بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11380
متن پرسش
سلام علیکم: شما در کتاب برهان حرکت جوهری فرمودید زمان از ماده جدا نیست و خارج از عالم ماده بعد و مکان معنا نمی دهد و زمان هم وجود ندارد پس اینکه می گویند هر روز قیامت برابر است با چند صد سال دنیا به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون قرآن در سوره حج می‌فرماید: «مِمَّا تَعُدُّون‏» یعنی در مقایسه با آن‌چه شما انسان‌ها حساب می‌کنید. می‌توان گفت از این جهت می‌فرماید یک روز قیامت چندین برابر روزهای دنیا است چرا که قیامت ابدی و همیشگی است پس کثرت در بی نهایت معنا ندارد. موفق باشید

11330
متن پرسش
سلام استاد.امیدوارم که حالتون خوب باشه. بنده سوال را در شبکه های مجازی دیدم که میخاستم جواب بدید.از طولانی بودن متن عذر خواهی میکنم.خواهشمند است جواب قانع کننده به سوالل زیر بدهید. **چرا رهبر یک جامعه علنا در تلویزیون گفتند مثنوی اصول اصول اصول دین است؟بر فرض اینکه این مسءله از روی ذوق شعری و یا فلسفی باشه.رهبر جامعه باید همه ی عموم رو در نظر بگیره ،یک عده فلسفی و یک عده ضد فلسفه . حداقل میگفتن اول قرآن بعد مثنوی. آیا رهبر جایز است یک مسءله ی اختلافی رو بگوید اصول دینه؟ نظر علما و مراجع عالیقدر در مورد مثنوی مولوی : نظر رهبر انقلاب سید علی خامنه ای درباره ی مولوی: شهید مطهری از بنده پرسیدند: نظر شما در مورد مثنوی مولوی چیست؟گفتم: نظر من همونی است که خودش گفته....مثنوی اصول اصول اصول دین است.ایشان گفتند: کاملا درست است. نظر من هم همین است. بیانات در دیدار شاعران رمضان 25 / 6/ 1387
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر کسی با مثنوی آشنا باشد و زبان و اصطلاحات آن را بفهمد نمی‌تواند غیر از آنچه مرحوم شهید مطهری و آقا فرمودند بگوید و این با همان فرض است که همه و از جمله مولوی هرچه دارند از قرآن دارند. فهم زبان مولوی مثل زبان هر علمی، زبان آسانی نیست، اتفاقاً همان قسمت‌هایی که آقایان به مولوی اشکال کرده‌اند از عمق زیادی در راستای تأیید فرهنگ تشیع برخوردار است. بهتر است کسی که با این زبان آشنا نیست لااقل سکوت کند. موفق باشید
11139
متن پرسش
سلام علیکم: 1- لحظه‌ی آخر شهادت امام حسین (ع) با آن صورت مقدس بر خاک نهاده جملاتی عرضه داشتند: «الهی رضاً ... یا غیاث المستغیثین». از این‌همه آیه‌ای که خداوند عنایت فرموده و از تمام جملاتی که یک انسان کامل می‌تواند بفرماید، چرا این جملات را عرضه داشتند و چنین مناجات کردند؟ 2 - چرا وجود ذلیلی چون شمر(لعنت‌الله‌علیه) که ذرّه‌ای نور را نمی‌شناسد، هنگام خروج از گودال قتلگاه لرزید؟ و وقتی سوال شد چرا می‌لرزی؟ گفت: صدایی شنیدم که می‌گفت ای وای فرزند غریبم! و گفته شده صدای مبارک حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیه) بوده؟! چگونه چنین فرد سیاهی این صدای مقدس را شنیده؟؟ 3- با این‌که مقتل لهوف را بزرگان معتبر شناخته اند از شمر لعنت الله به صراحت نام نبرده به عنوان جداکننده‌ی سر مقدس و سنان لعنت الله را معرفی کرده؟ چطور ممکن است کسی نداند چه شده؟ آیا از حضرت سجاد(علیه‌السلام) در این مورد گزارشی رسیده؟ 4- چرا خداوند متعال از هیچ‌کدام از این مقدّرات چشم‌پوشی نکرده، مثلا چرا در کربلا شش ماهه هم باید داستان داشته باشد؟ برای شادی روح مقدس اما حسین (ع) صلوات
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مگر از این سخن بالاتر در آن لحظه قابل تصور است؟! که حضرت متوجه شدند به همه‌ی آنچه می‌خواستند برسند، به مدد الهی رسیدند و تا ابد بشریت را با کربلا تغذیه نمودند 2- شاید این مطلب در اسناد معتبر یافت نشود 3- باید بررسی شود 4- عرایضی در کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» داشته‌ام، در آن‌جا هست که هرکدام از شخصیت‌های صحنه‌ی کربلا به دنبال تحقق نقش تاریخی خود بودند تا به فعلیت لازم برسند. حضرت علی اصغر«علیه‌السلام» طالب چنین نقشی بودند. موفق باشید
10770
متن پرسش
سلام: در جواب سوال 10727 ذکر کردید که 1. اگر حضرت می پذیرفتند شرط عبدالرحمن رو این بمنزله تایید سیره خلفا تلقی می شد حال سوالم دقیق این است که 1. آیا آن کمک به عثمان ،تایید سیره عثمان و خلفا نبود؟! 2. حضرت پاسخی غیر از صراحت در رد کردن خلافت نمی توانست بدهد؟ به عبارت دیگر نه آن چنان رد کند و نه کاملا قبول کند بلکه توریه و مثل این کار ها را برای خدا بکند. تا بعد از آنکه به حکومت رسید با آنها مبارزه کند. همچنان که می بینید امام در دوران 5 ساله حکومت خودش لحظه ای کوتاه نیامد و دست به جنگ جمل و غیره زد. حال بفرماید چه مصلحتی در کار بود که امام روحی فداه ترجیح داد بجای تغذیه شدن جامعه از او ، 12 سال دیگر جامعه از امام معصوم محروم بماند و جامعه با عثمان به انحراف بیشتر برود. 2. در قسمت دوم جوابتون این نکته را یافتم «اگر حضرت خودش در صحنه می آمد چون افراد جبهه مقابل از او بغض داشتند لذا می خواست با مستقیم ورود نکردنش آتش جنگ را بیشتر نکند البته بازمجبور شد بیاید» درست است؟ لطفا شواهدی را برای مجبور شدن حضرت ذکر فرمایید؟ تذکر جدی :بنده حقیر، خس بی سر پا یی هم در مقابل مولایم علی (علیه السلام) هم نیستم. غرض از این سوالات (نه شبهات) هم این است که با کمک شما بتوانم امامم، واسطه فیض عالم را بهتر در همه ابعاد از جمله سیاست و حکومت داری درک کنم البته اگر رزق باشد تا به قلبم برسد. چرا که درک از شرایط پیچیده جامعه برای هرکسی مقدور شاید نباشد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کمک به عثمان در آن تاریخ تلاشی بود که خلیفه‌کشی باب نشود 2- اگر حضرت علی«علیه‌السلام» در آن مقطع تاریخیِ شورا مرز خود با خلفا را تعیین نمی‌کردند دیگر علی«علیه‌السلام» آن علی که به قول شما بعدا 12 سال جامعه از امام محروم نکند نبود، خودش یک سیاسی‌کار بود. بنده قبلاً عرض کردم اگر فرصت بگذارید و فضای تاریخی آن زمان را احساس کنید، نه‌تنها به عظمت کار حضرت مولا پی می‌برید و ارادتان صدچندان می‌شود راه‌کار زندگی قدسی در این زمانه را نیز می‌یابید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید
