بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35345

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا می‌توان با به زیارت قبر امام رضا علیه السلام رفتن، اسما حسنی را چشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به ظرفیت و آمادگی خود فرد دارد. البته آن امام رئوف هیچکس را بی‌بهره نمی‌کند ولی درک آن بهره‌ها هنر ما است. موفق باشید

35236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: در راستای جریان های اخیر شهر اصفهان و اختلافات پیش آمده، ما دانشجویان بر آن شدیم تا جویای مسئله از مسئولین شهری باشیم. پس از گفت و گوهای بسیار، بیانیه ای در این راستا جمع آوری شد که مشتاق هستیم نظر جنابعالی را در این رابطه جویا شویم و ما را در این راه مساعدت فرمایید. ▪️بیانیه جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی اصفهان در خصوص اتفاقات اخیر شهر اصفهان 1⃣. بخش اول بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُواْ بَینْ أَخَوَیکمُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکمُ تُرْحَمُونَ 🔸 در راستای جریان های چند ساله موجود در شهر اصفهان که با اتفاقات چند ماهه اخیر تشدید شد و بیشتر به منصه ظهور رسید بر آن شدیم تا به نوبه خود شناخت بیشتری نسبت به این جریانات و تاثیرات آن در بعد اجرایی مدیریت استانی و شهری پیدا کنیم. پس از گفت و گو با مسئولین و چهره های سیاسی شهر و استان در جریان اتفاقات و مناسباتی قرار گرفتیم که با آموخته هایمان از مکتب امام (ره) فاصله داشت. 🔹 چه خوب است از خود سوال کنیم: آیا متوجه‌ هستیم که چه بار عظیمی بر دوشمان است؟! و دیگر چه فرصتی مهیا تر از این برای خدمت؟! زمین و زمان مهیاست تا شب و روز نشناسیم برای دوا کردن دردی از این مردم و این نظام مقدس! لابد نمی‌شنویم صدای درد مردم در زیر فشار های اقتصادی را! لابد نمی‌بینیم انواع و اقسام معضلات فرهنگی فرزندان این سرزمین را! لابد نمی‌شنویم فرمان های جهاد ولی فقیه را! و لابد نمی‌بینیم که همه اشرار عالم به صف شده اند تا ما را زمین بزنند و آرمان هایمان را نابود کنند! و وای بر ما اگر این ها را می‌بینیم و می‌شنویم ولی باز هم تن می‌دهیم به اختلاف انگیزی در میان خودمان و مانع تراشی بر سر کار یکدیگر! به راستی ما را چه شده است و چرا آنقدر دنیایمان کوچک شده است که همدیگر را در مقابل هم یافته ایم؟! 🔸 با اینکه تفاوت آرا و نظرات، طبیعت هر زمانی است لکن نباید به این اختلافات شکل مبنایی و عقیدتی بدهیم. مگر همگی ما پیرو شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی نیستیم؟ مگر همگی ما خواستار تمدن اسلامی نیستیم؟ امام خمینی (ره) به خوبی در «منشور برادری» به صراحت به این موضوع پرداخته اند. 🔹 ضروری است با رجوعی دوباره به این پیام تاریخی و تامل جدی و دقیق در آن، راهی جدید و افقی نو در پیشبرد امور کشور بگشاییم. بخش هایی از این پیام را می‌خوانیم: «.... اگر آقایان از این دیدگاه که همه می خواهند نظام و اسلام را پشتیبانی کنند به مسائل بنگرند، بسیاری از معضلات و حیرتها برطرف می گردد ولی این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفته ام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه می شود. انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدایت دو جریان می شود. هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرّای از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. در هر حال یکی از کارهایی که یقیناً رضایت خداوند متعال در آن است، تألیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورتها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطه هایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود. شما آن قدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسی از اصول تخطی می کند، در برابرش قاطعانه بایستید.» ۲. ادامه - بخش دوم «... اما شما باید توجه داشته باشید تا زمانی که اختلاف و موضعگیریها در حریم مسائل مذکور است، تهدیدی متوجه انقلاب نیست. اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد، موجب سستی نظام می شود و این مسأله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسی است و لو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید می نمایم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان برای کشور و مردم می سوزد و هر کدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است. اکثریت قاطع هر دو جریان می خواهند کشورشان مستقل باشد، هر دو می خواهند سیطره و شرّ زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند. هر دو می خواهند کارمندان شریف و کارگران و کشاورزان متدین و کسبه صادق بازار و خیابان، زندگی پاک و سالمی داشته باشند. هر دو می خواهند دزدی و ارتشا در دستگاههای دولتی و خصوصی نباشد، هر دو می خواهند ایران اسلامی از نظر اقتصادی به صورتی رشد نماید که بازارهای جهان را از آنِ خود کند، هر دو می خواهند اوضاع فرهنگی و علمی ایران به گونه ای باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان به سوی مراکز تربیتی و علمی و هنری ایران هجوم آورند، هر دو می خواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد. پس اختلاف بر سر چیست؟ اختلاف بر سر این است که هر دو عقیده شان است که راه خود باعث رسیدن به این همه است. ولی هر دو باید کاملًا متوجه باشند که موضعگیریها باید به گونه ای باشد که در عین حفظ اصول اسلام برای همیشه تاریخ، حافظ خشم و کینه انقلابی خود و مردم علیه سرمایه داری غرب و در رأس آن امریکای جهانخوار و کمونیسم و سوسیالیزم بین الملل و در رأس آن شوروی متجاوز باشند. ▪️ ... در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی- فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد ولی مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند که وحدت رویه و عمل ضروری است و همین جا است که اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافی نمی باشد بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلی در زمینه اجتماعی و سیاسی فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیری باشد، این فرد در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد نیست و نمی تواند زمام جامعه را به دست گیرد.» جامعه_اسلامی_دانشجویان 🆔 @jadiut

