سلام استاد: چرا من اینقد تنبلم!؟ بدنم برا روحم سنگینه. ۳۸ سالمه همش خواب. استاد میشه خواهش کنم التماس کنم برام استغفار بخونین. میگن دعای کسی برا دیگری میگیره.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه معرفت خود به حقایق را عمیقتر کنیم، برکات عبادات ما بیشتر میشود و شوق زندگی در امورات معنوی و زیبا در ما رشد میکند. در این رابطه خوب است خود را به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» و بعد از آن به شرح کتاب «آداب الصلواۀ» از حضرت امام خمینی بپردازید. موفق باشید
آیا اخلاق نسبی هست یا مطلق و اینکه دلیل هر کدام از جواب ها چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اخلاق نسبی یعنی یک امر اخلاقی در زمانی، درست است نسبت به آن زمان، و در زمانی با توجه به زمان دیگر درست نیست. در حالیکه وقتی اخلاق، مبتنی بر حقایق باشد همیشه ثابت است و بدین معنا نیست که مثلاً موضوعی در زمانی درست باشد و در زمان دیگر درست نباشد. موفق باشید
سلام علیکم: برای آشنایی با تفکر و آثار رنه گنون، کدام کتاب ایشان را پیشنهاد می کنید؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر سه کتابی که بنده از ایشان مطالعه کردهام کتابهای خوب و حکیمانهای بوده است مثل «بحران جهان غرب» و «سیطره کمیّت» و «راز صلیب». موفق باشید
با عرض سلام و تقدیم بهترین درودها خدمت شما استاد مهربان ✍ امسال محرم برای خیلی ها عزاداری کنید. امسال عزاداری کنید برای تمام آن جوان هایی که قرار بود امسال عروس و داماد بشوند ولی با این وضع اسفناک قید هر چه عشق و ازدواج و تشکیل زندگی را زدند. امسال عزاداری کنید برای کشوری که ارزش پولش از تمام کشورهای دیگر کمتر شده. امسال عزاداری کنید برای مستاجرهای جواب شده، برای افراد بیکار و عائله مند، برای افراد محتاج دارو و بی پول. برای آبرودارها و بازنشستگان مستاصل. برای پدر و مادرهای شرمنده و پشیمان. امسال عزاداری کنید و اشک بریزید برای حال مردم. مردم مهربانی که حال دل شان خوب نیست.😭 پس عزا بر خود کنید ای خفتگان زانک بد مرگیست این خواب گران. (مولوی) جواب اینهمه ظلم را چه کسی می دهد؟ ای خدای مهربان چه کسی جوابگوی ضجه های مردم در کوچه و خیابانهاست به خاطر بی تدبیری و یکدنگی؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً باید عزاداری کرد و اشک ریخت برای همین مظلومهای عزیزی که میفرمایید. ولی باید مواظب خطای تشخیص بود تا جای شهید و جلاد جابجا نشود و معلوم گردد مشکل را باید با نظر به افقی که از طریق انقلاب اسلامی پیش آمده است جبران نمود. و این سخن حکیمانه مقام معظم رهبری را همواره مدّ نظر داشت که میفرمایند: «ما اگر مشکلات را مشاهده میکنیم، باید انگیزهمان تقویت بشود برای پیدا کردن راههای رفع مشکل و کمک به آنهایی که در میدان، در مقابل این مشکلات ایستادهاند و برای رفع آنها دارند تلاش میکنند.» (۱۴ خرداد ۱۴۰۲). موفق باشید
سلام و ارادت: در ایام دهه محرم هیاتی در شهر، تابلویی نصب کرده که بر روی آن نوشته است: «آمنوا بالحسین» آیا این عبارت معنایی درست است؟ در حالی که در قرآن «آمنوا بالله و بالرسول» وجود دارد. یعنی به مستفاد رسالت ایمان به رسول به کار رفته اما «آمنوا بالمحمد» بکار نرفته است... به نظر می رسد زمینه سوء استفاده اهل تسنن بخصوص وهابیت از این نوشته ها وجود دارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظورشان آن است که به حقیقت کار حضرت سیدالشهدا «علیهالسلام» ایمان بیاوریم. ولی به هر حال این عبارت، عبارت خوبی نیست. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد بزرگوار. ضمن تبریک اعیاد ولایت و عذر خواهی از این که مصدع اوقات گرانبهایتان می شوم. خداوند بر برکت وجودیتان بیفزاید. از حرم حضرت معصومه سلام الله علیها با چشمی گریان و قلبی شکسته برایتان می نویسم. نمی دانم از کجا و چه بنویسم که پاسخی بگیرم راهگشا. برای این که زیاده گویی نکرده باشم هیچ نمی گویم و درد دل نمی کنم فقط سؤالم را می پرسم. شما که نفس و جان آدمی را خوب می شناسید علت بیماری دو قطبی چیست و درمانش چه گونه است. من با همسر دو قطبیم چگونه رفتار کنم که خسر الدنیا و الاخره نشوم که از مسیر حق تخلف نکرده باشم. با کتب و سخنان شما بیگانه نیستم ولی پیچیدگی این بیماری به قدری است که راه به جایی نمی برم. درمان دارویی فقط کنترل کننده است که آن را هم دیگر به هیچ وجه نمی خواهند بخورند. ...........................