10530
متن پرسش
سلام استاد: سوالی در مورد حضور اجتماعی آیا به فرض اگر حجاب رعایت شود و صحبتها و موضوعشان جدی شد، دیگر می شود گفت هر اختلاطی درست است؟ مثلا اینکه جدیدا مد شده حزب اللهی ها در این نوع قالب کار می کنند درست است؟ مثلا در فلان خبرگزاری با شخصیتی مصاحبه می کنند. مصاحبه گران یک خانم و یک آقا هستند. یا در فلان برنامه مجریان یک خانم و آقای مذهبی هستند؟ یا میز گرد می گذارند چند آقای مذهبی و چند خانم چادری به گفتگوی مثلا علمی و فرهنگی می پردازند. آیا صرف حجاب و مثلا بحث علمی کافیست یا اگر جداسازی هرچه بیشتر باشد بهتر است؟ این قبیل رفتارها جدیدا خیلی مد شده. ممنون می شوم پاسخ دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم حقیقتاً حسّ خوبی در رابطه با این نوع جلسات ندارم ولی گویا برداشت حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نسبت به آینده آن بوده که بالاخره آینده چنین حضوری واقع می‌شود چه بهتر که اسلام به صحنه آید و با مدیریت اسلام این کار شکل بگیرد. شما کمی به این جمله‌ی امام در وصیت‌نامه‌شان فکر کنید که می‌فرمایند: «ما مفتخریم‏ که بانوان ما و زنان پیر و جوان و خرد و کلان، در صحنه‏هاى فرهنگى و اقتصادى و نظامى حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند. و آنان که توان جنگ دارند در آموزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى از واجبات مهم است شرکت و از محرومیت‏هایى که توطئه‏ى دشمنان و ناآشنایى دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آن‏ها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتى که دشمنان براى منافع خود به دست نادانان و بعضى از آخوندهاى بى‏اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده‏اند». موفق باشید
6617
متن پرسش
با سلام. 1) بنده متأسفانه غالبا اصلا در موضعی قرار نمی گیرم که لازم باشد روی نفس اماره ام پا بگذارم. آیا امام معصوم حقیر را لایق پیش آوردن این موقعیت ها نمی دانند ؟؟؟ 2) اگر خیلی خیلی کم موقعیتی پیش بیاید که باید من روی نفس اماره ام پا بگذارم ، در آن امتحان ضرر قطعی می کنم و قدرت تحلیل و عمل از بنده گرفته می شود و تا می روم به خود آیم ، مقطع امتحان خدا گذشته است. لطفا راهنمایی بفرمایید. 3) چگونه از خداوند بخواهم که به حق ذات مقدس خودش با ایجاد محبت اهل البیت در دل من و امتحان های الهی ، نفس بنده را رام کنند تا اندکی از این روزمرگی نجات پیدا کنم که خداوند جواب حقیر را بدهد ؟؟؟ 4) چگونه وارد عالَمی بشوم که بتوانم متوجه انتخاب های لحظه به لحظه ی زندگی خود باشم ؟؟؟ کتابهایتان را مطالعه کرده ام. خیلی متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده در همه‌ی این امور اصل قراردادن بندگی است به امید ریزش رحمت خدا. هنرتان در کلیه‌ی امور آن باشد که تواضع را نه‌تنها پیشه کنید بلکه جستجو نمایید. رحمت خدا را در تواضع نسبت به حق و خلق به‌خصوص در مقابل همسر و آشنایان جستجو کنید. موفق باشید
4091
متن پرسش
در سؤالات سری قبلی که خدمت‌تان ارسال کردیم، 2 یک به ظاهر تناقضی میان فرمایشات شما را مطرح کردیم؛ که از طرفی حدس (که از جنس «اشراق» است) را برای دانشمند حصولی هم ممکن دانسته‌بودید، و از طرف دیگر فرموده‌بودید که اشراق در علم حصولی معنا ندارد. آنگاه شما فرمودید که: «اشراق، یک نحوه خطوراتی است که به قلب وارد می‌شود و انسان بدون واسطه آن را احساس می‌کند. ولی علم حصولی، به کمک مقدمات عقلی یا حسی به صورت «مفهوم» در نزد ما واقع می‌گردد.». ظاهراً شما در این پاسخ اخیرتان، ملاک حصولی‌بودنِ علم را مقدمات عقلی دانسته‌اید! ولی ملاک حصولی‌بودن، همانطور که در تعبیر اخیرتان به آن اشاره فرمودید، این است که: آیا مفهوم معلوم نزد ما حاضر است یا خود معلوم؟ طبق این ملاک، حدس در علوم حصولی اگر چه بدون مقدمه (چه حسی و چه عقلی) و بدون استدلال (الا استدلال مخفی‌ای در نفس انسان که مثلاً «آب دریا در چه صورتی می‌تواند مانع دیدن کشتی بشود؟») انجام گرفته‌است (مثل همان حدس‌زدنِ کروی‌بودنِ زمین با دیدنِ دودکش کشتی از دور)، ولی چون خود معلوم (کروی‌بودن زمین) نزد ما حاضر نیست، پس این علم اگر چه با حدس و اشراق صورت گرفته‌است، ولی علم حصولی است. پس اشراق، در علم حصولی هم معنا دارد و نتیجة حدس در علم حصولی، مفهوم معلوم خارجی است نه خود آن. آیا شما با این تحلیل موافق‌اید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی گفته‌می‌شود دانشمند علم حصولی هم می‌تواند حدس بزند به آن معنی است که نفس او هم آمادگی داشتن علم حضوری را دارد ولی در هر حال شما در «حدس» به علمی دست می‌یابید خارج از مقدمات مفهومی است هر چند ممکن است قبلا به کمک مفاهیمی که در ذهن داشته‌اید به آن موضوع فکر کرده‌باشید ولی مطابق مقدمات علم حصولی به آن «حدس» نرسیده‌باشید. موفق باشید.
3822
متن پرسش
باعرض سلام وارادت قلبی به نظر جنابتان، آیا مطالعه دقیق و ممحضانه بر مبانی و معارف دینی که از شما رسیده (از جمله فرمایشات و نوشتجات ) ما را از وقت گذاشتن بر کتب مربوطه مثل شهید مطهری و.. بی نیاز میکند؟(فقط برای چهارچوب دهی مبانی عرض کردم)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر من ما در هیچ حالی از اُنس با اندیشه‌ی شهید مطهری بی‌نیاز نیستیم ولی عنایت داشته باشید موضوعاتی که آن شهید بزرگوار طرح می‌کرده‌اند بنا به شرایط خاص بوده، مهم نوع ورود و خروج ایشان در آن موضوعات است که موجب ارتباط با تفکر شهید مطهری می‌شود. شاید سه جزوه‌ی «مطهریِ فردای تاریخ ما» در این مورد کمک کند. موفق باشید
3431