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه نشدم نسبت به این نکات کلی، چه موضوعاتی را مدّ نظر دارید؟ در حالیکه به هر حال به گفته رهبر معظم انقلاب ما کوتاهی‌هایی داشتیم و باید به لطف الهی با روحیه «ما می‌توانیم» از آن مشکلات با روشی حکیمانه و عالمانه عبور کنیم و ان شاءالله ریشه آن مشکلات را بسوزانیم. موفق باشید

35052

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

من قبلاً به مدت ۵ سال شمال زندگی می‌کردم و عاشق خدا بودم به طوری که اصلا روی زمین راه نمی‌رفتم عاشقانه می‌پرستیدمش تا اینکه یه اتفاقی افتاد و خدا من رو فرستاد اصفهان و تمام وجودم به لرزه افتاد. دنبالش می گشتم زار زار گریه می‌کردم و اون رو می‌خواستم. بعد فهمیدم چرا و بحث های شما رو دنبال کردم. اما قبلاً از فضای سبز و جنگل و رود خونه خیلی لذت می‌برم الان اصلا دوست ندارم و اگه مجبور بشم برم حتی نزدیکش هم که بشم انگار می‌خوام بمیرم و زجر می‌کشم. و رابطه ام با ائمه. عذاب وجدان دارم خودم رو مقصر می‌دونم فکر می‌کنم فقط فقط من مقصر هستم توی زجرهای که کشیدند به خاطر من همه ی این اتفاقات افتاده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما توصیه شده است: «ره چنان رو که رهروان رفتند». آری! با تعادلی که بین خود و خدا و بین خود و خلق و بین خود و عالم وجود، به وجود می آوریم به وسعت لازمی که در شأن ما می باشد می رسیم. موفق باشید

35051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: میشه گفت تمام هستی عین سبح لله هست عین آب که تری داره هستی تسبیح گو خدا ست. و انسان اگه اعراز کرد بر خلاف جریان هستی حرکت کرده و انسان هم اگه محرک برای اعراز نداشته باشه حتما خدا رو ستایش می‌کنه چون دین فطری بوده و کاملآ توجیه شدیم قبلاً نفس لوامه هم استادانه کارش رو بلده

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه عالم در هستیِ تکوینی خود به تسبیح حضرت حق مشغولند و انسان های مومن به اعتبار اختیار خود می توانند منور به تسبیح عبادی نسبت به حضرت حق بشوند. موفق باشید

35046

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من در هر جای اینترنت جستجو کردم که یک مناظره از شما در باره اعتقادات تان بیابم، اما ندیدم. شما چرا با مخالفان خود مناظره ندارید؟ نکند می‌ترسید ؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه اکثر این مناظره ها همان جدال و یا مراء است. پیامبر«صلوات الله علیه و آله» فرمودند: هيچ بنده اى به کمال ايمان نمى رسد مگر اينكه مراء را ترك گويد هر چند حق با او باشد». آن حضرت در حدیث دیگری می فرمایند: «مؤمن مراء نمى كند، و من در قيامت از مراء كننده شفاعت نمى كنم». امام علي (ع) در این رابطه می فرمایند: «مراء سبب کينه و تفرقه بين برادران مى گردد». امام صادق (ع) می فرمایند: «مراء از اخلاق ابليس است و مراء كننده به موقعيت خود و ديگران جاهل، و از حقايق دين محروم مى باشد». در حديثى دیگر می فرمایند: لايَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقِيقَةَ الاْيمانَ حَتّى يَدَعَ الْمِراءَ وَ اِنْ كانَ مُحِقّاً.  هيچ بنده اى از بندگان خدا حقيقت ايمان را به كمال نمى رساند مگر اينكه مراء را ترك گويد هر چند حق با او باشد. اشاره به اينكه جر و بحث هاى لجوجانه ای كه براى اظهار فضل و برترى جويى انجام مى شود، حتى در مسائل حق، سبب سقوط انسان در مبانى عقيدتى و اخلاقى مى شود. موفق باشید

34507

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: با توجه به اینکه بعضی خوابها تعبیر خوبی ندارند، و روایتی هست که عمر خواب زنی را که پیامبر تعبیر خوبی کردند که شوهرت برمی‌گردد به مرگ شوهرش تعبیر کرد و شوهرش مرد و پیامبر فرمودند به خاطر اون تعبیر بود، میشه خواب رو تعبیر بد کرد یا همه رو باید تعبیر خوبی کرد؟ روایتی که نقل شد درسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال موضوع، موضوع حساسی است و به همین جهت نباید به راحتی وارد تعبیر خواب شد. و مکرر بنده عرض کرده‌ام که تعبیر خواب نمی دانم. موفق باشید