باسمه تعالی: سلام علیکم: این افراد با همه مشکلاتی که به جهت آن روحیه دارند؛ از آن طرف نیز آمادگیهای خوبی در راستای سیر و سلوک در آنها هست. اگر با آنها مدارا شود پشیمانی ندارد و حتی برای خود شماها نیز برکتهایی پیش خواهد آورد. موفق باشید
بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: بر فرض که دولت و حکومت و تمدن نوین اسلامی محقق شد، این سیستم قرار است چگونه انسانی تربیت کند؟ روزی همام در محضر علی ابن ابی طالب مختصات متقین را طلب نمود و من نیز امروز از شما مختصات انسان پرورش یافته در آن تمدن نوین را طلب میکنم. چرا که میدانم مختصات آن انسان نه سید علی قاضی خواهد بود و نه ملاحسین قلی همدانی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی همچون شهید حاج قاسم سلیمانی که راز عاقبت بخیری رااینطور برایمان توصیف کرد که: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد». و این ذات تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شد و بستر عاقبت بخیری را که سخت در این زمانه کمیاب است، پیش آورد.
راستی را! اگر در چنین حضوری و در چنین تاریخی که اینگونه انسانها بزرگ میشوند، حتی بزرگتر از مسلمانان صدر اسلام که تاریخی را به نام تاریخ اسلام با خود به میان آوردند، آیا به همان اندازه که حضور در این تاریخ بزرگ است، غفلت از این حضور به همان اندازه سهمگین و سقوطآفرین نیست؟ سقوط انسان در چنین شرایطی همان نیستانگاری است که مخصوص انسان در آخرالزمان است و راز نیستانگاریِ این دوران را باید در این غفلت سهمگین جستجو کرد. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: آیا کسی که در توهم هست یا به تعبیر دیگری غربی شده میتواند اراده خارج شدن از توهم بکند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نه؟! با همت حضور ذیل اراده الهی از طریق رعایت شریعت حضرت حق، انسان میتواند عقل قدسی خود را به میان آورد و از توهّمات غربزدگی رهایی یابد. موفق باشید
سلام استاد: من همه کتاب های شما رو خوندم. با توجه به اینکه بعضی مراجع پوشش سر را الزامی نمی دانند، لطفا بگید پوشاندن سر (منظورم پوشاندن موهاست)، از نظر اجتماعی و از نظر زندگی شخصی و احساسات فردی، چه اثراتی داره؟ لطفا بدون جبهه گیری و عقلی به من پاسخ بدید. ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه علمای ما در مورد حجاب خانمها از آیات قرآن برداشت میکنند، همان حجابی است که عرف مسلمانان در سراسر جهان بدان مقیّد هستند. و رعایت آن موجب نوعی حضور در محضر حق میشود که آن حضور، شایسته یک خانم مسلمان است و اینجا است که زنان مسلمان باید برای هرچه بیشتر حاضرشدن در محضر حضرت رب العالمین نهایت تلاش را داشته باشند تا از آن جهان گشوده محروم نگردند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: یک سوال اساسی ذهنم را مشغول کرده و آن سوال اینست که آقای خامنه ای آیا از مشکلات مردم خبر دارند یا خیر؟ در هر صورت بلی یا خیر واویلاست و مصیبت و سو عاقبت برای ایشان و سوال دوم اینکه شما در یک فایل های صوتی فرمودین جهان مملو هست از مولکول های فعال و زنده که در ارتباط هستند الان وارد هر مغازه ای که میشی تو هر خیابون و کوچه ای و برزنی هر جمع خانواده ای نفرین میکنند به آقای خامنه ای از ته دل و مسوولین مملکت آیا به نظرتون اینا تاثیر میگذاره؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً رهبر معظم انقلاب با آن بصیرت خاصی که خداوند به ایشان عطا کرده، با عمق جان از آنچه فعلاً جامعه گرفتار آن هست، اطلاعات کافی دارند و علت آن را و ریشه های آن را به خوبی می دانند. و تنها با درایت و هوشیاریِ ایشان است که إن شاءالله جامعه از این معضل عبور می کند و البته مردم باید متوجه باشند خودشان منشأ این مشکلات نباشند تا تدبیرات رهبری و رهنمودهایی که ایشان جهت این نوع مشکلات متذکر می شوند، تأثیر خود را بگذارد. موفق باشید
سلامعلیکم: آیا سید بودن فضیلت است؟ آیا مسیر سلوک الیالله برای کسی که سید است بازتر و هموارتر است؟ و آیا ما وظیفه داریم به هر فرد سیدی حتی اگر در مسیری صحیح نباشد احترامی خاص و ویژه فائل شویم؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت اتصال به نسل پیامبر، آمادگی هایی در شخص به وجود آورد. ولی اگر خودش آن آمادگی ها را از بین برد، می شود برادر امام رضا علیه السلام که از او برائت میکند. بنابراین آری! ساداتی که نماد سیره پیامبر باشند برای ما بسی محترم و محترم ترند. موفق باشید