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم! شما در پاسخ به سوال 2757 که سوال کننده در مورد محتلم نشدن ائمه(ع) پرسیده بود؛ جواب داده بودید نمی دانید که احتلام افراد واقعاً ناشی از آلودگی ذهن است یا خیر؟! اما خوب ما در دعائی که در مفاتیح الجنان برای عدم جنابت داریم که در منابع متعدد نیز آمده است گفته شده:«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا خِفْتَ الْجَنَابَةَ فَقُلْ فِی فِرَاشِکَ- اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الِاحْتِلَامِ وَ مِنْ سُوءِ الْأَحْلَامِ وَ مِنْ أَنْ یَتَلَاعَبَ بِیَ الشَّیْطَانُ فِی الْیَقَظَةِ وَ الْمَنَامِ.» خوب از آنجائیکه طبق روایت احتلام ناشی از بازی شیطان با فرد است. پس آیا طبق این روایت می توان نتیجه گرفت کسی که واقعاً پاک پاک باشد از هر احتلامی بدور است؟! و هر احتلامی ناشی از بازی شیطان است؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در همین دعا بین احتلام و سوء احتلام تفکیک کرده، پس می‌توان نتیجه گرفت هر احتلامی، بد نیست تا بگوییم شیطانی است. هرچند می‌توانید با این دعا از خدا بخواهید محتلم نشوید ولی نه از آن‌جهت که احتلام در هر شکل‌اش بد است و شیطانی است. موفق باشید
3066
متن پرسش
باسمه تعالی باسلام - به نظر برخی از مراجع عظام تقلید گرفتن سود از طریق گذاشتن سپرده در موسسات مشکلی ندارد ؛اما بنده هرچند فقه اجازه داده و میدانم که شما سوالات فقهی پاسخ نمیدهید اما میخواهم از افق سلوکی و جدای از مسئله فقهی جواب دهید که استفاده از این سودها در سیر الی الله مانعی ایجاد نمیکند؟چون علی رغم اجازه مرجع ، کمی نگرانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: رعایت دستورات فقهی همان مسیر سیر و سلوک الی‌الله است نباید نگرانی به خود راه دهید. موفق باشید
12221

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: روزه ماه رجب شدت بیشتری دارد یا روزه ماه شعبان؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام برکات خود را دارد. ماه رجب بیشتر تأکید شده ولی در مورد ماه شعبان هم عرایضی در یادداشت ویژه داشته‌ام. موفق باشید

11310
متن پرسش
سلام. خسته نباشید. هر چی بنده فکر میکنم نمیتوانم صحبت های فردید و دکتر داوری را با مقام معظم رهبری جمع کنم. واقعا دیدگاه ها و هدف هایشان فرق دارد. برای بنده جای سوال است شما هم از نگاه فرید استفاده میکنید و هم بیانات مقام معظم رهبری برایتان اصل است. این که چگونه این تناقضات را با هم جمع میکنید برای بنده جای سوال دارد. مگر این که نظری متفاوت با رهبری دارید ولی در عمل فرامین ایشان را اجرا میکنید. نظرتان را به مطلب زیر جلب میکنم: (( تقیۀ فردیدی «برخی از دوستان از من خواسته اند که در بارۀ فردید بیشتر بنویسم. امروز می خواهم در بارۀ طرفداران انقلابی فردید بنویسم. کسانی که بعد از انقلاب طرفدار سینه چاک فردید شدند شاید خبر نداشتند که فردید اساسا انقلابی نبود چون او قائل به نظریۀ پیشرفت نبود. ترقی کردن یا پیشرفت کردن را فکر غربی می دانست. حق هم داشت. عقیده به پیشرفت فکر هگلی و مارکسستی و به طور کلی غربی است. مسلمانان اصیل در گذشته به پیشرفت بشر قائل نبودند بلکه به پس رفت قائل بودند. فکر می کردند هر چه بشر از زمان پیغمبر دور تر شود از معنویت و دین فاصله می گیرد و دورتر می شود. این اندیشه که تا حدودی یأس آور و "پسی میستی" ست در قرنهای چهارم و پنجم و ششم هم که اوج درخشش تمدن اسلامی بود وجود داشت. ابوسعید ابوالخیر روزی یه زردشتی را در کوچه دید. به او گفت : «در دین ما که دیگر خبری نیست. آیا در دین شما خبری هست؟» یعنی ما که همه اش چهار صد سال از پیغمبرمان دور شده ایم حلوای اسلام را خورده ایم. شما دیگر چه می گوئید؟ بعد از یکی دو هزار سال هنوز هم خیال می کنید از برکات آسمانی دین شما چیزی باقی مانده؟ عقیدۀ فردید همین بود. او حتی نظر هندیها را مطرح می کرد و می گفت ما هم اکنون در عصر کالی یوگا به سر می بریم و کالی یوگا آخر زمان است. شما نمی توانید به کالی یوگا معتقد باشید و در عین حال انقلابی هم باشید. فردید هم انقلابی نبود. تقیه می کرد. طرفداران او بعد از انقلاب یا جاهل اند یا مثل فردید تقیه می کنند. شاید هم مثل کسانی اند که فکر می کنند باید هر چه زود تر همه چیز خراب شود تا امام زمان ظهور کند. نمی دانم. فردید دستش را رونمی کرد». [منبع: یادداشت اخیر دکتر نصرالله پورجوادی در فیس‌بوک])) واقعا نمیدانم با اندیشه های فردید و دکتر داوری چه کنم. از طرفی اندیشه های آنها با نگاه با رهبری تناقض دارد و مخالفانی ( مثل دکتر رحیم پور ازغدی و...) دارد و از طرفی افراد شاخصی هم از جبهه انقلاب اسلامی موافق آن هستند. ( مثل میرشکاک، استاد طاهر زاده و...). چگونه بین این دو جمع کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده مشکل را در برداشت آقای دکتر نصراللّه پورجوادی می‌بینم که درست سخنان فردید را متوجه نشده‌اند، در حالی‌که وقتی فردید صراحتاً بحث «پس‌فردایی»بودن حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» و پس‌فردایی‌بودنِ انقلاب اسلامی را می‌کند، پس اعتقاد خوبی به انقلاب اسلامی دارد و اگر بگوییم او تقیه کرده؛ این را برای هرکسی که بخواهیم افکارش را نادیده بگیریم می‌توانیم بگوییم. آن پیشرفتی که در غرب مطرح است و نگاه خطی به تاریخ است، غیر از از نظر به حقیقت قدسی حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌باشد. موفق باشید
9658