40688

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم استاد عزیز: با این پیش فرض که هر کسی ظرفیت وجود خاص خودش را دارد و بنحو خاصی شکوفا می‌شود می‌خواهم عرض کنم که بنده به شدت احساسات عمیقی دارم و شیطان نیز زیاد سربسرم می‌گذارد؛ حس و محبت عمیق به حق و حقیقت که دستآویز شیطان می‌شود و متعلق این احساس را امور پوچ می نمایاند؛ شاهدش اینکه وقتی دل آشوب پیدا می‌کنم اگر توفیق حضور در محضر صحیفه سجادیه را داشته باشم، دلم اطمینان می یابد؛ پس معلوم می‌شود که سوز و گداز از جانب دل است و حقیقیست لکن اگر در نظر، متعلقات پوچ برای جواب گویی به آن دل آشوبی قرار می‌گیرد، کار شیطان است. همچنان که علامه طباطبائی در تفسیر فرموده اند گاهی انسان عمل سوئی مرتکب می‌شود که فی الواقع گناه و معصیت نیست؛ از جهت میل به کمال به اشتباه عمل سوء را کمال پنداشته. استاد من نمی‌توانم به زندگی عادی ام در اقلّ نیز رسیدگی کنم و عملا متشطط گشته ام. این برای زمانیست که در زندگی کنونی ام جایی برای فهم ظرایف معنوی عرفانی باز نمی‌گذارم و به توصیه مؤکّد شما تنها زمانی که در اختیار دارم را به دروس رسمی حوزوی و در کنار آن به قرآن باید بپردازم، اما عملا نمی‌توانم دروس را به حد متوسط نیز پیش برم از شدت دل آشوبی، اما وقتی که به یک مبحث عرفانی و محبّتی می پردازم، از طرفی استحکام در شخصیت و نپرداختن به امور لهو پیدا می‌کنم و از طرفی در انجام تکالیف علمی ام به صورت جدّی حرکت می‌کنم. خب تو را به خدایتان من می‌توانم از عرفان دست بکشم و به همین راه پیش فرضی که وجود دارد بپردازم (که عملا هم نمی‌پردازم)؟ یعنی نمی شود من یک مدتی درس رسمی را بگذارم کنار تا کمی عقل و قلبم را آرام کنم و بعد با آرامش خاطر و ثبات به مسیر ادامه دهم؟ به این حد هم نه! یعنی نمی‌توانم دروس رسمی را کم بکنم و برای تسکین روحم کمی مباحث اخلاقی عرفانی بپردازم. خواهش می‌کنم همچون بیمار به سراغتان آمده ام، طبیب وارانه نسخه ام دهید! خدایتان را نمی‌توانم آرام‌بگیرم نمی‌توانم درس بخوانم، نمی‌توانم زندگی کنم، از شدت سرکوب شدن احساساتم دارم با وسواس فکری و افسردگی سر و پنجه نرم می‌کنم. کتاب مبانی نظری حب اهلبیت را خوانده، مگر آنجا نفرمودید محبت همان‌چیزیست که دل را می‌برد؟ مگر نفرمودید انسان دلش میخواد دوستش داشته باشند؟ مگر نفرموید انسان دلش میخواد کسی را دوست داشته باشد؟ و مگر نفرمودید که باید محبت بی نقص باشد؟ خب تمام همّ بنده اینست که فعلا تا یک حدی خودم را با مباحث اساتیدی همچون شما در مباحثی که بتواند مرا بپروراند، بپرورانم و بعد برای جلوتر رفتن مباحث حوزوی را با قوت و جدیت پیش ببرم؟ چه برنامه ای پیشنهاد می‌دهید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این احوالات، احوالات خوبی است که برای انسان پیش می‌آید ولی هنرِ امثال شما به عنوان یک طلبه که بنا دارید در میدان وسعت‌دادن دیگر انسان‌ها برای آن‌که در شرع مقدس حاضر شوند؛ جمع بین «حال» و «قال» است و معلوم است که به تعبیر آیت الله حسن‌زاده در این مسیر، جان به لب می‌رسد تا لب، به جام رسد. از این جهت باید به خودتان برنامه بدهید و به عنوان یک طلبۀ حوزوی از دروس رسمی غفلت نکنید و نباید مسئلۀ دروس رسمی را به بعد موکول کرد و از ممحض شدن در آن دروس کوتاهی نمود. اساتید بزرگی همچون امام خمینی و علامه «رحمت الله علیهما» توانسته‌اند این دو امر را جمع کنند. موفق باشید

39057

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: حال که راه جدیدی باز شده با شهادت های عزیزانی مثل حاج قاسم و سید حسن، دلقک بزرگ یعنی ترامپ فقط با آشوب های جدید در منطقه ی حلب سوریه برای خودش وقت خریده، نباید رژیم را با آتش بس به حال خودش رها کرد. امید وارم هممچنان ادامه یابد پوچ شدن هیبت رژیم توسط حزب الله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راهی باید اندیشید که حقّانیت خود را با مقابله با استکبار نشان داده و هر آن کس که دل در گرو حق دارد به خوبی می‌داند که دست و پازدن‌های جبهه استکبار نمی‌تواند مانع گشوده شدن تاریخی باشد که با انقلاب اسلامی در حال طلوع است و ما اصالت خود را همچون حزب الله تنها با حضور در این تاریخ جستجو می‌کنیم و جبهه حضور در مقابل اشغالگرانِ شهر حلب، قصه ادامه حضور ما می‌باشد برای هرچه بیشتر گشوده شدنِ آن تاریخ، که تاریخ برگشت به امپراطوریِ عثمانی که اردوغان به دنبال آن است؛ نیست. موفق باشید 