سلام استاد لطفا درباره بهشت ذات و صفات و افعال و جهنم ذات و صفات و افعال توضیح بدین
باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب به این نوع مباحث در محدوده سؤال و جواب کار مشکلی است. همین اندازه بدانید اگر متوجه شویم وجود همه عالم در موجودیتشان عین ربط به حضرت حق است، بهشتی در مقابل انسان گشوده میشود به عنوان بهشت ذات، و وقتی همه صفات نیکو را متوجه حضرت معبود بدانیم، با بهشت صفات روبهرو میشوید. و در مورد بهشت افعال نیز ... و عکسِ آن جهنم ذات و صفات و افعال است. موفق باشید
عرض سلام و ادب و احترام و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات: ببخشید جناب آقای طاهرزاده از حوزه علمیه شهرستان خاتم (هرات) استان یزد مزاحمتون میشویم. شدیدا شهرستان احتیاج به برگزاری دوره و کارگاه های معرفتی و بصیرتی دارد. از شما استاد محترم عاجزانه درخواست داریم قبول زحمت کنید و در اسرع وقت وقتی دهید تشریف بیاورید شهرستان با حضور اساتید، طلاب، فرهنگیان و فعالان فرهنگی و.. متاسفانه شهرستان ما بین ۳ استان قرارگرفته و به خاطر بعد مسافتی زیاد تا استان از حضور اساتید مجرب بی بهره ایم. ان شاءالله شما بزرگواری کنید و تشریف بیاورید شهرستان
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه در موقعیتی نیستم که دعوت رفقایی که به شهرستانها دعوتم میکنند را بپذیرم. پیشنهاد میشود با جناب آقای شهاب اکبری به شماره 09133106761 که در یزد و اطراف آن فعالیت دارند، تماس بگیرید إنشاءالله افرادی که بتوانند در این موارد کمک کنند را، به شما معرفی مینمایند. موفق باشید
سلام: در مورد توبه یه سوال دارم. شنیدم که میگن هر چی گناه کردی بازم توبه کن برگرد اما جایی هم آمده که هی گناه کردن توبه کردن یعنی مسخره کردن خدا. لطفا مرز بین این دو مشخص بشه. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر توبه را به بازی بگیریم و همان موقع که تصمیم گناه داریم به این فکر باشیم که گناه میکنیم و توبه میکنیم؛ توبه را به بازی گرفتهایم. ولی اگر شیطان ما را دوباره باز گرفتار گناهی کرد و ما همچنان به توفیق الهی توبه کردیم، نباید ناامید باشیم و این نوع توبه از الطاف الهی است. موفق باشید
سلام استاد بزرگوارم: فایل صوتی کامل مربوط به «انتقام گیری جهان استکبار از انقلاب اسلامی به قیمت رسوایی جهان مدرن» رو از کجا میتونم بشنوم؟ در سایت هست؟ پیدا نکردم. در کانال مطالب ویژه هم خلاصه اش بود. خدا حفظتون کنه. حلال کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در حین مصاحبهای سؤالکننده محترم ابتدا آن موضوع را پیش کشیدند و همین اندازه ضبط شد. شاید سؤال و جواب شماره 33866 در فهم موضوع کمک کند. موفق باشید
سلام بر استاد طاهرزاده: بنده مباحثی که حول روایت «ان العبد اذا اختاره الله لامور عباده...» مطرح فرموده اید و نظر مخالفین را در سؤال و جواب شمارههای 38956 و 38967 و 38985 و 38999 و 39054 و 39067 و 39103 و 39105 و 39149 پیگیری و مطالعه کردم. از آن جهت که احساس می کنم بحث، کمی از محل اصلیاش خارج شده است نکتهای را که به ذهنم میرسد بیان میکنم و اگر حضرت عالی یا کاربران محترم صلاح دیده و قابل توجه دانستند، آن را مدّ نظر قرار دهند. گاهی ما مطلبی را بتمامه از روایت اخذ می کنیم (همان گونه که در مسائل تعبدی که عقل و تجربه در آن راه ندارند، این گونه عمل می شود) این جاست که آن نکته ی معرفتی، وجودا و عدما تابع روایت است و از این رو، بایستی سند و دلالتش در حدی باشد که قابلیت احتجتاج عند الله داشته و به عبارتی آن روایت بایستی «سندا» و «دلالة» حجت باشد. در مقابل، گاهی مطلبی از معارف الهی را از راهی دیگر اتخاذ میکنیم و برای اطمینان بیشتر و از باب تأیید مطلب توسط روایت، به کلام منسوب به ائمه علیهم السلام مراجعه می کنیم. روشن است که در گونه دوم، این چنین نیست که آن نکتۀ معرفتی از صفر تا صد تابع روایت باشد و همین که مورد نهی معتبر امام معصوم قرار نگرفته باشد، اعتماد به آن بلا اشکال است؛ به عنوان نمونه میتوان تشکیک را مثالی برای نوع دوم دانست. بنده احساس میکنم اساسا مطلبی که مورد کلام و بحث و گفتگو قرار گرفته است در دسته دوم قرار میگیرد و اگر