میتوانید بدون آنکه خود را سرزنش کنید و یا مأیوس شوید، عزیزانی همچون شهید حاج قاسم سلیمانی را مدّ نظر آورید و معنایی که او برای خود و برای زندگی، کرد. در این فضا به راحتی میتوانیم به وارستگیها اندیشه کنیم. موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد ببخشید یک کتاب در مورد مسائل اعتقادی برای نوجوان دختر ۱۶ ۱۷ساله اگر معرفی کنید. ممنون میشم بعد کلی تلاش سعی کردم به نحوی آمده بشن برای شنیدن و خوندن کتابی تو این مسائل.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید مباحث «معرفت نفس» از طریق کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و مباحث جایگاه نبوت و شریعت از طریق کتاب «چه نیازی به نبی» مفید باشد. هر دو کتاب روی سایت هست. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده در مساله خداوند احد یا واحد قهار و آنچه از این عنوان رفیع در منابع آمده سوالی دارم آیا میتوان چنین عنوان کرد؟ یا چنین فهم و اعتقادی غلط است؟ «هر موجودی مجموعه ای از بودن ها و نبودن هاست (مثلا حرف ب حرف ج نیست) پس هر موجودی مجموعه ای از کمالات و نصقهاست و غیر از این دو برای موجود نمیتوان متصور بود پس موجودات مقهور وجودند و خدا واحد قهار است یعنی وجود است یعنی واحدیت است قهاریت است و دیگر صفات... این معنای ذهنی احد است خداوند احد در مقام اطلاق، وجود صفات یا ذات صفات است یعنی مثلا واحدیت یا همان واحد بودن است، قادریت است، حاکمیت است. خداوند واحد در مقام تعین تمام صفات است یعنی مثلا واحد است قادر است حاکم است. الله مقام جمع صفات است مقام بین احد و واحد. مقام رسول الله و ائمه اطهار، احدیت است مقام قاب قوصین. درک بالاتر از احدیت برای انسان امکان ندارد.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته میتوان نسبت به آنچه در گفتارتان گشودهاید، اندیشید و نیز به این نکته میتوان فکر کرد که اگر «الله» مقامِ جمع اسماء است و مقام واحدیت میباشد؛ به حکم آیه کریمه که میفرماید: «قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ» میتوان مقام رسول الله و ائمه «علیهمالسلام» را مقام واحدیتی دانست که به حضرت «الله» دعوت میکند. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت شما: یه سوالی از خدمتتون داشتم. توی یکی از پادکست هایی که مربوط به ولادت امیرالمؤمنین بود فرمودید یه مبحث امام شناسی ۱۰ جلسه ای همراه با جزوه آماده کردید، گوش کنید اما من هرچی توی سایت نگاه کردم نبود ممنون میشم راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید یا مباحث «حبّ اهل البیت» و یا مباحث «حقیقت نوری اهل البیت» و یا کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بوده باشد. زیرا بحثی که ۱۰ جلسه باشد در رابطه با امامت، نداشتهایم. موفق باشید
سلام استاد عزیز: کار او، اعجاز و وصف دین است / کار ما شکر، بس همین سنگین است / الا ای اهل عالم گوش باشید / غم در این میخانه بس شیرین است / حزن این ره، در پس آزادی است / اشک آن، غایت براین تقدیر است / ای شکسته بال و پر، گم کرده راه / ای که در زنجیر عصیان و گناه گرچه حتی غفلتی نبود تو را / راه حق، پیوسته میخواند تو را / میل تو باشد حجابی بر ره میخانه ات / این دوراهی مسیر، کرده است آواره ات / غم مخور ای جان من، چاره دست