38751

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد چندین سال بود به پسرم می گفتم ازدواج کن اصلا زیر بارنمی رفت من هم یک شب زیر آسمان به خانم حضرت زهرا (س) متوسل شدم به ایشان سپردم، حدود شش ماه قبل پسرم با یک دختر آشنا شد و به قصد ازدواج تحقیق و رفت و آمد و ارتباط با خانواده دختر و نشان بردن انجام شد، اما راه دختر شهرستان و دور بود، چون دختر اهل حجاب نبود، نماز نمی خواند، اعتقادات سست داشت من بعنوان مادر فقط دعا و توسل و نذر که این اتفاق نیفتد و پسرم با این دختر ازدواج نکند، ولی پسرم دوستش داشت و همیشه هم برای نماز و اعتقاد صحبت می کرد شاید دختر پایبند شود. من خیلی دعا کردم انجام نشود پسرم هم می گفت این نشه من دیگه ازدواج نمی کنم، ولی در اثر رفت و آمد که بیشتر دختر را شناخت گفت اعتقادات این دختر سست است و ثبات هم ندارد و.. و پسرم ادامه نداد اما دختر خیلی دوست داشت ازدواج کند. به پسر من می گفت با همین اعتقاد من را قبول کن حتی گفته بود اگر قول بدهم نماز بخوانم ولی شاید من نتوانم بخوانم و خیلی هم قبول نداشت. سوال: آیا اثرات دعا و نذر و نیاز من بعنوان مادر در تصمیم این پسر تاثیر گذاشت؟ یا واقعا این ازدواج سرانجام خوبی نداشت؟ من فردی معتقد و ولایی هستم دوست داشتم پسرم سراغ یکی برود که در زندگی با اعتقاد و نماز باشد و پسرم را بیشتر به راه دین بیاورد ولی این اینگونه نبود و پسرم هم خودش دیگه ادامه نداد، اما من یک مقدار عذاب وجدان داشتم مبادا من خیلی دعا کردم و سرنوشت اینها عوض شد؟ آیا دعای من درست بود؟ چون این دختر نه نماز می خواند نه معتقد بود ولی به خاطر ما که چادری بودیم یک شال روی سرش می انداخت، سؤال استاد: ۱. آیا ازدواج با این دختر قسمتش بوده و دعای من تآثیر گذاشته و به ثمر ننشست. استاد من نذر و دعا کردم انجام نشه گناه نکردم؟ ۳. این دختر گاهی پیام میده ولی پسرم تمایل نداره آیا این قسمتش بوده یا نه؟ چون پسرم گفت اعتقاد در ازدواج مهم است. ۴. استاد پسرم میگه اصلا ازدواج نمی کنم شما چه راه حلی پیشنهاد می کنید که پسرم با دختری پاک و با نماز و با حجاب ازدواج کند؟ پسرم اصلا نظر من را راجع به ازدواج نمی شنود و قبول ندارد (پسرم ۱۲ ساله بود پدرش در اثر شیمیایی جنگ آسمانی شدند الان پسرم ۳۵ سال تمام داخل ۳۶ هستند. آیا آن دختر در اثر توسل من به حضرت زهرا (س) جلوی راه پسر من قرار گرفت؟ یا اینکه چون اهل نماز نبود اعتقاداتش سست بود و یک سری شرایطی داشت که پسرم نپسندید. آیا نتیجه این کار چه می شود؟ اگر یک زمانی این دختر مجددا ارتباط تلفنی برقرار کرد چاره چیه؟ و سوال آخر چه کنم پسرم همسر خوب و شایسته انتخاب کند و اینقدر نگوید ازدواج نمی کنم. آیا ازدواج پسرم بزودی با یک دختر خوب تر انجام می شود؟ حرف من را اصلا قبول ندارد. راهکار بدهید و بفرمائید آینده پسرم ان شاءالله خوب هست و همچنین چه کنم پسرم پایبند نماز شود؟ ممنونم. ایمیل بلد نیستم اگر به ایتای من پاسخ دهید ممنون میشم، یا اگر خواستید در کانال عمومی یا سایت پاسخ دهید لطفا اسمم را ننویسید. ممنونم استاد بزرگوار لطفا دعا بفرمائید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مسائل ورود خاصی ندارم. البته در اینکه چنین ازدواجی به آن صورت که می‌فرمایید شکل نگرفته، چیز بدی نیست. خود پسر باید احساس کند نیاز به ازدواج دارد و اصرار بقیه شاید نتیجه عکس بدهد. موفق باشید

38531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد سلام علیکم: توجه شما را به بخشی از سخنرانی شهید نصرالله جلب می‌کنم که ایشان می‌فرمایند اگر به پاسخ قضیه ترور ابومهدی و حاج قاسم کم پرداخته شود خطرناک خواهد بود. راست می‌گفت از زمانی که سردار بزرگ ما را زدند و ما اون پاسخ مضحک را به آمریکا دادیم که با ۱۳ تا موشک پایگاه آمریکا را زدیم و گفتیم این بخش اول بود و خبری از دومی نشد یا اون حمله ای که به اسرائیل کردیم و گفتیم اولیش بود و خبری از دومیش نشد و اون انتقامی هم که گرفتیم طبق وعده ای که سرداران مان داده بودند قبل از این قضایا که یا پالماخیم یا دیمونا را خواهیم زد ولی نزدند و ادعاهایی که کردند ما را خیلی بالا بردند ولی الان اون بالا می بینیم خبری نیست یا خونخواهی شهید هنیه عزیز. استاد برای ما تبیین بفرمایید که آیا کم کاری و کوتاهی فرماندهان هست یا اراده رهبری که اگر کوتاهی از فرماندهان باشد ما به گفته رهبری می‌دانیم که عقب نشینی غیر تاکتیکی غضب الهی دارد ولی اگر اراده رهبری باشد ما به رهبر خود اعتماد داریم اگر نیز آن هم برای ما تبیین شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود در این مورد به جواب سؤال شماره 38530 رجوع فرمایید. موفق باشید