بخواهیم این بحث را در جایگاه خود مطرح کنیم این چنین میتوان بیان نمود: نقطه اصلی استدلال عبارت است از این که: وقتی خدای متعال عبدی از عبادش را برای هدایت خلق اختیار و نصب می کند (همان طور که طبق ادله ی معتبری که در مبحث ولایت فقیه مطرح شده، ولی فقیه را منصوب از جانب شارع می دانیم) از آن جهت که از وی هدایت عبادش را تکوینا و تشریعا خواسته، بهره ای از کشف حقایق به وی عطا می کند (و یا در نگاهی دیگر، وی به درجه ای از کشف وجود راه می یابد) که فوق بهره ای است که دیگرانی که امر هدایتشان به دست آن عبد مختار است از آن بهره برده اند و در یک کلام، دیگران آن بهره از کشف حقایق را نخواهند داشت. حال در کنار این نکته، ما به روایتی برخورد می کنیم که فرموده «ان العبد اذا اختاره الله لامور عباده...» که اتفاقا سندش به خاطر رفع یا مجهول بودن راویانش نه در کتاب شریف کافی مورد اعتماد است و نه در کتاب خصال و دلالتش نیز جای بحث و گفتگو دارد، به نظر شما با این روایت چه کنیم؟ آیا سندش در حدی است که بتوان آن را معیار إسناد محتوایش به امام دانست؟ آیا دلالتش به گونه است که بتوان به روشنی (و بدون دخالت قرائن خارجی و تنقیح مناط) به موضوعی دیگر سرایتش داد؟ پاسخ منفی است ولی آیا اگر این روایت را در دست نداشته باشیم، از آنچه با مقدمات حکمی - معرفتی به دست آورده ایم چشم بپوشیم؟ پاسخ مجددا منفی است. حال در کنار آن نکته ای که تحت عنوان نقطه اصلی استدلال گفته شد، سوال دیگر آنست که به این روایت در حدّ مؤید هم نمی توان نگریست؟ اساسا مستند ما این روایتی که خالی از اعتبار سندی است نخواهد بود (برفرضی که بابی مستقل در اعتبارسنجی این نوع روایات باز نکنیم) ولی آیا نمیتوان در حد مؤید و باز تأکید میکنم در حدّ مؤید، احکام این روایت را با تنقیح مناط به موضوعی مثل فقیه با لحاظ تشکیک سرایت داد؟ به نظر میرسد این نتیجه را با توجه به چند مقدمه بتوان به دست آورد: اولا: مناط این که خدای متعال قدرت کشف خاص و ویژه را به این عبد مختارش داده، عبارت از «اختیاره لهدایة العباد» است و این، همان مناطی است که در فقیهی که در عصر غیبت انتخابش کرده نیز موجود است. ثانیا: سنخ سپردن هدایت در عصر غیبت به دست فقیه از همان سنخ هدایت در عصر حضور است که حضرت امام نیز فرمودند: «ولایت فقیه همان ولایت رسول الله» است. ثالثا: امر هدایت، امری است وجودی و تشکیکی. حال و باتوجه به سه مقدمه فوق، چرا نتوانیم آن امر وجودی را به شکل ضعیف تر بر موضوعی مسانخ جاری بدانیم؟ جمع بندی عرض بنده آن است که: اولا: این روایت باشد یا نباشد به خاطر آن چه تحت عنوان «نقطه اصلی» ذکر شد، فقیه در عصر غیبت را کاشف حقایقی فوق کشف عادی بشری میدانیم. ثانیا: در این نحوه مواجهه، روایت را منشأ یک نظریه قرار نداده ایم (چرا که سندا مخدوش و دلالتا قابل بحث است) ولی به کلی هم کنارش نمیگذاریم و اتفاقا وقتی به دلالتش رجوع میکنیم با تنقیح مناط واضح، میتوان آن را برای نکتهای که به کمک عقل و شواهد وجدانی خارجی بهدست آوردهایم موید بدانیم. امید است عزیزانی که به صورتهای مختلف در نقد نظر جنابعالی وارد شدند، متوجه مقصد اصلی شما شده باشند. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: این که در کلمات جنابعالی نوعی سعه صدر در میان است، جای خوشوقتی است و همانطور که فرمودید شایسته بود که رفقا جوانب مختلف روایات را مدّ نظر قرار دهند بهخصوص که تعجب بنده آن است که چرا منتقدین به بحث آنطور که شایسته است مانند شما و یا مانند کاربر محترم سؤال شماره 39172 جوانب موضوع را در نظر نمیگیرند. آیا نسبت به آنچه عرض شد معنای نفیِ اطلاقِ عصمت چهارده معصوم پیش میآید؟ یا وسعت هدایت الهی را گوشزد میکند برای رهبرانی که امور مسلسمین را به عهده دارند؟ مشکلِ برداشت اشکال کنندگان آن است که گمان میکنند وقتی در آن روایت از عصمت سخن میگوید، منظور مطلقِ عصمت است که مسلّماً مربوط به چهارده معصوم میباشد. ولی از این نکته غفلت میشود که خداوند اگر جهت امور مسلمین کسی را انتخاب کرد، مددهای خاصی به آن شخص می دهد به همان معنای «شرح صدره» که در یکی از جوابها عرایضی در این مورد شده. خداوند در قرآن به پیامبر خود «صلّیاللّهعلیهوآله» میفرماید: «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم» (نحل/44) به این معنا که ای پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا تو مبیّن انواری برای مردم باشی که بر آنها نازل شده است. و این حکایت از آن دارد که نسبتی بین آنچه بر پیامبر نازل شده است و آنچه بر مردم نازل شده است، در میان است، هرچند مسلّم مراتب آن که همان تشکیکی بودنِ قضیه است، محفوظ میباشد. آیا انقلاب اسلامی از همین جنس نیست که اصل آن در زیر سایه اسلام، به صورت تفصیلی بر قلب حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» نازل شده و به صورت اجمال بر قلب مردم نازل گشته و حضرت امام همان حقیقتی از انقلاب را که بر قلب مردم نازل شده است تبیین میکنند؟ اینجا بود که عرض شد نیاز است تا با درک جایگاه تاریخی روایات نسبت به امروزمان به تمدن نوین اسلامی بیندیشیم. در این مورد باز تأکید میشود در رابطه با نسبت بین ولیّ فقیه و امام معصوم که جایگاهی است غیر از جایگاه مرجع تقلید؛ خوب است به سؤال و جواب شماره 39172 رجوع شود. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: با عرض پوزش، حقیر چون چند سالی در حوزه تحصیل کرده ام، بعضاً مردم به دید طلبه به بنده نگاه می کنند. لذا گاهی کسانی که با آخوندها مشکل دارند به بنده می گویند ای کاش همه آخوندها مثل تو می شدند!! بنده در عین اینکه از این سخنان در درون خودم بسیار شرمنده می شوم، دچار تأسف هم می شوم. چون حقیقتاً حقیرتر و گرفتارتر از خودم در عالم سراغ ندارم. حال شما حساب کنید اگر مردم ما با چهرههای اصیل و درخشان روحانیت مواجه می شدند چه می کردند و چگونه تمام نقشه های ضدانقلاب نقش بر آب می شد. همه این ها را گفتم که بپرسم به نظر حضرتعالی مردم چگونه می توانند ماوراء دروغ ها و تبلیغات ضدانقلاب با چهره های اصلی حوزه و روحانیت مواجه شوند؟ چون چشمه زلال کجا و آبی که از کانال ها عبور کرده کجا!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! یکی از موارد دشمنشناسی در همینجاها میباشد که بفهمیم هر جریانی که بیشتر از طریق دشمن نفی میشود، به همان اندازه نقش ارزشمندتری دارد با کمترین انصاف میتوانیم درک کنیم پاکترین و دلسوزترین قشر، همیشه روحانیت بودهاند. در این مورد خوب است به سخنان آقای دکتر شریعتی در مورد روحانیت، نظر کنیم.
۱. علماي شيعه پاكترين گروه يا طبقة روحاني از ميان همة اديان و مذاهب عالم در گذشته و حال به شمار ميروند. (4)
۳. از خصوصيات علماي شيعه يكي درگير بودن مداوم آنها با نظام حاكم در طول تاريخ بوده است و يكي تقواي بارز و آشكارشان كه هنوز هم اين چهره را حفظ كردهاند. (5)
۳. علماي شيعه در طول هزار سال تاريخ اسلام همواره مشعلدار قيام عليه ظلم و پاسدار جنبش عدالتخواهي و آزادي اجتماعي و فكري و رهبري علم و تقوا در حكومت و مبارزة مستمر عليه نظامهاي استبدادي و اشرافي خلافت و حكومتهاي دستنشانده يا وارث خلافت ظلم و غصب بودهاند و پيشاپيش همة نهضتهاي تودههاي محروم و تسليمناپذير؛ نمونهاش: سربداران در قرن هشتم هجري. (6)
۴. پيشاپيش هر نهضت مترقي ضد استعماري در اين كشورها همواره بدون استثنا قيافة يك يا چند عالم راستين اسلامي و به خصوص شيعي وجود دارد. (7)
۵. اولين رستاخيز، تنباكو است؛ و اولين چهرهاي كه در برابرش ايستاد ميرزا حسين شيرازي، از توي همينهاست. و اولين ردپاي استعماري كه وارد ايران شد، بانك بود؛ و اولين كسي كه طرح كرد كه بانك را بگذاريد بيايد، يك روشنفكر متجدد ضدمذهبي فرنگيمآب بود ـ ميرزا ملكم خان ـ و اولين كسي كه در برابر همين پديده ايستاد، سيدجمال بود؛ كه از همين جامعه است. (8)
۶. من به عنوان كسي كه رشتة كارش تاريخ و مسايل اجتماعي است ادعا ميكنم كه در تمام اين دو قرن گذشته در زير هيچ قرارداد استعماري امضاي يك آخوند نجفرفته نيست؛ در حالي كه در زير همة اين قراردادهاي استعماري امضاي آقاي دكتر و آقاي مهندس فرنگ رفته هست. (باعث خجالت بنده و سركار). (9)
۷. كمتر كسي است كه در اين سالها به شدت و با تكيهاي كه من دارم از «روحانيت» به عنوان «تنها پايگاه فرهنگي و معنوي ما كه در برابر هجوم استعمار فرهنگي غرب مصون و مستقل مانده» و «تنها جايي است كه چهرههاي عليواري اگر باشد باز در ميان همينها هست»، دفاع كرده باشد و آنهم به تكرار و با استدلال. (10) https://rasekhoon.net/article/show/157827/%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D8%B9%D8%AA%DB%8C-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AA .