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام فرض کنید که سقیفه پیش نمی آمد حال امام علی علیه السلام امام می شدند. خوب از آنجا که امام الهی نیز مانند پیامبران هستند و قرآن هم می فرماید که بگو من هم مثل شما بشر هستم در نتیجه مثلا حضرت حداکثر 150 سال زندگی و بعد پیش خدا می رفتند و همین طور بقیه امامان در نتیجه بعد از 1800 سال آخرین امام هم پیش خود می رفتند و زندگی دنیا را ترک می کردند. خوب بعد از ایشان چه کسی وظیفه معصوم را به عهده می گرفت؟ چه کسی می توانست که بگیرد؟ پس زمین از حجت خدا خالی می شد چون طبق عقیده ما 14 معصوم بیشتر نداریم و آخرین آنها هم حضرت صاحب عج هستند که طبق بیان مسآله ایشان هم پیش خدا می رفتند. آیا بعد از این مدت قیامت می شد یا .. یا ... چه جوری می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» آنچه در معراج واقع می‌شد را دیدند که عبارت بود از نور 12 امام، حال اگر چیز دیگری واقع می‌شد از آن به ما خبر می‌دادند. موفق باشید
9316
متن پرسش
سلام: بنده طلبه ای هستم که متاسفانه مشاهده میکنم برخی اساتید ما اصلا نمیتوانند پاسخگوی سوالات ما باشند و بنده خودم با تلاش های خودم در اینترنت و... به پاسخ هایم میرسم. میخواستم بپرسم اگر در زمینه ادبیات که نقش استاد هم موثراست ما ضعیف شویم تقصیر ما هم هست؟؟ یا مقصر اصلی اساتید و مدیران هستند؟؟ ما طلبه ها همیشه مورد خطاب قرار میگیریم که اگر درسمان را خوب نخوانیم شهریه مان حرام میشود ولی بنده نمیفهمم که آیا تمام درسها مدنظر هست یا اینکه فقط ادبیات و فقه و منطق؟؟؟ در زمینه شهریه چه کنیم؟؟ با توجه به اینکه بنده متاهل هستم و درآمد دیگری جز شهریه ندارم خیلی ناراحتم که امام زمان (عج) از دست بنده ناراحت باشند. برخی حتی میگویند شهریه را نباید خرج لباس برای همسر یا برخی غذاها مثل پیتزا کرد. ما که اهل پیتزا نیستیم ولی دو ماه یکبار اگه بخوریم اشکال پیش میاد؟؟؟ خواهش میکنم بحث شهریه رو برای بنده حل کنید. معیار بدین لطفا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کرم و آزادمنشی حضرت مولایمان صاحب الزمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بیش از این حرف‌ها است. شما در حدّ توان خود درس‌ها را بخوانید و مثل همه هم زندگی کنید. موفق باشید
9064

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده 25 سالمه و طلبه شدم و پایه اولم است و می خواهم ازدواج کنم ولی یک موضوعی مرا اذیت می کند خواهش می کنم راهنمایی و راه کاری ارائه فرمایید؟ 1- من در دوران مجردی سعی کردم که به نامحرم و همچنین نوجوانان با حسن وجه هیچگاه از روی لذت و هوس نگاه نکنم و در این زمینه فشار هایی را متحمل می شدم. اکنون نیز در مواجهه به همان موارد و حتی عکس و غیره نیز فشار بهم می آید چرایی اش را نمی دانم که چرا با اینکه نگاه نمی کنم فشار بهم وارد می شود؟ 2- حال که می خواهم همسر انتخاب کنم این استرس و اضطراب را دارم که نکند همسری که انتخاب می کنم دارای زیبایی نباشد و از همان اول زندگی مشتر ک را با افسردگی شروع کنم چرا که این چندین سال امید داشتم که این لذت را از طریق حلال با همسر پیدا کنم و حالا با کسی پیوند بگیرم که زیبایی را ندارد. از طرف دیگر هم در روایات داریم که اگر کسی بخاطر زیبایی با زنی ازدواج کند.... و همچنین بخاطر طلبگی نمی توانم خودم کسی که برایم زیباست انتخاب کنم و علاوه بر این بنده ملاک مهمتر را چیزهای دیگر می دانم که به تبع با توجه به آن ها وارد خواستگاری می شوم (بدون اینکه دختر را ببینم) حال تو این شرایط و احوال چکار کنم؟؟ واقعا این استرس را چکار کنم؟ 3- چکار کنم این حب لذت به چهره های زیبا در وجودم رخت بر کند/ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به خواستگاری کسی بروید که در عین متدیّن‌بودن، برایتان زیبا باشد والسلام. موفق باشید
5223
متن پرسش
خداوند اعمال را فقط از چه کساونی قبول می کند؟ مخلصین متقین افراد مومن
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس به هراندازه که در اعمالش به خدا رجوع داشته باشد توسط خدا وند قبول می‌ شود، از همه‌ی این افرادی که می‌فرمایید یعنی مخلصین و متقین و افراد مومن قبول می‌کند ولی درجه‌ی رضایت خداوند نسبت به آن اعمال به درجه‌ی خلوص آن افراد بستگی دارد. یکی عملی را انجام می‌دهد که بهشت برود خداوند آن عمل را قبول می‌کند و او را بهشت می‌برد ولی یکی عملی را انجام می‌دهد تا خداوند نور اُنس با خودش را به قلب او بیندازد، خداوند نیز آن عمل را قبول می‌کند و او را با خودش مأنوس می‌کند. موفق باشید
5173
متن پرسش
سلام علیکم استاد مقام معظم رهبری در آخرین جلسه هیئت دولت با ایشان فرمودن: بعضی ها دنبال اینند که استاد پیدا کنند و ذکر و ریاضت بکشند اما اینها نیاز نیست انجام واجبات ترک محرمات، می خواستم بدانم آیا ایشان نفی سیره آیت الله قاضی و حسن زاده می کنند یا نفی سیره آیت الله کشمیری می کنند؟خب بالاخره از انجام واجبات هم باید بالاتر رفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی حرف در عمل همین است که رهبری فرمودند و در معارف حقه فرمودند اندیشه‌ی ملاصدرا فقه اکبر است. عمده جمع بین معارف و عمل به احکام شریعت است. در حالی که در مورد مرحوم قاضی فرمودند:« مهمترین مسئله در این باب، این است که ما در بین سلسله‌ى علمى فقهى و حِکمى خودمان در حوزه‌هاى علمیه - در این صراط مستقیم - یک گذرگاه و جریان خاص‌الخاص داریم که میتواند براى همه الگو باشد، هم براى علما الگو باشد - علماى بزرگ و کوچک - هم براى آحاد مردم و هم براى جوانها؛ میتوانند واقعاً الگو باشند. اینها کسانى هستند که به پایبندى به ظواهر اکتفاء نکردند، در طریق معرفت و طریق سلوک و طریق توحید تلاش کردند مجاهدت کردند کار کردند، و به مقامات عالیه رسیدند. و مهم این است که این حرکت عظیم سلوکى و ریاضتى را نه با طرق من‌درآوردى و تخیّلى - مثل بعضى از سلسله‌ها و دکانهاى تصوّف و عرفان و مانند اینها - بلکه صرفاً از طریق شرع مقدّس آن هم با خبرویت بالا، به دست آوردند.»موفق باشید
2986