37778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: با توجه به نکته ای که شما در سوره هود فرمودید که عقل اگر درست رشد کند به راحتی دین خدا را می‌پذیرد من چیکار کنم؟ طلبه ای هستم که سالها غافل بودم الان احساس عقب افتادگی می‌کنم و اینکه نمی‌دانم چه کار کنم متحیر شده ام که چیکار کنم مستأصل شده ام. ازعبادات خودم لذت نمی‌برم. استاد لطفاً راهنمایی کنید چگونه به این مطالب عقلی دست پیدا کنم؟ من اهل تلاش هستم ان شاء الله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کنار جدیّت نسبت به دروس طلبگی، خوب است سیر مطالعاتی سایت را نیز دنبال بفرمایید. موفق باشید

37679
متن پرسش

سلام علیکم: «چون‌که غم پیش آیدت در حق گریز / هیچ جز حق غمگساری دیده‌ای؟» چگونه بود که در زمانی نه چندان دور مردم عادی مثل بنده خدمت اساتیدی بزرگ می رسیدند، شرح حال می دادند و از ایشان راه چاره می خواستند؛ راه حلی مخصوص به خود! بنده خسته از تپیدن در گرداب گناه و مسموم از سموم شیطانی شده ام به گونه ای که حال سابق رفته و قبلا اگر در خواب اشاراتی به بنده می شد الان به کلی حذف شده است و زندگی ام دچار روزمرگی ها شده و لذت ارتباط را از دست داده ام. خب تقصیر کار خودم هستم که صبر نداشتم و زندگی را هرز می‌گذراندم. در کنار این نمازم را قطع نکردم و اکنون که به اسبابی در میان اهل سنت عزیز سکونت دارم نیز هرازگاهی در نماز جماعت ایشان حضور دارم و فیض می برم. دانشجوام و الان که این مطلب را می‌نویسم حالات نسبتا خوبی دارم که از این بابت خدا را سپاسگزارم. مردم به علامه طباطبایی رحمه الله علیه نامه می نوشتند و ایشان پاسخ می گفتند. بنده چرا باید اینقدر محروم باشم؟ محروم از دین، از استاد، از سلوک، از قرآن؟ گونه شخصیتی بنده اینطور است که در هرکاری باید همراهی داشته باشم یعنی هیچ کاری را تنهایی نمی‌توانم به طور صحیح انجام بدهم. قبلا قصد طی مسیر دین را داشتم قصد سلوک جدی و رسیدن به معرفت و خود شناسی و خداشناسی، اما وقتی هیچکس را نداشتم که دلگرمی من باشد و مرادم را در ایشان ببینم از طی مسیر باز می ماندم؛ نه اینکه خود بخواهم نه! ظاهرا خداوند متعال اینگونه مرا آفریده است که پیشرفتم در گرو همراه داشتن باشد. الان می‌فرمایید: «استاد تو، عقل توست» اما من نمی توانم با این سیر کنم. اصلا درک نمی‌کنم که عقلی که پرورش نیافته و سطحی است چگونه استاد من است. من استاد می‌خواهم،آری! استادی که به خدمتش برسم، سیره و رفتارش را به طور زنده و مستقیم بنگرم، کلامش را بشنوم و او نیز مرا نظاره کند و مطابق حال و شرایط و استعدادی که در من می‌بیند به من توصیه کند و من به لطف خدای متعال انجام بدهم تا حالم خوب باشد. آری! حال من با خدا خوب است. درس خوان تر می‌شوم، منظم تر می‌شوم، آراسته تر، با اخلاق تر، نیکوتر، خوش برخوردتر و سالم تر و صالح تر می شوم. خودم را گول نمی‌زنم بنده متوجه حال خود می شوم که چقدر با این اوضاع بهترم. بنده نیازمندم به استاد و فیلم و کتاب و این چیزها درد مرا دوا نمی کنند.‌ به زور نمی توانم به خودم بقبولانم که این کار را انجام بده آن کار دیگر را نه. علامه حسن زاده آملی رحمه الله علیه همین سه سال قبل فوت کردند، ایشان استاد داشتند (علامه طباطبایی رحمه الله علیه)، پس به من نگویید دوره استاد داشتن به سر آمده. هرچه انسان بزرگ دیده ام با استاد بزرگ شده اند و اینگونه شرر در جانها انداخته اند. اگر بگویید نمی دانم امام خمینی رحمه الله علیه یا رهبر معظم انقلاب مدظله العالی، ایشان استاد ما هستند باز نمی توانم بپذیرم. من ایشان را دوست دارم و تا جایی که بتوانم پیرو ایشان هستم ولی ایشان از حال من خبر ندارند یا اگرهم دارند نمی آیند بگویند فلانی فلان کارت تو را از خدا دور می‌کند فلان کار را انجام بده. من نیاز به دسترسی به استادم را دارم اینگونه نمی توانم. چون نمی توانم می‌خواهید بفرمایید راه سلوک به رویم بسته است؟ اینطور نیست! برای رسیدن به خدا برای هر فرد راهی است. استعداد خدادادی و موهبت های الهی به هر شخص رسیده است، استعداد بنده اینگونه اقتضا می‌کند که با این گونه عمل کردن و استاد داشتن به خود و خدا برسم ان شاءالله. این شرح حال من بود. امیدوارم خدای متعال به شما و خانواده تان خیر فراوان و سلامتی و موفقیت روزافزون عطا کند. السلام علیکم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بالاخره این‌که انسان‌ها با فراد فرهیخته‌ای مأنوس باشند و با نظر به صفای شخصیت آنان، زندگی را معنا کنند و به انتخاب‌های بزرگ دست بزنند، کار خوبی است. ولی قصه حضور استاد به معنایی که در تاریخ گذشته معنا داشته و انسان‌ها در تاریخی حاضر نبوده‌اند که بتوانند شخصیت‌های غریب را که بنای مطرح‌کردنِ خود را نداشتند، را بیابند با زمانه‌ای که امروز بالاخره به اقتضای تاریخ حتی آیت الله بهجت با همه روحیه غربتی که داشتند، در معرض نگاه انسان‌ها قرار گرفتند. با توجه به این امر است که آیت الله بهجت می‌فرمایند: «علم تو، استاد توست». یعنی با نظر به انسان‌های فرهیخته‌ای چون حضرت امام خمینی به خوبی می‌توانید در درون خود متوجه همان تذکراتی شوید که تا دیروز باید استادی خاص شما را متذکر آن می‌کرد و با این‌همه چه اشکال دارد در حال حاضر نیز انسان‌هایی که در جامعیت آن‌ها اطمینان هست و تنها ما را مشغول عبادات فردی نمی‌کنند را، بیابید و از آن‌ها استفاده کنید. عمده آن است که آنان را مدّ نظر داشته باشید نه به معنایی که دائم به حضورِ آن‌ها برسید که این امر در حال حاضر ممکن نیست. موفق باشید 