اوست / محو او شو با شهادت، هرچه هست اوست. این شعر رو در وصف حال خودم سرودم. ممنونم از راهنمایی های شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به حقیقت نظر کرد که تنها افقِ راستینی است در مقابل ما و اینکه تا نفس داریم، نفسنفسزنان باید جلو رفت و مانند نفس کشیدن که انسان را زنده نگه میدارد تا همچنان نفس بکشد و حیات خود را ادامه دهد؛ رازِ اُنس با حقیقت نیز چنین است که همواره باید به سوی او توجه کرد و همچنان رفتن را ادامه داد در عین انتظار. موفق باشید
سلام: اگه الله همان امام زمان هست پس قل هو الله احد میشه بگو او امام زمان یگانه است. هر جایی در قرآن یا دعاها باید الله رو امام زمان گرفت. خودم فکر میکنم چون اهل بیت بدون نقص و کامل بودند پس اراده ی خدا میشوند و تفاوتی با خدا ندارند و مجرد که جا ندارن. مثل فرشته ها که نمیشه گفت جبرایل و میکائیل دو جا دارن. هر وقت به هر کدام نیاز بود هستند. پس خدا و امام زمان دوتا هستند به هر کدام که نیاز باشه هستند. حالا آیا من من چی؟ چه جایی هست آیا من هم چون مجرد جا ندارد با امام زمان یکی میشم؟. یعنی اگه بدون نقص بشم اراده امام زمان میشم؟ اگه بخواهیم آموزش درباره توحید بیشتر از مطالب سایت داشته باشیم جایی هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ مخلوقی در جایگاه خالق قرار ندارد، بلکه همه مظاهر اسماء او هستند و انسان کامل به حکم «علّم آدم الاسماء کلها» مظهر همه اسماء او میباشد و بدین لحاظ ما در نظر به او با انوار کامله حضرت حق روبهرو خواهیم شد. در این رابطه علیکم به دنبالکردنِ «برهان صدیقین» و شرح صوتی آن که روی سایت هست. موفق باشید
سلام بزرگوار: جگرم خون است. غم شدیدی در وجودم دارم تحمل ندارم تفکر کنم و از باطن این جنگ اسرار اللهی بکشم بیرون. روزی ۱۰۰ بار بچه خودمرا در خیال کشته میبینم تا بتونم هم درد مردم غزه باشم چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است به نکاتی که در مباحث «https://eitaa.com/matalebevijeh/15130
https://eitaa.com/matalebevijeh/15126 شده است توجه فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: یک اکنون زده و خودخواه چگونه عمل میکند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود را مشغول هرچه پیش آید خوش آیدکردن، و بدون برنامه زندگی را به بازیگرفتن، معنی همان اکنونزدگی است. موفق باشید
سلام وقت بخیر استاد عزیز: در فضای سیر و سلوک به مشکلی خوردهام بسیار جانفرسا! دچار وسواس در دعا شدهام! نمیدانم این دعایی که میخواهم بکنم امتثال ادعونی استجب لکم است و دعای عباد یا دعای استعجالی طبیعی است! اصلا نمیدانم دعا بکنم یا نه وقتی ارید ان لا ارید را میفهمم! نمیدانم برای شفای فلان بیمار گریه بکنم و دعا کنم یا طلب بلا کنم یا بگویم هرچه پیش آید خوش آید چون قضای الهی بهترین است! استاد گرانقدرم کاش حضانت این طفل یتیم را قبول میکردید، میدانم که بشدت از فضای مرید و مرادی بدتان میآید ولی کاش میشد روزی خصوصی زیارتتان کنم و هیچ نگویم و شما فقط بگویید و من با سری پایین فقط گوش کنم، من کورم و چاهی در پیش، حالا شما و کرمتان، و اما السائل فلا تنهر! استاد سلوک ذیل شخصیت امام خمینی ره واقعا عالیست اما بنظرم خیلی هم راحت نیست! نسل ما اگر امام خمینی ره را هم دارد کم کم میشناسد به برکت امثال شماست، وگرنه ما چه میدانستیم مصباح الهدایه و دیوان امام چیست؟ فکر میکردیم امام تحریر الوسیله و توضیح المسائل است با قدری چاشنی عبادت و سیاست! از شما میخواهم قدری نظر لطف به ما شاگردان بکنید و خصوصی تر وقتی برای هر یک قرار دهید مثلا هفته ای یک ساعت وقت خصوصی بدهید برای یک ملاقات، و وقت رزرو شود. تا همین جا هم بسیار مجاهدات شما مثمر ثمر بوده است الحق و الانصاف و این که طلب عاجزانه کردم برای ملاقات های خصوصی از سر لطف شما میسور میشود نه از باب وظیفه. حقیقتا دلتنگتان هستم استاد التماس دعای خاص
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! دعا میکنیم زیرا در دعا، در فضای قضای برتری حاضر میشویم و یا برای کسی که دعا میکنیم به حکم: «الدّعاُ يَرُدُّ القضاءَ وَ قَد اُبرِمُ اِبراماً!» دعا (آنچنان است) که مقدّرات حتمی الهی را دگرگون میکند. با دعا طرف در قضای دیگری که برای او بهتر است قرار میگیرد. ۲. چرا گمان نمیفرمایید که بر اساس همان طلب رفقا، عرایضی پیش میآید بخصوص در جلسات قرآنی. آیا این همان بهترین ملاقات نیست که در رابطهاش فرمودهاند: «میرود از سینهها در سینهها / از رَه پنهان صلاح و کینهها»؟ موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: ببخشید وقت شما را می گیرم. در رابطه با جلسه ی بنیان ها آنچه پیش آمد را خدمتتان می فرستم. و از راهنمایی شما خیلی ممنونم. در مورد «نفس جسم عالیه»؛ یک شخصی بود که گوشش را تکان می داد یک سانت بالا پایین می برد. در صورتی که بنده اصلا این عضله ی سرم را حس نمی کنم. توجهم در این مساله به جسم به عنوان مبنای ادراک انسان و حضور نزد خود است. اینکه خداوند می فرمایند من چشمش میشوم با من میبیند. گوشش میشوم با من می شنود. ( آیا می توانیم در نظر بگیریم: خداوند می گوید من قلبش می شوم؟) انسان که در دوگانگی ذهن و عین گرفتار است چگونه متوجه شود که قلبش او را به یگانگی فرا میخواند؟ از این جهت توجه به قلب صنوبری، بسیار اهمیت دارد. و در توجه مستمر و احساس وجودی حیات در ضربان قلب، آزادی از تصاویر ساخته شده ی ذهن، پدیدار می شود. «تربیت ذهن» با قلب، باعث می شود ذهن زود تر از قلب، تصویر سازی نکند. تلاش کند با صورت حقیقت زنده مرتبط شود و خودش را نزد قلبِ اشیاء بیابد. تا به جای اینکه تصویر سازی کند تصاویر، خودشان پدیدار شوند. (شاید همراه معنی و نحوه ی خدمت رسانی). آیا میتوان گفت، از آنجایی که توجه به قلب صنوبری برای ارتباط با حقیقت، در رساله ی سیر و سلوک بحرالعلوم نیز آمده است؛ اگر انسان بخواهد با حقیقت در هر شیء، ارتباط برقرار کند می تواند از توجه به قلب صنوبری خود، در ارتباط وارد شود؟ برای ارتباط روحی در نسبت با ارتباط جسمی (فیزیکی). هر چند روح و جسم در یگانگی هستند، «از کدام افق با کدام افق» ارتباط برقرار کردن متفاوت می شود. زیرا صمدیت و «به سوی» نشان از جهت گیری اشیاء است. آیا میتوانیم بگوییم وقتی انسان با اشیاء هم جهت باشد با قلب آنها مرتبط شده است. وجه الله بودن هستی نیز، از افق ارتباط برقرار کردن می گوید. همچنین علوم هم از این جهت که صورت سازی می کنند نمی گذارند اول قلب با حقیقت اشیا مرتبط شود و بعد ذهن از قلب حس نگاه را بگیرد و صورتِ حقیقت ببیند. زیرا در نگاه وجودی، تکیه گاه علمی مانند ابزار است، و ممکن است، اثر نکند. زیرا اثر گذاری از وجود است. از طرفی اینکه می گویند اگر الهی باشی در و دیوار با تو حرف میزند، و یا شعر ما سمیعیم و بصیریم و هوشیم با شما نامحرمان ما خاموشیم، آیا می توانیم بگوییم، یعنی اشیاء، خودشان می خواهند نور شناختِ خودشان را به انسان بدهند. چون خودشان در عین ثابته خودشان هستند. و در مورد صمدیت و احدیت؛ آیا می توانیم بگوییم نور صمدیت «به سوی»، سیاست را نیز متذکر می شود؟ زیرا سیاست از جهت گیری و ارتباط با عالَم وجود سخن می گوید. و همچنین نور صمدیت و حرکت جوهری و حرکت حبی، در نسبتی با هم احدیت را جلوه گر می کنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را به میان آوردهاید که هر کدام برای خود متذکر نکتهای است. آری! بشر جدید همانطور که آب را با آنهمه لطافت از طریق قلب درک میکرد؛ تنها به عنوان H2o میبیند. در بقیه امور نیز قصه از همین قرار است و به حضوری که به تعبیر قرآن «قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا» است نمیرسد که اتفاقاً ابتدا رابطه قلبی با موجودات و موضوعات پیش میآید و سپس فهم آن را به صورت جزئی درک میکند. قلب صنوبری، مرکز همان احساسی است که نفس ناطقه باید در آن حاضر باشد و هر اندازه ما قلب صنوبری خود را مدّ نظر داشته باشیم، بیشتر در نزد خود حاضریم و بیکرانگی خود را احساس میکنیم. موفق باشید
سلام استاد: به لطف مباحث شما، قدری تشنگی برای بنده حاصل شده است که نمیتوانم طول شبانه روز دست از صوت گوش کردن و کتاب خواندن و تفکر بکشم طوری که کاری غیر از اینها را بیهوده میدانم، حتی در مهمانی کتاب میبرم و میخوانم، استاد اما من خاکی هستم و نیاز به خشتمالی هست تا مرا با آبی مخلوط کند و در قالبی مرا بسازد وگرنه خودبخود خاک خشت نمیشود، در کتاب روح مجرد کرارا ذکر شده طی طریق بی استاد حی حاضر منتهی به شیخیه و بابیه و بهائیه میشود. استاد مرا از این حیرت ضلالت نجات دهید به اذن خدا، بگویید چه کنم. طی این مرحله بی همرهی خضر مکن /ظلمات است بترس از خطر گمراهی؛ استاد میفرمایید استاد تو علم توست اما من جاهلم پس استادی ندارم، شما را بخدا راهی نشان دهید. دلتنگتان هستم. یاعلی
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خاک، خود به خود خشت نمیشود باید ابتدا گِل شود و سپس در قالب مخصوص خود بریزیم. آیا دلدادن به حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب، همان آبی نیست که خاک وجود ما را به گِل تبدیل میکند و سپس با نظر به شخصیت حضرت روح الل ه«رضواناللهتعالیعلیه» آن گِل، قالب خود را شکل میدهد و گل وجود ما در قالب شخصیت انسانی که در این زمان، نمادِ انسانیت است؛ انسانیت خود را پیدا میکند؟ نظر به آینهها در این زمانه بسیار کارساز است به همان معنایی که در هر تاریخی، انسان بدون استاد امکان ادامه راه برایش مشکل است. موفق باشید