وظیفه ما در آن است که سعی کنیم روحانیت متعهد و دلسوز را به مردم معرفی کنیم تا توطئههای دشمن خنثی شود زیرا همانطور که ملاحظه میکنید عموماً استعمار از روحانیت ضربه خورده است و نباید با مطرحکردنِ کسانی که به گفته آیت الله بروجردی گرگهایی هستند در لباس میش؛ که مسلّماً بسیار اندکاند، فریب نقشه دشمنان را بخوریم. موفق باشید
سلام: حالتون خوبه؟ خیلی وقت هست که لایق پاسخ شما نبودم اما این موضوع به من جسارت ارسال این پیام را داد. استاد انگار هر انسانی مرکز دنیاست هر کدام از سمت وجود خودشان، این پیوستگی بسیار متحیر کننده است یعنی هرگناه یک فرد علاوه بر خودش به دیگران هم آسیب میرساند، چقدر عجیب که یک عدم کنترل نفس من می تواند مسیر فرد دیگری را عوض کند، استاد من تمام عمرم در حال گناه بودم چطور میشود طوری زندگی کرد که به دیگران آسیب نرسد راهی هست که خطاهای گذشته جبران شود؟ من امروز متوجه شدم گناهانم باعث آزار و دوری دیگران و علت برخورد های آنهاست، چرا روی دید و بازدید خویشان تاکید میشود؟ انسان یک ترازو است که زندگی کنونی در این عصر تعادل آنرا غیر ممکن میکند راه درست و انتخاب درست چه چیزی می تواند باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هرکس و در نسبت با پروردگارش زندگی میکند. اگر از بقیه تأثیر میگیرد به جهت معنایی است که از خود دارد، حال چه تأثیر مثبت و چه تأثیر منفی و ما با اعمال و رفتار نیکوی خود، نهتنها خود را وسعت میدهیم بلکه میتوانیم به مخاطبان خود اگر آمادگی داشته باشند کمک کنیم. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام استاد بزرگوار. خدا به من لطف کرد و دو فرزند یه پسر و دختر داد. تقریبا دو ماهه که تصادف کردم و در اون تصادف پسر ۶ ساله ام که عقب آزاد بود بدون خط و خشی سالم از ماشین میاد بیرون ولی دختر ۴ ساله ام در بغل مادرش به رحمت خدا می رود. دو ماهه زندگی مون سراسر عذاب شده خواب و خوراکمون شده گریه. خیلی دوستش داشتم بابایی بود و بیشتر وقتها بغلم بود. خیلی غصه میخورم نیمه شب بلند میشم غصه میخورم. انواع کتب مطالعه کردیم حتی مسکن الفواد و امثالهم اما دردمون بیشتر شده کمتر نشده. همیشه احساس گناه میکنم و خودم رو مقصر میدونم. همیشه نگرانم که الان دخترم چکار میکنه نکنه دلتنگمون بشه. نکنه داره با ما صحبت میکنه جوابی نمیشنود غصه میخوره. اون دنیا بدون ما آیا رنج میکشه؟ آیا من رو بخشیده؟ با اینکه بهم میگن بچه زیر ۶ سال بهشتیه گناه نکرده براش گریه نکنید. اما نگران احوالاتش هستم تا الان هم به خوابم نیامده. با اینکه براش دعا و صلوات میفرستم و نذر میدم ولی همیشه نگرانم. تو رو خدا کامل بهم توضیح بدین چکار کنیم؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آموزههای قرآنی متذکر این امر هستند که تقدیر آنها از قبل معلوم بوده و کوتاهیهای ما آنچنان نیست که تا این حدّ نقش داشته باشد. آیه ۲۲ سوره حدید میفرماید: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ» هر رنج و مصیبتی که در زمین یا در نفس خویش به شما رسد همه در کتاب (لوح محفوظ ما) پیش از آنکه همه را (در دنیا) ایجاد کنیم ثبت است و البته این کار بر خدا آسان است. و یا آیه ۶۰ سوره واقعه میفرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ» این ما هستیم که مرگ را در بین شما تقدیر میکنیم و کسی نیست که بتواند از ما پیشی بگیرد و آن را جلو و یا عقب بیندازد. استاد عبدالحمید واسطی که خودشان نیز با چنین مصائبی روبرو شدهاند، با نظر به روایات، نکات خوبی را در کتاب «آرام بخش دلها در مصیبت و بلاها» با ما در میان گذاردهاند. سعی بفرمایید آن کتاب را تهیه و مطالعه کنید. موفق باشید
خداوندا مرا از خطر و ساقط ساختنم از شر شیطان های انسان نما به دور دار اگر که چه در اوج ناپاکی ام و از حریم اولیاء شما رانده شده ام. حسینیه ات در ایران، یا حسین. من هر کجا که باشم حتی در آن طرف دنیا یا در کنار شش ضلعت. انقلاب اسلامی تو کربلا را با تمام رشادت ها و شقایق های پرپر شده اش در هوایم بوی شهادت را تازه ساختی. من ماندم و سال ها فرو ماندگی و خاطره های فروکش، شناور هستم در دریاچه ای که روزی برای خودش رویای هرکس بود و اما از بد این روزگار حال که تبدیل شده به یک باطلاق فروکش، نسیب من شده. آه... گلایه ای ندارم به درگاه خداوند، من یک انسان هستم و فقط ملائک هستند که مقام معلومی دارند. ملامتش برای من سخت است که بگویم چرا؟ حداقل شکر میگویم که خداوند مرا هم لایق دانست و گذاشت از پس این دریاچه ای خشک که در پیش چشمانم تبدیل به یک شیشه شده و روزهایی از خودش را نشانم دهد که او هم زمانی به اقیانوس متصل بوده و کشتی پیامبران بر آن می تاخته تاخته است. شکر. حقیقتا و به راستی خودم هم میدانم که دیگر خسته شده ام. اما خیال یکی و زمان هم یکی، چون درک این دو به اندازه ی مرگ مرا هم آشکار و آگاه میسازد و هم به اندازه ی زندگانی در این دنیای فانی و خاموش، ساکت و شاکر میکند. خداوندا بر این خاکت چه فرشتگانی زیسته اند، حال که من خود را در این غربت کده ی تیره آباد یافته ام، قرآنت را از درون به بر روی آیینه ی شهادت میخوانم. رسم من این بود که همیشه کار را به اینجا بکشانم اما تو از دلم خود را با اشکی مختصر در گلستان شهدایت مبرا ساختی از هر... تو با جمهوری اسلامی بر سرم منت گذاشته ای و من چه دارم برای این که تو را شکر گویم . «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» صلوات
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال زیباترین حضور، حضوری است که انسان بتواند به بهترین شکل در آنچه هست، خود را بیابد و بنگرد که به گفته جناب مولوی: «درهای گلستان زپی تو گشاده ایم/ در خارزار چند دوی ای برهنه پا.». حقیقتاً آنهایی که متوجه گلستان حضور ذیل انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، آری! جمهوری اسلامی نشدهاند؛ پای در خارزار نهادهاند، حال آن خارزار هرکجا که میخواهد باشد چه به نماز ایستاده باشند و چه به شراب نشسته باشند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم حاج آقا. ۱. از یک طرف شاهدیم که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی، با پنهان کاری پیشرفت ها و برجسته کردن ضعف هایی مثل کاهش ارزش پول ملی و گرانی و... در صدد ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی و انقلابی و در نتیجه ناامید کردن مردم از نظام و انقلاب هستند. ۲. از طرفی دیگر طرفدارانی از نظام با برجسته کردن پیشرفت ها و دستاوردهای متعددی در حوزه ها و شاخص های گوناگون جهانی، در صدد هستند که اثبات کنند اتفاقاً برعکس باید به خاطر پیشرفت های گوناگون شدیداً به آینده ایران و این نظام امیدوار بود. ۳. در این میان تفکر شگفتانگیزی هست که ما را متذکر باتلاق و وضعیت بی تاریخی و تلخ «توسعه نیافتگی» می کند. و گزارش می دهد که با وجود اینکه تمام میوه ها و مظاهر مدرنیته وارد ایران شده است لکن آن «روح تاریخی» که ارتباط ارگانیکی بین این مظاهر ایجاد کند، از اول وجود نداشته است. مثل اینکه از کنار هم قرار دادن و چسبانیدن اعضای منقطع و جدا شده ی یک موجود زنده بخواهند یک موجود زنده ی دارای روح ایجاد کنند، که البته محال است. ۴. در کنار موارد بالا، حضرتعالی ماورای دوگانه توسعهیافتگی و توسعه نیافتگی، بیشتر متذکر روح ساری و جاری و تاریخی و قدسی انقلاب اسلامی به عنوان جریانی توحیدی که متصل به گذشته و آینده توحیدی ماست هستید. از طریق روش شما جان مخاطب آنچنان در اتصال با حیات تاریخی و وقتِ قدسی و صراط مستقیم انقلاب قرار می گیرد که نه تنها از نظام و انقلاب طلبکار نیست بلکه برعکس اگر به فرض محال هیچ پیشرفت مادی هم در این نظام نبود، انسان باز هم حاضر است مثل شهدا همه چیزش را فدای این انقلاب کند تا از نسیم حیات بخش و نجات بخش انقلاب محروم نماند. استاد به نظر این حقیر اگر سه تفکر اخیر به همراه چاشنی نقادی نسبت به ضعف ها، به هم پوشانی برسند و مکمل همدیگر بشوند، آن پرواز تاریخی که برای عبور از موانع و فتنه ها نیاز داریم محقق می شود. نظر حضرتعالی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و در همین رابطه مباحث «انقلاب اسلامی» به عنوان جهان بین دو جهان مطرح شد. بنده با توجه به آگاهی نسبت به آنچه در شماره ۳ فرمودید و با توجه به سابقه فکری و اجراییِ خود به این نتیجه رسیدهام که باید به جهانی فکر کرد که از یک طرف آن جهان، غربِ شرق است و از طرف دیگر شرقِ غرب. و این است آن حضوری که انسان آخرالزمانی به دنبال آن است.
حضور تاریخیِ ما که در مواجهه با انقلاب اسلامی پیش آمد، حضوری که بیواسطه از هر استنباط ذهنی در نزد ما حاضر است و جهان ما را تشکیل میدهد و با توجه به این حضور، نسبتی خاص با موجودات برقرار میکنیم که آن حضورِ موجودات است در عالَمِ ما و منِ منِ انسان در مواجهه با این موجودات که در جهان او حاضر میشوند، شکل میگیرد. به همان معنایی که انسانِ آخرالزمانی میخواهد در جهان حاضر باشد بدون آنکه حضور او حضور موجود غریبهای باشد که در جهان تنها است.