37405

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: استاد شما کوچینگ عرفان برگزار نمی کنید؟ اساتید را می شناسید که کوچ عرفان برگزار کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلاً نمی‌دانم کوچینگ عرفان چی هست؟!!!! موفق باشید

37344

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: حفظکم الله! بنده قصد دارم نهج البلاغه رو بخونم، البته قبلش شرح نامه ی فرزندم این چنین باید بود رو خواندم! اما اگر بخواهم مستقیم با نهج البلاغه ارتباط موثر بگیرم، چگونه باید عمل کنم؟ نگاه هم به حکمت ها، خطبه ها و نامه ها چگونه باید باشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود ابتدا به همان شرح‌هایی که از نهج‌البلاغه در سایت وجود دارد، رجوع شود. موفق باشید

37269
متن پرسش

با سلام و عرض پوزش خدمت استاد طاهرزاده. زمانی در مواجهه با برخی از اندیشه ها، این مطالب و جمع بندی ها مطرح می شد. نظر مبارک استاد را مسألت دارم. عنوان: «تفکر تاریخی چیست و متفکر تاریخ ما کیست؟» هر تاریخ و زمانه ای را «عقل» خاصی در بر می گیرد و به پیش می راند. این عقل اگر چه در باطن و در وجود همگان یکسان «حضور» دارد، لکن در همگان یکسان «ظهور و تجلی» ندارد. متفکران تاریخ کسانی هستند که عقل زمانه در وجود آن ها و در تفکر آنان بیش از دیگران متجلی است. و در حقیقت آینده ی هر جامعه ای را در آینه تفکر و شخصیت متفکران آن جامعه باید جست و جو کرد. آینده، یعنی آنی که دارد می آید! از کجا می آید؟ از همان جایی که متفکر رفته است و آن آینده را دیده است و در آینه افکارش آن آینده تابیده و او آن را گزارش و انعکاس داده است. آینده، باطنِ متجلی و پنهان تاریخ و هر زمانه ای ست. هیچ کس نمی تواند جلوی آمدن و تابیدن آن آینده را بگیرد. آینده ی ما چیست و آنچه دارد می آید و می تابد کدام است؟ آینده، به صورت رخداد ظهور می‌کند، و با تابش خود، راهی به سوی خود به روی ما می گشاید. آنجا که تفکر نیست، یعنی نوری از آینده نمی تابد و بین ما و آینده حجاب هایی واقع شده است. ما در آینه شخصیت هایی مثل حضرت امام خمینی «رحمة الله علیه» آینده خود را به نظاره می نشینیم. امام ما همان پرتو تابان و درخشانی است که از افق آینده ما به سوی ما آمده و می خواهد ما را با خود به سوی آن آینده و تمدن درخشان بکشاند. امامْ آینه ی آینده ی قدسی و پس فردایی و زمان باقی و انفسی ماست. جهان توسعه نیافته، جهان مظلومی است که از تفکر تاریخی محروم شده و از راه آینده اصلی خودش بیرون افتاده و راه توسعه هم در مقابلش گشوده نشده و بدین شکل دچار بی تاریخی و بی آیندگی و سرگردانی گشته. انقلاب اسلامی همان ریسمان و حبل الله متینی است که از افق آینده به سوی ما آویخته شده و می تواند ما را از باتلاق توسعه نیافتگی بیرون کشیده و در راه آینده و تاریخ اصلی خودمان قرار داده و پروازمان دهد. اگر به آن تمسک کنیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را /  که کس آهوی وحشی را از این خوش‌تر نمی‌گیرد». دقیقاً در خال زده‌اید از آن جهت که توانسته‌اید امر تاریخی را با تفکر و حضور در آینده به خوبی جمع کنید و معنای «حبل المتین» بودنِ انقلاب اسلامی را بنمایید. چه اندازه محروم‌اند خفاشانی که دشمن آفتابِ فاش و آشکار انقلاب اسلامی هستند و در دل چنین طلوع بزرگی که در این تاریخ پیش آمده، آینده‌ای که آینده دیگری است، نمی‌یابند آینده‌ای که در کلام حکیمانه رهبر معظم انقلاب تحت عنوان «ایمان و امید» بدان اشاره شد. موفق باشید              