نذری‌دادنبازدید:

متن پرسش
در محل ما گاهی بدون اینکه مراسمی برای امام حسین برگزار شود در ایام محرم و صفر به جمعیت انبوهی نذری میدهند خواهشمندم جایگاه این گونه نذرها را مشخص نمایید 2 جایگاه نذر برای امام حسین کجاست 3 در صورت امکان اکر امکان دارد سوالات و جوابها را به صورت پیامک دریافت و ارسال نمایید تا همگان بتوانند به راحتی با جنابعای نماس داشته باشند 4در صورت داشتن چنین پایگاهی اطلاع رسانی شود با کمال تشکر موبایل 09139073695
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1 و 2- این ها هم در حدّ نذری‌دادن می‌توانند نسبت به حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» ابراز اراده کنند إن‌شاءالله همین زمینه می‌شود تا نسبت به حضرت معرفت بیشتر پیدا کنند. 3- دریافت و ارسال سوالات و جوابهای آن به صورت پیامک باتوجه به حجم بالای متن میسر نمیباشد.موفق باشید.
2550
متن پرسش
با سلام نظر جنابعالی در مورد قیمت دلار چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ظاهراً جنگ بین نظام اسلامی و جبهه‌ی استکبار در حوزه‌ی اقتصادی کار را به این‌جا کشانده و باید مواظب باشیم دشمن از این طریق ما را به جان هم نیندازد و به دولت کمک کنیم تا انقلاب را در این مبارزه جلو ببرد. خدا را باید شکر کرد که در زمانی استکبار جهانی به جنگ اقتصادی ما آمده و شمشیر را از رو بسته است که از یک طرف مقام معظم رهبری با هوشیاری تمام زمینه‌ی اقتصاد مقاومتی را فراهم کردند و از طرف دیگر دولتی بر سر کار است که همچون کوه و با فعالیت شبانه‌روزی در مقابل این هجوم ایستادگی می‌کند تا إن‌شاءالله همان‌طور که با مقاومت حضرت امام و رزمندگان جبهه‌های دفاع مقدس توانستیم از حمله‌ی نظامی دشمن عبور کنیم بتوانیم از این هجمه‌ی عمیق اقتصادی نیز عبور نماییم و برای همیشه به یکی از اهداف بزرگ انقلاب که استقلال اقتصادی است نایل شویم. امیدوارم که مردم عزیز ما متوجه باشند که در این جبهه نیز باید با روحیه‌ی جهادی به موضوع بنگرند و نگذارند این موضوع ما را گرفتار دوگانگی نسبت به خود بکنند و فریب شعارهایی را بخوریم که احزاب جهت شکستن رقیب سیاسی خود و مطرح‌کردن خودشان اظهار می‌دارند. موفق باشید
970