انسان در حضوری که با هستیِ خود نزد خود مییابد دائماً از خویش فراتر میرود و هستیِ نامتعیَّناش رو به سوی فردا در صیرورت است و رو به سوی آینده طرحافکنی میکند، در حضوری که لحظه به لحظه فراتر از خودش در خودش حاضر میشود و بر اساس انتخابی که میکند به خود هویت میبخشد و نسبت به هستی، تقرب میجوید، زیرا انسان با حقیقت هستی به حکمِ عینالرّبطبودناش، نسبت دارد و جهتاش به سوی آن است.
موفق باشید
سلام علیکم استاد: بنده در سیر مطالعاتی انقلاب اسلامی به یک پرسشی برخوردم که آیا حقیقت منحصر در انقلاب اسلامی است؟ اگر چنین است وجه تمایز ما با مسیحیت چیست چون آنها هم حقیقت را منحصر در حضرت عیسی میدانستند و اینکه آیا نظر به مهدویت باعث نمیشه ما از این انحصار خارج بشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حضور تاریخی انقلاب اسلامی میباشد به عنوان حرکتی توحیدی که هرکس میتواند خود را در آن بیابد مانند حضوری که شهدا، خود را در انقلاب اسلامی یافتند. البته بحثْ نسبت به این موضوع مفصل است. پیشنهاد میشود سری به سؤال شماره 37238 بزنید خوب است. موفق باشید
با سلام: آیا در مبانی دینی موردی در رابطه با اینکه چه افرادی در هنگام قرائت خطبه عقد حضور داشته باشند وجود دارد؟ دیده میشود این مسئله که برخی را در این مراسم دعوت نمیکنند به این بهانه که «افراد حاضر باید نفسشان پاک باشد» باعث دلخوری و اختلاف بین خانواده ها شده. آیا دین تاکید دین به حسن ظن در این گونه موارد نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید حُسن ظنّ داشت و با ذکر «صلوات» و با شروعی که با «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» انجام میگیرد؛ آثار منفی مورد نظر دفع میشود. موفق باشید.
سلام و نور و رحمت الهی: استاد. تفاوت حمد ذات اقدس اله و حمد مقام ربوبیت خداوند در چیست؟ چطور این دو رو از هم تفکیک بدیم در عمل و بینش؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنگاه که نظر به او داریم که فقط اوست که اوست بدون هیچ وصفی حمد ذات اقدس الهی در صحنه است که حضرت امام روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» در حدیث ۱۲ کتاب شریف «چهل حدیث» از او گفتند آنچه گفتند و آنگاه که متوجه نظر حضرت حق به بندگانش هستیم، متوجه نور ربوبیتش میباشیم. نکاتی در این مورد در جلسه دوم شرح سوره «اعلی» مطرح شد. موفق باشید
سلام طاعات و عبادات شما قبول باشه ان شاءالله. استاد عزیز یک موضوع هست که بعضا محل بحث واقع میشه در عرصه انتخابات شهر ما حدود ۳۰ نفر کاندیدا شده اند. تنور انتخابات به نفع آقای «الف» و «ب» است و با توجه به اینکه هرکدام ۸ سال در مجلس بوده اند و آقای الف منتسب به جریان غیرانقلابی و آقای «ب» منتسب به جریان انقلابی است، از تبلیغات و نظر سنجی ها و ... مشخص است که یکی از این دو نفر رای خواهد آورد. راجع به آقای الف که حرفی نیست. هم غیرانقلابی است هم با جریانهای مختلف است هم مدافع برجام و سرمایه داران و هزینه های نجومی در انتخابات و ... ولی آقای «ب» هم در عین انقلابی بودن، رای هایش در در سطح کلان کشوری همسو با همین مجلس انقلابی بوده، اما در عزل و نصب ها دخالت میکند حتی بعد از فرمایش آقا، به افراد مخالف نظام میدان داده و مسئولیت های شهرستانی را به ایشان داده که بعضا فسادشان نیز در دادگاه محرز شد و ... بعضی دوستان انقلابی نظرشان اینست که نفری مثل آقای «م» اصلح است و ما کاری به میزان رای ایشان نداریم و می گویند وظیفه ما انتخاب اصلح است حتی اگر آقای «ب» که غیرانقلابی و حامی جریانات غیرانقلابی و ضدمنافع ملی است به مجلس راه یابد، ما باید وظیفه خود را انجام دهیم، درصورتیکه همه ما بصورت قطعی می دانیم که آقای«م» مقبولیت مردمی ندارد و مسلما در انتخابات رای نمی آورد البته بعضی دوستان نیز همان آقای «ب» را اصلح می دانند اما اینک ما مانده ایم که با یکدست شدن برای آقای «ب» ایشان را انتخاب کنیم تا در شرایط فعلی و حساس کشور، آقای الف که آراء او در سطح کلان کشوری نیز قطعا مخالف مصالح انقلابی و ملی و جبهه مقاومت است وارد مجلس نشود یا اینکه برویم سراغ اصلح، هرچند می دانیم ایشان به هیچ عنوان رای نخواهد آورد البته که قطعا مشارکت بالا هدف اول است اما این سوال را از جهت انتخاب انتخاب نماینده پرسیده ام با تشکر حال بنظر شما چکار کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در این شرایطی که میفرمایید باید متوجه میدان انتخابات هم باشیم و صرفاً به شخص، نظر نکنیم از این جهت است که میتوان گفت برای حذف فردی که معتقدیم صلاح نیست وارد مجلس شود، پس باید به فردی که رقیب او می باشد، رأی بدهیم. موفق باشید