37240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

دنیا با این نسل جوان بد تا کرده، اراده های پوشالی و وهمی و شیطانی زیاد شده و فرش های قرمز پهن کرده. ما چه کردیم در این مدت؟ ما تونستیم سیاهیه اون راه ها رو به نمایش بذاریم و نشون بدیم که بد هستند، نشون بدیم دوست دختر چیزه بدیه و پدر مادرها هم ازدواج رو تنگ کردن! ما در یک «هیچ» و یک انتظار به سر می‌بریم. از طرفی دوست داریم دوساعت بیشتر بخوابیم که دو ساعت کم تر زندگی کنیم و دوست داریم یک پُک بیشتر به سیگار بزنیم تا عمرمون کم تر شه و از طرفی هیچ چیز برای زندگی نداریم! با خودم کلنجار می‌روم بعد این همه سختیه مشقت آور اراده، پول، موقعیت اجتماعی، دلی که بلد باشه کار و تلاش و ازدواج و... در همین جامعه و قرص باشه لازم دارم! چرا که من خودم در این ویرانی باید قصری باشم که انسان ها در آن زندگی کنند پس قصری که رهبر انقلاب آن را معرفی کردند را بنا بکنم. به من چه کمکی می‌توانید بکنید؟ می‌خوام بَنا شم هرکس هرکمکی بکنه به اسلام کمک کرده بسم الله، اراده مرا نابود نکنید پشتم باشید تا راه برم؛ من غیرتم اجازه نمی‌ده ماها هرز بریم، تو این بلبشوعه جهان که جِنسم اجازه قدیمی ماندن بهم نمی‌ده! با خودتون کنار بیاید ما جدیدیم ما قدیمی نیستیم راهی جز قدمی بلند ندارم! اونایی که از جنس من خودشون میان اونا آماده و تِشنن. من رو زمین گیر تر از این نکنید من از اول بزرگ بودم از همه شاکی ام چرا زمین گیرم کردن، از چی می‌ترسید؟ از اینکه بزرگ باشیم و شماها کوچیک بشید؟! به چه جرمی زندگی من رو با حسادت و تنبلیاتون سیاه کردید به چه جراعتی ما را بزرگ بار نیاوردید  به چه حقی نذاشتید خودم باشم؟ فشار روانی و فکری و انفسی، محدودیت، چهار چوبای پوشالیه اخلاقی که سد معبر کردن! اگه‌نمی‌تونید جلوی من رو نگیرید من خودم جهانی بزرگم که دنیا رو عوض می‌کنه. تابوت پوسیده افکار کشنده تون رو خاک کنید دیگه چرا من رو باهاش چال می‌کنید! عه حالا که شما هم رفتی سینه کشی قبرستون منم باید مُرده باشم؟! عجب رسم ننگی. اگه دین ندارید آزاده باشید، اگه زورتون نمی‌رسه آزاده باشید آزادگی رو دوست بدارید و جوانمرد باشید من از دل شما برآمدم با همه کثیفی دنیای آشغالی که ساختید من از لای کثافتها قَد عَلَم کردم، زخمایی که بهم زدید بعضیاش هیچ وقت خوب نمی‌شه، من تو تاریکی جهان شما بدنیا اومدم من خوده تاریکی ام! که از دلش خورشید می‌تابه بذارید مهتاب باشم. اگر نذارید بزرگ باشم و بِسازم باز کُشتیدَم مثل هزاران باری که اعدامم کردید!. عه! تا یه جایی زوری میخندی ولی همین خنده ها اَشکن به مو می‌رسه پاره هم می‌شه همه شنبه ها رفتن! آدما چقدر عزیز می‌شن وقتی که قاب عکس شَن عَجب رَسم تلخی منم می‌خوام یه قاب عکس شم! دیگه نمی‌ترسم قلبم جا بزنه جاش یه سَنگه دیگه نمی‌ترسم سیاه بره چشام یهو تار شه صحنه دیگه یادم نی کی اصلا دلمو کجا شکسته عجله داره دیرشه روحم، می‌خواد جدا شه از جسم... . با منی که توی زجرم مثل خودم حرف بزنید زبونه من و شماست که باید یاد بگیرید! من دیگه گمو گور نیستم مثل ماه روشنم نورو ببین و چشمات رو روش نبند عزیزم! قربونت برم! تنهایی خیلی سخته.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که متوجه راهی شده‌اید که باید در دل تنگناهای تاریخی، آن راه را بگشایید و جلو بروید؛ حرفی نیست. ولی در این مورد باید به تقدیری نظر کنید که در تاریخ فرهنگ مدرنیته یقه انسان‌ها را گرفته و این‌جا است که به جای آن‌که یقه فرهنگ مدرنیته را بگیرید (آن طور که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» انجام دادند) نباید یقه اطرافیان را گرفت. باید به تقدیری که با نیست‌انگاری پیش آمده است، اندیشید. https://lobolmizan.ir/leaflet/1361?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C . متن شماره سؤال 37238 برای ما حرفهای حکیمانه‌ای دارد. خوب است که با حوصله به آن متن رجوع شود. موفق باشید