سلام استاد: نظر شما درباره قبول فرزند از بهزیستی چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه، که کار خوبی است. به هر حال تربیت این کودکان به خودی خود اجر و ثواب خاص خود را دارد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: گاهی در راه برخی از عبادات موانعی پیش می آید. مثلاً می خواهیم برویم زیارت امامان معصوم علیهمالسلام ولی مانعی ظهور می کند و اجازه نمی دهد. از کجا بفهمیم این مانع الهی است یا شیطانی است؟ چون اگر بدانیم الهی است با متانت بیشتری رفتار می کنیم ولی اگر بفهمیم شیطانی است و شیطان می خواهد ما را از طریق این مانع از این توفیق محروم کند، سعی می کنیم به هر شکلی که شده مانع را کنار بزنیم تا به فیض زیارت برسیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر مسیری که در آن قدم میگذاریم با حرص همراه نبوده و به حکم تکلیف باشد، إنشاءالله الهی است. موفق باشید
سلام استاد: آیه ای هست که اشاره میکنه حضرت آسیه از خدا خواست که از اون وضعیت شکنجه نجات پیدا کنه و بعد او را به سمت آسمان بردند (یادم نیست آدرس آیه رو خدمتتون بگم) آیا مرگ حضرت آسیه فرا میرسه یا منظور دیگه ای مد نظره آیه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اینکه جناب آسیه از حضرت حق طلب کرد که در جوار پروردگارش جایگاه و سکنایی داشته باشد، اصل قضیه بود و فرعون گمان میکرد با شکنجه او، او را از زندگی محروم میکند. غافل از آنکه او را در مسیری قرار میدهد که طالبش بود و خداوند در همین رابطه میفرماید: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ...» (تحریم/۱۱) خداوند براى اهل ایمان، همسر فرعون را مثال مىزند. زمانى كه به پروردگار خويش عرض كرد: پروردگارا! خانه اى براى من نزد خودت در بهشت بساز ... موفق باشید
با سلام: میخواستم بدانم که وحدت وجود و همچنین اعیان ثابته، هر کدام در کدام فص، از فصوصالحکم اشاره شده است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نتوان به طور مشخص در جایی از فصوص، موضوع «وحدت وجود» را مورد نظر قرار داد. زیرا تمام بنیانِ نگاه ابن عربی در سراسر فصوص، مبتنی بر همین امر است و در همین رابطه بحث اسماء الهی را پیش میآورد. در مورد «اعیان ثابته» به نظر میآید فصّ «عزیری» بیشتر به آن تذکر دارد. موفق باشید
سلام استاد: دیروز منزل اقوام بودم دائما بحث بر سر خیانتهایی بود که حکومت به مردم کرده. آتش تهمت ها قلبم رو میسوزند و هیچ کس رو هم در جمع برای همراهی نمیدیدم همشون پای ماهواره تغذیه میشن بنده چله سکوت دارم و از طرفی بسیار قدرت طنز سازی دارم احساس کردم اگه اینجا خودم رو خرج انقلاب نکنم ضرر میکنم گوش این جماعت به منطق و استدلال بدهکار نبود پس کاری که کردم بعد هر تهمت و افترایی که به حکومت میزدن ی طنز شیرین از تو حرفهاشون میساختم و با قهقهه هایی که میزدن مسیر حرف رو گم میکردم. دست آخر یکیشون که خودش رو خیلی متفکر و دلسوز فقرا میدونست مجلس رو ترک کرد و آتش گپ و گفت ها خوابید نمیدونم کارم درست بود یا نه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوبی کردهاید زیرا نباید بگذاریم این مسائل سیاسی که بر مبنای دروغ و تهمت بنا داردبین جامعه، ما را به کدورت و دوگانگی بکشاند، بر رابطهها حاکم گردد. به هر حال اینان برای عبور از روان خود که سخت احساس بیثمری میکنند، به جای آنکه خود را ملامت کنند به زمین و زمان بد میگویند ولی چیزی نمیگذرد که به جای بازیخوردن از افکار عمومی که رسانههای دنیا بر آن سیطره دارند، به وجدان عمومی خود رجوع میکنند و با جهان دیگری روبرو میشوند که ذات انقلاب اسلامی و شهدا در ساختن آن همت کرده اند. اینجا است که شما اجر کارهایتان که موجب شد تا دوگانگی در خانواده پیش نیاید را میبرید. موفق باشید