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. [با توجه مباحث معرفت نفس شما]، 1- این نفوس(اماره، لوامه و ...) و قواهایی(شهویه، غضبیه و ... ) که منشورگونه به نفس انسانی نسبت می دهند، را چگونه با نفس واحد مرتبط دانیم؟ آیا همانطور که عرض شد، این موارد مانند رابطه منشور و نور است یا باید از وجه دیگری به آن نگریست؟ آیا مشکل وحدت و کثرت برای نفس پیش نمی آید؟ و یک نکته دیگر آنکه چگونه است که نفسی که ما داریم روحیست که خدا در کالبد ما دمیده است ولی قسمتی از آن بدون حضور شیطان، ما را به سوء ترغیب می کند؟ (مگر این نفس نباید خواص والد خود را به ارث برده باشد) 2- شما فرمودید که نفس پس از تولد مدتی در حال مرتاضیست تا بتواند بر بدن تدبیر کامل نماید و مثلا بتواند کنترل دست و پا را در اختیار گیرد. حال سوال اینجاست که زمانی که هنوز انسان اول کار است و یا حتی جنین است، چه موجودیتیست که اعمال حیاتی را به این خوبی تدبیر می کند و مثلا نبض قلب دیگر نیازی به ریاضت نفس برای تدبیر ندارد و از ابتدا به خوبی می زند. آیا خود تن این کار را بصورت غریزی انجام می دهد و یا اصلا غریزه یعنی تدبیر مستقیم الهی در بدن؟ 3- از امیرالمونین(ع) روایت داریم که نوزاد تا 40 روزگی همبازی ملائکه است، چه اتفاقی بعد از 40 روزگی بر سر نفس می آید که ارتباطش با عالم ملکوت به یکباره اینقدر کم می شود؟ آیا دلیلش وجوب همان ریاضت شدید نفس برای به دست آوردن تدبیر بدن تا 4-5 سالگی است که ارتباط قویش با عالم ملکوت مانع آن می شود؟ 4- فرموده اید که برای هر یک از عوالم (دنیا، برزخ، قیامت) تنی متناسب برای نفس در نظر گرفته شده است تا نفس بتواند با آن تن ادامه حیات دهد. سوالم کمی گنگ است ولی هضم این موضوع برایم کمی ثقیل است که چرا این نفس با این قوت باید همیشه به تنی برای سیر وابسته و یا بهتر بگویم اسیر باشد؟ 5- آیا در خواب هم نفس ما سوار بر تنی مخصوص برای سیر می شود؟ 6- آیا عالم ذر هم نفس دارای تن بوده است؟ با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1- قوای نفس تجلیات نفس‌اند در مواطن خاص و با تجلی آن ها وحدت نفس محفوظ است. نفس انسان از روح خدا – به عنوان بالاترین مخلوق – است و ربطی به والدین ندارد که ارثی از آن‌ها برده باشد و از آن جهت که دارای کشش‌ها و گرایش‌های مختلف است وَجهی دارد که به جنبه‌های بدنی و زمینی متمایل است، همان‌طور که وجهی دارد که به جنبه‌های معنوی تمایل دارد 2- شاید در دوره‌ی جنینی هم موضوعِ آمادگی جنین مطرح باشد که از همان ابتدا قلب در جنین ظهور نمی‌کند و باید نفس جنین بر روی بافتی که باید قلب شود تمرکز کند 3- شاید منظور حضرت آن باشد که برای جنین تا چهل روز هنوز حضوری در بدن برایش فراهم نشده و چون توانست بدن را تدبیر کند توجه آن به بدن شروع می‌شود 4- مجردات عموماً تجلیاتی دارند که این تجلیات برای نفس ناطقه در برزخ و قیامت بدن انسان محسوب می‌شود و تنها بدن دنیایی است که جهت سلوک نیاز به ان هست ، بدن‌های برزخی و قیامتی حاصل ملکات و اخلاقیات انسان است 5 و 6- بدن به معنی دنیایی آن که وسیله‌ای است در اختیار نفس فقط مربوط به دنیا است. موفق باشید
189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی سلامتی برای شما،آیات 63 به بعد سوره مبارکه فرقان را می خواندم که برایم سؤال پیش آمد که لفظ عبادالرحمن به چه معنی است آیا خصوصیاتی که برای عبادالرحمن شمرده شده است با خصوصیات عبادالله فرق دارد،چرا از اسم الرحمن استفاده شده است؟ 2 ـ روایات تأکید دارند که ایمان افراد به زیادی نماز و روزه نیست بلکه به میزان صدق و امانتداری آنهاست منظور از صدق و امانتداری چیست؟ 3 ـ آیا عدم اخلاص در عمل فقط به شخص عامل لطمه وارد می کند یا اینکه در خود عمل و روند آن و میزان تأثیرگذاری آن نیز مؤثر است و اینکه می گویند اخلاص اکتسابی نیست بلکه هبه ای است یعنی چه؟ و شما چه راهکارها و توصیه هایی درباره این مهم دارید؟4 ـدر مورد ازدواج و راهههای شناخت قبل از ازدواج و چگونگی تعامل زوجین بعد از ازدواج توصیه هایتان را بفرمایید و اگر کتاب یا جزوه ای در این زمینه داری یا می شناسید لطفاً بفرمایید؟با تشکر
متن پاسخ
جواب: سلام علیکم : باسمه تعالی 1- «عبادالله» مقامشان بالاتر است و در جنبه‌ی توحیدیِ بالاتری قرار دارند، در حالی که آیات مورد بحث نظر به جنبه‌ی اخلاقی «عبادالرّحمن » دارد که چگونه مفتخر به چنین سجایای اخلاقی می‌شوند و مسلّم عبادالله نیز مفتخر به چنین سجایایی هستند، چرا که «الرّحمن» یکی از جلوات «اسم‌الله» است، در حالی که در رابطه با عبادالله بیشتر موضوعِ عقاید توحیدی مطرح است. 2- صدق به معنی حق‌دیدن احکام الهی است ،و امانت‌داری به معنی مطابق عهد الهیِ فطری عمل‌کردن است. 3- ضعف در اخلاص در همه‌ی موارد اثر خود را نشان می‌دهد و تقویت اخلاص به آن است که هرچه بیشتر متوجه شویم فقط عقیده‌ی الهی تنها عقیده‌ی صحیحی است و تنها اعمال شرعی عامل سعادت است و خودی در مقابل احکام الهی برای خود نداشته باشیم. 4- در مورد ازدواج کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» زیر چاپ است إن‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
58

(علوم طبیعی)بازدید:

متن پرسش
از جناب استاد سوالی داشتم می خواستم بدانم آیا در دین اسلام توجهی به علومی مانند ریاضیات ،فیزیک ویا نجوم و..اختصاص دارد یا نه؟اصلا نظر اسلام در مورد تحصیل و توجه و تلاش وهم وغم بودن برای موفقیت در این علوم چیست؟ این عمل دینی است ویا نه؟ با تشکر وقدر دانی از کلیه ی مسئولان
متن پاسخ

جواب: اسلام دین تفکر حضوری است برای یافتن جلوات حضرت حق در تمام مظاهر و مَشاهد عالم، علومی که در آیات الهی - از جمله طبیعت - تدبّر می‌کند تا متوجه سنن الهی شود، مسلّم علوم اسلامی است. حال وقتی حقیقت وحدانی ذات پروردگار در عالم ماده جلوه کند، یک ریاضی‌دان آن وحدت را به صورت نظم ریاضی می‌یابد، و می‌بیند عالم قاعده‌مند و ریاضی‌مند است. و اگر با نظر به اسماء الهی به طبیعت نگاه شود قواعدی یافت می‌شود که علم فیزیک می‌تواند تشکیل شود، به شرطی که یک فیزیسین از منظر توحیدی به قواعد طبیعت بنگرد و بتواند عالم مادون را به عالم مافوق متصل کند وگرنه اگر چشم خود را در حدّ قوانین طبیعی محدود کرد، علم فیزیک حجاب او می‌شود.
وظیفه‌ی ما آن است که إن‌شاءالله با منظر توحیدی به طبیعت بنگریم و در آن صورت مسلّم نگاهی غیر از نگاهی که امروز علوم به طبیعت دارند خواهیم داشت، و با تحرکی بیشتر علوم را دنبال می‌کنیم. اما با این همه امروزه نیز باید به عنوان دوره‌ی گذار از علوم موجود آگاهی کامل داشت ولی نظر را به افقی دیگر انداخت. موفق باشید

19809
متن پرسش
سلام: استاد شما در جواب سوال 16172 فرموده اید که: در حکومت طاغوت، حاکمان، خودشان دنبال فساد هستند ولی در حکومت اسلامی، حاکمانْ به دنبال اصلاح مردم می‌باشند تا مردم از عاداتِ باقی‌مانده از حاکمیت طاغوت نجات یابند. و هم چنین در سوال 19791 گفته اید که باید تلاش کنیم که حاکمیتی اسلامی داشته باشیم. حال به روایات زیر توجه کنید: 1. از پیامبر (ص) نقل شده است که دو گروه اند که اگر اصلاح شوند امت اسلامی اصلاح می شوند و اگر فاسد شدند جامعه فاسد می شود. الامرا و الفقهاء یعنی حاکمان و عالمان. 2. الرعیه لا تصلحها الا العدل: مردم را فقط اجرای عدالت است که اصلاح می کند. 3. لیست تصلح الرعیه الا بصلاح الولاه ولا تصلح الولاه الا باستقامه الرعیه: جز با حکومت های صالح، جامعه اصلاح نشود، و جز با پایداری و همکاری مردم حکومت ها موفق نخواهند بود. 4. امام کاظم (ع): ... صلاحکم، فی صلاح سلطانکم: وقتی کارهای شما درست می شود که حکومتتان حکومت درستی باشد. برای دیدن این گونه احادیث به همراه منابع و ماخذ رجوع شود به کتاب «منهای فقر» و کتاب «حکومت اسلامی از نظر قرآن و حدیث» از استاد حکیمی. درست است که هر فردی برای اصلاح خود و جامعه وظایفی دارد. از طرفی باید گفت بهترین راه اصلاح مردم این است که مسئولین اول خودشان و اطرافیانشان را اصلاح کنند تا جامعه درست شود و این جز با اجرای عدالت برای همه و رفع فقر از جامعه ممکن نیست. در روایتی خوانده ام که حکومت بنی عباس دوم که در آخرالزمان می آید (بلانسبت جمهوری اسلامی!) آنقدر حکومت می کند که مردم از خیر نا امید می شوند. مردم از اقدام قاطع در مبارزه با فساد و اجرای عدالت و رفع فقر ناامید شده اند. تشبیه تان به روزه گرفتن هم تشبیه ناقصی است شما می گوئید اگر فردی امسال خوب روزه نگرفت و نتوانست چشم و زبانش را کنترل کند نا امید نمی شود و می گوید ان شاء الله سال بعد بهتر روزه می گیرم و تلاش بیشتری می کنم خب این شخص اگر خوب روزه نگرفت نهایتا به خود یا اطرافیانش ضرر می زند ولی حکومت که جای این تمرین ها و آزمون و خطاها نیست که افرادی در مسئولیت باشند که بدزدند و یا ندانم کاری کنند و منابع مملکت و مردم را تحت فشار بگذارند. روایتی است از حضرت امام صادق علیه السلام که می فرمایند: ما اُبالی ائْتَمَنْتُ خائنا أو مُضَیّعا برای من فرقی نمی کند که به خائن امانت بسپارم، یا به کسی که از امانت مراقبت و نگهداری نمی کند. الکافی : ۵ / ۳۰۱ / ۴ . فرق مسئولین ناشی، ناوارد، نامتخصص، فاقد مهارت یک کشور که نتوانند منابع مملکت و ثروت آن را خوب مدیریت کنند و به ملت خود هم ندهند با مسئولین خائن چیست؟ با همین مسئولین می خواهید مردم را اصلاح کنید و حاکمیتی اسلامی داشته باشید؟ اگر بگوئید آری که نمی شود چون تاکنون چهل سال زمان داشتید و غیر از اینکه اصلاح نکردید برخی از خود مسئولین به فساد افتاده اند اگر هم بگوئید «نه» که تکلیفتان روشن است! چه جوابی دارید استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که قرآن قیام به قسط و عدالت را در زیر دستورات الهی به عهده‌ی مردم گذاشته است. در سوره‌ی حدید آیه‌ی 25 می‏ فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ».

به راستى پيامبران خود را با بیّنات روانه كرديم و با آن‌ها كتاب و میزان را فرود آورديم تا مردم به قسط برخيزند و حدید را كه در آن سختی زیاد و سودهایی برای مردم است نازل کردیم تا خدا معلوم بدارد چه كسى او و پيامبرانش را به غیب يارى مى‏ كند، آرى خدا نيرومندِ شكست ناپذير است.

 می ‏فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا» یعنی ارسال رسول با تدبیر الهی بوده و می‏ گوید «ما» فرستادیم تا نظر را متوجه خداوند و کارگزاران الهی کند. اینان رسولان را فرستادند تا آن‌ها به جای خدای نامحدود بتوانند عمل کنند.

 «بِالْبَيِّنَاتِ» با چیزی رسولان را فرستادیم که هم خودش روشن است و هم روشنی‏ بخش و روشنگر است و طرف مقابل هم از این سخنان بهره می ‏برد زیرا تنها برای خودِ رسول روشن نبوده، قدرت روشنگری هم دارد و طرف مقابل که با آن بیّنات روبه‌رو شود مطالب زیادی برایش روشن می ‏شود - حتی معجزات هم نمونه‏ هایی از بیّنات‌اند- و این شیوه عمومی کسانی است که صاحب رسالت‏ اند، چه انبیاء یا جانشینان آن‏ها و شیوه‏ هایی که این بزرگان از آن استفاده می ‏کنند امور بیّن ‏اند و از همه راه‏های بیّن استفاده می‏ کردند.   

گویی پیامبران وارد فضای تاریکی شده ‏اند که انسان‏ها در آن فضا خودشان را هم نمی ‏بینند و نمی ‏شناسند و پیامبران آمده ‏اند تا با بیّناتِ خود، تعریف جدیدی از خود بیابند تا شرایط تغییر کند و از تاریخ جاهلیت که نه در آن ابدیت برای انسان مطرح بود و نه استعداد رسیدن به قرب الهی برای انسان معنا داشت، به تاریخ دیگری وارد شوند که دستور عمل‏ های خاص خود را دارد لذا می‏ فرماید: «أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ» با پیامبران کتاب و میزان نازل کردیم تا آن‏هایی که در کنار پیامبران قرار می‏ گیرند از آن بهره ‏مند شوند.

بحث «اِنزال» را به میان می ‏آورد که پایین‌آوردن است نه یاددادن به پیامبر، زیرا این دستورات، باطنی معنوی دارند و نازل شده ‏اند تا برای مردم قابل فهم باشد.

«میزان»، آن قدرت تشخیصی است که چگونه از کتاب و دستورات الهی استفاده کنیم و این هم با پیامبران نازل می‏ شود و در رابطه با میزان، انسان‌ها وزن هر دستوری را تشخیص می‌دهند تا آن‌جا که اگر دو دستور معارضِ همدیگر شدند می‏ فهمند وزن و اهمیت هرکدام چه قدر است و کدام را باید بر کدام حاکم کرد. چنین تشخیصی با پیامبران نازل می‏ شود و هر آن کس که در کنار پیامبران قرار گیرد از چنین توانایی بهره ‏مند می‏ شود و گرفتار تحجر نمی ‏گردد.[1] 

در ادامه می‌فرماید: «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» برای آن که مردم جهت اقامه‌ی قسط به‌پا خیزند.

هدف اولِ ارسال رسولان قیام به قسط است تا مردم خودشان به‌پا خیزند نه آن‌که پیامبران به هر قیمتی اقامه‌ی قسط کنند، اگر مردم خواستند خودشان قیام کنند و درگیر موضوع شوند تا اولاً: جبهه مقابل خود را بشناسند. ثانیاً: بدانند برای اقامه قسط باید خود هزینه کنند و پیامبران شرایط چنین انتخابی را فراهم نمودند و آن‏ها را از انتخاب‏های خطا آزاد کردند و موفقیت در این امر مربوط به مردم است که اقدام بکنند یا نکنند. پس وقتی در روایت داریم: «ارتَّد الناس بعد رسول الله الا ثلاثه»[2] بعد از رسول خدا (ص) همه به نحوی منحرف شدند مگر سه نفر، باید بگوییم مردم کوتاهی کردند یا رسول خدا؟ در حالی‌که رساندن کتاب و میزان به عهده‌ی پیامبران بود و قیام به قسط به عهده‌ی مردم می‌باشد.

مردم باید تلاش کنند خود را در تاریخی که شروع شده شکل دهند و این جا است که مافوق عدالت، آزادی به میان می‏ آید و نباید با هر شیوه‏ای به اهداف خود رسید و آزادی انسان‏ها را زیر پا گذاشت و به همین جهت علی (ع) حاضر نیستند مثل معاویه با زیر پاگذاردن آزادی مردم، عمل کنند و به هر قیمتی به اهداف خود برسند.

در معنای «قسط» باید متوجه ضد آن یعنی «جُور» شد که به معنای دادن حقِ یکی به دیگری است هر چند خودش هم راضی باشد[3] پس قسط یعنی حق کسی را دادن و دین آمده تا حقوق در همه جا و در همه چیز رعایت شود. هدف در حرکت انبیاء آن است که مردم به شعوری برسند که حقوق هر چیزی و هر کسی رعایت شود و در این راستا به پا خیزند تا مقسِط شوند و قاسط مقابل این هدف قرار دارد و تلاش دارد این اتفاق نیفتد - مثل معاویه -.

در ادامه می‌فرماید: «وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ» و حدید را فرو فرستادیم که در آن سختی زیادی هست و منافعی برای مردم دارد.

در چنین شرایطی که مقسطین یک طرف ایستاده‏ اند و قاسطین در طرف دیگر، دستوراتی با شدّت و حِدّتی خاص نازل شده که منجر به قتال و مبارزه می ‏شود[4] که در آن سختی شدیدی هست. بعد از آمدن بیّنات، در مقابل آدم‏هایی که حق برای‏شان روشن شده و جلو فهم خود ایستاده، برخوردهای شدید در میان می ‏آید. نمونه نزول برخورد شدید دستوری است که می‌فرماید: «جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ» که به رسول خدا (ص) دستور داده با کفار و منافقین مقابله کند، این به معنای آن نبود که حضرت با منافقین جنگ کنند، بلکه به معنای همان برخورد سختی است که حضرت با آن‏ها داشتند و این شدت و حدّت نیز نازل شده و ریشه‌ی الهی دارد.

اگر آن برخوردهای سخت انجام شود، منافعی نیز برای مردم دارد و مردم در انتخاب خود گرفتار راهی نیستند که دشمنان دین در مقابل آن‏ها شکل داده ‏اند و نمی ‏گذارند مردم به آنچه فهمیدند و اعتقاد دارند عمل کنند.

هدف از ارسال رسولان را یکی قیام مردم به قسط مطرح کرد و دیگر «وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيز» با توجه به واژه‌ی «عَلِمَ» که هم به معنای دانستن است و هم به معنای نشانه‏ گذاری، می‏ توان در معنای آیه گفت: رسولان را با آن لوازم فرستادیم تا خداوند نشانه بگذارد که چه کسی او و رسولان‏اش را بالغیب یاری می کند، یعنی وقتی رسول در صحنه نیست و با رحلت خود غایب شده است، اینان آن مؤمنین واقعی هستند که به شخصیت‏ها حتی به شخصیت رسول هم بند نیستند و در غیبت رسول هم او را با پیروی از سنت ‏اش یاری می‏ کنند. اینان آن‏هایی‏ اند که خداوند نشانه‏ های خاصی برایشان قائل است و تأکید بر اهمیت مؤمنین آخرالزمان نیز در این راستا می‏ تواند باشد و این که فرمود خدا را یاری کنید از جهت ضعف خداوند نیست زیرا که او قوی و عزیز است، بلکه برای آن است که بندگان زندگی را با آزادی برای خود شکل دهند.

خلفا و جانشینان واقعی رسولان همان شأنی را دارا می ‏باشند که رسولان دارا هستند و در این رابطه وقتی به حضرت صادق (ع) بنگریم می ‏بینیم که چگونه وظیفه خود می ‏دانسته ‏اند به هر شیوه ممکن و در زوایای مختلف ارائه بیّنات کنند و شما با امامی روبروئید که می‏ خواهد مردم را از تاریکی‏ ها نجات دهد و با کودتا در مقابل حاکمان این مشکل حل نمی‏ شود بلکه با تربیت شاگردان و گسیل آن‏ها به اقصا نقاط جهان اسلام این ممکن محقق می‌گردد. موفق باشید  


[1] - در این مورد به کتاب «درس‏هایی از انقلاب» از مرحوم صفایی حائری رجوع شود.

[2] - رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، ج‏3، ص: 121

[3] - بعضی از یاران علی (ع) در ابتدای حاکمیت آن حضرت از حضرت خواستند حقوق آن‏ها را به امثال مروان حکم بدهند تا از فتنه دست بردارند و حضرت فرمود آیا نصرت و پیروزی را با جور به دست آورم؟

[4] - هر چیزی که دارای شدت و حِّدت است، حدید می‏ گویند.

19176
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: شنیدم کتاب «دریغ است ایران که ویران شود» را مطالعه کرده اید. نظرتان راجع به این کتاب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خوبی است به‌خصوص اگر با شرح جناب آقای دکتر ربانی که در کانال «ندای اندیشه» (@nedayeandishe) هست، آن را دنبال کنید. موفق باشید

16747
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد فتوای آیت الله مکارم شيرازي پس تکلیف اینکه میگن حرام خدا تا ابد حرامه و حلال خدا تا ابد حلاله چی می شه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه حلال دین محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» حلال، و حرامِ دین او حرام است ولی همیشه حکم دین در صورت اضطرار، به مقدار ضرورت با رخصتی که خداوند داده است، مرتفع می‌گردد مثل وجوب روزه که برای شخص مضطر به اندازه‌ای که مضطر است رفع می‌گردد. بنابر این توجه شود که این فتوا هم با توجه به قیودی که مطرح کرده‌اند، استثنا نیست چرا که نفرموده‌اند حجاب، کلا حکم خدا نبوده و واجب نمی‌باشد بلکه وجوب آن باقی است. و همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 16726 عرض شد شاید یک مورد هم در حال حاضر پیدا نشود که مصداق آن فتوا باشد. موفق باشید

نمایش چاپی