37146

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب: چرا در آیاتی به خداوند سمع و بصر نسبت داده شده است اما شم و ذوق و لمس نسبت داده نشده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق، حضور محض‌اند و به اعتبار نظر به بندگان، سمیع و بصیر می‌باشند. موفق باشید

36994

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: امام «ره» به نقل از استادشان آیت الله شاه آبادی مطلبی بدین شرح نقل فرمودند: بیش‌تر از هر چه، گوش کردن به تغنیات، سلب اراده و عزم از انسان می‌کند. آیا منظور از تغنیات موسیقی غنا می باشد؟ یا حتی اگر موسیقی غنا هم نباشد در تضعیف اراده موثر است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید منظور، موسیقیِ غنایی است. ولی در آن زمان تقریباً همه موسیقی‌ها غنایی بوده است. موفق باشید

36946

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: کدام یک از کتب حضرتعالی مناسب است که برای سی جلسه ماه مبارک رمضان از محتوا و عناوینش الگو برداری شود برای موعظه و منبر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان در این مورد به کتاب‌های «رمضان؛ دریچه رؤیت» و «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» و کتاب «سوره فتح و آینده روشن مجاهدان سالک» https://lobolmizan.ir/book/622?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D9%81%D8%AA%D8%AD فکر کرد. موفق باشید

36929

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«یا رَجَاءَ الْمُذْنِبِينَ» سلام استاد. از کجا بفهمیم رانده درگاه حضرت رب العالمین هستیم یا نه؟ یعنی ملاک و معیار اصلی در این رابطه چیست؟ (بنده سال هاست که در جوانی دچار مشکلات نادر و خاصی هستم که حقیقتاً حیران و سرگردان و مضطر و مضطربم. درست یا غلط حس می کنم همه ی درها به رویم بسته شده. نمی دانم خدا از سر کچل من چه می خواهد. می دانم که مقصر و گنه کارم. ولی نمی دانم چرا خدا اینقدر بر من سخت گرفت. می ترسم کارم تمام شده باشد😔) إِلَهِي ارْضَ عَنِّي فَإِنْ لَمْ تَرْضَ عَنِّي فَاعْفُ عَنِّي فَقَدْ يَعْفُو السَّيِّدُ عَنْ عَبْدِهِ وَ هُوَ عَنْهُ غَيْرُ رَاضٍ

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئناً حضرت معبودِ محبوب، جز خیر ما را نمی‌خواهد حتی در بلاها و سختی‌ها. در همین رابطه جناب مولوی متذکر می‌شوند: «در بلا هم می‏چشم لذات او ** مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

36848

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: در دعای امام زمان عجل اللهم آنی اسئلک بالمولودین فی رجب منظور از (محمد بن علی الثانی وابنه علی بن محمد المنتجب کدامین امام می‌باشند؟ لطفاً توضیح بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سایت https://aasemaan25.blog.ir/post/Mawloodain رجوع فرمایید. موفق باشید

36830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ارادت خدمت استاد گرانقدر: آیا روح در مورد علوم مرتبط با خودش از قبل از ورود به تن اطلاع دارد؟ اگر دارد چطور تا مطلبی را راجع به منِ خود می‌خوانیم شگفت زده می شویم؟ گویی مطلبی جدید است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح و یا نفس ناطقه انسان به جهت مجردبودنش در بعضی موارد متوجه آینده‌ای که هنوز در ظرف زمان پیش نیامده است، می‌شود. موفق باشید

36788

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلامک فاقد شئ نمی تواند واجد شئ باشد. خداوند که مخلوقات را می آفریند باید خودش واجد مخلوقات باشد. اگر مطالب بالا صحیح است آیا در ذات خدا ترکیب بوجود نمیاد؟ با تشکر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خداوند از نظر وجودی، واجدِ وجود همه مخلوقات است در مقام وجودی خودش. و این غیر از واجدِ مخلوقات باشد به اعتبار ماهیت و نقص آن‌ها. موفق باشید

36761

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب استاد گران قدر وقت خوش و خداقوّت. دانشجوی ارشد فلسفه اسلامی هستم. فلسفه و عرفان اسلامی را با سیر حوزوی دنبال کردم. با توجّه به تاکیدی که به آثار استاد داوری اردکانی دارید، مطالعه کدامیک از کتب ایشان را برای دانشجوی فلسفه لازم می دانید؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً نمی‌توانیم سیر مطالعاتی خاصی را در آثار آقای دکتر داوری مدّ نظر آورد از آن جهت که در مواجهه با مسائل خاصی که مدّ نظرشان بوده است، سخن خود را به میان آورده‌اند. فکر کنم اگر با کتاب «عصر اوتوپی» شروع کنید، شروع خوبی باشد. بالاخره اقای دکتر داوری متفکری هستند که با انس با آثار ایشان آنچه پیش می‌اید، تفکر است. موفق باشید

36604

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام: استاد در خصوص عشق های یه طرفه آیا استفاده از دعا و دعا نویس برای ایجاد عشق و حل‌مشکلات ازدواج در طرف دیگر درست است یا کار را بسپاریم به خدا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این موارد، بیشتر با نوعی توهّم همراه است و باید خود را از آن آزاد نمود. بد نیست در این مورد به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی